۱۰ کارگردان بزرگ سینما که در موسیقی ذوق خوبی دارند

۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
کارگردان

موسیقی همیشه بخش مهمی از فیلم بوده و فیلم‌های زیادی وجود دارند که از موسیقی یا ترانه‌های خاص برای صحنه‌های کلیدی استفاده می‌کنند. با این حال، برخی از کارگردان‌ها موفق می‌شوند آنقدر با موسیقی و فیلم رابطه‌ی نزدیک برقرار کنند که به‌ خاطر نوع موسیقی‌ای که در آثارشان به کار می‌برند، به اندازه‌ی خود فیلم‌ها شناخته می‌شوند.

برخی از کارگردانان موسیقی‌های متن‌ بسیار خوبی برای فیلم‌های خود تنظیم کرده‌اند، مانند سوفیا کاپولا برای «گمشده در ترجمه» (Lost in Translation)، نیکلاس ویندینگ رفن برای «رانندگی» (Drive)، بن زایتلین برای «جانوران حیات وحش جنوب» (Beasts of the Southern Wild)، پل توماس اندرسون برای «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread)، و بسیاری دیگر، اما در این فهرست نگاهی به برخی از کارگردانانی کردیم که بارها و بارها سلیقه‌ی بی عیب و نقص خود را در انتخاب موسیقی و در طول کارنامه‌ی سینمایی پربارشان ثابت کرده‌اند. کارگردانانی که به موسیقی در فیلم‌هایشان به ‌عنوان یک شخصیت یا به‌ عنوان یک عنصر روایت نگاه کرده‌اند و نه تنها پس‌زمینه‌ای برای پر کردن فیلم.

۱۰. لارس فون تریه

لارس

آثار لارس فون تریه همیشه کاملا قطبی بوده و بیشتر به دلیل مضامین سخت با استقبال متفاوتی از سوی منتقدان و طرفداران مواجه شده است. اما از این کارگردان دانمارکی باید به خاطر استفاده‌ی خلاقانه از موسیقی در برخی از شناخته شده‌ترین آثارش یاد کرد.

امروزه هنوز هم درباره‌ی «رقصنده در تاریکی» (Dancer in the Dark) فیلم تحسین شده‌ی فون تریه محصول سال ۲۰۰۰ صحبت می‌شود، البته بیشتر به دلیل همکاری پر سر و صدا بین او و بیورک، که در این فیلم ایفای نقش کرد و عهد بست که دیگر پس از آن تجربه، بازی نکند.

با این وجود، همکاری آن‌ها نه تنها یک فیلم قدرتمند، بلکه یک موسیقی متن مبتکرانه نیز به همراه داشت. (Selmasongs) آلبوم موسیقی متن فیلم که توسط بیورک، فون تریه، مارک بل و اسیون نوشته شده بود، به دلیل ترکیبی از دید منحصر به فرد بیورک با رنج شخصیتش مورد تحسین قرار گرفت و در نهایت به نامزدی اسکار برای آهنگ (I’ve Seen It All) ختم شد.

تحسین برانگیزترین لحظه‌ی موسیقی فون تریه زمانی بود که تصمیم گرفت از پیش درآمد اپرای ریشارد واگنر با نام «ترستان و ایزولده» (Tristan und Isolde) در «مالیخولیا» (Melancholia) استفاده کند. در طول فیلم از این پیش درآمد استفاده می‌شود و حتی در جاهایی فیلم با همان سرعت موسیقی تدوین شده است. فون تریه پس از مواجهه با بخشی از کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» که در آن مارسل پروست استدلال می‌کند که پیش درآمد واگنر بهترین اثر تمام دوران است، تصمیم گرفت از این موسیقی استفاده کند.

۹. وس اندرسون

اندرسون

وس اندرسون به خاطر سبک بسیار متمایزش شناخته می‌شود. در حالی که ممکن است سبک بصری منحصر به فردش علامت تجاری اصلی او باشد، او همچنین برای انتخاب‌های موسیقی آثارش شناخته شده است. استفاده‌ی او از موسیقی پاپ دهه‌های ۶۰ و ۷۰ معمولا باعث تجدید علاقه به آهنگ‌هایی شد که وی در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد.

در «زندگی در آب با استیو زیسو» (The Life Aquatic with Steve Zissou)، دیوید بویی به عنوان نقطه‌ی اصلی الهام‌ برای موسیقی متن است که شامل برخی از آثار اصلی او مانند «زندگی در مریخ» (Life on Mars) و «ملکه‌ی عوضی» (Queen Bitch) و همچنین کاورهایی است که توسط سئو جورج به زبان پرتغالی خوانده شده است. برخی از این کاورها در واقع توسط جورج به صورت زنده در فیلم اجرا می‌شوند و اندرسون از این موسیقی برای روایت بخشی از داستان استفاده می‌کند.

عشق اندرسون به موسیقی راک کلاسیک از طریق فراوانی آهنگ‌های راک کلاسیک نمادین که در فیلم‌هایش استفاده می‌کند، آشکار می‌شود. به عنوان یکی از طرفداران بزرگ رولینگ استونز، او بارها آهنگ‌های این گروه را در آثارش به کار برده است.

اندرسون در اولین فیلم خود «منور» (Bottle Rocket) از ترانه‌ی «مرد ۲۰۰۰» (۲۰۰۰ Man) رولینگ استونز در اوج فیلم استفاده می‌کند، در حالی که در «خانواده‌ی اشرافی تننبام» (The Royal Tenenbaums) از کاور اینسترومنتال «هی جود» (Hey Jude) که توسط ارکستر موتاتو موزیکا (The Mutato Muzika Orchestra) نواخته شد برای ترسیم پرتره‌ای از خانواده‌ی تننبام استفاده می‌کند.

۸. وونگ کار وای

وای

وونگ کار وای، فیلمساز صاحب سبک، بدون استفاده از فیلمنامه و با تکیه بر حالات روحی و بداهه‌پردازی کارگردانی می‌کند. فیلم‌های او به دلیل ماهیت استفاده از موسیقی به عنوان جوهره‌ی آثارش و نحوه‌ی دیکته کردن ریتم فیلم‌هایش، حتی با موزیک ویدیو مقایسه شده است.

یکی از نمونه‌های کامل نقشی که موسیقی در فیلم‌های وونگ دارد، فیلم رمانتیک او در سال ۲۰۰۰ با نام «در حال و هوای عشق» (In the Mood For Love) است. این فیلم درباره‌ی زن و مردی است که به محض مشکوک شدن نسبت به خیانت همسرانشان با هم رابطه‌ی نامشروع برقرار می‌کنند.

قطعه‌ی (Yumeji’s Theme) ساخته‌ی شیگرو امبایاشی چندین بار در طول فیلم و هر بار که زوج با یکدیگر ملاقات می‌کنند تکرار می‌شود. این قطعه به طور معمول قبل از اینکه زن و مرد شانس کنار هم قرار گرفتن را داشته باشند، محو می‌شود، اما هر بار که آن‌ها ملاقات می‌کنند و قطعه از نو شروع می‌شود، کمی بیشتر به طول می‌انجامد. و تنها زمانی که به طور کامل این قطعه پخش می‌شود، صدای غم‌انگیز آن سرنوشت قریب‌الوقوع زوج را منعکس می‌کند.

در «چانگ کینگ اکسپرس» (Chungking Express) وونگ از «کالیفرنیا دریمین» (California Dreamin) ساخته‌ی گروه ماماز اند پاپاز (Mamas and the Papas) در قسمت دوم فیلم بارها و بارها استفاده می‌کند. به عنوان یکی از آهنگ‌های مورد علاقه‌ی شخصیت فیلم و به عنوان نشانه‌ای برای علاقه‌ی او به کالیفرنیا، از این آهنگ برای ایجاد شخصیت و انگیزه‌های او استفاده می‌شود. وونگ زمانی که شخصیت فیلمش پس از ترک کالیفرنیا با معشوق خود ملاقات می‌کند، صحنه‌ای تاثیرگذار را ترسیم می‌کند و کل صحنه با پخش مداوم آهنگ در صحنه‌های قبل از آن تقویت می‌شود.

۷. آندری تارکوفسکی

تارکوفسکی

از آندری تارکوفسکی به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ یاد می‌شود. سبک فیلمبرداری، ساختار نامتعارف و مضامین او زبان جدیدی را در هنر فیلمسازی خلق کرده است. در حالی که برخی از کارگردانان از موسیقی به عنوان یک قطعه‌ی اصلی در فیلم‌های خود استفاده می‌کنند، برخی دیگر با موفقیت از رویکرد مینیمالیستی استفاده می‌کنند که مخالف استفاده‌ی بیش از حد از موسیقی در فیلم است.

این در مورد تارکوفسکی نیز صادق است. او معتقد بود که با استفاده از صدا و موسیقی طبیعی می‌توان واقعیت را تا حد ممکن منعکس کرد. او از موسیقی برای بیان استعاره و تقویت ارتباط بین فیلم و تماشاگر استفاده کرد.

تارکوفسکی برای موسیقی متن فیلم‌هایش مانند «سولاریس» (Solaris)، «آینه» (The Mirror) و «استاکر» (Stalker) با همکاری آهنگساز ادوارد آرتمیف صدایی متمایز خلق کرد که در کنار تصاویر این کارگردان، دنیای درونی یک فرد را، همانطور که در فیلم تصور می‌شود، تداعی می‌کرد. در «آینه» که فاقد یک روایت آشکار است، موسیقی متن آرتمیف کل فیلم را به دوش می‌کشد و در قلب آن قرار می‌گیرد.

۶. جیم جارموش

جارموش

از آنجایی که جیم جارموش خود یک موسیقی‌دان است، جای تعجبی ندارد که به موسیقی‌ای که در فیلم‌هایش استفاده می‌کند بسیار توجه داشته باشد. او مخالف دوبله‌ی فیلم‌هایش برای تماشاگران خارجی است.

یکی از دلایل مخالفت او این است که می‌خواهد مطمئن شود شخص دیگری نمی‌تواند آهنگ‌هایی را که در فیلم‌هایش پخش می‌شود دیکته کند، که یادآور فیلم‌های تجاری گذشته است که در آن از موسیقی برای فروش ترانه استفاده می‌شد، نه پیشبرد داستان یا عمق بخشیدن به شخصیت‌های آن.

در نمونه‌ای از قرار دادن موسیقی به عنوان یکی از شخصیت‌های فرعی در آثار جارموش، می‌توان فیلم «عجیب‌تر از بهشت» (Stranger Than Paradise) او محصول سال ۱۹۸۴ را مثال زد که موسیقی متن فیلمی را جان لوری، از بازیگران فیلمش نوشت. علاوه بر اثر اصلی لوری، در موسیقی متن فیلم «تو را افسون کردم» (I Put a Spell on You) از جی هاوکینز به عنوان صدای نسخه‌ی خیالی آمریکایی یک شخصیت استفاده شده است.

جارموش پس از اینکه اجازه‌ی استفاده از این آهنگ را گرفت، با انتخاب خود هاوکینز در نقش کارمند شب در «قطار مرموز» (Mystery Train) در سال ۱۹۸۹، قدردانی خود را نشان داد. منبع اصلی تاثیر موسیقی فیلم بدون شک الویس پریسلی است. قطعه‌ای که عنوان آن را نیز به فیلم وام می‌دهد چندین بار در طول فیلم پخش می‌شود، از جمله در تیتراژ ابتدایی و پایانی.

یکی از سه داستان ارائه شده در فیلم، شخصیتی را نشان می‌دهد که به الویس علاقه دارد و به هتل آرکید می‌رسد که در هر اتاق پرتره‌ای از این هنرمند قرار گرفته است. پادشاه راک اند رول همه جا در فیلم حضور دارد زیرا جارموش همچنین از ترانه‌ی «ماه آبی» (Blue Moon) این خواننده در سه زمان مختلف در طول فیلم استفاده می‌کند. اگرچه در حد حرف و کلام ممکن است این کار زیاده‌روی به نظر برسد، جارموش آهنگ و صحنه‌ها را آنقدر خوب با هم ترکیب می‌کند که نمی‌توانید قدردان تکرار این کار او نباشید.

۵. ادگار رایت

رایت

تاثیرات موسیقایی ادگار رایت همیشه راهی به فیلم‌های او پیدا کرده‌اند، مانند لحظات موسیقایی عالی در سه فیلمی که سه‌گانه‌ی «کورنتو» (Cornetto) را تشکیل می‌دهند و استفاده از «منو الان متوقف نکن» (Don’t Stop Me Now) کوئین در «شان می‌میرد» (Shaun of the Dead) که هنوز هم تازگی دارد.

در «اسکات پیلگریم در برابر دنیا» (Scott Pilgrim vs. the World)، موسیقی نقش اصلی فیلم را بازی می‌کند. با توجه به اینکه شخصیت اصلی بخشی از گروه ساختگی Sex Bob-Omb است، لحظات موسیقایی زیادی برای انتخاب وجود دارد، اما یکی از نکات برجسته‌ی فیلم صحنه‌ای است که در آن شخصیت بری لارسون آهنگ «گوسفند سیاه» (Black Sheep) را اجرا می‌کند. تجربه‌ی رایت در کارگردانی موزیک ویدیوها در سراسر فیلم مشهود است. جلوه‌های بصری در هماهنگی کامل با موسیقی هستند و در هیچ نقطه‌ای احساس نمی‌شود که موسیقی به سادگی روی یک صحنه قرار گرفته شده است.

بزرگترین ویترین تاثیرات موسیقایی او با «بیبی راننده» (Baby Driver) در سال ۲۰۱۷ بود، فیلمی که در آن موسیقی به تنهایی به عنوان یک شخصیت عمل می‌کند. در «بیبی راننده» موسیقی در صحنه اتفاق می‌افتد، به این معنی که حداقل یک شخصیت آن را می‌شنود، و جای خود را به موسیقی متن می‌دهد.

شخصیت اصلی انسل الگورت نمی‌تواند بدون انتخاب آهنگ عالی و هماهنگ کردن آن با آنچه در اطرافش اتفاق می‌افتد، یک فرار مناسب را پیاده‌سازی کند. این را می‌توان به عنوان یک فرا ارجاع به عمل فیلمسازی در نظر گرفت.

فیلم با انتخاب آهنگ «شلوار دمپا گشاد» (Bellbottoms) اثر جان اسپنسر (Jon Spencer Blues Explosion) توسط بیبی در حالی که او ماشین فرار را به دنبال سرقت از بانک می‌راند، شروع می‌شود. از دیگر نکات برجسته‌ی فیلم می‌توان به موسیقی (B-A-B-Y) اثر کارلا توماس و Harlem Shuffle توسط باب و ارل و همچنین دو آهنگ انتخاب شده برای شخصیت لیلی جیمز، با عنوان «دبورا» (Deborah) از تی رکس و «دبرا» (Debra) از بِک اشاره کرد، که قبلا بعضی از این آهنگ‌ها را در موسیقی متن «اسکات پیلگریم در مقابل دنیا» استفاده کرده بود.

۴. کوئنتین تارانتینو

تارانتینو

این حقیقت که کوئنتین تارانتینو از طرفداران بزرگ موسیقی است بر کسی پوشیده نیست. او برخی از به یاد ماندنی‌ترین لحظات را در فیلم‌هایش خلق کرده است و همواره ذوق منحصر به فرد خود را در موسیقی فیلم‌هایش به نمایش گذاشته است.

با توجه به تاثیر آهنگ‌های تارانتینو، روش او برای انتخاب آن‌ها ممکن است کمی ساده به نظر برسد. او اظهار داشت هر زمان که در حال نوشتن فیلمی باشد یا به سادگی ایده‌ی یک فیلم را در ذهن خود داشته باشد، شروع به پخش لیستی از مجموعه موسیقی‌های عظیم خود کرده و در نهایت یکی را انتخاب می‌کند.

چیزی که او بر آن تاکید زیادی دارد، آهنگ تیتراژ آغازین به عنوان راهی برای نشان دادن کلیت فیلم است. پس جای تعجب نیست که بیشتر سکانس‌های آغازین او نمادین شده‌اند و انتخاب‌های موسیقی مترادف با استفاده از آن‌ها در فیلم هستند.

تارانتینو در «جکی براون» (Jackie Brown) تیتراژ آغازین را از ترانه‌ی «خیابان ۱۱۰ام» (۱۱۰th Street) ساخته‌ی بابی وومک انتخاب کرد. این آهنگ لحن را برای بقیه‌ی فیلم و انتخاب‌های مختلف روح و ترس الهام گرفته از دهه‌ی ۷۰ تنظیم می‌کند. «پالپ فیکشن» (Pulp FIction) با نسخه‌ی آمریکایی «مسیرلو» (Misirlou) از دیک دیل، تقریبا در یک دقیقه مقدمه‌‌ی تمام آنچه را که باید درباره‌ی فیلم بدانیم به ما می‌گوید.

برای «بیل را بکش» (Kill Bill)، تارانتینو از اعضای گروه وو تنگ کلن RZA برای تولید موسیقی متن استفاده کرد و اولین فیلم به دلیل استفاده‌ی عالی از موسیقی کلاسیک نانسی سیناترا با نام «بنگ بنگ» (Bang Bang) مورد توجه قرار گرفت. آهنگ به قدری با فیلم مطابقت داشت که امروزه گوش دادن به آن بدون فکر کردن به حماسه‌ی انتقام دو قسمتی تارانتینو دشوار است.

تارانتینو که از طرفداران بزرگ انیو موریکونه است، چندین بار تلاش کرد تا با این آهنگساز افسانه‌ای کار کند (موریکونه به دلیل سرعت بالای تولید از آهنگسازی برای «حرام‌زاده‌های لعنتی» (Inglourious Basterds) خودداری کرد) و چندین بار از موسیقی او استفاده کرده است تا اینکه سرانجام توانست او را مجبور به ساخت موسیقی «هشت نفرت انگیز » (The Hateful Eight) کند. این موسیقی برای موریکونه جایزه‌ی اسکار را به ارمغان آورد، که درذ واقع اولین جایزه‌ی او در یک رده‌ی رقابتی به شمار می‌رفت.

۳. برادران کوئن

کوئن

جوئل و اتان کوئن فیلم‌های زیادی را کارگردانی کرده‌اند که اکنون کلاسیک به حساب می‌آیند، و سلیقه‌ی فوق‌العاده‌ی آن‌ها در ترکیب صحنه‌ها با موسیقی عالی، گواهی بر استعداد آن‌ها است. سلیقه‌ی بسیار متنوع به انتخاب‌های موسیقی آن‌ها کمک کرده و منجر به ماندگار و نمادین شدن سکانس‌های فیلم‌هایشان می‌شود.

جای دوری نرویم و با نگاهی به «لبوفسکی بزرگ» (The Big Lebowski) متوجه خواهید شد که احتمالا یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های کالت تاریخ است. برادران کوئن یک سکانس استادانه درست می‌کنند که فانتزی «دود» ناشی از مواد مخدر را به تصویر می‌کشد که در آن او رویای گوتربال‌ها را در سر می‌پروراند، فیلمی بزرگسالانه با بازی او و عشقش، ماد، با ظاهری از صدام حسین، که همه‌ی آن با کنی راجرز و نسخه‌ی اول (Just Dropped In) تقریبا به طور کامل پخش می‌شود.

موسیقی متن «ای برادر، کجایی؟» (O Brother, Where Art Thou?) توسط تی بون برنت تولید شد، که از نزدیک با نویسندگان/کارگردانان در حالی که هنوز روی فیلمنامه کار می‌کردند همکاری داشت تا مطمئن شود که موسیقی متن به‌جای یک قطعه‌ی پشتیبان، بخشی جدایی‌ناپذیر از فیلم باشد. موسیقی استفاده شده در فیلم بیشتر موسیقی محلی مخصوص آن دوره است.

قطعه‌ی «من مرد همیشه غمگینم» (I am a Man of Constant Sorrow) در چندین نسخه در فیلم استفاده شده است (و حتی با تغییرات بیشتری در موسیقی متن ظاهر می‌شود). این قطعه‌ی محوری و موسیقی متن فیلم است، زیرا سه نفر را در طول سفر خود نشان می‌دهد. این موسیقی متن به یک قطعه‌ی پرفروش تبدیل شد و حتی جایزه‌ی گرمی آلبوم سال را دریافت کرد و میراث خود را تثبیت کرد.

۲. استنلی کوبریک

کوبریک

استنلی کوبریک به کمال‌گرایی شهرت دارد. سبک کارگردانی او به دلیل استرس احتمالی که بازیگرانش را تحت آن قرار می‌داد تا مطمئن شود که می‌تواند بهترین برداشت را داشته باشد، همیشه پر حاشیه بود. علاوه بر این، او معمولا زمان زیادی را در اتاق تدوین می‌گذراند و دوباره مطمئن می‌شد که هر صحنه بی‌نقص باشد. اعتیاد او به موسیقی نیز در این امر نقش بسزایی داشت. برای جستجوی یک قطعه موسیقی عالی به منظور اجرای صحنه‌هایش، گاهی اوقات هفته‌ها وقت می‌گذاشت.

برجسته کردن یک لحظه‌ی خاص در فیلم‌شناسی کوبریک برای نمایش استفاده‌ی انقلابی‌اش از موسیقی، کار تقریبا غیرممکنی است، اما می‌توان به «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) به عنوان نمونه‌ای از چگونگی تغییر شیوه‌ی استفاده از موسیقی در فیلم پرداخت.

برای این فیلم کلاسیک، کوبریک در ابتدا آهنگی را به الکس نورث سفارش داد که تصمیم گرفت از آن در طول پس از تولید استفاده نکند. او در عوض قطعاتی مانند «چنین گفت زرتشت» اثر ریچارد اشتراوس و «لوکس آترنا» اثر گیورگی لیگتی را انتخاب کرد تا شاهکار علمی-تخیلی خود را بسازد.

کوبریک با تصمیم‌گیری در مخالفت با سفارش ساختن موسیقی اصلی و در عوض استفاده از آهنگ‌های از پیش ضبط‌شده‌ی موسیقی کلاسیک، با موسیقی مانند یک هنرپیشه رفتار کرد. موسیقی دیگر فقط یک افزونه برای یک صحنه یا یک ویژگی تزئینی اضافی نبود. در عوض، موسیقی کلاسیکی که او با دقت انتخاب کرد، ساخته شده بود تا هر صحنه را برجسته کند و به طرح کلی بیافزاید، درست مانند یک شخصیت واقعی.

۱. مارتین اسکورسیزی

اسکورسیزی

مارتین اسکورسیزی تاثیر زیادی بر اکثر فیلمسازان این فهرست داشته است، به خصوص در مورد استفاده از موسیقی در فیلم. انتخاب آهنگ‌های او بسیار فراتر از تعریف حال و هوای صحنه یا کل فیلم است. انتخاب‌های او به طور فعال بر اکشن فیلم تاثیر می‌گذارد، زیرا اسکورسیزی صحنه‌هایی برای موسیقی طراحی می‌کند، نه برعکس.

چندین نفر از همکاران او با تحسین از علاقه‌ی اسکورسیزی به موسیقی و نحوه‌ی درهم آمیختگی آن با ایده‌ی فیلم در ذهن او صحبت کردند. حتی سال‌ها قبل از فیلم‌برداری یک صحنه، زمانی که هنوز ایده‌ای وجود ندارد، اسکورسیزی دقیقا می‌داند که می‌خواهد از چه آهنگی استفاده کند.

«خیابان‌های پایین شهر» (Mean Streets) فیلم پرفروش اسکورسیزی، با بازی رابرت دنیرو و هاروی کایتل بود و صحنه‌ای که در آن کایتل شاهد ورود دنیرو با دو دختر در کنارش با آهنگ Jumping Jack Flash از رولینگ استونز هستند را می‌توان نقطه‌ی شروع واقعی یک مشارکت سینمایی دانست که در طول سال‌ها به ایجاد لحظات نمادین ادامه داد.

رولینگ استونز در مرکز چند صحنه‌ی دیگر فیلم‌های اسکورسیزی قرار دارد. مانند آهنگ «پناهگاه خانوادگی» (Gimme Shelter) در «رفقای خوب» (Goodfellas)، «کازینو» (Casino) و به ویژه «رفتگان» (The Departed).

ترکیب یکی از طولانی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما با ترانه‌ی «و سپس او مرا بوسید» (And Then He Kissed Me) ساخته‌ی کریستال‌ها در «رفقای خوب» نمونه‌ی دیگری از این است که اسکورسیزی چقدر دیدگاه خود را درک کرده و چگونه اجرا می‌کند.

شاید هر کس دیگری تصور کند که آهنگ پاپی مانند «عزیز من باش» (Be My Baby) ساخته‌ی گروه رونتس در مقابل سکانس آغازین «خیابان‌های پایین شهر» (Mean Streets) کار نمی‌کند، اما اسکورسیزی راهی برای ترکیب موسیقی و جلوه‌های بصری پیدا کرد که توانست انتظارات را زیر سوال ببرد و طرز فکر مردم را نسبت به موسیقی در فیلم تغییر دهد و راه را برای بسیاری از کارگردانان دیگر هموار کند تا از او الگو برداری کنند.

منبع: taste of cinema

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۳ دیدگاه
  1. Avatar مهدی

    نولان و زیمر: مارو دور ننداز :((

  2. Avatar Ali

    سرجیو لئونه فراتر از این لیسته
    یک مشت دلار
    روزی روزگاری در غرب
    خوب بد زشت

  3. Avatar مم

    نولان کشکه؟؟

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه