۱۰ فیلم تام هنکس که همه باید ببینند!

در این مطلب 10 فیلم از بهترین فیلمهای تام هنکس را به شما معرفی میکنیم. البته تام هنکس کارنامهی پر و پیمانی دارد و انتخاب بهترین فیلمهای او کار سادهای نیست. ما سعی کردیم 10 فیلم جریانسازتر تام هنکس را انتخاب کنیم که در آنها نقشهای متفاوتی ایفا کرده است.
درست است که خالق فیلمها فیلمنامهنویسان و کارگردانان هستند اما در تاریخ سینما بازیگرانی داریم مثل مارلون براندو یا آل پاچینو یا کری گرانت یا همفری بوگارت و خیلیهای دیگر که بدون آنها نمیشود فیلمهایی را که بازی کردهاند، متصور شد. تاثیر آنها روی فیلمها به اندازهی کارگردانان و فیلمنامهنویسان است. تام هنکس یکی از بازیگران سینمای معاصر است که چنین تاثیری روی فیلمهایش دارد.
در ادامهی معرفی بهترین فیلمهای تام هنکس میتوانید بیوگرافی کوتاهی از این بازیگر 63 ساله را بخوانید. او تاکنون شش بار نامزد جایزهی اسکار شده و از این شش بار دو دفعه اسکار را برای ایفای بهترین بازیگر نقش اول مرد از آن خودش کرده است.
۱. بی خواب در سیاتل
عنوان اصلی: Sleepless in Seattle
کارگردان: نورا افرون
امتیاز متاکریتیک: 72 از 100
محصول 1993
فیلم در اسکار نامزد جایزهی بهترین موسیقی متن و بهترین فیلمنامه شد و البته بازی تام هنکس و مگ رایان در این کمدی-رمانتیک دوستداشتنی باعث شد تا سالها آنها را به عنوان زوج موفق کمدی-رمانتیکها به یاد بیاورند. فیلم هم پیش منتقدان و هم در گیشهی سینماها موفقیت بزرگی را رقم زد. اثری با که بودجهی 21 میلیون دلاری ساخته شده بود بیش از 227.9 میلیون دلار فروش کرد.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که یک معمار ساکن شیکاگو به اسم سم همسرش را در اثر سرطان از دست میدهد. او و پسر هشت سالهاش به سیاتل میروند و زندگی جدیدی را آنجا شروع میکنند اما سوگواریشان همچنان ادامه دارد. یک سال و نیم از این ماجرا میگذرد و شب کریسمس پسرک پدرش را مجبور میکند روی خط یکی از برنامههای رادیویی برود و بگوید چهقدر دلش برای همسرش تنگ شده است. زنهای زیادی که این برنامه و صدای سم را شنیدهاند تحتتاثیر داستانش قرار میگیرند و به او نامه مینویسند. یکی از این زنها آنی رید گزارشگر است که از سم میخواهد او را در بالای ساختمان امپایر ملاقات کند.
منتقدان معتقد بودند که «بی خواب در سیاتل» شبیه فیلمهای کلاسیک شیرین است. شیمی بین دو بازیگر اصلی آن خیلی خوب از کار درآمده و به خصوص تام هنکس موفق میشود که به کاراکترش لبههای مختلفی ببخشد که او را باورپذیر و دوستداشتنی کند. تام هنکس کمتر در نقشهای کمدی-رمانتیک ظاهر شد اما «بی خواب در سیاتل» ثابت میکند اگر بخواهد میتواند یک عاشق بامزه باشد.
۲. فارست گامپ
عنوان اصلی: Forrest Gump
کارگردان: رابرت زمهکیس
امتیاز متاکریتیک: 82 از 100
محصول 1994
یک کمدی-درام حیرتانگیز که بعد از گذشته بیش از دو دهه هنوز هم دیالوگها و سکانسهای تاثیرگذاری دارد که میشود به یادشان آورد. فیلم برمبنای رمانی به همین نام نوشتهی وینستون گروم است که سال 1986 منتشر شد. فیلم بیش از 677 میلیون دلار در کل جهان فروش کرد و تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال 1994 شد. اگر میخواهید از میزان محبوبیت آن بیشتر بدانید باید بگوییم که فیلم رتبهی دوازدهم را میان 250 فیلم برتر سایت IMDB دارد. فیلم نامزد سیزده جایزهی اسکار شد و موفق شد شش اسکار اصلی را از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خودش کند و دومین جایزهی اسکار تام هنکس را هم برای او به ارمغان آورد.
داستان این فیلم در طول چند دهه روایت میشود. شروع آن سال 1981 است. یک پر در آسمان پرواز میکند و در یک ایستگاه اتوبوس جلوی پای مردی به نام فارست گامپ میافتد که آن را برمیدارد و لای کتابش میگذارد و بعد برای غریبهای که کنارش نشسته خاطرات زندگیاش را تعریف میکند. داستان فارست گامپ از سال 1951 آغاز میشود که یک نوجوان بوده. او آدمی کندهوش اما به شدت مهربان است. در طول روایت زندگیاش تعریف میکند که چهطور عاشق دختری به نام جنی میشود و چهطور در جنگ آمریکا در ویتنام شرکت میکند. از مسابقات المپیک میگوید و خلاصه در خلال خاطرات او بخشهای مهمی از تاریخ آمریکا در قرن بیستم روایت میشود.
تام هنکس در نقش فارست گامپ بازی به یادماندنی نه فقط در کارنامهاش که در تاریخ سینما به جا میگذارد.
۳. نجات سرباز رایان
عنوان اصلی: Saving Private Ryan
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
امتیاز متاکریتیک: 91 از 100
محصول 1998
این یکی از تحسینشدهترین درامهای جنگی تاریخ سینماست که توسط یکی از بزرگترین کارگردانان معاصر یعنی استیون اسپیلبرگ ساخته شده است. از آن فیلمهای وطنپرستانه که با صراحت چهرهی خشونت جنگ را به تصویر میکشد. با یک شروع تقریبا نیم ساعتهی خونین که در خلیج اوماها اتفاق میافتد و نفسگیر و پرتنش است. فیلم اسپیلبرگ رتبهی بیست و هفتم را میان 250 فیلم برتر سایت imdb دارد و نامزد یازده جایزهی اسکار در همهی بخشهای مهم شد که در نهایت پنج اسکار از جمله بهترین کارگردانی برای استیون اسپیلبرگ را به دست آورد. تام هنکس هم نامزد دریافت جایزهی اسکار برای نقش اول این فیلم شد.
فیلم الهام گرفته از داستان واقعی برادرانی از خانوادهی نیلاند است. این فیلم با فروشی نزدیک به 482 میلیون دلار دومین فیلم پرفروش سال 1998 شد. فیلم «نجات سرباز رایان» را به عنوان یکی از فیلمهای تاثیرگذار در ژانر سینمای جنگی در نظر میگیرند.
یک سرباز پابه سن گذاشتهی کهنهکار به گورستان میرود و جلوی یک سنگ احساساتی میشود و به زانو درمیآید و از این جا به بعد شاهد فلاشبکی هستیم از آن چه در دوران جنگ بر او گذشته است. سال 1944 سربازان آمریکایی به عنوان بخشی از حملهی نورماندی در ساحل اوماها پیاده میشوند. سربازان آلمانی شکست سختی به آنها وارد میکنند. کاپیتان میلر دستور عقبنشینی میدهد در حالی که پلاک سرباز رایان در جیبش است. در واشنگتن وزارت جنگ متوجه میشود که از چهار پسر خانوادهی رایان سه نفر آنها در عملیات کشته شدهاند. آنها به کاپیتان میلر دستور میدهند که به جبههی جنگ بازگردد و پسر چهارم را پیدا کرده و صحیح و سالم به خانه بیاورد.
۴. مسیر سبز
عنوان اصلی: The Green Mile
کارگردان: فرانک دارابونت
امتیاز متاکریتیک: 61 از 100
محصول 1999
در کنار «رستگاری در شاوشنک» محبوبترین فیلم فرانک دارابونت «مسیر سبز» است. فیلمی که رتبهی بیست و نهم را میان 250 فیلم برتر imdb دارد و نامزد چهار جایزهی اسکار از جمله برای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازیگر نقش مقابل تام هنکس شد. در این درام که بخش اعظم آن در زندان اتفاق میافتاد تام هنکس نقش یک افسر اجرای حکم را بازی میکرد. فیلم از زمان سالمندی او شروع میشود. سال 1999 پل اجکومب موقع دیدن یک فیلم شروع به گریه میکند وقتی دوستش نگران میشود توضیح میدهد که این فیلم او را یاد اتفاقاتی انداخته که سال 1935 برایش رخ داده است. زمانی که او مسئول اجرای حکم صف اعدام بود. صف اعدامی که پل از آن به عنوان «مسیر سبز» یاد میکند.
سال 1935 پل افسر اجرای حکم است. او از یک عفونت ادراری شدید رنج میبرد تا این که یک زندانی سیاهپوست به نام جان کافی که به لحاظ فیزیکی درشت هیکل است اما به لحاظ ذهنی مشکلاتی دارد به پل سپرده میشود. جان کافی به جرم تعدی و کشتن دو دختر سفیدپوست به مرگ محکوم شده است. یکی دیگر از زندانیان به نام آرلن که او هم به جرم قتل محکوم شده، اولین کسی است که اعدام میشود. پل مدیریت خوبی روی کنترل زندانیان از خودش نشان میدهد و همزمان جان شروع میکند به این که قدرتهای ماورالطبیعه از خودش نشان بدهد. او مشکل عفونت ادراری پل را درمان میکند و بین آنها رابطهی دوستانهای شکل میگیرد. پل دوست دارد به جان کمک کند اما جان میگوید آنقدر در این سالها از انسانها خشونت دیده که ترجیح میدهد بمیرد. او فقط یک آرزو دارد. این که یک فیلم ببیند چون تا پیش از آن هیچ فیلمی ندیده است. فیلمی که پل برای جان پخش میکند همان فیلمی است که در ابتدای فیلم دیدیم و او را به یاد جان انداخته است.
تام هنکس موفق میشود با بازیاش نشان بدهد که چه قدر تحتتاثیر جان کافی قرار گرفته و به همان نسبت تماشاگر را احساساتی کند.
۵. دور افتاده
عنوان اصلی: Cast Away
کارگردان: رابرت زمهکیس
امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
محصول 2000
یکی از آن درامهایی که در آن قهرمان داستان به خطر افتاده و باید نجات پیدا کند. نکتهاش این جاست که در «دور افتاده» یک قهرمان بیشتر نداریم. این جزو آن فیلمهایی است که دیدنشان را در روزهای قرنطینه هم توصیه کرده بودیم چون در حقیقت قهرمان فیلم در قرنطینه و به دور از انسانهاست. همکاریهای تام هنکس با رابرت زمهکیس همیشه نتایج موفقیتآمیزی داشتهاند. این فیلم 90 میلیون دلاری نزدیک به 430 میلیون دلار فروش کرد و نامزد دو جایزهی اسکار شد که یکی از آنها برای بازی درخشان و سخت تام هنکس در نقش یکجور رابینسون کروزوئهی مدرن بود.
سال 1995 چاک نولاند که تحلیلگر سیستمهاست و حسابی هم سرش شلوغ است به خاطر کارش به سرتاسر جهان سفر میکند. او وقت کافی حتی برای ازدواج با نامزدش هم ندارد! در یکی از این پروازها هوا طوفانی میشود و هواپیما درون اقیانوس آرام سقوط میکند. چاک موفق میشود خودش را از داخل هواپیمای در حال غرق شدن بیرون بکشد اما هیچ چیزی نمیتواند همراهش بیاورد تا مسیرش را پیدا کند. خودش را به یک ساحل میرساند و وقتی به هوش میآید متوجه میشود که جزیرهی متروک است. از حالا به بعد چاک باید تلاش کند که در این جزیره به تنهایی زندگی کند.
بازی تام هنکس حتی بیشتر از فیلمنامه و کارگردانی زمهکیس منتقدان را تحتتاثیر قرار دارد.
۶. ترمینال
عنوان اصلی: The Terminal
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
امتیاز متاکریتیک: 55 از 100
محصول 2004
یک همکاری دیگر بین تام هنکس و اسپیلبرگ که به اندازهی «نجات سرباز رایان» نتوانست نظرها را جلب کند اما هر چه بیشتر زمان میگذرد انگار تماشاگران سینما بیشتر به فیلم «ترمینال» علاقمند میشوند.
نکتهی جالب فیلم به خصوص برای ما این است که از روی زندگی یک ایرانی به نام مهران کریمی ناصری الهام گرفته شده که به مدت 18 سال مجبور شد در ترمینال یک فرودگاه شارل دوگل پاریس زندگی کند. از سال 1988 تا 2006. اسپیلبرگ میخواست با «ترمینال» فیلمی ساخته باشد که هم تماشاگرش را به خنده بیاندازد و هم آنقدر احساساتیاش کند که اشکش سرازیر شود. فیلم هر چند نقدهای متفاوتی دریافت کرد اما به جایش در گیشه بسیار موفق عمل کرد.
ویکتور اهل یک کشور اروپایی ناشناس است. او به فرودگاه جان.اف.کندی نیویورک میرسد که متوجه میشود پاسپورتش اعتبار ندارد. آمریکا دیگر کشور او را به عنوان یک سرزمین مستقل قبول ندارد و ویکتور حالا نه میتواند وارد خاک آمریکا شود و نه به کشورش بازگردد. به ناچار ویکتور در فرودگاه میماند. اتفاقی که باعث عصبانیت رئیس فرودگاه با بازی استنلی توچی میشود.
طبق معمول بازی تام هنکس جزو نقاط مثبت فیلم بود که همه تحسینش کردند. منتقدان میگفتند اسپیلبرگ با این فیلم به قلمرویی پا گذاشته که پیش از آن تجربهاش نکرده بود.
۷. کاپیتان فیلیپس
عنوان اصلی: Captain Phillips
کارگردان: پل گرینگراس
امتیاز متاکریتیک: 82 از 100
محصول 2013
این یکی از هیجانانگیزترین فیلمهایی است که در آن تام هنکس جلوی دوربین رفته است. پل گرینگراس استاد ساختن فیلمهایی پر از تعلیق با صحنههای اکشن درجه یک است. «کاپیتان فلیپس» هم جزو بهترین کارهای گرینگراس محسوب میشود. این درام بیوگرافیک الهام گرفته از داستان واقعی است که سال 2009 در جریان دزدیدن کشتی مائرسک آلاباما پیش آمد و در طی آن کاپیتان ریچارد فیلیپس توسط دزدان دریایی سومالی گروگان گرفته شد. بیلی ری فیلمنامه را اساس کتاب خود کاپیتان فلیپس نوشت. فیلم نامزد شش جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد و البته در زمینهی بازیگری برخاد عبدی بود که مورد توجه فصل جوایز قرار گرفت.
تام هنکس نقش کاپیتان فلیپس را در فیلم بازی میکند. او حاضر میشود همراه با دزدان دریایی برود تا به دیگران صدمهای نزنند. رابطهی جالبی میان او و یکی از دزدان دریایی با بازی برخاد عبدی شکل میگیرد. میان خود دزدان دریایی اختلاف نظر پیش میآید و اتفاقات در تنش فوقالعادهای رخ میدهند. تا این که در نهایت کاپیتان فلیپس شوکه توسط گروه نجات آزاد میشود و در حالی که هنوز شوکه و عصبی است از آنها برای نجات جانش تشکر میکند.
فیلم که با بودجهی 55 میلیون دلاری ساخته شده بود نزدیک به 220 میلیون دلار فروش کرد. منتقدان هم علاوه بر کارگردانی از اجرای تام هنکس و برخاد عبدی تمجید کردند. آنها معتقد بودند که این یک فیلم هالیوودی بیوگرافیکی است که میشود به سینماروها توصیهاش کرد.
۸. پل جاسوسها
عنوان اصلی: Bridge of Spies
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
محصول 2015
این درام تاریخی را اسپیلبرگ کارگردانی کرده و برادران کوئن به همراه مت چارمن فیلمنامهاش را نوشتهاند. فیلم در گیشهی سینماها موفق بود و 165 میلیون دلار در آمریکا فروخت و فیلمنامهاش و بازی هنکس و مارک رایلنس در آن ستایش شد. فیلم نامزد دریافت شش جایزهی اسکار از جمله در بخشهای بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد و اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد را برای مارک رایلنس به همراه آورد.
داستان فیلم سال 1957 در دوران جنگ سرد رخ میدهد. رادولف آبل دستگیر میشود و متهم است که برای اتحاد جماهیر شوروی جاسوسی میکرده است.جیمز بی.داناوان (با بازی تام هنکس) وکیل بیمه است. یعنی از آن وکلای مطرح نیست اما او را به عنوان وکیل مدافع رادولف انتخاب میکنند تا محاکمهی او حالت منصفانهای پیدا کند. اما داناوان وکیل باوجدانی است و علیرغم همهی کارشکنیهای سازمان سیا همهی تلاشاش را میکند تا موکلش را تبرئه کند. سال 1960 یکی از عوامل رده بالای سیا در شوروی دستگیر میشود. حالا داناوان میخواهد تلاش کند که موکلش را با معاوضه کند.
بازی تام هنکس در فیلم آنقدر روان بود که کاراکتر رایلنس بیشتر به چشم آمد. این در حقیقت کلاس درسی است که چهطور میتوانید یک بازیگر تراز اول باشید و در عین حال کاری کنید که بازیگر روبهرویتان بدرخشد.
۹. سالی
عنوان اصلی: Sully
کارگردان: کلینت ایستوود
امتیاز متاکریتیک: 74 از 100
محصول 2016
یک درام بیوگرافیک که توسط کلینت ایستوود کارگردانی شد و اولین همکاری او با تام هنکس را رقم زد. این فیلم براساس کتاب «بالاترین وظیفه» نوشتهی چسلی سالنبرگر و جفری زاسلو ساخته شد. فیلم در چهل و سومین جشنوارهی تلوراید به نمایش درآمد و نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد. در گیشه هم موفق بود و نزدیک به 240 میلیون دلار فروخت.
روز 15 ژانویهی سال 2009 خلبان هواپیمایی آمریکا، کاپیتان چسلی (سالی) سالنبرگر باید از فرودگاه لاگاردیا در نیویورک به کارولینای شمالی برود. سه دقیقه بعد از پرواز در ارتفاع 2800پایی هواپیما با دستهای از پرندگان برخورد میکند که باعث میشوند هر دو موتور هواپیما از کار بیفتند. آنها قادر نیستند خودشان را به نزدیکترین فرودگاه برسانند و با تلاش سالی هواپیما روی رودخانه فرود میآید و کسی هم آسیب نمیبیند. بعدتر سالی متوجه میشود که گویا موتور سمت چپ هنوز کار میکرده و آنقدر قدرت داشته که آنها را به فرودگاه مبدا بازگرداند. سالی که پیش از این یک قهرمان بود که جان صدها مسافر را نجات داد حالا در جلسات بازجویی تحت فشار روانی زیادی قرار میگیرد.
تام هنکس انگار آفریده شده که نقش وطنپرستان آمریکایی را بازی کند. نقش آدمهای خوب مسئول که هر چند ممکن است خطایی از آنها سر بزند اما در نهایت آدمهایی دوستداشتنی هستند. نقش سالی هم دقیقا در راستای همین ویژگی تام هنکس است.
۱۰. پست
عنوان اصلی: The Post
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
امتیاز متاکریتیک: 83 از 100
محصول 2017
باز هم یک همکاری موفق دیگر بین استیون اسپیلبرگ و تام هنکس در فیلمی که نامزد دو اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن برای مریل استریپ شد. طبعا برای دوستداران سینما دیدن دو بازیگر قدر که رو به روی هم قرار گرفتهاند مثل یک عیش بود. این تریلر سیاسی تاریخی سال 1966 اتفاق میافتد. در میانهی جنگ ویتنام یک تحلیلگر ارتش آمریکا نیروهای آمریکایی را در جنوب ویتنام همراهی میکند. در پرواز برگشت به خانه مکنامارا به صورت خصوصی به این تحلیلگر میگوید که جنگ ویتنام بیفایده است. سال 1971 کاترین گراهام جای شوهر مرحومش را در روزنامهی واشنگتن پست میگیرد. بن بردلی سردبیر روزنامه است و گزارشی از فعالیتهای ارتش آمریکا در سال 1966 به دستش میرسد که متوجه میشود جنگ آمریکا و ویتنام بیجهت ادامه پیدا کرده و باعث تلفات زیادی شده است. بردلی میخواهد گراهام را متقاعد کند که این گزارش را در روزنامه کار کنند.
یکبار در فیلم «همه مردان رئیس جمهور» جیسون روباردز نقش بن بردلی را بازی کرده بود و برای ایفای این نقش برندهی جایزهی اسکار هم شده بود. در نتیجه تام هنکس کار سختی در پیش داشت. اما او با نمایش سرسختی بردلی و مسئولیتش در قبال روزنامه موفق میشود باز هم یک بن بردلی احساسبرانگیز و تاثیرگذار دیگر از کار دربیاورد.
دربارهی تام هنکس
تام هنکس جولای سال 1956 در کالیفرنیا متولد شد. از یک خانوادهی متوسط رو به پایین بود که به لحاظ مذهبی هم آدمهای متعصبی بودند. تام هنکس تصمیم گرفت در کالج تئاتر بخواند. او در دوران تحصیل با مسئول یکی از تئاترها آشنا میشود و دوران کارآموزیاش را در تئاتر سپری میکند. در حین آشنایی با تئاتر حس میکند که دانشگاه به کارش نمیآید در نتیجه آن را رها میکند.
سال 1979 هنکس به نیویورک میرود و در اولین فیلمش به نام «او میداند تو تنها هستی» که یک فیلم ترسناک بود در نقشی فرعی جلوی دوربین میرود. بعد از آن در چند سریال تلویزیونی بازی میکند. سریال کمدی «دوستان صمیمی» از شبکهی NBC او را به شهرت میرساند. او در تلویزیون آنقدر موفق میشود که ران هاوارد تصمیم میگیرد تام هنکس نقش اول فیلم «Splash» را بازی کند. اما اولین فیلم مهمی که در آن بازی تام هنکس به چشم میآید کمدی فانتزی پنی مارشال به نام «بزرگ» محصول 1988 است. داستان پسر نوجوانی که آرزو میکند زودتر بزرگسال شود و یک روز صبح خودش را در کالبد یک آدم بزرگسال میبیند.
«فارست گامپ» موقعیت تام هنکس را به عنوان یک بازیگر متفاوت در هالیوود تضمین کرد و بعد از آن او بیشتر سراغ نقشهای جدی رفت. به علاوه صداپیشگی در «داستان اسباب بازی» را هم در دههی نود تجربه کرد.
سال 1996 تام هنکس فیلم «آن کاری که میکنی!» را به عنوان اولین تجربهی کارگردانیاش جلوی دوربین برد. بعد از آن به عنوان تهیهکننده هم شروع به فعالیت در هالیوود کرد و کمکم تبدیل به چهرهای سرشناس شد.
هنکس طی دوران بازیگریاش شش بار نامزد دریافت جایزهی اسکار، هشت بار نامزد دریافت گلدن گلوب و چهار بار نامزد جایزهی بفتا شدهاست. او برای نقشآفرینی در فیلم «فیلادلفیا» (۱۹۹۳) برندهی گلدن گلوب و اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و برای بازی در فیلم «فارست گامپ» علاوه بر گلدن گلوب و اسکار، جایزهی انجمن بازیگران فیلم و جایزهی انتخاب مردمی را هم دریافت کرد. تام هنکس و اسپنسر تریسی تنها افرادی هستند که دو دورهی پشت هم، جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کردهاند. اولین نامزدی اسکار هنکس برای فیلم «بزرگ» بود و برای فیلمهای «نجات سرباز رایان»، «دور افتاده» و سال گذشته هم برای فیلم «روزی زیبا در محله» نامزد دریافت جایزهی اسکار شد.
تا سال 2012، فروش فیلمهای تام هنکس در آمریکا ۴٫۲ میلیارد دلار و در نقاط دیگر جهان رقمی بالغ بر ۸٫۵ میلیارد دلار بوده است و با توجه به این ارقام او یکی از پولسازترین بازیگران هالیوود بهشمار میآید.
او حالا یکی از سرشناسترین چهرههای هالیوود است که میتواند در صنعت سینما جریانسازی کند. از آن بازیگرهایی که مردم دوستش دارند و برایش احترام قائل هستند. تام هنکس مشغول بازی در فیلم «الویس» باز لورمن بود که خبر رسید به کرونا مبتلا شده و او و همسرش جزو اولین ستارگان هالیوودی بودند که به قرنطینه رفتند. البته چندی قبل خبر بهبودشان به گوش رسید.
تام هنکس از حزب دموکرات طرفداری میکند و در حال حاضر هم جزو طرفداران جو بایدن برای انتخابات 2020 آمریکاست. به علاوه او در فعالیتهای انساندوستانه و علمی هم سرمایهگذاری میکند و یکی از پشتیبانان برنامههای علمی ناساست.
هنکس در سالهای اخیر دست به نوشتن کتاب هم زده است و اولین کتابش سال 2017 به نام «داستانهای ماشین تحریر» منتشر شد که به فارسی هم ترجمه شده است.
10 اکشن هالیوودی برتر یکدهه اخیر که نباید از دست بدهید
داداش کجا ی کاری؟ چرا دایره رو ننوشتی؟؟؟؟؟؟؟
خزعبلات نگو
واقعا خرعبلات نگو
تام هنکس بدون شک یکی از بهترین بازیگران دنیاست. یه جوری نقش ها رو زندگی میکنه که قطعا بهتر از اون ممکن نیست
Catch me if you can چی پس!! چرا نبود تو لیست؟!
حاجی مسیر سبز رو باید مینوشتی از ت مینال بهتر بود.تام هنکس کلا خیلی خوبه فیلم خوب زیاد داره که به ترتیب:فارست گامپ،نجات سرباز رایان،مسیر سبز،دور افتاده،کچ می ایف یوکن هم خیلی خوب بود ولی نقش مکمل بود و میتونست نامزد اسکار بشه.