بازی شبیهساز سوسیال دموکراسی (متاسفانه) هنوز آینهی واقعیت است

بعد از دو اتفاق بدی که همزمان افتادند، یعنی مذاکرهی فاجعهبار بین ترامپ و بایدن در ۲۷ ژوئن و اینکه در ۱ جولای دادگاه عالیْ روسای جمهور را به پادشاهانی استیضاحنشدنی تبدیل کرد، احیانا عرق ملی در شما خشک نشده؟ من هم همینطور.
اما در نیمهی نهچندان پر لیوان، وقتش است که دربارهی سوسیالیسم صحبت کنیم. و همیشه هم وقت خوبی برای صحبت دربارهی بازیهاست و برای همین دوباره به «شبیهساز سوسیال دموکراسی» ساختهی Molleindustria سر زدم. در این شبیهساز تصمیمگیری نوبتی، که در فوریهی ۲۰۲۰ عرضه شد، شما باید در مقام رییسی که انگار از طرف حزب سوسیال دموکراسی به ریاست برگزیده شده تصمیمگیری کنید. (کمیتهی دموکراتیک ملی، بله، میدانم هرگز نمیگذارید این اتفاق بیفتد. خیلی هم واضح گفتید.)
بازیگران سیاسی در این سناریوها در قالب حیوانات مجسم شدهاند، مثلا فلان لابیگر شبیه کوسه است و فلان فعال مدنی شبیه به پلنگ، و لااقل این شوخیها باعث میشود بازی بیشازاینی که هست افسردهکننده نباشد و درعینحال هم چیزهای خوبی میآموزاند. همینطور که تصمیم میگیرید مثلا آیا باید بدهی وامهای دانشجویی را ببخشید یا آشکارا از فعالیتهای اتحادیهها دفاع کنید یا نکنید، چند شاخص و نمودار در پایین تصویر هست که تاثیر تصمیماتی که میگیرید را سبکوسنگین میکند.
تصمیمات شما فقط روی چیزهای ملموسی مثل بودجه تاثیر نمیگذارد، گرچه باید حواستان به میزان قدرتی که به جمعیت میدهید باشد، و ایضا به تاثیر تصمیمات شما روی محیط زیست، و اینکه با سخنرانیتان کدام قشر از رایدهندگان را ممکن است پس بزنید. باید کرسیهای شما در کنگره آنقدری باشند که بتوانید اصلا تصمیماتی که میگیرید را عملی کنید. بطور خلاصه، اگر بخواهید مثل یک کمونیست دوآتشه عمل کنید، یا براندازی میشوید یا در انتخابات بعدی بازنده. اگر هم بیشازحد بازار را آزاد نگه دارید باز هم همان عاقبت منتظرتان است.
اما این اهداف — اینکه در دوم باز هم انتخاب شده و دورهی دوم ریاست جمهوری را هم با موفقیت پشت سر بگذارید — لزوما هدف اصلی بازی نیست. حداقل الان نه، یعنی چهار سال بعد از عرضهی بازی و بعد از ماهها سرخوردگی پشتسرهم از تمام بخشهای دولت ایالات متحده.
مفتخرم اعلام کنم که تنها بخشهایی از این شبیهساز سوسیال دموکراسی که دیگر به دنیای امروز ارتباطی ندارند در رابطه با چیزهاییاند که ازشان عبور کردیم. بههرحال بازیای که در فوریهی ۲۰۲۰ عرضه شده نمیتوانسته دربارهی حملهی ششم ژانویه به کنگره خبردار بوده باشد، ولو اینکه در متن بازی قید میشود «چه کسی فکرشو میکرد آمریکا دولت خودشو ساقط کنه؟»
سازندگان هم باز حتما نمیدانستند که پرزیدنت بایدن قرار بود اینقدر بیتشریفات از افغانستان خارج شود، یا اینکه گسترش دادگاه عالی چیزی بشود که لیبرالها بطور جدی در نظر بگیرند، یا اینکه چهار سال اخیر را با رکود دستوپنجه نرم کنیم، یا اینکه در یمن «عملیاتهایمان را گسترش دهیم».
جای تاسف است که بازی بینهایت گزینه میآورد که برای ایالات متحده و مردمش بهتر میبود، و توضیح میهد چرا و چطور این تصمیمات مفید بودند، اما دوباره برمیگردد سر پلهی اول و زمین سفت واقعیت که در آن هیچ حزب سیاسیای واقعا نمایندهی مردمش نیست.
اما هنوز هم فکر میکنم این بازی برای نشان دادن شایستگیهای سوسیال دموکراسی برای مخاطب کارش را عالی انجام داده. با وجود اینکه نسبتا با فلسفه سیاسی سوسیالیسم آشنا هستم اما هنوز هم سناریوهایی در شبیهساز سوسیال دموکراسی میدیدم که هیچوقت به ذهنم خطور نکرده بود، مثلا اینکه به کارگران این حق را بدهید که اولین کسانی باشند که بتوانند حقوق کمپانیای که ورشکسته شده را بخرند.
در پلیثرو اخیرم (هر پلیثرو تقریبا بین ۱۵ تا ۴۵ دقیقه زمان میبرد، بسته به اینکه چقدر تصمیمگیری را کش دهید یا چقدر سریع ببازید)، با افتخار به دور دوم ریاست جمهوری رسیدم، با کلی پول و کرسیهای فراوان در کنگره. اما اواسط دور دوم تمرکزم را از دست دادم — نه بخاطر اینکه [مثل بایدن] وارد ۸۴ سالگی شدم — و به دلیل خرج بیشازحد برای سوسیالیستیکردن آمریکا قبل از اتمام ریاستجمهوریام ساقط شدم.
بهترین بخش بازی ارزش تکرار بالایش است. حتی با اینکه دهها بار تکرارش کردم اما هنوز هم گاهی وقتها سناریوها یا کاراکترهایی میبینم که قبلا ندیده بودم. پس اگر یک گوشه بخاطر وضعیت این ملت بزرگ در روز استقلال آمریکا زانوی غم بغل کردهاید، شاید بهتر است به دنیایی فرار کنید که لااقل در آن میتوانید امور را تغییر دهید و فکر کنید صدایتان شنیده شده است.
این بازی را به رایگان از اپ استور میتوانید بگیرید یا به قیمت ۲.۹۹ دلار از استیم، itch.io و گوگل پلی بخرید.
منبع: پولیگان
اخیرا جنبشی در فضای سیاسی_روشنفکری آمریکا جان گرفته تحت عنوان روشنگری تاریک که سردمدار اون شخصی به نام کرتس یاروین(ملقب به منسیوس ملدباگ،شبیه به Deadra سری الدراسکرولز) که متاثر از آرای متفکرانی مانند لند و هابز هست که شاکله اون ضد دموکراسی بودن و اعتقاد به یک جامعه نوارتجاعی و تکنوفئودال تشکیل میده.دیدگاه متفکران این دستی به نسبت جامعه و حکومت به مثابه یک شرکت هست که دارای یک هیئت مدیره و مشتریانی برای خدماتی که به ازای سرمایهای که تولید میکنند(و در این شرکت به صورت سهام سرمایه گذاری میکنند) خلاصه میشه.علت برگشت آمریکا بعد از سیصد سال تمرین دموکراسی به چنین وضعیتی مقایسه دائمی اونها با چین هست.چین که با یک حکومت اقتدارگرا ولی با موتور سرمایهدارانه مشغول شکل دادن آینده خود با برنامه های بلند مدته نیازی نداره تا با مصائب کلاف درهم پیچ دموکراسی سروکله بزنه و یک دهن کجی به تمام اقتصاددانهای شیکاگویی انجام داده که معتقد بودند برای رشد یک جامعه علاوه بر بازار آزاد باید نقش دولت در حداقلی ترین حالت خودش باشه.
در بازی فال اوت نیووگاس ما فکشنی رو داریم به نام House که شخصی که اون رو اداره میکنه یک میلیارد نابغه هست که با متصل کردن بدن خودش به ماشین عمر طولانی پیدا کرده و تنها در مسند قدرت مشغول به ساختن ویژن خودش از برهوت آخرالزمانه(به خودش رسما میگه اتوکرات).
جملهای داره که برای تمامی ما در این زمانه باید قابل تامل باشه و اون هم این هست:«
دموکراسی همواره با پیشرفت در تضاد هست.اگر که میخواهی به سرنوشت دموکراسی ها آگاه شوی نگاهی به بیرون پنجره ها بینداز.»