بررسی رمان «دن کیشوت»؛ نخستین رمان مدرن چگونه به موضوعات متعدد فلسفی پرداخته؟

۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه

«دن کیشوت» رمانی است که در اوایل قرن هفدهم توسط میگل د سروانتس نوشته شده. این رمان از زمان انتشار یکی از مشهورترین آثار داستانی بوده و به عنوان نخستین رمان مدرن شناخته می‌شود. «دن کیشوت» کاوشی عمیق در موضوعات متعدد فلسفی از جمله ماهیت واقعیت، قدرت تخیل و رابطه‌ی بین ‌ایده‌آلیسم و واقعیت است.

میگل د سروانتس (۱۵۴۷-۱۶۱۶) نویسنده‌ی «دن کیشوت» به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان زبان اسپانیایی شناخته می‌شود و با نوشتن «دن کیشوت» به ایجاد رمان مدرن به عنوان یک فرم ادبی کمک کرد. سروانتس علاوه بر نویسندگی، نقش فعالی در محفل‌های فرهنگی و سیاسی اسپانیا داشت.

زندگینامه‌ی میگل د سروانتس

سروانتس

سروانتس در سال ۱۵۴۷ در نزدیکی مادرید در آلکالا د هنارس به دنیا آمد. پدرش رودریگو د سروانتس پزشک بود و سال‌ها در ارتش اسپانیا خدمت کرده بود. سروانتس در محاصره‌ی کتاب‌ها و عشق به داستان‌نویسی بزرگ شد.

او در جوانی پس از نقل مکان به مادرید سرباز شد و در جنگ‌های مختلفی از جمله نبرد لپانتو (۱۵۷۱) شرکت کرد. با اینکه در آنجا مجروح شد و دست چپش از کار افتاد اما تجربیات او به عنوان یک جنگجو زمینه‌ی مناسبی برای داستان‌نویسی‌اش فراهم کرد.

سروانتس پس از ترک ارتش، به شغل نویسندگی روی آورد. اولین اثر مهم او رمانی بود به نام «گالاتئا» که در سال ۱۵۸۵ منتشر شد. این رمان با موفقیت متوسطی روبرو شد. رمانی که برای او شهرت و جایگاهی ماندگار و دست‌نیافتنی به ارمغان آورد «دن کیشوت» بود. قسمت اول «دن کیشوت» در سال ۱۶۰۵ منتشر شد و در میان خوانندگان شور به پا کرد. این رمان داستان ماجراجویی‌های آلونسو کیشانو، نجیب‌زاده‌ای میان‌سال است که چنان شیفته‌ی داستان‌های عیاری و شوالیه‌ای ممنوعه می‌شود که تصمیم می‌گیرد خودش یک شوالیه شود. در طول راه، او با انواع موجودات خارق‌العاده ملاقات می‌کند و ماجراجویی‌های متعددی را پشت سر می‌گذارد، در حالی که خدمتکار قابل اعتمادش سانچو پانزا هم او را همراهی می‌کند.

این رمان طنزی گزنده‌ای درباره‌ی جامعه‌ی اسپانیای آن دوران است و مضامین جدی و مهمی را بررسی می‌کند. دو قهرمان اصلی آن هم فرصت یک مطالعه‌ی عمیق شخصیتی را ایجاد می‌کنند. شخصیت دن کیشوت نشان‌دهنده‌ی تعقیب آرمان‌گرایانه‌ی اهداف عالی است و سانچو پانزا تجسم رویکردی اساسی‌تر و عمل‌گرایانه‌تر به زندگی.

قسمت دوم «دن کیشوت» در سال ۱۶۱۵، اندکی پیش از مرگ او منتشر شد. سروانتس بجز «دن کیشوت»، آثار متعدد دیگری از جمله نمایشنامه، شعر و داستان کوتاه نوشت. برخی از دیگر آثار برجسته‌ی او عبارتند از «رمان‌های سرمشق» و «وظایف پرسیلس و سیگیس موندا».

تأثیر سروانتس بر ادبیات جهان و فرهنگ اسپانیا غیرقابل انکار است. او به عنوان پدر رمان مدرن شناخته می‌شود و دن کیشوتش را یکی از بزرگترین آثار داستانی غرب می‌دانند. این رمان به زبان‌های متعدد ترجمه شده و آثار نمایشی، موسیقایی و ادبی پرشماری از آن الهام گرفته‌اند. تأثیر سروانتس بسیار فراتر از اسپانیا است. تأثیر او را می‌توان در آثار نویسندگان و هنرمندان مختلفی در سراسر جهان از جمله ژان ژاک روسو، فئودور داستایوفسکی، گوستاو فلوبر، جیمز جویس و خورخه لوئیس بورخس حس کرد.

میراث سروانتس در زبان اسپانیایی نیز قابل توجه است. نوشته‌های او به تثبیت زبان مدرن اسپانیایی کمک کرد و بر همین اساس او یکی از بزرگترین نویسندگان زبان اسپانیایی در نظر گرفته می‌شود. تأثیر سروانتس بر زبان را می‌توان در کلمات و عبارات متعددی که هنوز هم استفاده می‌شوند دید.

سروانتس فراتر از میراث ادبی خود، نقش فعالی در زندگی فرهنگی و سیاسی اسپانیا ایفا می‌کرد. او مناصب مختلف دولتی داشت و عضو محفل ادبی معتبری بود. با این حال، علیرغم موفقیتش، در بخش اعظم زندگی‌اش با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد و سرانجام در سال ۱۶۱۶ درگذشت و در صومعه‌ی پابرهنگان تثلیث دفن شد.

خلاصه‌ی رمان «دن کیشوت»

دن کیشوت

دون کیشوت همراه با خدمتکار وفادار خود، سانچو پانزا، با یک سری ماجرا‌های ناگوار در حومه‌ی شهر قرار می‌گیرند. در ابتدای کتاب، با مردی به نام آلونسو کیشانو آشنا می‌شویم. آلونسو سال‌هاست کار می‌کند و به اندازه‌ای پول دارد که مجبور به کار کردن یا تمیز کردن خانه‌اش نیست. بنابراین بیشتر اوقات فراغت خود را صرف خواندن کتاب می‌کند و هیچی بیشتر از کتاب‌هایی راجع به شوالیه‌های قرون وسطی که سوار بر اسب‌ها می‌گردند و اژدهایان را می‌کشند و دست‌های دوشیزگان زیبا را می‌بوسند، برای او جذابیت ندارد.

اما به نظر آلونسو کتاب‌هایش را کمی بیش از حد دوست دارد، زیرا یک روز تصمیم می‌گیرد یک زره‌ی قدیمی بپوشد و خودش شوالیه شود. او نام دن کیشوت را به خود می‌گیرد و شروع می‌کند به ماجراجویی و بالا و پایین رفتن در حومه‌ی شهر. تنها مشکل این است که غول‌ها و اژد‌ها واقعاً وجود ندارند. اما جای نگرانی نیست چون دن کیشوت چنان تخیل فعالی دارد که معتقد است‌ اشیاء روزمره (مثلاً آسیاب‌های بادی) در واقع هیولا‌های غول‌پیکر هستند.

دن کیشوت در اوایل سفر خود یک دستیار به نام سانچو پانزا هم استخدام می‌کند. سانچو در واقع همه‌ی چیز‌های احمقانه‌ای را که دن کیشوت می‌گوید باور نمی‌کند، اما او می‌داند دن کیشوت ثروت دارد و‌ امیدوار است که با معاشرت با آن مرد، مقداری پول به دست آورد. اما با ادامه‌ی داستان، سانچو دن کیشوت را باور می‌کند و حتی ‌امیدوار است که روزی دون کیشوت جزیره‌ای به او بدهد تا بر آن حکومت کند!

هنگامی که دن کیشوت و سانچو برای ماجراجویی به راه می‌افتند، خطوط داستانی متعددی شکل می‌گیرد. برخی از دوستان دن کیشوت می‌خواهند دیوانگی او را درمان کنند و انواع نقشه‌ها را برای رساندن او به خانه و روی تختش طراحی می‌کنند. اما آن‌ها غالباً قدرت تخیل دن کیشوت را دست کم می‌گیرند. سرانجام در پایان رمان، دن کیشوت متوجه می‌شود که دیوانه است. او در نهایت زندگی خود را به عنوان یک حماقت بی‌معنی محکوم می‌کند.

تحلیل و بررسی رمان «دن کیشوت»

بررسی رمان «دن کیشوت»

«دن کیشوت» یکی از مشهورترین آثار ادبی تمام دوران است به زبان‌های متعددی ترجمه شده و برای قرن‌ها خوانندگان را مجذوب خود ساخته. مضامین و‌ ایده‌های اصلی «دن کیشوت» هنوز هم تازه است و می‌توان از طریق آن بینش‌های ارزشمندی درباره‌ی وضعیت انسان کسب کرد.

یکی از مهمترین موضوعات در «دن کیشوت» تقابل بین واقعیت و توهم است. دن کیشوت، در دنیایی موهوم و تخیلی زندگی می‌کند و خودش را یک شوالیه‌ی جوانمرد می‌بیند که در تلاش برای دفاع از بانوی محبوبش، دولسینیا است. با این حال، در واقعیت، دن کیشوت مردی است که ارتباط خود را با دنیای اطراف از دست داده. او به آسیاب‌های بادی حمله می‌کند چون فکر می‌کند غول هستند و حتی با گوسفندان می‌جنگد چون آن‌ها را به شکل سرباز می‌بیند. این تقابل بین دنیای تخیلی که دن کیشوت معتقد است در آن زندگی می‌کند و دنیایی که واقعاً در آن زندگی می‌کند، این پرسش را مطرح می‌کند که چه چیزی واقعی است و آیا درک فرد از واقعیت می‌تواند به طور اساسی با واقعیت متفاوت باشد؟ دنیای تخیلی دن کیشوت چیزی است که واقعیت او را شکل می‌دهد و به نوعی او ارباب این جهان است. تخیل به او اجازه می‌دهد تا باور کند یک شوالیه‌ی جوانمرد است که دارای شجاعت، شرافت و مجموعه‌ای از اخلاقیات است که بر اعمال او حاکم هستند. همانطور که همه‌ی ما دارای تخیلی هستیم که قدرت شکل دادن به واقعیت ما را دارد. این قدرت تخیل است که به ما امکان می‌دهد هنر خلق کنیم، رمان بنویسیم و امکانات جدیدی را متصور شویم. این رمان به ما نشان می‌دهد که قدرت تخیل می‌تواند هم رهایی‌بخش باشد و هم دگرگون‌کننده.

این موضوع به ویژه امروز مهم است، زیرا ما در عصر رسانه‌های اجتماعی و اینترنت زندگی می‌کنیم، جایی که واقعیت را می‌توان به راحتی دستکاری و تحریف کرد. ما توسط اطلاعات و تصاویری از منابع مختلف بمباران شده‌ایم و تشخیص اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی غیرواقعی دشوار است. ما هم اگر غفلت کنیم ممکن است مثل دن کیشوت با انتخاب و تفسیر اطلاعات به گونه‌ای که از باور‌ها و ارزش‌های‌مان پشتیبانی کند، واقعیت تحریف‌شده‌ی خود را ایجاد کنیم.

اعتقاد دن کیشوت به هویت شوالیه‌ای خود با داستان‌هایی که خوانده تقویت می‌شود. او خودش را قهرمان ماجراجویی‌های حماسی می‌داند. تخیل به او اجازه می‌دهد تا جهان را به شیوه‌ای منحصر به فرد ببیند و به معنا و هدفی در زندگی خود برسد که در دنیای واقعی هرگز نمی‌توانست تجربه‌اش کند. سروانتس از این رمان برای نقد و هجو عاشقانه‌های جوانمردانه‌ی محبوب زمان خود استفاده می‌کند. وسواس دن کیشوت در جوانمردی و اعتقاد او به دنیای‌ ایده‌آل شوالیه‌ها و بانوان، نتیجه‌ی خوانش او از این متون است. سروانتس اعتقاد دارد که ادبیات این قدرت را دارد که ادراکات ما از جهان را شکل دهد و بر باور‌ها و ارزش‌های ما تأثیر بگذارد.

این موضوع امروز هم تازه و چالش‌برانگیز است. زیرا ما همچنان با قدرت رسانه‌ها و اطلاعات در زندگی خود دست و پنجه نرم می‌کنیم. اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به ما دسترسی بی‌سابقه‌ای به اطلاعات و سرگرمی داده‌اند، اما چالش‌های جدیدی را نیز از نظر حفظ حریم خصوصی، شستشوی مغزی و سوگیری ایجاد کرده‌اند. دن کیشوت به ما یادآوری می‌کند که ادبیات و داستان‌سرایی همیشه ابزار قدرتمندی برای شکل دادن به درک ما از جهان بوده‌اند و ما باید نسبت به پیام‌ها و معانی نهفته در داستان‌هایی که می‌خوانیم آگاه باشیم.

مفهوم‌ ایده‌آلیسم در مقابل واقعیت یکی دیگر از‌ ایده‌های اصلی در «دن کیشوت» است. دن کیشوت که در بینش آرمان‌گرایانه‌اش غرق شده، برای حفظ ارزش‌های جوانمردی و عشق موهومش تلاش می‌کند. این دیدگاه‌ ایده‌آلیستی در تضاد کامل با واقعیت دنیای اطراف او است. دنیایی که اغلب با فساد، طمع و فریب پر شده است. این رمان خطرات زندگی در اوهام و خیالات را گوشزد می‌کند و نسبت به اینکه خیال‌پرداری چگونه در واقعیت منجر به ناامیدی و سرخوردگی می‌شود هشدار می‌دهد. همچنین آرمان گرایی و رمانتیسم دن کیشوت او را به دیدن جهان در قالبی سیاه و سفید سوق می‌دهد. قالبی که دیگر جایی برای سایه‌های خاکستری باقی نمی‌گذارد. بنابراین او نمی‌تواند ابهام اخلاقی بسیاری از موقعیت‌هایی را که در آن‌ها قرار می‌گیرد ببیند.

«دن کیشوت» کتابی سرگرم‌کننده، جذاب و طنزآمیز است که پیام‌های مهمی در مورد اخلاق و مروت دارد. این رمان با بررسی مفاهیمی مانند شرافت، عدالت و اخلاق، پرسش‌هایی را درباره‌ی ماهیت و معنای آن‌ها مطرح می‌کند. «دن کیشوت» بر اهمیت زندگی مبتنی بر اصول اخلاقی و شرافت و انجام کار درست، هر چقدر هم که دشوار باشد، تأکید می‌کند. تلاش دن کیشوت برای نکوداشت ارزش‌های جوانمردی، بازتابی است از نیاز انسان به موضع‌گیری نسبت به آنچه به نظرش درست است.

این رمان در باب اقتدار، هنجار‌ها و قرارداد‌های اجتماعی و ماهیت واقعیت هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. رد کردن نظم اجتماعی توسط دن کیشوت و تلاش او برای درست کردن جامعه، در نوع خود نقد گسترده‌‌ای به هنجار‌ها و قرارداد‌های اجتماعی وارد می‌کند.

تفاسیر رمان در طول سال‌ها متفاوت بوده اما به نظر می‌رسد «دن کیشوت» بیش از هر چیز بر عمیق‌ترین ‌امید‌ها و دلمشغولی‌های انسان دلالت دارد. کاوش در روابط انسانی، قدرت تخیل، پیچیدگی‌های واقعیت، ‌ایده‌آلیسم و اهمیت اخلاق و عدالت «دن کیشوت» را به یک کلاسیک ماندگار تبدیل کرده که باید بی‌درنگ به سراغش رفت و تک تک کلماتش را با ولع بلعید.

در بخشی از رمان «دن کیشوت» که با ترجمه‌ی محمد قاضی در دو جلد توسط نشر ثالث منتشر شده می‌خوانیم:

باری کشیش و دلاک به دیدار دن کیشوت شتافتند و او را در حالی یافتند که بر تختخواب خود نشسته و نیم تنه‌ی سبز رنگ پشمینی به تن کرده و شب کلاهی از پشم قرمز رنگ «تولد» بر سر نهاده بود و چهره‌ای چنان خشک و چروکیده و استخوانی داشت که گویی بدل به جسدی مومیایی شده بود. دن کیشوت آن دو را گرم و صمیمانه پذیرفت و چون از حال مزاجیش جویا شدند وی با عباراتی بسیار شیوا و پرمعنی‌ایشان را از وضع و حال خود باخبر کرد. بر حسب معمول بین ایسان گفتگو آغاز شد و سخن از چیزی به میان آمد که امروز به مصالح مملکت و طرق حکومت مرسوم است. یکی فلان نقیصه را اصلاح می‌کرد و فلان عیب را مذموم میشمرد و دیگری فلان عادت را تغییر می‌داد و فلان رسم را تأیید می‌کرد؛ الغرض هر یک از آن سه دوست قانون‌گذاری نوظهور شد و لیکورگ و سولون نوی از کار درآمد و همه با هم چنان مملکت را از سر نو ساختند که گفتی آن را در کوره آهنگری گذاشتی و به شکل و صورتی غیر از وضع نخست از کوره به در آوردند.

کتاب دن کیشوت اثر سروانتس نشر ثالث 2 جلدی
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. كامران

    به وضوح از کتاب هزار و یکشب کپی کرده

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه