هنری ماتیس در دهه‌ی پرآشوب ۱۹۳۰؛ ققنوس از میان خاکستر

۱۸ دی ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
هانری ماتیس، نقاشی بزرگ در سقوط تمدن دهه‌ی 1930

تمدن جهان در دهه‌ی ۱۹۳۰ با سقوط محض مواجه شد، و این دقیقاً مصادف بود با زمانی که هنری ماتیس به آنچه امروز از او می‌شناسیم، تبدیل شد. سال گذشته نمایشگاهی در موزه‌ی هنر فیلادلفیا تحت عنوان «ماتیس در دهه‌ی ۱۹۳۰» برگزار شد و آثاری از این دوره‌ی کاری این پدیده‌ی معجزه‌آسا و مبارک که تازه پا به شصت سالگی گذاشته و خود واقعی‌اش را پیدا کرده بود، به نمایش گذاشت. این مهم‌ترین نمایشگاه امریکایی از آثار این هنرمند بزرگ فرانسوی بعد از سال‌ها به حساب می‌آید.

اما تاریخ آن دوره به اندازه‌ی آثار ماتیس درخشان نبود. با این حال، اگر می‌خواهید ردپایی از این برهه‌ی تاریخی، از رکود بزرگ، ظهور فاشیسم، جنگ داخلی در اسپانیا تا شیطان‌انگاری و فاسد خواندن هنر مدرن (از جمله خود ماتیس) توسط نازی‌ها، آزار و شکنجه‌ی یهودیان به حمایت دولت و فاجعه‌ی هولوکاست را در آثار پر از زندگی و زیبای ماتیس پیدا کنید، موفق نخواهید شد. چنین چیزی را نخواهید یافت.

شاید این مأیوس‌تان کند و با خود بگویید که چرا نقاشی بزرگ نباید رویدادهای وقت را در آثارش بازتاب دهد، اما پیش از پرسش به خاطر داشته باشید که هنری ماتیس کنترلی بر وقایع جهان نداشت. در واقع، کنترلی روی خودش هم نداشت. حساسیت او نسبت به زیبایی بصری و هوش عمیق و دقیق هنری‌اش باعث شده بود بسیاری او را هنرمندی رادیکال بدانند. او بخش زیادی دوران کاری‌اش را بر لبه‌ی پرتگاه گذراند و مورد تمسخر عموم قرار گرفت. اما او یک پدر، مرد خانواده و شهروندی خوب بود، و آرزوی سمپاتی و احترام را در سر داشت.

نقاشی «زن آبی‌پوش» هانری ماتیس

و لبه‌ی پرتگاه جای تنهایی است. بنابراین، هنری ماتیس بیش از یک دهه، از اواخر ۱۹۱۷، از لبه‌ی پرتگاه فاصله گرفت. او از پاریس به نیس نقل مکان کرد. بر بوم‌های کوچک‌تری نقاشی کرد، تحت تأثیر امپرسیونیسم و اورینتالسیم (خاورگرایی) تصاویر نود و فضاهای داخلی کشید، فضا و حجم را با خطوط پرسپکتیو و رنگ‌های متنوع به تصویر کشید. کارهای او در این دوره واقعاً تحسین‌برانگیزند، اما نمی‌توان این را منکر شد که در پایان دهه‌ی ۱۹۲۰، ماتیس دیگر به ورطه‌ی تکرار افتاده بود. قوه‌ی خلاقه‌اش مسدود شده بود؛ چنانچه برای دخترش نوشته بود: «جلو بوم می‌ایستم و هیچ ایده‌ای ندارم.»

او باید زحمت رسیدن به هدفی بزرگ‌تر را به جان می‌خرید. مجموعه آثاری که در نمایشگاه «ماتیس در دهه‌ی ۱۹۳۰» به نمایش درآمده است، دقیقاً نشان می‌دهد که او چگونه این کار را کرد.

ماتیس در تمام مراحل کاری‌اش فوق‌العاده بود اما در دهه‌ی ۱۹۳۰ بود که موفق شد تمام وجوه اصالت و امضای خودش را یک‌جا به ثمر بنشاند، از مفهوم گرفته تا طراحی و رنگ و برخورد با فضا و بار احساسی. در این فرایند او به گونه‌ای از استادی رسید. و او بی‌رحمانه برای رسیدن به این نقطه تلاش کرد. اما هر آنچه بعد از آن کرد، از برش‌های کاغذی تا کلیسای وانس، در واقع شکلی از پیشرفت در ادامه‌ی همان مهارت بود.

تابلو شاسی گلاک طرح نقاشی ماتیس کد FMT10

دهه‌ی ۱۹۳۰ با سه اتفاق مهم در زندگی ماتیس شروع شد. اول مجموعه‌ی نگاهی به آثار گذشته‌ی او بود، که همگی به ترتیب از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۱ در برلین، پاریس، بازل سوئیس و نیویورک به نمایش درآمد. بازنگری آن روزها زیاد مرسوم نبود. چهار نمایشگاه نگاهی به آثار گذشته ظرف دو سال بی‌سابقه و نشانی واضح از این بود که جهان داشت این هنرمند فرانسوی را می‌دید. او به گفته‌ی اریک دو شاسه، مورخ هنر، «بی چون و چرا یکی از پرفروش‌ترین و محترم‌ترین هنرمندان زمان خودش» بود.

بازنگری یعنی نگاه به گذشته، فکر به گذشته. اما آنچه ماتیس از این چهار نمایشگاه به دست آورد، این بود که می‎‌خواست به جلو نگاه کند. دو شاسه می‌گوید: «او می‌خواست هنرمندی باشد که مسیری را باز می‌کند، نه اینکه آن را ببندد. یک پیشرو نه وارث.» آن جو و فضای امپرسیونیستی کارهای اولیه‌اش در نیس دیگر متعلق به گذشته بود. او می‌خواست آن را پشت سر بگذارد و به پیش حرکت کند.

دومین اتفاق مهم این دوره از زندگی هنری ماتیس، سفر بود. او در فوریه‌ی ۱۹۳۰، به نیویورک سفر کرد و بعد با قطار به شیکاگو، لاس وگاس، لس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو رفت، و در نهایت با کشتی از اقیانوس آرام گذشت و به تاهیتی رفت. در طول این سفر تقریباً اصلاً اثری خلق نکرد. اما همه‌چیز را بلعید. ذهن و روحش تازه شد.

نقاشی

سومین اتفاق مهم زندگی‌اش سفارشی از طرف آلبرت بارنز، مجموعه‌دار امریکایی و مبلغ هنر مدرن، بود که از ماتیس خواست طاق دیوارهای گالری اصلی بنیاد او در مریون، حومه‌ای در فیلادلفیا، نقاشی کند. بنابراین ماتیس در سفر دومی که همان سال به امریکا داشت، به آنجا رفت. البته میانه‌اش با بارنز بعدها شکرآب شد. اما آن سفارش، که امروز نتیجه‌اش در جاده‌ی منتهی به بنیاد بارنز قابل مشاهده است، به ماتیس این فرصت را داد که در کار دکوراتیو پیشرفت کند و به درک عمیق‌تری برسد.

ماتیس در آن سال‌ها می‌خواست احساس نفس‌گرایی شهوانی را با نظم و ظرافت در هم آمیزد، هنر دیونیسی را با هنر آپولونی. اولین قدم برای این کار تخت کردن فضا در نقاشی‌هایش بود. تخت کردن نقاشی (که در کارهای پیشانیسی‌اش هم کرده بود) به معنای دادن بار یکسان به فضای مثبت و منفی بود. فضای منفی حالا می‌توانست نقش فعال‌تری به خود بگیرد. به طور دقیق‌تر، ماتیس متوجه شد که اگر می‌خواهد در کارش حس گستردگی زنده و جاندار را با نظم موزون ترکیب کند، باید ابعاد و خطوط پیکر سوژه‌هایش را از شکل طبیعی بیندازد، تا جایی که با فضای اطراف خود به ارتباطی درست برسند. و البته که باید از رنگ‌های ماتیس گفت. یک نکته‌ی بنیادی‌ای که ماتیس متوجهش شده بود، این بود که تندی رنگ به حجم بستگی داشت. یک سطح بزرگ آبی تنها یک سطح بزرگ آبی نبود، آبی‌اش تندتر بود. و این ارتباط متفاوتی را با رنگ سطوح اطرافش ایجاد می‌کرد.

زن چادری

نمایشگاه فیلادلفیا با آثاری از دوره‌ی کاری ماتیس در نیس از جمله اثر مسحورکننده‌ی «زن چادری» (Woman With a Veil) شروع شد، که (همان‌طور که در این تصویر می‌بینید) در آن رنگ‌ها و اشکال پس‌زمینه‌اش برجسته‌تر از سوژه‌ی اصلی است. در بخش‌های بعدی دیوارنماهای سفارش بارنز و همین‌طور تصویرگری برای کتابی از اشعار استفان مالارمه به نمایش گذاشته شد.

بدیهی است که نقاشی‌های شخصی، طراحی‌ها و مجسمه‌های ماتیس همه دیوانه‌وار و بی‌رحمانه زیبا هستند. اما آنچه کار ماتیس را جذاب می‌کند، همان تلاش است یا آنچه یونانی‌ها «آگون» (به معنای مسابقه و نبرد) می‌نامند.

در نمایش یونانی، «آگون» تنش میان قهرمان و ضد قهرمان است که هرگز از میان برداشته نمی‌شود، و در نهایت، ناگزیر به تراژدی ختم می‌شود. می‌توان مانندگی این «آگون» را در نقاشی‌های ماتیس در تنش میان فضای مثبت و منفی دید (که هیچ‌یک بر دیگری غلبه نمی‌کند) یا به طور دقیق‌تر، در تلاش ماتیس برای ایجاد تعادل میان دیونیسوس با آپولون.

اما جز این، میان نگاه زیبا و هماهنگ ماتیس، ، و قلمرو سیاست، با آن کینه، زشتی و ستیز عمیق همیشگی‌اش، تضاد و تنشی وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. این دو هرگز نمی‌توانند با هم به مصالحه برسند. و نه می‌توانند از هم جدا بمانند؛ مارگریت، دختر عزیز ماتیس، را گشتاپو به خاطر همکاری با جبهه‌ی مقاومت فرانسه بازجویی و شکنجه کرد. او، بر خلاف میلیون‌ها انسان دیگر، به زحمت از مرگ نجات پیدا کرد.

کتاب Matisse اثر Volkmar Essers انتشارات تاشن

منبع: washingtonpost

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه