رابطه‌ی عاشقانه‌ بین فرش ایرانی و موسیقی سنتی

۸ اسفند ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
فرش ایرانی و موسیقی سنتی

وقتی صحبت از فرش ایرانی و موسیقی سنتی می‌شود، اولین ارتباطی که بین این دو هنر اصیل در ذهن هر شنونده‌ای نقش می‌ببندد، نوای ترانه‌های بومی زنان و مردان قالی‌باف با ضرب‌آهنگ شانه‌هایی است که بر دار قالی فرود می‌آید. شاید این زیباترین ارتباطی باشد که بتوان بین فرش و موسیقی ایرانی متصور شد، اما داستان زیبای این دو هنر به همین‌جا ختم نمی‌شود. قالی‌بافی یا فرش‌بافی یکی از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین هنرهای کشور ما ایران است. فرش به عنوان یکی از صادرات غیرنفتی، شناخته‌شده‌ترین کالا و هنری است که مردم سراسر دنیا را با کشور و فرهنگ ما آشنا می‌کند. یک باور درست وجود دارد که هنر هرگز از بین نمی‌رود و در هر رشته‌ی هنری نمود پیدا کرده باشد، در رشته‌های هنری دیگر به بقای خود ادامه می‌دهد. فرش هم به عنوان یکی از هنرهای تجسمی، می‌تواند ریشه در هنرهای دیگر داشته باشد یا خود به عنوان منبع الهام و سرآغاز هنر دیگری شناخته شود.

موسیقی سنتی هم یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌‌ترین هنرهای ایرانی است. هنری که مرام و مسلک خودش را دارد و الهام‌بخش هنرهای دیگر است. رد پای موسیقی سنتی را می‌شود در هر کجای فرهنگ ایرانی پیدا کرد؛ از قهوه‌خانه‌ها و کافه‌ها گرفته تا فیلم‌ و تئاتر و نقاشی و هنرهای تجسمی و زندگی روزمره‌ی مردم، موسیقی سنتی بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ و رسوم ایرانی است.

پیدا کردن ارتباط بین فرش و موسیقی کار چندان سختی نیست؛ یک جفت گوش شنوا می‌خواهد و دو چشم بینا و کمی ذوق. به زبان ساده ما تار و پود فرش را در خطوط افقی و عمودی یک پارتیتور موسیقی پیدا می‌کنیم، پایه و اساس دو هنری که در نهایت به یک اثر چشم و گوش‌نواز ختم می‌شوند. در فرش رنگ و لون را داریم که در کنار هم تصویری زیبا می‌سازند و در موسیقی طنین (timbre) سازها هستند که با امواج موسیقیایی خود به یک قطعه رنگ می‌بخشند. در فرش (بالاخص در این مطلب فرش ایرانی) هر طرح و رنگ می‌تواند نماد یک شهر، منطقه، باور و فرهنگ باشد، که در موسیقی نیز چنین است؛ با سبک‌ها و سازهای خاص هر منطقه و قومیت.

همه‌ی هنرها یک جنبه‌ی عملی و حساب‌شده دارند و از قواعد مشخص همان حوزه پیروی می‌کنند، و یک جنبه‌ی خلاقانه و غیر قابل پیش‌بینی که از ذوق و نیاز هنرمند سر برمی‌آورند. موسیقی و فرش هم از این قاعده مستثنی نیستند. هر دوی این هنرها از یک سری قواعد ثابت و غیرقابل تغییر پیروی می‌کنند و تنها در نوع ارائه و محصول نهایی می‌توانند غافل‌گیرکننده و متنوع باشند.

شباهت فرش ایرانی و موسیقی سنتی از لحاظ قدمت

قدمت فرش ایرانی و موسیقی سنتی

قدمت فرش و موسیقی ایرانی از این نظر مشابه است که نمی‌توان برایشان یک تاریخ مبدا در نظر گرفت. اینکه دقیقا از چه زمانی و به چه شکلی فرش و موسیقی هرکدام به نوبه‌ی خود پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند تاریخ مشخصی ندارد. سر و شکل سازها و نغمه‌ها و دستگاه‌های موسیقی که امروز می‌شناسیم، بافت و طرح و رنگ و نوع فرش‌هایی که این روزها معرف فرش ایرانی هستند، هیچکدام مبدا و منبع تاریخی اثبات‌شده‌ای ندارند. البته در تصاویر باستانی که در دزفول به جای مانده، اولین تصویر از نوازندگان و خوانندگانی که حدود ۳۴۰۰ سال پیش بر روی یک فرش نشسته و هرکدام سازی در دست دارند و به بزم مشغولند یافت شده است. این می‌تواند سندی بر این ادعا باشد که نه موسیقی قدمتی بیشتر از فرش دارد و نه برعکس و هر دوی این هنرها دوشادوش یکدیگر تا امروز به بقای خود ادامه داده‌اند.

فرش دستبافت 6 متری طرح کرمان

شباهت فرش ایرانی و موسیقی سنتی از لحاظ تفکیک‌پذیری

تفکیک‌پذیری فرش ایرانی و موسیقی سنتی

در تقسیم‌بندی این دو هنر هم به نقاط مشترک بسیاری می‌رسیم. موسیقی سنتی به بخش‌های فولکلور (گیلکی، طبری، بختیاری، کردی و …) و مقامی (ایرانی، ترکی، عربی) و در ایران به دستگاه‌های مختلف تقسیم شده که هرکدام دنیایی نامتناهی از قطعات موسیقی را شامل می‌شوند. در فرش هم به همین صورت است و هر قسمت از کشور ایران سبک خاص خود را در بافت و طرح و رنگ دارند. به موسیقی عشایر که گوش کنید و فرش‌های خاص این منطقه و نقوش ایلاتی را ببینید، متوجه خواهید شد که هر دوی آن‌ها در رنگ و طرح و محصول نهایی بسیار شبیهند و با سبک زندگی کوچ‌نشینی و الهام از طبیعت مطابقت دارند.

مثلا در فرش عشایر هیچ طرحی را قرینه نمی‌بینید و نقوش به شکلی ساده و بدون قاعده در کنار هم قرار می‎گیرند. در موسیقی عشایر هم این ویژگی پررنگ است. سادگی، بی‌پیرایگی و خودانگیختگی از ویژگی‌های بارز موسیقی عشایر ایران است.

در مقاله‌ای که توسط دکتر محمد سریر، رییس هیات مدیره‌ی خانه‌ی موسیقی به نگارش درآمده، درباره‌ی ارتباط بین فرش‌های ایرانی و موسیقی خاص یک منطقه چنین نوشته شده:

«بر جبین یک فرش که در منطقه‌ی جغرافیایی خاصی از کشور بافته شده است انگاره‌های ویژه‌ی آن منطقه به نشانه‌ی فرهنگ قومی و سرگذشت و روزگار پیشین آنان نقش بسته است. نغمه‌هایی که قالیبافان این مناطق در هنگام بافت می‌خوانند و طی سالیان بسیار تکرار می‌کنند. این آوازها در طرح‌ها و رنگ‌ها و حتی نوع گره‌ای که انتخاب می‌کنند موثر بوده و منش‌های فرهنگی و اجتماعی آنان را منعکس ساخته است.»

تابلو فرش دستباف فرش میرنظامی مدل کوچ عشایر کد 828

رنگ در فرش ایرانی و موسیقی سنتی

رنگ در موسیقی و فرش

هر ساز یک رنگ صوتی مخصوص به خودش را دارد. آهنگساز یا نوازنده با شناخت رنگ صدای یک ساز، از آن برای تک‌نوازی یا استفاده در کنار دیگر سازها با رنگ صداهای متفاوت استفاده می‌کند، یا با تغییر رنگ صدای یک ساز از آن در جایگاه‌های متفاوت بهره می‌برد.

وظیفه‌ی رنگ در فرش هم به همین ترتیب است. برای شکل دادن به یک طرح کلی به منظور بافت فرشی منقش به اشکال مختلف، رنگ‌ها جایگاه به‌خصوصی دارند و این به بافنده بستگی دارد که از کدام رنگ، به چه مقدار و برای چه طرحی استفاده کند.

نکته‌ی جالب و مهم دیگر در شباهت رنگ در فرش و موسیقی، قابلیت ساختارشکنی آن است. درست است که یک ساز رنگ صدای خاص خودش را دارد، اما قانونی برای ثابت بودن و استفاده‌ی همیشگی از یک فرکانس برای ایجاد یک رنگ صدای خاص وجود ندارد. در استفاده از رنگ در بافت فرش سنتی هم به همین ترتیب است، درست است که هرکدام از موتیف‌‌های یک فرش بیانگر یک عنصر در طبیعتند و ما آن‌ها را به رنگ‌های تعریف‌شده‌ای (برای مثال چمن سبز، آسمان آبی و …) می‌شناسیم، اما در استفاده از رنگ برای بافت هر سبک و نوعی از فرش، محدودیتی وجود ندارد و می‌تواند به صورت ساختارشکنانه در بافت استفاده شود.

تار ایران ساز مدل ارغوان

تطبیق‌پذیری موسیقی و فرش با گذر زمان

تطبیق‌پذیری فرش و موسیقی با زمان

چیزی که باعث شده موسیقی سنتی و فرش ایرانی هنوز هم پرطرفدار باقی بماند و جایگاه خود را حتی در میان سلایق مدرن و امروزی حفظ کند، خاصیت تطبیق‌پذیری این دو هنر با تاریخ است. در گذر زمان و تغییر سلایق و روی کار آمدن مدهای جدید این نیاز در هر هنری احساس می‌شود که در هر زمانی پاسخگوی نسل‌ها باشد. موسیقی سنتی هم مانند فرش ایرانی این توانایی را دارد تا با قرار گرفتن در کنار سبک‌ها و سلایق متفاوت به‌روز باشد. موسیقی تلفیقی که به نوعی فرهنگ‌های مختلف را در کنار هم قرار می‌دهد، این روزها در بین جوانان و نسل‌های جدید بسیار پرطرفدار است. ترکیب ساختار ویژه‌ی موسیقی سنتی با سایر سبک‌های موسیقی این قابلیت را در این هنر بوجود آورده است که همراه زمانه پیش برود و پررنگ باقی بماند.

در فرش ایرانی هم ما هر روزه شاهد حضور هرچه پررنگ‌تر این کالای اصیل با شکل و شمایل مدرن و همگام با سلایق نسل جدید هستیم. طرح‌ها، رنگ‌ها و بافت‌های فرش ایرانی که جزیی جدایی‌ناپذیر از خانه‌های ما به حساب می‌آید، به خوبی توانسته در گذر زمان جایگاهش را حفظ کند و تمام سلایق را در بر بگیرد.

با تمام تنوعی که هنر موسیقی و قالی‌بافی در نوع خود دارند، اما با تماشای یک فرش و ریز شدن در نقش و نگار آن می‌توان موسیقی جاری در آن را شنید. هر رنگ یک طنین و هر شکل و طرح یک موتیف می‌شود و تمام طرح‌های فرش مانند گروهی از سازها در یک سمفونی جان می‌گیرند و قطعه‌ای دیدنی/شنیدنی خلق می‌کنند.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه