۹ لحظه‌ی ماندگار هر انتقام‌جوی مارول برای مخاطبان

۲۹ مرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه

دنیای مارول درحال پیش‌رفتن به سمت فاز جدید است و قرار است قهرمان‌های دیگری جایگزین قهرمان‌های پیشین شوند اما با وجود حرکت به سوی خطوط داستانی و قهرمان‌های جدید، هنوز هم لحظاتی از فازها و قهرمان‌های قبلی وجود دارند که برای همیشه در ذهن مخاطبان ماندگار خواهند شد.

دنیای مارول سرشار است از داستان‌ها، شخصیت‌ها و تیم‌های ابرقهرمانی ماندگار که با وجود انتشار فیلم‌های جدید، مانند «ثور: عشق و تندر» (Thor: Love and Thunder) و «خانم مارول» (Ms. Marvel)، از یاد مخاطبان نخواهند رفت. انتقام‌جویان بی‌شک نه تنها در دنیای مارول، بلکه در تاریخ سینما هم ماندگار خواهند شد. اگرچه بعضی شخصیت‌ها از سایرین قدرتمندترند، با این‌ حال همه‌ی آن‌ها چیزی جدید به فیلم‌ها اضافه کرده‌اند.

آن‌چه این قهرمان‌ها را به یادماندنی کرده‌ است، قدرت‌شان یا توانایی‌های خاصی که در اختیار دارند نیست، بلکه لحظاتی به یادماندنی‌ است که هرکدام برای مخاطبان خلق کرده‌اند.

۹. کاپیتان آمریکا: گفتن جمله‌ی ماندگار

قابل پیش‌بینی‌ترین و ماندگارترین لحظه در دنیای مارول، متعلق به نخستین انتقام‌جو است. مخاطبان نفس خود را حبس کردند و به هر کلمه‌ای که او طی نبرد نهایی ادا کرد، توجه نمودند، تا او جمله‌ی معروف خود را بگوید: « انتقام‌جویان جمع شوید!» سازندگان دنیای مارول به‌طور هوشمندانه‌ای برای مدت‌ها از این جمله استفاده نکردند تا در هنگام نیاز، این جمله تاثیر خود را بگذارد.

وقتی که بالاخره کاپیتان این جمله را که مخاطبان برای مدت‌ها منتظر آن بودند، گفت، تمام اینترنت پر شد از واکنش‌های احساسی. کاپیتان آمریکا تنها با یک جمله، نه تنها یکی از ماندگارترین لحظات دنیای مارول را خلق نمود، بلکه یکی از بهترین تجربه‌های سینمایی مخاطبان را هم به آن‌ها تقدیم کرد.

۸. ثور: کسی که خدای چکش‌ها نیست

با عرض احترام نسبت به کنث برانا که برای نخستین بار ثور را به مخاطبان سینمایی معرفی کرد، کسی که ثور را به آن‌چه باید باشد تبدیل نمود، تایکا وایتیتی بود. از زمانی که آنتونی هاپکینز قدرتمند گفت: «تو خدای چکش‌ها هستی؟»، ثور دیگر قهرمانی با موهای طلایی و چکش نبود و تبدیل به خدای آذرخش شد. لحظه‌ای که او بدون میولنیر، چکش مخصوص خود، بر پرده‌ی نقره‌ای بازگشت و دشمنان خود ار از سر راه برداشت، ماندگارترین لحظه‌ی ثور در دنیای مارول بود.

۷. هاکای: هیچ‌کدام این‌ها معنا نمی‌دهند

«انتقام‌جویان: عصر اولتران» (The Avengers: Age of Ultron) باعث شد مخاطبان به گونه‌ای به هاکای اهمیت بدهند که پیش از آن هرگز نداده بودند. مخاطبان در این فیلم با خانواده‌ی او آشنا شدند و زخمی که او در صحنه‌ی ابتدایی فیلم برداشت، باعث شد مخاطبان باور کنند که قرار است کماندار خود را از دست بدهند.

در عوض آن‌چه نصیب آن‌ها شد، هاکای بود که در صحنه‌ای خارق‌العاده به ریشه‌های کمیک خود اشاره می‌کرد و به عنوان چسبی که انتقام‌جویان را در کنار یک‌دیگر نگه می‌داشت، معرفی می‌شد. در حالی که هاکای به واندا کمک می‌کرد تا بتواند با توجه به موقعیت، تصمیم مناسبی بگیرد، یکی از ماندگارترین لحظات دنیای مارول خلق شد.

۶. بیوه‌ی سیاه: از خودگذشتگی برای هدفی بزرگ‌تر

بیوهٰ سیاه با کمک توانایی‌های خارق‌العاده‌ و کاریزمای به یادماندنی‌اش، باعث شده بود مخاطبان فراموش کنند او فقط یک انسان معمولی است که در کنار ابرقهرمان‌ها می‌جنگد. داستان او وقتی که او و هاکای، به دنبال سنگ روح، وارد ورمیر شدند، چرخشی به یادماندنی پیدا کرد.

دو شخصیت در مقابل یک‌دیگر قرار گرفتند و هر کدام‌ آن‌ها تلاش کرد دیگری را قانع کند که باید خودش را فدا نماید. این تلاش تنها برای رسیدن به هدف بزرگ‌تر نبود، بلکه از عشقی سرچشمه می‌گرفت که آن‌ها نسبت به یک‌دیگر احساس می‌کردند. این صحنه، از نظر احساسی، یکی از ماندگارترین صحنه‌های دنیای مارول بود و توانست اشک را در چشمان مخاطبان جمع نماید.

۵. ماشین جنگی: نتیجه‌ی نبرد

تا زمانی که «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) به اکران درآمد، مخاطبان عادت کرده بودند که در فیلم‌های مارول، هیچ خطر جدی‌ای بازیگران نقش اصلی و مکمل را تهدید نکند. وقتی که رودی به دنبال نشانه‌گیری اشتباه ویژن که در تلاش بود فالکون را هدف قرار دهد، سقوط کرد، آسیب وارد شده به یکی از شخصیت‌های اصلی، برای لحظه‌ای حقیقی شد.

تصویر سقوط رودی درحالی که مرد آهنین و فالکون سعی می‌کنند او را بگیرند و مانع از سقوطش شوند، نه‌تنها عمق دوستی دو گروه مخالف را نشان می‌دهد، بلکه چیزهای زیادی درباره‌ی شخصیت‌های حاضر در صحنه به ما می‌آموزد. این واقعه به سادگی فراموش نشد و روند بهبود رودی آرام و دردناک بود.

۴. فالکون: «سمت چپت»

یکی از بهترین صحنه‌های معرفی شخصیت، در دنیای مارول، احتمالا متعلق به فالکون است. در یک صحنه‌ی به یاد ماندنی، در «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier)، مخاطبان شاهد شکل گیری رفاقتی ماندگار بودند، اگرچه این روند با مقداری ناامیدی برای فالکون همراه بود.

اگرچه استیو هرگز سعی نمی کند به دیگران احساس بدی منتقل نماید، امکان آن وجود دارد که دیگران در مقام مقایسه با او، احساس ناکافی‌بودن نمایند. فالکون جواب «سمت چپت» استیو را زمانی داد که در «انتقام‌جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) به میدان نبرد بازگشت و او این کار را به سبک مخصوص خودش به انجام رساند.

۳. اسکارلت ویچ: تانوس خواهد فهمید که او کیست

تانوس علاوه بر این که تا به امروز قدرتمندترین ضدقهرمان دنیای مارول بوده است، توانسته است ابرقهرمان‌ها را در مسیر ایجاد لحظات ماندگار و ادای جملات فراموش‌نشدنی هم قرار دهد. این که تانوس به واندا مکسیموف می‌گوید که حتی نمی‌داند او کیست، بلافاصله تبدیل به یکی از آن تصاویری شد که در اینترنت فراگیر می‌شوند.

پاسخ آرام و منطقی واندا این بود: «می‌فهمی.» این پاسخ نه‌تنها ماندگارترین لحظه برای واندا در دنیای مارول است، بلکه دریچه‌ای کوچک است به این واقعیت که او می‌تواند تا چه اندازه خطرناک باشد.

۲. ویژن: برداشتن چکش

ویژن بی‌شک ماندگارترین معرفی شخصیت در بین انتقام‌جویان را دارد. او که پیش‌تر با نام جارویس شناخته می‌شد، چشمان خود را باز می‌کند، وارد یکی از بحث های داغ انتقام‌جویان می‌شود و به بهترین شکل ممکن به آن بحث خاتمه می‌دهد.

سخنرانی او بی‌شک زیبا بود، اما آن‌چه مهر تایید محکمی بر محتوای کلام او زد، بلند کردن میولنیر بود. اگرچه این صحنه از صحنه‌ای که در آن استیو، در «انتقام‌جویان: پایان بازی»، میولنیر را بلند کرد، کم‌تر بار دراماتیک داشت، اما این صحنه به همه ثابت کرد که می‌توانند به ویژن اعتماد کنند.

۱. مرد آهنین: نمایان ساختن هویت

وقتی که تانوس با جمله‌ی: «من اجتناب‌ناپذیرم.» تونی استارک را شکست داد، تونی با همان حالت جنگنده‌ی همیشگی خود بازگشت و جمله‌ای ماندگارتر خلق نمود. او با یه بشکن، احساس پایان‌بندی‌ای درخشان را به مخاطبان دنیای مارول هدیه کرد.

اگر جمله‌ی فالکون یکی از بهترین جملات پس از بازگشت است، پس پاسخ تونی بهترین واکنش در تاریخ دنیای مارول است. تونی طولانی‌ترین سفر را در دنیای سینمایی مارول طی کرده است و با هر جمله‌ی خود، طی سالیان، چیزی به این دنیا اضافه نموده است. چه کسی بهتر از تونی می‌توانست برای پایان نبرد مناسب باشد؟

منبع: screenrant

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۱۱ دیدگاه
  1. سجاد

    I’m iron man 🥲

  2. Mahziyar

    سلام ، آنتونی و جوزف خوب میدونستن چطور آخزش رو تاثیر گذار کنن، به شخصه مرد آهنی شخصیت مورد علاقه من بود از اون گذشته عادل گرد هم اومدن تیم بود و خیلی فاکتور ها به اون بستگی داشت، خیلی دلم شکست که آخرش اینجوری شد 😔 اصلا از یادم نمیره

  3. Mobin

    ولی خدای همه مارول یه طرف انتقام جویان یه طرف

  4. محمد حسین

    یه صحنه دیگه هم از پتک ثور خیلی جالب بود که همه انتقام جویان جمع شده بودن واسه بلند کردن پتک ثور که هیچ کس نمی تونه فقط کاپیتان آمریکا تونست یکم پتک رو تکون بده که ثور اونجا تعجب کرد و تو انتقام جویان ۴ تو نبرد با تانوس کاپتان آمریکا تونست پتک رو کامل بلند کنه و اونجا ثور فریاد زد می دونستم یعنی کاپتان آمریکا لیاقت پتک ثور رو داره

  5. Ben

    فقط زمانی که مرد آهنی گفت :و منم مرد آهنیم

    کل روز داشتم گریه می کردم 🥺🥺😢

  6. صدرا

    بلک پنتر هم بود

  7. سلام

    کاپیتان آمریکا گفت انتقام جویان همگی با هم 😕😕

    1. Arsham

      شما دوبله رو دیدید که جمله Avengers Assembleاشتباه ترجمه شده
      ترجمه اصل همینه

      1. ARG

        اشتباه ترجمه نشده اینجوری ترجمه کردند حس رو برسونن میگفتند جمع بشید خب حس رسیده نمیشد

  8. mahđi

    برداشتن چکش توی اند گیم بنظرم خیلی خاطره انگیز تر نسبت به جمله ماندگار هس

  9. Farbod

    زیباترین لحظه حماسی توی کل فیلم های دنیا اون لحظه ای بود که کاپتان خودش تنها بود ثور و استارک بی هوش بودن و یه لشکر جلوی کاپتان امریکا بود.با تمام ضربات و زخم هایی که خورده بود خفت سپرش کشید و لنگان لنگان رفت که با یه لشکر بجنگه که یه دفعه بقیه اومدن.فوق العاده بود.یه چیزی مثل جنگ اخر ارباب حلقه ها که اراگورن گفت بخاطر فرودو و دوید به سمت موردور ولی فرا تر

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه