لری پیج؛ همبنیانگذار گوگل و مردی که از علم به ثروت رسید
لری پیج (Larry Page) به جرات همان کسی است که کوشید ایدهی «دسترسی به تمام علوم بشر برای همگان» را محقق کند و تا حد زیادی هم در هدفش موفق شد. پیج در رتبهبندی ثروتمندان مجلهی فوربز با سرمایه خالص 29٫2 میلیارد دلار در رتبهی یازدهم قرار دارد. او در درجهی اول، یک دانشمند علوم رایانه است که توانسته در قامت یک کارآفرین به همراه دوست و همدانشگاهیاش شرکت معظم گوگل را تاسیس کند. با زندگینامهی لری پیج همراه دیجیکالا مگ باشید.
دوران نوجوانی لری پیج
لری پیج در 26 مارس سال 1973 میلادی در میشیگان ایالات متحده متولد شد. پدر و مادر او هر دو متخصص رایانه بودند و لری هم با ادامه دادن راه آنها مقاطع لیسانس و فوق لیسانس را به تحصیل در رشتهی مهندسی رایانه پرداخت.
شغل پدر و مادر و بعدها امکاناتی که مدرسه در اختیارش گذاشت باعث شد کم کم به رایانه علاقهمند شود. آنقدر که در 12 سالگی میخواست شرکتی برای خودش راه بیندازد و خدمات کامپیوتری بدهد.

علاقهی لری در مدرسه نمود بیشتری داشت، به طوری که تنها کسی بود که در میان هممدرسهایها روی نرمافزارهای واژهپرداز تحقیق میکرد و دلمشغولی اصلیاش رایانه بود.
مدرسهی پیج یک مدرسهی عادی نبود و به شیوهی «مونتهسوری» اداره میشد. او در اینباره میگوید: «در مدرسه به ما یاد میدادند که نباید خود را در بند مقررات و پیشفرضها ببینیم. ما را خودانگیخته و پرسشگر نسبت به اتفاقات جهان تربیت میکردند.» این تربیتها بعدها سرلوحهی کارهای او شد.

اما اولین جرقههای ایدهی بزرگش بعد از اتمام دوران لیسانس و در دانشگاه استنفورد زده شد. بعد از ورود به دورهی دکتری باید موضوع رسالهی خود را تعیین میکرد. اینجا بود که ایدهی پیوند دادن صفحات وب و دسترسی به آنها از طریق یک مرجع به ذهنش خطور کرد. آشنایی او با دوست، همکار و دیگر موسس گوگل، سرگی برین (Sergey Brin)، همینجا به وجود آمد.

لری پیج و سرگی برین، دو موسس شرکت گوگل
گوگل چطور خلق شد
سرگی که ایدهی لری مجذوبش کرده بود به او پیوست و تیم متشکل از این دو، به کار روی رسالهی دکتری پرداخت. در ابتدا نام پروژه آنها «Backrub» بود. آنها تلاش میکردند با استفاده از دادههای به دست آمده از پیوند ورودی (Backlink) راهی برای درجهبندی وبسایتها از نظر اهمیت پیدا کنند. در همین راستا بود که متوجه شدند با الگوریتمی که ساختهاند میتوانند یک موتور جستوجو درست کنند.
نسخهی اولیهی گوگل در سال 1996 بیرون آمد که هنوز هم در وبگاه دانشگاه استنفورد موجود است. اما شرکت گوگل در سال 1998 توسط لری پیج و سرگی برین تاسیس شد.
اولین دامنهی شرکت «Googol» بود که از نام یک عدد بزرگ (یک با صد صفر جلوی آن) گرفته شده بود تا نشاندهندهی حجم عظیم دادههایی باشد که این موتور جستوجو باید کاوش میکرد.
آنها هدف خود را اینچنین تعریف کرده بودند: «سازماندهی اطلاعات جهان و کاربردی و دستیافتنی کردن آن برای جهانیان».

سایت گوگل سال ۱۹۹۸
آنها کارشان را از گاراژ معروفی که بارها دربارهی آن خواندهاید شروع کردند ولی بهزودی و در سال 1999 چند دفتر در کالیفرنیا راه انداختند تا این که امروز در مجموعهی بزرگی به نام «گوگلپلکس» (Googleplex) مستقر هستند. گوگلپلکس همان محل کار آرمانی است که در وصف شرایط کار و ورزشگاهها و دیگر امکانات آن زیاد گفته شده.
خیلی سریع و تا سال 2001 عایدی گوگل رشد زیادی به خود دید. اولین عرضهی عمومی شرکت 1٫67 میلیارد دلار بود که 23 میلیارد دلار سرمایه را نصیب آنها کرد. پیج فقط 27 سال داشت که میلیاردر شد.

بعد از آن در جهت منافع سهامداران، قیمت هر سهم تا حد زیادی افزایش پیدا کرد. لری پیج در سال 2004 موفق به دریافت جایزه دیس زرین از آکادمی موفقیت شد.
شمار کارکنان گوگل در سال 2006 به بیش از ده هزار نفر رسید و درآمد سالانهی آن بالغ بر 10 میلیارد دلار شد.
در طی این سالها گوگل چندین شرکت نرمافزاری و سختافزاری را به تملک خود در آورده که یکی از موفقترین آنها یوتیوب (ِYoutube) است که 1٫65 میلیارد دلار برای آن پرداخت شد.

در سال 2015 لری پیج به اتفاق سرگی برین شرکت مادری به نام آلفابت (Alphabet) تاسیس کردند تا با فراغت بیشتری همچنان به کار روی ایدههای نو بپردازند.
این شرکت هولدینگمانند راه افتاد تا اولا مدیریتی منسجم بر شرکتهای مختلف تحت مالکیت آن دو داشته باشد و در ثانی با خارج کردن واحد تحقیقات پرریسک و آیندهنگرانه، از کاهش سهام گوگل به سبب آنها جلوگیری شود.
تاکسی هوایی خودکار
لری پیج در مارس 2018 به تنهایی شرکتی به نام Kitty Hawk تأسیس کرد و طی توافقی با مقامات نیوزلند مجوزهای لازم برای راهاندازی تاکسیهای پرندهی خودخلبان و تمامبرقی را دریافت کرد.

این شرکت از آن موقع مشغول آزمایش روی نمونههای مختلف است و از چندی پیش در تلاش است زودتر از رقیبانی مثل ایرباس و اوبر به نتیجهی عملی و قابل عرضه دست پیدا کند. طبق اعلام این شرکت نمونهی تجاری قرار است اوایل 2021 به بازار معرفی شود.
بیشتر بخوانید:
تیم کوک؛ جانشین استیو جابز بزرگ
به نظر شما نقش دانشگاههای کشور ما در فراهم آوردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها چقدر است؟
دیدگاه اصلی اینه که باید با دادن هر موضوعی پیچ اکتیو و فعالی ایجاد کرد
مشکل ما از دبستان شروع میشه و تا دانشگاه ادامه داره.
خلاقیت از همون ابتدا از همه ی بچه ها گرفته میشه و حتی نمی تونن توصیفی از یک چیز ساده داشته باشند. کل کلاس های که مطلبی میخوان یاد بدهند پولی هست و دانش اموز هم باید در مدرسه وقت صرف کنه هم بیرون مدرسه، نمونش کلاس های زبان. اخر سر هم نه پرورشی یاد بچه ها دادند نه اموزشی که به درد جامعه بخوره. بعد میرسیم به دانشگاه که اکثر اساتید درست راهنمایی نمی کنند فقط حجم بالایی از جزوه و کتاب هست که حتی نمیرسند تمامش رو درس بدهند بعد برای امتحاناز هرکتاب دو فصلی امتحان میگیرن. بازار کاری هم نیست که مطالب خوانده شده رو دانشجوها بتونن توش پیاده کنند. هر رشته ای باید یه طرح مثل رشته پزشکی داشته باشه. متاسفانه فقط برای رشته پزشمی هست. دانشجو بعد از فارغ التحصیلی حتی نمیدونه از کجا شروع کنه. بعد زمانی که کار پیدا میکنه مشکلات مربوط به حقوق و بیمه و کارفرما و… و این داستان همچنان ادامه دارد.
توی کشور های پیشرفته مثل آمریکا هم تعداد افراد ی مثل لری پیج و سرگی برین به نسبت تعداد کل دانشجویان خیلی کمه. این افراد رو باید در حد نوابغ دونست که تو کشور ما کسی برای این جور افراد ارزش قایل نیست. نمونش مریم میرزاخانی ، مونا جراحی، …و البته اکثر بچه های المپیادی. در کشور ما این نوابغ توسط جامعه و سیستم تحویل گرفته نمیشند و در عمل ترغیب میشن از ایران برن. کافیه سرچ کنید ببینید چقدر ازین افراد در جاهای مهم دنیا مشغولن. فساد ، عدم شفافیت، ناپایداری اقتصادی و عقب افتادگی فکری تصمیم گیران جامعه ، سم هایی هستن که جلو پیشرفت ما رو گرفتن.
به نظرم اولین و مهم ترین دلیل کمبود نو اوری فرهنگ عقب مونده هست که هیچ جوره پشت ایده های نو نیست که سبب این مشکل هم از اموزش و پرورش و … هست
من حدود ده سال پیش تو مقطع ارشد وارد یه دانشگاه دولتی بزرگ شدم.روز اول معارفه مدیر گروه گفت دو تا نکته را توجه کنید اول اینکه همه شما حتما فارغ التحصیل میشید و دوم اینکه پایان نامه و سایر مقالات شما فقط به درد خاک خوردن گوشه کتابخانه میخوره….
با این تفاسیر اصلا مگر دانشگاهی هم وجود دارد !
این کشور خیلی عقب مانده تر از این حرف هاست ! ما تکلیفمون با خودمون مشخص نیست
بعد اینجا اینترنت رو قطع میکنن
دانشجوی در دانشگاه های داخل کشور اگر قصد اپلای و رفتن نداشته باشد درس نمی خواند. تازه سطح علمی و مطالعاتی دانشجویان اپلای کننده نسبت به قبل کمتر و ضعیف تر است.
دلیل اش مشخص است، مدارس تا دانشگاه ها رو به تضعیف اند و در حال کوچک شدن و با مسائل اقتصادی گریبان گیرند. دانشجو هم جایی برای فعالیت بیشتر خود نمی بیند و توجه اش به فضای دیگری مشغول است. خیلی از دانشجویان درگیر نگرانی های معیشتی هم هستند که بخش اعظم انرژی و توان شان را نیز می کاهد.
دوستم فوق لیسانس کامپیوتره و بیکاره و حتی ویندوز عوض کردنم یادش ندادن ولی من که دیپلم کامپیوتر دارم ، به خاطر علاقم ۹ ساله توی بازار کامپیوترم و خداییش خیلیا قبولم دارن توی تخصص خودم. اصلا ربطی به مدرک نداره . خود شخص باید بخواد یه چیزی رو یاد بگیره. دانشگاه فقط پایه رو آموزش میده بقیش با خود دانشجوه .
کسی که کامپیوتر خونده لزوما ویندوز عوض کردن بلد نیست، کسی که مکانیک خونده لزوما تعمیر ماشین بلد نیست، کسی که عمران خونده لزوما عمله نیست، کسی که برق خونده لزوما لامپ عوض کردن بلد نیست، …
با سلام
قبل از دانشگاه دوران مدرسه هست که یادمون میره که دوستان فرهنگی و عزیز ما یادشون میره برای خلق و یا کشف مطالب و ایده های جدید اولین نیاز اعتماد به نفس و استعداد یابی هست
کدوم یکی از دوستان تو دوران مدرسه پروژه قابل ذکری انجام داده و یا استعدادش به چالش کشیده شده؟؟
برسیم به دانشگاه
مشگل بزرگ دانشگاههای ما عدم تولید علم و تدریس دروس منسوخ است و اینکه اکثر رشته های ما به صورت محض تدریس میشه و نه کاردبردی، برای همین هستش که دانشجو تازه بعد از فارغ التحصیلی هنوز نمیدونه درس هایی که خونده و واحدهایی که پاس کرده به چه دردش میخوره
در دانشگاه واحدهایی هست که از تمرکز ذهن دانشجو جلوگیری میکنه
هیچ هزینه ای به تحقیق و پژوهش تخصیص داده نمیشه
در آخر بازار کسب و کار ما نیازمند بند پ است و به شدت مدرک گراست
عذرمیخوام که طولانی شد
با سلام
با توجه به صحبت ایشان خواستم دلیل برخی از گفته هایشان را بیان کنم:
ساختارهای خوب آموزشی و نیز راهمایی های تربیتی برای معلمان در کشور ما وجود ندارد چون آموزش و پرورش به دلایل مالی دلیلی برای وجود آنها در ساختارهای مدارس نمی بیند. اصلا خیلی نزدیک تر صحبت کنیم معلمان به علت شرایط مالی خود حوصله ای برای تدریس و یا بروز رسانی خود نمی بینند. و این موضوع منطقی است، چون زمانی دیگری برای من مهم است که من هم برای او مهم باشم.
این مورد برای دانشگاه های ما نیز بر قرار است؛ چطور وقتی استاد راهنمای دانشجو خود کلافه و سردرگم در راه طی کرده خود است می تواند راهنمای دانشجوی خود در مسیر باشد. حتی اساتید مطرح دانشگاه های شریف و تهران از مسیر خود کلافه اند و این موضوع را حتی در کلاس هایشان هم مطرح می کنند.
خوب معلوم است دیگر دلیلی برای رشد و بروز رسانی دانش منسوخ شده وجود ندارد چون نمی داند از آن چه بهره ای را می تواند به زندگی شخصی اش ببرد. گوگل اگر با رشد اقتصادی و سهام روبرو نمی شد هنوز دو نفره می ماند و نام اش را نه من می دانستم و نه شما.
شاید ما نیاز به ساختار مناسب در کشورمان داریم نه محکوم سازی آدم ها و اساتید…
سلام، من به جای انتقاد پیشنهادی دارم که دانشگاهامون کامل، کم نقص و مشابه مدل های خارجیشون باشن !
دانشگاه + مجتمع فنی = دانشگاه مفید!
دانشگاه = وقت تلف کردن مردم!
مشکل از دانشگاهامون نیست. از دانشگاه، کسی به جایی نمیرسه.
هر کس به جایی رسیده، از گاراژ شروع کرده. باید ببینیم گاراژامون چه مشکلی دارن.
خوب بود ولی اینو به دوستان بگم که ایده بک لینک که باهاش گوگل را ساختن دارن سعی میکنن تا از بین ببرنش چون باعث بالا اومدن سایت های اسپم شده
مشکل از دانشگاه های ما نیست
مشکل اینه که مردم ما فقط واسه گرفتن مدرکی که بگذارنش در کوزه و مادرشون جلو زنای فامیل بهش افتخار کنه میرن دانشگاه نه به خاطر علم
دانشگاه های ما هر کمبود و کسری هم داشته باشن با وجود اینترنت بهترین منابع دنیا به راحتی قابل دسترسی هست و میشه به علم واقعی رسید ولی متاسفانه کسی دنبال این علم نیست
کاملا موافقم با شما در بین دانشجو ها هیچکس به فکر علم نیست و همه فقط مدرک گرا هستن
البته بستر سازی هم نشده و مسولین دانشگاه هم براشون مهم نیست
البته که هرکسی بخواد دست بکاری بزنه هیچ عاملی نمیتونه جلوش رو بگیره
سلام دوست عزیز
شاید حرف شما درست باشه ولی برای اون دسته از عزیزانی که به دنبال علم هستند نیز امکانات, روحیه کار و… نیست.
من الان در دانشگاه فردوسی در مقطع فوق لیسانس درس میخونم, شاید باور نکنی حتی برای آزمایشی که برای پایان نامه نیاز داریم باید از جیب خودمان پول بگزاریم تازه بدون اینکه خودمان اونو انجامش بدیم, فکرشو بکنم برای هر نمونه که فقط یک آزمایش ساده باید ۷۰هزار تومان از خودمان پول بدهیم اون وقط استادمان میگه ما در ژاپن ۱۰۰۰ نمونه زدم برای پایلن نامه ام حتی یک قرون ندادم, حالا ما کل پایان نامه رو فقط با ۴ الا ۵ تا نمونه سرو تحشو بهم میاریم تا پولش کمتر بشه
حالا نظر شما در مورد این موضوع چی است؟
من هم با شما موافقم . این یک فرهنگ شد که بر مبنای اون دانشگاه آزاد شکل گرفت که زمینه مدرک گرفتن برای همه ممکن بشه در شهرهای کوچیک و پرت بدون در نظر داشتن کیفیت آموزشی شروع به تاسیس دانشگاه شد و متاسفانه بدون هیچ نظارت و ارزشیابی علمی آدمها صاحب مدارکی شدن که بعضا لیاقتش رو نداشتن. البته خود سیستم سیاسی کشور هم بی تقصیر نبوده و نیست آقایان در ابعاد ملی هم مدرک گرایی کردن و رسوایی های بزرگ مد ارک تقلبی بسیاری از مسئولین هم که یاد خیلی ها هست از سوی دیگه سعی کردن همه خانواده هارو درگیر دانشگاه کنن ، دانشگاهی که بجز عده ای محدود در مراکزی خاص بدرد هیچکس نخورد و ایده پیوند صنعت و دانشگاه هم برای همیشه زمینگیر شد چون در عمل سطح علمی متقاضی کار منجر به استخدامش نمیشد بلکه روابط و استاندارد های اعتقادی و مذهبی بود که شما رو استخدام میکرد . همین آفتی شد که صنعت کشورمون بجای بهره گیری از علم برای تولید علم و فناوری جدید صرفا به یک بقای صوری و ظاهری رو بیاره (وقتی مدیرکل یک شرکت صنعتی عظیم فوق لیسانس حدیث و عترته توقع دیگه ای نمیشه داشت) . عملا آدمهای ریسک پذیر و عاشق علم هستند که شرکتها رو برای ریسک در مسیرهای جدید سوق میدن و در این مسیره که آدمهای با ذوق و خلاق جذب این صنایع میشن و وقتی این بازار کار خلاقانه ایجاد شد انوقته که دانشگاه ها چنین نفراتی رو تولید میکنن و در چرخه آموزشیشون از همین انسانها استفاده میکنن . مشکل ما نداشتن همین چرخه است ! چندتا دانشگاه هم درایم که نخبه های علمی رو غربال میکنن میبرن آموزش میدن که بدون هیچ ورودی برای کشور صادرشون کنن به کشورهای پیشرفته ! ۴۰ ساله این داستان ادامه داره و هر سال میبینیم مستندهایی رو که نشون میده از یک کلاس رشته مهندسی دانشگاه صنعتی شریف بعضا فقط یک نفر توی کشور مونده و باقی هم اپلای گرفتن برای دانشگاه های خارج از کشور و هرگز با وجود چنین شرایطی به کشوری که ثبات امنیتی و سیاسی و اقتصادی نداره بر نمیگردن. سوال اینجاست که چرا برگردن ؟! یکی از هم دوره ای های من در رشته برق قدرت الان توی دانمارک فوق دکتری اش رو هم گرفته بعد از چهارسال زندگی توی دانمارک چند ماه پیش مرسدس بنز آخرین مدلشو استوری کرده بود که نقد از نمایندگی خریده بود . خونه ویلایی اش هم از طرف دانشگاه بهش داده شده و بچه اش هم با بالاترین استاندارد ها در حال تحصیل و زندگیه اونجا . هر سال هم چند بار میره تعطیلات و من همیشه بر میگردم به ۱۰ سال پیش که وقتی با هم داشتیم تسویه حساب کتابخونه رو میگرفتیم اون داشت ایدش برای رفتن به مالزی برای ادامه تحصیل رو میگفت پیش خودم گفتم چه ابله ایه که کشور خودمون رو با اینهمه زمینه کار ول میکنه که بره . بعد نه سال بوضوح میفهمم ابله من بودم که دل به شرایط ۱۰ سال پیش بسته بودم .
نقش دانشگاه های ما در ایجاد چنین رویکردی تا حدیست که در وصف نمی گنجد.
مشکل از دانشگاه نیست از دانشجوها هم نیست وگرنه چرا سرانه مطالعه اینقدر پایین هست مشکل از اوضاع اقتصادیه نابه سامانه که اون یه ذره علاقه رو هم از همه ما گرفته