چرا سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» جنایتی علیه ژانر فانتزی است؟

۳۰ بهمن ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
سریال ارباب حلقه‌ها

ساخت اقتباسی سینمایی یا تلویزیونی از جهان فانتزی و شگفت‌انگیز و بزرگ تالکین، تا مدتی طولانی کاری دشوار و تقریبا غیرممکن بوده. همان‌طور که پیتر جکسون درباره‌ی ساخته شدن سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها گفت، ساخت این فیلم‌ها تا پیش از قرن ۲۱ و تکنولوژی دیجیتال این دوره امکان‌پذیر نبود. اما چیزی که سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌های پیتر جکسون را به اثری ماندگار و جاودانه و محبوب تبدیل کرده که برای همیشه استاندارد و معیاری برای یک اقتباس محشر و درجه‌یک به حساب می‌آید، صرفا تکنولوژی و جلوه‌های ویژه نیست.

پیتر جکسون و تیم همراهش تعهد و عشق و علاقه‌ای بی‌نظیر نسبت به منبع اقتباسشان داشتند و تمام سعی خودشان را کردند تا حد امکان، به دنیای مخلوق تالکین وفادار بمانند. میزان فکر و انرژی و تعهدی که صرف ساختن این سه‌گانه شده به حدی است که هنوز هم هر تماشاگری را حیرت‌زده می‌کند. پیتر جکسون روی تک‌تک جزئیات این فیلم‌ها وقت زیادی گذاشت و با شیفتگی تمام سراغ به تصویر کشیدن داستان‌های تالکین رفت. در نتیجه‌ی این تعهد و علاقه و انرژی، حیرت‌انگیزترین و موفق‌ترین و محبوب‌ترین سه‌گانه‌ی فانتزی تاریخ سینما خلق شد. سه‌گانه‌ای که با تمام وجودش به قلب و روح کتاب‌های تالکین وفادار ماند.

حالا آمازون تصمیم گرفته تا دنیای سرزمین میانه را به شیوه‌ی خودش تصویر کند، و تا همینجایش هم فهمیده‌ایم که نتوانسته‌اند در حد و اندازه‌ی آن ظاهر شوند. چندی پیش، اولین تصاویر از سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» (The Lord of the Rings: The Rings of Power) منتشر شد و مدتی بعد هم اولین تریلر آن را دیدیم و فهمیدیم همه چیز خبر از یک اقتباس ناامیدکننده می‌دهد که قرار است خیلی‌ها را عصبانی و سرخورده کند.

تقریبا هیچ جنبه‌ای از این سریال اقتباسی درست اجرا نشده. از طراحی لباس ابتدایی و مضحکش که شبیه Cosplay (لباس‌هایی که هواداران عناوین معروف برای خودشان طراحی می‌کنند تا شبیه کاراکترها شوند) است گرفته تا جلوه‌های ویژه‌‌ای که بیشتر شبیه یک بازی کامپیوتری مستقل کم‌خرج است تا یک سریال چند صد میلیون دلاری. همه‌ی این‌ها به کنار، سازندگان سریال حلقه‌های قدرت تصمیم گرفته‌اند به کل اهداف و دیدگاه‌های تالکین را نادیده بگیرند و یک سرزمین میانه‌ی کاملا بی‌ربط به کتاب‌های او بسازند. گویا سازندگان سریال آمازون عامدانه سعی دارند یکی از بهترین داستان‌های فانتزی دنیا را خراب کنند.

تنوع نژادی و جنسیتی اجباری

سریال ارباب حلقه‌ها

وقتی هواداران ارباب حلقه‌ها متوجه شدند که آمازون قصد دارد سریال حلقه‌های قدرت را مثل خیلی دیگر از عناوین این سال‌ها با اهداف سیاسی و تنوع اجباری اشباع کند، حسابی عصبانی شدند و واکنش‌های منفی بسیاری نشان دادند. حق هم داشتند. اساسا توجیهی که نویسنده‌های سریال برای این تصمیم می‌آورند، چیزی نیست جز بها دادن به بحث‌های سیاسی روز و بیشتر از همه نشان می‌دهد که آن‌ها تا چه اندازه نسبت به دنیای تالکین و کتاب‌هایش بی‌اطلاع و بی‌دانش هستند.

لیندزی وبر، تهیه‌کننده‌ی اجرایی سریال درباره‌ی این مسئله می‌گوید: «از نظر ما خیلی طبیعی بود که الان اقتباسی از آثار تالکین بسازیم که دنیای فعلی و امروزی ما را بازتاب بدهد. تالکین برای همه است. داستان‌های او درباره‌ی نژادهایی خیالی است که وقتی از انزوای فرهنگ خودشان بیرون می‌آیند و در کنار هم قرار می‌گیرند، بهترین نتیجه را می‌گیرند.»

کاملا پیداست که مشاورهای تالکین‌شناسی که با سازنده‌های سریال همکاری کرده‌اند، بیشتر درگیر بحث‌های سیاسی روز بوده‌اند تا نوشته‌های تالکین. یکی از همین مشاورها، ماریانا ریوس مالدونادو، در مصاحبه‌ای با ونیتی و وقتی از او درباره‌ی بازخورد منفی هواداران ارباب حلقه‌ها نسبت به تنوع نژادی بازیگرها پرسیدند، گفت: «از ابتدا هم می‌دانستیم که قرار است بازخوردهای منفی داشته باشیم. اما سؤال اینجاست که چه کسانی دارند اعتراض می‌کنند؟ این آدم‌هایی که از سیاه‌پوست یا لاتین یا آسیایی بودن یک الف خشمگین شده‌اند و احساس تهدید می‌کنند چه کسانی هستند؟»

دیدگاه مدرنی که درباره‌ی عدالت اجتماعی و تنوع نژادی ایجاد شده، به‌شدت سطحی و ابتدایی است. انگار تمام دغدغه‌ی این جریان، قرار دادن بازیگرهایی با رنگ پوست متفاوت و گرایش مختلف است و کاری به ابعاد دیگر ندارند. پیش خودشان می‌گویند یک اِلف سیاه‌پوست می‌آوریم و تمام، تنوع نژادی اجرا شد. اما حواسشان نیست که تنوع نژادی در دنیای تالکین، صرفا مربوط به رنگ پوست شخصیت‌ها نیست. در این دنیا نژادهای متعددی از موجودات جادویی وجود دارند که در کنار انسان‌ها زندگی می‌کنند، و حتی در بین انسان‌ها هم فرهنگ‌های متفاوتی حضور دارد که از یکدیگر متمایز هستند.

هدف تالکین از نوشتن ارباب حلقه‌ها صرفا روایت یک داستان قهرمانانه‌ی حال‌خوب‌کن درباره‌ی نبرد خیر و شر نبود. او تمام عمرش را صرف مطالعه‌ی زبان‌شناسی و فرهنگ عامه‌ی بریتانیای قرون وسطی کرد. او همیشه حسرت این را می‌خورد که تاریخ و فرهنگ واقعی بریتانیا طی حمله‌ی نورمن‌ها از بین رفت (نورمن‌ها گروهی از فرانسوی‌های دوران مدرن بودند که سال ۱۰۶۶ به بریتانیا حمله کردند. در این حمله، بیشتر تاریخ و فرهنگ بریتانیا از بین رفت.)

تالکین همیشه اسطوره‌های اسکاندیناوی و یونان را تحسین می‌کرد و از اینکه تاریخ و اسطوره‌های بریتانیا نابود شده ناراحت بود. به خاطر عشق و علاقه‌ای که به اسطوره و زبان داشت، سعی کرد تا اسطوره‌ای خلق کند که مخصوص جزایر بریتانیا باشد. در پی این تصمیم، داستان‌های سرزمین میانه خلق شد. اکثر ما با ارباب حلقه‌ها آشنا هستیم، اما این داستان تنها بخشی کوچک از جهانی گسترده و پرماجراست، اسطوره‌هایی تمام‌نشدنی که تالکین تمام عمرش را صرف خلقشان کرد.

برای همین، حقنه کردن دیدگاه مدرن تنوع اجباری به یک اسطوره‌ی بریتانیایی هیچ منطق و توجیهی ندارد. از یک طرف، نادیده گرفتن تلاش و هدف تالکین در خلق این دنیا و داستان‌هایش است. و از طرف دیگر، نشان می‌دهد که استودیوها هنوز هم بسیار تنبل هستند و نمی‌توانند شخصیت‌ها و دنیاهای تازه‌ای برای رنگین‌پوستان خلق کنند.

به جای اینکه سراغ قصه‌ها و اسطوره‌هایی بروند که ذاتا درباره‌ی رنگین‌پوستان هستند، یا داستان‌هایی جدید برایشان خلق کنند، آمازون و هالیوود همچنان اصرار دارند که تنوع اجباری را در داستان‌هایی زورچپان کنند که به آن نیازی ندارند.

این چه اصرار عجیب‌وغریبی است که مدام می‌خواهند بازیگرهای رنگین‌پوست را در نقش‌های فرعی کم‌اهمیت بچپانند تا مثلا بگویند «اولین ملکه‌ی دورف سیاه‌پوست» در سریال ارباب حلقه‌ها حضور دارد؟ فعالین و مدافعین حقوق اقلیت‌ها از اینکه شخصیت‌های سیاه‌پوست در حاشیه هستند و برای تزئین می‌آیند بدشان می‌آید، ولی عملا همین شده. چنین تصمیم‌هایی از اهمیت قصه‌ی اصلی می‌کاهد، هواداران واقعی مجموعه را عصبانی و سرخورده می‌کند، و بازیگرهای رنگین‌پوست را در سطح یک عنصر تزئینی و ابزاری پایین می‌آورد. مثل یک چیز دم دستی که صرفا باید از سر راه برداشته شود تا داد مدافعین حقوق اقلیت‌ها در نیاید.

تنوع نژادی در یک دنیای قرون وسطایی، اجباری و زورچپان به نظر می‌رسد چون واقعا همین‌طور است. صرف نظر از اینکه تهیه‌کننده‌های سریال چه بگویند، جهان‌های قرون وسطایی شباهتی به دنیای مدرن و امروزی ما نداشته‌اند. سفر بین قاره‌ها تقریبا غیرممکن بود و مردم معمولا با آدم‌هایی که نهایتا چند کیلومتری‌شان بودند،‌ ارتباط می‌گرفتند. مهاجرت بین قاره‌ای عملا مفهومی ناشناخته بود. اینکه در یک داستان قرون وسطایی،‌ منکر تنوع نژادی شویم تفکری نژادپرستانه‌ نیست، بلکه تفکری منطقی است.

اما متأسفانه، بحث تنوع اجباری و انتخاب بازیگرهای اشتباه تنها شروع ماجراست و اشکالات و ایرادهای سریال حلقه‌های قدرت ابعاد پیچیده‌تری هم دارد.

واقعا ۴۶۵ میلیون دلار خرج این سریال شده؟

سریال ارباب حلقه‌ها

ظاهرا جف بزوس برای این پروژه دست همه را باز گذاشته و محدودیتی در میزان خرج و مخارجش ندارد. اما با این حال، آمازون دارد به ما ثابت می‌کند که داشتن یک بودجه‌ی عظیم نامحدود لزوما به معنای ساخته شدن یک محصول باکیفیت نیست. تا اینجای کار شنیده‌ایم که استودیو آمازون قرار است رقم نجومی ۱ میلیارد دلار را برای ساخت پنج فصل هزینه کند.

اما با دیدن تصاویر و تریلر، به نظر می‌رسد که تمام جنبه‌های سریال حلقه‌های قدرت به شکلی کنار هم چیده شده‌اند که حس کنیم انگار یک بازی کامپیوتری بدکیفیت است. طراحی لباس شخصیت‌ها که عملا یک جنایت است. لباس‌ها را جوری طراحی کرده‌اند که با دیدنشان حس می‌کنیم همگی هواداران بازی تاج و تخت هستند که برای یک گردهمایی در کامیک کان دور هم جمع شده‌اند.

شاید جف بزوس از هواداران ارباب حلقه‌ها باشد، ولی همگی می‌دانیم که انگیزه و هدف پشت پرده‌ی ساخته شدن این سریال چیست؛ اینکه بازی تاج و تخت بعدی باشد و جای آن را بگیرد. اما مشکل اینجاست که، مسئولین آمازون با عجله و شتابشان برای ساخت یک سریال و آماده کردن آن، از یکی از حیاتی‌ترین ابعاد یک اثر فانتزی غافل مانده‌اند: طراحی صحنه و لباس.

سؤالی که ذهن همه را به خودش مشغول کرده‌، این است که چرا آمازون سعی دارد چرخ را دوباره اختراع کند، و چرا این‌قدر ابتدایی و بی‌کیفیت اختراعش کند؟ تقریبا تمام هواداران کتاب‌های تالکین معتقد هستند که فیلم‌های پیتر جکسون یک استاندارد اساسی برای تمام اقتباس‌های آینده‌ی ارباب حلقه‌ها تعیین کرده‌ است. با این حال به نظر می‌رسد سازنده‌های سریال حلقه‌های قدرت تصمیم گرفته‌اند که کار پیتر جکسون را نادیده بگیرند و به جایش لباس‌هایی بی‌کیفیت، بی‌روح و بی‌ظرافت طراحی کنند که خبر از تنبلی طراحان لباسش می‌دهد و بیننده را از دنیای داستان بیرون می‌اندازد چون هیچ چیزش باورپذیر و جذاب نیست.

قرار نیست در داستان‌های فانتزی با آدم‌های مدرنی طرف شویم که انگار لباس‌های مصنوعی به تن کرده‌اند تا ادای شخصیت‌های قدیمی را در بیاورند. هر بخش و جنبه از طراحی ظاهر و لباس یک شخصیت، باید به نحوی باشد که در خدمت معرفی فرهنگ، زندگی گذشته‌، و دنیای که درونش زندگی می‌کنند قرار بگیرد. همین جزئیات در طراحی لباس است که باعث می‌شود ما دنیای فانتزی یک اثر را باور کنیم و درونش غرق شویم.

دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا طراحی لباس در فیلم‌های پتر جکسون هنوز هم بهترین طراحی لباس در اقتباس از یک دنیای فانتزی به حساب می‌آید:

۱. لباس‌ها را به شکلی طراحی کرده بودند که باور کنیم متعلق به یک دنیای فانتزی هستند، اما همزمان گوشه‌ چشمی به فرهنگ‌ و تاریخ دنیای واقعی خودمان هم داشتند. برای مثال، طراحی لباس مردم روهان بیشتر به آنگلوساکسون‌ها شباهت داشت (به‌عنوان ادای دینی به تالکین و علاقه‌اش به تاریخ بریتانیا) در حالی که لباس مردم گاندور از روم و یونان باستان تأثیر گرفته بود.

۲. فرهنگ‌های متفاوت به شکلی طراحی شده بودند که حس کنیم هم‌عصر هستند. سبک و ظاهر و زندگی متفاوتی داشتند، اما با دیدنشان حس می‌کردیم که همگی در یک دنیا/زمان زندگی می‌کنند.

۳. بافت و جنس لباس شخصیت‌ها به شکلی طراحی شده بود تا کهنگی و میزان استفاده‌ی آن حس شود و بفهمیم که این شخصیت، واقعا با این لباس‌ها زندگی کرده. اگر آراگورن با لباس‌هایی شکیل و تمیز و به شکلی که انگار همین الان آن‌ها را از خشکشویی تحویل گرفته ظاهر می‌شد، هیچ‌وقت او را به‌عنوان یک شخصیت باور نمی‌کردیم. شخصیت‌های این دنیاها مدت‌ها پیش از اینکه قصه‌ی ما آغاز شوند، زندگی خودشان را داشته‌اند و این قضیه باید در لباس‌ و ظاهرشان حس شود.

این روزها خیلی از طراحان لباس نمی‌توانند جامه و لباسی طراحی کنند که باورپذیر و گیرا باشد چون دانش و اطلاعات تاریخی کافی را ندارند یا اهمیتی به تأثیر فرهنگ و سبک زندگی روی لباس نمی‌دهند. بدون در نظر گرفتن این جنبه‌ها، لباسی که طراحی می‌کنند مصنوعی به نظر می‌رسد و تماشاگر باورش نمی‌کند. به نظر می‌رسد طراحان لباس سریال آمازون، کارایی بخش‌های متفاوت یک لباس و تأثیر فرهنگی و زیستی شخصیت‌ها را در نظر نگرفته‌اند و صرفا ابتدایی‌ترین جنبه‌های ممکن را اجرا کرده‌اند. انگار فهرستی از ملزومات یک لباس قرون وسطایی جلوی خودشان گرفته‌اند و با خودشان گفته‌اند:

شنل دارند؟ پس حل است

چکمه هم گذاشتیم؟ این هم از این

زره؟ برایشان گذاشتیم

این طراحان لباس به حدی از تأثیر فرهنگ روی لباس بی‌خبرند که طراحی‌هایشان بیشتر شبیه خط‌خطی‌های بچگانه است تا یک لباس واقعی که شخصیت‌ها درونش زندگی کرده باشند. به جای اینکه نگاهی به فرهنگ و لباس مردم واقعی در گذشته و تاریخ بیندازند، به بازی تاج و تخت نگاه کرده‌اند و هرچه در آنجا به نظرشان جذاب و باحال می‌آمده، کپی کرده‌اند.

صحنه‌های جنسی و خون و خشونت – سرزمین میانه بازی تاج و تخت نیست

یکی دیگر از ایده‌های وحشتناک و بدی که سازندگان سریال حلقه‌های قدرت می‌خواستند از بازی تاج و تخت بردارند، اضافه کردن صحنه‌های برهنگی و خشونت افسارگسیخته بود. سال گذشته وقتی خبری درباره‌ی این قضیه به بیرون درز کرد و فهمیدیم که سازندگان سریال ارباب حلقه‌ها مشاورینی برای صحنه‌های نزدیکی استخدام کرده‌اند و به بازیگرها گفته‌اند که باید خودشان را برای صحنه‌های برهنگی آماده کنند، هواداران ارباب حلقه‌ها بازخوردهای منفی زیادی نشان دادند.

هواداران کمپینی راه انداختند تا با جمع‌آوری امضا، مسئولین آمازون را وادار کنند تا در نمایش صحنه‌های جنسی و برهنگی مسیر بازی تاج و تخت را پیش نگیرند. به نظر می‌رسد این کمپین موفقیت‌آمیز بود چرا که وقتی به تازگی از پاتریک مک‌کی، از شو رانرهای سریال درباره‌ی این پرسیدند که آیا در سریال ارباب حلقه‌ها با صحنه‌های جنسی و خشونت‌آمیز در حد بازی تاج و تخت طرف هستیم یا نه، خیلی کوتاه گفت که نه.

اما حتی اگر سازندگان سریال آمازون از این تصمیم صرف نظر کرده باشند، همین که در ابتدا قصدش را داشتند نشان می‌دهد که تا چه اندازه از دیدگاه و رویکرد تالکین در نمایش عشق و روابط رمانتیک فاصله دارند.

تالکین در زندگی واقعی و شخصیش انسانی به‌شدت رمانتیک و عاشق‌پیشه بود. در نوجوانی عاشق دختری به نام ادیث شد، اما تا بزرگسالی صبر کرد تا بتواند با او ازدواج کند. اما چیزی نگذشت که در جنگ جهانی اول شرکت کرد و در آنجا شاهد کشته شدن دوستان و رفقای دوران کودکیش بود.

تالکین که یتیم بود و خیلی از نزدیکانش را از دست داد، ارزش زیادی برای عشقش به ادیث و چهار فرزندشان قائل بود. در واقع، مشهورترین داستان‌ عاشقانه‌ در کل سرزمین میانه، یعنی قصه‌ی بِرِن، انسانی که عاشق یک زن اِلف جوان به نام لوثین می‌شد، الهام گرفته از داستان عاشقانه‌ی خود تالکین و همسرش ادیث بود. در داستان برن و لوثین، برن برای اولین بار لوثین را در حالی می‌دید که تنها در علفزاری می‌رقصید. تالکین این صحنه را بر اساس خاطره‌ی شخصی خودش نوشته بود، خاطره‌ای از همسرش ادیث که در دوران جوانیشان در یک جنگل و میان درختان،‌ مقابلش رقصیده بود.

وقتی ادیث از دنیا رفت، تالکین روی سنگ مزار او نام لوثین را حک کرد تا یادبودی باشد برای عشق جاودانه‌ی بین آن‌دو. بعد از مرگ خودش هم، اسم برن را روی سنگ مزارش حک کردند. تالکین داستان عاشقانه‌ی خود و همسرش را شبیه قصه‌ای پریایی می‌دید، قصه‌ای شبیه افسانه‌های کهن. تمام داستان‌های عاشقانه‌ی بزرگ و دوست‌داشتنی سرزمین میانه هم اصل و اساسشان شبیه ماجرای برن و لوثین است.

معروف‌ترین داستان عاشقانه‌ی سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها که همه می‌شناسیم، ماجرای عشقی است که بین آراگورن و آروِن جریان دارد. اما در یکی دیگر از داستان‌های تالکین، یعنی «سقوط گوندولین» (The Fall of Gondolin) متوجه می‌شویم که اجداد آروِن هم سرنوشتی مشابه برن و لوثین داشته‌اند. انسانی به نام توئور زمانی که شهرش به دست مورگوث نابود می‌شده، خودش را از آنجا نجات داده و بعدها با ایدریل، یک شاه‌دخت اِلف ازدواج کرده.

با توجه به اینکه بیشتر اطلاعات مربوط به داستان‌های عاشقانه‌ی تالکین در بخش پیوست کتاب بازگشت شاه و دیگر دست‌نوشته‌های او آمده، ممکن است فکر کنیم که سازندگان این اقتباس سریالی در آمازون حداقل احترام را به منبع لحاظ می‌کنند. اما آن‌طور که پیداست، در این سریال قرار نیست به نوشته‌های تالکین وفادار بمانند. قضیه سر پول است و جف بزوس می‌خواهد تا جایی که می تواند روی مسائل سیاسی و اجتماعی مانور دهد و به بقیه‌ی چیزها توجه چندانی ندارد.

همان‌طور که پاتریک مک‌کی تأیید می‌کند،‌ استودیو آمازون نمی‌خواهد به تالکین و کتاب‌هایش وفادار بماند و می‌خواهد داستانی جدید روایت کند که بیشتر از همه چیز، روی مسائلی از قبیل تنوع اجباری تمرکز دارد. هواداران ارباب حلقه‌ها حق دارند که این‌قدر عصبانی و ناراحت باشند.

مسئولین آمازون و سازندگان سریال حلقه‌های قدرت به تمام ارزش‌ها و جذابیت‌های دنیای تالکین پشت کرده‌اند و خواسته‌های هواداران را نادیده گرفته‌اند. اما به چه قیمتی؟ آیا آن‌ها حواسشان نیست که مخاطب‌های اصلی این سریال چه کسانی هستند؟ برگشت سرمایه و سوددهی این سریال عظیم وابسته است به موفقیت و پربیننده بودن آن.

عناوینی مثل ارباب حلقه‌ها که حجم انبوهی هوادار متعهد و جدی و پیگیر دارند، بیش از هرچیزی متکی به توجه و رضایت همین مخاطب‌ها هستند. اما چه اتفاقی می‌افتد که دقیقا به همین‌ها پشت می‌کنند و اعصابشان را به هم می‌ریزند و یک فرنچایز چندین میلیون دلاری را به زمین می‌زنند؟ همین تازگی‌ها شاهد وضعیتی بودیم که به سر جنگ ستارگان آمد. جی جی آبرامز به همراه دیزنی سه‌گانه‌ای جدید تحویل هواداران بی‌شمار جنگ ستارگان دادند که هیچ‌چیزی از روح و ارزش آثار قدیم درونش نبود. این دست مدیران استودیویی، کسانی هستند که هیچ عشق و علاقه و تعلق خاطری نسبت به عناوین پرطرفدار ندارند و صرفا می‌خواهند پول در بیاورند و اهداف سیاسی اجتماعی‌شان را پیش ببرند. به خاطر همین، به جای اینکه اثری بسازند با کیفیت بالا و قصه‌ی درست و درگیرکننده، محصولی سطح پایین تحویل همه می‌دهند که تنها هدفش جیب مخاطبان و هواداران است.

این روزها استودیوهای هالیوودی هیچ دینی نسبت به هواداران احساس نمی‌کنند و نمی‌خواهند اثری تماشایی بسازند که دل خیلی‌ها را به دست آورد. پول هنگفتی برای خرید حقوق عناوین اصیل و بزرگ می‌پردازند و آن را تبدیل به چیزی بی‌جان و بی‌مایه و شعاری می‌کنند.

کلام آخر

اگر استودیوهایی مثل آمازون می‌خواهند هواداران همچنان برای محصولاتشان پول بپردازند، باید اثری باکیفیت و جذاب و وفادار به متن اصلی بسازند. نمی‌شود هر چیزی را بسازند و توقع داشته باشند مردم هم برای دیدنش صف بکشند. سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها ساخته‌ی پیتر جکسون سزاوار تمام موفقیت‌ها و محبوبیت‌هایش است و هنوز هم دیدنی و درجه‌یک و حیرت‌انگیز به نظر می‌رسد. پیتر جکسون و گروه شگفت‌انگیزش با عشق و علاقه‌ای مثال‌زدنی تمام سعیشان را کردند تا اثری وفادار به کتاب‌های تالکین بسازند و نتیجه‌اش را هم گرفتند. اما آمازون انگار فقط به دنبال خواسته‌های جف بزوس و عده‌ای آدم متعصب است. آدم‌هایی که نه درکی از داستان و قصه‌گویی و دنیاهای فانتزی دارند و نه برایشان مهم است تالکین چه کرده و چه اهدافی داشته.

منبع: eviemagazine

راهنمای تماشای سریال
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲۴ دیدگاه
  1. مهران

    پیتر کجایی که سه گانه ت رو نابود کردن…هروقت دوتا شخصیت کنار هم مینشستن که باهم صحبت کنن میزدم جلو تا این حد کسل کننده…البته نقش آدار برام جذابتر از بقیه بود بیشتر برای کودک و نوجوان ساخته بودن…اون کلبریمبور با بازی ضعیفش از همه بدتر از اون بدم میاد…گالادریل که جوری بازی میکنه انگار حواسش به پشت صحنه س بیشتر…

  2. Alire§a

    من صرفا به احساسی که نسبت به تماشای یه سریال دارم اهمیت میدم و نه نقد ها ( نقد ها به جای اینکه اصولی و منطقی باشن ۹۰ درصد اوقات صرفا سلیقه ای هستن )

    متاسفانه مردم ما مردم خلاقی نیستن و بیشتر تقلید کننده ان ، اگه کسی بگه یه سریال بده همه دنباله رو اون فرد میشن

    هنر یعنی لذت بردن از رنگ ها و نقش ها و نوا ها و سریال تا اینجا ( قسمت ۶ ) برای من خیلی جذاب بوده و از تماشاش واقعا لذت بردم

  3. Reza

    در کتاب تالکین اگر اشتباه نکنم فقط استرلینگ ها رو داشتیم که سیاه بودن که اونها هم انسان بودن و قدی کوتاه تر از بقیه انسانها داشتن ، البته کمی کوتاهتر نه به اندازه دورف ها ، و اینکه تالکین چنان در باری نژاد الف ها و انسان ها وسواس داشت که هر گروه رو به هنر و استعداد و حتی رنگ موهای خاصی تعبیر میکرد ، مثلاً نولدها که ما در سرزمینه میانه می بینیمشون رنگ موی مشکی زیبا و توی کار صنعت خواص و برتر هستن ، حتی جایی که نولدی رنگ موی زرد داره به دلیل ازدواج پدرش با قومی دیگه از الف ها که رنگ موی زد دارن تعریف می‌کنه ، این همه وسواس رو آمازون در یک لحظه نابود کرد ، و جالبه که توی عصر دوم که سریال جریان داره ، بیشترین قهرمان ها و زیباترین داستان ها هست ، کلی شخصیت جذاب و کلی نبرد و داستان گیرا ، از سقوط گالندولین، دوریانت، نومینور، و غیره ، اونوقت آمدن بخاطر مسائل سیاسی و فمنیستی کارکتر اول رو گذاشتن یک زن ، حتی اگر از لوتین هم داستان میساختن بازم قابل قبول نبود در حالی که از محدود زن های قدرت مند و شجاع داستان هست ، چون گیرایی شخصیت ها مرد سریال اینقدر بالا هست که نیازی نباشه چنین ریسک مزخرفی بکنن، بلاخره سریال رو ساختن اونم دقیقا ضد نظر هوادارن ، پر از سیاست های رنگین پوستی و فمنیستی ، و امیدوار بودن با پول و جلوه های ویژه دهن همه رو ببندم ، تنها راه بستن دهن هوادارن اینه که اسم سریال عوض بشه و بگن یه سریال از خودمونه بدون ربط به ارباب حلقه ها

    1. MIP

      سلام دوست عزیز سقوط نومه نور در سریال روایت میشه در باقی موارد باید هم به این دقت داشت که امازون حق اقتباس از روی سیلماریون رو نداره فقط حق اقتباس از روی ارباب حلقه ها و ضمائم اون رو داره و در ضمن سقوط گوندولین مربوط به عصر اول هست و در مورد نظر هواداران متاسفانه اقتباس هایی که از دنیای تالکین انجام‌میگیره از بعد از سه گانه ی پیترجکسون انگار دچار نفرین شدند زیرا هیچ گاه نمیتوانند به موفقیت سه گانه پیترجکسون دست پیدا کنند و حتی اگر خود پیتر جکسون هم باری دیگر کارگردانی‌کند مانند هابیت شکست میخورد سعی کنید لذت ببرید از سریال

  4. ناشناس

    تویه کتابای تالکین خود تالکین گفته الف هایی هم هستن که مثل غیر سیاهن
    و گفته یمدل الف هایی هم هستن که مثل قیر( قیر اسفالت) سیاهن ،دقیق یادم نیست که کجا
    زندگی میکنن اما واقعا توی کتاب این جمله اومده ولی در مورد سیاپوستی دورف و هابیتی که دیدیم نظری ندارم
    ولی در کل وقتی بنیاد تالکین اوکیو داده(زیر نظرش بوده) حتما خدشه ای به دنیای
    تالکین وارد نمی کنه از نظر منم تا الان ضربه ای نزده به سریال این قضیه

  5. معرف

    دقیقا موافقم از قدیم گفتن هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. گنجاندن رنگین پوست ها در این سریال و چرخ زمان واقعا اصولی نیست فقط تبلیغاتی . اگر خیلی نگران رنگین پوستها هستن بهتره بذارن استقلال داشته باشن نه اینکه مثل یه تیکه ی اضافه مدام به این سریال و اون سریال وصله پینشون کنن

  6. Ali

    خیلی خوبه اول یه چیزی رو ببینیم بعد دربارش قضاوت کنیم و نظرات منفی خودمون رو به این شکل ازادانه توی اینترنت پخش نکنیم
    با منتشر شدن دو قسمت اول این سریال دیدیم که خیلی از اتهاماتی که توسط افرادی مثل شما بهش وارد میشد بی اساس بود پس دوست عزیز بهتر نیست که قبل از قضاوت سریع درباره چیزی و منتشر کردنش توی اینترنت صبر کنی و با فکر مطلب خودتو منتشر کنی؟

  7. سیندرا

    با پخش دو قسمت اول این سریال مشخص شد که خوشبختانه بسیاری از قضاوت های زود هنگام این تاپیک کاملا اشتباه از آب درآمده.

  8. عجب

    به جای اینکه افراد غیر اروپایی رو وسط افسانه ها و تاریخ سفیدها بطپانند بهتره فیلم و سریالهایی منصفانه از افسانه ها و تاریخ بقیه ملل بسازند .

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه