مکس پین بعد از ۲۰ سال هنوز هم شاهکار است

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
مکس پین

دقیقا بیست سال از عرضه‌ی بازی «مکس پین» می‌گذرد. به مناسبت تولد این شاهکار همیشگی واجب است تا نگاهی دوباره به آن داشته باشیم و بعد از پاک کردن غبار از دیسک قدیمی بازی، آن را برای بار چندم تمام کنیم. اصلا خاصیت بازی‌های قدیمی این است که باید هر چند سال یک بار آن‌ها را تمام کنیم؛ مخصوصا در تولد چند ده سالگی آن‌ها.

پیشنهاد می‌کنیم حین مطالعه‌ی این متن موسیقی تم بی‌نظیر بازی مکس پین را هم پخش کنید که لذت بیشتری ببرید.

حین اینکه کولاک آخرالزمانی تمام نیویورک را در خود می‌بلعد، پلیسی زخم‌خورده به نام مکس پین را دنبال می‌کنیم. فردی که هیچ‌چیزی برای از دست دادن ندارد و در راه انتقام گرفتن، هر جنبنده‌ای که سر راه خود می‌بیند را در گرداب پوچی خود غرق می‌کند.

در آغاز، مکس به خانه بر می‌گردد و به هنگام ورود با جنازه‌ی همسر و دختر نوزاد خود در کنار چند معتاد روبه‌رو می‌شود. معتادانی که یک نوع مواد جدید به نام «والکیر» (Valkyr) مصرف کرده‌اند. سه سال بعد مکس پین را می‌بینیم که در واحد ضد مواد مخدر پلیس کار می‌کند و در اعماق خانواده‌ی «پانچینلو» (Punchinello) به شکل مخفیانه به دنبال سرنخ‌هایی درباره‌ی والکیر می‌گردد. اینجاست که اوضاع واقعا بحرانی می‌شود.

بازی Max Payne

بعد از قتل یکی از همکاران مکس پین از واحد ضد مواد مخدر، برای مکس پاپوش درست می‌کنند و طول نمی‌کشد تا مکس پین توسط اداره‌ی پلیس نیویورک، خلافکارها و یک جامعه‌ی مخفی شیطانی به نام «حلقه‌ی داخلی» (Inner Circle) تعقیب شود. البته خوشبختانه مکس پین به‌خوبی می‌داند که چطور باید از اسلحه‌های مختلف استفاده کند.

بازی مکس پین در سال ۲۰۰۱ برای کامپیوترهای شخصی منتشر شد. این بازی از اولین بازی‌هایی است که از قابلیت Bullet Time استفاده کند؛ البته بدون شک مکس پین برای اولین بار در دنیای بازی‌های ویدیویی از این قابلیت به شکل درست استفاده کرده. قابلیتی که با فیلم محبوب آن دوران، یعنی ماتریکس به همه شناسانده شده بود. در آن دوران به هر جا که نگاه می‌کردیم اثری از تیراندازی‌های حرکت آهسته‌ی ماتریکس می‌دیدیم.

در میانه‌ی مبارزات بازی مکس پین، می‌توانیم حین شیرجه زدن زمان را کند کنیم که نتیجه‌ی آن صحنه‌هایی سینمایی و پرهرج و مرج می‌شود که یکی از برجسته‌ترین بخش‌های بازی مکس پین به حساب می‌آیند. شیرجه زدن در یک اتاق و از پا در آوردن گروهی از خلافکاران که در آن محل جا خوش کرده‌اند در میان سیل گلوله‌ها و انفجار مولوتوها نمایشی بی‌نظیر با حس و حالی عالی است که هنوز، حتی بعد از بیست سال هم زیبایی خود را دارد.

بازی Max Payne

بازی مکس پین در بیشتر مبارزات خود حسی مشابه یک معما را القا می‌کند. بازیکنان باید جذاب‌ترین و بهینه‌ترین روش را برای پاک کردن هر گونه اثر از هر خلافکار زنده‌ی یک اتاق را با توجه به اسلحه‌ها و میزان Bullet Time حاضر خود پیدا کنند.

در حقیقت Bullet Time به‌گونه‌ای بخشی از مهمات بازیکن به حساب می‌آید و مدیریت میزان و زمان استفاده از آن یکی از کلیدی‌ترین عوامل جان سالم به در بردن از موقعیت‌های بی‌رحمانه‌ی این بازی است. معمولی‌ترین دشمنان بازی هم می‌توانند با یک تیر به موقع و دقیق شاتگان خود، تمام سلامتی بازیکن را به باد دهند؛ به همین دلیل در زمان تجربه‌ی بازی مکس پین بازی قبل از انجام هر کاری فکر کرد. هیچ‌چیزی بدتر از این نیست که به یک اتاق هجوم ببریم و بعد از اینکه همه خبردار شوند بفهمیم Bullet Time برای ما باقی نمانده و چاره‌ای به‌جز تحویل گرفتن سیلی از گلوله‌های سربی نداشته باشیم.

باهوش بودن از مشخصه‌های اصلی دشمنان در بازی مکس پین به حساب نمی‌آید؛ در عوض کتک‌خور خلافکارهای از خود راضی که لهجه‌ی غلیظ نیو جرسی دارند حسابی ملس است. اکثر مبارزات این بازی در چند ثانیه تمام می‌شوند؛ غرش آتش از اسلحه‌ها برای چند لحظه طول می‌کشد و دوباره در سکوت بازی غوطه‌ور می‌شویم. گاهی اوقات صدای برخورد جنازه‌ی خلافکارها به زمین و جمله‌ای خشک و تاریک از مکس به‌عنوان اختتامیه‌ی مبارزات عمل می‌کنند.

بازی Max Payne

استفاده از اسلحه‌ها حسی عالی می‌دهد. از یوزی دوتایی مرگ‌آور و سریع این بازی گرفته تا انفجار خشن شاتگان آن که دشمنان را با قدرت پرتاب می‌کند. البته حقیقتا بازی مکس پین چیزی بیشتر از صحنه‌های اکشن حرکت آهسته است. اگر تمام بازی مکس پین در تیراندازی سریع (و گاهی اوقات آهسته) آن خلاصه می‌شد امکان نداشت این بازی بعد از دو دهه، هنوز هم شاهکار خطاب شود.

بازی مکس پین اصلا از به رخ کشیدن منابع الهام خود خجالت نمی‌کشد. چه درباره‌ی پالپ فیکشن یا فیلم‌های «جان وو» (John Woo) صحبت کنیم، چه درباره‌ی فیلم نوآرهای کلاسیک، سینمای دیوید لینچ و صد البته ماتریکس. بازی مکس پین نامه‌ی عاشقانه‌ی عده‌ای بازی‌ساز خوش‌ذوق به آثار دلخواه خود است که به جای تقلید از ایده‌ها، به آن‌ها ادای احترام می‌کند.

بازی‌های استودیوی «رمدی» (Remedy) همیشه مرتبط با فرهنگ عامه بوده‌اند و بازی مکس پین هم پر است از اشارات هوشمندانه، چشمک زدن به مخاطب و در کمال تعجب، خشونت‌هایی مشابه کارتون تام و جری. احتمال اینکه بازی مکس پین به اثری متظاهر، از خود راضی و یک داستان جنایی الکی جدی تبدیل شود وجود داشت اما به لطف مهارت‌های عجیب «سم لیک» (Sam Lake)، نویسنده‌ی این بازی، شخصیت مکس پین ویژگی‌هایی منحصر به فرد و شخصیتی برجسته دارد که بازی را از این رو به آن رو می‌کند.

صداگذاری شگفت‌انگیز مکس به دست «جیمز مک‌کافری» (James McCaffrey) سپرده شده و این بازیگر جذبه‌ای عجیب برای شخصیت مکس ایجاد کرده. مکس پین با وجود اینکه مثل اکثر پلیس‌های تنهایی است که تا به حال دیده‌ایم، هنوز هم خاص و تازه به نظر می‌آید. کسی که نیش و کنایه‌های زیادی در حرف‌های خود دارد، کلمات او آغشته به کلیشه هستند و در کنار ویژگی‌های همیشگی فیلم نوآر، در مقابله با هر چیزی طعنه زدن را فراموش نمی‌کند.

بازی Max Payne

بیشتر داستان بازی مکس پین از طریق پنل‌های کمیک استریپ روایت می‌شود که از نظر روایی کاملا هم‌سو با لحن داستان بازی است. سم لیک با داستان این بازی سراغ موضوعات خاص‌تر و کمتر شناخته شده‌ای مانند اساطیر سرزمین‌های شمالی و فرقه‌های مذهبی مخفی هم می‌رود.

داستانی که کار خود را به‌عنوان ماجرایی سرراست از انتقام شروع می‌کند سریعا وارد دامنه‌ای غریب‌تر می‌شود. از جمله سکانس‌های رویایی کابوس‌وار که کاملا سورئال هستند و با وجود اینکه گیم‌پلی آن‌ها دوست‌داشتنی نیست، به شکل خوش‌آیندی آزاردهنده هستند.

اتمسفر بازی مکس پین یکی دیگر از نقاط قوت این بازی است که سازنده‌های آن به شکل حیرت‌آوری انجام داده‌اند. نمای شهر نیویورک در بازی مکس پین تاریک و غم‌انگیز است و بازیکنان را به یک سفر آزاردهنده در میان آپارتمان‌های مخروبه، هتل‌های نامطبوع و کلوپ‌های شبانه‌ی مسموم می‌برد.

بازی Max Payne

شهر نیویورک بیشتر شبیه به کابوسی که در مغز مکس جریان دارد یا حتی مکانی افسانه‌ای است. بارش بی‌وقفه‌ی برف و سکوت گوش‌خراش خیابان‌های خالی این بازی حسی عجیب دارند و شبیه به رویا هستند. در این بازی بارها به راگناروک که در اساطیر اسکاندیناوی پایان دنیا به شمار می‌رود اشاره می‌شود و در کنار آن، حین پیشروی در این بازی حس اینکه دنیا در حال اتمام است به بازیکنان القا می‌شود.

در کمال تعجب گرافیک بازی مکس پین هنوز هم چشم‌نواز است و این موضوع را مدیون کارگردانی هنری عالی می‌دانیم. بافت‌های مدل‌های سه‌بعدی بازی از تصاویر واقعی ساخته شده‌اند، نورپردازی و سایه‌های بازی عالی هستند و افکت‌هایی مانند سیستم‌ذرات حین شیرجه زدن خودنمایی می‌کنند. بازی مکس پین با وجود سن بالای خود، هنوز هم حرف برای گفتن دارد.

اگر امروزه دوباره سراغ بازی مکس پین برویم پی می‌بریم که این بازی در میان دیگر عناوین عظیم بازی‌های ویدیویی کامپیوتری مانند دووم،‌ هاف‌لایف و دوس اکس جای دارد. سفر خشونت‌آمیز مکس در خیابان‌های برفی نیویورک هنوز هم به همان اندازه‌ی سال ۲۰۰۱ هیجان‌انگیز است. حس شوخ‌طبعی این بازی کهنه نشده، توجه به جزییات هنوز دیدنی است، مبارزات سینمایی باشکوه هستند و فضاسازی داستان تاریک و نوآر آن مو به تن سیخ می‌کند.

بازی مکس پین بیست ساله شده و برای بار خدا می‌داند چندم باید بگوییم که عاشق این بازی هستیم. سازندگان بازی هم با ما هم‌عقیده هستند؛ ویدیویی زیر که تبریک سازندگان بازی برای ۲۰ سالگی مکس پین است را تماشا کنید تا فراموش نکنیم که بازی مکس پین اثر گروهی بود که از روی ذوق بی‌اندازه‌ی خود و عشق به داستان‌های تاریک، تاریخ‌ساز شدند.

توضیح: از آنجا که استودیوی رمدی در ابتدای کار خود بودجه‌ی بالایی نداشت،‌ برای چهره‌ی شخصیت‌های بازی مکس پین از چهره‌ی کارکنان استودیو استفاده کرد. برای خود شخصیت مکس پین هم از چهره‌ی سم لیک که نویسنده‌ی بازی است استفاده شده. در این ویدیو سم لیک و جیمز مک‌کافری بیست سالگی بازی مکس پین را به سبک و سیاق خود بازی تبریک می‌گویند.

این مطلب بر مبنای متنی از وب‌سایت PC Gamer نگاشته شده.

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۶ دیدگاه
  1. احسان

    اخ اخ نیویورک برفی و تاریک و کوچه های خالی و اسلحه برتا

  2. ارشیا

    امیرحسین چرا دیگه مطلب نمیزاره. چرا کامنتا تایید نمیکنید؟! سانسور شما که از همه جا بدتره.

  3. ارشیا

    امیرحسین میرزایی از مگ رفته که دیگه مطلب نمیزاره؟

  4. سامان

    آخ چه خاطراتی برام زنده شد

  5. saeid_biologist

    واقعا عالی و جذاب بود. ما اون زمان‌ها مکس پین و هیتمن و تومب ریدر و… داشتیم که همه نو بودند. الان فقط ریمیک همون بازی‌هاست.

    1. امیرحسین میرزایی امیرحسین میرزایی

      یکی از رفقا اخیرا می‌گفت که اگه همین حالا هم صنعت بازی سقوط کنه، به اندازه‌ی کافی بازی قدیمی خوب هست که تا آخر عمرمون بخوایم بازی کنیم؛ بازی‌های قدیمی خیلی خوبی که حتی ممکنه اسم‌هاشون رو هم نشنیده باشیم.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه