زندگی‌نامه و کتاب‌های ماریو بارگاس یوسا؛ نویسنده‌ی آزادی‌خواه اهل پرو

۸ مرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۸ دقیقه
ماریو بارگاس یوسا

بارگاس یوسا یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویسان آمریکای لاتین و یکی از نویسندگان بی‌باک و برجسته‌ی نسل خود است. او در کنار نویسندگان دیگری مانند اکتاویو پاز، خولیو کورتاسار، خورخه لوئیس بورخس، گابریل گارسیا مارکز و کارلوس فوئنتس، از نویسنده‌های بزرگ آمریکای لاتین محسوب می‌شود. بسیاری از روایت‌های بارگاس یوسا به چندین زبان ترجمه شده‌اند و این نشان‌دهنده‌ی موفقیت او در عرصه‌ی بین‌المللی است.

او در طول زندگی حرفه‌ای خود بیش از دوازده رمان و بسیاری از کتاب‌ها و داستان‌های حیرت‌انگیز نوشته و برای دهه‌ها صدایی برای ادبیات آمریکا بوده است.

 زندگی‌نامه‌ی ماریو بارگاس یوساماریو بارگاس یوسا

ماریو بارگاس یوسا نویسنده، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس، استاد دانشگاه و سیاستمدار،  ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در یک خانواده از طبقه‌ی متوسط در دومین شهر بزرگ پرو، آرکیپا به دنیا آمد.

پدرش «ارنستو بارگاس مالدونادو»، اپراتور رادیویی در یک شرکت هوانوردی و «دورا یوسا اورتا» دختر خانواده‌ای قدیمی در کریولو بود که چند ماه قبل از تولد ماریو از هم جدا شدند. پدرش مدتی پس از تولد ماریو، فاش کرد که با یک زن آلمانی رابطه داشته است و ماریو دو برادر ناتنی به نام‌های انریکه و ارنستو بارگاس دارد.

بارگاس یوسا تا یک سال پس از طلاق والدینش با خانواده مادری خود در آرکیپا زندگی می‌کرد، تا زمانی که پدربزرگ مادری او در طول دولت رئیس‌جمهور خوزه بوستامانته ریورو، یک پست دیپلماتیک در شهر ساحلی شمال پرو به دست آورد و تمام خانواده به پرو بازگشتند.

خانواده‌ی مادری او به سرپرستی پدربزرگش که مدیریت مزرعه‌ی پنبه را بر عهده داشت، اداره می‌شد. بارگاس یوسا در کودکی فکر می‌کرد که پدرش مرده است زیرا مادرش و خانواده‌اش نمی‌خواستند به او بگویند که والدینش از هم جدا شده‌اند.

بارگاس سال ۱۹۴۶ در سن ده‌سالگی به لیما نقل‌مکان کرد و برای اولین بار پدرش را ملاقات کرد؛ آنجا بود که والدینش بار دیگر رابطه‌شان را برقرار کردند و در سال‌های نوجوانی بارگاس در منطقه‌ای متوسط در لیما زندگی خود را دوباره شروع کردند.

پدرش او را وقتی‌که به سن چهارده‌سالگی رسید به آکادمی نظامی لئونسیو پرادو در لیما فرستاد. بارگاس در سن ۱۶ سالگی، قبل از فارغ‌التحصیلی به‌عنوان یک روزنامه‌نگار آماتور برای روزنامه‌های محلی شروع به کار کرد. او از آکادمی نظامی کناره‌گیری کرد و تحصیلات خود را در پیورا به پایان رساند.

بارگاس یوسا سال ۱۹۵۳ در دانشگاه ملی لیما در سن مارکوس ثبت‌نام کرد تا در رشته‌ی حقوق و ادبیات تحصیل کند. او سال ۱۹۵۵ در سن ۱۹ سالگی با خواهرشوهر عمویش، «جولیا اورکویدی» که ده سال هم از او بزرگ‌تر بود، ازدواج کرد.

بارگاس یوسا سال ۱۹۵۷ درحالی‌که برای دو روزنامه پرو کار می‌کرد، فعالیت ادبی‌اش را هم به‌طورجدی با انتشار اولین داستان‌های کوتاهش به نام‌های «سردسته‌ها» و «پدربزرگ» آغاز کرد. او سال ۱۹۵۸پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه ملی سن مارکوس، بورسیه‌ی تحصیلی برای تحصیل در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید در اسپانیا دریافت کرد.

بارگاس یوسا سال ۱۹۶۰، پس از پایان دوره‌ی بورس تحصیلی‌اش در مادرید، با این تصور که برای تحصیل در آنجا بورسیه دریافت خواهد کرد، به فرانسه نقل‌مکان کرد. بااین‌حال، پس از ورود به پاریس، متوجه شد که درخواست بورس تحصیلی او رد شده است. باوجود وضعیت مالی نه‌چندان خوب ماریو و جولیا، این زوج تصمیم گرفتند در پاریس بمانند.

ازدواج آن‌ها چند سال بیشتر طول نکشید و آن‌ها سال ۱۹۶۴ به طلاق ختم شد. بارگاس یوسا یک سال بعد، با پاتریشیا یوسا ازدواج کرد که تا امروز همسر اوست و آن‌ها سه فرزند به نام‌های آلوارو، گونسالو، مورگانا دارند.

بارگاس یوسا عمدتا از دهه‌ی ۱۹۹۰ در مادرید زندگی می‌کند، اما تقریبا سه ماه از سال را با خانواده خود در پرو می‌گذراند. او همچنین به‌طور مکرر از لندن بازدید می‌کند و گاهی اوقات دوره‌های طولانی را در آنجا می‌گذراند. بارگاس یوسا در سال ۱۹۹۳ تابعیت اسپانیا را به دست آورد، اگرچه هنوز ملیت پرو را دارد. او اغلب عشق خود را به هر دو کشور بیان می‌کند. او در سخنرانی نوبل خود مشاهده کرد: «من پرو را از اعماق درون خود دوست دارم، زیرا آنجا به دنیا آمدم، بزرگ شدم، شکل گرفتم و آن تجربیات کودکی و جوانی را زندگی کردم که شخصیت من را شکل داد.»

فعالیت‌های سیاسی ماریو بارگاس یوساماریو بارگاس یوگا

بارگاس یوسا مانند بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین، در طول زندگی حرفه‌ای خود ازنظر سیاسی بسیار فعال بوده است و همچنین مانند بسیاری دیگر از روشنفکران آمریکای لاتین، در ابتدا از حامیان دولت انقلابی کوبا، فیدل کاسترو بود. او به‌عنوان دانشجوی دانشگاه، مارکسیسم را عمیقا مطالعه کرد و به‌تدریج به این باور رسید که سوسیالیسم با آنچه او آزادی عمومی می‌دانست ناسازگار است. گسست رسمی بین او و سیاست‌های دولت کوبا با به‌ اصطلاح «ماجرای پادیلا» اتفاق افتاد. او به همراه دیگر روشنفکران آن زمان در نامه‌ای به کاسترو به نظام سیاسی کوبا و زندانی شدن این هنرمند اعتراض کرد. بارگاس یوسا از آن زمان به‌جای ایدئولوژی‌های سیاسی چپ افراطی، خود را با لیبرالیسم معرفی کرده است. او برای ریاست جمهوری پرو در سال ۱۹۹۰ با ائتلاف راست میانه فرنته دموکراتیکو نامزد شد و از اصلاحات لیبرال کلاسیک حمایت می‌کرد، اما در انتخابات به آلبرتو فوجیموری شکست خورد.

بارگاس یوسا همچنین یکی از ۲۵ شخصیت برجسته در کمیسیون اطلاعات و دموکراسی است که توسط سازمان گزارشگران بدون مرز راه‌اندازی شده است.

در جریان قیام رئیس‌جمهور پرو «سندرو لومینوسو» از بارگاس یوسا خواسته شد تا به کمیسیون تحقیق که گروهی ویژه برای تحقیق در مورد قتل‌عام هشت روزنامه‌نگار به دست روستاییان اوچوراکای بودند، بپیوندد. هدف اصلی این کمیسیون بررسی قتل‌ها به‌منظور ارائه اطلاعات در مورد حادثه به مردم بود. او پس از درگیری با کمیسیون تحقیق، مجموعه‌ای از مقالات را برای دفاع از موقعیت خود در این ماجرا منتشر کرد.

درون‌مایه‌ی آثار ماریو بارگاس یوسا

سبک بارگاس یوسا شامل مطالب تاریخی و همچنین تجربیات شخصی اوست. او مکررا از نوشته‌های خود برای به چالش کشیدن نارسایی‌های جامعه، مانند تضعیف روحیه و ظلم توسط صاحبان قدرت سیاسی نسبت به کسانی که این قدرت را به چالش می‌کشند، استفاده می‌کند. یکی از مضامین اصلی که او در نوشته‌هایش بررسی نموده، مبارزه‌ی فرد برای آزادی در یک واقعیت ظالمانه است.

بسیاری از آثار او تحت تاثیر درک نویسنده از جامعه پرو و ​​تجربیات خود او به‌عنوان یک پروی بومی است. او به‌طور فزاینده‌ای دامنه‌ی نوشتارش را گسترش داده و به موضوعاتی پرداخته است که از سایر نقاط جهان نشات می‌گیرند. او در مقالات خود انتقادات زیادی به ناسیونالیسم در نقاط مختلف جهان وارد کرده است.

کتاب جنگ آخر زمان آغازگر یک تغییر اساسی در سبک او نسبت به موضوعاتی مانند مسیحیت و رفتار غیرمنطقی انسانی بود. این کتاب، جنگ کانودوس که حادثه‌ای در برزیل در قرن نوزدهم که طی آن یک فرقه‌ی هزاره‌ مسلح را برای ماه‌ها متوقف کرد را بازآفرینی می‌کند. بارگاس یوسا می‌گوید که این کتاب موردعلاقه‌ی او و سخت‌ترین دستاورد اوست.

کاوش جسورانه بارگاس یوسا درباره‌ی گرایش بشریت به ایده آل سازی خشونت و روایت او از فاجعه‌ای انسان‌ساز که توسط تعصب از همه طرف به بار آمده بود، نام او را بیش‌ازپیش بر سر زبان‌ها انداخت.

آثار ماریو بارگاس یوسا

آثار ماریو بارگاس یوسا به‌عنوان رمان‌های مدرنیستی و پست‌مدرنیستی تلقی می‌شوند. اولین تاثیرات ادبی او نویسندگان پرویی مانند مارتین آدان، کارلوس اوکندو دو آمات و سزار مورو بودند. او به‌عنوان نویسنده‌ای جوان، در جستجوی ساختارها و تکنیک‌های روایی جدید به این رمان‌نویسان انقلابی نگاه می‌کرد تا تجربه‌ای چندوجهی‌تر و امروزی‌تر از پرو شهری را ترسیم کند. او به دنبال سبکی متفاوت از توصیف‌های سنتی زندگی روستایی و سرزمینی بود که توسط برجسته‌ترین رمان‌نویس پرو در آن زمان، خوزه ماریا آرگوداس، معروف شده بود.

اولین رمان بارگاس یوسا به نام سال‌های سگی، سال ۱۹۶۳ منتشر شد. داستان این کتاب در میان جامعه‌ی دانشجویی در مدرسه‌ی نظامی لیما اتفاق می‌افتد و طرح داستان بر اساس تجربیات خود نویسنده در لیما است. سرزندگی و استفاده‌ی ماهرانه‌ی او از تکنیک‌های ادبی پیچیده بلافاصله منتقدان زیادی را تحت تاثیر قرار داد و او برای این اثر جایزه‌ی ملی ادبیات اسپانیا را دریافت کرد. با این ‌وجود، انتقاد شدید آن از تشکیلات نظامی پرو منجر به جنجال در پرو شد. چندین ژنرال پرو به این رمان حمله کردند و ادعا کردند که این رمان کار یک ذهن منحط است و اظهار داشتند که بارگاس یوسا از طرف اکوادور پول می‌گیرد تا اعتبار ارتش پرو را تضعیف کند.

بارگاس یوسا دومین رمان خود را به نام «خانه‌ی سبز» منتشر کرد که درباره‌ی فاحشه‌خانه‌ای به نام «خانه‌ی سبز» و تاثیر حضور شبه اسطوره‌ای آن بر زندگی شخصیت‌ها بود. طرح اصلی داستان حول محور دختری به نام «بونیفاسیا» است که نذرهای کلیسا را ​​دریافت ‌می‌کند و به معروف‌ترین فاحشه‌ی «خانه سبز» تبدیل می‌شود. این رمان بلافاصله مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و اولین نسخه از آن، جایزه‌ی بین‌المللی رومولو گالگوس را به دست آورد. این رمان بارگاس یوسا به‌تنهایی آن‌قدر جوایز دریافت کرد که او را در میان چهره‌های برجسته رونق آمریکای لاتین قرار داد.

برخی از منتقدان هنوز خانه سبز را بهترین و مهم‌ترین دستاورد بارگاس یوسا می‌دانند. جرالد مارتین، منتقد ادبی آمریکای بیان می‌کند که خانه‌ی سبز «یکی از بزرگ‌ترین رمان‌هایی است که در آمریکای لاتین پدید آمده است».

بارگاس یوسا تاکنون جوایز متعددی از جمله جایزهی رومولو گالگوس (۱۹۶۷)، جایزهی شاهزاده آستوریاس (۱۹۸۶)، جایزهی اورشلیم (۱۹۹۵)، جایزه‌ی قلم/ناباکف (۲۰۰۲)، ایروینگ کریستول (۲۰۰۵)، جایزه نوبل ادبیات (۲۰۱۰)، جایزهی بین‌المللی کارلوس فوئنتس (۲۰۱۲) و نشان مرمت و هنر پابلو نرودا (۲۰۱۸) را برای نویسندگی خود دریافت کرده است.

یکی از جوایز بسیار مهم دیگری که بارگاس یوسا دریافت کرده است، جایزه‌ی میگل سروانتس (۱۹۹۴) است که مهم‌ترین جایزه در ادبیات اسپانیایی زبان محسوب می‌شود و به نویسندگانی اعطا می‌شود که «اثرشان به نحوی چشمگیر به غنی‌سازی میراث ادبی زبان اسپانیایی کمک کرده است».

تعدادی از آثار بارگاس یوسا برای نمایش اقتباس‌شده‌اند؛ از جمله «قهرمان عصر ما» و «کاپیتان پانتوجا و سرویس ویژه» که هر دو توسط کارگردان پرویی فرانسیسکو لومباردی و سور بز نیز توسط نمایشنامه‌نویس و کارگردان کلمبیایی «خورخه آلی تریانا» به‌عنوان یک نمایشنامه اقتباس شده است.

در ادامه این مطلب چند کتاب معروف از این نویسنده‌ را به‌اختصار معرفی کرده‌ایم.

گفتگو در کاتدرالماریو بارگاس یوسا

کتاب «گفتگو در کاتدرال» با عنوان انگلیسی «Conversation in the Cathedral» اثر ماریو بارگاس یوسا اولین بار سال ۱۹۶۹ منتشر شد و عبدالله کوثری به فارسی ترجمه کرده است.

ماریو بارگاس یوسا از طریق شبکه‌ای پیچیده از اسرار و ارجاعات تاریخی، مکانیسم‌های ذهنی و اخلاقی حاکم بر قدرت و افراد پشت آن را تحلیل می‌کند. درواقع این اثر بیش‌تر از اینکه یک تحلیل تاریخی باشد، رمانی نوآورانه و خلاقانه است که به هویت و همچنین نقش یک شهروند می‌پردازد و اینکه چگونه فقدان آزادی شخصی می‌تواند برای همیشه یک مردم و یک ملت را زخمی کند.

گفتگو در کاتدرال مطلق ربطی به کلیساهای بزرگ ندارد. کاتدرال عنوان یک‌بار است که دو نفر از شخصیت‌های اصلی داستان به نام‌های «سانتیاگو» و «آمبرسیو» پس از یک ملاقات شانسی به آنجا می‌روند. این دو مرد سرنوشت مشترکی دارند، اما بسیار با هم تفاوت دارند. لازم به ذکر است که نویسنده از شخصیت‌های مختلفی استفاده می‌کند که با شخصیت‌های تاریخی قابل‌شناسایی هستند، اما با نام‌های دیگری ظاهر می‌شوند.

نویسنده در کتاب «گفتگو در کاتدرال» یک حکومت فاسد را در میان زندگی روزمره‌ی شخصیت‌ها افشا کرده و سانتیاگو، داستان نارضایتی خود را از دستور مانوئل اودریا آشکار می‌کند. به همین ترتیب مضامین مختلفی مانند سرکوب دانشجویی، سیاست، هم‌جنس‌گرایی، فحشا و غیره آشکار می‌شود.

این کتاب یکی از آثار مهم بارگاس یوسا بوده که داستانی غم‌انگیز از قدرت، فساد و جستجوی پیچیده‌ی هویت در دهه‌ی ۱۹۵۰ در دوران دیکتاتوری مانوئل آپولیناریو اودریا آمورتی است. بارگاس در این کتاب به زندگی شخصیت‌هایی از اقشار مختلف اجتماعی می‌پردازد.

سانتیاگو پسر یک سیاستمدار بانفوذ است که مانند بسیاری از جوانان آرمانگرا در دهه‌ی ۶۰، دنیای فاسد و عمل‌گرایانه‌ی پدرش «دون فرمین» را رد کرده و به ‌عنوان خبرنگار در یک روزنامه کار می‌کند و به خانواده و ثروت آن‌ها پشت کرده است.

سانتیاگو یک روز بعدازظهر به اصرار همسرش به دنبال سگشان که ربوده‌شده، می‌رود؛ در آن دوران سگ‌ها را به‌عنوان سگ ولگرد می‌گرفتند، زیرا سگ‌گیرها به ازای هر حیوان دستمزد خوبی دریافت می‌کردند. سانتیاگو در پوند با آمبروزیو، ملاقات می‌کند؛ آمبروزیو یک کارگر سیاه‌پوست درشت‌هیکل است که در گذشته راننده‌ی پدر سانتیاگو بود و روزهای سختی را پشت سر گذاشته است.

آن‌ها در کاتدرال شروع به گفتگو می‌کنند؛ موضوع گفتگوی طولانی آن‌ها دیکتاتوری ۱۶ ساله‌ی اودریا است. سانتیاگو در طول این گفتگو، تلاش می‌کند تا حقیقت نقش پدرش را در قتل یک شخصیت بدنام پرو بیابد و کار یک دیکتاتوری را در این راه روشن کند.

همان‌طور که این دو در مورد اتفاقاتی که در سال‌های پس از آخرین ملاقاتشان رخ داده صحبت می‌کنند، خواننده با سفری طلسم آمیز در طول تاریخ پرو مواجه شده و با مجموعه‌ای از شخصیت‌ها، هم تخیلی و هم واقعی آشنا می‌شود.

در قسمتی از کتاب «گفتگو در کاتدرال» می‌خوانیم:

«تمامی هفته را آمالیا توی فکر بود، حواس‌پرتی داشت. کارلوتا گفته بود به چی فکر می‌کنی، و سیمولا: آدمی که با خودش می‌خندد دارد به اشتباهی که کرده فکر می‌کند، و سینیورا اورتنسیا: کجایی، بیا روی زمین. دیگر از دست آمبرسیو عصبانی نبود، دیگر از دست خودش عصبانی نبود که با او بیرون رفته بود. ازش متنفر بودی و حالا دوباره خامت کرده، چرا این‌قدر دیوانه‌ای، یک‌شب خواب دید که روز یکشنبه وقتی داشت بیرون می‌رفت، در ایستگاه مترو با او که منتظرش بود روبرو شده بود. اما آن یکشنبه کارلوتا و سیمولا به یک جشن نام‌گذاری دعوت داشتند و تعطیلی او به شنبه افتاد. کجا می‌توانست برود؟ به دیدن گرترودیس رفت، ماه‌ها بود که ندیده بودش. وقتی به آزمایشگاه رسید که کارگران بیرون می‌آمدند و گرترودیس او را به خانه برد تا باهم ناهار بخورند.»

خرید کتاب گفتگو در کاتدرال از دیجی‌کالا

سور بزماریو بارگاس یوسا

کتاب «سور بز» با عنوان انگلیسی «The Feast of the Goat» دومین رمان ماریو بارگاس یوسا است که اولین بار سال ۲۰۰۰ منتشر شد و عبدالله کوثری به فارسی ترجمه کرده است.

بارگاس در این رمان به خواننده اجازه می‌دهد تا واقعیت‌های یک رژیم ستمگر را با درجه‌ای از جزئیات که اغلب توسط هم‌وطنانش در ادبیات آمریکای لاتین استفاده نمی‌شود، ببیند.

کتاب تاثیرگذار سور بز به بررسی رژیم دیکتاتوری رافائل لئونیداس تروخیو مولینا ملقب به «بز» در جمهوری دومینیکن می‌پردازد و عواقب آن را از دو دیدگاه متمایز از یک نسل به تصویر می‌کشد.

تروخیو در طول اشغال جزیره توسط ایالات‌متحده با سپاه تفنگداران دریایی آموزش‌ دیده بود و سال ۱۹۲۱ از آکادمی نظامی هاینا فارغ‌التحصیل شد. او سال ۱۹۲۴، پس از خروج ایالات‌متحده، رئیس پلیس ملی دومینیکن شد که تحت فرمان او به ارتش ملی دومینیکن و پایگاه قدرت تقریبا خودمختار شخصی تروخیو تبدیل گشت.

بازتاب گسترده‌ای در سراسر جهان درباره‌ی دوران اوج دیکتاتوری و اهمیت آن برای جزیره و ساکنان آن وجود دارد. اگرچه رژیم او به‌طور گسترده‌ای ملی‌گرا بود، دانیل چیروت اظهار می‌کند که او «هیچ ایدئولوژی خاصی» نداشت و سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی او اساسا مترقی بود.

کتاب سور بز با بازگشت دختر یکی از وزرای ترخیو به نام «اورانیا» به زادگاهش سانتو دومینگو، شهری که در زمان قدرت تروخیو به سیوداد تروخیو تغییر نام داده بود، آغاز و از سه زاویه‌ی متفاوت که محوری مشترک دارند، روایت می‌شود. یکی از این بخش‌ها درباره‌ی زندگی اورانیا که یک شخصیت خیالی دومینیکن است تمرکز دارد. دیگری با توطئه گران درگیر در ترور تروخیو سروکار داشته و سومی بر زندگی خود تروخیو متمرکز است. این رمان به‌طور متناوب بین این خطوط داستانی، درحالی‌که از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۶ به این‌سو و آن‌سو می‌پرد، با فلاش‌بک‌های مکرر به دوره‌های قبل از رژیم تروخیو می‌چرخد.

داستان تا حد زیادی به خاطرات اورانیا و آشفتگی درونی او در مورد رویدادهای قبل از خروج او از جمهوری دومینیکن سی‌وپنج سال قبل می‌پردازد. درواقع اورانیا کابرال و پدرش آگوستین کابرال هم در بخش‌های مدرن و هم در بخش‌های تاریخی رمان ظاهر می‌شوند.

اورانیا سال ۱۹۶۱ با ادعای اینکه قصد دارد زیر نظر راهبه‌هایی در میشیگان تحصیل کند، از رژیم در حال فروپاشی تروخیو فرار کرد. او در دهه‌های بعد، به یک وکیل برجسته و موفق نیویورک تبدیل می‌شود و سرانجام سال ۱۹۹۶ پیش از آنکه خود را مجبور به مقابله با پدرش و عناصر گذشته‌اش ببیند که مدت‌ها نادیده گرفته شده است، به جمهوری دومینیکن بازمی‌گردد.

وقتی اورانیا با پدر بیمارش آگوستین کابرال صحبت می‌کند، خشم و انزجاری را که منجر به سی‌وپنج سال سکوت او شد، بیشتر و بیشتر به یاد می‌آورد. اورانیا نزول پدرش را به رسوایی سیاسی بازگو می‌کند، درحالی‌که خیانتی را آشکار می‌کند که هم بین خط داستانی اورانیا و هم داستان خود تروخیو قرار دارد.

رافائل تروخیو که با نام‌های بز، رئیس و نیکوکار نیز شناخته می‌شود، شخصیتی تخیلی است که بر اساس دیکتاتور واقعی جمهوری دومینیکن از ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۱ و رئیس‌جمهور رسمی جمهوری از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ و ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۲ ساخته شده است.

بارگاس یوسا در کتاب سور بز درونی‌ترین افکار دیکتاتور را تصور و آخرین ساعات بز را از دیدگاه خود بازگو می‌کند. شخصیت تروخیو با پیری و مشکلات جسمی بی‌اختیاری و ناتوانی جنسی دست‌وپنجه نرم می‌کند. نویسنده از طریق وقایع داستانی و روایت اول‌شخص، به خواننده بینشی نسبت به مردی داده می‌شود که در طی «سی‌ویک سال جنایات هولناک سیاسی» زیرساخت‌ها و ارتش کشور را مدرن کرد.

مضامین اصلی کتاب سور بز شامل فساد سیاسی، بدجنسی، حافظه و نوشتن و قدرت است. اولگا لورنزو، منتقد عصر ملبورن، بیان می‌کند که هدف کلی  بارگاس یوسا آشکار ساختن نیروهای غیرمنطقی سنت لاتین است که به استبداد منجر می‌شود.

ماریا رجینا رویز در برخورد با این رمان ادعا می‌کند که «قدرت به صاحبان قدرت توانایی ایجاد ممنوعیت‌ها را می‌دهد؛ ممنوعیت‌هایی که در تاریخ منعکس‌شده‌اند و مطالعه آن‌ها آنچه را که گفته می‌شود و آنچه را که گفته نمی‌شود، آشکار می‌کند».

کتاب سور بز تلفیقی از واقعیت و تخیل است. ترکیب این دو عنصر در هر رمان تاریخی مهم است، به‌ویژه در جشن بز، زیرا  بارگاس یوسا تصمیم گرفت که یک رویداد واقعی را از طریق ذهن شخصیت‌های واقعی و تخیلی روایت کند. جزئیات کلی ترور درست است و قاتلان همگی افراد واقعی هستند.

کسانی که در رژیم هستند نیز ترکیبی از شخصیت‌های خیالی و افراد واقعی هستند. رئیس‌جمهور بالاگوئر واقعی است، اما کل خانواده کابرال کاملا تخیلی هستند. به گفته وولف، بارگاس یوسا از تاریخ به‌عنوان نقطه شروعی برای ساختن روایتی داستانی از «استعمار معنوی» تروخیو در جمهوری دومینیکن که توسط یک خانواده دومینیکن تجربه شده است، استفاده می‌کند.

یک اقتباس سینمایی انگلیسی‌زبان از این رمان در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی پسرعموی بارگاس یوسا، «لوئیس یوسا» ساخته شد. ایزابلا روسلینی در نقش اورانیا کابرال، پل فریمن در نقش پدرش آگوستین، استفانی لئونیداس در نقش اورانیتا و توماس میلیان در نقش رافائل لئونیداس تروجیلو بازی می‌کنند. این فیلم هم در جمهوری دومینیکن و هم در اسپانیا فیلم‌برداری شد. این رمان همچنین توسط خورخه آلی تریانا و دخترش ورونیکا تریانا به کارگردانی خورخه تریانا برای صحنه نمایش اقتباس شده است.

در قسمتی از کتاب «سور بز» می‌خوانیم:

«چشمه‌اش را می‌بندد، رخوتی بی‌سابقه به سراغش می‌آید. آخر او همیشه عادت به فعالیت داشته، اهل این نبوده که وقتش را صرف چیزی بکند که از وقتی به خاک دومینیکن پا گذاشته روز و شبش را گرفته، یعنی به یادآوردن. «این دختر من یکسر کار می‌کند، حتی توی خواب هم درسهاش را تکرار می‌کند.» این چیزی بود که سناتور آگوستین کابرال، جناب وزیر کابرال، کابرا عقل کل درباره تو می‌گفت و این‌جوری پیش دوستانش به دختری می‌نازید که همه جایزه‌ها را می‌برد و همشاگردی‌ها و خواهرهای راهبه همیشه به چشم شاگرد نمونه نگاهش می‌کردند. ببینی پیش رئیس هم از موفقیت‌های تحصیلی اورانیتا تعریف می‌کرد؟ «خیلی دلم می‌خواهد با دخترم آشنا بشوید. از وقتی به سانتو دومینگو رفته هرسال جایزه دانش‌آموز ممتاز را برده. خیلی خوشحال می‌شود اگر شمارا بیند و با شما دست بدهد.»

خرید کتاب سور بز از دیجی‌کالا خرید کتاب سور بز از فیدیبو

سال‌های سگیماریو بارگاس یوسا

کتاب «سال‌های سگی» با عنوان اصلی «The Time of the Hero» اثر ماریو بارگاس یوسا اولین بار سال ۱۹۶۳ منتشر شد. این کتاب توسط منتقدان سراسر جهان به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین رمان‌های اسپانیایی دهه‌های اخیر مورد تحسین قرار گرفته است.

داستان این اثر برای به تصویر کشیدن معنای انسانیت و خوب بودن در جامعه‌ای که در آن حیله‌گری، زورگویی و رقابت‌پذیری مهم‌تر گشته، مورد تشویق و ستایش قرار گرفته است. در طول داستان، ارزش‌های فردی و جمعی باهم گره می‌کنند و مضامین گناه، بی‌تفاوتی، انکار و بدبینی به‌خوبی موردبررسی قرار می‌گیرد.

داستان این کتاب از یک روایت اول‌شخص به یک روایت سوم شخص به‌طور تصادفی جابه‌جا شده و زمان داستان کمی متغیر است.

کتاب سال‌های سگی همچنین به دلیل استفاده‌ی هوشمندانه از واژگان عامیانه و تابو و راهبردهای پیچیده روایی آن مورد تحسین قرار گرفت. یکی از منتقدان به نام آرماس مارسلو روایت‌های مخفی رمان را تحسین می‌کند، زیرا در طول رمان خواننده از اینکه چه کسی صحبت می‌کند مطمئن نیست. مارسلو می‌نویسد: این کارکرد مفهوم رازداری در ساختار رسمی رمان، بدون شک یکی از ویژگی‌های اساسی و درعین‌حال یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های سبکی این اثر را تشکیل می‌دهد.

کتاب سال‌های سگی اولین رمان بارگاس یوسا بود و در میان دانشجویان آکادمی نظامی لئونسیو پرادو در لیما، که زمانی نویسنده در آنجا حضور داشت، روایت می‌شود. داستان درباره‌ی دوران نوجوانی و گذار مردان جوان به مردانگی بوده و دارای مضامینی مانند مردانگی، سلسله‌مراتب، رازداری و ارتش است.

این رمان دانش‌آموزان مدرسه‌ی نظامی لئونسیو پرادو در لیما را توصیف می‌کند که در یک محیط خصمانه و خشونت‌آمیز تلاش می‌کنند تا زنده بمانند و از دور باطل جنون سادیستی، انضباط نظامی، حبس و کسالت بیرون بیایند. کارهای آن‌ها چرخه‌ای از خیانت، قتل و انتقام را به راه انداخت که کل سلسله‌مراتب نظامی را به خطر می‌اندازد.

با شروع داستان کتاب سال‌های سگی، چهار دانشجوی این مدرسه‌ی نظامی به نام‌های آلبرتو فرناندز، پورفیریو کاوا، بوآ و جگوار در حال تاس بازی کردن هستند. بازی تاس آن‌ها مشخص می‌کند که کدام‌یک از آن‌ها باید برگه‌های امتحان شیمی را از یک کلاس درس قفل شده بدزدند. کاوا بازی را می‌بازد و باید آزمون را بدزدد. آن‌ها نمی‌دانند که یک اقدام بی‌دقت در هنگام تلاش برای کپی کردن امتحان منجر به یک تراژدی جبران‌ناپذیر و پنهان‌کاری تکان‌دهنده می‌شود.

او در جریان سرقت، به‌طور تصادفی یک پنجره را می‌شکند. مسئولان مدرسه دزدی را کشف می‌کنند و دانشجویانی را که نگهبانی می‌دادند در پادگان حبس می‌کنند. آن‌‌ها باید آنجا بمانند تا مجرم برای قبول مسئولیت جنایت جلو بیاید.

آرانا پس از چند هفته بدون مرخصی آخر هفته، دیگر نمی‌تواند با حبس شدن کنار بیاید و به افسران می‌گوید که کاوا امتحان را دزدیده است. درازای اطلاعات او مرخصی دریافت می‌کند. چند روز بعد در حین تمرین رزمی، اتفاقی غیرمنتظره برای او پیش می‌آید.

فساد این مدرسه نمادی از یک بیماری بزرگ‌تر در پرو است. این رمان با زمان‌شناسی غیرخطی و صداهای روایی متعدد ساختار پیچیده‌ای دارد. ارتش پرو پس از انتشار این اثر، در یک مراسم رسمی صدها نسخه از کتاب را سوزاند.

این رمان سال ۱۹۸۵ توسط کارگردان پرویی فرانسیسکو لومباردی به یک فیلم تبدیل شد.

در قسمتی از کتاب «سال‌های سگی» می‌خوانیم:

«راننده هنوز زمزمه می‌کرد اما دیگر اشتیاقی در صدایش خوانده نمی‌شد. از خود پرسید، چه شکلی است؟ و همان نگرانی شدیدی را احساس کرد که سه روز پیش حس کرده بود، هنگامی‌که مادرش او را به کناری کشیده بود و برای آن‌که عمه‌اش، آدلینا، حرف‌هایش را نشود در گوشی به او گفته بود: «پدرت نمرده، به تو دروغ گفتیم، از سفر دورودرازی برگشته و توی لیما چشم‌به‌راه ماست.» مادرش دوباره گفت:«رسیدیم.» راننده پرسید:«گفته بودین خیابان سالاوری؟» مادرش گفت:«بله، شماره سی‌وهشت.» چشم‌هایش را بست و وانمود کرد که خواب است. مادرش او را بوسید.»

خرید کتاب سال‌های سگی از دیجی‌کالا خرید کتاب سال‌های سگی از فیدیبو
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه