دستمزد غیرمنصفانه‌ی افراد در صنعت بازی؛ با نگاهی به دعوای صداپیشه‌ی بایونتا با نینتندو

۷ اسفند ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه

در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲، هلنا تیلور (Helena Taylor)، صداپیشه‌ی بایونتا (Bayonetta) یک رشته‌توییت ویدیویی جنجال‌آفرین در توییتر منتشر کرد که در آن ادعا کرد که نینتندو، ناشر این بازی، برای کار صداپیشگی بایونتا در «بایونتا ۳» به او دستمزد ۴۰۰۰ دلاری پیشنهاد داده است. او آنقدر از این تصمیم عصبانی بود که از طرفداران درخواست کرد بازی را بایکوت کنند و به‌جایش پول خرید آن را به بنگاه‌های خیریه بدهند. در این مطلب می‌خواهیم با نگاهی به این دعوا به دستمزد غیرمنصفانه افراد در صنعت بازی بپردازیم.

اگر اخبار مربوط به صنعت بازی را دنبال کنید، احتمالاً شنیده‌اید که بسیاری از کارمندان بابت کار زیاد و حقوق پایین گله‌مند هستند. طبق آمار منتشرشده در UNI Global Union، حدود ۶۶ درصد از بازیسازان بر این باورند که حقوق‌شان کم است.

دستمزد در صنعت بازی

فهرست بزرگ‌ترین مشکلات کارکنان صنعت بازی – دستمزد افراد در صنعت بازی بزرگ‌ترین مشکل بوده است.

همچنین از گوشه و کنار اخباری درباره‌ی حقوق و دستمزد پایین و ناکافی صداپیشگان و انیماتورها در عرصه‌های دیگر صنعت سرگرمی و صنعت بازی شنیده می‌شود. اساساً نظر عمومی بر این است که اگر در صنعت سرگرمی سلبریتی نشده باشید، با شما بسیار بد رفتار می‌شود. گاهی حتی سلبریتی بودن هم کمکی به قضیه نمی‌کند.

بنابراین با توجه به پیش‌فرض موجود، جای تعجب ندارد که حمله‌ی هلنا تیلور به سازنده و ناشر بایونتا (پلاتینوم گیمز و نینتندو) تاثیری شبیه به انداختن یک کبریت روشن به انبار دینامیت داشت.

در ویدئوهایی که هلنا منتشر کرد، احساسات موج می‌زند. او شبیه به مبارز راه آزادی رفتار می‌کند که طرف حسابش ابرشرکت‌های دندان‌گرد و مستبد است. او می‌گوید: «متوجه هستم که بایکوت کردن این بازی انتخابی شخصی است و بسیاری از افراد هستند که تمایلی به انجام این کار ندارند… اشکالی ندارد. ولی اگر شما کسی هستید که به انسان‌های دیگر اهمیت می‌دهید… اگر هنگامی‌که کسی بابت تصمیمات اقتصادی آسیب می‌بیند، دلتان به درد می‌آید، در این صورت از صمیم قلب از شما می‌خواهم که این بازی را بایکوت کنید. من تصمیم گرفتم برای حمایت از تمام اشخاصی که بابت استعدادشان دستمزدی سزاوار دریافت نمی‌کنند، این کار را انجام دهم. گربه‌های چاقی که در راس نشسته‌اند، تمام قسمت‌های لذیذ غذا را می‌خورند و آنچه برای ما باقی می‌گذارند، خرده‌نان‌های گندیده است.»

هلنا تیلور

هلنا سخنران خوبی به نظر می‌رسد، مگر نه؟

در ابتدا، واکنش به حرف‌های او حمایت‌آمیز بود. چون همه – تا حدی – می‌دانستند که صنعت سرگرمی به افراد خلاق دستمزد قابل‌قبولی نمی‌دهد، اتهام او بسیار جدی گرفته شد، خصوصاً با توجه به جدیت و مصمم بودن او برای خراب کردن تمام پل‌های پشت سرش. بسیاری از افراد به سیاست‌های موذیانه‌ی نینتندو در گذشته اشاره کردند و برخی هم ادعا کردند که پیش‌خرید «بایونتا ۳» را لغو کرده‌اند. با این حال، همیشه باید حرف‌های طرف مقابل قصه را نیز بشنوید. سه روز بعد، جیسون شرایر (Jason Schrier) یک رشته‌توییت نوشت و در آن مقاله‌ای را که برای بلومبرگ (Bloomberg) نوشته بود به اشتراک گذاشت و توضیح داد که حرف‌های هلنا تیلور، طبق مدارکی که افراد آشنا با قرارداد ارائه کرده بودند، دروغ بودند. اساساً دستمزدی که به او پیشنهاد داده شده بود، نه ۴۰۰۰ دلار، بلکه ۱۵۰۰۰ دلار بود و دلیل جوش نخوردن معامله این بود که هلنا درخواست یک دستمزد ۶ رقمی را کرده بود، دستمزدی که نینتندو حاضر نبود پرداخت کند، برای همین آن‌ها یک صداپیشه‌ی دیگر را استخدام کردند: جنیفر هیل (Jennifer Hale) که از هلنا به‌مراتب معروف‌تر است و بدون‌شک با دستمزد پایین استخدام نشده بود.

البته هلنا در یک ایمیل به بلومبرگ این ادعا را دروغ خطاب کرد و گفت که این تلاش ناشر برای نجات دادن خود و بازی‌شان است. همچنین او گفت که می‌خواهد خود را از شر این فرنچایز «لعنتی» خلاص کند و به کار در تئاتر برگردد، ولی واکنش او مصداق شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن بود، چون خود او بود که این جنجال را آغاز کرد. بسیاری از افراد به‌خاطر ادعای او مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، خصوصاً جنیفر هیل که مجبور شد بیانیه‌ای منتشر کند. آخر خانم محترم، شما خودت کسی بودی که گفتی مردم این بازی را بایکوت کنند. به انتخاب خودت درگیر ماجرا شده‌ای. نمی‌توانی در اولین فرصت که طرف مقابل جوابت را داد، بگویی می‌خواهم از قضیه فاصله بگیرم.

می‌دانم که در این دوره و زمانه، تصور عموم این است که ابرشرکت‌ها پلید هستند و هر گله و شکایتی علیه‌شان قابل توجیه است. با این حال، اگر فرض را بر این بگیریم که تیلور داشت دروغ می‌گفت، معنی‌اش این است که او در حال سوءاستفاده از این جو راه افتاده علیه ابرشرکت‌ها بود. همان‌طور که خود شرایر در توییتی خاطرنشان کرد: «بعید می‌دانم که کلیت ماجرا به‌اندازه‌ی ویدیوهای اولیه‌ی [تیلور] توجه دریافت کند؛ از این نظر، این قضیه سؤال‌های جالبی در ذهن ایجاد می‌کند: سوالاتی درباره‌ی توسل به احساسات مردم و شیوه‌ی توزیع اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی.»

البته ما نمی‌توانیم به حقیقت کامل ماجرا دسترسی داشته باشیم، چون یک سری جزئیات خواهند بود که فقط هلنا تیلور و نینتندو از آن‌ها خبر خواهند داشت. ولی در توییتر زیر توییت‌های هلنا یک سری برداشت از ماجرا شد که فارغ از حقیقت ماجرا، در مقیاسی بزرگ‌تر قابل‌تامل‌اند، چون می‌توانند درک ما را از موقعیت‌های این‌چنینی افزایش دهند:

۱. استدلال «عرضه و تقاضا»

صداپیشه‌ی بایونتا

«خب… اگر ۴۰۰۰ دلار دستمزد استاندارد این حوزه است، معنی‌اش این است که دستمزد استاندارد حوزه همین‌قدر است؛ نه بیشتر. شما نمی‌توانید پول بیشتر بگیرید، چون فکر می‌کنید سزاوار آن هستید. مشخص است که شما از نفوذ و امتیاز کافی برای افزایش دستمزد خود برخوردار نبودید. نمی‌شود کاری‌اش کرد.»

این حرف اساساً اشاره به قانون «عرضه و تقاضا» دارد؛ قانونی که می‌گوید قیمت هر چیز را میزان تقاضای مشتری برای آن تعیین خواهد کرد و قیمت استاندارد هر چیز این‌گونه تعیین می‌شود. با این‌که این قانون را درک می‌کنم و به‌نظرم تا حد زیادی اثر منفی طمع فردی را در مراودات اقتصادی خنثی می‌کند، به‌نظرم این برداشت اشتباه است. اگر صاحب‌کارها و سرمایه‌دارهای یک صنعت با کارکنان و افراد خلاق در آن به‌شکلی منصفانه رفتار نمی‌کنند، وظیفه‌ی اخلاقی این کارکنان و افراد خلاق است نسبت به این موقعیت اعتراض کنند، نه این‌که صرفاً خرده‌نان گندیده‌ای را که آقابالاسرهایشان بهشان می‌دهند بپذیرند. در این موقعیت خاص قانون عرضه و تقاضا نمی‌تواند به ایجاد دستمزد منصفانه منجر شود، چون مشتری به‌طور مستقیم کار افراد خلاق را نمی‌خرد و هیچ درکی از دستمزد منصفانه برای آن‌ها ندارد. مثلاً شاید من نوعی از این‌که هلنا تیلور همچنان صداپیشگی بایونتا را ادامه دهد، استقبال کنم (و در این صورت تقاضا وجود دارد)، ولی چون خودم قرار نیست پولی به هلنا تیلور بدهم، این تقاضا نقشی در دستمزد او ندارد.

اگر تیلور داشت حقیقت را می‌گفت، کار او بسیار شجاعانه و ضروری می‌بود. ۴۰۰۰ دلار برای صداپیشگی یک بازی مثل «بایونتا ۳» رقمی بسیار پایین است.

۲. استدلال «بایکوت کردن در قبال کارکنان دیگر منصفانه نیست»

صداپیشه‌ی بایونتا

«خانم تیلور عزیز، من طرفدار کار شما در این بازی‌ها هستم و رفتار آن‌ها با شما حقیقتاً توهین‌آمیز است، ولی متأسفانه باید بگویم که به‌نظرم منصفانه نیست صرفاً چون با شما این‌گونه بدفتاری شده، کار همه‌ی بازیسازان شاغل در پلاتینوم گیمز در خطر بیفتد. دلیل این‌که نمی‌توانم بازی را بایکوت کنم این است که به انسان‌های دیگر اهمیت می‌دهم.»

من موافقم که تیلور با درخواست برای بایکوت کردن بازی، خود را بیش‌ازحد حق‌به‌جانب و مغرور نشان داد، ولی این درخواست کسی را جز ناشر دچار ریسک نمی‌کند، چون همه‌ی افراد خلاق بابت کار روی بازی از قبل حقوق خود را دریافت کرده‌اند.

۳. استدلال «صداپیشگی آسان است، بنابراین حقوق آن باید کم باشد»

صداپیشه‌ی بایونتا

«۴۰۰۰ هزار دلار پول زیادی است. حتی اگر ضبط کردن تمام دیالوگ‌های بازی یک ماه طول بکشد، این رقم برای حقوق یک ماه عالی است. اگر هفته‌ای ۴۰ ساعت کار کنید، این یعنی ساعتی ۲۵ دلار می‌گیرید. در ایالات متحده نرخ دستمزد یک مکانیک خبره از این پایین‌تر است: ۲۳٫۵۸ دلار در ساعت. #پررویی»

این استدلال یک نکته را نادیده می‌گیرد: این‌که انجام دادن بعضی کارها ساده می‌شود، چون قبلش باید سال‌ها را صرف پرورش استعداد و مهارت لازم برای انجامشان کنید. صداپیشگی یکی از این کارهاست. این‌که صرفاً فکر کنید صداپیشگی در نشستن در یک اتاق و خواندن یک سری جمله پشت میکروفون خلاصه می‌شود، دیدگاهی اشتباه است.

همچنین تیلور در ویدیوهایش ادعا کرد که هویت بایونتا به او گره خورده، طوری‌که انگار بایونتای واقعی خودش است و صداپیشه‌ی دیگر صرفاً هویت او را جعل کرده است. در این مورد می‌توان بحث خاصی را مطرح کرد: این‌که یک صداپیشه تا چه‌حد در هویت بخشیدن به یک شخصیت خیالی نقش دارد. با این حال، اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم، در جواب باید بگوییم که اگر نینتندو توانست هلنا تیلور را بدون مشکل خاصی با جنیفر هیل جایگزین کند، معنی‌اش این است که نقش او در هویت‌بخشی به شخصیت آنقدرها که خودش فکر می‌کرده مهم نبوده است.

در نهایت سوالی که مطرح می‌شود این است: در این سناریو حق با چه‌کسی بود؟ مدتی پس از رشته‌توییت اصلی، هلنا یک رشته‌توییت دیگر منتشر و در آن به‌شکل زیرپوستی تأیید کرد که در ویدیوی اصلی، به‌خاطر اشاره نکردن به یک سری اطلاعات مهم، دروغ گفته است. در ابتدا به او ۱۰۰۰۰ دلار دستمزد پیشنهاد شد. پس از این‌که او درخواستی نزد هیدکی کامیا مطرح کرد، این دستمزد به ۱۵۰۰۰ دلار افزایش پیدا کرد. یک ماه پس از این‌که این پیشنهاد را هم رد کرد، برای «ضبط تعدادی خط دیالوگ» به او ۴۰۰۰ دلار پیشنهاد داده شد.

آیا کار هلنا تیلور بیش از ۱۵۰۰۰ دلار ارزش داشت؟ این قضیه قابل‌بحث است. ولی آنچه قابل‌بحث نیست این است که او عمداً به این اطلاعات مهم اشاره نکرد، اطلاعاتی که بدون‌شک روی دیدگاه مردم از او و حرف‌هایش تأثیر می‌گذاشت. اگر قصد ما مبارزه با رفتار غیرمنصفانه در برابر افراد خلاق در صنعت سرگرمی باشد، جنجالی که هلنا تیلور آفرید، یک قدم رو به عقب بود، نه قدم رو به جلو.

با این حال، نباید اجازه دهیم که این اتفاق ناخوشایند حواس ما را از مشکل بزرگ مربوط به دستمزد غیرمنصفانه‌ی افراد خلاق در صنعت سرگرمی پرت کند. این مشکل موقعی بیشتر به چشم می‌آید که دستمزدهای ۷ رقمی دیوانه‌واری را در نظر بگیریم که سلبریتی‌ها برای صداپیشگی شخصیت‌ها انجام می‌دهند. صداپیشه‌های حرفه‌ای می‌توانند همان کار را با همان کیفیت یا شاید حتی بهتر انجام دهند و حتی کسری از آن دستمزد هفت رقمی، اگر به‌درستی تقسیم شود، می‌تواند زندگی بسیاری از این صداپیشگان بااستعداد را متحول کند. متأسفانه بیشتر کسانی که از این قبیل کارهای خلاقانه را انجام می‌دهند، درون‌گرا یا حساس هستند و شاید توانایی زیادی در زمینه‌ی مذاکره کردن سر دستمزد نداشته باشند. بنابراین در برابر کم‌لطفی صنعت بازی و دریافت حقوق پایین با عنوان «دستمزد استاندارد صنعت» آسیب‌پذیر هستند. جنجال «بایونتا ۳» به کنار، تلاش برای بهبود وضعیت دستمزد افراد در صنعت بازی و شرایط کاری برای افراد خلاق در صنعت سرگرمی باید ادامه پیدا کند و آگاهی درباره‌ی رفتار غیرمنصفانه با آن‌ها بیشتر شود. فقط در این راستا کاری را که هلنا تیلور انجام داد، انجام ندهید. لطفاً از همان ابتدا تمام حقایق را در اختیار ما قرار دهید.

صفحه‌ی اصلی بازی دیجی‌کالا مگ | اخبار بازی، تریلرهای بازی، گیم‌پلی، بررسی بازی، راهنمای خرید کنسول بازی

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. masoud

    ممنونم
    خداقوت

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه