۱۰ فیلم اکشن برتر که طرفداران «استخراج ۲» حتما باید ببینند

۱۹ تیر ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳۵ دقیقه
استخراج 2

«استخراج ۲» به نظر برای نتفلیکس و شرکایش تبدیل به پروژه‌ای جدی شده است. به نظر می‌رسد که آن‌ها ظرفیت تولید یک فرنچایز دنباله‌دار را در دل داستان خود دیده‌اند و قصد دارند که کماکان به تولید فیلم‌هایی با محوریت شخصیت‌های محبوب خود ادامه دهند. از سوی دیگر «استخراج ۲» با همه‌ی ضعف‌هایش مخاطب را به یاد فیلم‌های اکشن قدیمی‌تر می‌اندازد؛ همان فیلم‌های اکشنی که پیش از دوران همه‌گیر شدن جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری و تکنیک‌هایی چون CGI شاخته می‌شدند. پس حتما تماشای سکانس‌های اکشنش حال و هوایی دارد که این روزها کمتر در آثار این چنین یافت می‌شود. به همین دلیل هم سری به فیلم‌هایی مشابه زده‌ایم و ۱۰ فیلم اکشنی را بررسی کرده‌ایم که شباهت‌هایی، چه در داستان و چه در اجرا به «استخراج ۲» دارند.

پس از موفقیت قسمت اول «استخراج»، ساخته شدن قسمت دوم کاملا بدیهی به نظر می‌رسید. نتفلیکس پس از ورود به عرصه‌ی سینما، حالا صاحب شخصیت اریجینال و یکه‌ای شده بود که مانند قهرمانان اکشن گذشته می‌شد رویش حساب کرد و مخاطب را به خاطرش به سینما کشاند یا در این مرد جلوی صفحه‌ی تلویزیون نشاند. در گذشته استودیوها با فرنچایزهایی چون مجموعه‌ی «رمبو» (Rambo) با بازی سلوستر استالونه یا «نابودگر» (Terminator) با بازی آرنولد شوارتزنگر یا «جان سخت» (Die Hard) با هنرنمایی بروس ویلیس از سودآور بودن این شخصیتهای محبوب بهره‌ها برده‌اند. پس نتفلیکس با خلق شخصیتی محبوب می‌تواند برای خود یک تکیه گاه مادی بسازد و خودش را در بازار نگه دارد.

اما مشکل این جا است که مجموعه فیلم‌هایی این چنین از جایی به بعد فقط برای پول درآوردن کمپانی مطبوع بیشتر ساخته می‌شوند و هرچه زمان می‌گذرد و فیلم‌های بعدی از راه می‌رسند، کیفیت مجموعه هم کاهش می‌یابد. در این موارد فیلم‌سازها تصور می‌کنند که می‌توان افت کیفی فیلم‌ها را با افزایش سکانس‌های اکشن و میزان زد و خورد و درگیری جبران کرد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که مخاطب دیگر اهمیتی به سکانس‌های پر از انفجار و درگیری نمی‌دهد، چرا که مخاطب امروز از دیدن تصاویری این چنین اشباع شده و قطعا دنبال چیزهای دیگری است. ظاهرا «استخراج ۲» هم از همین نکته ضربه خورده و سازندگان به جای جان دادن به شخصیت‌ها و ساختن قصه‌ای درگیر کننده، فقط به فکر افزایش سکانس‌های تعقیب و گریز و بزن و بزن بوده‌اند.

اما این به آن معنا نیست که «استخراج ۲» برای علاقه‌مندان سینمای اکشن چیز خاصی در چنته ندارد. همان طور که گفته شد سکانس‌های اکشن فیلم، رایحه‌ی خوب اکشن‌های قدیمی را با خود دارد و جذابیت‌های غیرقابل انکاری هم در شخصیت اصلی با بازی کریس همسورث وجود دارد که البته بیشتر محصول فیلم قبلی است تا این یکی. در این میان آن چه که مخاطب را امیدوار به آثار بعدی نگه می‌دارد، امید به بهره بردن هر چه بیشتر سازندگان از همین نکات به ظاهر پیش پا افتاده است؛ چرا که ظاهر سکانس‌های اکشن مفصل شاید عظیم و هوش‌ربا باشد و مخاطب را در لحظه به خود جذب کند، اما خیلی زود فراموش می‌شود و این شخصیت‌ها و قصه‌ی پر کشش آن‌ها است که تماشاگر را تا پایان مشتاق نگه می‌دارد تا هر باره و با هر فیلم جدید پر از اشتیاق شود و جلوی تلویزیون یا داخل سالن سینما مدام به ساعتش نگاه نکند و خسته نشود.

در لیست زیر فیلم‌هایی حضور دارند که از برخی جهات به «استخراج ۲» شباهت دارند. همه‌ی آن‌ها ماموریت محورند و به داستان شخص یا اشخاصی می‌پردازند که برای رسیدن به خواسته‌ای خود را به تکاپو می‌اندازند. در برخی مانند «جان سخت» یا «مرد خاکستری» یا «مردی در آتش» که اصلا بخشی از داستان یا همه‌ی آن به نجات دادن دیگران از چنگ فردی بی رحم ارتباط دارد. در فیلم‌هایی مانند «یورش: رستگاری» هم مانند فیلم «استخراج ۲» پای سازمان‌های تبهکاری عجیب و غریب در میان است و اصلا درگیری قهرمانان داستان با آن‌ها است. همراهانی هم در برخی از فیلم‌ها وجود دارند که گروه نجات دهندگان یا قهرمانان را به گروه فیلم «استخراج ۲» شبیه می‌کند.

کتاب راهنمای ژانر اثر یحیی نطنزی

۱۰. مرد خاکستری (The Gray Man)

مرد خاکستری

  • کارگردان: جو روسو، آنتونی روسو
  • بازیگران: رایان گاسلینگ، کریس ایوانز، آنا د آرماس و بیلی باب تورنتون
  • محصول: ۲۰۲۲، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۴۶٪

مدتی است که دیگر خبری از قهرمانان اکشن قدیمی نیست. آن قهرمانان عضلانی که از پس هر کاری، هر چند مشکل برمی‌آمدند و دشمنان را یکی یکی مثل آب خوردن شکست می‌دادند. زمانه رفته رفته عوض شد و قهرمانان باهوش‌تر و البته بالیده در دنیایی تاریک‌تر جایگزین آن‌ها شدند. اما اکنون با عوض شدن حال و هوای سینمای اکشن و تغییر ماهیت فیلم‌هایی چون مجموعه‌ی جیمز باند یا پا به سن گذاشتن تام کروز و در نتیجه آگاهی از تمام شدن امروز و فردای فرنچایز معرکه‌ی «ماموریت غیرممکن» (Mission: Impossible)، نیاز به قهرمانی وجود دارد که بتواند جای آن‌ها را پر کند و به چرخه‌ی تولید فیلم‌های هالیوودی برای علاقه‌مندان سینمای اکشن حال و هوای جذابی دهد.

به نظر می‌رسید که «مرد خاکستری» با آن فهرست پر و پیمانش از بازیگران درجه یک و ستاره‌های سرشناس، قرار است همان فیلم موعود باشد که هم می‌تواند تبدیل به مجموعه آثاری دنباله‌دار و موفق تبدیل شود و هم می‌تواند شخصیتی یکه به سینما اضافه کند که مخاطب به خاطر جذابیت‌هایش دست به جیب شود و فروش فیلم را تضمین کند. همه چیز در ظاهر آماده و مهیا بود اما «مرد خاکستری» آن چیزی که باید از کار در نیامد. حتی ساخته شدن «استخراج» و «استخراج ۲» هم به نظر به خاطر پر کردن همین خلا به وجود آمده در تولید سالانه‌ی فیلم‌های اکشن استودیوها است.

اما این به آن معنی نیست که با اثر کاملا هدررفته‌ای طرف هستیم. «مرد خاکستری» توقعات را در حد «ماموریت غیرممکن‌ها» برآورده نکرد اما مانند «استخراج ۲» پر از سکانس‌های اکشن درجه یکی از است که می‌تواند هوش‌ربا باشند. ماموریتی هم در این میانه وجود دارد که برای انجامش به یک حرفه‌ای تمام عیار نیاز است. از سوی دیگر گروه خبیثی هم وجود دارد که در به در به دنبال قهرمان داستان می‌گردند و حتی برای رسیدن به او و پیدا کردن جایش، افراد نزدیکش را به گروگان می‌گیرند. پس قهرمان درام باید برای نجات آن‌ها اقدام کند و خود را به خطر بیاندازد.

این قهرمان هم‌دستی هم دارد که از قضا زنی است با بازی آنا د آرماس. این زن که توانایی بسیاری در صحنه‌های نبرد از خود نشان می‌دهد، ما را به یاد همراهان قهرمان فیلم «استخراج ۲» می‌اندازد. از سوی دیگر کلی سکانس اکشن مهیج در مکان‌های مختلف هم وجود دارد که دقیقا یادآور الگوی سازندگان فیلم «استخراج ۲» است. در هر دوی این فیلم‌ها قهرمانان برای حل مشکل خود مدام باید از یک لوکیشن جذاب، به لوکیشن جذاب دیگری بروند و در آن جا آتش به پا کنند و با هم روبه‌رو شوند. البته این موضوع یکی از الگوهایی است که توسط مجموعه فیلم‌های جیمز باند وارد سینما شده و نیاز به یک منطق سنجیده و کار شده دارد که درست از کار دربیاید، وگرنه فقط به سردرگمی هر چه بیشتر مخاطب می‌انجامد.

اما جذابیت اصلی «مرد خاکستری» در ستاره‌هایش نهفته است. حضور رایان گاسلینگ، آنا د آرماس و کریس ایوانز برای علاقه‌مندان پیگیر سینما قطعا جذاب خواهد بود اما آن چه که فیلم را در مقاطعی واقعا بالا می‌کشد، هنرنمایی کم نظیر بیلی باب تورنتون است که در هر سکانسی که حضور می‌یابد، هم  فیلم را به اثر بهتری تبدیل می‌کند و هم تمام قاب را می‌رباید.

«یکی از ماموران ارشد سازمان اطلاعاتی به زندان می‌رود و قاتلی را ملاقات می‌کند. او به زندانی می‌گوید که می‌تواند در ازای عضویت در تشکیلاتی مخفی از زندان آزاد شود. کار این تشکیلات مخفی از بین بردن تهدیدات بالقوه علیه آمریکا است. مرد می‌پذیرد و از این پس به عنوان مامور شماره ۶ مورد خطاب قرار می‌گیرد. ۱۸ سال بعد او باید در بانکوک، پایتخت کشور تایلند، اطلاعاتی مهم را بازیابی کند و ماموری سرکش را از بین ببرد اما در آخرین لحظه همه چیز به هم می‌ریزد و این مامور با حقایق تلخی در باره‌ی سازمان خود روبه‌رو می‌شود که هم جانش را در خطر قرار می‌دهد و هم …»

۹. ۶ زیرزمینی (۶ Underground)

6 زیرزمینی

  • کارگردان: مایکل بی
  • بازیگران: رایان رینولدز، دیو فرانکو، آدریا آرجونا و پیمان معادی
  • محصول: ۲۰۱۹، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۳۶٪

«۶ زیرزمینی» هم مانند «مرد خاکستری»، «استخراج» و «استخراج ۲» از محصولات اصلی کمپانی نتفلیکس است. کارگردانی آن را هم کسی چون مایکل بی بر عهده دارد که یکی از اکشن سازان موفق هالیوود است که کارگردانی فیلم‌های معروفی چون «پسران بد» (Bad Boys)، «صخره» (The Rock)، مجموعه‌ی «تبدیل شوندگان» (Transformers) را بر عهده داشته و همین یک سال پیش هم فیلم اکشن دیگری با نام «آمبولانس» (Ambulance) با بازی جیک جلینهال بر پرده داشت. پس قطعا می‌توان توقع داشت که حداقل سطح سکانس‌های اکشن فیلم بالا است.

اما اجازه دهید قبل از رسیدن به شباهت‌های فیلم «۶ زیر زمینی» با «استخراج ۲»، اول سری به تفاوت‌های آن‌ها بزنیم؛ در این جا مایکل بی حال و هوای یک کمدی و شوخ و شنگ به فیلمش اضافه کرده که قطعا فرسنگ‌ها با حال و هوا و فضاسازی تیره و تار و تلخ «استخراج ۲» و آن همه مصیبتی که بر سر قهرمان داستانش آوار شده، تفاوت دارد. اصلا انتخاب کسی چون رایان رینولدز برای ایفای نقش اصلی یک فیلم سراسر اکشن هم گویای همین تفاوت میان این دو فیلم است. این حال و هوای شوخ و شنگ، فضایی مفرح به فیلم اضافه کرده و البته باعث شده که مخاطب هم در تمام طول فیلم متوجه باشد که با اثری با منطقی فانتزی روبه‌رو است و چندان نباید به دنبال تطابق آن با جهان واقعی بگردد.

از سوی دیگر اگر سری به شباهت‌ها بزنیم، متوجه نزدیکی زیادی بین این دو فیلم خواهیم شد. اول این که در این جا هم پای یک گروه خبره به ماجرایی باز می‌شود که باید آن را تا ته خط بروند و طبعا در این میان هم کسانی را نجات دهند. این گروه، مانند گروه فیلم «استخراج ۲» شامل افرادی حرفه‌ای است که در کار خود بهترین هستند و هر کس که مشکل بزرگی داشته باشد و البته پولی کافی، به آن‌ها مراجعه می‌کند. سکانس‌های اکشن فیلم هم حال و هوایی شبیه به سکانس‌های اکشن فیلم‌های قدیمی‌تر دارند و چندان از حال و هوای در ظاهر پر زرق و برق اما در باطن پوچ امروزی فیلم‌های اکشن در آن‌ها خبری نیست.

«۶ زیرزمینی» یک اکشن سیاسی است. بنابراین قرار است که از شخصیت‌های اصلی‌اش قهرمانانی آمریکایی بسازد که می‌توانند از پس حل کردن مشکلات دیگران برآیند و البته تماما هم نیتی خیر دارند. اگر این موضوع شما را اذیت نمی‌کند و می‌توانید از کنار این جنبه‌ی فیلم بگذرید، کیفیت سکانس‌های اکشن و البته یکی دو خصوصیت جذاب دیگر که در لحظاتی خود را نشان می‌دهند، تماشای آن را با اثری لذتبخش تبدیل می‌کند.

نکته‌ی دیگر این که زمان فیلم هم مانند «استخراج ۲» کمی طولانی است و می‌شد که کوتاه‌تر و در نتیجه تبدیل به فیلمی منسجم‌تر شود. اما سکانس‌های اکشنی که مایکل بی برای این فیلم ساخته، قطعا این مورد را جبران می‌کند تا شما این کمبودها را به تماشای دلاوری‌های قهرمانان اثر و البته در برخی مواقع خوش شانسی‌های آن‌ها، ببخشید. مانند فیلم «اسخراج ۲» بسیاری از سکانس‌های اکشن این یکی هم در لوکیشن‌هایی جذاب و بسیار متنوع اتفاق می‌افتند که بر جذابیت بصری فیلم می‌افزایند.

«۶ نفر مرگ خود را جعل می‌کنند تا بتوانند به کشور خیالی تورگستان وارد شوند و موقعیتی سیاسی خطیری را که در آن جا به وجود آمده و سبب شده که دیکتاتوری خونخوار زمام امور را به دست بگیرد، حل کنند و عدالت را به آن کشور بازگردانند …»

تابلو شاسی طرح رایان رینولدز کد210

۸. نگهبانانی از دیرباز (The Old Guard)

نگهبانانی از دیرباز

  • کارگردان: جینا پرینس- بایدوود
  • بازیگران: شارلیز ترون، کیکی لین، ماتیاس اسخورانتس و هری ملینگ
  • محصول: ۲۰۲۰، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۰٪

احتمالا با فکر کردن به فیلم‌های ابرقهرمانی بلافاصله فیلم‌هایی چون آثار موفق کمپانی مارول یا آثار مطبوع کمپانی دی سی به ذهن شما متبادر می‌شود. البته کاملا هم حق دارید؛ چرا که ذات سینمای ابرقهرمانی، همگامی با یک منطق فانتزی است که البته از خصوصیات این ژانر هم بهره می‌برد. حال که خصوصیات این ژانر هم بر منطق غیرواقع‌گرایانه‌ی داستان‌ها سایه انداخته، پس هیچ ایرادی هم وجود ندارد که قهرمانان این داستان‌ها از قدرت‌های عجیب و غریبی بهره ببرند که فقط دشمنانی با قدرت‌های فرابشری توان مقابله با آن‌ها را دارند. پس به همین دلیل هم مدام بر قدرت‌های این قهرمانان اضافه می‌شود و از آن جایی که هر فیلمی دنیای خودش را می‌سازد و منطقش در همان دنیا کار می‌کند، این نکته نه تنها ایرادی ندارد، بلکه در صورت درست ساخته شدن این جهان می‌تواند به نقطه قوت اثر هم تبدیل شود.

اما برای لحظه‌ای تصور کنید که با ابرقهرمانان متفاوتی طرف هستید. با کسانی که قدرت هایشان آن قدر زیاد نیست که با یک اراده‌ و به سرعت مکانی را زیر و رو کنند و دنیایی را به هم بریزند. مهم‌ترین نقطه قوت این ابرقهرمان‌ها فقط طول عمر و امکان نامیرا بودنشان است وگرنه برای انجام هر ماموریت باید مانند یک قهرمان اکشن فیلم‌های غیر ابرقهرمانی به هر آب و آتشی بزنند و مدام با هر شخص مسلحی درگیر شوند. اصلا این یکی از آرزوهای فیلم‌سازان قدیمی اکشن بود؛ این که یک جایی خود را راحت کنند و به جای طراحی سکانس‌های اکشن به شکلی که به مرگ قهرمان قصه منتج نشود، دلیلی منطفی در فیلم خود بکارند که آن قهرمان در صورت گلوله خوردن و آسیب دیدن هم نمیرد و دوباره به تعقیب دشمنانش بپردازد. سازندگان «نگهبانانی از دیرباز» چنین کرده‌اند و باید اعتراف کرد که اتفاقا سربلند هم بیرون آمده‌اند.

در این جا هم مانند «استخراج ۲» با گروهی از آدم‌های برگزیده طرف هستیم که در کار خود مهارت دارند. البته این‌ها تمام زمان حیات بشری را در اختیار داشته‌ تا بتوانند به چنین مهارت‌هایی دست یابند. اما مشکل این جا است که با پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر همه چیز عوض شده و امکان قتل آن‌ها هم وجود دارد، حال نه با شلیک یک یا چند گلوله، اما به روش‌های دیگری این موضوع امکان‌پذیر است. دشمن آن‌ها هم اتفاقا از چنین توانایی برخوردار است و می‌خواهد که علاوه بر از سر راه برداشتن آن‌ها، کاری کند که این قدرت فرابشری را به شکلی فراچنگ آورد که برای او سودآور شود و بتواند پول فراوانی از این طریق به جیب بزند.

از این جا است که سازندگان آگاهانه از موضوعی که می‌توانست فیلم را به دردسر بیاندازد و آن را به اثری مضمون‌زده تبدیل کند، دوری کرده‌اند. چنین داستانی جان می‌دهد برای پرداختن به این موضوع که این زندگی جاوادانه آیا واقعا موهبتی در اختیار این افراد قرار داده یا که برعکس به یک نوع نفرین می‌ماند. این جا و آن جا اشاراتی به این موضوع می‌شود اما فیلم‌ساز خیلی سریع از آن‌ها می‌گذرد تا به موضوع اصلی خود، یعنی تقابل یک سازمان عجیب و غریب و آدم‌های تماما حرفه‌ای خود بپردازد که در برابر این سازمان قد علم کرده‌اند.

فیلم «نگهبانانی از دیرباز» اثر بسیار موفقی از کار درآمد. به همین دلیل هم قرار است که فیلم‌های دیگری هم با حضور این ابرقهرمانان ساخته شود و قصه‌ی این مردان و زنان ادامه پیدا کند.

«یک گروه از جنگجویان نامیرا، قرن‌ها است که از بشر در برابر خطرات پیش روی آن‌ها دفاع کرده‌اند. رهبری این گروه را زنی به نام اندی بر عهده دارد که عمری طولانی‌تر از همه دارد و حتی عهد باستان را هم به چشم دیده است. حال یک تبهکار بسیار باهوش بل پی بردن به راز آن‌ها قصد کرده که به نحوه‌ی عملکرد جاودانگی آن‌ها پی ببرد. او امیدوار است که با دسترسی به بدن آن‌ها بتواند به راه حلی برای جاودانگی برسد و پولی حسابی از این راه به جیب بزند. این مرد یک مامور سازمان‌های اطلاعاتی از همه جا بیخبر را فریب می‌دهد تا مکان این افراد را لو بدهد. حال این جنگجویان در چنگال مردی اسیر هستند که حتی می‌تواند کسانی چون آن‌ها را هم به قتل برساند …»

پیکسل مدل بازیگر سینما شارلیز ترون هالیوود S1-19 مجموعه 19 عددی

۷. مرز سه‌گانه (Triple Frontier)

مرز سه گانه

  • کارگردان: جی سی چاندور
  • بازیگران: بن افلک، چارلی هانم، اسکار آیزاک و پدرو پاسکال
  • محصول: ۲۰۱۹، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۷۰٪

«مرز سه‌گانه» فیلم از پر ستاره‌ای است؛ حضور همزمان اسکار آیزاک، بن افلک، چارلی هانم و پدرو پاسکال خبر از یک اثر پر زرق و برق می‌دهد. به نظر می‌رسد نتفلیکس هم مانند «استخراج ۲» این فیلم را برای تبدیل شدن به یک اثر دنباله‌دار ساخت اما آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت و کارش به آثار بعدی نکشید. بخشی از این موضوع به عدم استقبال مخاطب جوان امروزی از فیلم‌های این چنین بازمی‌گردد؛ «مرز سه ‌گانه» از آن فیلم‌های اکشن‌ قدیمی است که در آن نه خبر از انفجارهای پیاپی و تعقیب و گریزهای ویرانگر است و نه از آن فیلم‌های اکشنی که همه‌ی قاب‌هایش نیاز به جلوه‌های ویژه‌ی عظیم کامپیوتری دارند. در این جا حتی قهرمان به آن معنای متعارفش وجود ندارد و همه با مشکلی دست و پنجه نرم می‌کنند.

«مرز سه‌گانه» داستانش را آرام پیش می‌برد. مقدمه‌ها یکی یکی چیده می‌شوند تا در نهایت به سکانس اکشن مفصلی برسیم. در این جا هم مانند فیلم «استخراج ۲» با گروهی از افراد نخبه‌ی نظامی طرف هستیم که قصد انجام ماموریتی را دارند و دوباره مانند آن فیلم باید به کشور دیگری سفر کنند و ماموریت را به انجام رسانند. باز هم مانند «استخراج ۲» هیچ چیز درست پیش نمی‌رود و عملیات آن‌ها به جای رسیدن به هدف مطلوب، به یک عملیات نجات و فرار طلقت‌فرسا تبدیل می‌شود.

پس شباهت‌های بسیاری بین این دو فیلم وجود دارد، اما تفاوت‌ها هم آشکار است. تمرکز سازندگان بر روی شخصیت‌ها باعث شده که گاهی ریتم اثر کند به نظر برسد. گرچه این موضوع با توجه به سر و شکل داستان چیز عجیبی نیست اما در برخی مواقع سبب شده که داستان بیش از پیش کشدار شود. در واقع «مرز سه‌گانه» از زمینه چینی‌های بی انتها برای رسیدن به انجام عملیات مورد نظرش ضربه خورده و فیلم «استخراج ۲» از عدم زمینه‌چینی مورد نیاز.

از سوی دیگر سازندگان «مرز سه گانه»، برخلاف سازندگان «استخراج ۲» هیچ علاقه‌ای به نمایش تبدیل شدن گذشته‌ی سخت شخصیت‌ها به انگیزه‌ای برای یک زندگی بهتر ندارند. در این زمینه حتی نگاهی کاملا وارونه نسبت به شخصیت‌ها و انگیزه‌های آن‌ها دارند. اگر توجه کنید، گذشته‌ی سخت شخصیت‌ها در این فیلم نه تنها هیچ منفعتی برای دیگران ندارد، بلکه باعث به وجود آمدن مردابی شده که تک تک آن‌ها را در خود گرفتار کرده است. در چنین حالتی است که انگار یک تقدیرگرایی شوم بالای سر شخصیت‌ها در رفت و آمد است و مدام آن‌ها را تهدید می‌کند. در چنین شرایطی آن چه که مخاطب را نسبت به آینده‌ی آن‌ها امیدوار می‌کند، امکان به وجود آمدن فرصتی برای رستگاری است.

این در حالی است که قهرمان «استخراج ۲» از همان ابتدا با فرصتی برای رستگار شدن روبه‌رو شده و حتی می‌توان احتمال داد که در صورت انجام درست ماموریتش بتواند دوباره دل همسرش را به دست آورد. ضمن این که گذشته‌ی تلخ او گرچه خودش را در منجلابی بی انتها گرفتار کرده، اما سبب شده که حداقل این عذاب وجدان، نفعی برای دیگران داشته باشد.

در نهایت این که سکانس‌های اکشن «مرز سه‌گانه» مخاطب علاقه‌مند به اکشن‌های قدیمی را حتما راضی خواهد کرد. نام فیلم اشاره به مکانی دارد که مرز مشترک کشورهای برزیل، آرژانتین و و پاراگوئه در آن جا است.

«پوپ یک نظامی سابق آمریکایی است که اکنون در کلمبیا و علیه کارتل‌های مواد مخدر کار می‌کند. روزی یک جاسوس به او خبر می‌دهد که می‌تواند اطلاعاتی درباره‌ی ثروت یک فرد بلند پایه‌ی کارتل را اختیار او قرار دهد، به شرط این که پوپ به او کمک کند تا خودش و برادرش از کلمبیا خارج شوند. حال پوپ برای کشیدن نقشه‌ی سرقت پول‌های آن خلافکار با چهار هم خدمتی سابق خود تماس می‌گیرد و آن‌ها را دوباره دور هم جمع می‌کند. اما …»

تابلو بوم طرح کالکشن بتمن مدل بن افلک کد AR2570

۶. هیچ‌کس (Nobody)

هیچ کس

  • کارگردان: ایلیا نایشولر
  • بازیگران: باب ادنکرک، کانی نلسن و کریستوفر لوید
  • محصول: ۲۰۲۱، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۴٪

اول باید از تفاوت عمده‌ی این فیلم با «استخراج ۲» گفت تا در نهایت رسید به آن چه که «هیچ‌کس» را شایسته‌ی حضور در این فهرست می کند؛ «هیچ‌کس» بر خلاف «استخراج ۲» هیچ چیزش را جدی نمی‌گیرد. در این جا اتفاقات، انگیزه‌ها و نحوه‌ی چینش و برگزاری سکانس‌های اکشن به شکلی است که مخاطب این سینما فقط لذت ببرد و از خاطره‌بازی با کلیشه‌های ژانر کیفور شود. نه قرار است که کسی برای نجات جان دیگران و البته امکان رستگاری خودش تا پای جان مایه بگذارد و نه قرار است که همه چیز در یک تلخی بی انتها برگزار شود.

از آن سو با ماموری سر و کار داریم که مانند قهرمان «استخراج ۲» کاری به کار دنیا ندارد تا این که پای خانواده‌اش به موضوعی باز می‌شود. حال او تمام توانایی‌هایش را برای از کار انداختن نقشه‌های دشمنانش به کار می‌گیرد و البته شخصی را هم در کنارش دارد که به او در این راه کمک می‌کند. فیلم «هیچ‌کس» از آن دسته فیلم‌های جمع و جور و بی ادعا است که در میان سر و صدای فیلم‌های عظیم و پر حاشیه و پر سر و صدای دوران خود گم شد و چه مخاطبان سینما و چه منتقدان کمتر به آن پرداختند. فیلمی ساده با داستانی جمع و جور که هم ادای دین واضحی به اکشن‌های قدیمی‌تر بود و هم به نوبه‌ی خود با قواعد آشنای آن‌ها بازی می‌کرد و کلیت سینمای اکشن و جاسوسی را دست می‌انداخت. داستان فیلم هم شباهت‌هایی با برخی اکشن‌های موفق این سال‌ها از جمله همین «استخراج ۲» دارد.

هم داستان فیلم «هیچ‌کس» و هم سکانس‌های اکشنش شبیه به بسیاری از آثار اکشن قدیمی است. اما فضایی شوخ و شنگ هم بر درام حاکم است که آن را از آن فیلم‌های قدیمی و هم‌چنین «استخراج ۲» متمایز می‌کند. انتخاب بازیگر نقش اصلی هم همین موضوع را به مخاطبش می‌گوید. ما باب ادنکرک را بیشتر به عنوان وکیل کلاه‌بردار سریال‌هایی مانند به «بریکینگ بد» (Breaking Bad) و «بهتره با سال تماس بگیری» (Better Call Saul) به یاد می‌آوریم. او در آن سریال‌ها نقش مردی را بازی می‌کند که بیشتر حرف می‌زند تا عمل کند و نقطه‌ی قوتش در انجام کار خلاف، همان حرافی‌اش است. او به اصطلاح عامیانه می‌تواند الاغ را رنگ کند و جای قناری به دیگران قالب کند.

حال با این پیش زمینه، در فیلم «هیچ‌کس» او را در قالب نقش مردی می‌بینیم که یک زندگی عادی با خانواده‌ای عادی دارد. روزمرگی از سر و روی زندگی‌اش می‌ریزد و به نظر می‌رسد وی دقیقا همان هیچ‌کسی است که عنوان فیلم به آن اشاره دارد. اما ناگهان با وقوع اتفاقی از این رو به آن رو می‌شود و زندگی گذشته‌اش به سراغش می‌آید. حال او تبدیل به قاتلی تعلیم دیده می‌شود که در تمام این سال‌ها حفظ ظاهر کرده و به همه دروغ گفته است. از سوی دیگر استفاده‌ی خوب فیلم‌ساز از عنصر طنز در روند پیشبرد قصه‌ی خود باعث شده که این شخصیت‌پردازی به خوبی با هدف اصلی فیلم که بازی با کلیشه‌های ژانر اکشن است، چفت و بست پیدا کند. چرا که در فیلم «هیچ‌کس» نه خبری از آن فضای تیره و غم بار فیلم «استخراج ۲» است و نه قرار است که دنیایی زیر و شود تا چند نفری نجات پیدا کنند.

«مردی به نام هاچ با خانواده‌ی خود در حومه‌ی شهر زندگی می‌کند. او زندگی آرام و البته خسته کننده‌ای دارد و به نظر می‌رسد تمام تلاش خود را می‌کند تا این آرامش را حفظ کند. روزی دزدانی تلاش می‌کنند تا به خانه‌ی او دستبرد بزنند اما وی دیگر تحمل خود را از دست می‌دهد و به مقابله با آن‌ها می‌پردازد. حال مشخص می‌شود که هاچ ماموری آموزش دیده بوده که سال‌ها هویت خود را حتی از خانواده‌اش پنهان کرده است. از این به بعد او سعی می‌کند تا سر دسته‌ی سارقان را پیدا کند اما اوضاع از کنترل خارج می‌شود و …»

کتاب سینمای اگزیستانسیالیستی اثر ویلیام سی. پامرلو نشر بیدگل

۵. متعادل کننده (The Equalizer)

متعادل کننده

  • کارگردان: آنتونی فوکوآ
  • بازیگران: دنزل واشنگتن، مارتون سوکاس و کلویی گریس مورتز
  • محصول: ۲۰۱۴، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۶۰٪

داستان «استخراج ۲» به زندگی مردی می‌پردازد که باید برای نجات جان زنی خودش را به آب و آتش بزند. این مرد گذشته‌ای تلخ دارد که از آن فراری است و هر چه می‌زند که کمی رنگ آرامش ببیند، نمی‌شود که نمی‌شود. این طرح کلی، طرح فیلم «متعادل کننده» هم هست. در این جا هم دنزل واشنگتن در نقش مردی با گذشته‌ای تلخ حاضر شده که باید برای نجات جان دختری، با یک گروه بزرگ گنگستری روبه‌رو شود. هر دو مرد، در هر دو قصه، از توانایی بسیاری در انجام عملیات‌های خود برخوردارند و گذشته‌ی تاریکشان آن‌ها را بیشتر به هم نزدیک می‌کند. ضمن این که هر دو دردی را تحمل می‌کنند که امکان یک زندگی طبیعی را از آن‌ها گرفته است.

از سوی دیگر ایده‌ی حضور مردی با گذشته‌ای عجیب و تاریک و پر از خشونت که پس از مدت‌ها بازنشستگی، ناگهان دوباره دست به کار می‌شود و عدالت را به شیوه‌ی خودش اجرا می‌کند، ایده‌ای محبوب در تاریخ سینما است و بارها مورد استفاده قرار گرفته است. خود دنزل واشنگتن در فیلم «مردی در آتش» که در همین لیست حاضر است، قبلا چنین نقشی را بازی کرده و حتی «جان ویک» (John Wick) ، دیگر اکشن محبوب این روزها هم از همین الگو پیروی می‌کند. از سوی دیگر ترکیب آنتونی فوکوآ و دنزل واشنگتن میان طرفداران ژانر اکشن، ترکیب جذاب و پر طرفداری است. مخاطب از کنار هم قرار گرفتن نام این بازیگر و کارگردان احساس آسودگی خاطر می‌کند و مطمئن می‌شود که با فیلم خوبی سر و کار خواهد داشت.

مانند «استخراج ۲» سر و شکل صحنه‌های اکشن فیلم «متعادل کننده» بسیار یادآور اکشن‌های دهه‌های هشتاد و نود میلادی است؛ اکشن‌هایی که از فناوری‌های کامپیوتری بهره‌ای نداشتند و از جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و تبحر بازیگران و بدلکاران استفاده می‌کردند. این بدون شک یکی از نقاط مثبت فیلم، برای علاقه‌مندان قدیمی سینمای اکشن است و شاید برای نسلی که به جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری با تماشای مداوم فیلم‌های ابرقهرمانی عادت کرده، چندان خوشایند نباشد. دوربین فوکوآ در پرداخت صحنه‌های اکشن خوددار است و چندان تکان نمی‌خورد؛ روی سه پایه می‌ماند و اجازه می‌دهد که بازیگران و بدل کاران کار خود را بکنند و از گرفتن کلوزآپ‌های بی جا پرهیز می‌کند تا مخاطب همه‌ی اجزای صحنه را ببیند و لذت ببرد از داستان آدمی که قصد دارد فرصت دیگری به زندگی نکبت‌بار انسانی زخم خورده بدهد.

اما در نهایت مهم‌ترین دارایی فیلم بازی ود دنزل واشنگتن است. او چنان نقش این مرد همه فن حریف اما کم حرف را بازی کرده که هم می‌تواند در سکانس‌های اکشن پشت مخاطب را بلرزاند و هم کاری کند که در دیگر سکانس‌ها همچون مردی معصوم به نظر برسد.

«مایکل مک‌کال کارگری ساده‌ای است که در فروشگاهی کار می‌کند. او همیشه مراقب اطرافیانش است و به نیازهای آن‌ها رسیدگی می‌کند، این در حالی است که کسی از زندگی او چیزی نمی‌داند و حتی از گذشته‌اش با خبر نیست. مایکل تنها است و مدام به کافه‌ای سر می‌زند و آن جا کتاب می‌خواند. یکی از مشتریان ثابت آن کافه دختری کم سن و سال است که برای مبلغی پول مورد سواستفاده‌ی یک دار و دسته‌ی خلافکار قرار می‌گیرد. مایکل یواش یواش به این دختر نزدیک می‌شود و نسبت به او احساس مسئولیت می‌کند و در نهایت روزی تصمیم می‌گیرد که به این دختر کمک کند. اما مشکل این جا است که برای خلاص شدن دخترک از دست آزار و اذیت دیگران، باید از شر یک گروه تبهکار بین‌المللی خلاص شود …»

تابلو شاسی گالری استاربوی طرح دنزل واشنگتن مدل هنرمندان و بازیگران 033

۴. بلوند اتمی (Atomic Blonde)

بلوند اتمی

  • کارگردان: دیوید لیچ
  • بازیگران: شارلیز ترون، جیمز مک‌اووی و جان گودمن
  • محصول: ۲۰۱۷، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۷۹٪

در چند سال گذشته حضور بازیگران زن در قالب قهرمانان اکشن به رویه‌ای جذاب تبدیل شده است. خود شارلیز ترون در این چند سال گذشته، با فیلم‌هایی چون «نگهبانانی از دیرباز» و همین فیلم «بلوند اتمی» نشان داده که می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای ایفای نقش قهرمانان فیلم‌های اکشن باشد و گرچه کسی مانند آنجلینا جولی مدام از حال و هوای بازیگری فاصله گرفت و به کارگردانی و تهیه فیلم پرداخت، اما کسی چون او وجود داشت که جای خالی‌اش را پر کند. به ویژه این که به شکل سنتی بازیگران زن برای قابل باور شدن در چهارچوب قهرمان فیلم‌های اکشن کار سخت‌تری دارند.

سری فیلم‌های «جان ویک» قطعا یکی از مهم‌ترین فرنچایزهای سینمای اکشن در یکی دو دهه‌ی گذشته محسوب می‌شوند. حال دستیار کارگردان فیلم اول آن مجموعه همان فضای نئونی را گرفته و فیلمی با همان حال و هوا با نام «بلوند اتمی» ساخته و البته به جای قهرمان مرد آن فیلم، زنی کاریزماتیک نشانده و نقشش را هم به شارلیز ترون داده است. دیوید لیچ فیلم را از کامیک بوکی با نام «سردترین شهر» اقتباس کرده که به داستان‌های زنی می‌پردازد که در تلاش است تعدادی جاسوس دو جانبه را در زمان جنگ سرد در شهر برلین آلمان پیدا کند. بعد از موفقیت مجموعه فیلم‌های «جان ویک» هالیوود همان تم و حال و هوا را گرفت و شخصیت زنی را در قالب مرد آن فیلم نشاند تا از تمام پتانسیل‌های این ایده‌ی تازه در سینمای اکشن استفاده شود.

اما خب فیلم در زمان اکران چندان مورد استقبال قرار نگرفت و باید زمانی می گذشت تا دوباره کشف شود و سر از لیست فیلم‌های محبوب علاقه‌مندان سینمای اکشن درآورد. دلیل این امر و این دیده نشدن شاید به روحیه‌ی مخاطب بازگردد که دلش نمی‌خواهد ایده‌ای دستمالی شده را ببیند و شاید هم هنوز مخاطب انبوه به این درک نرسیده که زنی را در قالب یک فیلم پر از زد و خورد و بزن بزن بپذیرد. این در حالی است که با فیلم خوبی سر و کار داریم که قطعا ارزش تماشا کردن را دارد. در هر صورت فیلم «بلوند اتمی» به لحاظ پرداخت صحنه‌های اکشن یکی از بهترین فیلم‌های این فهرست است.

ترجیح دیوید لیچ در این جا بیش از هر چیزی بر خوب از کار در آمدن همین سکانس‌های اکشن فیلم است. او در واقع قصه را قربانی این سکانس‌های اکشن مفصل می‌کند و حتی حال و هوای جنگ سرد را دستاویزی برای رسیدن به این مقصودش قرار می‌دهد. و از همین جا می‌توان پی به شباهت‌های این فیلم و «استخراج ۲» برد؛ چرا که در آن فیلم هم همه چیز در خدمت فصل‌های اکشن مفصلی است که سازندگان برای فیلم خود تدارک دیده‌اند. البته که «بلوند اتمی» در رسیدن به مقصود خود به خاطره توانایی بیشتر سازندگانش در بهره‌ بردن از المان‌های سینمای اکشن و خلق حال و هوایی انتزاعی، از همتای خود موفق‌تر است و به همین دلیل هم مخاطب از تماشایش لذت بیشتری می‌برد.

از سوی دیگر نمی‌توان حال و هوای اروپای شرقی شهر برلین شرقی در «بلوند اتمی» را دید و به حال سازندگان «استخراج ۲» افسوس نخورد که چنین کلیشه‌ای و بدون ظرافت و خلاقیت تصویری از آن سوی دنیا ساخته‌اند. انگار خالقان «استخراج ۲» از امکان تماشای اثری چون «بلوند اتمی» بی بهره بوده‌اند تا کمی خلاقیت به خرج دهند و مردان خشن آن دار و دسته‌ی خلافکار خود را به شکلی متفاوت و البته جذاب‌تر خلق کنند.

«در دوران جنگ سرد، یک مامور مخفی سرویس اطلاعاتی انگلستان به آلمان فرستاده می‌شود تا درباره‌ی مرگ یکی از مامورین دیگر تحقیق کند. او باید در آن جا لیستی از مامورین گم شده پیدا کند و چرایی ناپدید شدن هر کدام را کشف کند. اما …»

کتاب جنگ سرد اثر کرل براین جونز انتشارات فرهنگ جاوید

۳. سالت (Salt)

سالت

  • کارگردان: فیلیپ نویس
  • بازیگران: آنجلینا جولی، آیزاک لیو شرایبر و چیویتل اجیفور
  • محصول: ۲۰۱۰، آمریکا و روسیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۶۲٪

در زمانه‌ی ساخته شدن اکشن‌های پرطرفداری که قهرمان‌هایشان مردان سفید پوست و خوش چهره بودند، ناگهان سر و کله‌ی این فیلم پیدا شد تا مخاطب با قهرمان زنی از جنس جیسون بورن در مجموعه‌ فیلم‌های «بورن» آشنا شود. قهرمان داستان «سالت» به لحاظ توانایی در انجام ماموریت‌های مختلف و البته مخفی ماندن و بازی با سازمان‌های مختلف جاسوسی، هیچ از آن همتای مردش کم ندارد و حتی در انجام تعقیب و گریز و زد و خورد، از وی هم تواناتر است. سازندگان می‌دانستند برای ساخت چنین شخصیتی، نیاز به بازیگری کاریزماتیک وجود دارد تا مخاطب با وی همراه شود و او را در قالب این قهرمان همه فن حریف بپذیرد. در چنین بستری انتخاب آنجلینا جولی انتخاب معرکه‌ای است، تا آن جا که بخش زیادی از جذابیت فیلم به حضور او بازمی‌گردد.

این انتخاب از این جهت هوشمندانه است که آنجلینا جولی از کاریزمایی ذاتی برخوردار است که وقتی بر پرده ظاهر می‌شود، نمی‌توان از او چشم برداشت. برای این کار حتی نیاز به اکت و بازی خاصی هم ندارد و صرف حضورش بر پرده کافی است. به همین دلیل هم برخی از آثار بسیار ضعیفش که به نظر هیچ توجیهی برای ساختشان وجود ندارد، به صرف حضور او بر پرده، دلیلی برای ساخته شدن پیدا می‌کنند. پر بیراه نیست که اگر او را حداقل برای یک دهه بزرگترین ستاره‌ی سینما بدانیم. حتی سرشناس‌تر و بزرگتر از شوهر سابقش یعنی برد پیت. قرار گرفتن نامش در هر تیتراژی فروش بلیط‌‌های آن فیلم را تضمین می‌کرد و مخاطب هم او را در قالب هر نقشی می‌پذیرفت.

در چنین چارچوبی «سالت» از توانایی‌های بازیگرش بهره می‌برد تا تصویری تلخ و سیاه درباره‌ی وضع بشر در جهان امروز بسازد. در این فیلم، هیچ چیزی آن گونه که به نظر می‌رسد نیست و قهرمان داستان مدام باید خود را به تکاپو بیاندازد تا از اوضاع سر دربیاورد. البته که مخاطب هم مدام یک قدم از قهرمان قصه عقب‌تر است و پس از تمام شدن ماجراها، به اطلاعات حیاتی در باب ماموریت‌های قهرمان داستان می‌رسد و متوجه می‌شود که چه اتفاقی افتاده است.

سکانس‌های اکشن «سالت» حتما هر مخاطب علاقه‌مند به سینمای اکشنی را راضی خواهد کرد. این سکانس‌ها چنان خوش ساخت از کار درآمده و دوربین فیلم‌ساز هم چنان همه چیز را در قابش قرار داده، که قطعا باعث سرگرم شدن مخاطب می‌شود. در چنین چارچوبی آن چه که کمی به فیلم ضربه می‌زند، داستان پیچیده‌ی آن است که کمی برای یک فیلم اکشن‌محور زیادی است. بخش عمده‌ای از این پیچیدگی هم به همان ایده‌ی سازندگان درباره‌ی چگونگی در میان گذاشتن جزییات ماموریت‌ها و اطلاعات قصه با تماشاگر بازمی‌گردد. این یک قدم عقب ماندن مخاطب از قهرمان داستان، اوایل فیلم باعث ایجاد تعلیق می‌شود، اما رفته رفته به اثر ضربه می‌زند.

در این جا هم مانند «استخراج ۲» با قهرمان زخم‌خورده‌ای طرف هستیم که برای انجام ماموریتی مجبور است که از خانواده‌اش بگذرد. قهرمانی که هر چه می‌زند، انگار قرار نیست که خودش روی خوش زندگی را ببیند و فقط دیگران از توانایی‌های او بهره مند می‌شوند.

«یک مامور با سابقه‌ی سازمان اطلاعاتی آمریکا با نام اولین سالت، ناگهان وسط مهمانی سالگرد ازدواجش فراخوانده می‌شود که از جاسوس دستگیر شده بازجویی کند. این جاسوس در اعترافاتش بیان می‌کند که یک مامور مخفی برای به قتل رساندن یکی از مقامات بلند پایه استخدام شده است. این مامور مخفی هم کسی نیست جز: اولین سالت …»

تابلو شاسی مدل آنجلینا جولی کد 7

۲. مردی در آتش (Man On Fire)

مردی در آتش

  • کارگردان: تونی اسکات
  • بازیگران: دنزل واشنگتن، کریستوفر واکن و داکوتا فانینگ
  • محصول: ۲۰۰۴، آمریکا و بریتانیا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۳۹٪

در ذیل مطلب فیلم «متعادل کننده» اشاره شد که ایده‌ی پرداختن به زندگی زنان و مردانی که گذشته‌ای تلخ دارند و ناگهان برای رسیدن به رستگاری خود را به آب و آتش می‌زنند، یکی ایده‌های محبوب سازندگان سینمای اکشن است. این ایده بارها و بارها به فیلم تبدیل شده و البته چه کسی بهتر از تونی اسکات می‌تواند یکی از ایده‌های مهم ژانر اکشن را به فیلم تبدیل کند.

در مواجهه با فیلم «مردی در آتش» دوباره با مردی طرف هستیم که باید برای نجات جان دختری از چنگ گروگان‌گیرها، همه چیز را زیر و رو کند. او با گذشته‌ی پر از خشونتش مشکل دارد و هیچ ابایی هم از مرگ ندارد. از این منظر بسیار به قهرمان «استخراج ۲» شبیه است. از سوی دیگر گروهی از مردان بی رحم در برابرش قرار دارند که از جایی به بعد در جستجوی راهی برای انتقام می‌گردند و البته داستان یک خیانت از سوی شخصی نزدیک به قهرمان، که بیش از پیش این دو فیلم را به هم نزدیک می‌کند.

تونی اسکات سبک خود را در کارگردانی سینمای اکشن داشت. اوج کار او در ارائه‌ی این سبک را می‌توان در همکاری‌های مختلفش با دنزل واشنگتن و به ویژه در همین فیلم «مردی در آتش» دید. دوربین لرزان و قطع نماهای عینی به تصاویری ذهنی که فضای پر آشوب اطراف قهرمان را به خوبی ترسیم می‌کند و همین‌طور ریتم سریع داستان از المان‌های سبکی تونی اسکات هستند. نکته‌ی دیگر در برخورد با سینمای او، تاکید بر شخصیت‌ها و پرورش آن‌ها در کنار تعریف کردن داستان است. از سویی دیگر تونی اسکات استاد استفاده از موسیقی در فیلم‌هایش بود؛ تصاویر فیلم‌هایش به خوبی با موسیقی مورد استفاده در فیلم همراه می‌شود و مخاطب را به دل قصه می‌کشاند.

در این جا با داستان ربوده شدن دختر بچه‌ای روبه رو هستیم که توسط یک باند مخوف و البته بسیار پیچیده‌ی آدم‌ربایی ربوده می‌شود. این باند تمام تلاش خود را می‌کند که لو نرود و البته خرده حسابی هم با طرف مقابل خود دارد. اما در آن سو هم مردی کارکشته وجود دارد که برایش این مساله، یک مساله‌ی صرفا کاری نیست و علاقه‌اش به آن دختر همه چیز را شخصی کرده است. از طرف دیگر این مرد باید چیزی را به خودش ثابت کند؛ او در تمام طول زندگی خود بازنده بوده و چیزی برای از دست دادن ندارد و باید بتواند از پس این یک کار برآید تا پیش خود شرمنده نباشد.

نکته‌ی جذاب فیلم تمرکز بر همین شخصیت واداده و پرداخت درست آن است. درست همین جا است که «مردی در آتش» از فیلمی چون «استخراج ۲» پیشی می‌گیرد و به اثری معرکه تبدیل می‌شود. این مرد برای نجات دختر چنان تبحری به خرج می‌دهد و چنان توانایی شگرفی دارد که طرف مقابلش تصور آن را هم نمی‌تواند بکند. به همین دلیل فیلم «مردی در آتش» پر است از صحنه‌های اکشنی که به واسطه‌ی جلوه‌های ویژه‌ی میدانی فیلم‌برداری شده است و حال و هوای فیلم‌های اکشن قدیمی را دارد.

اما «مردی در ‌آتش» فقط همین سکانس‌های اکشن جذاب نیست. تونی اسکات به خوبی می‌داند که برای همراه کردن مخاطب، اول باید شخصیتی جذاب بسازد. بازی دنزل واشنگتن در قامت این مرد تیپا خورده یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی او است.

«جان کریسی، مامور سابق آمریکایی به مکزیک می‌رود تا با دوست قدیمی خود پل ملاقات کند. پل به او پیشنهاد می‌کند که شغل محافظت از دختر یک ثروتمند محلی را قبول کند. جان می‌پذیرد اما او که معتاد شده، در فکر خودکشی است و دست به این اقدام هم می‌زند اما تفنگش عمل نمی‌کند. پس از آن جان بسیار به آن دختر وابسته می‌شود و سعی می‌کند تا می‌تواند برای وی وقت بگذارد اما روزی دخترک توسط عده‌ای ناشناس ربوده می‌شود. جان به مادر دختر قول می‌دهد که حتما او را پیدا خواهد کرد …»

۱. جان سخت (Die Hard)

جان سخت

  • کارگردان: جان مک‌تیرنان
  • بازیگران: بروس ویلیس، آلن ریکمن و الکساندر گودونوف
  • محصول: ۱۹۸۸، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۴٪

شاید در نگاه اول اشتراکات چندانی میان «جان سخت» و «استخراج ۲» وجود نداشته باشد؛ به ویژه این که تمام داستان فیلم «جان سخت» در یک ساختمان می‌گذرد و لوکیشن «استخراج ۲» مدام عوض می‌شود. البته «استخراج ۲» سکانس اکشن مفصلی دارد که در یک آسمانخراش در وسط یک کلان‌شهر می‌گذرد، اما آن سکانس، یکی از فصل‌های مفصل پر از زد و خورد این فیلم است.

اما برای لحظه‌ای داستان دو فیلم را با هم مقایسه کنید تا متوجه شباهت‌ها شوید. در «جان سخت» با آدم همه فن حریفی طرف هستیم که قصد دارد گروهی گروگان را از دست گروگانگیرها نجات دهد. اتفاقا یکی از گروگان‌ها هم آشنایی نزدیکی با وی دارد. از سوی دیگر قهرمان داستان مانند قهرمان «استخراج ۲» علاوه بر توانایی زیاد در انجام ماموریت، به هیچ عنوان وا نمی‌دهد و پا پس نمی‌کشد.

از سوی دیگر «جان سخت» را پدر فیلم‌های اکشن عصر حاضر می‌دانند و از آن جایی که «استخراج ۲» ادامه دهنده‌ی راه همان فیلم‌ها است، قرار گرفتنش را در این لیست اجتناب‌ناپذیر می کند. در این اکشن‌ها دیگر خبری از آن قهرمانان عضلانی پایبند به اصول سفت و سخت اخلاقی نیست که حتی یک حرف بی‌ادبانه از دهانشان خارج نمی‌شد. اتفاقا قهرمان این فیلم هر جا که خود لازم ببیند بد دهنی می‌کند و متلکی به طرف مقابل می‌پراند اما هیچکدام از این‌ها باعث نمی‌شود تا با فیلمی پرده‌در و بی‌پروا روبه‌رو شویم بلکه در پایان آن چه که به خاطر می‌آوریم قهرمانی فردی و لجباز است که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست تسلیم شود: به همین دلیل هم نام فیلم «جان سخت» است.

جان مک‌تیرنان تمام تمرکز خود را بر دوئل میان دو طرف قصه گذاشته است. در یک سمت مردانی تا بن دندان مسلح هستند که رییسی دیوانه دارند و در طرف دیگر هم مردی تنها که باید از هوش و توانایی خود استفاده کند تا بر این مردان پیروز شود. فیلم‌ساز نیروی پلیس را عمدا پشت در محل وقوع حوادث نگه می‌دارد تا بر تنهایی قهرمان داستان خود در برابر یک لشکر مسلح تاکید کند. این تنهایی دقیقا همان چیزی است که از قهرمان داستان مردی منحصربه فرد می‌سازد که فیلم را به اثری فراتر از انتظار تبدیل می‌کند و البته همه‌ی این‌ها به لطف حضور بروس ویلیس بر پرده‌ی سینما است.

غیرممکن است که از طریق کلمات بتوان لذت تماشای دیوانگی بروس ویلیس بر پرده‌ی سینما را منتقل کرد. این سرگرمی با چنان ریتمی همراه است که به شما اجازه نمی‌دهد حین تماشای فیلم لحظه ای پلک بزنید. بخشی از این سرگرمی هم به کمدی مطبوعی بازمی‌گردد که در طول فیلم در جریان است. فیلم چندتایی از بهترین سکانس‌های اکشن تاریخ سینما را در خود جای داده است و هم‌چنین برخوردار از یکی از معروف‌ترین ضدقهرمان‌های سینمای اکشن است. از سویی دیگر جان مک‌تیرنان با ساختن فیلم «جان سخت» نشان داده که می‌توان اکشنی جذاب در مکان‌های بسته و داخلی هم خلق کرد و این نوع سینما چندان هم نیاز به دکورهای عظیم و سکانس‌های پر از خون و خونریزی ندارد.

«جان سخت»، بروس ویلیس را به ستاره‌ای شناخته شده تبدیل کرد. میزان استقبال از کاراکتر بی کله‌ی او در این فیلم آن قدر زیاد بود که حتی زمانی که در فیلمی دیگر هم بازی می‌کرد مردم توقع داشتند که او از پا ننشیند و تا آخر به مبارزه ادامه دهد. موضوعی که او را در صدر قهرمانان فیلم‌های اکشن قرار می‌دهد؛ جایی کنار بزرگانی مانند آرنولد شوارتزنگر یا سیلوستر استالونه. پس تماشای این فیلم و دنباله‌هایش بر هر دوست‌دار ژانر اکشنی واجب است.

«گروهی تروریست ساختمان مرکزی یک شرکت ژاپنی در لس آنجلس را تصرف می‌کنند و در شب کریسمس مهمانان جشن سال نو را به گروگان می‌گیرند. جان مک‌لین پلیسی نیویورکی ست که در آرزوی آشتی با همسرش به طور اتفاقی در همان شب به آنجا می‌آید. حال او باید یک تنه در برابر این گروه تا دندان مسلح بایستد …»

تابلو شاسی بکلیت طرح بازیگر سینمای هالیوود بروس ویلیس مدل SH-S4026
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه