ادوگاوا رانپو؛ مهمترین نویسنده ادبیات جنایی ژاپن و ۴ کتاب مشهورش

۲۸ آذر ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
ادوگاوا رانپو

برای صحبت کردن از ادوگاوا رانپو، باید کمی به گذشته برگردیم. همان‌طور که پیش‌تر در توصیف ادبیات جنایی ژاپن گفتیم، خوانندگان و نویسندگان ژاپنی، در سال ۱۹۲۰ به تازگی با آثار کارآگاهی وسترن آشنا شدند و عده‌ای از نویسنده‌های ژاپنی دنبال سرنخ‌هایی برای بومی‌سازی این فضای مرموز گشتند که در میان کلمات خلق شده.

بنیان ادبیات جنایی ژاپن، با عنوان «ادبیات کارآگاهی» نهاده شد و ادبیات کارآگاهی هم بعدها به Honkaku تغییر نام داد:«چینش جزئی یک سناریو با استدلال‌های منطقی»

در پس همه‌ی این اتفاقات، نام یک نویسنده‌ی محلی، دقیقا شبیه رازهای ناگفته‌ی جنایت‌های ژاپنی حضور پررنگی داشت. تارو هیرای | Tarō Hirai با اولین سطرهایی که تحت تاثیر ادبیات کارآگاهی غربی نوشت، این ژانر را به سرزمین خودش ژاپن وارد کرد. رفته رفته آلات قتاله را تغییر داد، نشانه‌ها شرقی شدند، کوچه و خیابان‌ها را از نو ساخت، تصاویر، لباس‌ها و شخصیت‌ها و … رنگ و بوی مشرق زمین را به خود گرفتند.

تارو هیرای، نام ادوگاوا رانپو را به پیروی از ادگار آلن پو، عنوان هنری خود معرفی کرد و آثاری را رقم زد که سال‌های سال، تا به امروز در میان طرفداران این ژانر، تکرار نشدنی قلمداد می‌شوند!

این بازی می‌تواند در یک کلمه خلاصه شود. کلمه‌ای که به گمانم می‌تواند لرزه به اندام شما بیندازد: قتل! بله آقایان، قتل! من تا به امروز صد مورد قتل مرتکب شده‌ام؛ زن، مرد، بچه… آن هم فقط برای فراموشی ملالم!

این اواخر از این کار هم مثل بقیه‌ی چیزها خسته شدم و ساده‌لوحانه دیدم که ریختن خون مردم دیگر برایم هیجانی ندارد! آن‌گاه علیه خودم شوریدم و صرفا به این دلیل که خودم را از بین ببرم، به تریاک پناه بردم. حالا که نتوانسته بودم حتی با ارتکاب قتل دلیلی برای زیستن پیدا کنم، آیا راه حل دیگری جز خودکشی برایم باقی می‌ماند؟ شما مقابل خود مردی تریاکی می‌بیند که روزهای آخرش را سپری می‌کند.

بخشی از کتاب اتاق قرمز ادوگاوا رانپو

کتاب اتاق قرمز اثر ادو گاوا رانپو

درباره‌ی ادوگاوا رانپو؛ پیش‌قدم در ادبیات جنایی ژاپن

تارو هیرای | Tarō Hirai در ۲۱ اکتبر سال ۱۸۴۹ به دنیا آمد. در دانشگاه واسدا (Waseda) اقتصاد خواند و بعد از چهار سال، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. مثل همه‌ی نویسنده‌ها، طی چند سال، شغل‌های مختلفی را برای پول در آوردن انتخاب کرد و از آن‌ها بیرون آمد و تنها چیزی که از این شغل‌های مختلف برایش ماند، تجربه و شناخت از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های ژاپن بود. ادوگاوا رانپو، در حال پی‌ریزی یکی از مهم‌ترین مسیرهایی بود که ادبیات ژاپن قرار بود طی کند.

پس از تجربه‌ی شغل‌های مختلف، رانپو در سال ۱۹۲۳ به طور حرفه‌ای نوشتن را شروع کرد. اولین پرونده جنایی رانپو با عنوان سکه مسی دو سن، بر روی صحنه ادبیات ظاهر شد. این داستان در مجله مشهور «شین سه نین» منتشر شد که در آن زمان جزو مجله‌های پرفروش در میان نوجوانان بود.

این مجله آثاری ترجمه شده از ادگار آلن پو، جی. کی. چسترتون و سر آرتور کانن دویل نیز به چاپ می‌رساند. رانپو تا اینجای کار را کاملا درست آمده بود و پا در مسیری گذاشته بود که شهرت آینده‌اش را تضمین می‌کرد؛ اثر رانپو، در واقع، اولین داستان رازآلود نوشته شده توسط یک نویسنده‌ی ژاپنی بود که در این مجله، در میان آثار دیگر نویسندگان ژانر رازآلود منتشر می‌شد.

تارو هیرای، به پیروی از ادگار آلن پو که نویسنده‌ی محبوبش در ژانر رازآلود و ادبیات جنایی محسوب می‌شد، نام خودش را «ادوگاوا رانپو» گذاشته بود و با این نام می‌نوشت. چاپ آثار رانپو در مجله‌های مختلف ژاپنی، بانگ حضور یک نویسنده‌ی محلی را در میان خوانندگان به صدا درآورد؛ یک نویسنده‌ی ژاپنی که با استفاده از اِلِمان‌های فرهنگی و نشانه‌های شناخته شده، داستان جنایی می‌نویسد.

رفته رفته شخصیت‌های اصلی آثار رانپو، اسم و رسمی برای خودشان پیدا کردند و کارآگاه معروف کوگورو آکچی با قاتلی به نام شیطان بیست چهره در آثار او مبارزه می‌کردند.

 زندگی رانپو در طول و پس از جنگ جهانی دوم

در طول عمر رانپو، حادثه‌هایی مثل پل مارکوپولو و جنگ دوم چین و ژاپن در سال ۱۹۳۷ رخ داد. تنها دو سال پس از این وقایع وحشتناک، رانپو دستورات و ابلاغیه‌های از سانسورچی‌های دولت برای توقف انتشار داستانی به نام «ایمو موشی» به معنای «کرم خاکی» دریافت کرد. این داستان قبل‌تر بدون هیچ ایرادی منتشر شده بود. با این‌حال، سانسورچی‌های دولت می‌خواستند این داستان از مجموعه‌ای از آثار رانپو که توسط ناشر شون‌یودو دوباره چاپ می‌شد حذف شود.

WWII edogawa ranpo

این داستان درباره مردی از جنگ برگشته بود که به دلیل نبردهای جنگ، به فلج چهار اندام دچار شده و مصدوم بود. در نتیجه، نحوه‌ی زیستش شبیه به یک کرم خاکی شده بود که نمی‌توانست صحبت کند، حرکت کند یا به تنهایی زندگی کند. سانسورچی‌ها این داستان را ممنوع کردند، زیرا فکر می‌کردند که این تصویر با ارزش‌هایی که برای جنگ شکل گرفته بود سازگار نیست.

حذف این داستان به لحاظ مالی برای رانپو اثرات منفی داشت. رانپو زندگی‌اش را با حق‌التألیف از بازنشر آثارش می‌گذراند. این داستان کوتاه، الهام‌بخش کوجی واکاماتسو، کارگردان فیلم «کرم خاکی» نیز واقع شد و این فیلم برای خرس طلایی در شصتمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین نامزد شد.

در طول جنگ بین ژاپن و ایالات متحده آمریکا، رانپو به صورت فعال در سازمان‌های محلی مشارکت می‌کرد تا روحیه مردم را تقویت کند. او به عنوان یک وطن‌پرست، داستان‌هایی را می‌نوشت که حول محور کارآگاهان جوان می‌چرخید که بسیاری اعتقاد داشتند با ارزش‌های جنگی همسو هستند. با این حال، او بیشتر این داستان‌ها را تحت نام‌های مستعار مختلف به جای اسم مستعار خودش منتشر می‌کرد.

پس از پایان جنگ، رانپو همچنان وقت و تلاش خود را صرف ترویج داستان‌های جنایی کرد. او می‌خواست خوانندگان تاریخ این ژانر را درک کنند و همچنین نویسندگان جدید را برای امتحان و شروع نوشتن داستان‌های جنایی تشویق شوند. یک مجله جدید به نام «هوسکی» به معنای «جواهرات» در سال ۱۹۴۶ توانست در این راستا حمایت او را به دست آورد. مجله هوسکی به داستان‌های جنایی اختصاص داشت.

رانپو یک سال بعد، باشگاه نویسندگان کارآگاه را بنیان نهاد که در سال ۱۹۶۳ به «انجمن نویسندگان معمایی ژاپن» تغییر نام داد.

رانپو همچنین سعی کرد در مورد تاریخ داستان‌های جنایی نه ‌تنها در ژاپن بلکه در آمریکا و اروپا نیز بنویسد. بسیاری از این آثار او به شکل مقاله منتشر شد و چندین مورد از آن‌ها به صورت کتاب منتشر شدند. بیشتر آثار او پس از جنگ در کوگورو آکچی و باشگاه کارآگاه‌های نوجوان می‌چرخید که برای خوانندگان نوجوان جذاب بودند.

همچنین پس از جنگ، بیشتر کتاب‌های رانپو به فیلم تبدیل شدند. حتی پس از مرگ او نیز برخی از آثارش همچنان به فیلم تبدیل می‌شدند. متاسفانه، رانپو از بیماری‌های مختلفی رنج می‌برد. از جمله آترواسکلروز و بیماری پارکینسون. سرانجام، رانپو در سال ۱۹۶۵ در منزل خودش بر اثر خون‌ریزی مغزی درگذشت. او در گورستان تاما واقع در فوچو، نزدیک توکیو به خاک سپرده شده.

یک جایزه ادبی ژاپنی نیز به یادبود رانپو به نام «جایزه ادوگاوا رانپو» نامگذاری شده‌است. انجمن نویسندگان معمایی ژاپن از سال ۱۹۵۵ این جایزه را سالانه اهدا می‌کند. برنده این جایزه ۱۰ ۱۰ ین پول نقد و حق انتشار توسط «کدانشا» را به دست می‌آورد.

اهمیت رانپو در روند رشد ادبیات جنایی ژاپن

یکی از مهم‌ترین این دلایل، پیش‌قدم بودن رانپو در این مسیر بوده. اگر از این موضوع بگذریم، ایشیکاوا، یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های مدرن ادبیات ژاپن می‌گوید:«ادبیات مدرن ژاپن با ترجمه اثرها از انگلیسی به ژاپنی شروع می‌شود و این موضوع برای ژانر رازآلود نیز همینطور است. رانپو زمانی نویسنده شد که فرویدیسم و سایر شکل‌های روان‌کاوی به ژاپن وارد می‌شدند. متریال خلق صحنه‌ی وحشت‌آور برای رانپو، در سایه‌ی این علم که ذهنیت انسان را بازجویی می‌کند نشسته است. این صحنه‌ها را نیمه‌ی تاریک و ترس‌هایی که در اعماق قلب انسان‌ها وجود دارند برای رانپو ساخته‌اند. »

ادوگاوا رانپو، از نوجوانی تا کهنسالی

مهم‌ترین چیزی که در نوشته‌های رانپو وجود دارد این است که ما هرگز با هیولاهایی مانند فرانکشتاین یا پدیده‌های ماورالطبیعی روبه‌رو نیستیم. در دنیای کلاسیک ادبیات جنایی ژاپن، ترسناک‌ترینِ چیزها انسان‌ها و امیال انسان‌ها هستند.

در پرونده جنایی ژاپنی، اطلاعات با وسواس خاصی به خوانندگان منتقل می‌شود و مجرم انگار همیشه دارای هویتی مشخص است و برای مجرم قلمداد شدنش، توضیحی کاملا منطقی وجود دارد.

معمولاً در چند سال اخیر، علاقه‌مندی‌ها به ادبیات جنایی ژاپن، با آثار یوکومیزو سیشی مانند «جنایت‌های قلعه‌ی هونجین» _در ۱۹۴۷ به ژاپنی منتشر شده و در سال ۲۰۱۹ به ترجمه انگلیسی لوئیس هیل کاوای به نام «قتل‌های هونجین» منتشر شده­_ به وجود آمده است؛ جالب است بدانید در یکی از مقاله‌های گاردین اشاره شده است که این داستان، در ابتدا همان داستان سکه مسی دو سن از رانپو بوده است.

مانگا، انیمه، و دیگر بازسازی‌های آثار ادوگاوا رانپو

آثار ادوگاوا رانپو به دلیل محبوبیت فراوانشان به مانگا و انیمه نیز تبدیل شده‌اند. همچنین، برخی از آثار او الهام‌بخش ایجاد انیمشن‌های جدید عمل کرده‌اند.

یک نمونه از این موارد، انیمه «چیکو: وارث دزد افسانه‌ای» است. این مجموعه انیمه اقتباسی از «هیولایی با بیست چهره» رانپو ساخته شده است. در این مجموعه، رانپو به عنوان یک پدرخوانده ضدقهرمان بازسازی شده.

اگر بخواهیم انیمه‌ای را مثال بزنیم که طی آن، یک داستان از رانپو بازسازی شده باشد، می‌توانیم به «تریکستر» نگاه کرد. این مجموعه با ادغام یک موضوع آینده‌نگرانه، داستان باشگاه کارآگاهی پسران را تعریف می‌کند. به طور خاص، این مجموعه به کارآگاه آکچی و دوستانش می‌پردازد. آن‌ها با راهنمایی آکچی، تلاش می‌کنند معماهایی را حل کنند.

از آنجا که بیشتر آثار رانپو دارای پی‌رنگی سورئال هستند، همین موضوع در انیمه‌ها نیز نفوذ پیدا کرده است. کارآگاه پسر این مجموعه به نام کوبایاشی، یک موجود جاودانه است که می‌تواند از چندین موقعیت مرگبار جان سالم به در ببرد. با این حال و با وجود جاودانگی‌اش، او واقعاً از زندگی متنفر است.

یک مجموعه انیمه دیگری که به رانپو مربوط می‌شود «رانپو کیتان: بازی لاپلاس» نام دارد. این مجموعه در واقع آمیزه‌ای از محبوب‌ترین آثار نوشته شده توسط رانپو است. همچنین می‌تواند به عنوان اقتباسی دیگر از باشگاه کارآگاهی پسران در نظر گرفته شود. در این مجموعه، کوبایاشی به عنوان یک نابغه‌ای که تنها قادر به راه یافتن به کار کارآگاهی آکچی است بازسازی شده است. آنچه این مجموعه انیمه را منحصربه‌فرد می‌کند این است که داستان‌های اصلی ساخته شده توسط رانپو را به شکلی افراطی نشان می‌دهند.

در مورد مانگا، می‌توان به مجموعه «ایمو موشی» که پیش‌تر نیز گفتیم اشاره کرد.این مانگا توسط «سوئهیرو ماروئو» خلق شده است. ماروئو به عنوان یکی از طرفداران آثار رانپو، از محبوب‌ترین داستان‌های او مانند «کرم خاکی» برای ساخت و اقتباس استفاده کرده.

بهترین آثار ادوگاوا رانپو

کتاب مارمولک سیاه ادوگاوا رانپو

کتاب مارمولک سیاه اثر ادوگاوا رانپو

مارمولک سیاه، داستان یک کشمکش جنایی جذاب است بین مهارت‌های یک جنایتکار حرفه‌ای و تجارب کارآگاهی کارکُشته. خانم میدوریکاوا ملکه جهان زیرزمینی توکیو است _زنی با اعتماد به نفس و شوخ‌طبع که مانند بچه‌های دبیرستانی، همه‌چیز و همه‌کس در اطراف خود را کنترل می‌کند_

هنگامی که ملکه در مهمانی‌های شبانه خود برهنه می‌رقصد، مارمولک سیاهی روی بازوی او تتو شده‌ است که به نظر می‌آید هیولایی زنده و در حال حرکت است!

جنایت برای خانم میدوریکاوا کار ساده‌ای‌ست. برای اینکه کار را کمی چالشی‌تر کند، به قربانیانش اخطار می‌دهد که چیزی وحشتناک در کمین‌شان است و به آن‌ها فرصتیمی‌دهد تا خود را آماده کنند و از خود دفاع کنند. در این خلال، وقتی به تاجر جواهرات ثروتمند توکیو نامه می‌نویسد و به او اخطار می‌دهد که دخترش دیر یا زود ربوده خواهد و می‌تواند خودش را برای این اتفاق آماده کند، تاجر آکچی کوگورو، کارآگاه معروف را استخدام می‌کند تا مراقب شرایط باشد و از دخترش نگهداری کند.

کتاب مارمولک سیاه اثر ادوگاوا رانپو انتشارات چترنگ

میدوریکاوا که فکر می‌کنم تا اینجا شما هم متوجه شده‌اید دارای سمپتوم‌های روانی خاصی‌ست، از این رقابت سهمگین خوشحال می‌شود؛ رقابتی که در شیک‌ترین هتل توکیو شروع می‌شود و تا دریاهای دوردست پیش می‌رود. در نهایت  در پناهگاه زیرزمینی میدوریکاوا به اتمام می‌رسد، جایی که قربانیانش همیشه شکست می‌خورند و بعد از تلاش‌های بی‌سرانجام، بدل به جنازه‌ای می‌شوند که در موزه‌ی جنایات ملکه نگهداری خواهند شد!

کتاب اتاق قرمز ادوگاوا رانپو

کتاب اتاق قرمز از ادوگاوا رانپو

اتاق قرمز داستانی متشکل از شش تا از بهترین داستان‌های رانپو است که به فارسی ترجمه شده. داستان‌های «کرم ابریشم»، «صندلی انسانی»، «دو زندگی پنهان»، «اتاق قرمز»، «پرتگاه»، «دوقلوها (اعترافات یک جانیِ محکوم‌ به مرگ نزد کشیش)» جزو این مجموعه‌ی شگفت‌انگیز از رانپو به فارسی هستند که توسط محمود گودرزی به فارسی برگردانده شده است.

در هر داستان این مجموعه، شخصیت‌هایی حضور دارند که با وجوه تاریک و ترسناک خود، دیگران را در وحشت و سردرگمی فرو می‌برند. رانپو به عنوان استاد برجسته ادبیات جنایی، عناصری از ژانر کارآگاهی را نیز به برخی داستان‌ها افزوده و جذابیت آن‌ها را دوچندان کرده است.

 

علاوه بر این، همانند سایر آثار نویسنده، فضا و مشخصه‌های ادبیات سنتی ژاپن در این مجموعه نیز به چشم می‌خورد و هر داستان به نحو مناسبی خواننده را به سفری منحصربفرد در اعماق ادبیات شرق آسیا همراهی می‌کند.

کتاب اتاق قرمز اثر ادو گاوا رانپو

امضای مشخص رانپو یعنی همان شخصیت‌های بیمارگونه و سادیستیک نیز در این مجموعه بیش از پیش نمایان است. ، در داستان اول با زندگی همان زن قصه‌ی «کرم خاکی» روبه‌رو هستیم که پیش‌تر توضیح دادیم. زنی که از سال‌ها زندگی با همسر نیمه‌جانش به ستوه آمده و روانش مختل شده است. یا در داستان «صندلی انسانی» زندگی نویسنده مشهوری روایت می‌شود که نامه‌های عجیبی دریافت کرده که از جزئیات زندگی او باخبرند، در حالی که خود او نمی‌داند چه کسی تا این حد به او نزدیک شده است.

اوج این رمزآلودگی در رفتار شخصیت‌ها، در داستان چهارم با عنوان «اتاق قرمز» رخ می‌دهد. در آنجا هفت مرد در اتاقی قرمز، از اسرار گذشته خود می‌گویند، بی‌آنکه بدانند میان آنها یک قاتل وجود دارد؛ قاتلی که به هیچ‌یک از قاتلان داستان‌های شناخته‌شده شباهت ندارد.

کتاب جنایات مرموز دکتر مرا ادوگاوا رانپو

جنایات مرموز دکتر مرا - ادوگاوا رانپو

داستانی پر از راز و خشونت که شاید بتواند حتی شما را به خواب ببرد و سحر کند! قتل در لباسی دیگر که بر اثر جادوی ماه و آینه‌ها اتفاق افتاده است!

داستان‌های این مجموعه، هیجان‌انگیز و دارای عناصری از روان‌کاوی و وحشت هستند. فضاهای خلق‌شده در این داستان‌ها معمولاً بر مبنای القای اضطراب و تردید در ذهن مخاطب طراحی شده‌اند. بدین‌ترتیب، نه‌تنها ویژگی‌های داستان جنایی پلیسی در روایت‌ها به‌کار رفته‌اند، بلکه از نظر تکنیک‌های داستان‌نویسی، پیچیدگی طرح و زمینه‌های داستانی نیز این مجموعه حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد.

کتاب «جنایات مرموز دکتر مِرا» مشتمل بر شش داستان با عناوین «مسافری با تصویر پارچه‌ای»، «جهنم آینه‌ها»، «تست روان‌شناسی»، «آمدن اُسئی»، «جنایات مرموز دکتر مِرا» و «کوتوله رقصان» است که نقطه اشتراک همه آن‌ها تلفیق وقایع واقعی با پدیده‌های علمی می‌باشد. این دو ویژگی فضاهایی در داستان خلق می‌کنند که نشان‌دهنده اهمیت ذهن انسان و پیچیدگی‌های آن برای نویسنده حین نگارش داستان‌هاست.

یکی از شخصیت‌های آشنای داستان‌های ادوگاوا رانپو، کارآگاهی است که نویسنده به او علاقه ویژه‌ای دارد؛ نام او آکچی کوگورو است که در برخی داستان‌های این نویسنده به‌عنوان شخصیت محوری حضور دارد. در کتاب «جنایات مرموز دکتر مِرا» نیز کوگورو در داستان «تست روان‌شناسی» ظاهر می‌شود و اگرچه شخصیت اصلی داستان نیست، اما به‌عنوان یک روان‌شناس خبره دست قاتل را رو می‌کند.

کتاب جنایات مرموز دکتر مرا اثر ادوگاوا رانپو انتشارات چترنگ

مظنون در این داستان شخصی به‌نام فوکیاست، دانشجوی نخبه و باهوش رشته روان‌شناسی. او با بهره‌گیری از هوش خود، قصد دارد ناظران و مأموران پرونده را فریب دهد، اما در نهایت توسط کاساموری (کارآگاه پرونده) و دوست روان‌شناس‌اش یعنی آکچی کوگورو به دام می‌افتد.

حس و حال مشابهی در سایر داستان‌های این مجموعه نیز حاکم است و تکنیک‌های داستان‌نویسی جنایی با عناصری از روان‌کاوی درهم‌تنیده شده‌اند. بر این اساس، داستان‌های این مجموعه تا حدی فضایی ترسناک نیز دارند.

کتاب هیولایی با بیست چهره ادوگاوا رانپو

هیولایی با بیست چهره- ادوگاوا رانپو

این رمان، یکی از کلاسیک‌های ادبیات کودکان ژاپنی و اولین کتاب در مجموعه‌ای است که به شاگردان کوگورو آکچی، پلیس‌های خردسال، اختصاص دارد. این کتاب الهام‌بخش نسخه‌های تقلیدی و اقتباسی بسیاری، مانند انیمه «دختر بیست چهره» و اشرار واقعی که خود را «هیولای با بیست و یک چهره» می‌خواندند، شده است. این کتاب رانپو را از ورشکستگی نجات داد زیرا سانسور دولتی باعث شد بسیاری از عناصر گروتسک و اروتیکی که در آثار او برای بزرگسالان به کار می‌رفت، غیرقابل استفاده شود.

کتاب با تهدید «بیست چهره» مبنی بر سرقت الماس‌های موجود در مالکیت خانواده ثروتمند هاشیبا آغاز می‌شود. پلیس فرا خوانده می‌شود و همه احتیاط‌های ممکن به عمل می‌آید. البته بیست چهره نقشه باهوشی دارد که از کنار همه این احتیاط‌ها رد می‌شود (که برای هر خواننده حرفه‌ای ژانر معمایی کاملاً مشهود خواهد بود) اما پسر ده ساله هاشیبا به نام سوجی، تله حیوانی را در مکانی غیرمنتظره قرار داده بود که مانع از فرار کامل بیست چهره می‌شود.

در اقدامی تلافی‌جویانه، بیست چهره سوجی را می‌دزدد و اعلام می‌کند هدف بعدی‌اش مجسمه کانن (بودای مهربانی) متعلق به خانواده خواهد بود و اگر پلیس را در جریان بگذارند، سوجی برنخواهد گشت. خانواده هاشیبا متوجه می‌شوند بیست چهره مانع از درگیر کردن کارآگاهان خصوصی نشده است، بنابراین آکچی کوگورو را به کار می‌گیرند. او در دسترس نیست اما کارآگاه جوان و باهوشش، کوبایاشی یوشیو، نقشه‌ای طراحی می‌کند.

این اولین رویارویی با عدالت پایان می‌یابد، زیرا یوشیو اقلام دزدیده‌شده را بازپس می‌گیرد اما بیست چهره به راحتی از دستگیری فرار می‌کند.

پس از چند ماجرای میانی، آکچی از سفر خارجی بازمی‌گردد تا پرونده را به دست گیرد، درست هنگامی‌که بیست چهره قصد خود را برای سرقت از موزه ملی اعلام می‌کند، کارآگاه را ربوده و تنها کوبایاشی، سوجی و پلیس‌های تازه‌کار باقی می‌مانند تا موقعیت را برگردانند.

بیست چهره شرور کتاب  خوبی برای یک کتاب کودک محسوب می‌شود. او فردی تماماً پست است، بنابراین بچه‌ها در معرض خطری باورپذیر قرار دارند، اما خطوط قرمزی دارد که از آن عبور نمی‌کند، بنابراین می‌دانیم قهرمانان را نمی‌کشد یا آسیب جدی به آنها نمی‌زند. او بسیار باهوش است، اما عادت دارد به اینکه مدت زیادی خواننده را معطل می‌کند تا نشان دهد چقدر باهوش بوده است، کاری که چندین بار نزدیک است منجر به دستگیری‌اش شود.

روایت، خواننده را «مخاطب شجاع» خطاب کرده و چیزهایی را با او در میان می‌گذارد که شاید از گفتگوهای داستان مشخص نباشد. دانش‌آموزان متوسطه تا اوایل دبیرستان احتمالاً لذت زیادی از خواندن این کتاب خواهند برد.

توجه داشته باشید این کتاب پسرانه است؛ شخصیت‌های زن اندک هستند و تقریباً هیچ گفتگویی ندارند. همسر زیبای جوان آکچی به نام فومیو، بارها ذکر شده اما او خانه‌نشین است، هیچ سخنرانی ندارد و تأثیری بر داستان نمی‌گذارد.

توصیه می‌شود به طرفداران انیمه و مانگای «دزد افسانه‌ای» و «کارآگاه بزرگ» که حتما این کتاب را بخوانند و از آن لذت ببرند.

منابع: دیجی‌کالا مگ و Yabai

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه