۱۵ بار که فیلم‌هایی با داستان مشابه در یک سال اکران شدند

۶ بهمن ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
فیلم‌های مشابه

این شهر به اندازه‌ی کافی برای هر دوی ما جا ندارد. یکی از پدیده‌های جذاب دنیای سینما، زمانی است که فیلم‌های مشابه به طور هم‌زمان -یا در یک بازه‌ی زمانی نزدیک- اکران می‌شوند؛ احتمالا هردوی آن‌ها به دنبال موفقیت هستند و مضامین متناسب با عصر خود را در داستان‌هایشان جای داده‌اند اما اغلب یکی از آن‌ها است که گوی سبقت را از دیگری می‌رباید. دلیل این هم‌زمانی هرچه که باشد، باعث می‌شود که این فیلم‌ها وارد رقابت‌ تنگاتنگی شوند و مخاطبان و منتقدان، آن‌ها را مستقیما با هم مقایسه کنند.

تمام فیلم‌هایی که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم، در فاصله‌ی زمانی کم‌تر از ۱۲ ماه از یکدیگر، به اکران درآمده‌اند و داستان‌های مشابه هم را روایت می‌کنند یا مضامین یکسانی را در خود جای داده‌اند. بی‌شک، گذر زمان بعضی از این فیلم‌ها را از یاد مخاطبان زدوده است و بعضی دیگر توانسته‌اند جایگاه خود را در خاطره‌ی مخاطب حفظ کنند. بااین‌حال، بعضی از فیلم‌های مشابه هم هر دو توانسته‌اند در ذهن مخاطبان ماندگار شوند.

۱۵- «آرماگدون» (Armageddon) و «تاثیر عمیق» (Deep Impact)

فیلم‌های مشابه

هر دو فیلم درباره آخرالزمان هستند. اگر بخواهیم به طور کلی صحبت کنیم، «آرماگدون» و «تاثیر عمیق»، هردو درباره‌ی سیارک‌هایی هستند که در حال نزدیک شدن به زمین‌اند و قرار است زندگی تمام بشریت را به خطر بیاندازند؛ بنابراین هردوی این فیلم‌ها حاوی ماموریت‌هایی هستند که در آن‌ها، شخصیت‌های فیلم سعی می‌کنند سیارک‌هایی که قرار است زمین را به ورطه‌ی نابودی بکشانند، از بین ببرند.

«آرماگدون» فیلمی مهیج‌تر است، چرا که در آن، گروهی از کارگران چاه‌های نفتی، در دوره‌ای کوتاه، فضانوردی می‌آموزند، در حالی‌که «تاثیر عمیق»، باتوجه به ماموریت فضایی‌ای که فیلم حول محور آن می‌گردد، از فضانوردان معتبرتری بهره می‌برد. با تمام این توضیحات، شباهت‌های فراوانی بین این دو بلاک‌باستر وجود دارد و این حقیقت که هر دوی این فیلم‌های مشابه، سال ۱۹۹۸ اکران شدند، همه‌چیز را جذاب‌تر می‌کند. اگر از آن قبیل افرادی هستید که دوست دارید ژانر علمی-تخیلی در فیلم‌ها با دردسر همراه باشد، این دو فیلم ارزش نگاه کردن دارند.

۱۴- «مورچه‌ای به نام زی» (Antz) و «زندگی یک حشره» (A Bug’s Life)

فیلم‌های مشابه

فیلم‌های انیمیشنی درباره‌ی مورچه‌ها. ۱۹۹۸، فقط سال رقابت فیلم‌های فضایی نبود. در همین سال بود که مخاطبان شاهد اکران دو انیمیشن درباره‌ی ماجراجویی‌های مورچه‌ها و جنگیدن آن‌ها با سایر حشرات بودند. یکی از این فیلم‌ها، «مورچه‌ای به نام زی» بود. این فیلم درباره‌ی یک مورچه‌ی کارگر است که درگیر جنگی در برابر ارتش شته‌ها می‌شود و فیلم دیگر، «زندگی یک حشره» بود؛ داستان یک مورچه‌ی کارگر که با کمک اجراکننده‌های سیرک، موفق می‌شود از کلونی خودش در مقابل ملخ‌های وحشی دفاع کند.

اگر علاقه‌مند به زندگی مورچه‌ها هستید، باید «زندگی یک حشره» را برای دیدن انتخاب کنید، چرا که نه صداپیشگی درخشان سیلور استالونه و نه صدای دلنشین جین هکمن، نتوانستند «مورچه‌ای به نام زی» را که صداپیشه‌ی اصلی آن وودی آلن است، نجات دهند. اگرچه «زندگی یک حشره» از بهترین آثار کمپانی انیمیشن‌سازی پیکسار نیست، بااین‌حال از رقیب خود عملکرد بهتری در داستان‌سرایی و جذب مخاطب دارد.

دفتر مشق 100 برگ مدل مورچه ای به نام زی کد note-C-359

۱۳- «در جستجوی آزادی» (Chasing Liberty) و «دختر اول» (First Daughter)

فیلم‌های مشابه

تنها چیزی که از شکست خوردن یک فیلم بدتر است، دو مرتبه شکست خوردن آن است. این همان اتفاقی است که وقتی سال ۲۰۰۴، «در جستجوی آزادی» و «دختر اول» منتشر شدند، افتاد. این دو فیلم، تقریبا یکی هستند و هردوی آن‌ها داستان دخترهای روسای جمهور را روایت می‌کنند که سعی دارند از کاخ سفید و ماموران سرویس امنیت مخفی که همواره آن‌ها را دنبال می‌کنند، بگریزند.

هر دو دختر سعی دارند فرار کنند تا بتوانند یک زندگی آزادانه داشته باشند، اما در نهایت عاشق مردهایی می‌شوند که مشخص می‌شود مامور مخفی هستند و ماموریت دارند که مواظب آن‌ها باشند. پس از این‌که واکنش مخاطبان و منتقدان به «در جستجوی آزادی» خوب نبود، تاریخ اکران «دختر اول» عقب افتاد، اما این حقه، به بهبود بازخورد منتقدان و مخاطبان، کمکی نکرد و این فیلم هم نتوانست نظر مثبت آن‌ها را جلب کند.

۱۲- «شعبده‌باز» (The Illusionist) و «پرستیژ» (The Prestige)

پرستیژ

سال ۲۰۰۶، برای طرفدار فیلم‌های جادویی بودن، سالی درخشان بود. داستان هر دو فیلم «شعبده‌باز» و «پرستیژ»، در اواخر دهه‌ی ۸۰ روایت می‌شود و هر دو درباره‌ی شعبده‌بازهایی هستند که درگیر داستان‌های پیچیده و عجیب می‌شوند. داستان‌هایی که تاکیدشان بر راز و مخفی‌کاری است. «شعبده‌باز»، رویکردی بیش از یک نگاه گذرا به داستان عاشقانه دارد و یکی از نقاط قوت «پرستیژ»، درخشش مایکل کین است. با تمام این تفاسیر، هردوی این فیلم‌ها، آثاری خوب تلقی می‌شوند. اگرچه اکثریت معتقدند که «پرستیژ» فیلم بهتری است، اما هردوی این فیلم‌ها زمانی دلپذیر برای مخاطبان خود فراهم می‌کنند.

کتاب کریستین بیل، سرگذشتِ محرمانه‌یِ مبهم‌ترین بتمن اثر هریسون چیون انتشارات گنجور

۱۱- «المپیوس سقوط کرده‌است» (Olympus Has Fallen) و «سقوط کاخ سفید» (White House Down)

دو فیلم درباره‌ی کاخ سفید که توسط تروریست‌ها اشغال می‌شود. هردوی این فیلم‌ها، سال ۲۰۱۳ به اکران درآمدند و عنوان هردوی آن‌ها هم یکسان بود. «المپیوس سقوط کرده‌است» به اندازه‌ای شبیه به «سقوط کاخ سفید» است که متمایز کردن آن‌ها از یک‌دیگر، گاهی مشکل می‌شود. هردوی این فیلم‌ها شباهت‌های فراوانی به «جان سخت» (Die Hard) دارند؛ اگر وقایع فیلم «جان سخت» در کاخ سفید رخ می‌دادند و نقش قهرمان فیلم را یک‌بار جرارد باتلر و یک‌بار دیگر چینیگ تیتوم ایفا می‌کرد.

در «المپیوس سقوط کرده‌است»، نقش رئیس جمهور ایالات متحده را آرون اکهارت ایفا می‌کند و در «سقوط کاخ سفید»، جیمی فاکس. با این‌که بازیگران دو فیلم متفاوت‌اند، باید تلاش زیادی صورت بگیرد تا بتوان این دو فیلم را از یک‌دیگر تشخیص داد.

۱۰- «قله‌ی دانته» (Dante’s Peak) و «آتشفشان» (Volcano)

فیلم‌های مشابه

فیلم‌هایی درباره‌ی میزان ترسناک بودن آتشفشان‌ها. همان‌طور که طرفداران فیلم‌های علمی-تخیلی، سال ۱۹۹۸، دستشان برای انتخاب بین فیلم‌های مشابه باز بود، سال ۱۹۹۷ هم برای طرفداران فیلم‌هایی که درباره‌ی آتشفشان‌ها ساخته می‌شوند، سال خوبی بود؛ چرا که دو فیلم بلاک‌باستری در این سال، درباره‌ی این بلای طبیعی ساخته شدند. این دو فیلم، «قله‌ی دانته» و «آتشفشان» بودند که هیچ‌کدام‌شان در فصل تابستان به اکران در نیامدند.

وقایع «قله‌ی دانته» در واشنگتن رخ می‌دهند و این فیلم سعی می‌کند از نظر علمی دقیق‌تر از سایر فیلم‌هایی باشد که در رابطه با بلایای طبیعی ساخته شده‌اند. داستان «آتشفشان»، در کالیفرنیا روایت می‌شود و این فیلم ترسی از این ندارد که حقایق علمی را فدای هیجان کند. اگرچه بین این دو فیلم تفاوت‌هایی وجود دارد، اما با توجه به این‌که هردوی آن‌ها درباره‌ی آتشقشان‌ها هستند و هردوی آن‌ها سال ۱۹۹۷ منتشر شده‌اند، اشاره کردن به یکی از آن‌ها، بدون اشاره کردن به دیگری، کاری دشوار خواهد بود. کدام یک بهتراست؟ هیچ‌کدام آن‌ها عالی نیستند، اما حضور تامی لی جونز در «آتشفشان»، باعث برتری این فیلم، نسبت به دیگری، می‌شود.

۹- «سفیدبرفی و شکارچی» (Snow White and the Huntsman) و «ای آینه ای آینه» (Mirror Mirror)

فیلم‌های مشابه

اقتباس‌های مدرن از داستانی آشنا. در حالی که اقتباس‌های بی‌شماری از داستان سفیدبرفی شده‌است، از انیمیشن والت دیزنی گرفته تا اقتباس‌های مدرن‌تری مانند «سیدنی وایت» (Sydney White)، پیدا کردن اقتباس‌هایی که تا این اندازه نزدیک به یک‌دیگر اکران شده باشند، نادر است. در مجموع، این دو فیلم بسیار متفاوت‌اند؛ «ای آینه ای آینه»، داستان را به همان سبک قدیمی، با لباس‌ها و صحنه‌های رنگارنگ، بازگویی می‌کند، در حالی که «سفیدبرفی و شکارچی»، جنبه‌هایی سیاه‌تر را وارد این قصه‌ی پریان می‌کند.

به نظر می‌آید که مخاطبان هم دقیقا به دنبال جنبه‌های تاریک این قصه‌ی پریان بودند، چرا که داستان مقابله‌ی کریستین استوارت و کریس همسورث با جادوگر خبیثی که شارلیز ترون نقش آن را ایفا می‌کرد، توانست به فروش بین‌المللی ۴۰۰ میلیون دلاری دست پیدا کند، درصورتی که «ای‌آینه ای آینه» توانست در گیشه به نیمی از این فروش دست یابد.

کتاب سفیدبرفی اثر سارا ملانسکی انتشارات پرتقال

۸- «سیاره‌ی سرخ» (Red Planet) و «ماموریت به مریخ» (Mission to Mars)

فیلم‌های مشابه

سال ۲۰۰۰، قرار بود آینده باشد. پس از این که داستان موجودات فضایی عجیب و غریب به پایان رسید، به نظر می‌آمد هالیوود قدم بعدی را برای بشر، رسیدن به مریخ می‌داند. سال ۲۰۰۰، سال تولد دو فیلم بود که در آن‌ها هالیوود فضانوردان را به سیاره‌ی کناری ما، مریخ فرستاد، اما هردوی این فیلم‌ها در پیداکردن مخاطب با مشکل مواجه شدند و نتوانستد نظر مثبت منتقدان را هم جلب نمایند.

«ماموریت به مریخ» برایان دی‌پالما، توانست خیلی سخت از ورشکستگی نجات پیدا کند و «سیاره‌ی سرخ» با شکست سختی در گیشه مواجه شد. برادران وارنر به دنبال استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی بصری، طراحی صحنه و تغییر چندین‌باره‌ی اکران، خرج زیادی برای این فیلم کرده بودند، اما نتوانستند در گیشه به فروش مناسبی دست پیدا کنند و هم‌چنین گزارش‌هایی از نزاع فیزیکی وال کیلمر و تام سیزمور، سر صحنه‌ی فیلمبرداری، به اخبار مربوط به فیلم، آسیب وارد نمود. اگر کارگردان به جای آن‌ها مت دیمون را به مریخ می‌فرستاد، احتمالا به موفقیت بیشتری دست پیدا می‌کرد.

۷- «کیک اس» (Kick-Ass) و «سوپر» (Super)

کیک اس

فیلم‌های ابرقهرمانی تاریک و خشن. فیلم‌های ابرقهرمانی، طی دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی، به شهرت فراوانی رسیدند و اوج قله‌ی موفقیت آن‌ها سال ۲۰۰۸ بود که در آن، دو فیلم «مرد آهنی» (Iron Man) و «شوالیه‌ی تاریکی» (The Dark Night) به اکران درآمدند. این موفقیت‌ها باعث شد که سازندگان فیلم‌های ابرقهرمانی جرات پیدا کنند و سعی کنند این فیلم‌ها را وارد فضای تاریک و انتقادی نمایند.

با وجود میزان شهرت فیلم‌های ابرقهرمانی در آن‌ سال‌ها، اکران هم‌زمان دو فیلم «کیک اس» و «سوپر»، در یک سال، عجیب نیست. هردوی این فیلم‌های مشابه، تاریک، خشن و کاملا بامزه‌اند و به زندگی افرادی می‌پردازند که قدرت ماوراالطبیعی ندارند، اما نقش ابرقهرمان‌های نقاب‌دار را پذیرفته‌اند. «کیک اس» به شهرت بیشتری رسید، اما فیلم کم هزینه‌ی «سوپر»، با توجه به کارگردانش، جیمز گان، سرگرم‌کننده‌تر است. جیمز گان، چندین سال بعد، کارگردانی «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) را برعهده گرفت.

۶- «کلاه‌برداری فیره» (Fyre Fraud) و «فیره» (Fyre)

فیلم‌های مشابه

دو مستند از جشنواره‌ی فیره با قیمت یکسان. دو مستند بسیار قانع‌کننده و سرگرم‌کننده درباره‌ی موضوعی مشابه، سال ۲۰۱۹، اکران شدند. یکی از آن‌ها «کلاه‌برداری فیره» بود که ۱۴ ژانویه‌ی ۲۰۱۹ از شبکه‌ی هولو اکران شد و دیگری «فیره»، که چهار روز بعد، از نت‌فلیکس پخش شد. شاید از نظر زمانی، هولو توانسته باشد نت‌فلیکس را شکست دهد، اما در نهایت، مستند نت‌فلیکس به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید. از نظر کیفیت، هردوی این مستندها توانسته‌اند نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کنند و اگر از دیدن یکی از آن‌ها لذت برده‌اید و می‌خواهید کمی بیشتر درگیر چنین فضایی باشید، بهتر است دیگری را هم تماشا کنید.

۵- «دوستی با مزایا» (Friends with Benefits) و «بدون تعهد» (No Strings Attached)

فیلم‌های مشابه

دو فیلم عاشقانه درباره‌ی دوستی با مزایا و بدون تعهد. گویا سال ۲۰۱۱، سالی بود که در آن داشتن روابط دوستانه، بدون تعهد، به مزاق خیلی‌ها خوش می‌آمد و از همین‌رو بود که هالیوود، در یک سال، دو فیلم با موضوعی یکسان تولید نمود. این دو فیلم به قدری شبیه به یک‌دیگرند که تمایز قائل شدن بین آن‌ها مشکل است. در هر دوی این فیلم‌ها بازیگران خوش‌تیپ ایفای نقش می‌کنند؛ جاستین تیمبرلیک و میلا کونیس در «دوستی با مزایا» و ناتالی پورتمن و اشتون کوچر در «بدون تعهد».

به نظر می‌آید شناسایی این دو فیلم از هم، برای مخاطبان هم سخت بوده باشد، چرا که هردوی این فیلم‌های مشابه، امتیازی نزدیک به یک‌دیگر از IMDb گرفته‌اند و هردوی آن‌ها به فروش تقریبی ۱۵۰ میلیون دلاری دست پیدا کرده‌اند.

۴- «من نفرت‌انگیز» (Despicable Me) و «ابر ذهن» (Megamind)

ابر ذهن

به نظر می‌آید سال ۲۰۱۰، همه می‌خواستند به دنیا حکم‌رانی کنند. سال ۲۰۱۰، سالی بود که در آن، دو انیمیشن با صداپیشگی بازیگران شناخته‌شده، پابه‌پای هم پیش می‌رفتند؛ یکی از آن‌ها به مسیری رفت که چندین ادامه و اسپین‌آف برایش ساخته شدند و دیگری با چهار ماه فاصله به اکران درآمد. گرو، قهرمان «من نفرت‌انگیز» سه کودک یتیم را به فرزندخواندگی قبول می‌کند تا کسی نتواند به برنامه‌هایش برای به سلطه درآوردن دنیا پی ببرد، در حالی که ابر ذهن با گذشت زمان، در می‌یابد که می‌تواند قهرمان فیلم باشد و عاشق شود. شاید روی کاغذ، این انیمیشن‌ها خسته‌کننده به نظر برسند، اما هر دوی آن‌ها به شدت خنده‌دار هستند و شما را به فکر فرو خواهند برد.

۳- «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» (Batman v Superman: Dawn of Justice) و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War)

فیلم‌های مشابه

ابرقهرمانان در مقابل ابرقهرمانان. دهه‌ی ۲۰۱۰ میلادی، دوران اوج فیلم‌های ابرقهرمانی بود؛ فیلم‌هایی که از دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی بر سر زبان‌ها افتاده بودند. رویاهای هر دو شرکت مارول و دی‌سی، سال ۲۰۱۶، بسیار جاه‌طلبانه شده‌بودند؛ چرا که، در یک‌سال، شاهد اکران دو فیلم بودیم که در آن‌ها ابرقهرمان‌ها با یک‌دیگر می‌جنگیدند. برای مارول، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» و برای دی‌سی، «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت».

در رابطه با دومین فیلم، همه می‌دانیم چه کسی برد و چه کسی باخت، در رابطه با فیلم نخست اما، گروهی از قهرمانان با کاپیتان آمریکا یار شدند و گروهی دیگر در کنار مرد آهنی قرار گرفتند. «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» توانست هم در گیشه، هم در نظر مخاطبان و هم در نظر منتقدان، به نتایج بهتری برسد. دی‌سی نشان داده‌است که هرگز نمی‌تواند پروژه‌های پیچیده را به خوبی به پایان برساند.

۲- «هرکول» (Hercules) و «افسانه‌ی هرکول» (The Legend of Hercules)

هرکول

برای این‌که یک نفر بفهمد این فیلم‌ها درباره‌ی زندگی چه کسی هستند، نیاز نیست نابغه باشد. مشخص نیست که سال ۲۰۱۴ چه کسی تقاضای، نه یکی، بلکه دو فیلم هرکول کرده بود؛ جدای از این که کسی تقاضا کرده بود یا نه، هالیوود دو فیلم هرکول، طی یک‌سال، به مخاطبان هدیه داد. «هرکول» بازخوردهای متفاوتی دریافت کرد و دواین جانسون، در آن ایفا کننده‌ی نقش قهرمان بود، درحالی‌که «افسانه‌ی هرکول» نقدهای منفی فراوانی دریافت کرد و بازیگر نقش اصلی آن کلان لوتز بود.

این یکی از آن مواردی است که در آن‌، همان فیلمی که نقدهای مثبتی دریافت کرد، توانست در گیشه هم موفق‌تر ظاهر شود؛ اگرچه هیچ‌کدام از این فیلم‌ها نتوانستند تبدیل به آثاری به یادماندنی شوند. فیلم‌های مربوط به هرکول، سال ۱۹۹۷، با انیمیشن دیزنی، به اوج خود رسیدند. چرا باید کسی بخواهد بعد از آن انیمیشن، فیلمی درباره‌ی هرکول بسازد؟

تابلو شاسی عرش مدل فیلم هرکول کد As4129

۱- «گرگ‌نمای آمریکایی در لندن» (An American Werewolf in London) و «زوزه» (The Howling)

زوزه

فیلم‌های گرگ‌نمایی بامزه و اذیت‌کننده. ۱۹۸۱، سال فیلم‌های گرگینه‌ای بود یا حداقل طرفداران ژانر وحشت ترجیح می‌دهند، چنین بگویند. هر دو فیلم «گرگ‌نمای آمریکایی در لندن» و «زوزه» سعی کردند مقداری جنبه‌های کمدی تلخ را با جلوه‌های وحشت‌آور و ترسناک ترکیب کنند. بدون‌شک، هردوی این فیلم‌ها عملکرد مناسبی داشتند و توانستند چندش‌آور، ترسناک و به طرز تلخی خنده‌آور باشند.

با تمام این اوصاف، «گرگ‌نمای آمریکایی در لندن»، احتمالا نسبت به «زوزه»، فیلم بهتری است، با این‌حال «زوزه» هم فیلمی به یادماندنی با کیفیتی قابل قبول است. جالب است که دو فیلم برتر گرگینه‌ای سینما، طی یک‌سال به اکران درآمدند. هردو فیلم ریسک‌پذیرند و وقتی صحبت از خشونت و وحشت به میان باشد، حاضرند به سرزمین‌های دست‌نخورده سفر کنند.

کتاب تجارت هولناک 1 گرگ نما در برابر اژدها اثر متیو مورگان

منبع: Collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه