۱۰ فرقه‌ی خیالی برتر در بازی‌های ویدیویی

۱ اسفند ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۹ دقیقه
ده مذهب برتر در بازی های ویدیویی

مذهب بخش مهمی از زندگی انسان‌هاست. هر روز یکی از مناسبت‌های مذهبی در اخبار پوشش داده می‌شود و هرجا که می‌رویم، آثاری از مذهب را می‌بینیم. نام پیامبران اسلام و مسیحیت پای ثابت فهرست‌های تاثیرگذارترین افراد تاریخ است. بسیاری از تعطیلات، مناسبت‌های بزرگ و سنت‌های ما ریشه‌ی مذهبی دارند، خواه ریشه در مذهب‌های امروزی داشته باشند، خواه ریشه در مذهب‌های باستانی که اکنون تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده شده‌اند. حتی اسم‌هایی که مادر پدرمان روی ما گذاشته‌اند هم ریشه در مذهب دارند: خواه یهودیت، مسیحیت و اسلام.

بنابراین جای تعجب ندارد که مذهب در بازی‌های ویدئویی نیز نقش پررنگی دارد. در بعضی از بازی‌ها از مذهب شخصیت اصلی باخبریم. در بعضی بازی‌ها آیینی خیالی بر دنیای بازی حاکم است. بعضی از بازی‌ها هم مفصلاً به درون‌مایه‌ی مذهب می‌پردازند. بعضی از این مذهب‌ها خوب هستند و بعضی دیگر فرقه‌های پلیدی هستند که شرور داستان اداره‌یشان می‌کند.

با این حال، همه‌ی ادیان و آیین‌هایی که در ادامه معرفی می‌شوند یک نقطه‌ی مشترک دارند و آن هم جذاب بودنشان است. با فهرست ۱۰ مذهب برتر در بازی‌های ویدئویی با ما همراه باشید:

۱۰. مسیحیت در دوزخ دانته (Christianity In Dante’s Inferno)

پلتفرم: پلی‌استیشن ۳، ایکس‌باکس ۳۶۰، پی‌اس‌پی
سال انتشار: ۲۰۱۰

بازی Dante's Inferno

در دوران قرون وسطی، زمانی که دانته زندگی می‌کرد، مسیحیت با حالت امروزی‌اش تفاوت زیادی داشت. بزرگ‌ترین تغییری که مسیحیت در طول زمان کرده این است که لطیف‌تر شده است و دیگر از قدرت‌نمایی‌های وحشتناک مسیحی‌ها در گذشته خبری نیست. اما در دوران دانته، شخص پوپ به‌اندازه‌ی رییس‌جمهور آمریکا در دنیای امروز قدرتمند بود و عادت داشت تا دستور سوزاندن «ناباوران» را چپ و راست صادر کند. ناباور هم هر کسی بود که جرئت داشت با پوپ مخالفت کند، حتی اگر خودش کاتولیک معتقد بود. همچنین در آن زمان مردم به طرز به غایت فزاینده‌ای از جهنم می‌ترسیدند. این روزها مردم یا دیگر به جهنم اعتقاد ندارند یا فکر می‌کنند قرار است بروند بهشت، ولی در آن دوران، به‌خاطر سخت‌گیری کلیسا تصور مردم این بود که قرار است یک‌راست بروند جهنم.

شخص دانته (که برخلاف آن چیزی که بازی به تصویر می‌کشد، شمشیر به دست نداشت، نیمه‌عریان نبود و عضله نداشت)، تصمیم گرفت شعر تمثیلی‌ای به نام کمدی الهی (Divine Comedy) بسراید تا به مردم کمک کند درستکارتر باشند. اولین جلد کمدی الهی، که «دوزخ» (Inferno) نام دارد، یکی از ترسناک‌ترین آثار ادبی‌ای است که تاکنون تالیف شده است و کاری می‌کند که واقعاً نخواهید وقتی مردید، از جهنم سر در بیاورید. این اثر جزء آثار کلاسیک ادبیات جهان است، چون هم کیفیت شاعری آن درجه یک است، هم دارای درون‌مایه‌هایی آموزنده برای مردم است و هم به‌خاطر جو خشن و تاریک آن پتانسیل سرگرم‌کننده بودن دارد.

سازندگان این بازی ایده‌ای عالی برای ساخت بازی بر اساس دوزخ دانته پیدا کردند: آن‌ها تصمیم گرفتند دانته را از شاعری که فانتزی‌های سادیستیک‌اش را روی کاغذ آورد، به قهرمان جنگجویی تبدیل کنند که این فانتزی‌ها را به‌شکلی خشن‌تر از آنچه در شعر اصلی به تصویر کشیده شده اجرا می‌کند.

در این بازی مسیحیت مذهبی بسیار جذاب است. بسیار بسیار جذاب. تمام دفعاتی را که در کلیسای روز یک‌شنبه خواب‌تان برد و به سخنرانی‌های خسته‌کننده‌ی کشیش گوش دادید فراموش کنید. در این بازی مسیحیت یعنی تجربه‌ی خدای جنگ (God of War) در جهنم و به خاک مالیدن پوزه‌ی شیطان.

۹. اساطیر یونان در سری خدای جنگ (Greek Mythologies In God of War Series)

پلتفرم: پلی‌استیشن ۲ و ۳
سال انتشار: ۲۰۰۵ تاکنون

بازی God of War 3

اگر شهروندان یونان باستان می‌توانستند به آینده سفر کنند و آثار داستانی‌ای را که ما از اساطیرشان ساخته‌ایم می‌دیدند، احتمالاً شگفت‌زده می‌شدند. منبع الهام اصلی ما برای آشنایی با باورهای یونانیان دو شعر حماسی هومر، ایلیاد و اودیسه است، ولی مذهب یونانیان چهره‌های متعدد دارد و این شعر فقط یکی از این چهره‌ها را نشان می‌دهد. هومر شخصی روشن‌فکر بود و باورهای او پیچیده‌تر و صیقل‌یافته‌تر از یک شهروند یونانی عادی بودند. برای همین در نظر بیشتر یونانی‌ها، آنچه که ما به‌عنوان باورهای آن‌ها در نظر می‌گیریم غریبه خواهد بود. اگر آن‌ها انیمیشن هرکول دیزنی را تماشا کنند غافلگیر خواهند شد و درک نخواهند کرد که چرا اسم پادشاه ادیپ بزرگ را روی عقده‌های روان‌شناسانه نسبت به مادر و کشتن پدر گذاشته‌ایم. ولی از بین آثاری که از اساطیر یونان الهام گرفته شده‌اند یک اثر وجود دارد که در نظرشان بسیار توهین‌آمیز و زشت خواهد بود و شاید حتی به جرم توهین به مقدسات از سازنده‌اش شکایت کنند. آن اثر خدای جنگ است.

خدایان یونان در این بازی به شکلی جالب به تصویر کشیده شده‌اند. در ابتدا آن‌ها سخاوت‌مند هستند و به هنگام پیشروی در بازی قدرت‌هایشان را به شما ارزانی می‌دارند. ولی اگر اعصاب شما را خرد کنند، می‌توانید به شکلی خشونت‌بار آن‌ها را بکشید. خدایان یونان در خدای جنگ اصلاً رفتاری خداگونه از خود نشان نمی‌دهند. آن‌ها در کاخ خود منتظر می‌مانند تا نوچه‌هایشان را یکی‌یکی قتل‌عام کنید و راه خود را به سمت کاخ‌شان باز کنید و در نهایت با یک رویداد فوری (QTE) باحال کلک‌شان را بکنید. این‌ها دیگر چه خدایانی هستند؟ آیا نمی‌توانند یک گردباد سمت کریتوس بفرستند؟ اصلاً مگر خدایان قرار نیست نامیرا باشند؟

ولی دلیلی برای ایرادگیری وجود ندارد! به نمایش کشیدن این آیین‌ها و تصورات باستانی به این شکل جذاب‌تر است. با توجه به تصویرسازی جذاب سازندگان خدای جنگ از اساطیر یونان باستان، این بازی لایق جایگاهی در این فهرست است.

۸. یونیتولوژی در فضای مرده (Unitology In Dead Space)

پلتفرم: پی‌استیشن ۳، ایکس‌باکس ۳۶۰، کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۰۸

بازی Dead Space

یونیتولوژی و ساینتولوژی (Scientology) نقاط اشتراک زیادی با هم دارند. واضح‌ترین نقطه‌ی اشتراک‌شان این است که مثل بسیاری از مذهب‌های معتبر (!) دنیا مثل اپلاینتولوژی (Appliantology)، بلینتولوژی (Blainetology)، پریزماتولوژی (Prismatology) و پرکتیکالوژی (Practicology) * آخر اسم‌شان به «لوژی» ختم می‌شود. نقطه‌ی اشتراک دوم این است که برای اولین بار در آثار علمی – تخیلی پدیدار شدند. نقطه‌ی اشتراک سوم این است که این دو مذهب کمی… اِهم… شبیه به هم به نظر می‌رسند؛ در همه‌ی زمینه‌ها.

(توضیح *: همه‌ی اسامی بالا هجویات ساینتولوژی در آثار مختلف مثل آلبوم‌ّهای موسیقی فرانک زاپا، ساوث پارک و سم و مکس هستند)

بنیان‌گذار مذهب یونیتولوژی ال. ران… ببخشید، مایکل آلتمن (Michael Altman) است. باور این مذهب بر این است که مارکر (Marker)، ابزاری جذاب که کاربردهای زیادی دارد، عمر جاودانه به ارمغان می‌آورد (در کمال تعجب نوشتن روی تخته‌سفید جزء این کاربردها نیست). البته پیروان یونیتولوژی بیشتر باورهای خود را مخفی نگه داشته‌اند و آگاهی پیدا کردن از این باورها تاوان سختی به دنبال دارد (چقدر آشنا…).

با این وجود، یونیتولوژی واقعاً ایده‌ی جذابی است. باید بازی را انجام دهید تا عمق جذاب بودن آن را درک کنید.

۷. اورموس در سری زینوساگا (Ormus in Xenosaga Series)

پلتفرم: پلی‌استیشن ۲
سال انتشار: ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶

بازی Xenosaga

زینوساگا سری بازی‌هایی است که در آینده اتفاق می‌افتند و در آن‌ها درباره‌ی آینده‌ی چیزهای مختلفی گمانه‌زنی می‌شود، من‌جمله مسیحیت. در آینده‌ای که این بازی‌ها به تصویر می‌کشند، مسیحیت به مذهبی به نام اورموس تکامل پیدا کرده است (اورموس امروزه اسم دارو است).

در آینده مسیحیت شباهت زیادی به مذهب‌های شرقی مثل آیین زرتشت پیدا می‌کند. در این سری بازی‌ها چیزی به نام زُهَر (Zohar) وجود دارد که سرچشمه‌ی قدرت است و مردم اعتقاد دارند جنبه‌ای الهی دارد. بسیاری از نهادهای قدرت در سری زینوساگا تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا به زهر اصلی دست پیدا کنند و حتی حاضرند در این راه دست به کارهای پلید هم بزنند. یکی از این نهادهای قدرت مذهب اورموس است که شخصی پوپ‌گونه در راس قدرت آن است، لباس‌های عجیبی می‌پوشد و نامی طولانی دارد: مثل پتریارک سرگیوس هفدهم (Sergius XVII).

چیزی که درباره‌ی تصویرسازی از مذهب در زینوساگا دوست دارم، دقیق بودن آن است. سازندگان بازی الهیات کاملی برای مذهب اورموس طراحی کرده‌اند، اصول و احکام مذهب باورپذیرند و پیروان آن صرفاً شیطان‌پرستانی نیستند که می‌خواهند دجال را زنده کنند. همچنین ماهیت این مذهب با حقیقتی تاریخی مطابقت دارد و آن هم ترکیب شدن آیین‌ها با یکدیگر به مرور زمان است.

۶. اولین کلیسای لچاک (ارتدکس) در فرار از جزیره‌ی میمون‌ها (First Church of Lechuck (Orthodox) In Escape from Monkey Island)

پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلی‌استیشن ۲
سال انتشار: ۲۰۰۰

بازی Escape From Monkey Island

برای کسانی مثل من که کل دوران کودکی‌شان را غرق در صنعت شیطانی ویدئوگیم بودند، بازی‌هایی را که ناشرشان دارث ویدر بود بازی می‌کردند و ارادت خاصی به جزیره‌ی میمون‌ها و طنز خاص آن داشتند، ایده‌ای کلیسایی که به پرستش لچاک اختصاص دارد، آنقدر جذاب است که به‌طور خودکار وارد چنین فهرستی خواهد شد. طنز لوکاس آرتزی (اسم شرکت دارث ویدر) را به این ترکیب اضافه کنید تا نور علی نور شود.

مدیر کلیسا شخصی است به نام الگرو راسپوتین (Allegro Rasputin) – اسم او ارجاع تاریخی دارد – که لچاک او را کشته است. اگر راسپوتین شبح عادی بود، احتمالاً سعی می‌کرد شب‌ها لچاک را بترساند، ولی به جایش یک کلیسا می‌سازد و به پرستش او روی می‌آورد. همچنین او برایش یک کتاب مقدس می‌نویسد و گایبراش (شخصیت اصلی بازی که لچاک دشمن ابدی اوست) آن را «نامقدس‌ترین کتاب مقدس» خطاب می‌کند.

راه و روش ازدواج در این مذهب بسی عجیب است. در میان کلیسا مواد مذاب جاری است و زوجی که می‌خواهند ازدواج کنند، باید سوار بر قایق وارد رود مذاب شوند و… بمیرند. سپس می‌توانند به‌عنوان شبح با هم ازدواج کنند. به‌جای این‌که سوگند وفاداری آن‌ها «تا مرگ ما را از هم جدا کند» باشد، «تا مرگ ما را به هم رساند» است.

در این مذهب منجی شخص لچاک است. گایبراش ضد لچاک (Anti-Lechuck) است (ظاهراً معادل شخص «دجال» یا Anti-Christ در این مذهب) و نباید اسم او را بر زبان آورد. وقتی گایبراش خاطرنشان می‌کند که ضد لچاک خودش است، کشیش به او یادآوری می‌کند که «قد ضد لچاک سه متر است، دم دراز و زبان دوشاخه دارد و رقم «۱۱۳۸» روی پیشانی‌اش مهر زده شده است.»

پیروان این مذهب باور دارند که لچاک و الین (Elaine) – همسر گایبراش –باید با هم ازدواج کنند و آن‌ها «ازدواج کفرآمیز الین با ضد لچاک» را به رسمیت نمی‌شناسند.

بر و بچه‌های لوکاس آرتز جزء بهترین طنزپردازان دنیا هستند.

۵. کلیسای فرزندان اتم در فال‌اوت ۳ (Church of the Children of Atom In Fallout 3)

پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلی‌استیشن ۳، ایکس‌باکس ۳۶۰
سال انتشار: ۲۰۰۸

بازی Fallout 3

اجازه دهید کمی پیش‌زمینه‌ی داستانی تعریف کنم: وقتی جنگ اتمی بین آمریکا و چین اتفاق افتاد، بسیاری از بخش‌های آمریکا به خاکستر تبدیل شدند و کشوری که زمانی ابرقدرتی جهانی بود، به تلف‌زاری آخرالزمانی و بزرگ تبدیل شد. واشنگتن دی‌سی نیز به این سرنوشت تلخ دچار شد و اکنون با عنوان «پایتخت تلف‌زار» شناخته می‌شود. یکی از بمب‌های اتم روی زمین افتاد، ولی منفجر نشد. بعضی از مردم جمع شدند و دور آن شهری کوچک به نام مگاتون (Megaton) ساختند. بعضی از این مردم به پرستش بمبی روی آوردند که هر لحظه ممکن بود منفجر شود. آن‌ها روی مذهب خود اسم «کلیسای فرزندان اتم» را گذاشتند.

مردی به نام اعتراف‌گر کراولی (Confessor Crowley) کشیش این فرقه است. او کنار بمب می‌ایستد، موعظه می‌کند و بمب را ستایش می‌کند (به‌طور عجیبی انگار پرتوهای رادیواکتیو روی او اثر نمی‌گذارند). می‌توانید درباره‌ی مذهبش با او صحبت کنید. گفتگو با او یکی از جالب‌ترین گفتگوهای بازی است.

فلسفه‌ی پشت این مذهب این است که در هر اتم دنیایی نهفته است. وقتی هر اتم شکافته می‌شود (و انفجار اتمی اتفاق می‌افتد)، دنیاهای جدید بسیاری ساخته می‌شوند. بنابراین جنگ‌های اتمی نابودکننده نیستند، بلکه حیات جدید به وجود می‌آورند. باید این جنگ‌ها را با آغوش باز پذیرفت و باید منتظر فرود بمب‌های اتم روی سرمان باشیم.

تنها چیزی که متوجه نمی‌شوم این است: چرا اهدای پول به دیوانگانی که از این مذهب پیروی می‌کنند، در نظر بازی کار خوبی است و باعث افزایش امتیاز کارمایتان (Karma) می‌شود؟

۴. فرقه‌ی برادری ناد در سری فرمان بده و تصرف کن (The Brotherhood of Nod In Command & Conquer Series)

پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۱۹۹۵ تاکنون

بازی Command and Conquer

فرقه‌ی برادری ناد یکی از بهترین فرقه‌های پلید خیالی است. ناد یکی از گروه‌های قابل بازی در یکی از بهترین سری‌های استراتژی علمی‌تخیلی است. ناد صرفاً فرقه‌ای مذهبی نیست، بلکه یک ارتش، ابرشرکت و کشور تمامیت‌خواه نظامی‌گرا نیز به حساب می‌آید. تاریخ دقیق به وجود آمدن این فرقه، مثل بسیاری از مذهب‌های واقعی، به‌طور دقیق مشخص نیست، هرچند فرضیات مختلفی در این زمینه وجود دارد. فرقه‌ی برادری ناد از همه‌ی مذهب‌های ابراهیمی تاثیر پذیرفته است. فعالیت سیاسی آن‌ها در مقیاسی جهانی اتفاق می‌افتد و بسیاری از کشورهای جهان نیز از آن‌ها حمایت می‌کنند. آن‌ها رابطه‌ی خوبی با همه‌ی گروه‌های افراطی در کره‌ی زمین دارند: حزب جمهوری‌خواه ایرلند، تروریست‌های خاورمیانه و… آن‌ها سعی می‌کنند با جرائم سازمان‌یافته به هدف‌هایشان برسند. ناد در ابتدا فرقه‌ای مخفی بود، اما به مرور به تشکیلاتی مخوف تبدیل شد. به تمام شرورهای جذابی که به ذهن‌تان می‌رسد فکر کنید: حکومت‌های دیکتاتوری، تروریست‌ها، ادیان خودساخته و سازمان‌یافته‌ی پلید، مافیا و… همه‌ی این کهن‌الگوهای شرارت در فرقه‌ی برادری ناد جمع شده‌اند. آن‌ها در صدر فهرست تروریست‌های ایالات متحده‌ی آمریکا قرار دارند.

از همه بهتر، رهبر این فرقه شخصی کاریزماتیک و بزرگ به نام کین (Kane) است که به راحتی می‌توان او را جزء بهترین شرورهای دنیای گیم به حساب آورد. او تهدیدآمیز، کچل و پلید است و با جوزف استالین رابطه‌ی دوستانه دارد. مطمئنم اگر جوزف دی. کوکان (Joseph D. Kucan)، بازیگر نقش کین، در فیلمی سینمایی نقش او را بازی می‌کرد، جایزه می‌برد.

۳. پرستش شما در سری سیاه و سفید (Worshipping You In Black & White Series)

پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵

بازی Black and White

کل سری سیاه و سفید درباره‌ی یک مذهب است. ایزد در راس این آیین کیست؟ شخص شما! واو! این حتی از انتخاب شدن به‌عنوان شخص سال از دید مجله‌ی تایم در سال ۲۰۰۶ بهتر است، نه؟‌

(در سال ۲۰۰۶ مجله‌ی تایم طی تصمیمی که جنجال و تمسخر به همراه داشت «شما» (You) را به‌عنوان شخص برگزیده‌ی سال انتخاب کرد.)

بله، در این بازی نقش یک ایزد را ایفا می‌کنید، با تمام قدرت‌ها و وظایفی که روی دوش یک ایزد است. می‌توانید حیوانی مقدس را پرورش دهید، شهرهایتان را گسترش دهید، معجزه انجام دهید، تصمیم بگیرید که مردم برای زنده ماندن باید چه کار کنند؛ حتی می‌توانید کاری کنید تولید مثل کنند (البته حواس‌تان باشد که در این زمینه زیاده‌روی نکنید؛ مطئناً دوست ندارید با مشکل ازدیاد جمعیت مواجه شوید).

هدف اصلی در بازی این است: تعدادی ایزد رقیب وجود دارند و شما باید کاری کنید پیروان آن‌ها به سمت شما گرایش پیدا کنند. برای جذب کردن پیروان آن‌ها باید ثابت کنید که از ایزد آن‌ها دلرحم‌تر یا بی‌رحم‌تر هستید. برای ثابت کردن این مسئله باید معجزه انجام دهید. معجزات یا سازنده هستند یا ویران‌کننده. برای انجام معجزه به قدرت معنوی نیاز دارید و این قدرت از راه پرستش پیروان‌تان و قربانی کردن آن‌ها به دست می‌آید.

در این بازی می‌توانید ایزدی خوب یا بد باشید. اگر پیروان‌تان را شکنجه کنید، انسان‌ها را قربانی کنید و سر مردمی که می‌خواهید به شما ملحق شوند بلایای طبیعی نازل کنید، ایزدی بد به حساب می‌آیید و سرزمین‌تان شبیه حیاط‌پشتی سارون خواهد شد. حتی دست‌تان هم (که نشانگر موس است) تغییر شکل پیدا می‌کند و به دستی پلید و چروکیده تبدیل می‌شود. اگر بیماری مردم را درمان کنید و به جای انسان‌ها درخت‌ها و حیوانات را قربانی کنید، ایزد خوب به حساب می‌آیید. دو تا موجود بامزه هستند که یکی‌شان شما را به انجام کارهای خوب و دیگری شما را به انجام کارهای بد دعوت می‌کند.

۲. سپیده‌دم افسانه‌ای در طومار کهن ۴: نسیان (The Mythic Dawn in the Elder Scrolls IV: Oblivion)

پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، ایکس‌باکس ۳۶۰، پلی‌استیشن ۳
سال انتشار: ۲۰۰۶

بازی The Mythic Dawn

متاسفانه، نمی‌توانم زیاد درباره‌ی این فرقه‌ی عالی و جنبه‌های جذاب آن صحبت کنم، چون سپیده‌دم افسانه‌ای در خط روایی اصلی بازی نقشی مهم دارد و صحبت کردن درباره‌ی آن نکات مهم داستان را لو می‌دهد.

سپیده‌دم افسانه‌ای جزء یکی از فرقه‌های دیدریک (Daedric Cult) در بازی است. اعضای فرقه‌های دیدریک شیاطینی به نام دیدرا (Daedra)  را می‌پرستند و خدای این فرقه یکی از قوی‌ترین شیاطین است: مهرونز دیگان (Mehrunes Dagon)، دیدرایی که اعضای فرقه قصد احضار کردنش را دارند. این فرقه بسیار قدرتمند است، اعضای آن به اسلحه‌های قدرتمندی دسترسی دارند و توانایی آن‌ها در استفاده از جادو مثال‌زدنی است.

عصر افسانه‌ای (The Mythic Age)، عصری بود که در آن دنیای عادی و نسیان (قلمرویی شبیه به جهنم که ساکنین آن دیدراها هستند) از هم جدا نبودند. پیروان این فرقه می‌خواهند عصر افسانه‌ای را احیا کنند. این کل اطلاعاتی است که می‌توانم بدون لو دادن داستان بدهم.

شاید پیش خود بگویید که سپیده‌دم افسانه‌ای از بقیه‌ی مذهب‌های اشاره‌شده در این فهرست جذاب‌تر به نظر نمی‌رسد. ولی این فرقه بسیار مخفیانه عمل می‌کند و همچنان که در بازی پیشروی می‌کنید، بیشتر با آن‌ها آشنا می‌شوید. جذاب بودن مذهب‌شان هم در همین نکته خلاصه می‌شود.

اگر طومارهای کهن ۴ را بازی کنید، متوجه خواهید شد که چرا مقام دوم این فهرست به سپیده‌دم افسانه‌ای اختصاص داده شده است.

۱. محفل در سری سایلنت هیل (The Order in the Silent Hill Series)

پلتفرم: پلی‌استیشن ۱، ۲ و ۳، کامپیوترهای شخصی، ایکس‌باکس و…
سال انتشار: ۱۹۹۹ تاکنون

بازی سایلنت هیل 3

اگر فهرستی درباره‌ی مذهب‌های دنیای بازی‌های ویدئویی بسازید – وحشتاک‌ترین، پلیدترین، پیچیده‌ترین یا هر صفت دیگری – محفل مقام اول را به خود اختصاص خواهد داد. عجب اسمی! محفل! این اسم بسیار کلی است، ولی وقتی در سایلنت هیل آن را بشنوید، وحشت‌زده خواهید شد. این مذهب زیرشاخه‌های مختلفی دارد و همه‌یشان وحشتناک و دیوانه‌وار هستند. تاکنون یک زیرشاخه‌ی میانه‌رو از محفل پیدا نشده است.

محفل کامل‌ترین فرقه در دنیای ویدئو گیم است. فرقه تاریخچه و اسطوره‌شناسی کاملی دارد که با پشت سر گذاشتن هر کدام از بازی‌های سری به تدریج بیشتر با آن‌ها آشنا می‌شوید. با این حال، خیلی چیزها رازآلود باقی می‌مانند و همین موضوع باعث می‌شود محفل و مشتقات آن مخوف‌تر به نظر برسند. به جز سایلنت هیل ۲ (Silent Hill 2) که بازی‌ای عمدتاً روان‌شناسانه است، در بقیه‌ی بازی‌های سری، محفل در مرکز داستان قرار دارد و شرورهای اصلی قصه نیز پیروان متعصب آن هستند.

پیروان فرقه موجودات جهان دیگر (Otherworld) را پرستش می‌کنند. هدف آن‌ها ایجاد آخرالزمانی است که به پاک‌سازی دنیا و شادی ابدی منجر خواهد شد. جهت‌گیری اخلاقی آن‌ها نه بر پایه‌ی «خوبی» و «بدی»، بلکه بر پایه‌ی «نظم» و «آشوب» بنا شده است. با توجه به این که آن‌ها باور دارند در نهایت برای همه شادی به ارمغان خواهند آورد، برای همین هدف وسیله را (که در این مورد خاص به شدت خشونت‌آمیز و بی‌رحمانه است) توجیه می‌کند.

شاید این ویژگی‌ها محفل را شبیه به آیین‌‌های پلید در بازی‌های دیگر جلوه دهد، ولی آن‌ها از چند ویژگی برخوردارند که آن‌ها را متمایز جلوه می‌دهد:

۱. واقع‌گرایی: پیروان محفل، مثل پیروان همه‌ی فرقه‌ها و ایدئولوژی‌های پلید، کسانی هستند که نیت خوب دارند، ولی دست به پلیدترین کارها می‌زنند. شاید در دنیای واقعی از دیکتاتورهایی چون هیتلر و استالین بترسیم، ولی آن‌ها با کم‌ترین میزان عذاب وجدان زندگی کردند و مردند، چون به ایدئولوژی وحشتناکی باور داشتند که همه‌ی جنایت‌هایشان را توجیه می‌کرد. این بیانیه درباره‌ی محفل نیز صادق است.

شخصیت کلاودیا وولف (Claudia Woolf) را به‌عنوان مثال در نظر بگیرید. او جزء پلیدترین شخصیت‌های دنیای گیم است، ولی با هدف انجام ماموریتی که بر پایه‌ی عشق و شادی بنا شده، به شما نزدیک می‌شود. او آن‌قدر از خود گذشته است که می‌داند رستگاری برای خودش ممکن نیست، ولی به جنگیدن برای بقیه ادامه می‌دهد. طبق استانداردهای اخلاقی خودش، او یک قدیس است. ولی مشکل همین قسمت «طبق استانداردهای اخلاقی خودش» است. پیچیدگی و عمق کلاودیا وولف باعث شده که از بقیه‌ی شرورهایی که می‌خواهند دنیا را برای تفریح نابود کنند به‌مراتب به‌یادماندنی‌تر باشد.

۲. ایده‌های متنوع: اعضای محفل تعاریف مختلفی از مادر (The Mother)، پایه‌گذار محفل، و بهشت (Paradise) دارند. محفل، مثل همه‌ی مذهب‌ها و ایدئولوژی‌های دیگر، انشعاب‌های مختلف دارد. در بقیه‌ی بازی‌های ویدئویی، همه‌ی اعضای یک فرقه یا مذهب باوری یکسان دارند و همگن بودن آن‌ها ناباورانه است.

۳. سلسه‌مراتب قدرت: بین اعضای فرقه، سلسه‌مراتب قدرتی وجود دارد که با دقت تعریف شده است. البته همه‌ی مذهب‌ها سلسله‌مراتب قدرت ندارند (مثلاً در مذهب هندی جینیسم (Jainism) و صوفی‌گری سلسله‌مراتب قدرت وجود ندارد)، ولی بیشتر مذهب‌هایی که دنبال کسب قدرت سیاسی هستند سلسله‌مراتب قدرت دارند. این موضوع باعث شده محفل عمق پیدا کند.

۴. تشریفات مذهبی: تشریفات مذهبی نقش مهمی در فرقه‌ها دارند. در بین بازی‌های این فهرست، به‌جز مورد ۲ و ۳ سازندگان هیچ‌کدام از بازی‌ها برای مذهب بازی‌شان تشریفات دقیق طراحی نکرده‌اند. محفل فرقه‌ای بسیار تشریفات‌محور است و همه‌ی این تشریفات با دقت اجرا می‌شوند.

۵. نمادگرایی: هر مذهب شامل سیستمی نمادگرایانه است که نقشی حیاتی در گسترش آن دارد. مثلاً وقتی یک زن محجبه می‌بینید، یاد اسلام می‌افتید و وقتی سیب به شکل میوه‌ای ممنوعه به تصویر کشیده می‌شود، یاد کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت. محفل نیز دارای سیستم نمادی مخصوص به خود است. از بین بازی‌های بالا فقط مورد ۲ از نمادگرایی مذهبی استفاده می‌کند. به‌عنوان مثال، هاله‌ی خورشید، که در بیشتر تشریفات محفل حاضر است و در محل ذخیره‌سازی بازی نیز به کار می‌رود، نمونه‌ای از نماد مذهبی محفل است.

۶. تکامل در طول زمان: شاید خیلی از افراد مذهبی این مسئله را کتمان کنند، ولی مذهب‌ها در طول تاریخ تغییرات زیادی می‌کنند. تغییر آن‌ها همگام با تغییرات تاریخی و گسترش به ملیت‌های مختلف اتفاق می‌افتد. مثلاً کاتولیسیسم ایرلند با کاتولیسیسم فرانسه را مقایسه کنید؛ یا کلیسای کاتولیک در قرن بیستم با کلیسای کاتولیک در قرن هفدهم. در کنار اورموس در سری زینوساگا، محفل تنها مذهب در دنیای بازی‌های ویدئویی است که از زمانی به زمان دیگر و از مکانی به مکان دیگر تغییر می‌کند. به عنوان مثال، محفلی که در شهر شپردز گلن (Shepherd’s Glen) به آن باور دارند، با محفلی که در شهر سایلنت هیل به آن باور دارند متفاوت است.

۷. فردیت پیروان مذهب: با وجود این همه نقاط قوت، این مورد برگ برنده‌ی نهایی برای عالی بودن محفل است. باید همیشه یادمان باشد: هرچقدر هم یک فرد مذهبی باشد، مذهب نمی‌تواند تنها بخش زندگی او باشد. بنابراین سرچشمه‌ی انگیزه‌ی آن‌ها فقط به ایدئولوژی‌شان برنمی‌گردد. شاید ایدئولوژی‌شان این انگیزه را تقویت کند، یا حتی مهم‌تر از آن، توجیهش کند، یا شاید حتی در ایجاد این انگیزه نقشی ایفا کند، ولی نتیجه‌ی نهایی همیشه به عوامل مختلفی وابسته است: اقتصادی، سیاسی، شخصی و… در بیشتر بازی‌های ویدئویی، پیروان فرقه‌ای پلید تجسمی تک‌بعدی از باورهای عجیب فرقه‌یشان هستند و از خودشان شخصیت ندارند. ولی در سایلنت هیل این‌گونه نیست.

همان‌طور که اشاره کردم، کلاودیا کاملاً غرق در فرقه‌ی دیوانه‌اش است، ولی این بدین معنا نیست که او دارای شخصیت‌پردازی نیست. اطلاعاتی که از پدر دیوانه‌اش کسب می‌کنیم، شرایط بزرگ شدن او و در کل همه‌ی ویژگی‌های زندگی او حاکی از این هستند که روان او تاثیر زیادی روی رفتارش می‌گذارد. این بیانیه در مورد والتر سالیوان (Walter Sullivan) در بازی چهارم نیز صادق است. در این بازی ما به‌طور کامل با والتر آشنا می‌شویم؛ نه تنها با باورهایش، بلکه با چیزهایی که باعث عذاب او می‌شوند، و با آنچه در روانش می‌گذرد.

وینسنت (Vincent) نیز مثالی دیگر است. او شخصی ریاکار است. افراد ریاکار زیادی در دنیا هستند که از مذهب برای رسیدن به اهداف شخصی‌شان سوءاستفاده می‌کنند. در بیشتر بازی‌ها به این اهداف شخصی پرداخته نمی‌شود و فقط روی ریای شخصیت تمرکز می‌شود. ولی در سایلنت هیل این‌گونه نیست.

همه‌ی بازی‌های سری سایلنت هیل شاهکار هستند. یکی از دلایل شاهکار بودنشان شیوه‌ی پرداخت آن‌ها به مذهب است، شیوه‌ی پرداختی که بین بازی‌های ویدئویی بهترین است.

***

بسیار خب، این هم از فهرست ۱۰ فرقه‌ی خیالی برتر در بازی‌های ویدئویی. با مرور این فهرست، متوجه می‌شویم که پیروان این مذهب‌ها بیشتر شرورها هستند تا قهرمان‌ها. دلیلش چیست؟ آیا به‌خاطر این است که مذهب کاری می‌کند شرورها مخوف‌تر به نظر برسند؟ به‌خاطر این است که پیوند اجتماعی شرورها قوی‌تر به نظر برسد؟ به‌خاطر این است که ترکیب کردن دو عنصر متناقض – ایمان و پلیدی – جذابیت بیشتری دارد؟

این را در نظر داشته باشید که بسیاری از این فرقه‌ها می‌خواهند از راه نابود کردن دنیا به رستگاری برسند. بیشترشان فرقه‌های آخرالزمانی هستند. چرا؟ آیا به‌خاطر این است که طبق سنت قدیمی، شرورها دوست دارند دنیا را نابود کنند؟ یا این موضوع ریشه‌ای عمیق‌تر دارد و به ترس ناخودآگاه ما از به پایان رسیدن دنیا مربوط می‌شود؟ به هر حال، دنیایی که ما برای خودمان ساخته‌ایم بسیار شکننده است و عوامل مختلفی چون جنگ، گرمایش زمین، سلاح‌های اتمی و… می‌توانند پایان آن را رقم بزنند.

به‌هنگام تجربه‌ی این بازی‌ها، که همه‌یشان خوب و بعضی‌هایشان عالی هستند، این‌ها سوالاتی است که باید بهشان فکر کنیم.

بیشتر بخوانید

منبع: GameFAQs.com

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. Unknown

    نویسنده این مقاله رو زنده میخوام😑
    اخه میشه از فرقه های معروف نام برد اسم فرقه اساسینز یا حشاشین رو نگفت؟!
    اصلا باشه خیلی کلی میشه
    خب لاقل فرقه برادری در اساسینز برادرهود رو میگفتی😤

  2. مهدی

    یک: فرقه ها، معمولا یک هستۀ درونی دارند و یک پوستۀ بیرونی. مشکلم با بازی ها این است که فقط رویۀ فرقه ها را می بینند و چندان کاری به آن هسته ندارند. در واقع هسته و پوسته را یکی در نظر می گیرند.
    دو: نمی دانم فقط به انجمن های مذهبی می شود گفت فرقه یا این که هر نوع اجتماعی پتانسیل فرقه شدن را دارد. مثلا سازمان های سری مافیایی، سیاسی و نظامی در سری GTA یا انواع تشکیلات تبهکاری در سری Batman: Arkham را نمی شود فرقه دانست؟ این سوالیست که ذهنم را درگیر کرده است.
    سه، جای مهمترین اثر دربارۀ رابطۀ پیچیدۀ فرقه گرایی، سیاست و تروریسم در بازی های ویدیویی یعنی سری “Assassin’s Creed” در لیست خالی است.
    چهار، فرقه های صوفیه هم مراتب قدرت دارند. هر چقدر هم که بخواهند پنهانش کنند.
    پنج، برای یک خورۀ مواجهه با فرقه ها در بازی های استخوان دار ویدیویی مطلب دلنشینی بود. دمت گرم.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه