نقد‌ها و امتیازهای فیلم رستاخیز‌های ماتریکس؛ بازگشت اجباری به جهان صفر و یک

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
رستاخیز‌های ماتریکس ۱

پس از ۱۸ سال انتظار برای دیدن تقابل دوباره‌ی انسان‌ها و ماشین‌ها، سرانجام قسمت چهارم سری‌فیلم‌های ماتریکس با نام رستاخیز ماتریکس‌ها، تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰ (۱ دی ۱۴۰۰)، به سینماهای سرتاسر جهان رسید و همزمان با آن در سرویس استریمینگ اچ‌بی‌او مکس نیز به نمایش در آمد و به صورت اینترنتی نیز در دسترس تمامی سینمادوستان قرار گرفت.

خواهران واچوسکی (پیش از این برادران واچوسکی) که پس از عرضه‌ی قسمت سوم این سری‌فیلم محبوب یعنی «انقلاب‌های مااتریکس» درسال ۲۰۰۳، هرگونه احتمال برای ساخت قسمت چهارم این مجموعه را رد می‌کردند و عقیده داشتند که آن‌ها هر آن چه را که لازم بود، در سه فیلم قبلی به نمایش درآورده‌اند اما به مجرد اکران قسمت سوم، همواره شایعاتی درباره‌ی ساخت قسمت چهارم این مجموعه وجود داشت و شرکت سازنده که پیشنهاد‌های مختلفی را پیش روی واچوسکی‌ها قرار داده بود اما هر بار دست رد به سینه‌اش خورده بود، قصد داشت تا با استخدام نویسنده‌ای دیگر به این آرزوی دیرینه‌ی خود جامه‌ی عمل بپوشاند اما تحقق این اتفاق تا سال ۲۰۱۹ به تاخیر افتاد.

سرانجام در سال ۲۰۱۹، ساخت قسمت بعدی مجموعه‌ی ماترکیس تایید شد و این بار لانا واچوسکی بدون حضور خواهرش و با یاری افرادی دیگر در مقام نویسنده، کارگردانی این قسمت را شروع کرد. کیانو ریوز و کری ان ماس بار دیگر در نقش نئو و ترینیتی ظاهر شدند اما پاندمی کرونا تصویربرداری این اثر را با تاخیر مواجه کرد و بیم آن می‌رفت ک پروژه ناتمام رها شود ولی با اصرار بازیگران و سایر عوامل، تصویربرداری این اثر بالاخره در نوامبر ۲۰۲۰ به پایان رسید.

در این فیلم همان‌طور که پیش از این در تریلر‌ها و اخبار این قسمت شاهدش بودیم، برخی از شخصیت‌های اصلی سری‌فیلم مجددا بازگشته‌اند ولی این بار با نقش‌آفرینی بازیگران دیگر که از آن‌ جمله‌ می‌توان به یحیی عبدالمتین ۲ در نقش مورفیوس و جاناتان گرفا در نقش مامور اسمیت اشاره کرد.

اما با وجود تبلیغات گسترده برای این فیلم، این فیلم در مجموع نتوانسته است نمرات بالایی از منتقدان و مخاطبان بگیرد گرچه امتیاز‌های منتقدان متمایل به سمت و سوی مثبت است و از مجموع ۵۳ نقد در وبسایت متاکریتیک در طی دو روز، ۳۱ نقد مثبت، ۱۸ نقط میانه و ۴ نقد منفی از منتقدان دریافت کرده است. از طرفی امتیاز مخاطبان نیز روز به روز در حال کاهش است و از امتیاز نزدیک به ۷ از ۱۰ در روز اول به امتیاز ۶ در پایان روز دوم در وبسایت IMDb رسیده است. مجموع نقد‌های وبسایت راتن تومیتوز نیز مشابه با وبسایت متاکریتیک است و این فیلم توانسته است تا نمره‌ی ۶۶ از ۱۰۰ را بگیرد.

نگاهی دقیق‌تر به بخشی از نقد‌های منتشرشده پیرامون این اثر مورد انتظار، به ما پاسخ این پرسش را می‌دهد که آیا قسمت چهارم این فرنچایز محبوب و تحول‌آفرین توانسته به اجزای اصلی این سری فیلم وفادار بماند یا نه؟

گزیده نقدهای فیلم رستاخیزهای ماتریکس

ایندی وایر – دیوید ارلیچ

امتیاز:۹۱ از ۱۰۰

شاید وقتش رسیده است و یا دست تقدیر در کار است که «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» باید بزرگترین و به عبارتی تنها فیلم در جهان باشد که در هفته‌ای که «رستاخیزهای ماتریکس» اکران می‌شود، حضور دارد. هر دو فیلم دارای بودجه‌ی هنگفتی هستند و چندین قسمت برای هر دو مجموعه ساخته شده است که حافظه‌ی جمعی ما را تغذیه کرده‌اند. یکی مثل زهر و دیگری مثل پادزهر است. یکی شاهدی محبوب مردم بر این ادعا است که حتی بزرگترین داستان‌ها نیز می‌توانند تخیل ما را تکه‌تکه کنند. دیگری یادآوری کاملا صاداقانه و سرگرم‌کننده از این است که ما تنها وقتی می‌توانیم از دست داستان‌هایی که زندگی مارا کوچکتر کرده‌اند خلاص شویم که این حکایت‌ها را از دریچه صفر و یک‌هایی که آن‌ها را سر پا نگه داشته است، ببینیم. ما در تقابل با آن‌ها، حقیقت در تقابل با مجاز.

«رستاخیزهای ماتریکس» از معدود بلاک‌باستر‌هایی است که می‌پرسد دیگر چه چیزی برای گفتن وجود دارد. این اثر یکی از جسورترین و به شکل آشکاری یکی از انسانی‌ترین دنباله‌ها برای سری‌فیلم‌ها از زمان  فیلم «آخرین جدای» برای فرنچایز جنگ ستارگان است.

این فیلم تنها برای طرفدارانی جذابیت دارد که مشتاق این هستند که ببیند سوراخ خرگوش تا کجا می‌‌خواهد پیش برود. کسی که به دنبال چیز بیشتری از ماتریکس می‌گردد، تنها بدشانسی نیاورده است، بلکه در معرض ‌تجربه‌ای قرار گرفته است که با انتظارات آن‌ها به مدت بیش از ۲ ساعت بازی می‌کند، بدون اینکه حتی یکی از آن‌ها را برآورده کند.

بازگشت بی‌اشتیاق لانا واچسوکی به این فرنچایز تاثیرگذار که او با خواهرش آن را خلق کرده‌اند، با عباراتی که به طرز اعجاب‌آوری صریح هستند، به ما می‌گوید که وجود این اثر تنها به خاطر تصمیم برادران وارنرز برای ساخت فیلمی دیگر با حضور یا بدون حضور اوست. او به کمک نویسنده‌‌های همکار خود از این فرصت استفاده کرده است تا عطش فرهنگی برای تولید بی‌امان چنین آثاری را نشان دهد. اما سوال اینجاست که اگر سه‌گانه‌ی اصلی میلیاردها دلار سود برای گفتن قصه‌‌ای سنت‌شکن درباره‌ی قدرت بی‌انتهای ذهن آزاد به همراه داشته است، چرا هالیوود در دور باطل کشنده‌ای از خلاقیت گیر افتاده است؟ ماتریکس چه چیزی را درباره‌ی جهان حقیقی در هزاره‌ی جدید به ما خواهد گفت؟ جایی که دیگر پیش فرض اساسی «واقعیت اشتراکی» درست به نظر نمی‌رسد؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که رستاخیز‌های ماتریکس به آن کم و بیش پاسخ خواهد داد اما زیبایی حقیقی و هیجان این فیلم در این است که چگونه مخاطبانش را وادار می‌کند تا این سوالات را از خودشان بپرسند.

از طرفی این فیلم است ادامه‌ی داستان قبلی نیست بلکه چشم‌اندازی از آینده‌ای است که در طی دو دهه‌ی پیش برای ما رقم خورده است. رستاخیز‌های ماتریکس فیلمی است که پلی میان حقیقت و مجاز می‌زند، گذشته و آینده، و انتخاب و توهم می‌زند. از سوی دیگر این فیلم روی عشق مابین نئو و ترینیتی تمرکز می‌کند تا با خلوصی ویرانگر نشان دهد که چگونه عشق بهترین سلاحی است که می‌توانیم در اختیار داشته باشیم؛ در دنیایی که پر است از نوای جنگ و درگیری و همه‌ی ما در دوری باطل گرفتار شده‌ایم.

هالیوود ریپورتر – جان دفور

امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

اگر شما عاشق قسمت اول ماتریکس بودید و از دو قسمت دیگر آن نفرت داشتید یا شاید دو قسمت قبلی نتوانسته بود رضایت خاطر شما را جلب کند، بهتر است این فیلم را ببینید و از آن لذت ببرید.

اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که باور دارند دو قسمت قبلی نمونه‌هایی از اسطوره‌سازی ذهنی هستند که مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، شاید رستاخیز‌های ماتریکس قلب شما را بشکند. در حالی که این فیلم وانمود نمی‌کند که آن اتفاقات عظیم در قسمت‌های قبلی رخ نداده‌اند، اما نیازی هم نمی‌بیند تا ذهن بینندگان را با ایده‌های جدید و نوآوری‌های تکنیکی منفجر کند. این فیلم بیشتر از جنس فیلم‌هایی است که هالیوود بیشتر طالب آن است؛ فیلم‌هایی که نیاز صنعت سینما به بازگشت مداوم به داستان‌‌های آشنای ما را اغنا می‌کنند.

هر بلایی که سر نئو آمده است، وقتی که خودش را در پایان قسمت سوم قربانی می‌کند، ما شاهد حضور مجدد او در شبیه‌سازی دیجیتالی دنیا هستیم. او یک بازی‌ساز موفق است که بزرگترین دستاورد او سه‌گانه‌ای به نام ماتریکس است. بخشی از وجود توماس اندرسون می‌داند که این بازی‌ها در واقع داستان‌‌هایی هستند که او آن‌‌ها را زندگی کرده است اما او به اطرافیانش اجازه داده است تا او را متقاعد کنند که از نظر روانی بیمار است اما یک پیشنهاد وسوسه‌کننده از سوی شریک کنونی‌اش، او را بار دیگر به سمت ساخت دنباله‌ای برای ماتریکس می‌کشاند.

اما به تدریج و با اندکی نوستالژی، ما با نئو به جهان حقیقی بر‌می‌گردیم. جایی که بازماندگان از جنگ پیشین مابین انسان‌ها و ماشین‌ها یاد‌گرفته‌اند که چگونه با آن‌هایی که روزی سر نزاع داشتند، کنار بیایند. گرچه هنوز هم انسان‌ها در سطوح بسیار پایین کره‌ی زمین گیر افتاده‌اند. از طرفی کری ان ماس که حضور پر رنگی در پوستر فیلم داشت، در اینجا نیز حضور دارد اما گویا او هم مجددا برنامه‌نویسی شده است و تبدیل به مادری با دو فرزند به اسم تیفانی شده و نئو در تلاش است تا او را راضی کند که زندگی را که قبلا با هم شریک بوده‌اند، به یاد آورد. از اینجا به بعد نجات ترینیتی به تنها هدف فیلم تبدیل می‌شود و  سبب می‌شود تا ما دست از تعقیب کلید‌سازان، پیشگوها، و معماران دنیای ماتریکس که دو قسمت پیشین را به بن بست کشانده‌اند، بکشیم. در راه این ماموریت تکه‌های پازلی که به دست لانا واچوسکی و نویسنده‌ها چیده شده است، برخی از شخصیت‌های سه‌گانه‌ای اصلی را مجددا به تصویر می‌کشد اما اینبار به نظر می‌رسد که آن‌ها تنها روی کاغذ موفق شده‌اند و نتوانسته‌اند محتوای مورد نظر خود را شکل دهند. از طرفی اکشن فیلم نیز سراسر دوست‌داشتنی است حتی اگر قبلا همه‌ی آن‌ها را دیده باشید البته به اندزاه‌ی مامور اسمیتی که در کالبد دیگران ظاهر می‌شد، جذاب نیست. بولت تایم نیز بیش از پیش به فیلم اضافه شده است اما نه برای هیجان سینمایی‌اش اما برای اینکه نئو نفسی چاق کند.

رستاخیز‌های ماتریکس بسیاری از چیز‌ها را کشف‌نشده رها می‌کند اما به عنوان کسی که دو قسمت قبلی را دیده است و به شکلی شکست‌خورده تلاش می‌کرد تا باور کند که آن‌ها خوب بودند، باز هم مشتاق این هستم تا این قسمت را برای بار دوم تماشا کنم.

رستاخیزهای ماتریکس ۳

ورایتی – پیتر دبروج

امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰

برای سال‌ها استودیوی برادران وارنر در آرزوی ساخت یک قسمت دیگر از فرنچایز ماترکیس بودند اما خواهران واچسوکی که معماران این فیلم سایبرپانکی کلاسیک هستند که بیشترش درباره‌ی قواعد چگونه خم‌شدن و اختیار بود، در برابر این فشار مقاومت می‌کردند و اصرار داشتند که آن‌ها همه چیز را در سه فیلم قبلی گفته‌اند. بیایید از خاطر نبریم که در پایان فیلم سوم نئو خودش را قربانی کرد، ترنیتی مرد و انسان‌ها از غل و زنجیری مجازی نجات یافتند و اینجاست که امید برای ادامه‌ی داستان به بن‌بست می‌خورد. اما رستاخیزهای ماتریکس که بیشتر شبیه یک بسته‌ی الحاقی برای این فرنچایز به جای یک به روزرسانی است، وارد عمل می‌شود و مفهوم دژاوو را نه به عنوان یک عیب و باگ بلکه به عنوان ویژگی این برند بازنویسی می‌کند.

فیلم جدید یک اثر جذاب است ولی مثل دو قسمت قبلی در دستیابی به هدفش چندان مشتاق به نظر می نمی‌رسد. در حالی که دو فیلم قبلی در تلاش بودند تا دیوار‌های صوتی ذهن ما را بشکنند، با آن سکانس‌‌های بولت تایم، سکانس بزرگراه و نبرد پایانی نئو، این فیلم نوآوری را به کلی کنار می‌گذارد. به جای آن، بیشتر بر المان‌های آشنای این فرنچایز تکیه می‌کند و اطلاعاتی اضافی از درون احساسی جهان که همواره کمبودش حس می‌شد، به ما می‌دهد. در حالت کلی، لانا واسچوکی چیز زیادی به فرنچایز اضافه نمی‌کند اما از طرفی مراقب است که اوضاع را بدتر از این نیز نکند.

با احیای کاراکتر‌‌های اصلی مثل نئو و ترینیتی و برخی دیگر از کاراکتر‌ها به مانند مامور اسمیت و مورفیوس این بار با بازیگرانی دیگر، رستاخیز‌ها بار دیگر آخرین تکرار خود از فرضیه‌ی شبیه‌سازی را به تصویر می‌کشد، فرضیه‌ای که ایلان ماسک به آن جان داد و بیان می‌کند که فناوری بازی‌های ویدویی چنان پیشرفت خواهد کرد که احتمال دارد شما در آینده در یکی از آن‌ها زندگی کنید.

وقتی صحبت از فضای فیلم نیز می‌شود، دیگر خبری از آن درخشش فسفرسنت فیلم که از مانیتور‌های قدیمی الهام گرفته شده بودند، نیست. البته در ابتدای فیلم نشانه‌هایی از این علامت‌های به رنگ سبز دیده می‌شود و بازماندگان زایان به دنبال نشانه‌هایی از نئو و ترینیتی در این صفحه‌های نمایش منسوخ‌شده هستند. اما در قیاس با جهان حقیقی سیاهی که در فیلم انقلاب‌‌های ماتریکس از حملات روبات‌ها در امان نگه داشته شده است، جهان حقیقی در این فیلم رنگین‌تر و با جزئیات بیشتری به تصویر کشیده شده است اما طعنه‌ی بزرگ رستاخیز‌های ماتریکس آنجاست که محصولی که روزگاری برای پیشرو بودن خود جذابیت داشت، امروز برای نوستالژی‌اش ارزش دارد. اما این اثر به دور از آن فضای رادیکالی، امروز گرفتار توجیهی برای وجود خود است به جای آن که راهی پیدا کند تا طرفداران را به مرحله‌ی بعدی ببرد.

اسکرین دیلی – تیم گریرسون

امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰

۱۸ سال پس از انقلاب‌های ماتریکس، لانا وچوسکی دوباره به دنبال سوراخ خرگوش برگشته است تا فقط خودش را در دنباله‌ای گم کند که عاری از ذهنی خیال‌اندیش و رویه‌ی معمول فیلم‌های قبلی است که این فرنچایز را به یک بانی تحول تبدیل کرده بودند. این فیلم باز هم نئو را در هیئتی می‌یابد که شورشی را علیه ماشین‌هایی که انسان‌ها را به صلابه کشیده‌اند، رهبری می‌کند. اما خود‌آگاه فیلم که بازتابی از دنباله‌های قبلی را منعکس می‌کند، تنها این حس را به ما می‌دهد که این فیلم تنها مثل یک بازیافت است. به رغم حضور ستاره‌هایی چون کیانو ریوز و کری ان ماس در این قسمت و اتحاد مجدد آن‌ها، این فیلم بیشتر یاد‌آور آن دنبالهای کش‌دار و بدون تمرکز بر روی موضوع خاصی است که مثل این قسمت جدید، تنها آبروی فیلم اول را لکه دار می‌کنند.

رستاخیز‌ها بیشتر زمان ۱۵۰ دقیقه ای خود را وقف ساختن معماری روایت می کند به جای اینکه به دنبال کلاف‌های سردرگم پیش فرض سابق فیلم باشد. اگر فیلم اصلی محصول سال ۱۹۹۹ نمایش فوق‌العاده‌ی خود را با فلسفه متعادل کرده بود و از ذات حقیقت و اختیار سوال می‌کرد، دنباله‌های آن یعنی بارگذاری مجدد و انقلاب‌ها، تنها وقتشان را تلف کردند و این جهان تاریک و بی‌رمق را بیش از پیش گسترش دادند در حالی که از جرقه‌ی ایده‌ی اصیل فیلم نخست غافل بودند. متاسفانه رستاخیز‌های ماتریکس نیز همان راه را پیشه‌ی خود ساخته و بیشتر اوقات آن‌ صحنه‌های اکشن نفس‌گیر و زیبا را نیز نتوانسته به خوبی از آب دربیاورد که حقیقتا نقطه‌ی عطف این فرنچایز محسوب می‌شوند. حتی بخشی از تم فیلم که مربوط به رجوع اطلاعاتی از گذشته در زمان حال است و ما شاهد فلش‌بک‌هایی از سه‌گانه‌ی قبلی هستیم که وقایع امروز را منعکس می‌کند، اما با این حال این شگرد هم کمک چندانی به ماجرا نمی‌کند و بیشتر یادآور این است که که این وقایع چقدر در جهان واچسوکی‌ها بدیع وتازه بودند.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. آرش دهستان

    ای کاش هیچوقت دنباله این فیلم ساخته نمیشد تا تصورات قشنگی که از این سری بر ذهن مخاطبان بر جای مانده بود خراب نشود. افسوس

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه