۸ تفاوت مهم میان فیلم و رمان «باشگاه مشت‌زنی»

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
تفاوت فیلم و رمان باشگاه مشت زنی

«باشگاه مشتزنی» اثر درخشان دیوید فینچر است که پس از گذشت ۲۴ سال همچنان نگاهها را به خود جلب میکند. در هسته یک بحران هویتی، یک راوی مالیخولیایی (ادوارد نورتون) داریم که با تایلر دردن (برد پیت) رفیق میشود و خود را آنچنان شیفته تبدیل شدن به این شخصیت یاغی مییابد که کمکم خودش را گم میکند. «باشگاه مشتزنی» به بهترین شکل عجیب، بدبینانه و هنرمندانه است و برای حفظ عظمتش به هیچ معرفی یا دنبالهای احتیاج ندارد.

با این حال این فیلم مهم از ریشهدراماتیکی در دل ادبیات حاصل شده است؛ رمان «باشگاه مشتزنی» نوشته چاک پالانیوک که یک مرد مبتلا به بیخوابی را به یکی از خالقان شکل نامتعارفی از رواندرمانی بدل میکند، و همین طرح اولیه فیلم بود. با وجود اینکه اقتباس فینچر از رمان تقریبا وفادارانه است، برخی از جنبههای شخصیتپردازی، نکات داستانی و تاکیدات کلی داستان در نسخه سینمایی تغییر کرده است.

۸) پسزمینه نظری

فیلم باشگاه مشت زنی

«باشگاه مشتزنی» دیوید فینچر به پیشبرد ایدههای ضد سرمایهداری و مصرفگرایی شناخته میشود؛ ترویج این دیدگاه که اگر مخاطبان داراییها و اهداف مبتنی بر پول را کنار بگذارند، به سطح بالاتری از خودآگاهی میرسند. «چیزهایی که مال تو هستند در نهایت صاحبت میشونداین نقل قول از تایلر دردن که بارها تکرار میشود، استدلال میکند که هویت توسط قلمروهای سرمایهداری شکل میگیرد؛ اینکه مبلمان IKEA یا لباسهای مجلل در نهایت به نشانی از هویت بدل میشوند.

در مقایسه با این وجود که رمان هم همین ایدئولوژی را دربرمیگیرد، بیشتر حول محور مضامین مربوط به مردانگی و زنانگی درون هویت فرد میچرخد که در پویایی محسوستر عشق میان راوی و مارلا (با بازی هلنا بونهام کارتر در فیلم) بیان میشود. راوی ویژگیهای سنتی زنانه را بروز میدهد، مانند جمعآوری وسایل خانه یا گریه کردن در هنگام جلسه درمانی؛ چیزهایی که او عمیقا میخواهد آنها را حذف کند، از این رو او یک خود دیگر ابرمردانه ایجاد کرد. از سوی دیگر مارلا ویژگیهای مردانه را بروز میدهد، مانند بیاحتیاطی کردن و به تصویر کشیدن اعتماد به نفسی گستاخانه؛ چیزهایی که وضعیت واقعا آسیبپذیر او را میپوشانند، وضعیتی که او تنها میخواهد مخاطب یک عشق قرار بگیرد.

کتاب باشگاه مشت زنی اثر چاک پالانیک

۷) اولین برخورد راوی و تایلر

فیلم باشگاه مشت زنی

در فیلم راوی برای اولین بار با تایلر در هواپیما هنگام بازگشت از سفر کاری ملاقات میکند. تایلر با معرفی خود به عنوان فروشنده صابون، راوی را با نظریه خود مبنی بر اینکه اکسیژن در هواپیما به عنوان وسیلهای برای رام شدن در مواقع اضطراری عمل میکند تحت تاثیر قرار میدهد. راوی که خود مشتاق تحت تاثیر قرار دادن تایلر است، از او به عنوان دوستی که تنها یکبار میبیند نام میبرد تا او را با زیرکی خود سرگرم کند. از زمان ملاقات با تایلر، راوی با وسواس تنها به فکر خشنودسازی تایلر به هر روش ممکن است. کورکورانه از او پیروی میکند و ایدههای رادیکال او را اتخاد مینماید، حتی اگر با عقاید او در تضاد باشند.

در رمان راوی به یک ساحل برهنه میرود، و وقتی بیدار میشود تایلر را میبیند که کندهها را روی ساحل میگذارد و با سایه خورشید بعدازظهر شمایلی از کف دست میسازد. این برخورد تایلر را به عنوان یک رهبر معنوی در آستانه آفرینش به تصویر میکشد. تایلر که راوی را در مسیر روشنگری با گذر از تباهی هدایت میکند، به نمادی از خدا بدل میشود؛ حرکتی نمادین که هم میتواند نقدی بر پیروی کور باشد و هم زیر سوال بردن آفت بت ساختن از یک شخص دیگر.

۶) رابطه راوی و مارلا

فیلم باشگاه مشت زنی

بحثها حول اینکه «باشگاه مشتزنی» یک داستان عاشقانه است یا اینکه مارلا چیزی بیش از یک شئ مطلوب برای راوی و مانعی برای تایلر نیست جریان داشته است. گرچه مخاطبان میتوانند اشتیاق راوی نسبت به مارلا را علیرغم ناراحتیاش از تظاهر بیماری او درک کنند، اما نمیتوان منکر شد که مارلا در درجه اول هم در نظر راوی و هم تایلر نقش ضدقهرمان را ایفا میکند. گذشته از رابطه جنسیاش با تایلر، مارلا در برابر راوی نازکطبع باقی میماند و متوجه تغییرات شخصیتی او نمیشود؛ همانطور که خود راوی این تغییرات را حس نمیکند.

رمان «باشگاه مشتزنی» با وجود رابطه جنسی میان مارلا و تایلر، بیشتر داستانی عاشقانه به شمار میرود. در سرتاسر رمان رابطه نوپای مارلا و راوی به آرامی به صمیمیتی عاطفی بدل میشود و خلقت تایلر چیزی نیست جز تلاشهای راوی برای مرد بودن و جلب نظر مارلا برای وارد شدن به زندگی مشترک. در فیلم و رمان هر دو،. واضح است که وجود مارلا به تهدیدی برای وجود تایلر تبدیل میشود.

۵) شخصیت تایلر

فیلم باشگاه مشت زنی

 

شخصیت تایلر دردن مترادف است با برد پیت زیبا و تراشخورده از نظر ظاهری؛ چهرهای زیبا که از قضا قصد دارد با ایدههای سرمایهداری در مورد مردانگی مبارزه کند. او واعظ هرج و مرج است؛ از منظر روانی در اعمال خود سرد و گستاخ است و از عواقب کارهایش نمیترسد. اما در عین حال تایلر کاریزماتیک است؛ اوطوری طراحی شده است تا یک شخصیت دوستداشتنی باشد و مخاطب از تماشایش سرگرم شود. اطرافیان او به راحتی جذب ایدئولوژیاش میشوند، تا جایی که او چنان توجهی را به خود جلب میکند که هیچکس هرگز سعی نمیکند تا از دستورات او سرپیچی کند.

در رمان، تایلر دردن شخصیت تاریکتری دارد که خیلی سریع در خط مقدم توجه خواننده قرار میگیرد. تایلر با روحیه آزادهاش قاطعانه با این ایده زندگی میکند که بسیاری از چیزها حقیقتا اهمیتی ندارند، بنابراین در هنگام برخورد با بسیاری از مسائل میتوان اخلاق را کنار گذاشت. این امر منجر میشود که او قادر به آسیب زدن باشد، مانند کشتن یک مرد در یک مهمانی قتل مرموز، و رهبری یک سازمان تروریستی. او حالتی تهاجمی و بدوی را برای مردان ترویج میکند و استدلال میکند که اعمال آنها دقیقا پیامد انتظارات بیش از حد جامعه از آنان است.

۴) نقش و اهمیت مارلا

فیلم باشگاه مشت زنی

در «باشگاه مشتزنی» مارلا سینگر شخصیتی است که بینندگان حتی قبل از تایلر او را میبینند، کسی که باعث اضطراب راوی میشود زیرا او نیز در همان گروههای درمانی راوی شرکت میکند. در فیلم او نوعی فم فتال به حساب میآید؛ ضدقهرمانی هم برای راوی و هم تایلر، که دومی او را تهدیدی برای وجودش میداند. مارلا شخصیتی عجیب و غریب است که هیچ اطلاعاتی از پسزمینه زندگی او دریافت نمیشود و بینندگان تنها از حال او باخبرند.

در حالی که او موردعلاقه راوی است، رابطه پیچیده آنها بینندگان را از شناخت بیشتر او بازمیدارد. در رمان، مارلا کمی پررنگتر است، وپیشینهاش این است که در یک اداره تشییع جنازه کار کرده است. او نامرتب، سرد و با افکار خودکشی است و در طول رمان با ایجاد ارتباط با تایلر/راوی رفته رفته نرمتر و دلسوزتر میشود. به دلیل آسیبپذیریاش، راوی به آرامی خود واقعیاش را به او عرضه میکند؛ بنابراین وقتی راوی در شناخت شخصیت خود گیج میشود مارلا درد بزرگتری را تجربه میکند. مارلا در رمان تنها به عنوان یک معشوق پیچیده عمل نمیکند، بلکه او دلیلی برای راوی میشود تا از تایلر فاصله بگیرد زیرا تایلر از حضور او ناراضی است.

سویشرت مردانه مدل دورس باشگاه مشت زنی کد E642

۳) انفجار نهایی پروژه میهم

فیلم باشگاه مشت زنی

از آنجایی که اقتباس «باشگاه مشتزنی» پیامی ضد مصرفگرایانه در خود داشت، بعضی قسمتهای فیلم با این دیدگاه تغییر کردند. در طول فیلم پروژه میهم در بسیاری از فعالیتهای غیرقانونی شرکت میکند که از خرابکاری به عنوان ابزاری برای مبارزه با نشانههای موفق سرمایهداری استفاده میکردند، مانند استفاده از مدفوع پرندگان برای پوشاندن ماشینهای لوکس و برداشتن مجسمههای مهم. به عنوان دستور کاری سیاسی و نشانی از آزادی، تایلر به پروژه دستور میدهد تا چندین ساختمان مهم که متعلق به شرکتهای بزرگ کارتهای اعتباری هستند را منفجر کنند.

با انجام این کار هدف نهایی تایلر پاک شدن سابقه بدهیها است؛ تلاشی نهایی برای نابودی نظام طبقاتی از طریق برابر ساختن همه در داشتن هیچ. با این حال در رمان «باشگاه مشتزنی» انفجار نهایی پروژه میهمکمی تفاوت داشت و نیت واقعا سیاه تایلر را به نمایش گذاشت. هدف منفجر کردن یک آسمانخراش در آن نزدیکی بود و تایلر تصمیم گرفت تا موزه طبیعی نقطه انفجار باشد و یک لحظه تاریخی را ایجاد کند که او چون یک شهید جانش را فدا کند. تایلر به عنوان آخرین اقدام قصد میکند تا زندگی راوی را با خود ببرد؛ برجا گذاشتن میراثی از بزرگترین آنارشیست که پروژه میهم طی آن به حیاتش ادامه خواهد داد.

۲) نقطه عطف راوی

فیلم باشگاه مشت زنی

در اصل هر دو نسخه «باشگاه مشتزنی» یک داستان بلوغ هستند؛ نه از طریق سن وبلوغ جسمانی، بلکه از طریق نائل شدن به این درک که راوی در زندگی حق انتخاب دارد تا آنطور که میخواهد زندگی کند. نقطه عطف راوی در فیلم با درک اینکه تایلر دردن چیزی نبود جز یک خود دیگر که در هنگام خواب راوی حکمفرمایی میکرد. همانطور که راوی شروع به عصبانیت از سطح خشونت پروژه میهم میکند، تایلر ناپدید میشود و راوی سکان را به دست میگیرد. اینجاست که او متوجه میشود که اعضای پروژه میهم و مارلا او را آقای دردن/تایلر خطاب میکنند. در ادامه فیلم این راوی است که سعی میکند بین دو شخصیت خود میانجیگری کند تا زمانی که بتواند به طور کلی از تایلر جدا شود. در رمان «باشگاه مشتزنی» راوی به لطف رابطه نوپایش با مارلا به هوشیاری میرسد و برای پس گرفتن کنترل زندگیاش انگیزه میگیرد. در یک نقطه، راوی شک میکند که تایلر و مارلا یک نفر هستند، زیرا آندو را با هم هرگز در یک اتاق ندیده است. همین باعث میشود تا وفاداریاش دستخوش تغییر شود. وقتی که مارلا به راوی میگوید که بنظرش او و تایلر یک شخص هستند، راوی شروع به دنبال کردن تایلر میکند. نگرانی راوی از امنیت مارلا و تمایل او به ادامه رابطه امکان جداییاش از تایلر را فراهم میکند.

لیوان چوبی مدل باشگاه مشت زنی

۱) پایانبندی

فیلم باشگاه مشت زنی

صحنه پایانی «باشگاه مشتزنی» با تمام شکوه و هرج و مرجشراضیکننده است و به شکلی بسیار نمادین زندگی دوگانه راوی را افشا میکند. راوی با دانستن اینکه تنها او قدرت واقعی را برای ناپدید کردن تیلور دارد، به گونه خودش شلیک میکند و تایلر در هوا ناپدید میشود. مارلا میدود و به زخمش رسیدگی میکند. راوی میگوید که او در زمان عجیبی وارد زندگیاش شده است. همه پیش از آنکه این دو انفجار ساختمانها را به نظاره بنشینند.

در مقابل اما اهمیت مارلا در پایان رمان تثبیت میشود و سلامت روان راوی واقعا مورد توجه قرار میگیرد. نقشه تایلر این است که آسمانخراشروی موزهای در نزدیکی سقوط کند که آن هم قرار است منفجر شود و هم راوی و هم تایلر را بکشد، زیرا تایلر میخواهد به عنوان یک شخصیت تاریخی بمیرد. با این حال مارلا و یکی از گروههای پشتیبانی با عجله وارد میشوند و تایلر ناپدید میشود. راوی برای مرگ منتظر انفجار است اما نقص فنی رخ میدهد. راوی که احساس میکند برای اولین بار پس از مدتها کنترل زندگیاش را در دست دارد به خود شلیک میکند. مدتی بعد در یک موسسه روانی، گروهی از کارکنان بیمارستان به کنار او میآیند و خود را به عنوان اعضای پروژه میهم معرفی میکنند و به او اطمینان میدهند که برنامهها ادامه خواهد داشت و آنها بیصبرانه منتظر بازگشت تایلر هستند.

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه