نقد فیلم «رنگ ارغوانی»؛ وقتی ژانر موزیکال و اتحاد زنان رنگین‌پوست خریدار ندارد

۲۸ بهمن ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
نقد فیلم رنگ ارغوانی

سال ۱۹۸۵ استیون اسپیلبرگ فیلم «رنگ ارغوانی» را بر اساس کتابی به همین نام نوشته آلیس واکر ساخت. خود اسپیلبرگ به همراه کوئینسی جونز، موزیسین و آهنگساز مهم و معروف امریکایی، از تهیه‌کنندگان فیلم بودند. کوئینسی جونز موسیقی فیلم را هم ساخته بود و ووپی گلدبرگ و اوپرا وینفری شخصیت‌های اصلی فیلم را بازی می‌کردند. نزدیک به چهل سال بعد، اسپیلبرگ، کوئینسی جونز و اوپرا وینفری بار دیگر، این بار نسخه موزیکال «رنگ ارغوان» را به کارگردانی بلیتز بازاول، یک موزیسین دیگر، تهیه‌ کردند. ووپی گلدبرگ هم یک حضور افتخاری کوتاه در فیلم دارد. «رنگ ارغوانی» محصول ۲۰۲۳ خود بازسازی نمایش موزیکالی به همین نام (محصول ۲۰۰۵) و کتاب واکر و فیلم اسپیلبرگ است. نقد فیلم «رنگ ارغوانی» را در این مطلب بخوانید.

هالیوود هر سال چند فیلم موزیکال می‌سازد. با اینکه ژانر موزیکال این روزها دیگر طرفدار چندانی ندارد اما سینماگران امریکایی و هر آنکه قدم به سینمای جریان اصلی می‌گذارد، همچنان تلاش می‌کنند این ژانر را زنده نگه دارند. تقریباً هر سال یک بازسازی موزیکال یا یک موزیکال جوک‌باکس (بر اساس زندگی یک موزیسین معروف یا با استفاده از ترانه‌های موزیسین‌ها و گروه‌های معروف) ساخته می‌شود. فیلم موزیکال اورجینال هم جای خودش را دارد. مثلاً «وانکا» (Wonka) را می‌توان یک موزیکال اورجینال دانست؛ با اینکه فیلم پیش‌درآمدی بر رمان «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» (Charlie and the Chocolate Factory) رولد دال است. یا «لالا لند» (La La Land) دیمین شزل یکی از بهترین و موفق‌ترین نمونه‌های فیلم موزیکال اورجینال در سال‌های اخیر است. کم پیش آمده فیلم موزیکال اورجینالی به اندازه فیلم شزل سر و صدا کند.

 هشدار: در نقد فیلم «رنگ ارغوانی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

اسپیلبرگ سال ۲۰۲۱ «قصه وست‌ساید» (West Side Story) را بازسازی کرد؛ یکی از محبوب‌ترین موزیکال‌های کلاسیک هالیوود در دوران طلایی این ژانر. اسپیلبرگ هم کارگردان فیلم بود هم تهیه‌کننده. «قصه وست‌ساید» اسپیلبرگ به خاطر محبوبیت بالای نسخه اصلی و طبعاً کارگردانی فوق‌العاده او نظر منتقدان را به خود جلب کرد. اما در گیشه شکست مطلق بود. حالا «رنگ ارغوانی» هم به چنین سرنوشتی دچار شده است. امتیاز و نقدهای نسبتاً خوبی دریافت کرده اما در گیشه کاملاً شکست خورده است. اینکه آقای اسپیلبرگ با این حال همچنان روی فیلم‌های موزیکال سرمایه‌گذاری می‌کند و اصلاً به این سمت رفته، جای تعجب دارد. شاید جایی از انگیزه‌اش گفته باشد. اما اینکه چرا دست روی «رنگ ارغوانی» یا حتی «قصه وست‌ساید» گذاشته، توجیه واضحی دارد.

جدای کلاسیک بودن هر دو فیلم و جایگاه مهمشان در تاریخ سینمای امریکا و جهان، موضوع با کشمکش‌های نژادی مرتبط است. معلوم است که اوپرا وینفری موافقت می‌کند به همراه اسپیلبرگ روی قصه‌ای مثل «رنگ ارغوانی» سرمایه‌گذاری کند. اما مخاطبان امریکایی و غیرامریکایی دیگر همچون گذشته از فیلم‌های موزیکال استقبال نمی‌کنند؛ حتی اگر نام‌های بزرگ و معتبری را با خود به یدک بکشند، یا باکیفیت باشند، موسیقی و ساندترک خوبی داشته باشند، یا بازسازی فیلم یا نمایش موزیکالی معروف باشند. البته نسخه سینمایی اول «رنگ ارغوانی» موزیکال نیست اما موسیقی در آن حضور و نقش دارد.

رنگ ارغوانی

با اینکه نمایش تاریخچه سیاهپوستان در سینمای هالیوود چیز تازه‌ای نیست و دیگر به کلیشه تبدیل شده است، در سال ۲۰۲۳، بازگویی روایت یک قصه‌ی سیاهپوستی همچنان لازم و ضروری احساس می‌شود. دست‌کم اسپیلبرگ، وینفری و جونز که دو نفرشان سیاهپوست‌اند، چنین احساسی دارند. فیلم «داستان امریکایی» (American Fiction) از این روایت‌های کلیشه‌ای از سرنوشت سیاهپوستان امریکا و جهان خسته است، اما اگر پای یک قصه سیاهپوستی زنانه در میان باشد، هر چند کلیشه، به تصویر کشیدنِ حتی دوباره‌اش در این دوره منطقی به نظر می‌رسد. یعنی روی کاغذ چنین فیلمی باید موفق شود. تمام ویژگی‌ها و پتانسیلش را دارد. درباره تاریخ استثمار سیاهپوستان و زنان است، پدرسالاری را نقد می‌کند و از توانمندسازی زنان می‌گوید. تازه موزیکال هم هست. آن هم با موسیقی بلوز که جوهره سیاهپوستان را بیان می‌کند.

«به رنگ ارغوانی» داستان دو خواهر به نام‌های سلی و نتی را از اوایل دهه ۱۹۰۰ تا اواخر ۱۹۵۰ روایت می‌کند. سلی و نتی با مادر از دنیارفته و پدری بی‌رحم که به دختر خودش (سلی) تجاوز می‌کند، جز خودشان کسی را در این دنیا ندارند و عاشقانه هم را دوست دارند. تا اینکه پدر سلی را به مستر، یک مرد سیاهپوست دیگری از جنس خودش می‌فروشد و بعد از سلی حالا نوبت نتی است که قربانی ظلم‌های او شود. سلی دختر ساده و ترسویی است. او توانایی ایستادن جلو پدر یا همسر متجاوزش را ندارد. اما نتی متفاوت است. او درس می‌خواند، به تجاوز تن نمی‌دهد و از دست این مردان ظالم فرار می‌کند. سلی از سوی دیگر در خانه مستر همچون کلفت از سه بچه او و خانه شلخته و کلنگی‌اش مراقبت می‌کند. او کار می‌کند و از مستر کتک می‌خورد.

ما در سینمای سیاهپوستی معمولاً شاهد رفتار ظالمانه سفیدپوستان با سیاهپوستان به عنوان برده‌هایشان هستیم. رمان آلیس واکر فقط دغدغه استثمار سیاهپوستان را ندارد؛ زنانه است. حکایت زن‌هایی است که صرف‌نظر از رنگ پوستشان باید با مردان قلدر زورگو بجنگند تا بتوانند زندگی کنند. اینجا روایت یک قدم جلوتر از نمایش استثمار سیاهپوستان می‌رود؛ پدرسالاری را نشانه می‌گیرد که سیاه یا سفید نمی‌شناسد. سفیدپوستان در طول تاریخ رنگین‌پوستان را سرکوب کرده‌اند. مردان، زنان را. و «رنگ ارغوانی» روایت اتحاد زنان برای مبارزه با هر دوست، برای بیرون کشیدن لاشه خود از لابه‌لای دست و پای سفیدپوستان و مردان هم‌رنگ زورگو. اگر مردان سیاهپوست باید فقط با اربابان سفیدپوست ظالم خود می‌جنگیدند، زنان باید غول بزرگ هر دو را نقش بر زمین کنند. در «رنگ ارغوانی» هیچ نشانی از استثمار مردان سیاهپوست از سوی سفیدپوستان نیست. مردان سیاهپوست روی زمین‌هایشان کار می‌کنند و برده کسی نیستند. اما زنان، هم برده مردان‌اند هم سفیدپوستان. جهان بی‌رحمی است، نه؟

موزیکال کالر پرپل

برای تلطیف این جهان بی‌رحم، موسیقی معجزه می‌کند. موسیقی بلوز مال سیاهپوستان است. آن‌ها با این موسیقی قصه‌های خود را بازگو می‌کنند. «رنگ ارغوانی» سال ۲۰۲۳ هم همین کار را کرده است. با قصه دلخراش اما سفر قهرمانی واکر را که تماشایش در نسخه سال ۱۹۸۵ عمیقاً رنج‌آور است، کاری می‌کند که دست‌کم اگر قرار است به خاطر سیاهی‌هایش اشک بریزی، با ترانه‌هایش لبخند بزنی و جان بگیری. تا اینجا همه‌چیز خوب پیش می‌رود. فیلم تأثیرش را روی به‌خصوص علاقه‌مندان به موسیقی و ژانر موزیکال می‌گذارد. مشکل آنجاست که فیلم به شدت تئاتری است. اگرچه تفاوت‌هایی با نسخه صحنه‌ای دارد و حتی بسیاری از ترانه‌هایش را هم استفاده نکرده است، اما فضا، کارگردانی، بازی‌ها کاملاً تئاتری است. نه اینکه سازندگان اثر ندانسته فیلم را تئاتری ساخته باشند، مسئله این است که ظاهراً مخاطب امروزی مشتری‌اش نیست. چرا باید یک نمایش موزیکال را بر پرده سینما ببیند؟ می‌رود روی صحنه نسخه زنده‌اش را می‌بیند که بدون شک تأثیرگذاری‌اش بیشتر است.

دلیل عدم موفقیت «رنگ ارغوانی» محصول ۲۰۲۳ در گیشه می‌تواند همین باشد. می‌شود به ریتم و مدت‌زمان فیلم هم ایراد گرفت. یا یک سری ایراد فیلمنامه‌ای، مثل اینکه از میان سه فرزند مستر چرا ما فقط هارپو را می‌بینیم و دو بچه دیگر از جایی از فیلم حذف می‌شوند؟ اما به لحاظ قدرت موسیقایی چه در آهنگسازی چه در اجرا فیلم بی‌نقص است. صحنه‌های رقص فیلم هم که وجه تئاتری‌اش را بیشتر می‌کند هم خوب اجرا شده است. تمام بازیگران زن فیلم جای خودشان می‌خوانند. بازیگران نقش سلی و سوفیا در نسخه صحنه‌ای هم حضور داشته و خوانده‌اند. و ترانه‌ها اگر به موسیقی بلوز و قدرت بی‌نظیر زنان سیاهپوست در خوانندگی علاقه داشته باشید، حتماً مورد پسندتان خواهد بود. اما هیچ‌یک از این‌ها مخاطبان را راضی نکرده است.

شاید باور فیلم موزیکال، آن هم از نوع نمایشی‌اش، دیگر در دنیای امروز برای مخاطبان سینما سخت باشد. یک روز جهان فقط دلش می‌خواست زندگی را موسیقایی بر پرده سینما ببیند. امروز اینکه به یکباره وسط زندگی عادی یکی بزند زیر آواز و برقصد، پذیرفته نمی‌شود. شاید اگر وجه نمایشی‌اش کمتر و به واقعیت نزدیک‌تر باشد، شانس بیشتری برای دیده شدن داشته باشد. مگر استثنایی این میان باشد. مثلاً قصه جذاب‌تر باشد یا بازیگران معروف باشند و تماماً رنگین‌پوست هم نباشند. آن‌وقت راحت‌تر می‌شود از موزیکال بودن فیلم را پذیرفت.

سال ۲۰۰۲ فیلم «شیکاگو» (Chicago) راب مارشال تقریباً در فضای مشابهی با قصه مشابهی (استثمار زنان) به «رنگ ارغوانی» اسکار بهترین فیلم را می‌گیرد. آن فیلم هم اقتباس سینمایی نمایش موزیکال «شیکاگو»، اثر باب فاسی، بود. اما آن فیلم چه داشت؟ رنه زلوگر و کاترین زتا جونز و ترانه‌های جاودانه باب فاسی. «شیکاگو» در گیشه هم بسیار موفق بود. تا همین بیست سال پیش سینماروها از فیلمی موزیکال درباره حق‌خواهی زنان استقبال می‌کردند، اما امروز زنجیره نام‌های بزرگ هالیوود هم نمی‌تواند ضامن گیشه باشد. «شیکاگو» به مراتب فیلم و موزیکال بهتری از «رنگ ارغوانی» است. خلاقیتش بیشتر است، و فضایش اگزاتیک. «رنگ ارغوانی» با تمام نکات مثبتش فیلم ماندگاری نیست. اساساً بازسازی‌ها، مگر در مواردی استثنا، در سینما ماندگار نخواهند بود. در مورد «رنگ ارغوانی» افزودن اِلمان موزیکال هم کمکی به فیلم نکرده است و احتمالاً فیلم سال ۱۹۸۵ همچنان به عنوان اقتباس سینمای خوبی از رمان مهم و پولیتزربرده‌ی آلیس واکر در یادها خواهد ماند.

نقد فیلم رنگ ارغوانی

بازیگران سیاهپوست مخصوصاً در فیلم‌هایی که درباره تاریخچه پر از رنجشان باشد، معمولاً گرایش زیادی به نمایشی و کلیشه‌ای شدن دارد. این در «رنگ ارغوانی» بسیار پررنگ است و از فیلم بیرون می‌زند. نه که تأثیرگذاری‌اش را نداشته باشد، در جان نفوذ نمی‌کند. این تا همین چند سال پیش خریدار داشت. امروز دیگر درام نمایشی حوصله تماشاگر را سر می‌برد. اگر قرار است فیلمی دور از واقعیت ببینند، چرا موزیکال نمایشی ببینند؟ فیلم‌های ابرقهرمانی می‌بینند. حتی اگر آن فیلم موزیکال از مسئله زنان بگوید؛ ترند دنیای امروز. ظاهراً حساب و کتاب اسپیلبرگ و وینفری و جونز غلط از آب درآمده است. با این حال، تماشای تراجی پی. هنسون و دنیل بروکس در نقش زنان قدرتمند فیلم لذت‌بخش است. بازیگر نقش اصلی که شهرتش را مدیون مسابقه «امریکن آیدول» (American Idol) است، هم کارش را خوب انجام داده است. اما بدون شک هنسون و بروکس ستاره‌های فیلم هستند. هیلی بیلی و سی‌یرا که یکی نقش سال‌های جوانی شخصیت نتی را بازی می‌کند و دیگر بزرگسالی، اصلاً فرصتی برای نشان دادن خودشان ندارند. البته نقششان ایجاب می‌کند.

بیش از اندازه نمایشی و کلیشه‌ای بودن «رنگ ارغوانی» فیلم را به سمت تصنعی بودن می‌برد. انگار بازیگران دارند زور می‌زنند احساس هم‌ذات‌پنداری را در مخاطب تحریک کنند. این بزرگ‌ترین مشکل فیلم است و به احتمال زیاد، دلیل اصلی عدم استقبال از فیلم. با اینکه کلیشه اصلی درباره سیاهپوستان این است که مرد و زنش به یک اندازه مورد ظلم و استثمار واقع شوند و خانم واکر در رمانش عکس این کلیشه را روایت کرده است، «رنگ ارغوانی» خود در دام کلیشه‌های دیگری می‌افتد. حرف اصلی قصه اتحاد زنان است که پیام مهمی است. برده‌داری منسوخ شده است، با اینکه ظلم به رنگین‌پوستان همچنان ادامه دارد. اما زنان در تمام دنیا با هر رنگ پوست و از هر قومیتی با سد بزرگ پدرسالاری مواجهند. زنان متفکر جهان تنها راه مبارزه با پدرسالاری و گذر از آن را اتحاد زنان می‌دانند. شخصیت‌های زن «رنگ ارغوانی» این را خوب می‌دانند و بلدند. و چون با هم‌اند، نه برای منافع خود و پدرسالاری، با امید و ایمان و مقاومت از این سد بزرگ می‌گذرند. شاید اگر سفیدپوست بودند، جهان راحت‌تر مشتری حرفشان می‌شد. این خود سند دیگری برای اثبات این حقیقت است که همچنان حرف‌های زمانه از دهان سفیدپوستان مشتریان بیشتری خواهد داشت.

کتاب The Color Purple اثر Alice Walker انتشارات Harvest Books

شناسنامه فیلم «رنگ ارغوانی» (The Color Purple)

کارگردان: بلیتز بازاول
بازیگران: تراجی پی. هنسون، دانیل بروکس، کولمن دومینگو، کوری هاکینز، هر، هلی بیلی، لوئیس گوست جونیور، فیلیسیا پرل مپسی، سی‌یرا، جان باتیست، آنجانو الیس، فانتازیا بارینو
محصول: ۲۰۲۳، ایالات متحده
ژانر: درام موزیکال
امتیاز سایت IMDb‌ به فیلم: ۷ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۲%
امتیاز نویسنده به فیلم: سه از پنج
خلاصه داستان: زنان آفریقایی آمریکایی در اوایل دهه ۱۹۰۰ در جنوب با ناملایمات زندگی و زمانه دست و پنجه نرم می‌کنند.

نقد فیلم «رنگ ارغوانی» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه