۱۱ فیلم کودک و نوجوان برتر سینمای ایران

۱۴ مهر ۱۳۹۹ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۵ دقیقه
فیلم سینمایی الوالو من جوجوام

اندیشه‌ی انسان در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته و پرورش می‌یابد پس این مرحله از رشد از نظر روانشناسی در شکل‌گیری شخصیت انسان بسیار حائز اهمیت است. به دلیل تاثیر دنیای فیلم‌ها بر ذهن و تخیل کودکان؛ تولیدات سینمایی در ژانر کودک و نوجوان در تمام دنیا، بسیار مهم و پول‌ساز است. البته این شرایط در ایران خصوصا در سال‌های اخیر کاملا متفاوت است. در این مقاله به بهانه‌ی هفته‌ی ملی کودک در ایران نگاهی انداخته‌ایم به بهترین فیلم‌های کودک و نوجوان سینمای ایران؛ فیلم‌هایی که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ برای کودکان ساخته می‌شدند، صرفا کودک‌محور نبودند و بچه‌ها مخاطبان اصلی آن‌ها محسوب می‌شدند.

چند سالی است که می‌شنویم سینمای کودک نیازمند حمایت است. در سال ۱۳۹۸ در مجموع  ۹ فیلم از سینمای کودک و نوجوان رنگ پرده را به خود دیدند. این در حالی است که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ سینمای کودک چه در زمینه‌ی تولید و چه به میزان فروش در اوج خود بود و کارگردان‌های بزرگی مثل عباس کیارستمی، محمدرضا هنرمند، کامبوزیا پرتوی، داریوش فرهنگ، ایرج طهماسب و مرضیه برومند در ژانر کودک فعالیت می‌کردند و کودکان و دنیای آن‌ها برایشان مهم و باارزش بود.

جالب است بدانید عباس کیارستمی، کارگردان مطرح ایرانی فعالیت سینمایی خود را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۹ و با ساخت فیلم کوتاه نان و کوچه آغاز کرد و در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را برای کودکان ساخت و دو سال بعد با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد.

نگاهی به کارنامه‌ی فیلم‌سازی بهرام بیضایی نیز بیانگر آن است که او نیز مثل کیارستمی فیلم‌سازی را از کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و با فیلم کوتاه عمو سیبیلو آغاز کرد. فیلمی که بیضایی خود تاکید می‌کند صرفا برای کودکان و سرگرم کردن و خندان آن‌ها ساخته است، حتی اگر بعد از ساخت به بی‌خردی متهم شده است.

در اوایل دهه‌ی ۸۰ رفته‌رفته از تولیدات سینمای کودک کم شد و همان تعداد اندکی که ساخته می‌شد؛ فیلم‌هایی کودک محور بودند نه فیلم‌هایی برای کودکان. با وجود همه‌ی تاکیدات بر اهمیت این ژانر بسیاری از سرمایه‌گذاران و تصمیم‌گیران سینمای کودک معتقدند که این سینما دیگر مثل قبل پرطرفدار نیست و  در آینده و برگشت سرمایه دچار مشکل می‌شوند پس اگر فعالیتی در این بخش می‌شود معطوف به فیلم‌هایی با محوریت کودکان است. فیلم‌هایی که بیشتر اجتماعی بوده و به مسائل و سختی‌های دوران معاصر می‌پردازند و مهم‌ترین رسالت خود را که همان قوت بخشیدن به تخیل کودکان و خنداندن و شاد کردن آنها است فراموش کرده است. در این میان منتقدین نیز محتوای سنگین این دست فیلم‌ها را به وجه سرگرمی‌اش ترجیح داده‌اند.

وضعیت کنونی و مهجور سینمای کودک یادآور یکی از گفت‌و‌گوهای بهرام بیضایی در کتاب جدال با جهل در این خصوص است. او می‌گوید:

من در فیلم کوتاه عمو سیبیلو سعی کردم فیلمی شاد، روشن، سبک، کم عمق، عمق به معنایی که آن زمان رایج بود، بسازم. در آن زمان عمق به این می‌گفتند که مثلا اگر تو مبارزی باید اخمو باشی و کسی که می‌خندد از بی‌خردی است(که البته این سنت چندین هزار ساله دارد) که خنده از بی‌خردی برمی‌خیزد و به قول برشت: کسی که می‌خندد هنوز خبرهای در راه را نشنیده است، که به نظرم این نادرست است، آدم می‌تواند بخندد و مسئول هم باشد و اسمش چارلی چاپلین باشد. بر همین اساس، من فکر می‌کردم بچه، بچه است. چرا من باید او را در حوادث ناگوار شرکت بدهم. فیلم ساخته شد و به جشنواره رفت اما با استقبال بد منتقدین و خوب تماشاگر رو‌به‌رو شد. بعدها که فیلم‌های دیگر کانون را دیدم متوجه شدم که چرا منتقدین با این فیلم‌ها رابطه برقرار نمی‌کردند. فیلم‌های کانونی بسیار تلخ و تیره و کنایه‌ای و بسیار روشنفکرانه بودند انگار نه انگار که آن فیلم‌ها مال بچه‌ها است، به نظر می‌رسید انگار روشنفکرها دارند به همدیگر پیغام‌هایی می‌دهند که البته من آن پیغام‌ها را هم درک نمی‌کردم. چون ترجیح می‌دادم مثل همان بچه‌ها باقی بمانم، تا آن روشنفکرها.

هر سال هفته‌ی ملی کودک از ۱۲ تا ۱۷ مهر و ۱۶ مهر به‌ عنوان روز جهانی کودک در ایران برگزار می‌شود. امسال نیز این روز با شعار «آینده را باید ساخت» و با محوریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به دلیل شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار می‌شود. در ادامه نگاهی انداخته‌ایم به فیلم‌های نوستالژیکی که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ برای بچه‌ها ساخته می‌شد. فیلم‌هایی که قهرمان آن‌ها خود بچه‌ها بودند و در عین سادگی از آرزوها و دنیای شیرین کودکانه حرف می‌زدند.

۱. دزد عروسک‌ها

فیلم سینمایی دزد عروسک‌ها

فیلم سینمایی دزد عروسک‌ها برای بسیاری از ما دهه شصتی‌ها خاطره‌انگیز است. تا آن‌جا که گریم سنگین و کمی ترسناک آزیتا حاجیان در نقش منفی قصه مانع از همذات‌پنداری و لذت از این اثر نمی‌شد. این فیلم در ژانر کودک و نوجوان و در فضایی سوررئالیستی(فرا‌ واقعی) و با تلفیق انیمیشن و فیلم در نوع خود مبتکرانه و جذاب بود. این کار با هنرمندی تمام به کارگردانی محمدرضا هنرمند در سال ۱۳۶۸ ساخته شد و بازیگرانی مثل اکبر عبدی، آزیتا حاجیان، مهراوه شریفی‌نیا، رسول نجفیان، آزیتا لاچینی، مرتضی ضرابی، ابراهیم آبادی و شروین نجفیان در آن نقش‌آفرینی کردند.

داستان فیلم دزد عروسک‌ها در یک کلام تقابل خیر و شر است و قصه از این قرار بود که مادر لیلا و بهرام تصمیم می‌گیرد با گرفتن وام و اندکی پس‌انداز یک خانه برای خودش و بچه‌هایش بخرد تا از شر اذیت و آزارهای صاحب‌خانه‌اش (خورخور) راحت شود. در آن طرف ماجرا یک عجوزه‌ی بدجنس و ترسناک است که بیرون از شهر زندگی می‌کند و  اصلا دلش نمی‌خواهد مادر و بچه‌ها صاحب‌خانه شوند. پس پسر چاق و خنگ‌اش به نام گنجو با بازی اکبر عبدی را وادار می‌کند تا پول‌های آنها را بدزدد . با دزدیده شدن پول‌ها پای عروسک‌های بچه‌ها هم به قصه باز می‌شود و همگی در تلاش برای پیدا کردن عجوزه و گنجو در تلاش‌اند. دزد عروسک‌ها با فروش ۲۴ میلیون تومانی‌اش در سال ۱۳۶۹ مقام اول جدول فروش را به خود اختصاص داد.

۲. کلاه قرمزی و پسرخاله

فیلم سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله

قبل از ساخت فیلم سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله؛ بیشتر بچه‌های عاشق تلویزیون با کاراکترهای این فیلم آشنا بودند. نسخه‌ی سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله، بعد از برنامه‌ی محبوب تلویزیونی صندوق پست به همراه کلاه قرمزی و آقای مجری ساخته شد. پس از موفقیت چشمگیر این برنامه‌ی تلویزیونی و محبوبیت آقای مجری و کلاه قرمزی، ایرج طهماسب تشویق به ساخت نسخه‌ی سینمایی آن شد این فیلم، محصول سال ۱۳۷۳ است.

فاطمه معتمدآریا، حمید جبلی، ایرج طهماسب، حمیده خیرآبادی و مرتضی احمدی از جمله بازیگران این اثر سینمایی بودند که البته مثلث حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا و ایرج طهماسب در دیگر نسخه‌های کلاه قرمزی تکرار شد.

نقش اول فیلم، عروسکی بازیگوش و شیرین زبان به نام کلاه قرمزی بود که مشغول تحصیل بود اما بازیگوشی‌هایش سبب می‌شود تا ازمدرسه اخراج شود. تلاش او برای این‌که شغلی به دست آورد نیز نتیجه‌ای ندارد، سرانجام از طریق تماشای برنامه‌ی آقای مجری تصمیم می‌گیرد تا به تهران بیاید و روانه‌ی تلویزیون شود. کلاه قرمزی در تهران نزد پسرخاله می‌رود و با کمک او راهی تلویزیون می‌شود و در آنجا به خاطر علاقه‌ی زیادش به آقای مجری سعی می‌کند تا موانع ازدواج او را از بین ببرد اما با خرابکاری‌هایش مشکلاتی را پدید می‌آورد. این فیلم توانست با فروش ۱۷۲میلیون تومانی‌اش پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۳ شود و تا سال‌ها رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را در دست داشت.

بعدها ایرج طهماسب دنباله‌هایی برای کلاه قرمزی و پسرخاله، با نام‌های کلاه قرمزی و سروناز، کلاه قرمزی و بچه ننه را کارگردانی کرد. هر چند این دو اثر داستانی به جذابیت کلاه قرمزی و پسرخاله نبودند اما باز هم توانستند به کمک عروسک‌های محبوب، گیشه‌ی سینماها را تسخیر کنند.

۳. شهر موش‌ها

فیلم سینمایی شهر موش‌ها

شهر موش‌ها به تهیه‌کنندگی بنیاد سینمایی فارابی در سال ۱۳۶۴ و در پی موفقیت برنامه‌ی تلویزیونی مدرسه‌ی موش‌ها، به ‌کارگردانی مرضیه برومند با همکاری محمد علی طالبی ساخته شد و جزء پرمخاطب‌ترین آثار سینمای ایران در آن دهه محسوب می‌شود. مدرسه‌ی موش‌ها که در اوایل دهه‌ی ۱۳۶۰ ساخته شد صرفا قرار بود بچه‌ها را به مدرسه رفتن تشویق کند اما به چنان محبوبیتی رسید که این فیلم سینمایی از روی آن ساخته شد. از صداپیشگان، عروسک‌گردانان این فیلم می‌توان به حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا، ایرج طهماسب اشاره کرد.

برخلاف سریال تلویزیونی مدرسه‌ی موش‌ها، بخش بسیاری از این فیلم در فضای باز فیلمبرداری شده ‌است. داستان این فیلم تقابل خیر و شر است و قصه درباره‌ی یک گربه‌ی سیاه به نام اسمشو نبر است که به شهر موش‌ها حمله می‌کند. به خاطر همین موش‌ها به یک شهر دیگر می‌روند. قرار می‌شود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه‌ها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانی‌تر را انتخاب می‌کنند. کپل و نارنجی از جمله موش‌های محبوب این فیلم بودند.

این فیلم با فروش ۱۰ میلیون تومانی‌اش در رده‌ی دوم فروش در سال ۱۳۶۴ قرار گرفت و رفته‌رفته به بخشی از نوستالژی بچه‌های دهه ۶۰ تبدیل شد و به عنوان اولین فیلم پرمخاطب کودکان پس از انقلاب شناخته شد. گفتنی است قسمت دوم این فیلم با نام شهر موش‌های ۲ در سال ۱۳۹۳ با کارگردانی مرضیه برومند ساخته شد. اخیرا مرضیه برومند خبر از ساخت سری سوم این فیلم سینمایی داده است.

۴. الوالو من جوجوام

فیلم سینمایی الوالو من جوجوام

مرضیه برومند را باید استاد مسلم کارگردانی فیلم‌ها و سریال‌های ژانر کودک دانست. خونه‌ی مادربزرگه، قصه‌های تابه‌تا و فیلم‌های شهر موش‌ها و الوالو من جوجوام از شاخص‌ترین کارهای او محسوب می‌شوند.

الوالو من جوجوام، فیلمی برای کودکان محصول سال ۱۳۷۳ به کارگردانی مرضیه برومند است. برومند در تمام سال‌های فعالیت‌اش به خوبی از عهده‌ی تلفیق دنیای عروسک‌ها با آدم بزرگ‌ها برآمده است. مهدی هاشمی، مهتاب نصیرپور، فهیمه راستکار، رقیه چهره‌آزاد و محمود بصیری از جمله بازیگران این فیلم مهیج هستند.

خانم‌بزرگ مصمم است تا گردن‌بند معروف به آینه‌ی جادو را به نوه‌اش ریحان ببخشد، اما نیمتاج خانم، دختر طرد شده‌ی خانم‌بزرگ و هم‌چنین پسرش که نمی‌خواهند این امر صورت گیرد با کمک دو سارق (جهانگیر و عبدالله) تصمیم به سرقت گردن‌بند می‌گیرند. سارقین، به هنگام فرار سوار اتومبیل صمیمی (عروسک‌ساز نمایش کودکان) و ساکن منزل خانم‌بزرگ شده و از صحنه دور می‌شوند، در حالی‌ که عروسک‌های جوجو و میو نیز سوار ماشین هستند. الوالو من جوجوام موفق شد در سال ۱۳۷۳ با فروش ۳۰ میلیونی‌اش در رتبه ششم جدول فروش قرار گیرد.

۵. مریم و میتیل

فیلم سینمایی مریم و میتیل

مریم و میتیل از معدود فیلم‌هایی بود که در دهه‌ی ۷۰ بدون استفاده از عروسک و با داستانی احساسی و پرکشش توانست در دل بچه‌ها جای خود را باز کند و از آرزوهای شیرین کودکانه حرف بزند. این فیلم به کارگردانی فتحعلی اویسی و نویسندگی مشترک او و جعفر والی و به تهیه‌کنندگی مرتضی شایسته در ۲۰ مرداد ۱۳۷۲ در سینماهای ایران اکران شد.

مریم، نقش اول فیلم با بازی نیاز طارمی، روایتگر دختر بچه‌ای بود که خانواده‌اش را در جنگ از دست داده بود و در مرکز کودکان بی‌سرپرست زندگی می‌کرد. او در یک تئاتر نقش میتیل را بازی می‌کرد که پرنده‌‌ی آبی خوشبختی به خانه‌ی آن‌ها آمده است. پرنده‌ای با آواز خوش که نه تنها به رویاها رنگ واقعیت میزند، بلکه حتی بیماری‌ها را هم شفا می‌دهد. در تئاتر پرنده‌ی آبی، فرشته‌ی روشنایی هم حضور دارد. فرشته‌ای که میتیل و برادرش را به دنیای پیش از تولد بچه‌ها می‌برد و به آن‌ها می‌گوید که در تمام آرزوهای کودکان حضور دارد. با به پایان رسیدن تئاتر، مریم دلش می‌خواهد میتیل همیشه همراه او باشد و فرشته‌ی روشنایی هم واقعی باشد؛ مریم سرانجام زنی را در همسایگی محل زندگی‌اش پیدا می‌کند که شبیه فرشته‌ی روشنایی است. اگرچه خانواده‌ای می‌خواهند تا مریم را به سرپرستی قبول کنند اما مریم که نمی‌تواند از نقش میتیل و تئاتر پرنده‌ی آبی جدا شود، اصرار دارد که فرزندخوانده‌ی آن همسایه شود.

مریم و میتیل به کودکان و نوجوانانی که از دوران بحرانی جنگ عبور کرده بودند، رؤیا و آرزو را یادآوری می کرد. این فیلم توانست دیپلم افتخار بهترین بازیگر کودک و نوجوان را برای نیاز طارمی، همچنین بهترین فیلم‌نامه (فتحعلی اویسی و جعفر والی) را در نهمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۷۲ به ارمغان آورد.

۶. گربه‌ی آوازه‌خوان

فیلم سینمایی گربه‌ی آوازه‌خوان

شاید کمتر کسی باشد که بداند  فیلم کمدی، عروسکی گربه‌ی آوازه‌خوان اثر کامبوزیا پرتوی کارگردان و نویسنده‌ی نام‌آشنای ایرانی است. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی سه سال بعد از توفیق فیلم گلنار در سال ۱۳۶۹ ساخته شد. در این فیلم موزیکال، بازیگرانی همچون رضا بابک، حمید جبلی و پگاه آهنگرانی ایفای نقش می‌کردند که در ۳ مرداد ۱۳۷۰ در سینماهای ایران اکران شد.

قصه‌ی فیلم درباره‌ی حسنی و خواهرش گلدونه بود که در پرورشگاه زندگی می‌کردند. روزی زن و شوهری برای انتخاب کودکی به پرورشگاه می‌آیند و گلدونه مورد توجه آنها قرار می‌گیرد، اما هنگامی که آنها با توافق مدیر پرورشگاه قصد دارند او را با خود ببرند، حسنی با تکرار این واقعیت که آنها دارای پدری هستند که روزی آنها را از سر فقر و ناچاری جلوی پرورشگاه گذاشته و بالاخره سراغ آنها خواهد آمد، از بردن او جلوگیری می‌کند. حسنی برای پیدا کردن پدر از پرورشگاه فرار می‌کند و با گربه‌های خیابان که حرف می‌زنند و آواز می‌خوانند به دنبال پدر می‌گردند.

۷. گلنار

فیلم سینمایی گلنار

فیلم گلنار، محصول سال ۱۳۶۷ به کارگردانی کامبوزیا پرتوی است. این فیلم با داستانی پرکشش و در فضای موزیکال در جنگل‌های شهرستان تالش فیلمبرداری شد. فضای موزون و موزیکال این اثر در ژانر کودک از ویژگی‌های بارز آن است و البته کامبوزیا پرتوی و فرشته طائرپور به خوبی از عهده‌ی این اتفاق بر آمده‌اند. از بازیگران فیلم می‌توان به شهلا ریاحی، محرم بسیم، اکبر دودکار، غزل شاکری در نقش گلنار اشاره کرد.

گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند. روزی به کنار چشمه می‌رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می‌برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می‌رود و راه را گم می‌کند و گرفتار خاله خرسه می‌شود. خرس‌ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می‌دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می‌گردند، اما او را پیدا نمی‌کنند. خاله قورباغه خود را به گلنار می‌رساند و با هم نقشه‌ای برای فرار می‌کشند. گلنار به خرس‌ها می‌گوید به شرطی پیش آن‌ها می‌ماند که یک سبد بزرگ کلوچه دست‌پخت او را برای خانواده‌اش به روستا ببرند. خرس‌ها می‌پذیرند. گلنار در سبد کلوچه پنهان می‌شود و بدین ترتیب همراه خرس به خانه‌شان بازمی‌گردد. این فیلم کاندیدای بهترین آنونس از هشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر در سال ۱۳۶۸ و همچنین کاندیدای بهترین عکس فیلم شد.

۸. خواهران غریب

فیلم سینمایی خواهران غریب

خواهران غریب به کارگردانی کیومرث پوراحمد است که بر اساس رمانی به همین نام، اثر اریش کستنر ساخته شد و در سال ۱۳۷۴به نمایش درآمد. پوراحمد پس از تجربه‌ی موفق قصه‌های مجید در ژانر کودک و نوجوان، دست به ساخت خواهران غریب زد و با استفاده از بازیگران چهره‌ای چون خسرو شکیبایی و افسانه بایگان درامی جذاب و پرکشش را برای بچه‌ها خلق کرد.

فیلم، جدا از بازی‌های ماندگار بازیگرانش قصه‌ای نو و جذاب دارد. این فیلم ماجرای دو خواهر دو قلو را روایت می‌کند که می‌خواهند مانع جدایی پدرشان(خسرو شکیبایی) و مادرشان(افسانه بایگان) شوند. نرگس و نسرین دو دختر دبستانی در جشن مدرسه‌ یکدیگر را می‌بینند و پی می‌برند که خواهران دوقلو هستند و پدر آهنگسازشان در گذشته از مادر آنها که خیاطی می‌کند، جدا شده، اما این ماجرا را هرگز به آنها نگفته بودند. یکی از آنها نزد مادرشان و دیگری نزد پدرشان زندگی می‌کرده‌ است. بچه‌ها تصمیم می‌گیرند تا جایشان را عوض کنند، به دلیل شباهت بسیار این دو خواهر دوقلو پدر و مادر متوجه موضوع نمی‌شوند. پدر قرار است با همکار و نامزدش، ثریا ازدواج کند. دخترها تصمیم می‌گیرند که ثریا را از این کار بازدارند تا پدر و مادرشان دوباره باهم ازدواج کنند، دخترها وانمود می‌کنند که گم شده‌اند تا پدر و مادر برای یافتن آنها با یکدیگر دیدار کنند و به اجبار با هم به دنبالشان بگردند. بچه‌ها که در خانه مادربزرگ پنهان شده‌اند با همکاری مادربزرگ موفق به انجام این کار می‌شوند.

این فیلم جایزه‌ی بهترین کارگردانی را از چهاردهمین دوره‌ی جشنواره‌‌ی بین‌المللی فیلم فجر از آن خود کرد و پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۴ شد.

۹. سفر جادویی

فیلم سینمایی سفر جادویی

تصویر اکبر عبدی درون ماشین‌لباسشویی غول‌پیکر و تلاش برای فرار از این ماشین منحوس در خاطر بیشتر بچه‌های دهه‌ی ۶۰ به تصویری فراموش نشدنی تبدیل شد.

سفر جادویی، فیلمی به کارگردانی ابوالحسن داوودی و تهیه‌کنندگی علی‌محمد سعدالدین بود که در سال ۱۳۶۹ ساخته شد.

قصه‌ی فیلم در فضایی سوررئالیستی(فرا واقعی) و البته با کمبود امکانات جلوه‌های ویژه به خوبی توانست ما را در رویای سینا شخصیت اول فیلم شریک کند. دکتر رضا کمالی با بازی اکبر عبدی، با آزار و تنبیه فرزندش، سینا، می‌خواهد از او دانش‌آموزی ممتاز بسازد. روزی سینا از ترس پدر به درون ماشین‌لباسشویی مرموز خانه پناه می‌برد. کسی توضیح دکتر کمالی را که چه بر سر فرزندش آمده باور نمی‌کند و او را در بیمارستان بستری می‌کنند، اما او می‌گریزد و در موقع فرار او نیز به درون ماشین‌لباسشویی بیمارستان می‌افتد. آنجا دادگاهی برپا می‌شود و دانش‌آموزان که اعضای دادگاه می‌باشند دکتر کمالی را مجازات می‌کنند و او را به دوران کودکی خودش می‌فرستند.

این فیلم، برنده‌ی جایزه‌ی قاهره در سومین دوره جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم‌های کودکان قاهره در سال ۱۳۷۰ شد. همچنین موفق به کسب پروانه‌ی طلایی بهترین فیلم در ششمین دوره جشنواره‌ی کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۶۰ شد.

۱۰. بهترین بابای دنیا

فیلم سینمایی بهترین بابای دنیا

بهترین بابای دنیا عنوان فیلمی به کارگردانی، یکی دیگر از کارگردان‌های نام‌آشنای دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ یعنی داریوش فرهنگ است. این فیلم سومین فیلم سینمایی داریوش فرهنگ در سال ۱۳۷۰ است.

قصه‌ی فیلم درباره‌ی پسری بازیگوش و خیالاتی است که به خاطر شیطنت‌هایش دائم از سمت پدرش سرزنش و تحقیر می‌شود. او در عالم خیال خود را زورو  می‌بیند که با گروهی گنگستر که دزدان دوچرخه هستند، درگیر می‌شوند. روزی او همراه اعضای خانواده به شهربازی می‌رود و به دست گروه گنگسترها دزدیده می‌شود. غیبت او اعضای خانواده را نگران می‌کند و پدر که نسبت به سرنوشت فرزندش نگران شده، در یک بازی خیالی، به همراه گروهی از مردم و افراد پلیس، پس از ماجرایی پر حادثه، مخفیگاه گنگسترها را می‌یابد و پسر را از زندان تخیلاتش نجات می‌دهد.

باران کوثری اولین تجربه‌ی بازی مقابل دوربین را در این فیلم و در کودکی تجربه کرد. از دیگر بازیگران مهم فیلم می‌توان به مهدی هاشمی، گلاب آدینه و امید آهنگر اشاره کرد.

۱۱. شهر دست بچه‌ها

فیلم سینمایی شهر دست بچه‌ها

این فیلم از تخیلات و رویاهای بچه‌ها حرف می‌زند و این رویاها را به تصویر در می‌آورد. بچه‌های یک شهر از دست بزرگترهای خود به ستوه آمده‌اند پس به پیشنهاد و کمک بادبادکی به شهری پرواز می‌کنند که خالی از بزرگترهاست. در آنجا بچه‌ها امور شهر را در دست می‌گیرند و به کارهای مورد علاقه‌ی خود دست می‌زنند. اما پس از مدتی نظم شهر به هم می‌ریزد و بچه‌ها تصمیم به بازگشت می‌گیرند. بزرگترها هم که به دنبال بچه‌ها می‌گردند، پی می‌برند که در حق آنها کوتاهی و بی‌توجهی کرده‌اند. این حادثه به آنها ثابت می‌کند که به وجود هم نیازمندند.

این قصه‌ی کودکانه را اسماعیل براری و به نویسندگی جهان خادم‌المله در سال ۱۳۷۰ کارگردانی کرده است.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. محمد

    مبارک چی

  2. محمد

    مبارک

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه