کتاب «به امید دیدار در آن دنیا»؛ رمانی که نویسنده‌اش را برنده‌ی جایزه‌ی گنکور کرد

۱۲ تیر ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
تصویری بازسازی شده از سربازان فرانسوی در خط مقدم در جنگ جهانی اول

رمان «به امید دیدار در آن دنیا» یکی از جذاب‌ترین رمان‌های ادبیات ضدجنگ است. این رمان بر روی حوادث جنگ جهانی اول تمرکز می‌کند جنگی که انسان‌ها و تاریخ‌دانان کمتر آن را به خاطر می‌آوردند. این کتاب مخمصه‌ها و درگیری‌های تعدادی از بازماندگان این جنگ را به خوانندگانش نشان می‌دهد و از طرف دیگر درباره زیاده‌خواهی و فرصت‌طلبی افسران و نیروهای نظامی می‌گوید. «رمان به امید دیدار در آن دنیا» نویسنده‌اش را به جایزه ادبی گنکور که یکی از برجسته‌ترین جوایز ادبی فرانسوی به شمار می‌آید؛ رسانده است. در این یادداشت مختصری با زندگی‌ نویسنده آشنا می‌شویم و پس از آن به سراغ معرفی کتاب «به امید دیدار در آن دنیا» خواهیم رفت.

زندگی و زمانه «پی‌یر لومتر»

عکس کتاب به امید دیدار در آن دنیا

«پی‌یر لومتر» در ۱۸ آوریل سال ۱۹۵۱ در شهر پاریس دیده به جهان گشود. او پس از پایان تحصیلاتش دبیرستان به روان‌شناسی علاقه‌مند شد و در این رشته تحصیل کرد. او چند سالی را به عنوان معلم روانشناسی در دبیرستان‌ها تدریس کرد و مدتی نیز به عنوان کتاب‌دار مشغول به کار بود. پس از آن تصمیم گرفت که به طور جدی دست به قلم ببرد و نویسنده شود. او به علت خلاقیت بالایی که داشت توانست نظر منتقدان ادبی را به خود جلب کند. از سال ۲۰۰۶ به این سو، «پی‌یر لومتر» هیچ کاری غیر از نویسندگی انجام نداده است.
سبک نوشتاری مورد علاقه «پی‌یر لومتر» رمان پلیسی است اما در رمان «به امید دیدار در آن دنیا» نیز رگه‌هایی از داستان پلیسی دیده می‌شود هر چند موضوع آن به طور کلی متفاوت است. تعداد کمی از داستان‌های این نویسنده به فارسی ترجمه شده‌اند اما رمان‌های پلیسی او در سراسر جهان شهرتی بسیار زیاد دارند.
این نویسنده در سال ۲۰۰۶ و تنها دو سال پس از ورود حرفه‌ای به دنیای نویسندگی، جایزه فستیوال کنیاک را از آن خود کرد. این جایزه برای رمان کار دقیق به او داده شده بود.
در سال ۲۰۰۹ نیز جایزه خوانندگان دبیرستانی برای داستان لباس دامادی به او رسید. یک سال بعد نیز جایزه رمان پلیسی اروپا برای کتاب قاب‌های سیاه به این نویسنده داده شد.
اما مهم‌ترین جایزه زندگی او در سال ۲۰۱۳ به دستش رسید؛ جایزه ادبی گنکور برای نوشتن رمان «به امید دیدار در آن دنیا»، جایزه گنکور تنها یک بار به هر نویسنده داده می‌شود و به داستانی تعلق می‌گیرد که در همان سال منتشر شده باشد. مبلغ در نظر گرفته شده برای این جایزه قابل توجه نیست اما قرار گرفتن نام نویسنده در میان برندگان این جایزه، شهرت بسیاری دارد. این جایزه ادبی بیش از صد سال است که به نویسندگان و شاعران برجسته داده می‌شود. «پی‌یر لومتر» در حال حاضر ۷۲ساله است و در شهر پاریس زندگی می‌کند.

کتاب به امید دیدار در آن دنیا اثر پیر لومتر

درباره کتاب «به امید دیدار در آن دنیا»

وقایع کتاب «به امید دیدار در آن دنیا» در واپسین روزهای جنگ جهانی اول رقم می‌خورد. شایعه آتش‌بس به سرتاسر اردوگاه‌ها رسیده است و همگان آرزو دارند که با پذیرش توافق صلح، سالم و سلامت به خانه‌های خود بازگردند. در این هنگام از مقامات بالای فرانسوی درخواست می‌شود که تحرکات نیروهای آلمانی را تحت نظر بگیرند. فرستادن دو دیدبان برای چک کردن وضعیت منطقه باعث مرگ آن‌ها بر اثر تیراندازی می‌شود و بسیاری از نیروهای دو طرف جان خود را از دست می‌دهند. فردی که دستور فرستادن دو دیدبان را داده بود؛ سروان دولنی- پرادل نام دارد. در خلال تیراندازی‌ها و جنگی که اتفاق می‌افتد؛ آلبر مایار شخصیت اصلی داستان متوجه می‌شود که دو دیدبان با تیری از عقب کشته شده‌اند و آلمانی‌ها عامل مرگ سربازان نبوده‌اند. در همین گیر و دار است که بر اثر اصابت یک خمپاره از سوی دشمن، آلبر مایار به داخل گودال می‌افتد. با افزایش شلیک خمپاره‌ها او بیشتر در گل و لای فرو می‌رود و تقلای زیادی برای زنده بودن می‌کند. وضعیتی که او در آن قرار دارد بسیار هولناک و نگران کننده است. فقط نوک اسلحه آلبر از خاک بیرون باقی مانده است و او دارد خفه می‌شود. در همین حین هم‌خدمتی او ادوارد می‌تواند از زیر خاک نجاتش دهد و او را زنده بیرون آورد. اما یک خمپاره کنار آن‌ها اصابت می‌کند و صورت ادوارد آسیب می‌بیند. حال این وظیفه آلبر است که لطف ادوارد را جبران کند. زنده ماندن ادوارد با وجود ضرباتی که دیده است؛ صورتی معجزه‌وار دارد. اما زندگی این دو سرباز با هم‌دیگر پیوند ایجاد می‌کند و آن‌ها در کنار هم به خیلی از رازها پی می‌برند. سروان دولنی- پرادر این جنگ را به این جهت آغاز کرده است چون در تجارت تابوت سود و نفع دارد. رفته رفته و با ادامه داستان همه چیز بیشتر برملا می‌شود و دو سرباز تلاش می‌کنند تا با جمع‌ کردن مدرک، وقایع را به گوش همگان برسانند.

نقد داستان «به امید دیدار در آن دنیا»

داستان «به امید دیدار در آن دنیا»، متاثر از یک رویداد واقعی در جنگ جهانی اول است. شش سرباز در طول جنگ و طی یک محاکمه به دلیل اجتناب از حمله، تیرباران شدند در حالی‌که چنین دستوری به آن‌ها داده نشده بود. آن‌ها را طی فرایندی غیرقانونی به مرگ محکوم کردند و همین مسئله انگیزه نویسنده برای نوشتن داستان شد. داستان به امید دیدار در آن دنیا، سیمای کریه و دردآور جنگ را به ما نشان می‌دهد و به ما می‌گوید که کهنه‌سربازان آسیب‌دیده از جنگ چگونه درد و رنج می‌کشند و دیگر نمی‌توانند به زندگی سابق خود بازگردند. آن‌ها کار، جایگاه اجتماعی و معشوق خود را ممکن است از دست دهند و هیچ غرامتی نتواند تنهایی، انزوا و طردشدگی آن‌ها را جبران کند. با این‌که کتاب به امید دیدار در آن دنیا یک‌صد سال پس از وقوع این جنگ نوشته شده است؛ اما فضای اجتماعی فرانسه پس از جنگ را به خوبی نشان می‌دهد. این کتاب سودجویی شخصی و نظام سلسله‌ مراتبی ارتش را نیز از دیگر عوامل وقوع چنین بحران هایی می‌داند‌.

خواندن کتاب «به امید دیدار در آن دنیا» را به چه کسانی پیشنهاد می‌دهیم؟

اگر علاقه‌مند به وقایع جنگ جهانی اول هستید یا ادبیات ضدجنگ را دوست دارید؛ خواندن این کتاب برایتان مناسب خواهد بود.

۵ رمان جذاب درباره‌ی جنگ جهانی دوم

در بخشی از کتاب «به امید دیدار در آن دنیا» می‌خوانیم:

فردای آن روز حدود ساعت چهار صبح, وقتی آلبر بندهایی را که مانع افتادن ادوارد از تخت می‌شدند باز کرد تا ملافه زیرش را عوض کند. ادوارد کوشید خود را ازپنجره به بیرون پرت کند. اما وقتی از تخت پایین آمد. چون دیگر نمی‌توانست روی پای راستش بایستد. تعادلش را از دست داد و نقش زمین شد. با تلاشی فوق‌العاده و به مدد نیروی اراده توانست برخیزد. انگار شبحی بود. لنگ‌لنگان با گام‌هایی سنگین تا پای پنجره رفت. با چشم‌های ازحدقه بیرون‌زده دست‌هایش را دراز کرده بود و از فرط اندوه هوار می‌کشید. آلبر که او هم هق‌هکنان گریه می‌کرد. دست ‏ می‌کشید و او را د رآغوش می‌فشرد. احساس او نسبت به ادوارد به محبتی مادرانه می‌مانست. بیش‌تر وقتش را صرف گفت‌وگو با او می‌کرد تا انتظار طولانی به نظر نرسد. برایش تعریف میکرد: «هیچ می‌دانستی ژنرال موریو از آن احمق‌های درست وحسابی است؟ خب. ژنرال است دیگر. کم مانده بود کارم را به شورای جنگ بکشاند! با آن پرادل ابله…»
آلبر می گفت و می‌گفت. اما نگاه ادوارد چنان خاموش بود که آلبر هرگز نمی‌توانست بداند او چیزی از حرف‌هایش فهمیده است یا نه. کاهش مقدار مصرف مرفیول باعث شده بود مدتی طولانی بیدار بماند و این برای آلبر فرصتی نمیگذاشت که برود و خبری از این انتقال لعنتی، که زمانش نمی‌رسید. بگیرد. وقتی ادوارد شروع به ناله می‌کرد. دیگر دست‌بردار نبود. صدایش هر لحظه بیش‌تر اوج می‌گرفت تا سرانجام پرستاری برای تزریقی دیگر می‌آمد.
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه