نوشتن برای مردم؛ درباره اسماعیل فصیح

۳۰ مهر ۱۳۹۹ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
اسماعیل فصیح

منتقدان ادبی هیچگاه آنچنان که شایسته‌اش بود او را جدی نگرفتند، اما اسماعیل فصیح سال‌ها برای مردم نوشت و نویسنده‌ی آن‌ها ماند.

در دومین روز از اسفندماه ۱۳۱۳ خورشیدی، در محله درخونگاه تهران، پسری به دنیا آمد که پدرش ارباب حسن، اسم او را اسماعیل گذاشت. اسماعیل در خانه‌ای شلوغ متولد شد؛ خانه‌ای که ۹ فرزند دیگر ارباب حسن هم در آن زندگی می‌کردند. مادر و خواهرها که اسماعیل را خیلی دوست داشتند، روی او نام ناصر گذاشتند و تا زنده بود هم نزدیکان، او را ناصر صدا می زدند؛ نه اسماعیل فصیح.

ارباب حسن، زمانی که اسماعیل دو ساله بود درگذشت و او از همان ابتدا یتیم بزرگ شد. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی عنصری به پایان رساند و در سال ۱۳۲۶ وارد دبیرستان رهنما در خیابان فرهنگ شد تا با دیپلم طبیعی تحصیلات خود را پایان دهد. آن روزها که دولت دکتر محمد مصدق دچار مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی بود و فروش خدمت سربازی رونق داشت، فصیح با پرداخت ۱۰۰ تومان، معافی گرفت و در سال ۱۳۳۵، با اندک پولی که در اختیار داشت، ایران را ترک کرد تا جهان تازه‌ای را تجربه کند. ابتدا به استانبول رفت تا از آنجا به پاریس برود. اما مقصد او آمریکا بود؛ دانشگاه مانتانا. همان جایی که پیش از حرکت از ایران، از طریق سفارت آمریکا از آن‌جا پذیرش گرفته بود.

احسان یارشاطر

بنیانگذار دانشنامه‌ی ایرانیکا

«زمستان ۶۲» اولین رمان تمام ‏قدی است که اوضاعی را که به کلی در ایران و رمان‌های سابق فارسی‏ تازگی دارد و در نتیجه‌ی انقلاب و جنگ به وجود آمده به درستی ترسیم می‏‌کند. هنر نویسنده در انتخاب‏ صحنه‌‏ها، تنظیم گفتگوها و یافتن عبارات و تعبیرات و تشبیهاتی است که مناسب مقصود اوست. صورت هولناک جنگ، جاذبه‌ی مسحورکننده‌ی آن زشتی‌ها و زیبایی‌ها و خشونت‌های آن، اتلاف عمرها و اشک‌ها و زاری‌ها، نیش‌خندهای نامعتقدان، جانبازی و شهادت‏‌جویی معتقدان، ایمان ساده‌ی نوجوانانی‏ که در زندگی بی‏رنگ و بوی خود ناگاه هدف و مقصودی بزرگتر از خود یافته‌‏اند، همه به تدریج از برابر چشم خواننده می‏‌گذرد. تأسیسات انقلابی و اصطلاحات جنگی و راه و روش و گفتگوهایی که جنگ و انقلاب در جبهه به وجود آورده رنگ و بوی تازه و بی‏‌سابقه‌‏ای به‏ «زمستان ۶۲» می‏‌دهد. از طرف دیگر زندگی خصوصی افراد داستان، اعتقادات و غم‌ها و شادی‌ها و مشکلات روزمره‌ی آن‌ها نسیمی انسانی و عاطفی در کتاب می‏‌دمد.

لیسانس خود را در رشته‌ی شیمی از دانشگاه مانتانا میگیرد و در سانفرانسیسکو با دختری نروژی به نام آنابل کمبل ازدواج میکند. اما همسرش هنگام زایمان در بیمارستان، همراه با نوزادی که در شکم داشت فوت می کند تا فصیح، مهمترین تراژدی زندگی خود را تجربه کند. فصیح که لیسانس ادبیات انگلیسی خود را هم در مانتانا گرفته بود، پس از تراژدی مرگ همسر به ایران برمی‌گردد تا دوران تازه‌ای را آغاز کند. دورانی که اگر چه برایش مملو از حوادث تازه بود، اما زخم درگذشت همسر هنوز او را آزار می‌داد.

فصیح پس از بازگشت به ایران، از طرف صادق چوبک نویسنده‌ی به‌نام آن روزها به شرکت ملی نفت معرفی می‌شود و به استخدام این شرکت درمی‌آید. فعالیت در اهواز، خلوت تازه‌ای برای فصیح پدید می‌آورد و فرصتی فراهم می‌کند تا نخستین رمان خود را بنویسد. «شراب خام» در سال ۱۳۴۷ زیر نظر نجف دریابندری، و با ویراست بهمن فرسی زمانی منتشر می‌شود که فصیح برای انجام یک ماموریت پژوهشی از سوی شرکت ملی نفت ایران به آمریکا رفته بود و در حال اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی بود. «شراب خام» با موفقیت خوبی مواجه می‌شود و فصیح پس از بازگشت به ایران و آغاز تدریس در دانشکده‌ی نفت آبادان، داستان‌نویسی را ادامه می‌دهد. فصیح دو سال پس از آن‌که از آمریکا به ایران بازگشت، با پریچهر عدالت ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج می‌شود دو فرزند. اسماعیل فصیح در ایران می‌ماند و می‌نویسد و در نهایت در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان شرکت نفت تهران به دلیل مشکل عروق مغزی درمی‌گذرد.

محمدرضا قانون‌پرور

استاد زبان فارسی و مترجم

اسماعیل فصیح از نویسندگانی بود که ویژگی‌های خاص خودش را داشت. از هر جهت متفاوت با همه معاصران خود بود. اصولاً اهل رسانه و روزنامه و مجله نبود. سال‌‏های سال خوانندگان آثارش حتی عکسی از او ندیده بودند. تقریباً در هیچ مکانی که محل رفت و آمد روشنفکران باشد حضور نمی‌یافت. در دورانی که مجله‌ی کلک را منتشر می‌کردم از روى علاقه‌ی شخصی که سالیان سال به او و آثارش داشتم تلاش کردم که همکارى‏‌اش را با مجله‌ی کِلک جلب کنم. مجله‌ی ما را متفاوت می‌دانست و به مقالاتش علاقه‌مند بود. سرانجام پس از دو سال راضی شد که گفتگویی با ایشان راه بیندازیم که اولین و آخرین گفتگوی مفصل او در زندگی‌اش بود.

سبک ساده و طنزآلود اسماعیل فصیح سبب شده که آثاری گیرا، پرکشش و عموماً پرمخاطب خلق کند. اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که طبقه‌ی متوسط شهری و مناسبات این طبقه را وارد رمان فارسی کردند. او همچنین از نخستین نویسندگانی است که در کتاب «زمستان ۶۲» به مسأله‌ی جنگ ایران و عراق پرداختند. آثار فصیح همواره مورد استقبال کتاب‌خوانان ایران بوده است، اما معمولاً کارهایش در بین منتقدان ادبی با استقبال جدی روبه‌رو نمیشد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می‌دانند که هم در جذب مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام موفق بوده است. بسیاری از داستان‌های فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست. به گفته‌ی خودش «جلال آریان» در داستان «درد سیاوش»، شباهتی تمام با نویسنده دارد، چراکه در زندگی واقعی نویسنده هم آنابل کمبل، اولین همسر فصیح، سر زا رفت. عشق فصیح به آنابل و جوانمرگی همسرش تأثیری عمیق بر او و نوشته‌هایش گذاشت. آثار فصیح به گفته‌ی خودش از احمد محمود، محمدعلی جمال‌زاده و بزرگ علوی تأثیر پذیرفته است. او همچنین علاقه‌ی زیادی به آثار صادق چوبک، فروغ فرخزاد و ارنست همینگوی داشت.

 

گر به این مطلب علاقه داشتنید، سایر مطالب مجله را هم مطالعه کنید. برای مطالعه‌ روی عکس زیر کلیک کنید.

مجله دیجی‌کالا

telegram_ad2_1

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه