۱۰ کارگردان زن برتر سینمای ایران از بهترین تا بدترین

۳ دی ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۵ دقیقه

فیلم سینمایی «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی بار دیگر توانایی‌های کارگردانان زن سینمای ایران را به علاقه‌مندان نشان داد. «آتابای» درامی عاشقانه با کارگردانی‌ چشم‌نواز و حساب شده است و باید این فیلم را یکی از بهترین فیلم‌های اکران شده‌ی‌ سینمای ایران در سال ۱۴۰۰ دانست.

فیلمسازان زن سینمای ایران اگرچه تعدادشان خیلی زیاد نیست ولی درک بالایی از سینما و ترسیم موقعیت‌های دراماتیک دارند و هربار که پشت دوربین قرار می‌گیرند معمولا فیلم‌های خوبی را کارگردانی می‌کنند. نگاه متفاوت کارگردانان زن به مسائل انسانی و اجتماعی، تنوع و تکثر را به سینما ‌آورده و تماشاگران را با دیدی تازه به سوژه‌ها آشنا ‌کرده است. زنان در پرداختن به بعضی مسائل شاخک‌های تیزتری دارند و با نگاهی موشکافانه و جزئی‌نگر وقایع را مقابل دوربین‌شان به تصویر در می‌آورند.

برای بررسی وضعیت کارگردانان زن سینمای ایران، کیفیت بر کمیت ارجحیت دارد. زنان سینماگر سینمای ایران اگرچه تعدادشان در مقایسه با کارگردانان مرد بسیار کمتر است ولی توانسته‌اند فیلم‌های ماندگار و جریان‌سازی را خلق کنند. برای بررسی کارنامه‌ی فیلمسازی کارگردانان زن به زحمت به لیستی ۱۰ نفره ‌رسیدیم و این عدد پائین اتفاق خوشایندی برای سینمای کشور نیست. این لیست ۱۰ نفره را با توجه به کارنامه‌ی فیلمسازی این کارگردانان رتبه بندی‌ کرده‌ایم تا با بهترین کارگردانان سینمای ایران و مهم‌ترین فیلم‌هایشان آشنا شویم.

۱. رخشان بنی‌اعتماد

  • مهم‌ترین فیلم‌ها: روسری آبی، نرگس، زیر پوست شهر،‌ گیلانه، خون بازی، قصه‌ها

رخشان بنی‌اعتماد باسابقه‌ترین کارگردان سینمای ایران به شمار می‌رود. او حضور در سینما را با سمت منشی صحنه در ابتدای دهه‌ی ۵۰ شروع کرد و در دهه‌ی ۶۰ اولین فیلم بلندی سینمایی‌اش را کارگردانی کرد. سینمای بنی‌اعتماد از زمان ساخت نخستین فیلمش در جایگاه کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده به نام «نرگس» در سال ۷۰ مورد توجه قرار گرفت و نوید یک سینماگر زن صاحب سبک و اندیشه را داد. بنی‌اعتماد در دهمین جشنواره‌ی فیلم فجر عنوان بهترین کارگردانی را برای کارگردانی این فیلم کسب کرد.

دومین فیلم او به نام «روسری آبی» نیز فیلم خوش‌ساخت و خوبی از آب در آمد تا مشخص شود بنی‌اعتماد در کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی توانایی‌های زیادی دارد. اکران فیلم «زیر پوست شهر» در روزهای پر از بیم و امید دوره‌ی اصلاحات، بسیار مورد توجه قرار گرفت. این فیلم نگاهی انتقادی به وضع موجود و مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه داشت و با جسارت خاصی دست روی بعضی معضلات جامعه می‌گذاشت. انتقاد به شرایط موجود مهم‌ترین شاخصه‌ در فیلم‌های بنی‌اعتماد است که برای تماشاگران جذابیت زیادی دارد.

بنی‌اعتماد در فیلم‌های بعدی‌اش همین نگاه دغدغه‌مند را حفظ کرد. هرچند با شکست اصلاحات، بنی‌اعتماد نیز کمی از نگاه سیاسی‌اش فاصله گرفت ولی اولویت اصلی را در فیلم‌هایش همچنان پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی داشت. به خاطر حساسیت‌های موجود در فیلم‌های بنی‌اعتماد، اکران «قصه‌ها» در سال ۹۴ با حاشیه‌های زیادی روبه‌رو شد.

دوری از ابتذال و پرداختن به دردهای اجتماعی و بازنمایی شرایط نامطلوبی که مردم یک جامعه را به سمت تباهی سوق می‌دهد، جایگاه ویژه‌ای به سینمای بنی‌اعتماد بخشیده است. منتقدان و تماشاگران این سینماگر زن را به عنوان کسی که نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی حساسیت دارد و ساده از کنارشان نمی‌گذرد تحسین می‌کنند. همچنین شجاعت و جسارت بنی‌اعتماد در فیلمسازی از بسیاری کارگردانان مرد بیشتر است و او جرات پرداختن به آسیب‌ها را در فیلم‌هایش دارد.

با وجود اینکه بنی‌اعتماد پس از «قصه‌ها» فیلم داستانی سینمایی نساخته است اما مستندهایی ماندگار از شخصیت‌های برجسته‌ای مثل «اسکندر فیروز» بنیانگذار سازمان حفاظت از محیط‌زیست، «مه‌لقا ملاح کهن» به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فعالان محیط زیستی کشور و «توران میرهادی» از مبدعان آموزش و پرورش جدید در ایران را ساخته است.

رخشان بنی‌اعتماد را به خاطر صاحب اندیشه بودن، دغدغه‌مندی و درک بالایش از شرایط جامعه و ساخت آثاری اجتماعی باید بهترین کارگردان زن سینمای ایران دانست که همواره با فیلم‌هایش جریانی را به وجود می‌آورد.

۲. پوران درخشنده

  • فیلم‌های مهم: رویای خیس، بچه‌های ابدی، هیس دخترها فریاد نمی‌زنند

پوران درخشنده از همان سال‌های دهه‌ی ۵۰ که در صداوسیما فعالیت خود را شروع کرد نشان داد آدمی منفعل و بی‌تفاوت نسبت به شرایط کشورش نیست. او از همان زمان مشغول ساخت فیلم‌هایی مستند درباره‌ی طاعون سال ۱۳۲۸ کردستان و مراسم سنتی نواحی مختلف ایران شد و این کار را تا سال‌های پس از انقلاب هم ادامه داد و چندین مستند اجتماعی با مضامینی مثل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر ساخت.

درخشنده اعتقاد دارد کارگردان باید فرزند زمانه‌ی خویش باشد و به خوبی اطراف را بنگرد و نسبت به شرایط فعلی جامعه‌اش حساسیت داشته باشد. خودش نیز با همین عینک تیزبینی سوژه‌هایش را انتخاب می‌کند و این نگاه را به فیلم‌های داستانی‌اش آورده است.

توجه به مسائل اجتماعی از همان نخستین فیلم‌های درخشنده کاملا به چشم آمده و فیلم‌های او را به نسبت دیگر فیلمسازان متمایز کرده است. جسارت درخشنده در پرداختن به سوژه‌های خاص ستودنی است و درک بالای او را در آگاه‌سازی جامعه از طریق سینما می‌رساند.

فیلم‌های درخشنده علاوه بر ایران مخاطبانی در کشورهای دیگر آسیایی دارد و این فیلمساز دلیل این استقبال را نگاه انسانی آثارش به مسائل می‌داند. حضور چنین فیلمسازان صاحب اندیشه‌ای باعث غنای سینمای ایران شده و حرف‌هایی نو و تازه را در فیلم‌ها مطرح کرده است.

۳. تهمینه میلانی

  • فیلم‌های مهم: بچه‌های طلاق، دیگه چه خبر، دو زن، نیمه پنهان،‌ آتش بس

تهمینه میلانی از کارگردانان هم نسل بنی‌اعتماد و درخشنده است که همانند آن‌ها فعالیت فیلمسازی‌اش را از دهه‌ی ۶۰ شروع کرد و با همان نخستین فیلمش بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم «بچه‌های طلاق» با یک موضوع اجتماعی جذاب، بهترین فیلم هشتمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر شد و نام میلانی را به سینمادوستان شناساند.

میلانی برخلاف بنی‌اعتماد و درخشنده در همه‌ی فیلم‌هایش آن نگاه اجتماعی و آسیب‌شناسانه را نداشته و بعضی آثارش را با نگاهی تجاری و گیشه‌پسند ساخته است. فیلم کمدی و فانتزی «دیگه چه خبر» به عنوان سومین فیلم میلانی در زمان خودش بسیار پرفروش شد و مورد توجه قرار گرفت و سبب شد تا میلانی هر چند سال یک بار فیلمی با حال و هوای کمدی بسازد.

میلانی در دوران اصلاحات بسیار پرکار بود و فیلم‌های خوبی مثل «دو زن»، «نیمه پنهان» و «واکنش پنجم» را کارگردانی کرد. البته به خاطر همین فیلم‌ها با حملات شدیدی از سوی جریان‌‌های سیاسی قرار گرفت و حتی منجر به زندانی شدنش نیز شد. میلانی با از سر گذراندن تجربه‌های مختلف، در سال ۸۵ فیلم «آتش بس» را کارگردانی کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را مال خود کرد. این فیلم تا سال‌ها بعد همچنان مورد توجه مردم بود و در رسانه‌ها و نشریات از آن صحبت به عمل می‌آمد.

فیلم‌های میلانی همانند پاندول ساعت همواره میان سینمای کمدی و اجتماعی در حرکت بوده است. البته باید گفت سینمای اجتماعی این کارگردان بیشتر نگاهی فمینیستی و زن محور دارد و میلانی سعی کرده در بیشتر آثارش از درد و رنج‌های حاکم بر زنان بگوید.

تسلط همین نگاه جنسیتی در فیلم‌های میلانی موجب شده تا آثار او از عمق کمتری برخوردار باشد و بیشتر در قالب دادن شعار و بیانیه باقی بماند. هرچند فیلم‌های میلانی به لحاظ کیفی در یک دهه‌ی اخیر فاصله‌ی زیادی با فیلم‌هایش در دوران اصلاحات دارد ولی او انقدر فیلم خوب در کارنامه‌اش دارد که او را باید یکی از بهترین سینماگران ایران دانست.

۴. مرضیه برومند

  • فیلم‌های مهم: شهر موش‌ها، الو الو من جوجوام، مربای شیرین

کارنامه‌ی فیلمسازی مرضیه برومند مثل میلانی و درخشنده پرتعداد نیست ولی نباید از تاثیر فیلم‌های او بر نسل کودکان دهه شصتی گذشت. در سال‌های خاکستری دهه‌ی ۶۰، برومند نگاه ویژه‌ای به سینمای کودک داشت و در تلویزیون و سینما به دنبال ساخت آثاری برای مخاطب کودک و نوجوان بود.

اکران «شهر موش‌ها» در سال ۱۳۶۴ با استقبالی بی‌نظیر از سوی مردم مواجه شد و نشان داد چه عطشی برای دیدن آثاری متناسب با قشر کودک و نوجوان وجود دارد. این فیلم پس از سال‌ها به یکی از آثار نوستالژیک در بین جوانان تبدیل شد و به خاطرات جمعی چند نسل پیوند خورد.

برومند در سال‌های بعد خیلی پرکار نبود ولی آثارش با استقبال خانواده‌ها مواجه می‌شد. «الو الو من جوجوام» و «مربای شیرین»‌ نمونه‌ای از فیلم‌های موفق برومند برای مخاطب کودک و نوجوان است که همگی مورد توجه زیادی قرار گرفت. برومند در کنار فیلمسازی، در چندین اثر به عنوان بازیگر و مشاور کارگردان حضور داشته و رد پایش را می‌توان در برخی آثار به خوبی مشاهده کرد.

مرضیه برومند به دلیل اثرگذاری‌اش در سینمای کودک و نوجوان کارگردان مهمی به شمار می‌رود. او به خوبی زبان و ادبیات کودکان را می‌شناسد و می‌داند با چه زبان و سبکی برایشان فیلم بسازد. فیلم‌های او همواره مورد علاقه‌ی کودکان و نوجوانان بوده و باید سهم بسیار زیادی برای برومند در رشد سینمای کودک و علاقه‌مندی یک نسل قائل شد.

۵. نیکی کریمی

  • فیلم‌های مهم: آتابای، شیفت شب، سوت پایان

اگر نیکی کریمی «آتابای» را نمی‌ساخت او را در میانه‌ی جدول قرار نمی‌دادیم چون فیلم‌های قبلی قبلی کریمی، فیلم‌هایی معمولی و گاه از حد متوسط پائین‌تر بوده‌اند. اما «آتابای» فیلم درخشانی در کارنامه‌ی فیلمسازی کریمی است و نشان از درک بالای او از کارگردانی در سینما دارد.

کریمی برای سال‌ها بازیگر نقش اول فیلم‌های بسیاری بوده و کمتر کسی فکر می‌کرد که او روز پشت دوربین قرار بگیرد و فیلم سینمایی بسازد. او سال ۸۳ فیلم «یک شب» را ساخت که در بخش نوعی نگاه جشنواره‌ی فیلم کن هم حضور پیدا کرد. «یک شب» فیلم درخشانی نبود و در جذب مخاطب دستاورد خاصی به دست نیاورد.

کریمی به تلاش‌های خودش برای فیلمسازی ادامه داد و دو سال بعد «چند روز بعد» را کارگردانی کرد و پس از آن «سوت پایان»‌ و «شیفت شب» را جلوی دوربین برد. در این فیلم‌ها جهان‌های ترسیم شده توسط کریمی بسیار معمولی است و فیلم‌هایش از شاخصه‌های چندانی برخوردار نیستند.

اما کریمی با فیلم «آتابای» قابلیت‌های دیگری از درک و توانایی‌اش در کارگردانی را نشان داد و این بار بر خلاف فیلم‌های قبلی با یک فیلم درخشان روبرو هستیم. «آتابای» در کارگردانی به فیلم‌های کیارستمی و نوری بیلگه جیلان نزدیک است و در کنار داستان جذابش،‌ قاب‌های زیبایی دارد.

دور شدن از نگاه زنانه به داستان و انسانی‌تر شدن داستان «آتابای» کمک زیادی به باورپذیرتر شدن فهم جهان فیلم کرده است. نیکی کریمی اگر بتواند با همین سبک و سیاق فیلم‌هایش را بسازد در آینده فیلم‌های جذاب دیگری از او خواهیم دید.

۶. آیدا پناهنده

  • فیلم‌های مهم: ناهید، اسرافیل

هنگام اکران «ناهید» در سینما همه دنبال نام کارگردان فیلم و عقبه‌اش در فیلمسازی بودند. «ناهید» یک فیلم خوش‌ساخت و قابل قبول از یک کارگردان زن بود که در خارج از ایران هم مخاطبان خودش را پیدا کرد و دیده شد. پناهنده با تجربه‌ای گرانبها از ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند پا به سینمای داستانی گذاشت و در این بخش هم توانمند ظاهر شد.

پناهنده به خوبی سینما را می‌شناسد و درک بالایی در کارگردانی، شخصیت‌پردازی و روایت داستان دارد. اگرچه فیلم بعدی این کارگردان خوش آتیه در داستان، جذابیت‌های «ناهید» را نداشت ولی باز از استانداردهای لازم برخوردار بود و فیلم خوبی به شمار می‌رفت. «اسرافیل» همچون «ناهید» در جشنواره‌های خارجی زیادی شرکت کرد و در سطح جهانی بسیار دیده شد.

«تی تی»‌ به عنوان آخرین فیلم این کارگردان اگرچه هنوز به اکران عمومی در نیامده ولی هنگام اکران در جشنواره‌ی فیلم فجر مورد توجه زیادی قرار گرفت و در چند بخش نیز نامزد دریافت سیمرغ شد. پناهنده با ۴۲ سال سن تجربهی زیادی در سینما دارد و اصول فیلمسازی را از پایه و پله‌ی اول آموخته است.

این تجربه‌های گرانبها در چهل سالگی، آینده‌ی خوبی را پیش روی پناهنده قرار خواهد داد. همچنین نام پناهنده برای بعضی تهیه‌کننده‌های خارجی آشناست و قبلا سابقه‌ی همکاری با او داشته‌اند و اگر این کارگردان همچنان عطش آموختن و دانستن را در خود نگه دارد، در آینده فیلم‌های خوبی از او خواهیم دید و بسیار از او خواهیم شنید.

۷. نرگس آبیار

  • فیلم‌های مهم: شیار ۱۴۳، نفس، شبی که ماه کامل شد

نرگس آبیار کارش را در عالم هنر با نویسندگی شروع کرد و پس از تجربه‌آموزی در این حوزه به سمت هنرهای تصویری کشیده شد و چند فیلم کوتاه و مستند ساخت. خودش در مصاحبه‌ای گفته بود علاقه‌ی زیادی به فیلم دیدن داشته و با عطش زیادی فیلم می‌دیده و همین تجربه‌ی خوبِ فیلم دیدن در آینده به کمکش آمده است.

فیلم اولش به نام «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» در زمان اکران خیلی مورد توجه واقع نشد. فیلم هم در کارگردانی بسیار خام و مبتدیانه بود و فیلمی نبود که نظر سینمادوستان را به خودش جلب کند. حاشیه‌‌های فیلم دومش به نام «شیار۱۴۳»‌ در جشنواره‌ی فجر سبب شد تا نام آبیار بارها در رسانه‌ها تکرار شود و مردم با نام و چهره‌‌ی این کارگردان آشنا شوند.

«شیار۱۴۳» با مضمونی احساسی داستان مفقود شدن یکی از رزمندگان دفاع مقدس و چشم‌انتظاری‌های مادرش را روایت می‌کند. فیلم به خاطر نگاه انسانی‌اش به جنگ مورد استقبال قشرهای زیادی از مردم قرار گرفت و در جشنواره‌های زیادی هم شرکت کرد. پس از این فیلم دیگر مردم با نرگس آبیار  به عنوان یک کارگردان آشنایی داشتند.

با وجود دیده شدن‌های زیاد «شیار۱۴۳»‌، آبیار هوشمندی به خرج داد و همان رویه‌ی قبلی را ادامه نداد تا به تکرار نرسد. دوری از کلیشه‌سازی و تکرار و رفتن به سمت قالب‌های نو، سبب شد تا نرگس آبیار به سمت تجربه‌گرایی حرکت کند و در جا نزد. جسارت آبیار در تجربه کردن ژانرهای دیگر ستودنی است و به نقطه‌ی قوت کارش تبدیل شد.

آبیار در فیلم بعدی‌اش به نام «نفس»‌ کار نویی را در سینمای ایران انجام داد و با تلفیق انیمیشن و سینما، اثری جذاب ساخت. رفتن به دنیای کودکانه یک دختر خردسال از طریق انیمیشن و رفت و برگشت‌های متعدد میان خیال و واقعیت «نفس» را فیلمی تماشایی تبدیل کرد. خراب شدن این رویاهای زیبا به وسیله‌ی جنگ بر بار عاطفی فیلم افزود تا «نفس» یکی از خاص‌ترین فیلم‌های سینمای ایران لقب بگیرد.

آبیار در فیلم بعدی‌اش نیز قالب دیگری را برای تجربه کردن انتخاب کرد و باز خودش را به تجربه‌ی موفق گذشته محدود نکرد. «شبی که ماه کامل شد»‌ برگرفته از داستانی واقعی بود و در زمان اکران در جشنواره بسیار مورد توجه قرار گرفت و سیمرغ بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را در کنار چند سیمرغ دیگر مال خود کرد.

عموم مردم از داستان عاشقانه‌ی عبدالحمید ریگی و فائزه منصوری بی‌خبر بودند و سرگذشت این دو نفر پتانسیل زیادی برای پرداخت و دیده شدن داشت. آبیار فراز و فرودهای زندگی این دو نفر را به خوبی به تصویر کشید و مردم را با سرگذشت تلخ فائزه آشنا کرد.

فیلم بعدی آبیار به نام «ابلق» هنوز به اکران عمومی در نیامده ولی در ژانر اجتماعی ساخته شده و با آثار قبلی سازنده‌اش تفاوت دارد. آبیار، فردی جسور و خلاق در ایده‌پردازی است و همچنان در حال آموختن است. این نکته را به خوبی می‌توان از کیفیت قاب‌بندی و کارگردانی فیلم‌هایش مشاهده کرد. او هر چه که جلوتر آمده، قاب‌های دوربینش پخته‌تر شده و اصول سینمایی در کارش بیشتر رعایت شده است. آبیار با همین روند، باز هم توانایی خلق فیلم‌های تماشایی دارد و باز هم می‌تواند با آثارش مردم را در سینما به وجد بیاورد.

۸. منیژه حکمت

  • فیلم‌های مهم: زندان زنان، سه زن

منیژه حکمت قبل از آنکه رو به فیلمسازی بیاورد تجربه‌ی زیادی در تهیه‌کنندگی و برنامه‌ریزی داشت و در بخش‌های دیگر مثل منشی صحنه،‌ دستیاری کارگردان و مدیر تولید فعالیت کرده بود. تجربه‌ی او در سایر فعالیت‌های سینمایی بیشتر از تجربه‌اش در فیلمسازی است و او پس از سال‌ها حضور در سینما تنها چهار فیلم سینمایی ساخته است.

«زندان زنان» به عنوان اولین فیلم سینمایی حکمت،‌ هنگام اکران سر و صدای زیادی به پا کرد. فیلم سوژه‌ای جنجالی داشت و در ساخت نیز از بعضی خط قرمزهای مرسوم در جامعه عبور کرد. فیلم با وجود حرف و حدیث‌های بسیار، هنگام اکران مورد توجه مردم قرار گرفت و از سوی منتقدان تحسین شد.

با وجود دیده شدن‌های «زندان زنان»‌ حکمت با فاصله‌ای شش ساله فیلم بعدی‌اش را ساخت. در «سه زن»‌ دیگر از آن قالب جسورانه خبری نبود و این بار با فیلمی معمولی روبه‌رو بودیم. «‌سه زن»‌ خیلی دیده نشد و بر خلاف تجربه‌ی قبلی سازنده‌اش به چشم نیامد.

حکمت پس از این شکست، یک فیلم ضعیف دیگر به نام «جاده قدیم»‌ ساخت که این فیلم هم مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار نگرفت. حکمت این روزها «بندر بند» را روی پرده دارد و این فیلم هم اقبال زیادی در دیده شدن نداشته است. حکمت با وجود اینکه توانایی زیادی در بخش‌های مدیریتی سینما داشته در کارگردانی خیلی نتوانسته خودش را نشان دهد. او به جز «زندان زنان»‌ که یک تجربه‌ی ویژه در سینمای ایران بود دیگر نتوانست فیلمی جذاب و مخاطب‌پسند بسازد.

۹. تینا پاکروان

  • فیلم‌های مهم: خانوم، نیمه شب اتفاق افتاد، لس‌آنجلس تهران

تینا پاکروان نیز قبل از ورود به عرصه فیلمسازی تجربه دستیاری کارگردان در کنار بهرام بیضایی برای فیلم «سگ‌کشی» را داشت. پاکروان همچنین منشی صحنه، مدیر تولید و برنامه‌ریز هم بوده و با کارگردان‌هایی مثل داریوش مهرجویی، ضیاءالدین دری و مسعود ده‌نمکی همکاری کرده است.

پاکروان پس از سفر به آمریکا و تحصیل در رشته‌ی سینما و ساخت چند فیلم کوتاه و مستند، اولین فیلم سینمایی‌اش به نام «خانوم» را کارگردانی کرد. «خانوم» داستانی زنانه از سه زن در سه نقطه‌ی تهران است و روایتی کاملا زنانه از یک کارگردان زن دارد. فیلم در جذب مخاطب موفق عمل نکرد و در اکران به توفیق خاصی دست نیافت.

«خانوم» نشان می‌داد پاکروان در فیلمسازی نیاز به تجربه‌ی بیشتری دارد و هنوز در کارنامه و فیلنامه‌نویسی به استانداردهای لازم برای جذب مخاطب نرسیده است. اگرچه «نیمه شب اتفاق افتاد» به عنوان دومین فیلم پاکروان فیلم بهتری از «خانوم»‌ بود ولی فیلم درخشانی برای دیده شدن نبود.

«نیمه شب اتفاق افتاد» از یک داستان عاشقانه‌ی ساده و معمولی برخوردار بود و در فرم و محتوا شاخصه‌ی خاصی نداشت. تجربه‌ی سوم پاکروان «لس‌آنجلس تهران» یک فیلم کمدی بود که این فیلم هم حرف خاصی برای گفتن نداشت و خیلی مورد توجه قرار نگرفت.

با وجود ساخت چند فیلم ضعیف، پاکروان با سریال «خاتون» جهش بزرگی در کارگردانی کرده و نشان داده استعداد‌های لازم را برای فیلمسازی دارد. شاید پس از تجربه‌ی «خاتون»، پاکروان فیلمی خوش‌ساخت و تماشاگرپسند بسازد.

۱۰. مونا زندی

  • فیلم‌های مهم: عصر جمعه، بنفشه آفریقایی

مونا زندی از کم کارترین کارگردان‌های زن ایرانی است و یکی از دلایلی که او در رتبه‌‌ی آخر این فهرست قرار گرفته به همین کم کاری‌اش برمی‌گردد. زندی قبل از فیلمسازی تجربه‌ی همکاری با رخشان بنی‌اعتماد و کیانوش عیاری را داشته و پس از کسب تجربه کنار این کارگردانان، چند فیلم کوتاه و مستند ساخته است.

زندی سال ۸۴ فیلم «عصر جمعه» را روانه‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر کرد و توانست جایزه‌ی بهترین فیلم اول را مال خود کند. با وجود موفقیت فیلم در جشنواره اما شانس با کارگردانش یار نبود و فیلم جواز اکران عمومی را نگرفت. پس از مدتی نسخه‌ی قاچاقی فیلم بیرون آمد و «عصر جمعه»‌ در میان کج‌سلیقگی مدیران فرهنگی از بین رفت. در نهایت پس از ۱۵ سال، فیلم در نمایش خانگی منتشر شد تا عملا دستاورد خاصی برای سازندگانش نداشته باشد.

در بحبوحه‌ی چنین شرایط ناامیدکننده‌ای، زندی از سینمای داستانی فاصله گرفت و مشغول ساختن فیلم مستند و سریال شد. زندی در نهایت فیلم دومش به نام «بنفشه آفریقایی» را در سال ۹۶ در جشنواره‌ی فجر به نمایش درآورد تا منتقدان بهتر بتوانند درباره‌ی توانایی‌های فیلمسازی‌اش بحث کنند.

«بنفشه آفریقایی»‌ آن برندگی و تعلیق جذاب «عصر جمعه» را نداشت و فیلمی آرامتر و ساکن‌تر بود. این فیلم در جشنواره‌ی فجر به توفیق خاصی دست نیافت و باز هم از شانس بد زندی، به خاطر شرایط خاص کشور به اکران آنلاین درآمد و رنگ پرده‌ی سینما را به خود ندید.

زندی اصول سینما را می‌شناسد و در صورت داشتن فیلمنامه‌های قوی و درخشان، توانایی ساخت فیلم‌های مخاطب‌پسند را دارد. باید دید او در آینده همچنان کم کار خواهد ماند یا با فعالیت بیشتر، اقبال و شانس بد در اکران فیلم‌هایش را از خودش دور می‌کند.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۵ دیدگاه
  1. هاشم خسروشاهی

    بدون مرضیه مشکینی شماره اسامی ناقص است.

  2. علیرضا بابایی

    ببخشید با چه قاعده ای اولین فیلم خانم بنی اعتماد رو نرگس عنوان کردین. خارج از محدوده،زردقناری و پول خارجی سه فیلم اول ایشون هستن. یکمی تحقیق کنید توروخدا

  3. ن

    پریسا بخت آور رو جا انداختین
    فیلم شمعی در باد هم

  4. افروز

    رخشان بنی اعنمادومنیژه حکمت دوس دارم

  5. باران کوثری (Fan Forever)

    فقط رخشان

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه