چهره خندان افسردگی؛ متیو پری و تمام کمدین‌های مبتلا به اعتیاد و افسردگی

۱۳ آبان ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
متیو پری، کمدین‌های افسرده

اگر خنده بر هر درد بی درمانی دواست، پس چرا بعضی از بهترین کمدین‌های جهان در طول زندگی‌شان با بیماری‌های روحی و روانی مثل افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنند؟ حکمت راز این کمدین‌های افسرده چیست؟ شاید پیش خودتان بگویید کمدین‌های ما چنین نیستند یا اینکه از اساس، افسردگی پدیده‌ای مدرن و متعلق به همان‌جایی است که مدرنیته از آن آغاز شده است. بله، درست است که تفکر شرقی با بیماری روح همخوانی ندارد یا به واسطه معنویت برایش درمان دارد اما این را هم نمی‌توان کتمان کرد که در این سوی دنیا، اعتراف به درد، آن هم به طور عمومی، اساساً مرسوم نیست. ما از بیماری‌های شخصی خودمان یا مشاهیرمان به طور عمومی چیزی نمی‌گوییم، مگر آنکه بیماری جسمی باشد که آن هم در آستانه یا بعد از مرگ به آن پرداخته می‌شود. باید به این نکته هم اشاره کرد که افسردگی و خودکشی میان اشخاص معروف اگر هم بوده باشد، مرتبط با یک کمدین نبوده؛ ما کسی مثل صادق هدایت را داریم که اگرچه زبان طنز و تند و تیزی دارد، در دسته کمدین‌ها قرار نمی‌گیرد.

از خودمان که بگذریم، آن سوی دنیا، ماجرا طور دیگری رقم می‌خورد. آنجا اگر بازیگری، نویسنده‌ای، هنرمندی به بیماری روحی و روانی خاصی مبتلا باشد، یا خودشان به طور عمومی از آن حرف می‌زنند یا جراید مستقلاً به آن‌ها می‌پردازند. دیگر لازم نیست از لابه‌لای رفتار و کلمات این اشخاص، مردم پی به مشکلات و رنج‌های فردی آن‌ها ببرند. نمونه بارزش، متیو پری، بازیگر و کمدین کانادایی است که او را به تازگی به دلایلی که هنوز مشخص نیست، از دست داده‌ایم. از میان علاقه‌مندان به سینما و دنیای سرگرمی کسی نیست که نداند متیو پری به اعتیاد حاد مبتلا بوده و اعتیاد در دسته بیماری‌های روحی و روانی قرار می‌گیرد.

متیو پری اولین بازیگر/کمدینی نیست که بیماری روحی و اعتیادش منجر به مرگ او شده است؛ امریکا پیش از این رابین ویلیامز را هم به همین بیماری‌ها و البته با خودکشی از دست داده است، که او هم داغی بر دل طرفداران این بازیگر و تمام سینمادوستان دنیا بر جای گذاشت. مرگ پری هم فرق چندانی با خودکشی ندارد. پری در کتاب خاطران بسیار خوب و موفقش که تازه سال گذشته منتشر شده بود، خودویرانگری‌اش را با مصرف بیش از اندازه الکل و مواد با جزئیات کامل تشریح می‌کند. شاید او همچون رابین ویلیامز مستقیماً برای پایان دادن به زندگی‌اش اقدام نکرده باشد، اما بارها و بارها اعتیاد ناشی از مشکلات روحی‌اش را ترک کرده و دوباره به مصرف روی آورده است. اگرچه در ادبیات اعتیاد این خارج از کنترل فرد مبتلاست اما گویا این مسیر بی بازگشت، چنان‌که پری در کتاب خاطراتش به آن اشاره می‌کند، مقصدی جز مرگ ندارد. بله، متیو پری می‌دانست که زیاد عمر نخواهد کرد و افسردگی و اعتیاد، ناخواسته یا خودخواسته، یا هر دو، چنانچه بارها او را به آستانه مرگ برده بود، به زودی زندگی را از او خواهد گرفت. سرگذشت پری تلخ است، چرا که او به واسطه بازی در سریال محبوب «دوستان» (همان «فرندز» خودمان) در نقش چندلر بینگ، شخصیتی شناخته‌شده و به شدت محبوب در سطح جهان بوده است که گرچه نام و خاطره‌اش باقی می‌ماند، زندگی تراژیکش دل را به درد می‌آورد.

رابطه میان کمدی و افسردگی

متیو پری، کمدین‌های افسرده

اما چه رابطه‌ای میان کمدی و افسردگی وجود دارد؟ آیا این شهرت و ثروت است که کمدین‌ها را همچون بسیاری از سلبریتی‌های دنیا در عرصه‌های مختلف هنری در معرض افسردگی و اعتیاد قرار می‌دهد یا واقعاً رابطه‌ای میان افسردگی و شغل کسانی که شما را می‌خندانند، وجود دارد؟ یا چون این شخصیت‌ها شناخته‌شده‌اند، این‌طور به نظر می‌آید؟ علم می‌گوید برای درک این رابطه، نسخت باید پدیده‌ای به نام «پارادوکس دلقک غمگین» را شناخت. شما وقتی به کمدین محبوبتان نگاه می‌کنید، به خاطر شادی و خنده‌ای که به زندگی شما می‌آورند، احساس مثبت و شادی می‌کنید. وقتی می‌فهمید که همین کمدین محبوب شما به یک بیماری روحی حاد دچار است، یا به این خاطر اعتیاد دارد یا دست به خودکشی می‌زنید، دچار تناقضی می‌شود که درک و پذیرش‌اش سخت است.

اگرچه افسردگی یک بیماری رایج است، در امریکا ۸/۴ درصد جمعیت بزرگسال به آن دچارند، این بیماری روحی میان کمدین‌ها به طور قابل توجهی برجسته است. به طوری که بعد از خودکشی رابین ویلیامز، افسردگی میان مردان بین سی تا چهل و چهار سال با افزایش ۹/۸۵ درصدی مواجه بوده است. با اینکه کمدین بودن لزوماً شخص را در معرض خطر بیشتری از ابتلا از به بیماری روحی قرار نمی‌دهد، تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که به نوعی بیماری روحی را تجربه می‌کنند یا در معرض آن قرار دارند، تمایل بیشتری به استفاده از طنز به عنوان یک مکانیسم دفاعی در خود دارند. و این دقیقاً همان چیزی است که پری در کتاب خاطرات خود به آن اشاره می‌کند.

جدایی مادر و پدر او در کودکی، با اینکه چند بار در کتابش تأکید می‌کند نمی‌خواهد مشکلاتش را به گردن خانواده‌اش بیندازند، خلائی در زندگی او به وجود آورد که خیلی زود در همان بچگی او را به دلقک خانواده و جمع دوستانش تبدیل کرد؛ مکانیسمی دفاعی که البته برای پر کردن خلاء زندگی او کافی نبود، و با اعتیاد حاد همراه شد. (پری به جز بی‌شمار لحظه‌ خنده‌دار و شادی‌آور که در سریال «فرندز» برای مردم جهان باقی گذاشته است، شاید خیلی بیشتر از پنج بازیگر و شخصیت دیگر این سریال، (گفتنی است که بسیاری از مردم جهان برای درمان و بهبود اندوه مشکلات روحی خودشان سریال «فرندز» را تماشا می‌کنند) یک کتاب خاطرات رنج‌آور اما زیبایی را از خود به یادگار گذاشته است که هم ما را به او نزدیک‌تر می‌کند (و درد از دست رفتن زندگی‌اش را برایمان بیشتر) و هم کمکی است برای تمام کسانی که همچون او با بیماری‌های روحی و روانی و اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند.)

کتاب زندگی و خاطرات متیو پری اثر متیو پری انتشارات مون

راهی  را که پری برای مواجهه با دردهای خود انتخاب کرد، تحقیقات علمی هم تأیید می‌کند؛ شوخی و خنده می‌تواند راهی برای درمان بیماری روحی در کسانی که به آن مبتلا هستند یا پتانسیل ابتلا به آن را دارند باشد. روی آوردن به طنز به این افراد قدرت می‌دهد و در واقع، یک جور خوددرمانی است. امروز در درمان‌های گروهی و روان‌درمانی بیماری‌های مثل افسردگی و اعتیاد از طنز استفاده می‌شود. برای یک کمدین، شوخی واکنشی است که به اضطراب و غم درونشان نشان می‌دهند. اگر این را هم بپذیریم که بین کمدی و هوش و همین‌طور بیماری روحی و هوش هم رابطه‌ای وجود دارد، می‌توان گفت که هوش این کمدین‌های افسرده به‌شان کمک می‌کند غمشان را به طنز تبدیل کنند؛ بعضی‌ها با خودشان شوخی می‌کنند و در واقع با مسخره کردن خودشان یا یک جور خودآزاری این درد را التیام می‌بخشند، و بعضی‌ها به شیوه‌ای کاملاً متفاوت جهان و دیگران را طنز می‌کنند. شیوه بعضی‌ کمدین‌ها هم ترکیبی از هر دوست.

یک روانشناس بالینی که کمدین‌های مبتلا به افسردگی و دیگر بیماری‌های روحی را درمان می‌کند، در این باره می‌گوید: «کمدین‌ها معمولاً آنچه را ما «نقاب افسردگی» می‌نامیم، به چهره می‌زنند که باعث می‌شود جهان آن‌ها را راحت‌تر بپذیرد اما پشت این نقاب اتفاق وحشتناکی در حال رخ دادن است. افسردگی در اجتماع ننگ است و خنده احساس ضعف را از کسانی که از نگاه جامعه به این ننگ دچارند، دور می‌کند.»

متخصص دیگری معتقد است دلیل اینکه بسیاری از کمدین‌ها در معرض خطر بیماری روحی قرار دارند، این است که بامزه بودن لزوماً به معنای خوشحال بودن نیست. مثل این است که کسی که از ارتفاع می‌ترسد، تصمیم بگیرد با چتر از ارتفاعی بلند به پایین بپرد. یک کمدین هم احساس می‌کند اگر دائماً بامزه و در حال شوخی و خنده باشد، شاید حالش کمی بهتر شود. این مهر تأییدی بر این ادعاست که رابطه‌ای میان خلاقیت و بیماری روحی وجود دارد. در افراد خلاق، نرخ بالاتری از ابتلا به اختلالات روحی مثل افسردگی و اختلال دوقطبی وجود دارد. البته دلیل این هنوز کاملاً مشخص نیست؛ می‌تواند یک ریشه بیولوژیکی در مراکز احساسات مغز داشته باشد.

البته این بدین معنا نیست که همه کمدین‌ها به بیماری روحی دچارند یا هر کمدینی که به افسردگی دچار است، در نهایت، همچون رابین ویلیامز خودکشی می‌کند یا مثل متیو پری جانش را از دست می‌دهد. اما از آنجا که بیماری و اختلالات روحی مغز فرد را در مواقعی در حالتی معیوب قرار می‌دهد، ممکن است توانایی تصمیم‌گیری درست و عاقلانه را از او بگیرد. این چنین است که کسی مثل متیو پری با وجود بارها ترک نمی‌تواند دست از مصرف بکشد، یا کسی مثل رابین ویلیامز تصمیم به خودکشی می‌گیرد. به هر حال، افسردگی هم طیف دارد. بسیاری از کمدین‌ها که گرایش به افسردگی دارند سعی می‌کنند با استفاده از طنز از وجه تاریک خود فاصله بگیرند. اما تنها آن‌ها که به افسردگی بالینی دچارند در معرض خطر خودکشی قرار دارند. بنابراین، به چهره‌های خندان این کمدین‌های افسرده نگاه نکنید، این‌ها رازی تلخ در سینه دارند.

۱. رابین ویلیامز

رابین ویلیامز، کمدین‌های افسرده

کمدی از آن دسته هنرهایی است که چون همه دوستش دارند، ارتباط نزدیکی با مردم دارد. به همین خاطر است که وقتی یک کمدین خوب و محبوب از دنیا می‌رود، مردم بیشتر غمگین می‌شوند. چرا که آن کس که خنده بر لبان مردمان می‌نشاند، دوست‌داشتنی است و نبودنش غم‌انگیز و سؤال‌برانگیز. پرسش اصلی این است؟ مگر می‌شود کسی که این همه ما را می‌خنداند، خودش غمی داشته باشد؟ آن هم چنان عمیق که باعث شود جان خودش را بگیرد. مرگ رابین ویلیامز بر اثر خودکشی در یازدهم آگوست ۲۰۱۴ شوک بزرگی به مردم امریکا و دنیا وارد کرد. او  یکی از معروف‌ترین کمدین‌های افسرده است، که بیماری‌اش به دلیل خودکشی بیشتر از سایرین بر سر زبان‌ها افتاد. رابین ویلیامز بعد از سال‌ها مبارزه با افسردگی و اعتیاد اگرچه تلاش کرد با کمدی، استندآپ‌ها و نقش‌آفرینی‌های فوق‌العاده و به یادماندنی در فیلم‌های کمدی، این بیماری مبارزه کند اما سرانجام تسلیم شد و به زندگی‌اش پایان داد.

۲. جیم کری؛ کمدین‌های افسرده

جیم کری

جیم کری هم جزو بازیگران/کمدین‌هایی است که قبول افسردگی و بیماری روحی‌اش برای عموم سخت است. او هم مثل ویلیامز از کمدین‌های قدرتمندی است که بی‌شمار نقش و لحظه به‌یادماندنی طنز برای مخاطبانش و سینمادوستان به یادگار گذشته است. و او هم جزو کمدین‌هایی است که در سال‌های اخیر به بیماری روحی و افسردگی خود اعتراف کرده و به طور عمومی درباره آن حرف زده است. خوشبختانه، جیم کری موفق شده است بر بیماری‌اش غلبه کند. جیم کری در کتاب خاطراتش به مشکل افسردگی و زندگی تلخی در مسیر حرفه‌ای خودش تجربه کرده است، اشاره می‌کند.

کتاب خاطرات و خیالات اثر جیم کری و دانا واچون نشر مون

۳. الن دجنرس

ال دجنرس، کمدین‌های افسرده

کسی هست که از الن دجنرس چیزی جز شادی و خوشی به یاد داشته باشد؟ ما او را با برنامه گفت‌وگومحور معروفش که خودش مجری آن بود، خوب می‌شناسیم. اما او هم جزو کمدین‌های افسرده‌ بوده است که البته نوع افسردگی‌اش با سایر کمدین‌ها فرق دارد. افسردگی او ریشه درونی نداشت و دقیقاً به خاطر عوامل بیرونی در او شکل گرفت. او در سال ۱۹۷۷ به خاطر اعتراف به رازی در زندگی شخصی‌اش از سوی عموم مورد حمله قرار گرفت و سه سال با افسردگی دست و پنجه نرم کرد. البته موفق شد از آن عبور کند و بعد مجری همین برنامه معروف و موفقی شود که همه او را با آن به یاد داریم.

۴. اوون ویلسون؛ کمدین‌های افسرده

اوون ویلسون

این مورد جزو آن‌هایی است که کمتر به آن پرداخته شده است. افسردگی متیو پری، جیم کری و رابین ویلیامز همیشه بر سر زبان‌ها بوده است اما شاید کمتر کسی بداند که اوون ویلسون هم جزو کمدین‌های افسرده بوه است. او یک بار اقدام به خودکشی کرده است.

۵. درو بریمور؛ کمدین‌های افسرده

درو بریمور

کسی نیست که از مشکلات روحی و اعتیاد درو بریمور که جزو خانواده‌ای هنری است و از بچگی وارد سینما شده است، خبر نداشته باشد. اخبار مربوط به مشکلات روحی و اعتیاد او در سنین پایان همیشه در جراید نقل می‌شد و  بسیاری از مشکلات او به شیوه زندگی مادر و پدرش نسبت داده می‌شد. به هر حال، مواجهه با شهرت و تاب آوردن آن در سنین پایین کار سختی است و درو بریمور جزو کسانی بود که در این مسیر با بالا و پایین زیادی مواجه شد. او در چهارده سالگی به خاطر اعتیاد به مواد خودکشی کرد، اما موفقیت‌آمیز نبود. در سال‌های بعد او در تلاش برای غلبه کردن بر بیماری‌اش تلاش بسیاری کرد که به صورت دوره‌ای موفقیت‌آمیز و با شکست همراه بود. اما امروز و در بزرگسالی او موفق شده است بر بیماری‌اش فائق آید. او بارها در این باره در برنامه‌های مختلف و در گفت‌وگوها صحبت کرده و تلاش می‌کند منبع الهام دیگرانی باشد که به بیماری او دچارند و به آن‌ها کمک می‌کند.

منبع: pouted abcnews

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه