چرا رویا می‌بینیم؟ کندوکاوی ساده در سه نظریه‌ی محبوب رویا

۴ دی ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
چرا رویا می‌بینیم؟ کندوکاوی ساده در سه نظریه‌ی محبوب رویا

در حال سقوط در یک چاه بی‌پایان هستید، یا ناگهان فردی در تاریکی شب شما را دنبال می‌کند و از شدت دویدن نفستان می‌گیرد! شاید حتی به دوران مدرسه برگشته باشید و همان روز، امتحان هندسه داشته باشید؛ در حالی که مطالعه نکردید و کاملاً برهنه هستید! رویا دیدن یکی از عجیب‌ترین کارهایی است که انسان‌ها در طول خواب انجام می‌دهند و جالب است بدانید که این توهمات شبانه اغلب در زمان نوع خاصی از خواب، به نام رِم (REM) که همراه با حرکات سریع چشم است، واضح‌تر می‌شوند؛ حتی اگر آن‌ها را به خاطر نیاوریم.

اکثر انسان‌ها معمولاً حدود دو ساعت از خواب خود را به رویا دیدن می‌گذراند. اما دلیل رویا دیدن چیست و چرا زمانی که در خواب عمیق فرو می‌رویم، رویا می‌بینیم؟ انسان ها سال‌هاست که در مورد دلیل این تصاویر ذهنی در هنگام خواب فکر می‌کنند. درواقع اگر عبارت «چرا رویا می‌بینیم» را گوگل کنید، نزدیک به ۴ میلیارد یا به طور خاص، حدود ۳,۶۱۰,۰۰۰,۰۰۰ نتیجه خواهید یافت. در همین راستا باید بدانید که دانشمندان هنوز در مورد هدف مغز درباره‌ی رویاپردازی کاملاً توافق ندارند!

اسکن از مغز در خواب

تصویری از مغز با استفاده از اسکنِ PET (توموگرافی تابش پوزیترون): رنگ قرمز مناطق فعال مغز و آبی مناطق غیرفعال را در طول مراحل مختلف خواب نشان می‌دهد.

در عین حال تحقیقات جدید چیزهای زیادی در مورد نقش خواب در تقویت عملکرد مغز، تنظیم سیستم ایمنی بدن و ارتقای فعالیت‌های بدنی، بیان می‌کند. به طور کلی مطالعه‌ی رویا مساله‌ی چالش‌برانگیزی است، چراکه دانشمندان اغلب باید به گزارش‌هایی که کیس‌های آزمایش بعد از بیدار شدن بیان می‌کنند، تکیه کنند. به گفته‌ی دیر بارت (Deirdre Barrett)، روانشناس و محقق رویا در دانشگاه هاروارد، تعداد ایده‌های رویا به تعداد محققان این حوزه است! اما اتفاق نظری در این رابطه دیده نمی‌شود. با این حال قصد داریم که در این مقاله چند تئوری برجسته‌تر در مورد اینکه چرا رویا می‌بینیم را بررسی کنیم.

تئوری اول: دیدن رویا، نتیجه‌‌ی جانبی فعالیت‌های عصبی است!

به طور کلی بررسی نظریه‌های موجود درباره‌ی دیدن رویا به یک رشته‌ی علمی خاص محدود نمی‌شود. در همین راستا زیگموند فروید (Sigmund Freud) با رویکردی روانکاوانه به سمت این موضوع رفت و اعتقاد داشت، رویاها که تا حدی ناشی از محرک‌ها و تجربیات در دنیای بیداری هستند. درواقع از نظر او رویاها همچون نقشه راهی به سمت ناخودآگاه‌اند و عمیق‌ترین خواسته‌ها و آرزوهای ما را منعکس می‌کنند.

در عین حال مدل فعال‌سازی-سنتز رویا (Activation-Synthesis Model)، به این سوال از طریق دیدگاه نوروبیولوژیکی پاسخ می‌دهد. این نظریه توسط روانپزشکان هاروارد، جی. آلن هابسون ( J. Allan Hobson) و رابرت مک کارلی (Robert McCarley) در سال ۱۹۷۷ ارائه شد. از دیدگاه این دانشمندان، رویاها را می‌توان تلاش مغز برای درک الگوهای تصادفی نورون‌های برانگیخته ( Firing Neurons) در هنگام چرت زدن در نظر گرفت. به عبارت دیگر، رویاها صرفاً نتیجه‌ی جانبی فرآیندهای مغز در طول خواب هستند.

طبق این مدل‌سازی، مدارهای خاصی در ساقه‌ی مغز وجود دارند که در طول خواب رِم فعال می‌شوند. پس از فعال شدن این مدارها، بخش‌هایی از سیستم لیمبیک (limbic system) که مربوط به حافظه و احساسات می‌شود، مجموعه‌ای از سیگنال‌های الکتریکی تولید می‌کند. در چنین حالتی مغز (تا زمانی که از خواب بیدار شویم)، ساختارهای معنادار و روایت‌هایی از این فعالیت‌ها می‌سازد.

در همین راستا پاتریک مک نامارا (Patrick McNamara)، متخصص مغز و اعصاب و محقق رویا در دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون، خاطر نشان می‌کند که از زمانی که این مدل برای اولین بار در دهه ۷۰ معرفی شد، راه در فراز و نشیبی در این حوزه پیموده شده است. این محقق اذعان دارد که اگر هم‌اکنون با آلن هابسون صحبت کنید، احتمالا خواهد گفت گه درباره‌ی رویاها این‌گونه فکر نمی‌کند! درواقع ساده‌انگارانه است که بگوییم مغز تنها الگوهای فعال و تصادفی را دریافت می‌کند و سپس رویا می‌سازد.

ساده‌انگارانه است اگر فکر کنیم که مغز تنها با دریافت الگوهای فعالِ تصادفی، رویا می‌سازد.

پاتریک مک نامارا اشاره دارد که این الگوها تصادفی نیستند! بلکه مجموعه‌ای خاص از شبکه‌های مغزی محلی (Regional brain networks) هستند که در طول خواب REM و در زمان دیدن رویا، بسیار فعال می‌شوند. بنابراین نمی‌توان آن‌ها را محرک‌های تصادفی از ساقه‌ی مغز در نظر گرفت که سیستم مغزی حول آن داستان‌سرایی می‌کند. مک نامارا اذعان دارد که این شبکه‌های مغزی کارهای خاصی انجام می‌دهند و محتوای خاصی برای رویا ایجاد می‌کنند.

 

تئوری دوم: رویا به شبیه‌سازی موقعیت‌های اجتماعی و تهدیدات کمک می‌کند!

چرا خواب می‌بینیم

یکی دیگر از تئورری‌های مطرح درباره‌ی دیدن رویا در خواب، نظریه‌ای است که رویاها را به عنوان یک شبیه‌سازی از زندگی در زمان بیداری، تلقی می‌کند. این نظریه بر این پایه استوار است که هوشیاری ما نسبت به رویاها اساساً یک مکانیسم دفاعی از نوع بیولوژیکی است که نتیجه‌ی فرآیند طبیعی تکامل در نظر گرفته می‌شود.

اساساً، دیدن رویا، مغز را به ساخت استراتژی‌های جدید برای بقا، بدون نیاز به دفاع در برابر یک تهدید واقعی تمرین می‌دهد. مک نامارا در این زمینه بیان می‌کند که همه داده‌های مربوط به محتوای رویاها از این ایده پشتیبانی می‌کند چراکه رویاهای زیادی درباره‌ی تهدیدات و خطراتِ ( همه چیز، از مارگزیدگی تا تهدیدات اجتماعی را در بر می‌گیرد!) پیش روی انسان وجود دارد.

دیدن رویا به مغز برای شبیه‌سازی موقعیت‌های اجتماعی و تهدیدات کمک می‌کند تا به ساخت استراتژی‌های جدیدی برای بقا، بدون نیاز به دفاع در برابر یک تهدید واقعی روی آورد.

از طرفی باید خاطر نشان کرد که هنوز مشخص نیست که آیا واقعاً این تمرینات ناخودآگاه بر عملکرد انسان در طول روز تاثیر دارد یا خیر! اگر چه این موضوع هنوز ثابت نشده است، اما منطقی به نظر می‌رسد. چراکه اگر در طول شب تهدیدات و خطرات را شبیه‌سازی کنیم، احتمالاً نوعی تمرین برای مواجه با آن در طول بیداری به حساب می‌آید.

به طور مشابه، نظریه‌ی شبیه‌سازی موقعیت‌های اجتماعی هم به شکل قبل است و استدلال می‌کند که دیدن رویا، منطقه‌ای امن و بدون پیامد خاصی برای مغز ایجاد می‌کند تا در آن فضا بتواند تمریناتی حول استراتژی‌های اجتماعی و رفتاری انجام دهد. مک نامارا مطرح می‌کند که رویاها در تئوری شبیه‌سازی واقعیت اجتماعی در تعاملات و روابط ما را راهنمایی می‌کنند. بنابراین رویاها برای ساخت همکاری‌های اجتماعی بسیار مهم هستند. در چنین حالتی اگر در خواب شاهد رویایی حول تعارض‌های بین‌فردی باشید، مثلاً دچار سوء تفاهم با همکارتان در شرکت شده باشید، روز بعد بهتر می‌توانید درگیری‌های کاری را مدیریت کنید.

 

تئوری سوم: الهاماتی برای خلاقیت و حل مساله

ایده‌ی سومی که در پس فلسفه‌ی دیدن رویا وجود دارد این است که شاید رویاها بوم نقاشی‌ای برای خلاقیت باشند. محققان در این زمینه اذعان دارند که ممکن است رویاها به ما در زمینه‌ی حل مشکلاتی که نیاز به تجسم واضح دارند، کمک‌کننده باشد و منجر به پیشرفت‌های خلاقانه‌ای شود. فراتر از این، رویاها می‌توانند به ما کمک کنند تا با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنیم که عقل ما را به صورت متعارف به چالش می‌کشند. شیمیدان آلمانی، آگوست ککوله (August Kekulé) در قرن نوزدهم ادعا می‌کرد که رویای ماری که دم خود را می‌خورد باعث شد که ساختار حلقه‌ای برای مولکول بنزن را پیشنهاد کند؛ چراکه در آن زمان دانشمندان فکر می‌کردند که همه مولکول‌ها از یک ساختار مستقیم پیروی می‌کنند.

بنابراین هر زمان که ما به فکر کردن خارج از چارچوب‌های مشخص نیاز داشته باشیم، رویاها می‌توانند به کمک ما بیایند!

رویا و کشف ساختار مولکول بنزن

آگوست ککوله، در خواب دید که ماری دم خود را گاز می‌گیرد و این رویا الهامی برای این شیمیدان شد تا ساختار حلقه‌ای مولکول بنزن را آشکار کند.

 

سخن پایانی

اگر چه ممکن است پس از خواندن این مقاله، نظریه‌های مختلف از نگاه شما متناقض به نظر برسند، اما باید بدانید که همه‌ی این تئوری‌ها می‌توانند قطعات متفاوتی از یک پازل باشند. پرسش در مورد اینکه رویاها به چه دردی می‌خورند، همانند سوال کردن در مورد اهمیت و لزوم بیداری است. دیدن رویا برای همه‌چیز است، زیرا ساده‌انگارانه است فکر کنیم که، بیشتر سازوکارهای تکاملی تنها برای یک هدف خاص به وجود آمده‌اند.

منبع تصویر: WebMD

منبع: DISCOVER

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه