عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا و رازهایی که در خود مخفی کرده‌اند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا

در دنیا نقاشی‌هایی وجود دارند که علاوه بر زیبایی چشم‌گیرشان، بسیار عجیب‌وغریب دیده می‌شوند. این دست از آثار هنری معمولا تصاویری از چهره‌هایی ‌ترسناک، غیرقابل درک و بعضاً بدون زیبایی خاصی را نمایش می‌دهند یا به طور مشخص داستان‌هایی ناب، دلهره‌آور، غم‌انگیز و حتی فرواواقع را در خود محفوظ کرده‌اند. قطعا برای اغلب هنر دوستان و یا عامه مردم، دیدن عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا و همچنین تفسیر و برسی‌شان، می‌تواند حس کنجکاویِ همراه با یک جریان فکری عمیقی را پدید آورد. واژه‌ی عجیب، نخستین چیزیست که درباره‌ی آن‌ها در ذهن‌مان شکل می‌گیرد، اما اگر می‌خواهید درباب علت‌ آفرینش و قصه‌های‌شان بیشتر بدانید، این مطلب به ۶ مورد از معروف‌ترین و عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا می‌پردازد که یک‌به‌یک خارق‌العاده هستند.‌

۶- «ماهی‌گیر پیر» اثر تیوادور اوزنواری کوستکا

عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا

نخستین نقاشی عجیب این فهرست، «ماهی‌گیر پیر» (The Old Fisherman) به شمار می‌رود که در نگاه اول، ویژگی‌های رازآلود و متفاوت چهره‌‌یِ پیرمرد را به رخ ما می‌کشد. خطوط باورنکردنی پیشانی‌ِ پیرمرد ماهی‌گیر، شاید کمی ترسناک به نظر برسد. همچنین آرامش دریای پشت‌سرش یک تضاد خاصی با بخشی از خصوصیات پوست صورت، نوع نگاه، حرکت سر، لباس‌های ضخیم و سکوت مبهم او ایجاد می‌کند که احتمال می‌رود، نقاش خواسته از این طریق بر داستان نهفته‌ در بطن نقاشی بیفزاید. در سمت راست کادر، نیمی از چهره‌ی کاراکتر مانند دریا آرامشی را انتقال می‌دهد، درحالی که طرف دیگر چهره، کاملا وحشت‌ناک و غیرقابل باور است. درواقع چنین امری بیان‌گر جنبه‌های خوب و بد سرشت انسانی به صورت هم‌زمان است.

۵- «مدوسا» اثر کارواجو

عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا

به نقل از داستان‌های اساطیری، مدوسا در معبد آتنا یک راهبه بود. پس از اینکه خدای دریاها عاشق او می‌شود، معاشقه‌ای میان آن دو در عبادت‌گاه شکل می‌گیرد. از نگاه آتنا این اتفاق به معنای شکستن حرمت‌ چنین مکان مقدسی بوده است، پس به همین منظور او را نفرین می‌کند. نفرین آتنا سبب شد تا مدوسای زیبا به زشت‌ترین و ترسناک‌ترین موجود جهان تبدیل شود؛ موجودی که تمام موهای‌اش به مارهایی دهشتناک تغییر یافت. بعد از آن هر شخصی که به مدوسا نگاه می‌کرد، بلافاصله در هیئت یک سنگ در می‌آمد. عاقبت پرسئوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونانی، سر مدوسا را قطع می‌کند.

نقاشی شاهکار و بدیع «مدوسا» (Medusa) اثر کاراواجو، به سفارش کاردینال دِل مونته برای فردینانندو یکم مدیچی بود. از آنجایی که کاردینال از حامیان اصلی این هنرمند به حساب می‌آمد، قصد داشت با این سفارش به فردیناندو اثبات کند، نقاشی که تحت حمایت اوست، درست هم‌دوش لئوناردو داوینچی است! زیرا فردیناندو مدیچی، تابلوی مدوسای داوینچی را در اختیار داشت؛ نقاشی‌ای که اکنون اثری از آن باقی نمانده است. کاراواجو سعی کرد تا «مدوسا» را به شکلی خارق‌العاده و احتمالا همچون اثر لئوناردو بکشد، بنابراین امکان دارد که این نقاشی یک رونوشت از کار داونیچی باشد.

اگر بگوییم که این تابلو از مدوسا، شاهکار بی‌بدیل و یکی از معروف‌ترین نقاشی‌های جهان است، قطعا اغراق نکرده‌ایم؛ آن هم شاید به این دلیل که هیچ‌ هنرمندی همچون کارواجو، هرگز نتوانست که مفهوم نمادگرایانه‌ی جاری در داستان مدوسا را بدین شکل دقیق خلق کند. جالب‌ترین موضوع پیرامون نقاشی، چهره‌ی خودِ کاراواجو به جای چهره‌ی مدوساست، پس در عجیب‌ترین حالتِ ممکن، ما چهره‌ی آندروژن (ترسیم صورت‌هایی که جنسیت مرد و زن بودن‌شان قابل تشخیص نیست) شده‌ی هنرمند را می‌بینیم. کل نقاشی، روی سپری چوبی به تصویر کشیده شده و این دقیقا نمادی از سپر پرسئوس است. اما با این تفاوت که سپر این قهرمان یونانی از جنس آینه بود و در داستان‌ها آمده که چنین امری به پرسئوس کمک کرد تا بتواند انعکاس صورت منفور مدوسا را ببیند و فرصتی باشد بلکه برای آخرین‌بار، این زیباروی نفرین شده، خود را در آینه تماشا کند.

انواع سبک‌‌های نقاشی و ویژگی‌های هر کدام را بشناسید

۴- «پرتره آرنولفینی» اثر یان وان آیک

عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا

هیچ شکی در این نیست که تابلوی «پرتره آرنولفینی» (Arnolfini Portrait) یکی از بحث‌برانگیزترین، معمابرانگیزترین و عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا است. آرنوفلینی‌های ایتالیایی به عنوان افراد طبقه متوسط جامعه، همیشه سعی داشتند که از طریق ارتباط با افراد بالای اجتماع، خود را به مرتبه بهتری برسانند که اتفاقا پس از مهاجرت به بلژیک در این امر، کاملا موفق شدند. در این نقاشی، تاجر ایتالیایی، جیووانی آرنولفینی درکنار زنی که دست‌های او را گرفته نیز ایستاده است. برخی معتقدند که این اثر هنری، ازدواج این زوج را به تصویر می‌کشد، اما دقیقا کدام زوج!

اثر پر از جزئیات خارق‌العاده‌یست که مسائل مهمی را موبه‌مو بیان می‌کند. علی‌رغم این‌که ثروت خانواده -مانند نوع لباس- کاملا به نمایش در آمده، اشیایی هم به صورت نمادین ترسیم شده‌اند که نمایانگر باورهای مذهبی و دینیِ آن‌ها بوده است. از جمله آینه‌ی پشت‌سر افراد است که در کادر این آینه، ۱۰ دایره دیده می‌شود و هرکدام از آن‌ها، یک داستان از کتاب مقدس را بیان می‌کنند.

لباس زن به رنگ سبزیست که آن زمان در هنر رنگ‌رزی، خیلی سخت به دست می‌آمد و همچنین قواره‌ی زیاد پارچه و جنسی که دارد، نمادی از ثروت در نظر گرفته می‌شود (به مقدار زیاد پارچه‌ای که زن در دست خود گرفته دقت کنید) و حتی رنگ آبی هم، نشانه‌ای از زندگی با شکوه است که بخشی از آن در زیر لباس سبز نمایان است. رنگ قرمز پرده‌های توری و روکش صندلی هم از رنگ‌هایی بود که دشوار به وجود می‌آمد، بنابراین فقط افراد ثروت‌مند جامعه، می‌توانستند آن را داشته باشند. رنگ‌های تیره‌ی خاص، شِنل مخمل و کفش‌های چرم مرد نیز که جای خود دارد!

دوباره به آینه باز می‌گردیم. همانطور که گفتیم، جزئیاتِ این تصویر، بیننده را مبهوت خود می‌کند. پشت‌سر این دو کاراکتر را در آینه به طور دقیق و حیرت‌آوری می‌بینیم، اما دو شخص دیگری درون آینه دیده می‌شوند، پس آن‌ها در اتاق تنها نیستند. اولی با لباسی آبی و دومی با پوششی قرمز که گمان می‌رود او خود نقاش، یعنی وان آیک است. در بالای قاب آینه، امضای هنرمند رسم شده که بیان می‌کند: «وان آیک این‌جا بود»، بدین ترتیب شاید او و شخص دیگر به عنوان شاهدان ازدواج در این مکان حضور داشته‌اند.

حال برسی‌های بعدی محققین (که ما در این مطلب به آن اشاره می‌کنیم)، خیلی از چیزها درباره‌ی تابلو زیر سوال می‌رود. موضوع دیگر، عدم تطابق تاریخ خلق نقاشی و داستان ازدواج این دو شخصیت است و نقاشی درست قبل از ازدواج آن‌ها کشیده شده بود! درواقع با کشف برخی مدارک، تمام نظریه‌ها مورد پرسش مجدد قرار می‌گیرند؛ نظریه‌هایی چون هویت واقعی آرنولفینی و همسرش. اکنون سوالی که باقی می‌ماند این است: پس اگر این دو نفر جیووانی دی آریگو آرنولفینی و جیوانا سنامی نیستند، پس چه اشخاصی هستند؟

تعدادی محقق گواهی می‌دهند که آن‌ها در اصل، جیووانی دی نیکولائو آرنولفینی و کوستانزا ترنتا بوده‌اند، زیرا دونفر قبلی تا زمان تاریخ خلق نقاشی، ازدواجی میان‌شان صورت نگرفته بود. کوستانزا ترنتا، سال ۱۴۳۳، یک‌سال قبل از آفرینش نقاشی، حین زایمان از دنیا می‌رود، بنابراین شاید تابلو یک یادواره‌ برای وی بوده است. اگر بخواهیم عمیق‌تر نگاه کنیم، معنای خیلی از المان‌های تابلو در راستای چنین سوگ و اتفاقی تعریف می‌شود، مانند حضور مجسمه‌ی سنت مارگارت، قدیس فرزندآوری -در بالای تخت- به بحث‌وجدل‌هایِ همیشگی پیرامون بارداری زن نیز سندیت می‌بخشد.

۳- «مروری بر پرتره پاپ اینوسنت دهم ولاسکس» اثر فرانسیس بیکن

عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا

قطعا با خواندن عنوان اثر، متوجه خواهید شد که با یکی از عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا سروکار دارید. نقاشی رنگ روغنِ «مروری بر پرتره پاپ اینوسنت دهم ولاسکس» (Study after Velázquez’s Portrait of Pope Innocent X)، یک بازآفرینی غیرعینی از تابلوی «پرتره پاپ اینوسنت دهم» (Portrait of Innocent X)، متعلق به نقاش اسپانیایی، دیه‌گو ولاسکس است. خود اثر ولاسکس به عنوان حیرت‌انگیزترین تابلوی دنیا شناخته می‌شود. فرانسیس بیکن با نگاه همیشگی خلاقانه‌اش و البته جریان هنری خاصی که مسیر کاری خود را بر آن بنا کرده بود، این تابلوی عجیب را خلق کرد.

احساسات، بافت، خطوط و رنگ‌ها در این نقاشی به شکلی هستند که هویت جدیدی را برای خود می‌آفریند، از این‌رو با کار ولاسکس تمایز دارد. هنرمند سعی داشت که برخی از المان‌ها را در یکدیگر ترکیب کند، بنابراین تعدادی از عناصر تابلوی اصلی را با فریادی از فیلم «رزمناو پوتمکین» (Battleship Potemkin)، ساخته‌ی سرگئی آیزنشتاین نیز تلفیق نمود.

پاپ نقاشیِ ولاسکس آرام و خوش‌رو دیده می‌شود (که آن را در سمت راست تصویر بالا می‌بینید)، اما پاپ در تابلوی بیکن، شبح‌گون و ترسناک به نظر می‌رسد. به طور کل، گویا همه چیز روبه انحلال رفتن است و چهره‌ی آبی مایل به بنفش، واقعا تداعی‌گرِ فریادی در خاموشی‌ست. پاپ دسته‌های آویزان صندلی را طوری گرفته که انگار تا چند دقیقه‌ی قبل، اتفاقی مرموز را دیده است و حال تمام نیروها قصد دارند که او را به جایی در پشت -مکانی رازآلود- بفرستند.

نقاشی مدرن چیست و انواع آن کدامند؟

۲- «ساتورن پسرش را می‌بلعد» اثر فرانسیسکو گویا

Saturn Devouring His Son

چشمانی ترسیده اما پر از خشم، بدنِ قطعه‌قطعه شده‌ی کوچکی که دستان موجودی درشت‌اندام در پشت او با انزجار تمام فرو رفته است، فضایی نامعلوم که در تاریکیِ دلهره‌آوری غوطه‌ور شده است؛ این‌ها توصیف‌هایی هستند که در نگاه اول با دیدن نقاشی شاهکار فرانسیسکو گویا به نام «ساتورن پسرش را می‌بلعد» (Saturn Devouring His Son) دریافت خواهیم کرد.

همیشه در اکثر نقاشی‌ها، الهه‌ها و خدایانِ داستان‌های اساطیری به زیباترین شکل ممکن ترسیم می‌شدند و حتی اگر در بدترین وضعیت هم قرار داشتند، همچنان با چهره و خصوصیات‌ خاص‌شان، بیننده را افسون می‌کردند. اما فرانسیسکو گویا، یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ، هنرمندی نبود که با ساختارهای قبلی جلو برود. این نقاش اسپانیایی، کاملا خودش بود و تمام چیزی که برای رساندن یک مفهوم نیاز داشت را بدون هیچ ترسی به تصویر می‌کشید، البته آن هم شاید چون حالات روحی واقعی‌اش، علت خلق چنین آثاری بود!

گویا در دوره‌ی افسردگی و ناامیدی خود، چهارده نقاشی را روی دیوارهای خانه‌اش کشید. کمی بعدتر این نقاشی‌ها توسط هنرمندان دیگر بر بوم منتقل شدند که البته همین موضوع، هویت واقعی آن‌ها را زیر سوال می‌برد. اما در هر صورت میان این چهارده کار، «ساتورن پسرش را می‌بلعد» به عنوان یکی از عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا نیز شناخته می‌شود.

براساس افسانه‌ها، ساتورن یک خدای رومی بود که البته در این تابلوی فرانسیسکو، ما به نقطه مقابل آن یعنی کرونوس می‌پردازیم. درواقع در اسطوره‌های یونان، کرونوس رهبر تیتان‌های نسل اول و کوچکترین آن‌ها بود. زمانی که طبق برخی پیش‌بینی‌ها، گفته می‌شود که کرونوس توسط یکی از فرزندان خود نابود خواهد شد، او شروع به ‌بلعدین فرزندان‌ا‌ش می‌کند. اما از این اتفاق‌، زئوس فرزند آخر او، جان سالم به در می‌برد.

اکنون هدف گویا برای ترسم این داستان چه چیزی بوده است؟ احتمالا این هنرمند اسپانیایی قصد داشت مفهوم ایگو و جهان ذهنیِ یک فرد خودخواه را به شکلی خوف‌ناک به تصویر بکشد و نشان دهد که در این حالت تا این اندازه زشت، چندش‌آور و شکننده می‌شود.

۱- «باغبان سبزیجات» اثر جوزپه آرچیمبولدو

The Vegetable Gardener

جوزپه آرچیمبولدو از نقاشان دوره‌ی رنسانس بود که بیشتر آثارش نسبت به هم عصران خود، بسیار خاص و متمایز به نظر می‌رسند، بنابراین می‌توان گفت همه‌ی آن‌ها در زمره عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا قرار می‌گیرند. نقاشی‌های شگفت‌انگیز این هنرمند، در دوران مهمی از رنسانس و همچنین هم‌زمان با منرسیم خلق شدند. امپراتورهای ماکسیمیلیان دوم و رودلف دوم تقریبا تعداد زیادی از آثار هنری او را به کابینه‌ای معروف با نام «کابینه‌ی کنجکاوی‌» (Kunstkammer) افزودند.

نقاشی «باغبان سبزیجات» (The Vegetable Gardener) آرچیمبولدو، سرشار از بازیگوشی‌های خلاقانه و نگاه بصری بی‌نظیری‌ست که در نوع خود شاهکار است و بدون‌شک به همان اندازه هم عجیب دیده می‌شود. او سبزیجاتی تازه را با یک ساختار و ترکیب‌بندی مشخصی، کنار یکدیگر چیده است تا شمایلی از انسان ترسیم شود و به طور مشخص، اکثر کارهای این نقاش ایتالیایی، دقیقا به همین شکل هستند.

اما همه چیز آنقدر ساده نیست، زیرا او قصد داشت که به واسطه چنین اشکالی یک تمثیل بی‌نظیر از موضوعاتی مانند فصول، عناصر و حتی مشاغل را بیافریند. در نقاشی مورد بحث ما، بالای سبزیجات کشیده شد، یک کاسه سیاه رنگ وجود دارد که مشخصا به هدف نشان دادنِ وظایف باغبان‌هاست. همچنین این نقاشی متعلق به مجموعه‌ای به نام «سرهای برگشت پذیر» است که یکی از خصوصیات جالب‌توجه آن به شمار می‌رود. از این‌رو، زمانی که تصویر را وارونه کنید، نقاشی همچون کاسه سبزیجات به نظر می‌رسد.

منبع: Dailyartmagazine ,Artsfiesta



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X