صادق چوبک؛ نویسنده‌ای واقع‌گرا و راوی اسارت‌های زندگی

۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
صادق چوبک

صادق چوبک، نویسنده‌ و مترجم معاصر است که جزء پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران محسوب می‌شود. چوبک روایتگر طبقه‌ی تهی‌دست و دربند بود و در انتها جسد و نوشته‌های ناتمامش سوزانده شد. در ادامه‌ی مطلب بیشتر با این نویسنده‌ی رئالیست آشنا می‌شوید.

بیوگرافی صادق چوبک

صادق چوبک متولد تیر ماه سال ۱۲۹۵ در بوشهر است. او از نویسندگان برجسته‌ی معاصر ایران و نویسنده‌ی داستان کوتاه، نمایشنامه و رمان است. ویژگی داستان‌های کوتاه صادق چوبک با پیچیدگی و تمرکز بر یک موضوع واحد است و این موضوع باعث شده است برخی از افراد، آثارش را با نقاشی‌های مینیاتور ایرانی مقایسه کنند.

صادق چوبک در شیراز بزرگ شد. پدرش حاج اسماعیل یک تاجر ثروتمند بود اما او ادامه‌ی راه پدرش را پیش نگرفت و مسیر نویسندگی را پیش گرفت. چوبک تحصیلات ابتدایی‌اش را در بوشهر و شیراز و تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی در تهران به پایان رساند و در آنجا زبان انگلیسی را آموخت. چوبک سال ۱۳۱۶ با «قدسی» که از همکلاسی‌هایش در کالج آمریکایی بود، ازدواج کرد و همان سال در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و در مدرسه‌ی شرافت در خرمشهر به تدریس پرداخت.

چوبک سال بعد به خدمت سربازی اعزام شد و دوره‌ی آموزشی سربازی‌اش را در ارتش به‌عنوان مترجم زبان انگلیسی در ستاد کل نیروهای مسلح تهران گذراند. او برای خدمت سربازی ابتدا سال ۱۳۱۹ به‌عنوان صندوق‌دار وزارت دارایی و بعدا به‌عنوان مترجم مشاوران اقتصادی آمریکا که به ایران آمده بودند، استخدام شد. صادق چوبک سال ۱۳۲۸ در شرکت نفت انگلیس و ایران استخدام شد و پس از ملی شدن صنعت نفت، کارش را به‌عنوان مسؤول کتابخانه‌ی شرکت ملی نفت ایران تا سال ۱۳۵۳ ادامه داد و بعد از بازنشستگی به ایالات متحده مهاجرت کرد و تا پایان عمرش در ال سریتوی کالیفرنیا زندگی کرد.

او تحت تأثیر نوشته‌های نویسندگان آمریکایی مثل هنری جیمز، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی بود. صادق چوبک سبکی را برای خودش ایجاد کرد و به زبان محاوره‌ای می‌‌نوشت. صادق هدایت مربی ادبی‌اش بود.

کتاب سه قطره خون؛ روایتی از قلم سورئال صادق هدایت

دیدگاه فکری و مرگ صادق چوبکصادق چوبک

صادق چوبک در بیشتر آثارش حکایت جامعه‌ای که اسیر خرافات و جهالت‌ هستند را نشان ‌می‌دهد و به دلیل ریز بینی‌هایش، در خلق شخصیت‌های داستان‌هایش بسیار موفق عمل کرد و در آثارش هر شخصیت با لحن خودش داستان را روایت می‌کند. آثار چوبک یک نقطه‌ی عطف در توسعه‌ی داستان‌ها و رمان‌های مدرن فارسی است و تأثیر عمیقی بر نسل بعدی نویسندگان داشته است و به دلیل نوآوری‌هایش در زبان و ساختار داستان‌هایش، بنیان‌گذار داستان نثر مدرن فارسی به شمار می‌رود.

بیشتر منتقدان صادق چوبک را یک رئالیست به تمام عیار می‌دانند، حتی گاهی به دلیل جزئیات بی‌نقصی که در داستان‌هایش اشاره می‌کند، طبیعت‌گرا هم شناخته می‌شود.

در دورانی که صادق چوبک و نویسندگان هم عصرش حضور داشتند، مبارزه با حکومت به‌عنوان یک اصل برای به رسمیت شناخته شدن قلم نویسنده بود. چوبک نویسنده‌ای درباری نبود ولی در نوشته‌های خود اشاره‌ای مستقیم به سیاست نمی‌کرد و همین موضوع موجب شده بود تا نوشته‌هایش چندان به مذاق جامعه‌ی روشنفکری آن زمان خوش نیاید.

چوبک از حضور در اجتماع اجتناب می‌‌کرد و علاقه‌ای به مصاحبه کردن نداشت و به طور کلی دعوت‌نامه‌های سخنرانی‌های عمومی را رد می‌‌کرد ولی در چند سمینار و کنفرانس خارج از ایران شرکت کرد. او سال ۱۳۳۴ در یک سمینار در دانشگاه هاروارد که توسط هنری کیسینجر، سیاستمدار و مشاور سیاسی در دولت‌های مختلف آمریکا برگزار می‌شد هم شرکت کرد. صادق چوبک در سال‌های پایانی زندگی‌اش، بینایی چشم‌هایش را از دست داده بود و هیچ اثری منتشر نکرد و سال ۱۳۷۷ در سن ٨١ سالگی در برکلی آمریکا درگذشت؛ بنا به وصیت‌‌‌نامه‌اش یادداشت‌های منتشر نشده‌ و جسدش سوزانده شد. پس از مرگش کتابخانه و سایر مقالاتش، به دانشگاه ویرجینیا اهدا شد.

کتاب‌های صادق چوبک

از شناخته شده‌ترین آثارش می‌توان به انتری که لوطیش مرده بود (۱۳۲۸)، تنگسیر (۱۳۴۲)، سنگ صبور (۱۳۴۵) و خیمه شب بازی (۱۳۲۴) اشاره کرد. کتاب «خیمه شب بازی» مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه است و هر بخش از مجموعه، جنبه‌ای از زندگی روزمره را به تصویر می‌‌کشد. این کتاب به دلیل به تصویر کشیدن دقیق جنبه‌های مبهم و ناخوشایند زندگی در ایران که قدرت توصیفی و نویسنده را نشان می‌دهد، با تحسین و ستایش منتقدان ادبی مواجه شد و با استقبال زیادی از سمت مردم رو‌به‌‌رو شد. چوبک در داستان‌های کوتاهش، به ویژه در رمان «سنگ صبور»، برخی از جنبه‌های تاریک زندگی فردی و اجتماعی را در آن روزها به تصویر می‌‌کشد. چوبک همچنین چند کتاب از جمله آدمک چوبی/پینوکیو اثر کارلو کلودی، غراب اثر ادگار آلن پو و مهپاره را به فارسی ترجمه کرده است. آثار چوبک به زبان‌های زیادی از جمله انگلیسی، آلمانی، روسی و ژاپنی ترجمه شده است.

در ادامه به تعدادی از آثار صادق چوبک نگاهی انداخته‌ایم.

انتری که لوطیش مرده بودصادق چوبک

صادق چوبک مجموعه‌ای شامل سه داستان و ‌یک نمایشنامه با نام «انتری که لوطی‌اش مرده بود» را در سال ۱۳۲۸ منتشر کرد. با این اثر به‌عنوان‌ یکی از نویسنده‌های صاحب‌ سبک در ادبیات معاصر ایران شناخته شد.

کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود درباره‌ی یک میمون به نام مخمل و صاحبش لوطی است. مخمل و صاحبش، جهان تریاکی، به شهرهای مختلفی سفر می‌کنند و معرکه‌گیری راه می اندازند. ‌یک روز صبح مخمل متوجه می‌شود که لوطی در خواب از دنیا رفته است. مخمل با چرخیدن به دور لوطی سعی می‌کند تا لوطی را بیدار کند ولی می‌بیند که لوطی هیچ حرکتی نمی‌کند. مخمل که از این اتفاق خوشحال است، تلاش می‌کند تا زنجیر دور گردنش را که به میخی متصل است، از زمین بیرون بکشد و فرار کند. اما این زنجیره به دور گردنش باقی می‌‌ماند. در ابتدای راه، وقتی مخمل یا همان انتر داستان از چنگ بندها رها می‌شود، چون هیچ نمی‌داند که به کجا برود، راه دشت را در پیش می‌گیرد. حالا دیگر لوطی جهان در کنارش نبود و فقط صدای زنجیر همراهی‌اش می‌کند و در مسیر رفتنش‌ اتفاق‌هایی برای مخمل می‌افتد که باعث می‌شود دوباره به سمت لوطی بر‌گردد.

صادق چوبک در این مجموعه‌ داستان، دغدغه‌ی فکری‌اش درباره‌ی افراد طردشده‌ی جامعه، صحنه‌ها و لحظات ناخوشایند و تلخ زندگی‌اشان را به تصویر کشیده است. در این داستان تفکر صادق چوبک درباره‌ی نظریه‌ی داروین را می‌توانیم ببنیم و در قسمت‌هایی از داستان، به تقابل انسان و این میمون نگاه می‌کنیم.

این کتاب حیوان را در جایگاه انسانی قرار نداده است و تمام حالات او به‌عنوان یک حیوان محفوظ نگه داشته شده است و از دیدگاه او به‌عنوان یک حیوان داستان را پیش می‌گیرد.

صادق چوبک در این کتاب، به دلیل جست‌وجوی روان‌شناختی درباره‌ی سرشت انسان از دیدگاه ترس، نیاز و وابستگی، مورد ستایش قرار گرفت. کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود سراسر پر از نماد است. از نام لوطی که جهان است تا تریاکی بودن، بند آویزان به گردن مخمل، تبردارهایی که آخر داستان می‌رسند و… همه‌ی این‌ها نمادی از شرایط و وضع موجود جامعه دارد و زندگی واقعی مردم را به تصویر می‌کشد.

در قسمتی از کتاب انتری که لوطیش مرده بود می‌خوانیم:

مخمل ترسیده بود. چند بار پشت سر هم با تمام زوری که داشت هیکل درشت نکرد خود را از زمین بلند کرد و پرید تو هوا. اما قلاده‌اش گردنش را آزار می‌داد. همه نگاهش به لوطیش بود. بک چیزی فهمیده بود. صورت او برایش جور دیگر شده بود. دیگر ازش نمی‌ترسید . او برایش بیگانه شده بود. هرچه به آن نگاه می‌کرد چیزی از آن نمی‌فهمید چه شده. تا آن روز لوطیش را با این حالت ندیده بود. تا آن روز آدم را چنان زبون و بی آزار ندیده بود. او دیگر از این قیافه نمی‌ترسید و صورتی که تکان خوردن هر گوشه‌ی پوست آن جانش را می‌لرزاند اکنون دیگر به او چیزی نمی‌گفت. چشمانی که هر گردش آن رازی از همزاد دنیای دیگرش به او می‌فهماند اکنون دریده و خاموش و بی نور باز بود.

خرید کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود از فیدیبو خرید کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود از دیجی‌کالا

تنگسیر صادق چوبک

اولین رمان صادق چوبک به نام «تنگسیر»، سال ۱۳۴۲ منتشر شد. این رمان به ۱۸ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. تنگستان منطقه‌ای نزدیک به استان بوشهر است و کتاب جزئیات اقدامات شجاعانه‌ی مبارزدر آنجا را شرح می‌‌دهد. این رمان، بر اساس واقعیت نوشته شده است و توصیفات شگفت‌انگیز این داستان نشان می‌‌دهد که اعتقادات مذهبی به هیچ وجه مانع کمک کردن به یکدیگر نمی‌شود. امیر نادری که از ‌فیلم‌سازان معروف ایرانی است، سال ۱۳۵۲ بر اساس رمان تنگسیر فیلمی ساخته ‌است.

این رمان هم مانند سیر تفکر صادق چوبک از زشتی و تقدس‌زدایی فقر می‌آید. در این رمان زائر محمد که در کوچه بازار به نام زار محمد خوانده می‌شود، قصد می‌کند راه استقلال کاری را پیش بگیرد و دو هزار تومن پولش را از کارفرمای فرنگی‌اش می‌گیرد. در این راه افراد زیادی از زارمحمد و مال او سوء استفاده می‌کنند. رمان تنگسیر ماجرای کشکمکش و انتقام زار محمد و دادخواهی شخصی اوست. زار محمد انگار از پهلوانان معاصر شاهنامه‌ است، مردی از طبقه‌ی فرودست که شرایط جامعه او را در مسیری متفاوت قرار می‌دهد. صادق چوبک رمان تنگسیر را به همسرش قدسی تقدیم کرده است.

در قسمتی از کتاب تنگسیر می‌خوانیم:

حاج محمد داییش بود و دکان کوچکی اول خیابان باریک «دستک» داشت که کنسرو و شکلات و بیسکویت و خورد و خوراک و ترشی انبه و «پکورا» و کیک کشمشی می‌‌فروخت. پکورا کیک را خودش درست می‌‌کرد. مشتری‌هایش بیشتر انگلیسی‌ها و پول دارهای بوشهری بودند. وقتی محمد به دکان او رسید دید حاجی پشت پیشخوان دکانش نشسته بود و تو خیابان نگاه می‌کرد. یک زن و مرد انگلیسی هم پشت میز کوچکی که تو دکان بود، نشسته بودند و داشتند چای عصرشان را می‌خوردند. مرد انگلیسی دیلاق بود و سبیل کلفت بوری رو لب‌هاش روییده بود و شلوار کوتاه و بلوز نظامی نازک آستین کوتاه خاکی تنش بود. زن، پیراهن سینه باز آستین کوتاهی تنش بود. دوتا راکت تنیس و قوطی درازی که توپ تنیس توش بود پهلوی دوتا عینک سیاه گنده رو میز گذاشته بود.

خرید کتاب تنگسیر از فیدیبو خرید کتاب تنگسیر از دیجی‌کالا

چراغ آخرصادق چوبک

صادق چوبک، کتاب «چراغ آخر» را اولین بار سال ۱۳۴۴ منتشر کرد. داستان چراغ آخر، تصویرگر تلاش یک جوان روشن‌فکر است که احساس می‌کند باید از مردم در برابر فضای اجتماعی مسموم محافظت کند. این کتاب، مجموعه‌ای شامل ۸ داستان کوتاه در ۲۵۶ صفحه است. داستان‌های این مجموعه به ترتیب عبارت‌اند از دزد قالپاق، کفترباز، بچه گربه‌ای که چشمانش باز نشده بود، اسب چوبی، آتما، سگ من، ره‌آورد، پریزاد و ریمان و دوست.

داستان «دزد قالپاق» کوتاه‌ترین داستان این مجموعه است و داستان «دوست» آخرین داستان این مجموعه و از برجسته‌ترین قصه‌های این مجموعه به شمار می‌رود.

در قسمتی از کتاب چراغ آخر می‌خوانیم:

او از زیر و روی زندگی من آگاه بود. مرا دست انداخته بود و مایه‌ی مسخره خود ساخته بود. چرا من باید تا این اندازه با او رو راست بوده باشم که در خلوت من راه بیابد و از همه چیز من سر در بیاور دیگر قابل تحمل نبود. دیگر در هیچ یک از کارهای خودم اختیار و آزادی نداشتم و دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رفت. به زودی دریافتم که به خودم دروغ گفته بودم و نمی‌توانم دوستش داشته باشم. خیلی کوشش کرده بودم که دوستش بدارم، اما در دلم جایی برای دوستی او نبود. برنامه‌ی زندگیم را به کلی بهم زده بود. می‌‌دیدم بیگانه ای در خانه دارم که تمام حرکاتم را می‌پایید. من به یک زندگی تنها عادت داشتم و حواسم تنها در یک سو و آن هم فقط در زندگی شخصی خودم سیر می‌‌کرد. اما حالا این مزاحم تو دست و پایم می‌‌پلکید. دیگر سخت از آوردنش به خانه‌ی خود پشیمان بودم. به نظرم جانوری زشت و مزاحم می‌‌آمد. خوب که فکر کردم دیدم آوردنش به خانه‌ام اصلا به دلخواهم نبود.

خرید کتاب چراغ آخر از دیجی‌کالا
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه