چرا فیلم‌های ترسناک باید دوباره از داستان‌های سرگرم‌کننده اردوگاه‌های تابستانی استفاده کنند؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
فیلم‌های ترسناک

ژانر وحشت همواره به عنوان ژانری که وحشت فوق‌العاده زیادی را در دل‌ها ایجاد می‌کند یا وحشتی که مرزهای ترس را درنوردیده و بر جنایات روان‌شناختی بشر تاکید داشته باشد شناخته می‌شود.

در طول چند دهه اخیر تغییر قابل‌ توجهی در ژانر ترسناک رخ داده و شاید این امر تا حدی به واقعه ۱۱ سپتامبر، مرتبط باشد چرا که گویا بعد از آن کارگردانان متوجه علاقه شدید مردم به داستان‌های تاریک و موضوعات دل‌خراش شدند. بلافاصله پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، ژانر شکنجه به واسطه فرنچایزهایی مانند «اره» و «مسافرخانه» به طرز عجیبی وارد سینمای هالیوود شدند و طرفداران زیادی را به دست آوردند.

فرانچایزها و فیلم‌ها بیشتر و بیشتر به نحوه رفتار سربازان ایالات‌متحده با زندانیان عراقی پرداختند، به ویژه پس از افشای تصاویر وحشتناک زندانیان زندان ابوغریب که توسط سربازان آمریکایی شکنجه می‌شدند. این تصاویر خونین سرشار از شکنجه و سایر اشکال ژانر وحشت، منعکس‌کننده تمایل مردم به مشاهده چنین دنیای تاریک سرشار از خوفی است.

چنین ژانر وحشت مملو از شکنجه‌ای حتی به درون آثار مدرنی نظیر «موروثی» و «میدسامر» آری استر تا «فانوس دریایی» و جادوگر رابرت اگرز نیز نفوذ نموده است و روز به روز نیز طرفداران بیشتری پیدا می‌کند و اما در تلاش برای مشروعیت بخشیدن به ژانر وحشت به عنوان ژانری که روز به روز در حال پیشرفت و تکمیل شدن است، می‌توان به وضوح مشاهده نمود که هم اکنون دیگر داستان‌های مربوط به اردوگاه‌های تابستانی، امتیاز و برتری خود را از دست داده‌اند و به یک سری فیلم‌های پیش پا افتاده تبدیل شده‌اند.

در واقع این ایده که یک فیلم ترسناک علاوه بر مولفه های ترسناک می‌تواند سرگرم کننده هم باشد دیگر محبوبیت خود را از دست داده است. بنابراین گویا، اردوگاه‌های تابستانی دیگر در ژانر وحشت مدرن جایگاهی ندارند. در حالی که هنوز هم فیلم‌های اردوگاهی مانند «دختران نهایی» اثر تاد استراوس شولسون در حال ساخت هستند، استودیوهای فیلم‌سازی از این فیلم‌ها به اندازه فیلمی مانند «بدخیم» حمایت نمی‌کنند. در واقع این‌طور به نظر می‌رسد که استودیوهای فیلم‌سازی بیشتر به دنبال فیلم‌های ترسناک امروزی هستند نه فیلم‌های اردوگاهی سرگرم‌کننده.

فیلم‌های ترسناک

وقتی که به تماشای فیلم «بدخیم» بنشینید دیگر نمی‌توانید آخرین باری را که از تماشای یک فیلم ترسناک تا به این اندازه لذت برده‌اید به یاد بیاورید. درست در همین لحظه است که شما درمی‌یابید بسیاری از فیلم‌های ترسناک، دیگر جنبه سرگرم‌کننده خود را از دست داده‌اند و به داستان‌هایی مضحک تبدیل شده‌اند و فراموش کرده‌اند که همین داستان‌های سرگرم‌کننده، ژانر ترسناک را به چنین ژانر مبتکرانه و خلاقانه، انعطاف‌پذیر و داینامیکی تبدیل نموده‌اند. در واقع عناصر منحصربه‌فرد موجود در این ژانر، همان عناصری هستند که مرز بین وحشت و داستان‌های اردوگاهی را درنوردیده‌اند و به همین دلیل بود که فیلم‌های اسلشر، به خصوص فیلم‌های اسلشر دهه ۸۰ تا حد ممکن از داستان‌های اردوگاه‌های تابستانی استفاده نمودند.

فیلم‌هایی مانند «کمپ تابستانی» یا «کابوس در خیابان الم» از عناصری در داستان‌پردازی بهره می‌بردند که نه تنها تماشاگران را می‌ترساندند، بلکه آن‌ها را محو پوچی بیمارگونه داستان و مضمون مهیج فیلم می‌کردند. چنین فیلم‌هایی معمولا از دیالوگ‌های عجیب غریب و منحصربه‌فرد یا شخصیت‌های تک بعدی استفاده می‌کردند که در دنیای خارج از فیلم هرگز وجود نداشتند اما کاراکترشان کاملا با فیلم سازگار بود. کاراکترهایی احمقانه‌ که می‌توانستند به راحتی با خشونت موجود در ژانر وحشت ارتباط برقرار کنند.

فرنچایزی همانند «جیغ» فقط به واسطه سکانس‌های طنزآلود و دیالوگ‌های بی‌مزه‌اش محبوبیت یافته و نمونه خوبی از فیلم‌های ترسناکی است که به خوبی داستان‌های اردوگاهی را در خود جای داده‌اند. این طنز مایه کنایه‌آمیز همان چیزی است که این فیلم را به یک فیلم اسلشر متمایز تبدیل کرده است که توانسته تحولی را در ژانر وحشت به وجود آورد و به گونه‌ای آن را دوباره تعریف کند. از منظری دیگر، از آنجا که «جیغ» یک فیلم اسلشر تمام‌عیار است توانسته به یکی از متمایزترین فیلم‌های ژانر وحشت تبدیل شود.

و اما «بدخیم» از وجود داستانی بهره می‌برد که در آن عنصر اردوگاه تابستانی باز هم نادیده گرفته شده است. طرح داستان، کاراکترها و تکنیک‌های به کار گرفته شده همگی نمایانگر نادیده گرفته شدن داستان‌های اردوگاهی هستند، بنابراین در طول فیلم، عنصر ترسناک موجود در داستان این دوقلوهای به هم چسبیده قربانی سرگرمی نمی‌شود و داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که یکی از آن‌ها به یک قاتل خون‌ریز واقعی تبدیل می‌شود و دیگری به یک انسان بی‌گناه. گاهی اوقات، برخی از سکانس‌های فیلم‌های ترسناک که همین ترس‌های عادی زندگی روزمره ما را نشان می‌دهند کاری می‌کنند که نفسمان در سینه حبس شود. بخش اردوگاهی ژانر وحشت معادل نقش تسکین‌دهنده ژانر کمدی است، چراکه به مخاطب یادآوری می‌کند که این فقط یک فیلم است نه زندگی واقعی و کاری می‌کند که مخاطب یک نفس راحت بکشد.

فیلم‌های ترسناک

ما نیاز داریم که ژانر وحشت این موضوع را به ما یادآور شود که این فقط یک فیلم است نه چیز دیگری. یکی از خاطره‌انگیزترین سکانس‌های فیلم «بدخیم»، صحنه زندان است. گابریل، دوقلوی شیطانی‌ای که در درون خواهر دوقلویش کمین کرده، بر او غلبه می‌کند و نیمی از ایستگاه پلیس را می‌درد و تکه پاره می‌کند. در واقع فیلم «بدخیم» یکی از عجیب‌ترین و در عین حال خنده‌دارترین روابط بین دوقلوهای به هم چسبیده را که دارای بدن مشترکی هستند و سر یکی از آن‌ها از پشت جمجمه آن یکی بیرون زده به تصویر می‌کشند تا به مخاطب یادآور شود که تخیلات در ژانر ترسناک، هیچ محدودیتی ندارند و از هر چیز تخیلی‌ای می‌توان برای ترساندن مخاطب استفاده نمود.

در کل به نظر می‌رسد که ژانر ترسناک معاصر، خودش را به حمایت از فیلم‌های ترسناکی با بودجه کلان که به محبوبیت هر چه بیشتر این ژانر کمک می‌کنند محدود نموده است. با این حال، رسالت کلی این ژانر به‌ طور کامل فراموش شده است. ژانر ترسناک ژانری است که باید مملو از اتفاقات عجیب و غریب باشد و بتواند به غیر طبیعی‌ترین و ترسناک‌ترین چیزهایی که در پس ذهن ما نهفته هستند نفوذ کند و با بخش‌های غیرمنطقی و شاید مضحک طبیعت ما تلفیق گردد. بنابراین یک فیلم ترسناک کاملا مبتنی بر واقعیت، نمی‌تواند مرزهای خیال ما را در هم نوردد و به فیلمی منحصربه‌فرد در این ژانر تبدیل شود.

«کابوس در خیابان الم» را می‌توان تلاش منحصربه‌فرد ژانر اسلشر برای نشان دادن جنسیت گرایی و زن‌ستیزی دانست. علیرغم کاراکترهای متفاوت و جذابی که توجه مخاطبان را به شدت جلب نمود، این فرنچایز با پرداختن به موضوع تجاوز و داشتن نگاهی متفاوت نسبت به شخصیت زنان، تلاش کرد تا احساسات وسواس گونه مردم آمریکا را در رابطه با جایگاه زنان برانگیزد. البته این فیلم این‌گونه موضوعات را به طور جدی بیان نکرد و آن را با طنز تلخی در هم آمیخت که سبب شد مخاطبان، آن را چندان جدی نگیرند. همین کار سبب شد که هضم و درک چنین تابوهایی از جانب مخاطبان ساده‌تر شود.

علی رقم اینکه «بدخیم» در سال گذشته توسط منتقدین، چندان جدی گرفته نشد، واکنش مثبت بسیاری از مخاطبان را به همراه داشت که نشان می‌دهد در آینده شاهد تولید بیشتر این‌گونه فیلم‌ها خواهیم بود. فیلم‌های ترسناک برای بینندگان خود لحظات سرگرم‌کننده‌ای را فراهم می‌نمایند. در میان انبوهی از فیلم‌های ترسناک که شاید این ژانر را بیش از حد جدی گرفته‌اند ما این موضوع را که ژانر وحشت چیزی نیست که نیاز به بهبود یا پیشرفت داشته باشد به فراموشی سپرده‌ایم. این ژانر به‌ خودی‌ خود می‌تواند کامل باشد. کافی است که اندکی به گذشته آن بنگریم.

فیلم‌هایی مانند «بدخیم»، «کابوس در خیابان الم»، یا «دختران نهایی» به هیچ وجه نیاز ندارند تا به نسخه‌ای کامل و شسته رفته از خودشان تبدیل شوند تا بتوانند اعتبار لازم را کسب نمایند. اما گویا دست‌اندرکاران تولید فیلم‌های ترسناک، این ژانر را دست کم گرفته‌اند و با خود فکر کرده‌اند که ژانر ترسناک، هرگز نتوانسته به استانداردهایی که دیگر ژانرها را متمایز نموده دست یابد و همین امر باعث شده که فیلم‌های ترسناک، بخش سرگرم‌کننده خود را که سبب متمایز شدنشان می‌شد از دست بدهند و به فیلم‌هایی کاملا جدی تبدیل شوند.

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه