نکاتی که باید پیش از تماشای سریال «مردگان متحرک: آن‌هایی که زنده‌اند» به یاد داشته باشید

۲۷ اسفند ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
سریال مردگان متحرک: آن‌هایی که زنده‌اند

ریک گرایمز سرانجام در سریال «مردگان متحرک: آن‌هایی که زنده‌اند» (The Ones Who Live) نزد هواداران خود بازگشته است. در این سریال اسپین‌آف جدید که به شخصیت ماندگار اندرو لینکلن اختصاص دارد، ریک سرانجام با همسرش میشون با بازی دانای گوریرا تجدید دیدار کرده و متحد می‌شود. ریک و میشون با هم دربرابر ارتش شرور و قدرتمند جمهوری مدنی (Civil Republic) قرار می‌گیرند که ممکن است خطرناک‌ترین دشمنی باشد که این دو تاکنون در آخرالزمان با آن‌ها روبه‌رو شده‌اند.

هشدار: در این مقاله خطر لو رفتن بخش‌هایی از داستان سریال «مردگان متحرک» وجود دارد

ریک گرایمز به عنوان شخصیت اصلی سریال «مردگان متحرک» سفری طولانی و دشوار را پیمود تا به داستان سریال «آن‌هایی که زنده‌اند» رسید. ریک از لحظه‌ای که در اولین قسمت از سریال «مردگان متحرک» روی تخت بیمارستان از کما بیدار شد تا روزی که در فصل ۹ سریال با هلیکوپتر به مکانی نامشخص منتقل شد، تلاش کرد تا دنیایی جدید و بهتر برای خانواده و دوستان خود بسازد.

۱- ریک در آخرالزمان بیدار می‌شود

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «Days Gone Bye» و قسمت ۶: «TS-19»

آخرالزمان

«ما زنده‌ها را نمی‌کشیم.»

در قسمت ابتدایی سریال «مردگان متحرک» ریک گرایمز، معاون کلانتر، در حین انجام وظیفه مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و برای چندین ماه به کما می‌رود. وقتی بالأخره از کما بیدار می‌شود، از اینکه خود را در دنیایی غرق در مردگان متحرک می‌بیند، شوکه می‌شود. جامعه از هم پاشیده است و مردم از جمله همسرش لوری و پسرش کارل ناپدید شده‌اند، بدون اینکه رد پایی از آن‌ها به جا مانده باشد.

با کمک یکی دیگر از بازماندگان آخرالزمان، مورگان جونز، ریک موفق می‌شود خانواده‌اش را که به همراه بهترین دوست و همکارش، شین والش، به گروهی از پناهندگان دیگر ملحق شده‌اند، پیدا کند. ریک گروه را به مرکز سی‌دی‌سی در شهر آتلانتا هدایت می‌کند تا پاسخی برای آخرالزمان و وضع فعلی پیدا کنند. آنجا تنها یک بازمانده به نام دکتر ادوین جنر وجود دارد که به آن‌ها اطلاع می‌دهد وضعیت جهان بسیار بدتر از آن چیزی است که پیش‌تر فکر می‌کرده‌اند. دکتر جنر پس از اینکه به آن‌ها فرصت داد تا همه با هم از بین بروند (در انفجار مرکز)، درنهایت به ریک و دوستانش اجازه می‌دهد تا از آنجا خارج شوند، چرا که می‌داند روزی فرا خواهد رسید که آن‌ها از رد کردن پیشنهاد او برای مرگ سریع و بدون درد در انفجار، پشیمان خواهند شد.

۲- ریک و گروه او در مزرعه هرشل پناه می‌گیرند

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۷: «Pretty Much Dead Already»، قسمت ۱۱: «Judge, Jury, Executioner»، قسمت ۱۲: «Better Angels» و قسمت ۱۳: «Beside the Dying Fire»

فصل ۲

«اینجا دیگه دموکراسی وجود نداره.»

پس از اینکه ریک و گروهش مدتی را در جاده‌ها می‌گذرانند، سوفیا پلتیر، یکی از اعضای جوان گروه ریک، ناپدید می‌شود. در حالی که گروه با ناامیدی دنبال سوفیا می‌گردد، کارل به طور تصادفی به دست یک شکارچی مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. در جست‌وجوی ناامیدانه ریک و گروه برای پیدا کردن کمک،‌ آن‌ها به مزرعه خانواده گرین می‌رسند. مزرعه خانواده گرین به آن‌ها پناه می‌دهد تا همزمان منتظر بهبود حال کارل و پیدا شدن سوفیا باشند.

گروه ریک در حین ماندن در مزرعه با چالش‌های اخلاقی متعددی روبه‌رو می‌شوند که ریک را مجبور می‌کند تا با معنای بقا در این دنیای جدید آخرالزمانی دست و پنجه نرم کند. او همچنین با مخالفت فزاینده‌ای از سوی شین مواجه می‌شود، اینجاست که ریک متوجه می‌شود شین و لوری در غیبت او عاشق یکدیگر شده‌اند و اکنون لوری از شین باردار است. داستان به اوج خود می‌رسد تا اینکه ریک درنهایت مجبور می‌شود شین را در دفاع از خود، درست قبل از اینکه مزرعه به دست واکرها (زامبی‌ها) تسخیر شود، با شلیک گلوله بکشد. پس از آن، در جاده، ریک با عصبانیت خود را رهبر گروه اعلام می‌کند و حق دیگر بازماندگان را برای بحث و شکایت از تصمیم‌هایش انکار می‌کند. او همچنین فاش می‌کند که همه مردم به ویروس کشنده‌ای که دنیا را به پایان رساند آلوده هستند و بدون توجه به نحوه مرگ، همه درنهایت به واکر تبدیل خواهند شد.

۳- پیدا کردن زندان و درگیری با وودبری‌ها

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «Seed»، قسمت ۴: «Killer Within»، قسمت ۶: «Hounded»، قسمت ۱۶: «Welcome to the Tombs»

فصل ۳ ریک گرایمز مردگان متحرک

«اینکه شما چطور زندگی می‌کنید، چطور می‌میرید… به من ربطی نداره. من فرماندار شما نیستم.»

گروه ریک پس از چندین ماه سرگردانی و در راه بودن، با وجود منابع محدود رشد قابل توجه‌ای می‌کند و منسجم‌تر و کارآمدتر می‌شود. خوشبختانه آن‌ها به یک زندان بزرگ می‌رسند. آن‌ها ابتدا واکرهایی که در زندان پرسه می‌زنند را پاکسازی می‌کنند و سپس آنجا را به عنوان پایگاه جدید خود انتخاب می‌کنند. به طرز غم‌انگیزی، لوری، همسر ریک، اندکی پس از به دنیا آوردن دخترش، جودیث، فوت می‌شود.

مرگ لوری، افسردگی فلج‌کننده‌ای را به جان ریک می‌اندازد. به همین دلیل است که گروه در تقابل با جامعه دیگری به نام وودبری که به دست فرماندار شرور اداره می‌شود، سرگردان باشند؛ ریک به خاطر افسردگی و نداشتن تمرکز نمی‌تواند به اندازه کافی سریع و درخور موقعیت به فرماندار واکنش نشان دهد. با این حال، با کمک یکی از ساکنان فراری وودبری، شخصی به نام میشون، ریک و گروهش فرماندار را شکست می‌دهند. سپس ریک همه را غافلگیر می‌کند و ساکنان بازمانده وودبری را در زندان خود می‌پذیرد تا شروع دوباره‌ای داشته باشند.

۴- زندان نابود می‌شود و ریک فرار می‌کند

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «۳۰ Days Without An Accident»، قسمت ۸: «Too Far Gone»، قسمت ۹: «After» و قسمت ۱۶: «A»

فصل ۴

«همه کسایی که الآن زنده‌ان. همه کسایی که تا اینجاش رو اومده‌ان. همه ما بدترین کارهای ممکن رو کرده‌ایم تا زنده بمونیم. ولی ما هنوز فرصت داریم. ما اون‌قدرها هم سقوط نکردیم. ما باید از فرصت‌مون استفاده کنیم. مطمئنم… همه ما می‌تونیم تغییر کنیم.»

پس از درگیری با فرماندار و وودبری، جامعه مستقر در زندان برای ماه‌های متوالی رشد می‌کند و در صلح و امنیت به زندگی ادامه می‌دهد. ریک هم که دیگر به عنوان رهبر گروه فعالیت نمی‌کند، سعی دارد زندگی آرام‌تری را دنبال کند و به همین خاطر پیشه کشاورزی را انتخاب کرده. هرشل گرین نیز آنجاست تا به عنوان کشاورزی قدیمی، ریک را در این مسیر جدید هدایت کند. با این حال خوشی ریک و گروهش تا ابد طول نمی‌کشد. فرماندار با یک گروه جدید برمی‌گردد و اوضاع بدتر از همیشه می‌شود. فرماندار شرور قبل از اینکه زندان را به آتش بکشد و نابود کند، هرشل را جلوی چشم همه به قتل می‌رساند.

اگرچه شخص فرماندار در این درگیری غافلگیرانه کشته می‌شود، اما آسیب وارد شده به زندان غیر قابل جبران است و خانه ریک و گروهش ویران می‌شود. در این نقطه از سریال «مردگان متحرک»، همه چیز از هم می‌پاشد، هر یک از شخصیت‌های داستان و اعضای گروه پراکنده می‌شوند و ریک گرایمز که مجروح شده، همراه با کارل در جست‌وجوی پناهگاه جدیدی سفر می‌کنند، آن هم در حالی که معتقدند همه، حتی جودیث، کشته شده‌اند. پس از مدتی‌ آن‌ها دوباره با میشون همراه می‌شوند و سه نفری به سمت جامعه دیگری که در همسایگی‌شان قرار دارد، یعنی ترمینوس، حرکت می‌کنند. در طول مسیر ریک مجبور می‌شود چند راهزن را به طرز وحشیانه‌ای به قتل برساند. امری که تأثیر قابل توجه‌ای روی شخصیت و روان ریک می‌گذارد و باعث می‌شود بخشی از خودش را نیز، همراه با راهزن‌ها، بکشد. وقتی بالأخره آن‌ها به ترمینوس می‌رسند، متوجه می‌شوند این جامعه آن چیزی که از دور به نظر می‌رسید نیست و خیلی زود زندانی می‌شوند. طولی نمی‌کشد که ریک درمی‌یابد باقی اعضای گروهش نیز آنجا زندانی شده‌اند.

۵- در سفر: ترمینوس، از دست دادن یاران و یک خانه جدید

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: « No Sanctuary» و قسمت ۸: «Coda» و قسمت ۱۵: «Try»

فصل ۵ ریک گرایمز مردگان متحرک

«چون ما این‌طوری جون سالم به در می‌بریم: به خودمون می‌گیم ما مردگان متحرکیم.»

با کمک کارول پلتیر، ریک و گروهش ترمینوسی‌های آدم‌خوار را با خاک یکسان می‌کنند و به مسیر خود ادامه می‌دهند. در طول مسیر، گروه و البته ریک گرایمز مجبور می‌شود برخی از غم‌انگیزترین مرگ‌ها را در سریال «مردگان متحرک» تجربه کنند. شخصیت‌هایی مانند باب استوکی، بث گرین و تایریس ویلیامز در عرض چند هفته می‌میرند. ریک و باقی اعضای گروه آن‌قدر تحت فشار قرار می‌گیرند و زخم‌های جسمی و روحی برمی‌دارند که دیگر به سختی به انسانیت خود متصل‌ باقی مانده‌اند.

درست زمانی که گروه بیش از هر زمان دیگری به یک خانه امن احتیاج داشت، جامعه الکساندریا آن‌ها را می‌پذیرد و به درون دیوارهای خود راه می‌دهد. الکساندریا شهرکی است که با وجود آخرالزمان، امن و رضایت‌بخش باقی مانده. پس از جا گرفتن در الکساندریا، ریک نسبت به جسی اندرسون، یکی از اعضای جامعه الکساندریا، احساسات عاطفی پیدا می‌کند. جسی همسر آزارگر و خشنی به نام پیت دارد که مشکلات زیادی در الکساندریا ایجاد می‌کند. درنهایت ریک در نتیجه یک فروپاشی روانی، پیت را تا سر حد مرگ کتک می‌زند. سپس او برای باقی اعضای الکساندریا یک سخنرانی آتشین می‌کند و به آن‌ها می‌گوید که باید دنیای بیرون از این دیوارها را تجربه کنند تا بفهمند در چه دنیایی دارند زندگی می‌کنند. چند روز بعد، پس از آنکه پیت در حالت مستی یکی دیگر از اعضای جامعه را به قتل می‌رساند، ریک اجازه پیدا می‌کند تا پیت را بکشد.

۶- ریک به رهبر الکساندریا تبدیل می‌شود

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۹: «No Way Out»، قسمت ۱۰: «The Next World» و قسمت ۱۶: «Last Day on Earth»

فصل ۶

«من می‌خوام دنیای جدید رو بهت نشون بدم، کارل. می‌خوام برات واقعیش کنم. تو رو خدا کارل… بذار بهت نشونش بدم.»

پس از مرگ پیت، نقش ریک در مقام رهبر الکساندریا تثبیت شد و او مدام وظایف بیشتری را به عهده گرفت. یکی از چالش‌های اصلی که ریک در آن زمان با آن‌ها مواجه بود، گله عظیمی از واکرها بود که می‌بایست پیش از رسیدن به دروازه‌های الکساندریا آن‌ها را نابود یا از مسیرشان منحرف می‌کرد. با وجود تمام تلاش‌های ریک و اعضای گروهش، وقتی یکی از برج‌های دیده‌بانی روی دیوارهای الکساندریا سقوط می‌کند، همه‌ نقشه‌ها خراب می‌شود و واکرها راهی به درون شهرک پیدا می‌کنند. بسیاری از مردم در نتیجه این نفوذ کشته می‌شوند و می‌میرند، از جمله دینا، رهبر قبلی جامعه الکساندریا. با این وجود ریک و گروهش موفق می‌شوند تمام واکرهایی که به الکساندریا نفوذ کرده بودند را از بین ببرند و شهرک را پس بگیرند.

در ماه‌های آینده ریک تمام و کمال به رهبر الکساندریا تبدیل و رابطه عاشقانه‌اش با میشون آغاز می‌شود. به خواست جامعه همسایه، هیل‌تاپ، ریک علیه گروه دیگری به نام ناجیان فعالیت می‌کند. آن‌ها مخفیانه به پایگاه این گروه حمله می‌کنند و به خیال خود، آن‌ها را شکست می‌دهند. با این حال، ریک با حمله خود به ناجیان یک اژدهای خفته را بیدار می‌کند و ناجیان را تشویق به اعمال تلافی‌جویانه کرد. مدتی بعد، ریک و یازده نفر از دوستانش به دست نیگان، رهبر واقعی ناجیان، دستگیر می‌شوند تا مجازات شوند.

۷- الکساندریا در برابر ناجیان زانو می‌زند

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «The Day Will Come When You Won’t Be»، قسمت ۸: «Hearts Still Beating»، قسمت ۹: «Rock in the Road» و قسمت ۱۶: «The First Day of the Rest of Your Life»

فصل ۷ ریک گرایمز مردگان متحرک

«من قراره تو رو بکشم، و هیچی نمی‌تونه جلوم رو بگیره.»

نیگان پس از آنکه ریک و دوستان قدیمی‌اش را به خط می‌کند، به طرز وحشیانه‌ای آبراهام و گلن را می‌کشد و ریک را مجبور می‌کند در برابر او و ناجیان تسلیم شود. الکساندریا که اکنون تحت سلطه ناجیان است، مجبور است بخش زیادی از منابع خود را به ناجیان بدهد. ریک نیز که از این شکست و تحقیر در هم شکسته است، از تمام دستورات نیگان اطاعت می‌کند و معتقد است با این کار می‌تواند مردم الکساندریا را در امنیت نگه دارد. با این حال، زمانی که ریک متوجه می‌شود که نیگان همچنان هر کسی را که دلش بخواهد به قتل می‌رساند، تصمیم می‌گیرد علیه ناجیان قیام کند.

در ادامه فصل هفتم «مردگان متحرک»، ریک گرایمز با برخی از بهترین مبارزان الکساندریا، هیل‌تاپ و قلمرو پادشاهی (یک جامعه دیگر) متحد می‌شود تا درنهایت جهان را از شر نیگان و ناجیان خلاص کند. همه چیز در یک نبرد حماسی در الکساندریا به پایان می‌رسد، جایی که سرانجام اتحاد بین سه جامعه تثبیت می‌شود و ناجیان به سمت تپه‌ها عقب‌نشینی می‌کنند.

۸- ریک جنگ علیه ناجیان را رهبری می‌کند

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «Mercy»، قسمت ۹: «Honor»، قسمت ۱۶: «Wrath»

«رحمت من بر خشم من غلبه دارد.»

ریک ائتلاف جوامع مختلف را در یک جنگ همه‌جانبه علیه ناجیان رهبری می‌کند، اما نبرد دشوارتر از آن چیزی است که او تصور می‌کرد. وقتی کارل گرایمز پس از گاز گرفته شدن به دست یک واکر جان خود را از دست می‌دهد، اوضاع حتی بدتر می‌شود و ریک را وادار می‌کند تا نگاهی عمیق‌تر به اینکه چرا در این نبرد علیه نیگان می‌جنگد، بیندازد.

درنهایت، ناجیان به لطف شیطنت‌های یوجین پورتر شکست می‌خورند، اما همچنان همه‌چیز به نرد تن به تن بین ریک و نیگان ختم می‌شود. ریک سرانجام با بریدن گلوی نیگان برنده این مبارزه می‌شود و یک بار برای همیشه به این جنگ پایان می‌دهد. در کمال تعجب، ریک نیگان را تحت مراقبت‌های پزشکی قرار می‌دهد و جان او را نجات می‌دهد، تا به آرزوی قبل از مرگ پسرش کارل برای اولویت دادن رحم نسبت به خشم، احترام گذاشته باشد. او عهد می‌کند که دنیای جدیدی بسازد که در آن همه، حتی ناجیانی که از نبرد جان سالم به در برده بودند، بتوانند احساس امنیت کنند. با این حال، این تصمیم برای برخی افراد، از جمله چند تن از نزدیک‌ترین دوستان ریک مانند دریل دیکسون و مگی ری، که قصد دارند ناجیان را به هر قیمتی نابود کنند، غیر قابل قبول است.

۹- دنیای پس از جنگ و ناپدید شدن ریک

قسمت‌های مهم این فصل: قسمت ۱: «A New Beginning»، قسمت ۲: «The Bridge»، قسمت ۳: «Warning Signs»، قسمت ۴: «The Obliged» و قسمت ۵: «What Comes After»

فصل ۹ ریک گرایمز مردگان متحرک

«اون‌ها رو پیدا کردم.»

هجده ماه پس از جنگ با ناجیان، ریک متوجه می‌شود که دارد تمام تلاش خود را می‌کند تا ایده‌ای که درباره دنیای جدید دارد را محقق کند. تلاشی که با چالش‌های جدی روبه‌رو است، چرا که ناجیان و اعضای سایر جوامع از زندگی مسالمت‌آمیز با یکدیگر امتناع می‌کنند. او یک پروژه ساختمانی عظیم را برای ساختن پل برنامه‌ریزی می‌کند که تجارت بین جوامع مختلف را آسان می‌کند. با این حال، ریک با مخالفت فزاینده‌ای از سوی حتی نزدیک‌ترین متحدان خود مواجه می‌شود، کسانی که نمی‌توانند بفهمند چرا او این‌قدر از ناجیان حمایت می‌کند و نسبت به این کار خود اصرار می‌ورزد.

زمانی که یک گله از واکرها وارد آن منطقه (پل) می‌شوند، ریک در حالی که سعی می‌کند آن‌ها را دور کند به شدت مجروح می‌شود. ریک بعد از ساعت‌ها مبارزه درست کمی جلوتر از گله، آن‌ها را به سمت پل هدایت می‌کند. ریک پل را منفجر کرده و با این کار مانع رسیدن گله واکرها به جوامع می‌شود. این اتفاق در حالی می‌افتد که همه دوستان و اعضای خانواده ریک از دور شاهد انفجار پل هستند. مرگ قهرمانانه ریک باعث می‌شود درنهایت دیگران متقاعد شوند ناجیان را بپذیرند و دنیایی بسازند که ناجیان نیز در آن دخیل هستند. اما بدون اینکه دیگران متوجه شوند، ریک به طور مخفیانه به دست CRM ربوده می‌شود. سربازان این گروه زخم‌های ریک را مداوا می‌کنند و او را با هلیکوپتر به مکانی نامعلوم می‌برند. اتفاقاتی که پس از آن برای ریک گرایمز می‌افتد، در سریال اسپین‌آف «مردگان متحرک: آن‌هایی که زنده‌اند» روایت می‌شود که اکنون نخستین قسمت‌های آن در حال پخش است.

منبع: CBR

راهنمای تماشای سریال
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. َشششش

    ۱۰/۱۰ عالی بود

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه