۱۶ هنرمند مشهور رنسانس که تاریخ هنر را تغییر دادند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
هنرمندان مشهور رنسانس

رنسانس را عصر طلاییِ پیشرفت و تعالی بزرگ بشر می‌دانند. عصری که در آن خصوصیاتی ارائه شد تا خلاقیت را در تمامی عرصه‌ها از جمله نقاشی مجسمه‌سازی و حتی علم با مفهوم نوآوری پیوند دهد. در هر جایی از تاریخ، زمانی که درمقابل نوآوری قرار می‌گیریم، به یک شرط احتمال دارد که خلاقیت را هم لمس ‌کنیم. شرطی که می‌گوید: باید هر دو مولفه برای تجلی بخشیدن بر یکدیگر به کار گرفته شده باشند تا روش و الگوهای جدید را طرح‌ریزی کنند و سپس کیفیتی را پدید آورند که قبل‌تر هرگز نبوده است. از این‌رو، برمبنای چنین استدلالی، قطعا باید منتظر تغییراتی چشم‌گیر باشیم. در دوران رنسانس، هنگامی که از نوآوری صحبت می‌کنیم و پشت‌بندش خلاقیت را به آن می‌چسبانیم، یعنی قرار است پدیده‌های شگرفی را ببینیم، چیزی که شاید در گذشته رنگ‌وروی دیگری داشت. این سروشکل نو و تازه‌‌یِ امور را به راحتی می‌توان در آثار هنری هنرمندان مشهور رنسانس دید و شناخت آن‌ها و آثاری که خلق کردند، یعنی شناخت ایده‌هایی که توسع یافتن‌شان، قلمروی هنر را دگرگون کرد.

۱۶- فیلیپو برونلسکی (Filippo Brunelleschi)

هنرمندان مشهور رنسانس

در میان معماران برجسته‌ی دوره‌ی رنسانس، فیلیپو برونلسکی را به عنوان چهره‌ای بسیار مهم در کل تاریخ معماری جهان می‌شناسند. هنرمندی نابغه که با روحیه‌ی جستوجوگر خود به کاوشی عمیق در ویرانه‌ها و بقایای تمدن‌های باستانی پرداخت و سپس به درک وسیعی از تناسبات و طراحی در هنر معماری رسید. او توانست به واسطه دست‌یابی به رویکردهایی نوین برای کلیسای جامع فلورانس، یک گنبد بسیار بزرگ با ویژگی‌هایی شگفت‌انگیز خلق کند. گنبد این کلیسا، یکی از اولین گنبدهای بزرگ ساخته شده در دنیا محسوب می‌شود. همچنین برولنسکی جز نخستین هنرمندانی به شمار می‌رفت که ایده‌ی پرسپکتیو خطی را ارائه داد؛ تکنیکی که بعدها در اجرای نقاشی‌های اواخر دوران رنسانس، امری کاملا ضروری بود.

۱۵- دوناتلو (Donatello)

هنرمندان مشهور رنسانس

بی‌گمان شکوه و نوآوریِ هنر مجسمه‌سازی عصر رنسانس، متعلق به دوناتلو است. دوناتلو پایه‌گذار شیوه‌هایی چشم‌گیر و جهان‌شمول بود که به شکلی درخشان، تمام روش‌هایی که پایه گذاری کرد به منبع الهام‌ ایده‌های‌ بسیاری از هنرمندان بدل شد. زمانی که این مجسمه‌ساز توانست، همراه برونلسکی به دور ایتالیا سفر کند، یکی از بهترین اتفاقات زندگی‌اش رقم خورد. این موقعیت منجر شد تا به سطح آگاهی و جهان‌بینی خود در هنر و معماری اضافه کند و همان را مستقیما به دنیای قوه‌ی‌تخیل خود تزریق کند که قطعا بازنمود آن را می‌توان در آثاری چون مجسمه «برنزی داوود» (David)، اولین تندیس برهنه‌ی دوران آغازین رنسانس دید.

۱۴- یان وان آیک (Jan van Eyck)

هنرمندان مشهور رنسانس

وان آیک، سرشار از هوش و تلاش‌های مثال‌زدنی و یکی از هنرمندان مشهور رنسانس است. او با استفاده از نمادپردازی‌هایی عمیق و مفهومی، دیدی بسیار جزئی‌نگر، شناخت دقیق رنگ، انتخاب ترکیب‌بندی‌هایی تامل‌برانگیز به سراغ قصه‌ی زندگیِ‌ انسان‌ها می‌رفت و آن‌ها را روی بوم به تصویر می‌کشید. نام وان آیک، میان چهره‌های اولیه‌ی هنرمندان رنسانس قرار می‌گیرد و او شخصی بود که موفق شد در نقاشی اروپای شمالی، تحولاتی خارق‌العاده پدید آورد. این نقاش با پرداختنِ به سوژه‌های مذهبی، سیاسی و چهره‌ی افراد عادی و مشهور، موضوع قالب آثار خود را پیش می‌برد و بعضی از تصاویری که می‌آفرید.

یکی از مهم‌ترین -و اسرارآمیزترین- اثر او متعلق به «پرتره آرنولفینی» (Arnolfini Portrait) است که در فهرست عجیب‌ترین نقاشی‌های دنیا قرار می‌گیرد. اثری که میراث جاودان جهان نقاشی به شمار می‌رود و هنوز هم درباب رمزو‌رازهای آن، استدلال‌هایی متناقض و پر سوالی در جریان است. بهره‌گیری از دانش پرسپکتیو برای نمایشِ دقیق فضای اتقاق، حقیقتا بی‌نظیر به اجرا در آمده و حتی این تکنیک را می‌توان در آینه‌ی پشت‌سر کاراکترها هم دید. نقاشی «محراب گنت» از دیگر شاهکارهای وان آیک محسوب می‌شود که ارزش تاریخی بالایی دارد، از همین‌رو نیروهای ناپلئون و حتی نازی‌ها، سعی داشتند آن را تصاحب کنند.

۱۳- ساندرو بوتیچلی (Sandro Boticelli)

هنرمندان مشهور رنسانس

بوتیچلی افسانه‌ای، استاد بزرگ تاریخ هنر، از مشهورترین هنرمندان رنسانس و نقاشی که اگر نبود شاید بنای عصر طلایی رنسانس اولیه به شکلی دیگر پایه‌گذاری می‌شد. بر جای ماندن اصول زیبایی‌شناختیِ دوران باستان یعنی هماهنگی (هارمونی)، تعادل و تقارن با وجود نگرش و تلاش‎های او بود که مجددا به قلب ساختار نقاشی‌ها نفوذ پیدا کرد. ساندرو بوتیچلی تلاش نکرد تا بار دراماتیک داستانی آثار خود را به واسطه‌ی عناصر احساسیِ عمیق به مخاطب تحمیل کند؛ بلکه تلاشی چشم‌گیر در راستای ارائه‌ فضاهایی داشت که بیننده با آرامشی خاص، رنگ‌های خیره‌کننده و خطوطی لطیف به جهان قصه‌گو، نمادین و ساکن (اما تامل‌برانگیز) او فرستاده شود.

۱۲- هیرونیموس بوش (Hieronymus Bosch)

هنرمندان مشهور رنسانس

زمانی که در برابر نقاشی‌های هیرونیموس بوش قرار می‌گیرید، اولین سوالی که ذهن‌تان را مشغول می‌کند، این خواهد بود که چگونه آثار سورئال مانند او، در دوران رنسانس خلق شده‌اند و یا اصلا چگونه از هنرمندان مشهور رنسانس به حساب می‌آید؟ بوش کلیدی‌ترین هنرمند در مکتب نقاشی هلندی اولیه به شمار می‌رفت و با وجود تصاویر عجیب‌وغریبی که خلق می‌کرد، توانست به موفقیت‌های چشم‌گیری دست یابد. متاسفانه تعداد کمی از آثار این هنرمند باقی مانده، اما سال‌هاست که همین تعداد کم، بسیاری از منتقدین و پژوهش‌گران را به وجد آورده است.

نقاشی‌های او، مجرایی شگفت‌انگیز و کم‌یاب برای کاوش در رویکردهای جالب‌توجه‌اش نسبت به برخی مسائل بود. گویا مکان‌هایی که به تصویر می‌کشید، نوعی از تامل و اندیشیدن عامدانه در فضایِ خیالی‌مانند جهنم یا شاید پژوهشی هستی‌شناسانه در مسئله‌ی مرگ و اتفاقات پیرامون آن است. مطمئنا کم پیش می‌آید که با شیرجه زدن در عناصر و المان‌های تصویری نقاشی‌هایش حسی از ترس، ناراحتی و حتی مقابله کردن به سراغ شما نیاید. او کارهای خود را به واسطه‌ی یک ذهنِ خیال‌‌زده و در عین حال، غیرقابل سکونت انجام داده است و قطعا که این تصاویر فقط برآیندی از خاستگاه فکری هیرونیموس بوش است. ذهنیتی بی‌تکرار که برای آن هیچ مثال عینی در دنیای هنر وجود ندارد، چه بسی حتی در آثار هنرمندان سورئال!

۱۱- لئوناردو داوینچی (Leonardo da Vinci)

هنرمندان مشهور رنسانس

لئوناردو داوینچی ادراک وسیعی در شناخت و ارائه‌ی نظریه، مفاهیم و رویکردهایی در زمینه‌های متنوعی از هنر و ریاضیات، ولو مهندسی و ستاره‌شناسی داشت. مطالعات و کاوش‌های این هنرمند در علوم متفاوت، جایگاهی را برای او فراهم کرد تا با پیوند دادن دانش خود به هنر نقاشی، شیوه‌هایی نوین و استعمالی را در تاریخ هنر برجای گذارد. اگر اهل هنر باشید و یا یک مخاطب عادی، بارها نقاشی مشهور «مونالیزا» از این هنرمند را دیده‌اید. بدون‌شک این نقاشی جز آثاری قرار می‌گیرد که بسیار بازتولید شده است و همچنین در میان عموم شناخته می‌شود. یکی از عواملی که باعث شد «مونالیزا» تا این حد شاهکار ابدی تاریخ هنر باقی بماند، توانایی بی‌حد و مرز داوینچی در درک درستِ تکنیک بوده است. برسی و راه‌کارهای او برای نشان دادن تناسبات، تصویری پر رمزوراز و متفاوت از چهره مونالیزا ساخت.

در حوزه‌ی مکانیک ما به همان اندازه شاهد یک وجه‌ی خارق‌العاده از داوینچی هستیم. در دفترچه‌های باقی مانده از این هنرمند، تعدادی مطالعه و پژوهش علمی درباره اختراعات مکانیکی او دیده می‌شود که نمایی از درک فنی شگفت‌انگیز و بدیع اوست. بنابراین چنین موضوعی بر این دلالت دارد که لئوناردو داوینچی سرچشمه‌ی آغاز یک عصر جدید و مدرن در هنر و حتی علم بوده است.

11 بازیگر که نقش نقاشان بزرگ را روی پرده ایفا کردند

۱۰- ماتیاس گرونوالد (Matthias Grünewald)

هنرمندان مشهور رنسانس

ماتیاس گرونوالد آلمانی از هنرمندان مشهور رنسانس به شمار می‌رفت؛ هنرمندی که میان تمام آثارش، اکنون تنها ۱۰ نقاشی باقی مانده است. در سبک شخصی او، ترکیب‌بندی‌ها به شیوه‌ای بودند تا بدن‌های درحالِ حرکت با رنگ‌های زنده و خطوط سیالی که دارند، بیشتر مورد بحث باشند و گویا آثارش بیش از اندازه شخصیت‌محور دیده می‌شوند. بنابراین ماتیاس از این طریق به راحتی بر دراماتیزه شدن موقعیت‌های انسانی تاکید می‌کرد. همچنین درهم تنیدگی نور و سایه‌های اغراق‌آمیز و انتخاب سوژه‌هایی شایان‌توجه، حسی از تعالی مذهبی را ایجاد کرده است.

۹- آلبرشت دورر (Albrecht Dürer)

هنرمندان مشهور رنسانس

میان هنرمندان مشهور رنسانس، هیچ‌کدام همچون آلبرشت دورر در تکنیک حکاکی و چاپ چیره‌دست نبود. علاوه بر این، دورر در پرداخت برخی از تکینک‌های نقاشی از جمله رنگ‌روغن، آب‌رنگ و طراحی تسلط و دقت عجیبی داشت. برای برداشت هر چیزی که در نقاشی‌ و طراحی‌های دورر می‌بینید، بی‌گمان به یک ذهن نکته‌سنج و تحلیل‌گر نیاز دارید که البته مقدار آن شاید از دیدن آثار دیگر هنرمندان باید بیشتر باشد! زیرا تصاویر مفهومیِ نمادین شاهکارهای او با یک توجه‌ و دریچه نگاه عمیقی همراه می‌شود.

خودنگاره‌ها و مجموعه آثار پرتره‌های دورر به عنوان مشهورترین نقاشی‌های‌اش شناخته می‌شوند؛ تا حدی که با جستجو نام او، اولین چیزی که می‌بینید این دست از مجموعه آثارش است. نکته‌ی جالب درباره خودنگاره‌های دورر این است که قبل از او کم‌تر هنرمندی بود که تصویر خود را روی بوم یا کاغذ بکشد، آن هم به شکلی که در نقطه‌ی مرکزی کادر باشد.

انواع سبک‌‌های نقاشی و ویژگی‌های هر کدام را بشناسید

۸- میکل‌آنژ (Michelangelo)

هنرمندان مشهور رنسانس

هنرمند افسانه‌ای، میکل‌آنژ نماد تما‌عیار عصر رنسانس به شمار می‌رود. محال است در نوشته‌های تاریخ هنر با نام او بر نخورده باشید. کارهای این هنرمند سراسر بازتابی از شکوه، جسارت و عظمت است و هنری که به جهان معرفی کرد، ابدا در هیچ‌جای دیگری از تاریخ هنر تکرار نشد. بزرگترین شاهکار او متعلق به تصویرگری سقف «کلیسای سیستین» است که اتفاقا داستان‌های جالبی هم پیرامون خود نجوا می‌کند. گفته می‌شود که او به خاطر روحیه‌ی جسور و البته سخت‌گیر خود، احتمالا به تنهایی انجام تمام کارهای نقاشی این کلیسا را بر عهده گرفته است. میکل‌آنژ علاوه بر این به عنوان یک معمار، طراحی گنبد کلیسای «سن پیتر» را بر عهده داشت.

۷- رافائل (Raphael)

Raphael

برخلاف میکل‌آنژ که روحیه‌ای شدیدا سخت‌گیر داشت، رافائل هنرمندی بود که نقطه مقابل او قرار می‌گرفت. رافائل از احساساتی لطیف و شخصیت نرم‌‌خویی برخوردار بود، بنابراین چنین امری را می‌توان تمام‌وکمال در تمام آثارش دید. با توجه به عمر کوتاه‌اش، اما در حدود پنج قرن، تاثیری بیش از اندازه مهم بر کلِ قلمروی هنر گذاشت و گویا روش‌های او مانند یک الگوی تمام‌ناشدنی همواره در هنر جریان دارد. رافائل با بهره گرفتن از ریشه‌های هنر دوران باستان و سپس بازتاب دادن آن در هنر رنسانس به درک ممتدی از مفهوم تناسب و تعادل رسید. همچنین او از طریق ساختارهای جدیدی که پی‌ریزی کرده بود، موجب شد تا هم‌‌رده‌ی لئوناردو داوینچی و میکل‌آنژ قرار بگیرد.

۶- تیسین (Titian)

Titian

شاید اگر بگویم تیسین شاعر دوران رنسانس است، اغراق نکرده‌ایم. او شالوده‌ی اسلوب کاری خود را براساس تغییر بنیادین فرم و رنگ بنا نهاد، اما نه آن چیزی که ما در روش‌های هنرمندان مشهور رنسانس قبلی این فهرست دیده بودیم، بلکه تغییری جهان‌شمول‌تر و شدیدا متفاوت‌تر. مجموعه‌ی آثار او را می‌توان در طیف وسیعی از خلق صحنه‌هایی چون مناظر، داستان‌های اساطیری و دینی و حتی پرتره دید. تیسین علاقه‌ی بسیاری به دراماتیک کردن وقایع داشت و این درحالی بود که واقعیت هم چاشنی آن‌ها می‌شد. این تمایز به طرز خارق‌العاده‌ای در یک هماهنگی اصولی و ساختارمندی قرار می‌گرفت. همچنین از تیسن به عنوان بنیان‌گذار مکتب ونیزی یاد می‌شود.

۵- هانس هلباین پسر (Hans Holbein the Younger)

Hans Holbein the Younger

هانس هلباین پسر از سنین پایین به دنیای هنر وارد شد. او در ابتدا کار خود را با نقاشی دیواری و طراحی پنجره‌ کلیساهای محلی آغاز کرد و سال‌ها بعد به یک نقاش و چاپ‌گر آلمانیِ پرآوازه تبدیل شد. پرتره‌های هلباین برای نخبگان اروپایی آثاری نفیس و گران‌بها بود و به طور مشخص این دست از کارهای‌اش، ارزش‎‌های هنری او را توصیف می‌کرد. یکی از موفق‌ترین نقاشی‌های این هنرمند رنسانی، «سفیران» (The Ambassadors) است. اثری که در آن با نمادها به روش منحصربه‌فردی بازی شده تا یک تصویر پوشیده از اسرار را به نمایش بگذارد. عناصری چون جمجه که در پایین پاهای دو سفیر انگلیسی وجود دارد، آنقدرها هم به آسانی قابل تشخیص نیست و فقط از یک زاویه خاصی می‌توان به ماهیت‌اش پی برد. پس قطعا این بدان معناست که نمادپردازی‌ها هرگز با روش‌های معمولی پرداخت نشده‌اند.

۴- جورجو وازاری (Giorgio Vasari)

Giorgio Vasari

احتمالا تا کنون درباره‌ی این‌که «پدر تاریخ هنر» چه هنرمندی بوده است، کنجکاو شده‌اید. جورجو وازاری یک نقاش، معمار، تاریخ‌نگار و نویسنده بلندپایه‌ی عصر رنسانس بود که از آن به عنوان پدر تاریخ هنر یاد می‌شود. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن زندگی‌نامه‌ی هنرمندان دوران رنسانس است که در قالب یک کتاب با عنوان «زندگی برجسته‌ترین نقاشان، پیکرتراشان و معماران» وجود دارد.

امروزه این کتاب، یکی از پرخواننده‌ترین اثر ادبی قدیمی است که در آن، درمورد هنر و هنرمندان به شکلی دقیق و خارق‌العاده صحبت شده است. گرچه این منبع، همچون سایر منابع تاریخی با تعصب و اغراق محتقن شده، اما یک اثر قابل‌بحث و جامعه به شمار می‌رود که تقریبا تمام کارهای عمومی تا خصوصی آن‌ها را نوشته است. علاوه بر این، وازاری در این کتاب، درباب هنر به نظریات، جهان‌بینی و تاملات خود هم پرداخته است.

معروف‌ترین نقاشی‌های جهان که در تاریخ هنر نظیر ندارند

۳- تینتورتو (Tintoretto)

Tintoretto

تینتورتو از نقاشان شاخصِ مکتب نقاشی ونیزی به حساب می‌آمد. ویژگی‌های رفتاری این هنرمند که هم‌عصرانش به آن لقب خشمگین داده بودند، باعث شد تا تیسین از کارگاه خود، او را بیرون کند. اما چیزی که مشخص است، سبک جسورانه و پر هیجان نقاشی‌های‌ اوست که احتمالا هم به همین دلیل چنین لقبی نصیب‌ش شده است! آثار تینتورتو در یک سطح عالی از تلفیق خلاقانه‌ی فرم‌های مبالغه‌آمیز و پراکنده برای رسیدن به درامی عمیق است. درواقع او تلاش کرد تا قطب‌مخالف شیوه‌ی کاری داوینچی قرار بگیرد؛ بنابراین هارمونی، تقارن و تناسب را تا حدی حذف کرد. همچنین نقاشی‌های‌اش به عنوان نمادی از شکوه سبک منریسم محسوب می‌شود.

۲- الگریکو (El Greco)

El Greco

الگریکو به خاطر شیوه‌ی زندگی‌اش از فرهنگ‌های مختلفی تاثیر گرفت، بدین منظور آثاری که خلق می‌کرد بسیار تاثیر گرفته از این مسئله بود. او در ونیز هنر را آموخت و بعدتر در رم کار کرد و در نهایت اسپانیا را برای زندگی انتخاب کرد. به طور مشخص، نقاشی‌های او از ویژگی‌هایی مشتق شده‌اند که نمی‌توان به راحتی سبک کاری‌اش را در دسته‌ی هنر رنسانسی جای داد. جهان آثار الگریکو دریچه‌ای روبه نمایشی از صحنه‌ی تئاتر است. این هنرمند عجیب و درون‌نگر، پیکره‌های کشیده‌ی گوتیک را با عناصر هنر رنسانس درهم می‌آمیخت و با دانش وسیعی که در شناخت رنگ داشت، سوژه‌هایی را به رنگ‌های تیره و مات در فضایی معنادار می‌کشید. از سوی دیگر، برخی از تصاویر آبستره‌ای که خلق کرد، بستری عالی جهت متولد شدن جنبش‌ قرن‌های بعد، یعنی اکسپرسیونیسم و کوبیست بود.

۱- کاراواجو (Caravaggio)

Caravaggio

کاراواجو تجلی خلاقیتی نوظهور بود و یکی از هنرمندان مشهور رنسانس به شمار می‌رود. او سبک مورد تمجید ناتورالیستیِ، کلاسیک مورد علاقه هنرمندان پیشین را با ابتکاری هوشمندانه در مفهوم‌ نوینی از زیباشناسی آمیخته کرد و سپس حسی تکرار ناشدنی به مفهوم درام بخشید. کاراواجو به واسطه‌ی نبوغ بی‌حدومرز خود، در تکنیک کیاروسکورو اید‌های تازه‌ای را بر بوم ضمیمه کرد، بدین سان کنتراستی آشکار میان نور و تاریکی شکل گرفت تا تصاویر وضوح بیشتری یابند. مضمون بیشتر آثار کاراواجو تصاویری بی‌پرده از خشونت یا اسراری پنهان است و گفته می‌شود در نقاشی‌ «سر بریدن سنت جان باپتیست» (The Beheading of St. John the Baptist) اعتراف خود به قتل را نقاشی کرده است. او در نمایش شخصیت‌های الهی که گویا برگرفته از داستان‌های کتاب مقدس است، معمولا شمایلی که حس انسانی‌تر به آن‌ها بدهد را به تصویر می‌کشید.

منبع: Thecollector

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X