معرفی کتاب «خیره به خورشید نگریستن»؛ چگونه ترس از مرگ را کنار بگذاریم؟

«خیره به خورشید نگریستن»، نسخهای بود که تراپیستم چهارسال پیش برایم پیچید و من تازه دو هفته است که به سراغش رفتهام. شما را نمیدانم اما من از مرگ وحشت داشتم. مرگ برایم چیزی نبود جز سیاهی، درد، تنهایی مطلق و موجودات ترسناک و بیرحم و شفقتی که قرار بود از زمین تا جهنم همراهیام کنند. وحشت مرگ تار و پود زندگیام را گرفته بود. فکر از دست دادن عزیزانم یک ساعت از ۲۴ ساعت شبانهروز رهایم نمیکرد؛ یا دغدغهی بیداریام بود و یا کابوس شبانهام. از مرگ حرف نمیزدم اما از سرم بیرون نمیرفت. حضور مداومش روی شیرینترین دلخوشیهای کوچک روزمرهام سایهی سیاهی میانداخت که هیچ نوری نمیتوانست از شر آن خلاصم کند.
اما اروین یالوم، روانپزشک برجستهی عصرمان، مرگ را به سان خورشیدی تابان میبیند که ما از آن چشم میدزدیم. خورشیدی که هر روز بالای سرمان است و بیوقفه میتابد اما هیچیک توانش را نداریم که خیره به آن نگاه کنیم. یک بار برای همیشه در موردش حرف بزنیم و سنگهایمان را با این وحشت مداومِ برنده، وا بکنیم. هربار که سخن مرگ در میان است، فاتحهای نثار رفتگان میکنیم و در دل خدا را شکر میکنیم که فعلاً نوبتمان نرسیده و بعد افکارمان را موطوف به پروژهی کاری بعدی یا مهمانی آخر هفته و یا خرید خواروبارمان میکنیم.
اروین یالوم در این کتاب، با مهری پدرانه انگشتش را زیر چانهام گذاشت و سرم را بالا آورد تا خیره به خورشید بنگرم. و همین «خیره به خورشید نگریستن» بود که مرا از وحشت مرگ، نجات داد. اروین یالوم مرا نجات داد.
خلاصهی کتاب «خیره به خورشید نگریستن»
یالوم که هنگام نوشتن این کتاب، ۷۷ ساله بوده است، همدلانه اعتراف میکند که کتاب «خیره به خورشید نگریستن» یک کتاب بسیار شخصی است. به گفتهی خودش، او این کتاب را نوشته تا بر وحشت مرگ خودش غلبه کند. (هنگام نوشتن این یادداشت، اروین یالوم در قید حیات و ۹۳ ساله است.)
در این کتاب، یالوم ابتدا با مثالهایی از جلسات رواندرمانی با مراجعینش به انواع وحشت از مرگ میپردازد و از «تجربهی بیدارکننده»ای حرف میزند که میتواند برای هریک از ما به شکلی متفاوت اتفاق بیفتد. تجربهای که ما را دوباره نسبت به مرگ آگاه میکند و در واقع ما را به زندگی برمیگرداند.
اما هدف اصلی این کتاب، تعریف وحشت مرگ و تجربههای نزدیک به آن و واکنش افراد در مواجهه با آن نیست، «خیره به خورشید نگریستن» درصدد آن است که وحشت شما را از مرگ بکاهد و در این راستا، دست به دامان فلسفهی اپیکور میشود.
خواننده قدمبهقدم با اصولی از اپیکوریسم آشنا میشود و کمکم درمییابد منظور هوشنگ ابتهاج چه بود، زمانی که میگفت: «مرگ را داخل آدم حساب نمیکنم!»
کتاب «خیره به خورشید نگریستن» برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب «خیره به خورشید نگریستن» مناسب کسانی است که از مرگ وحشت دارند، که خب به نظر من یعنی تقریباً همهی انسانها. از کسانی که با بیماریهای سخت دستوپنجه نرم میکنند گرفته تا کسانی که حتی جرأت باز کردن جلد این کتاب را هم ندارند مبادا خیره به خورشید بنگرند. اما به من اعتماد کنید. به یالوم اعتماد کنید. به اپیکور اعتماد کنید. کتاب «خیره به خورشید نگریستن» دروازهای جدید برایتان باز میکند. این کتاب حالتان را بهتر میکند.
آیا کتاب «خیره به خورشید نگریستن» ارزش خرید دارد؟
وقتی مشغول مطالعهی کتاب «خیره به خورشید نگریستن» بودم تمام سرفصلهایش را با مفاهیمی که در آنها ارائه میشد به خوبی به خاطر میسپردم. من جلد سخت کتاب را تهیه کرده بودم و سنگینی آن در دستانم اطمینان خاطر عجیبی را برایم تداعی میکرد. این کتاب انگار برایم یک راهحل بود، یک همراه و یک کلید برای بستن دری که وحشت را وارد زندگیام کرده بود.
«خیره به خورشید نگریستن» یکی از بهترین کتابهای اروین یالوم است و ارزش خرید را دارد چرا که ما انسانها فراموش میکنیم. بد نیست همیشه یادآوری را توی کتابخانه داشته باشیم که بعد از تجربیات بیدارکننده (مانند از دست دادن یک عزیز یا تجربهی بیماری) به آن پناه ببریم تا این «وحشت» همیشگی را دستکم به یک «ترس» معمول و منطقی از پدیدهای ناشناخته اما طبیعی تبدیل کند.
منبع: دیجیکالا مگ
موضوعی که ب ای من هم همیشه حساس بوده. ممنون از معرفی خوبتون
ممنون از شما که متن رو خوندین. امیدوارم کتاب رو هم بخونین و براتون مفید باشه.
ترجمه کدوم نشر رو پیشنهاد میدی سپهر ؟
من همین ترجمهی دکتر آسمانی از نشر قطره رو خوندم و راضی بودم. روون و بیاشکال بود.
تشکر از متن خوبت…البته به نظر من ترس از
مرگ زمانی اتفاق میفته که وابستگی در این دنیا
داشته باشی…وقتی نباشه،مرگ قشنگه…
من همین ترجمهی دکتر آسمانی از نشر قطره رو خوندم و راضی بودم. روون و بیاشکال بود.
ممنونم فرهاد جان. امیدوارم سالهای سال زنده باشی و سالم!