کتاب مثل آب برای شکلات؛ داستان جادویی عاشقانه در دل آشپزخانه

۱۶ مهر ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
مثل آب برای شکلات

مطالعه‌ی کتابی واقع‌گرایانه‌ که حین مطالعه بتوان با شخصیت‌های آن ارتباط برقرار کرد، لذت‌بخش و جذاب است. کتاب «مثل آب برای شکلات» به شما اجازه می‌دهد با شخصیت‌ها ارتباطی عمیق برقرار کنید و در عین‌ حال به تخیلات و احساسات شما اجازه می‌دهد که رها شود و به پرواز دربیاید. با مطالعه‌ی این کتاب عطر غذاهای مکزیکی در مشامتان می‌پیچد و هم‌زمان از قصه‌ی رمانتیک و درام شخصیت‌ها لذت می‌برید.

کتاب مثل آب برای شکلات در طول انقلاب مکزیک اتفاق می‌افتد و عمدتا بر زندگی زنان آن دوران تمرکز دارد. در واقع داستان کتاب مثل آب برای شکلات، رئالیسم جادویی را با حس‌گرایی غذا ترکیب می‌کند تا داستان تراژدی-کمیک «تیتا دلا گارزا» را روایت کند؛ دختر دامداری که مهارت آشپزی حیرت‌انگیزی دارد. با اینکه نمونه‌های بی‌شماری از خشونت مردان در رمان وجود دارد، اما موضوع اصلی داستان، خشونت بین ماما النا و تیتا است.

اسکوئیول در این کتاب به این نکته اشاره می‌کند که فراگیر بودن خشونت در زندگی زنان، چه در جوامع و چه در روابط شخصی آن‌ها، بسیار برجسته شده است. خشونتی که از جامعه به مادر و از مادر به دختر منتقل می‌شود و دختران را اسیر سنت‌های جامعه می‌کند.

کتاب مثل آب برای شکلات شما را به یاد داستان پیچیده‌ی رومئو و ژولیت می‌اندازد. در واقع این کتاب، یک داستان درام است که می‌توان بارها و بارها آن‌ را خواند و لذت برد.

در ادامه‌ی این مطلب به معرفی کتاب پرفروش و فوق‌العاده‌ی کتاب مثل آب برای شکلات پرداخته‌ایم.

بیوگرافی لورا اسکوئیولمثل آب برای شکلات

لورا اسکوئیول سیاستمدار، رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس، ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۰ در مکزیکوسیتی متولد شد. اسکوئیول زنی است که بیشتر وقتش را وقف تدریس، نوشتن آثار تیاتر و فیلم‌نامه‌های کودکان کرد. اسکوئیول نوشتن را در حین کار به‌عنوان معلم مهدکودک آغاز کرد. او برای دانش‌آموزانش نمایشنامه می‌نوشت و سپس در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به نوشتن برنامه‌های تلویزیونی کودکان پرداخت.

اسکوئیول در رمان‌های خود از رئالیسم جادویی، یعنی ترکیبی از ماوراء طبیعی و دنیای واقعی استفاده می‌کند. او اغلب رابطه‌ی مردان و زنان مکزیکی را در آثارش بررسی می‌کند.

او اولین پیشرفت بزرگ بین‌المللی خود را با اولین رمانش به نام مثل آب برای شکلات کسب کرد. دومین رمان او، قانون عشق (۱۹۹۶) ترکیبی از متن، آثار هنری بصری و موسیقی بود و پس از مدت کوتاهی، دومین کتاب پرفروش اسکوئیول شد. از آثار دیگر او می‌توان به کتاب‌های مستان صمیمی (۱۹۹۸)، ستاره‌ی دریانورد کوچک (۱۹۹۹)، عواطف (۲۰۰۰)، به‌سرعت آرزو (۲۰۰۱) و مالینچه (۲۰۰۶) اشاره کرد.

اسکوئیول در حال حاضر به همراه همسر و فرزندانش در مکزیکوسیتی اقامت دارد.

درباره‌ی کتاب مثل آب برای شکلاتمثل آب برای شکلات

کتاب محبوب مثل آب برای شکلات اولین بار سال ۱۹۸۹ به زبان اسپانیایی منتشر شد. اسکوئیول یک رمان بسیار جذاب و ابتکاری نوشت و توانایی بی‌نظیرش در نویسندگی را در یک داستان کلاسیک عاشقانه به رشته‌ی تحریر درآورده است. ترجمه‌ی انگلیسی این کتاب سال ۱۹۹۲ در سراسر جهان منتشر و به‌سرعت به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شد. این کتاب تاکنون بیش از ۴٫۵ میلیون نسخه فروش داشته و از زمان انتشار تاکنون به ۳۰ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است.

کتاب مثل آب برای شکلات، داستانی عاشقانه و تکان‌دهنده است که با تلفیق لحظات تلخ و شیرین، جادو و احساسات، خواننده را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد. اسکوئیول با شیطنت، تکنیک‌های رئالیسم جادویی را به کار می‌گیرد تا ارتباط شخصیت اصلی داستان «تیتا د لا گارزا» با غذا را احساسی، غریزی و اغلب غافلگیرکننده نشان دهد.

کتاب مثل آب برای شکلات به‌طورکلی بر زنان خانواده‌ی د لا گارزا متمرکز شده است. ماما النا به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی داستان از زمان مرگ همسرش، سرپرست خانواده است. در واقع همه‌ی شخصیت‌های اصلی داستان زن هستند؛ زنانی که از زنان دیگر اطاعت می‌کنند، از زنان دیگر درس می‌گیرند و به یکدیگر کمک می‌کنند. نویسنده در کتاب مثل آب برای شکلات، آشپزخانه را مهم‌ترین مکان در خانه می‌داند. این کتاب به ۱۲ بخش تقسیم شده است که نام هر فصل براساس ماه‌های سال، از ژانویه شروع می‌شود و در دسامبر پایان می‌یابد. هر فصل از کتاب با تفسیر کاملا جذاب اسکوئیول با یک روش سنتی پخت غذای مکزیکی شروع می‌شود؛ جای تعجب نیست، زیرا بخش عمده‌ای از این رمان نفیس و پرفروش، در اطراف آشپزخانه متمرکز است. ترکیبات موجود در دستور غذاها باور‌نکردنی به نظر می‌رسد و نتیجه‌ی این دستورها، وعده‌های غذایی شگفت‌انگیز است.

کتاب مثل آب برای شکلات در جریان انقلاب مکزیک رخ می‌دهد و سیستم‌های اجتماعی و سیاسی را به چالش می‌کشد و فرصتی را برای افراد ایجاد می‌کند تا ارزش‌ها و ساختارهای موجود را زیر سؤال ببرند. در واقع در زمان جنگ داخلی مکزیک، جامعه بسیار مردسالار بود و این کتاب نشان می‌دهد که چگونه جنگ، اغلب کشورها را از مردسالاری به سمت مادر سالاری کشانده است.

این داستان عاشقانه در مزرعه‌ای زیبا اتفاق می‌افتد؛ ماما النا در آخرین روزهای بارداری‌اش در حال خرد کردن پیاز روی میز آشپزخانه است که دخترش تیتا در حالی‌ که هنوز در شکمش است، به‌شدت گریه می‌کند و باعث زایمان زودرس او می‌شود. تیتا کوچک‌ترین فرزند خانواده است. تیتای کوچک در میان ادویه‌ها، ترشی‌ها و وسایل سوپ‌رشته در آشپزخانه متولد می‌شود. او بیشتر دوران کودکی خود را در آنجا با آشپز و خدمتکار مهربان خانه «ناچا» می‌گذراند و ناچا را مادر واقعی خود می‌داند.

این برخورد اولیه‌ی تیتا با غذا به‌زودی به یک شیوه‌ی زندگی تبدیل می‌شود. او پس از بزرگ شدن، به یک آشپز ماهر تبدیل می‌شود و از آشپزی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و در طول راه دستورهای غذایی را با خوانندگان به اشتراک می‌گذارد.

در خانواده‌ی تیتا این رسم وجود دارد که دختر کوچک نباید ازدواج کند و باید در دوران سالمندی از والدینش مراقبت کند. مادرش «ماما النا»، یک زن روان‌پریش، سخت‌گیر، بددهن، مستبد و دارای اختلال شخصیت مرزی است و می‌خواهد با خودخواهی تیتا را به‌عنوان برده در کنار خودش نگه دارد.

داستان زمانی پیچیده می‌شود که تیتا عاشق «پدرو موزکیوز» می‌شود. مادرش پس از فهمیدن این موضوع، به‌سرعت مانع ادامه‌ی رابطه آن‌ها می‌شود و به طرز مستبدانه‌ای دستور می‌دهد که خواهر تیتا «روسورا»، باید به‌جای او با پدرو ازدواج کند.

برای تیتا چیزی جز آشپزی نمی‌ماند، او در آشپزخانه احساس می‌کند قدرتمندترین و آزادترین موجود دنیا و از تهدید‌های ماما النا در امان است. در واقع تیتا از اینکه به او پست خدمتکار داده می‌شود ناراحت نیست، برعکس خوشحال است که جایی متعلق به خودش دارد، جایی که طعم‌ها، بوها، ترکیب‌ها و تأثیراتی که می‌تواند داشته باشد بسیار فراتر از دستور‌های ماما النا بود.

نقش ماما النا به‌عنوان کنترل‌کننده و سوءاستفاده کننده مشهود است زیرا او نه‌تنها تیتا را مجبور به تسلیم می‌کند، بلکه او را برای ابراز هر احساسی که میزان رنجش را نشان دهد تنبیه می‌کند.

تیتا قدرتی جادویی دارد که اگر در هنگام آماده‌سازی آن غذا احساس خاصی داشته باشد، احساساتش را به غذاهای خود اضافه می‌کند. افرادی که غذای او را می‌خورند، همان احساس قوی را احساس می‌کنند؛ خواه شهوت، خشم، غم یا شادی باشد.

در واقع تیتا هیچ کنترلی بر این قدرتش ندارد و فقط از آن باخبر است و این باعث می‌شود او با اعضای خانواده‌اش در موقعیت‌های پیچیده‌ی زیادی قرار بگیرند. درد عشق ممنوعه‌ی تیتا باعث می‌شود که او قدرت جادویی خود را برای انتقال احساسات خود از طریق آشپزی را تقویت کند.

تیتا که مجبور به تهیه‌‌ی کیک برای عروسی خواهرش می‌شود، احساسات خود را در این کیک می‌ریزد و هر مهمانی که یک قطعه از این کیک را می‌خورد به‌شدت مریض شده و استفراغ می‌کند. بعدها پدرو و روسورا صاحب یک پسر به نام روبرتو می‌شوند. روسورا قادر به پرستاری روبرتو نیست، بنابراین تیتا از او مراقبت می‌کند. این امر تیتا و پدرو را بیش‌ازپیش به هم نزدیک می‌کند.

مضمون رمان درباره‌ی این است که ابراز احساسات و صداقت درونی بسیار مهم است و راه را برای عشق و شادی واقعی باز می‌کند. در مقابل، سرکوب احساسات منجر به بیماری و تاریکی می‌شود. درواقع شادترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌ها کسانی هستند که عشق واقعی را یافته‌اند و برای آن جنگیده‌اند.

در نهایت، عشق کلمه کلیدی این کتاب در فصل آخر است. تیتا و پدرو سرانجام می‌توانند باهم باشند و نیازی به پنهان کردن عشق خود ندارند.

از این کتاب یک فیلم به کارگردانی آلفونسو آرائو ساخته و اقتباس فیلم آن به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های خارجی در ایالات‌متحده تبدیل شد. این فیلم همچنین چندین جایزه‌ از جمله ده جایزه‌ی آریل را دریافت کرد. در ایران هم اقتباس های گوناگونی از این کتاب شده است که یکی از آن‌ها تیاتری به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی است.

در قسمتی از کتاب مثل آب برای شکلات می‌خوانیم:

«تیتا همین‌طور که گردوخاک را از سر و تن خود می‌تکاند به دوروبر حیاط نگاه کرد؛ اثری از مرغ‌ها برجا نمانده بود. بیشتر دل‌نگران کهنه‌ها بود که با عشق تمام گلدوزی‌اشان کرده بود، باید بلافاصله کهنه‌های تازه تهیه می‌شد، اما دیگر ربطی به او نداشت- مگر روسورا به او نگفته بود که نمی‌خواهد او را دوروبر اسپرانزا ببیند؟ بگذار روسورا به کارهای خودش برسد و تیتا هم به مال خودش. در حال حاضر کار او تهیه شام برای جان و خاله ماری بود.

به آشپزخانه رفت تا ترتیب خوراک لوبیا را بدهد اما در کمال تعجب دید که لوبیاها باآنکه ساعت‌ها روی آتش بودند، هنوز نپخته‌اند. پس اتفاقات عجیب‌وغریب در کار بود، یاد حرف ناجا افتاد که می‌گفت وقتی تام الیس سربار است، اگر آدم‌های دور و اطراف دیگ باهم دعوا کنند، تامالیس نمی‌پزد، ممکن است چندین روز روی آتش قل بزند، اما هم چنان نپخته باقی می‌ماند، چون دانه‌های آن خشمگین هستند.

در چنین مواردی باید برایشان آواز خواند و دلشان را شاد کرد تا اندوهشان برطرف شود. آن‌وقت خواهند پخت، به گمان تیتا برای لوبیاها هم اتفاق مشابهی افتاده بود. چون لیگ شاهد دعوای او و روسورا بود. پس باید کاری می‌کرد که اوقات لوبیاها شیرین شود، باید آوازی پر از عشق و محبت برایشان می‌خواند: آن‌قدرها وقت نداشت. غذای مهمانانش باید حاضر می‌شد.»

خرید کتاب مثل آب برای شکلات از دیجی‌کالا
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه