۱۲ فیلم اسکاری که با استانداردهای امروز توهین‌آمیز تلقی می‌شوند

۱۶ بهمن ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۴ دقیقه
فیلم اسکاری

سالیان سال است آکادمی اسکار به دلیل رویکرد نژادپرستانه‌ای که نسبت به انتخاب نامزدها دارد، با انتقادات تندی مواجه می‌شود. واشنگتن پست فقدان تنوع نژادی در نامزدها و برندگان اسکار را به ترتیب زمانی بررسی کرده است. جالب است که سال ۲۰۲۴، با وجود تمام تغییراتی که آکادمی در رویکرد انتخاب نامزدها و برندگانش اعمال کرده، هنوز این بحث پابرجاست. بیش از بیست سال از زمانی که هالی بری اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد، می‌گذرد و هنوز او تنها زنی است که در تاریخ اسکار، این جایزه را برده است. یعنی جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن، نه مکمل. سال ۲۰۲۴ مخاطبان سینما نسبت به بی‌توجهی اسکار به گرتا گرویگ و مارگو رابی برای فیلم «باربی» (Barbie) نیز واکنش نشان داده‌اند.

اینکه اصلاً «باربی» فیلم اسکاری است یا این دو شایسته نامزدی اسکار هستند یا خیر، بحث دیگری است. اما به جز فقدان تنوع نژادی در نامزدهای اسکار، آکادمی در طول تاریخچه نود و شش ساله‌اش چند بار به فیلم‌هایی جایزه داده است که بر اساس استانداردهای نوین، دیگر توهین‌آمیز تلقی می‌شوند. شاید از این فیلم‌ها در زمان خودشان چنین برداشتی نمی‌شد؛ حتی تحسین هم می‌شد، اما امروز دیگر، درست یا غلط، سختگیری و حساسیت مخاطبان سینما باعث می‌شود دیگر هر چیزی را برنتابند. هالیوود هم موظف و مجبور است این حساسیت‌ها را در نظر بگیرد. امروز حتی اسم این دوازده فیلم اسکاری بسیاری از مخاطبان سینما را برآشفته می‌کند.

۱. تصادف (Crash)

تصادف، فیلم اسکاری

  • سال اکران: ۲۰۰۴
  • کارگردان: پل هگیس
  • بازیگران: ساندرا بولاک، دان چیدل، مت دیلون، جنیفر اسپوزیتو، ویلیام فیچنر، برندن فریزر، ترنس هاوارد، لوداکریس، تانیدا نیوتون، رایان فیلیپ، لارنس تیت، کیث دیوید، مایکل پنیا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: زندگی یک خانم خانه‌دار اهل برنتوود و همسرش که دادستان منطقه‌ است، یک مالک فروشگاه که ایرانی است، دو کارآگاه پلیس که عاشق و معشوق‌اند، یک کارگردان تلویزیونی سیاهپوست امریکایی و زنش، یک کلیدساز مکزیکی، دو ماشین‌دزد، یک پلیس تازه‌کار و زوج میانسال کره‌ای، همه در لس‌آنجلس به گونه‌ای به هم ارتباط پیدا می‌کند.

یکی از بدنام‌ترین فیلم‌هایی که جایزه بهترین فیلم اسکار را برده است، «تصادف» محصول ۲۰۰۵ است. فیلمی که زمان خود به دلایل بسیاری از جمله شکل روایی‌اش بسیار تحسین شد. فیلم تصویری از نژادپرستی حاکم بر لس‌آنجلس را به نمایش می‌گذارد، با حضور بازیگران مشهوری چون ساندرا بولاک، مت دیلن و دان چیدل. بسیاری فیلم را در زمان اکران پیشرو خواندند، اما به مرور زمان، نه تنها این عنوان از آن گرفته شد، بلکه امروز توهین‌‎آمیز تلقی می‌شود. «تصادف» به کارگردانی و نویسندگی پل هگیس که با فیلم «عزیز میلیون دلاری» (Million Dollar Baby) به شهرت رسید، امروز به خاطر کلیشه‌ها و تصویری که از «وجدان سفیدپوست‌ها» به نمایش می‌گذارد، مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

درست است که فیلم در ظاهر در انتخاب شخصیت‌ها تنوع نژادی دارد، از ایرانی تا سیاهپوست، که سال ۲۰۰۵ کار نویی بود، اما فقط شخصیت‌های سفیدپوست هستند که در طول فیلم متحول می‌شوند. به عنوان مثال، شخصیتی که دیلن نقش‌اش را بازی می‌کند؛ افسر رایان که بعد از نجات نیوتون در تصادف اتومبیل، رویکرد نژادپرستانه‌اش عوض می‌شود. به نظر می‌رسد فیلم با متحول کردن این شخصیت قصد توجیه رفتار نژادپرستانه غیرانسانی سفیدپوست در برابر سیاهپوست را دارد. امروز مخاطبان سینما دیگر چنین فیلمی را تحسین نمی‌کنند، و بدون شک آن را لایق اسکار نمی‌دانند. اگر «تصادف» هگیس سال ۲۰۲۴ اکران می‌شد، گرفتار فرهنگ کنسل می‌شد.

۲. خاک خوب (The Good Earth)

خاک خوب

  • سال اکران: ۱۹۳۷
  • کارگردان: سیدنی فرانکلین، ویکتور فلمینگ، گوستاف ماخاتی
  • بازیگران: لوئیز رینر، پل مونی، تیلی لوش، والتر کانلی، چارلی گریپوین، کیه لوک، جسی رالف
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: پدر وانگ لانگ به او برده‌ای آزاد به عنوان همسر می‌دهد. آن‌ها با تلاش زیاد و صرفه‌جویی موفق می‌شوند اموال خود را گسترش دهند. اما پس از مدتی، قحطی مجبورشان می‌کند زمین‌هایشان را ترک کنند و به شهر بروند.

سال‌ها از زمانی که فیلم جنجالی «خاک خوب» بر اساس رمان برنده جایزه ادبی پولیتزرِ پرل باک در دهمین مراسم اسکار تحسین شد، می‌گذرد. فیلم نامزد دریافت پنج جایزه شد. لوئیز رینر جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در این فیلم دریافت کرد. رمان پرل باک درباره گروهی از کشاورزان چینی است. اما نه رینر چینی است، نه هم‌بازی‌اش پل مونی. این در حالی است که نقش لوئیز رینر در فیلم می‌توانست به آنا می وانگ، بازیگر امریکایی چینی‌تبار آن دوره برسد که از قضا برای این فیلم چند بار تست بازیگری هم داد.

اما آلبرت لوین، تهیه‌کننده ام‌جی‌ام که داشت بازیگران پروژه را انتخاب می‌کرد، گفته بود با اینکه وانگ «شایستگی توجه» را دارد، اما برای بازی در این نقش «به اندازه کافی زیبا نیست». در عوض، به او بازی در نقش فاحشه قصه، لوتوس را پیشنهاد دادند که خود کلیشه دیگری است. بله‌، زمانی بود که هالیوود حتی برای نقش یک چینی، اجازه حضور بازیگر چینی را در فیلم نمی‌داد. ترجیح می‌داد بازیگر امریکایی را با گریم به یک چینی تبدیل کند اما نقش‌های مهم و مثبت را به چینی‌ها ندهد. هم مسئله نژاد و هم زیبایی در این دوره هالیوود بسیاری از بازیگران زن از جمله جودی گارلند و ویوین لی و … را در موقعیت سخت و تحمل‌ناپذیری قرار می‌داد.

رژیم‌های غذایی سخت، قرص‌هایی که برای لاغری یا انرژی‌زایی به این بازیگران داده می‌شد، هم ویوین لی و هم گارلند و بسیاری بازیگر زن دیگر را دچار مشکلات متعدد روانی و جسمی کرد. در سریال کوتاه «هالیوود» (Hollywood) به مصائب این‌چنینی زنان و رنگین‌پوستان در هالیوود اشاره شده است؛ یک اسکار خیالی هم در انتها به وانگ خیالی داده می‌شود تا جبران کوتاهی هالیوود و اعضای آکادمی را کرده و ادای دینی به این بازیگر باشد. گفته می‌شود وانگ در زمان ساخت فیلم «خاک خوب» به ام‌جی‌ام گفته بود: «حتماً تست خواهم داد اما نقش را بازی نخواهم کرد. نقش او-لن را با کمال میل بازی خواهم کرد. اما شما دارید از منِ چینی می‌خواهید تنها نقش غیرسمپات فیلم را در حالی بازی کنم که تمام شخصیت‌های چینی را بازیگران امریکایی‌ بازی می‌کنند.»

کتاب Pearl Buck in China اثر Hilary Spurling انتشارات Simon & Schuster

۳. زیبای امریکایی (American Beauty)

زیبای امریکایی

  • سال اکران: ۱۹۹۹
  • کارگردان: سام مندس
  • بازیگران: کوین اسپیسی، آنت بنینگ، تورا برچ، مینا سوواری، وس بنتلی، الیسون جنی، پیتر گلگر، کریس کوپر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: پدر خانواده‌ای نابهنجار ساکن حومه شهر که از نظر جنسی پریشان‌احوال‌ است و با همسرش هم مشکل دارد، نظرش به دوست نوجوان دختر خودش جلب و دچار بحران میانسالی می‌شود.

«زیبای امریکایی» در اسکار سال ۲۰۰۰ پنج جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم را با خود به خانه برد. فیلم داستان لستر برنهام، پدر خانواده‌ای نابهنجار (با بازی کوین اسپیسی) را روایت می‌کند که به دوستِ دختر نوجوانش آنجلا (با بازی مینا سوواری) جلب می‌شود. منتقدی از اسکرین کوئینز درباره این فیلم می‌گوید با اینکه شخصیت سوواری بااعتمادبه‌نفس و به لحاظ جنسی آگاه به نظر می‌رسد، اما آشکارا عدم تعادل قدرت در فیلم وجود دارد. و با اینکه فانتزی‌های جنسی لستر درباره آنجلای زیر سن قانونی به حقیقت تبدیل نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد او صرفاً «ابزاری» برای گذر لستر از بحران میانسالی است.

درست است که شخصیت سوواری قرار است جذاب و دلربا باشد، اما بر اساس استانداردهای امروز، هیچ ایرادی به اینکه مردی بالغ به دختری زیر سن قانونی جذب شده است، گرفته نمی‌شود. این موقعیت با توجه به اتفاقی که در زندگی خود کوین اسپیسی افتاده است، ناخوشایندتر هم می‌شود. اسپیسی سال ۲۰۱۷ متهم به آزار جنسی آنتوی رپ، بازیگر چهارده ساله شد. به گزارش پیپل، اسپیسی آن زمان اعلام کرد چیزی در این مورد به خاطر نمی‌آورد، اما عذرخواهی کرد. بعد از چندین اتهام آزار جنسی علیه این بازیگر، نماینده‌اش اعلام کرد که او در حال درمان است.

در ژوئیه ۲۰۲۳، دادگاهی در انگلیس اسپسی را از هر نُه اتهامی که به او وارد شده بود، از جمله هفت مورد آزار جنسی، تبرئه کرد. سوواری در ژوئیه ۲۰۲۲ در مصاحبه‌ای با گاردین درباره بازی‌اش در «زیبای امریکایی» گفت: «به هزار و یک شکل، احساس نادیده گرفتن شدن داشتم اما می‌دانستم آن نقش را چطور باید بازی کنم. از من می‌خواستند جذاب باشم و من می‌دانستم چطور باید این کار را بکنم.»

۴. باشگاه خریداران دالاس (Dallas Buyers Club)

باشگاه خریداران دالاس

  • سال اکران: ۲۰۱۳
  • کارگردان: ژان-مارک ولی
  • بازیگران: متیو مک‌کانهی، جنیفر گارنر، جرد لتو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: ران وودروف اهل تگزاس سال ۱۹۸۶ متوجه می‌شود که به ایدز مبتلاست. او بعد از آن برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به اچ.آی.وی. تلاش‌های زیادی انجام می‌دهد.

«باشگاه خریداران دالاس» اسکار بهترین فیلم را با خود به خانه نبرد، اما جرد لتو برای بازی در نقش رایون در این فیلم، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد. حتی همان زمان هم بسیاری به بازی لتو در این نقش واکنش نشان دادند. او مرد هتروسکشوالی است که در این فیلم نقش یک زن ترنس را بازی کرده است. بعضی منتقدان معتقد بودند با اینکه بازی لتو «شایسته اسکار» بود، اما نقش را در واقع یک بازیگر ترنس باید بازی می‌کرد. همین بعدها موضوعِ چند تحقیق درباره کلیشه‌های و نمایش تنوع جنسیتی در فیلم‌های جریان اصلی شد.

بحث‌های مشابهی درباره فیلم «سکوت بره‌ها» (The Silence of The Lambs) برنده جایزه بهترین فیلم اسکار ۱۹۹۱ هم مطرح شد. سال‌هاست که فیلم را به خاطر وسواس شخصیت بوفالو بیل که لباس زنان قربانی‌اش را نگه می‌دارد و می‌پوشد، و ترسش از ترنس‌ها محکوم می‌کنند. با اینکه فیلم در تلاش است تأکید کند که بوفالو بیل ترنس نیست -حتی این را از زبان هانیبال لکتر هم می‌شنویم- منتقدان معتقدند آنچه در فیلم به نمایش گذاشته می‌شود و تصویری که در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد، اهمیت دارد.

۵. بربادرفته (Gone With the Wind)

فیلم اسکاری

  • سال اکران: ۱۹۳۹
  • کارگردان: ویکتور فلمینگ
  • بازیگران: کلارک گیبل، ویوین لی، لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: همزمان با جنگ داخلی امریکا، اسکارلت اوهارا، دختر مغرور و خودخواه یک خانواده متمول جنوبی که دل در گرو اشلی، نجیب‌زاده‌ای از خانواده مهم دیگری در جنوب دارد، از محل زندگی‌اش تارا می‌رود، با رت باتلر، مردی بدنام میان جامعه آشنا می‌شود و این میان باید با مصائب جنگ و از دست رفتن خانه و عزیزانش هم مواجه شود و مقابله کند.

«بردبارفته» یکی از مهم‌ترین و ماندگارترین فیلم‌های تاریخ سینماست. اما در سال‌های اخیر انتقادات تندی به آن شده است. این فیلم محصول ۱۹۳۹ هشت اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای هتی مک‌دنیل را با خود به خانه برد. مک‌دنیل اولین زن سیاهپوستی است که اسکار بهترین بازیگری را دریافت کرده است. در سریال «هالیوود» به این شخصیت، ماجرای اسکار بردن و احساسش به عنوان یک بازیگر زن سیاهپوست در هالیوود هم اشاره شده است. کوئین لطیفه نقش مک‌دنیل را در سریال بازی می‌کند.

این روزها، «بربادرفته» را به دلیل تصویر رمانتیکی که از جنوب قبل از جنگ داخلی امریکا و برده‌داری به نمایش می‌گذارد و نژادپرستی‌ای که در فیلم وجود دارد، به باد انتقاد می‌گیرند. منتقدان بر این باورند با اینکه رفتار و رابطه خانواده‌های جنوبی با سیاهپوستان در فیلم مهربانانه و انسانی است، فیلم تصویری را از سیاهپوستان به نمایش گذاشته است که انگار به برده بودن خود راضی هستند؛ در حالی که حقیقت چیز دیگری است. «بربادرفته» سال ۲۰۲۰ وارد پلتفرم پخش آنلاین اچ‌بی‌او مکس شد. اما به دلیل اعتراض منتقدان از پلتفرم برداشته شد.

جان ریدلی که سال ۲۰۱۴ اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای فیلم «دوازده سال بردگی» دریافت کرد، در سرمقاله‌ای در لس‌آنجلس تایمز خواستار حذف فیلم از پلتفرم آنلاین اچ‌بی‌او شد. او در این سرمقاله نوشت: «فیلم نه تنها فجایع برده‌داری را نادیده می‌گیرد، بعضی از دردناک‌ترین کلیشه‌های مربوط به رنگین‌پوستان را عادی جلوه می‌دهد.» ریدلی همچنین در این مقاله به این نکته اشاره کرد که هیچ بیانیه رفع مسئولیتی در ابتدای فیلم نیامده است. به گزارش گاردین، اچ‌بی‌او مکس چند هفته بعد از سرمقاله ریدلی، «بربادرفته» را دوباره، این بار با بیانه رفع مسئولیت و همچنین دو ویدیو درباره «بافت تاریخی» آن منتشر کرد.

بدون شک، توجه به این نکته مهم است که داستان فیلم متعلق به دوره‌ای است که برده‌داری هنوز ملغی نشده بود و احتمالاً تمام خانواده‌های امریکایی با سیاهپوستان رفتار ظالمانه نداشتند، اما سرگذشت سیاهپوستان به اجبار تلخ‌تر از آن است که بخواهد چنین تصویری از آن بر پرده سینما همچنان تحسین شود. در عین حال، نمی‌توان ارزش‌های «بربادرفته» را به عنوان یک اثر سینمایی خوب و قوی کتمان کرد. اما گویا مخاطبان امروز سینما حاضر نیستند از نقصان‌های این شاهکار سینما و هر شاهکار مشابه دیگری بگذرند.

کتاب برباد رفته اثر مارگارت میچل انتشارات پر

۶. میلیونر زاغه‌نشین (Slumdog Millionaire)

میلیونر زاغه‌نشین، فیلم اسکاری

  • سال اکران: ۲۰۰۸
  • کارگردان: دنی بویل
  • بازیگران: دِو پاتل، فریدا پینتو، آنیل کاپور، عرفان خان، روبینا علی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک نوجوان مومبیایی برنده مسابقه نسخه هندی «چه کسی می‌خواهد میلیونر شود؟»، وقتی متهم به تقلب می‌شود، به زندگی گذشته خود می‌نگرد.

داستان از فرش به عرش رسیده فیلم اسکاری «میلیونر زاغه‌نشین» زندگی جوانی هندی به نام جمال (دو پاتل) را در حالی دنبال می‌کند که در مسابقه‌ای به نام «چه کسی می‌خواهد میلیونر شود؟» شرکت کرده است. با جادوی سینما، از قضا هر سؤالی که از او می‌شود، با تجربه‌ای در زندگی شخصی او مرتبط است، که ما آن‌ها را در فلشبک‌های دلخراش می‌بینیم. به هر حال، هند است و هندی‌ها زندگی سختی دارند. همه، داستان‌های بازنده‌ای را که در نهایت برنده می‌شوند، دوست دارند. بنابراین، مردم این فیلم در زمان اکران دوست داشتند. اما همان زمان هم خرده‌هایی به فیلم گرفته شد و شهرتش از آن زمان تا به حال هنوز بهتر نشده است.

سوهام گیدر، سال ۲۰۱۸ در مقاله‌ای برای باستل نوشت که این فیلم در خود هند، که همان‌‎جا هم ساخته شده است، مورد استقبال واقع نشد و به دلیل سوء‌استفاده از «مناطق محروم» در این کشور مورد انتقاد قرار گرفت. گیدر در این مقاله به نقل از پدرش بعد از تماشای فیلم نوشت: «البته که این فیلم باید در امریکا محبوب باشد. آن‌ها عاشق دیدن فقر در کشورهای دیگر هستند.» گیدر هندی‌تباری است که در امریکا بزرگ شده است. او درباره «میلیونر زاغه‌نشین» می‌گوید که فیلم برداشت آزادانه‌ای از رمان «پرسش و پاسخ» (Q&A) اثر ویکاس سوارپ، نویسنده هندی است. فیلمنامه را نویسنده‌ای سفیدپوست، سیمون بیوفوی نوشته و دنی بویلِ سفیدپوست فیلم را کارگردانی کرده است. گیدر هر دو را به ساخت یک «پارک سرگرمی جهان‌سومی» برای مخاطبان و سوء‌استفاده از فقر «برای تأثیر دراماتیک» متهم کرده است.

۷. خدمتکاران (The Help)

خدمتکاران

  • سال اکران: ۲۰۱۱
  • کارگردان: تیتس تیلور
  • بازیگران: وایولا دیویس، اما استون، برایس دالاس هاوارد، اکتاویا اسپنسر،جسیکا چستین، آلیسون جانی، سیسی اسپیسک، آنا ارایلی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: در آغاز جنبش حقوق مدنی، سه زن اهل می‌سی‌سی‌پی در شرف برداشتن قدمی اعجاب‌انگیز در زندگی‌شان هستند. اسکیتر بیست و دو ساله به تازگی از دانشگاه به خانه برگشته و بزرگ‌ترین غصه مادرش ازدواج اوست. دیگری زن دورگه امریکایی افریقای باتجربه‌ای به نام آیبیلین، خدمتکاری است که به تازگی فرزندش را از دست داده است. زن سوم، مینی بهترین دوست آیبیلین است که به دنبال شغلی محترمانه می‌گردد. با وجود تفاوت فاحشی که میان این زن‌ها وجود دارد، سرنوشت، آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهد تا نقشه‌ای محرمانه و مهم را با هم پیاده کنند.

وقتی «خدمتکاران» سال ۲۰۱۱ اکران شد، دوستداران کتاب کاترین استوکت که عنوانش با فیلم یکی است، به سالن‌های سینما هجوم آوردند تا جکسونِ می‌سی‌سی‌پی را در دهه ۱۹۶۰ بر پرده سینما ببینند. ان‌پی‌آر «ظلم و سرکوب» فیلم را دست انداخت؛ که خوشبختانه با بازی‌های گروه آنسامبل بازیگران، از جمله اکتاویا اسپنسر، که اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در نقش خدمتکار انتقامجوی قصه، مینی جکسون، با خود به خانه برد، خنثی شد. سال ۲۰۲۰ «خدمتکاران» دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. بسیاری از مخاطبان با حسن نیت، فیلم را همزمان با جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» روی نتفلیکس تماشا کردند.

با اینکه بسیاری از این مخاطبان فکر می‌کردند فیلم آموزنده است، منتقدان به این نکته مهم اشاره کردند که کتاب را زنی سفیدپوست نوشته، فیلم را مردی سفیدپوست کارگردانی کرده و قصه به طور کلی روی نگاه شخصیت‌های سفیدپوست تمرکز دارد. باز هم یک سفیدپوست خیرخواه و انسان‌دوست از راه می‌رسد و به سیاهپوستان کمک می‌کند تا از وضعیت بدی که گرفتارش هستند، بیرون بیایند. با اینکه این نکته مثبت فیلم است اما دارنل هانت، مدیر عامل مرکز مطالعات امریکایی افریقایی‌تبارهای رالف جی. بانچ یوسی‌ال‌ای در این باره به یواس‌ای تودی گفته است: «نه اینکه فیلم سرگرم‌کننده نیست و هیچ نکته مثبتی ندارد، اما اگر قرار باشد من فیلمی را انتخاب کنم که به درک ما نسبت به جایگاه و وضعیت امروز سیاهپوستان کمک کند، این فیلم انتخابم نیست. یکی از مشکلات فیلم‌هایی مثل «خدمتکاران» این است که تصویری را از وضعیت سیاهپوستان به نمایش می‌گذارند که انگار کاملاً متعلق به گذشته است و امروز دیگر وجود ندارد؛ که طبعاً درست نیست.»

وایولا دیویس که در «خدمتکاران» نقش آیبیلین کلارک را بازی می‌کند و نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را هم برای بازی در این نقش دریافت کرد، حتی گفت که از بازی در این فیلم پشیمان است. او سال ۲۰۱۸ به نیویورک تایمز گفت: «از بازی در این فیلم پشیمانم. اما این هیچ ارتباطی به احساسم نسبت به تجربه سر صحنه یا بازیگران و عوامل فیلم ندارد. مشکلم با شخصیت‌های فیلم است. احساس می‌کنم فیلم صدای خدمتکاران نبود. من آیبیلین را می‌شناسم. مینی را می‌شناسم. این‌ها مادربزرگ من بودند. مادر من بودند. و می‌دانم که اگر قرار است فیلمی ساخته شود که بخواهد از احساس سیاهپوستان از کار برای سفیدپوستان و بچه بزرگ کردن در سال ۱۹۶۳ بگوید، من می‌خواهم صدای این‌ها را بشنوم، که در این فیلم نشنیدم.»

۸. سیمارون (Cimarron)

سیمارون

  • سال اکران: ۱۹۳۱
  • کارگردان: وسلی راگلز
  • بازیگران: ریچارد دیکس، آیرین دان، ویلیام کالی‌یر، رابرت مک‌وید، نانسی اونیل، رابرت مکنزی، ویلیام جنی، جودیت بارت، والتر پی. لوئیس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۰ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: سال ۱۸۸۹ وکیل و روزنامه‌نگار ماجراجویی به نام یانسی کراوات، همسر نجیب‌زاده‌اش را متقاعد می‌کند که با او به اوسیجِ اکلاهما بیاید. بعد از جا افتادن در محل زندگی جدیدشان، یانسی به سفر می‌رود و حالا همسرش باید مسئولیت‌های روزنامه‌نگاری او را بر عهده بگیرد و تمدن را به شهر بیاورد.

باز همی فیلمی که در آن سفیدپوستان قرار است سیاهپوستان را به رستگاری برسانند؛ «سیمارون» سال ۱۹۳۱ اسکار بهترین فیلم را با خود به خانه برد و اولین فیلم وسترن تاریخ سینما شد که این جایزه را دریافت کرد. با توجه به اینکه آن زمان مردم امریکا داشتند با رکود بزرگ دست و پنجه نرم می‌کردند، فیلم بدون شک راهی برای فرار بود. اما این روزها، تصویری که هم از سیاهپوستان و هم بومی‌ها به نمایش می‌گذارد، دیگر مورد پسند واقع نمی‌شود. «سیمارون» بر اساس رمانی به همین نام از ادنا فربر، نمایش آشکاری از نژادپرستی علیه سیاهپوستان است. شخصیت اشعیاء (با بازی یوجین جکسون) که لحظات کمدی فیلم را رقم می‌زند و پر از کلیشه‌های نژادپرستی است، گل سرسبد همه ایراداتی است که امروز به فیلم وارد است.

فیلم در نمایش بومی‌های امریکا هم سراغ همان کلیشه‌های همیشگی رفته است؛ اینکه این‌ها مردمانی وحشی و «تمدن‌ناپذیر» هستند. جز این، شخصیت‌های بومی را بازیگران سفیدپوست بازی کرده‌اند. با اینکه فیلم قصد دارد برابری را نشان دهد و ترویج کند- شخصیت اصلی یانسی کراوات (با بازی گلن فورد) «در خدمت همه» است- اما میان آن‌ همه زیرمتن نژادپرستانه، انتقال چنین پیامی کمی سخت می‌شود. احتمالاً سال ۱۹۳۱ فیلمسازان می‌خواستند حق مطلبِ رمان ادنا فربر را ادا کنند، اما دلیلی وجود دارد که وقتی کتاب‌ها را به فیلم تبدیل می‌کند، به‌اش می‌گویند اقتباس. با این حال، به نظر می‌آید «سیمارون» در واقع بازتابی از نگاه فیلمسازانِ سال ۱۹۳۱ است، نه اقتباسی از رمانی کلاسیک که قرار است تا ابد بماند.

کتاب غول اثر ادنا فربر نشر امیر کبیر

۹. کتاب سبز (Green Book)

کتاب سبز

  • سال اکران: ۲۰۱۸
  • کارگردان: پیتر هارلی
  • بازیگران: ویگو مورتنسن، ماهرشالا علی، لیندا کاردلیانی، اقبال طبا، دانیل گرین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک نگهبان امریکایی ایتالیایی‌تبار به نام تونی، راننده پیانیستی امریکایی آفریقایی‌تبار به نام دکتر دن شرلی می‌شود تا او را در یک تور موسیقی در دهه شصت میلادی همراهی کند.

معمولاً اسکار در سال‌های اخیر وقتی در فیلمی شخصیت اصلی سیاهپوست است یا درباره‌ سیاهپوستان است، ذوق می‌کند و جایزه بهترین فیلم را به آن می‌دهد. اگر از قضا این سیاهپوست مثل همیشه در نقش برده یا خدمتکار به نمایش گذاشته نشود، که شخصیتی والامقام باشد، این ذوق و هیجان بیشتر می‌شود. شاید اعضای آکادمی به این شکل می‌خواهند کوتاهی‌های گذشته خود را جبران کنند. «کتاب سبز» فیلم برنده اسکار بهترین فیلم سال ۲۰۱۸ یکی از این فیلم‌هاست که در نهایت ناباوری، با وجود توجه اسکار به آن، طی زمان دیگر شهرت خوبی ندارد. با اینکه زمان زیادی هم از اکران و تحسین آن نگذشته است. حالا بعد از گذشت پنج سال دیگر آن اعتبار سابق را ندارد.

فیلم داستان یک پیانیست کلاسیک سیاهپوست به نام دکتر دان شرلی و راننده و بادیگاردش فرانک والیلونگا معروف به تونی لیپ را دنبال می‌کند که سال ۱۹۶۲ در حال سفر به جنوب هستند. با اینکه نیک والیلونگا یکی از نویسندگان فیلمنامه (و پسر تونی که شخصیت واقعی است) گفت فیلم قرار بود درباره دوستی و نزدیکی آدم‌ها به هم باشد، دیگران با فیلم به مشکل برخوردند و آن را فیلمی باز هم درباره ناجی بودن سفیدپوست‌ها و توجیه رفتارشان با سیاهپوست‌ها دانستند.

مونیک جاج در نقدی بر این فیلم برای د روت نوشت: «فیلم به جای تمرکز بر «کتاب سبز راننده سیاهپوست» (The Negro Motorist Green Book) معروف به گرین بوک که عنوان فیلم هم از آن برداشته شده است، نژادپرستی را با قاشق در دهان سفیدپوست‌ها می‌گذارد.» «گرین بوک» یا «کتاب سبز» کتاب راهنما که سالانه برای مسافران جاده‌ای امریکایی سیاهپوست چاپ می‌شد و به آن‌ها کمک می‌کرد در دوران قوانین جیم کرو از تبعیض در امان بمانند.

منتقدی دیگر در نقدی برای بلیویتی درباره این فیلم نوشته است: «من دائم نژادپرستی لیپ را به یاد می‌آوردم. چون وقتی می‌بینیم هالیوود در سال ۲۰۱۸ هنوز نه فقط درگیر این است که نژادپرست‌ها را توجیه کند، بلکه اجازه می‌دهد نژادپرستانی مثل لیپ درباره سیاهپوستان قصه‌سرایی کنند. «کتاب سبز» فقط درباره دکتر شرلی از نگاه لیپ نیست، درباره سیاهپوستان معمولی‌ای است که لیپ و دکتر شرلی در سفرشان با آن‌ها مواجه می‌شوند.»

جاج البته در نقدش نوشته است که فیلم «همچنان ارزش دیدن را دارد»، به‌خصوص به خاطر بازی‌ها که برای علی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به همراه داشت. جاج در نقدش نوشته است: «کتاب سبز نه برای درس دادن به مخاطب ساخته شده و نه پایان دادن به نژادپرستی و نه تحریک عذاب وجدان سفیدپوستان. تماشایش برای آن دسته از سفیدپوستان خوب است که شاید به کتاب الفبای نژادپرستی احتیاج داشته باشند. به خاطر بازی فوق‌العاده ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی ارزش دیدن دارد. به این خاطر باید این فیلم را دید که هنوز هیچ چیز عوض نشده است؛ علی در مصاحبه‌ای که درباره این فیلم با او داشتم، حرف خوبی زد. تبعیض نژادی امروز به مراتب هوشمندانه‌تر شده است.»

۱۰. صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany’s)

صبحانه در تیفانی

  • سال اکران: ۱۹۶۱
  • کارگردان: بلیک ادواردز
  • بازیگران: آدری هپبورن، جورج پیپارد، پاتریشیا نیل، بادی ابسن، مارتین بالسام، میکی رونی، خوزه لوئیس د ویلایونگا
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: هالى در آپارتمانى در شرق منهتن با یک گربه که نامی ندارد، زندگى مى‏‌کند. روزى نویسنده‏‌ای به نام پل که در همان آپارتمان زندگى مى‏‌کند و تحت حمایت مالى زنى مسن‏‌تر از خودش است، وارد زندگى هالى مى‏‌شود.

«صبحانه در تیفانی» را بسیاری از طرفداران کلاسیک‌های کمدی رمانتیک هنوز خیلی دوست دارند، به طور ویژه به خاطر ادری هیپبورن و ظاهر و لباس‌های زیبایش. فیلم نامزد پنج جایزه اسکار شد و دو جایزه را با خود به خانه برد. اما اگر امروز ساخته می‌شد، قطعاً باید تغییراتی می‌کرد. لارن کونگ سال ۲۰۲۳ در نقدی درباره این فیلم نوشت: «این فیلم کمدی رمانتیک از این لحاظ مشکل دارد که تعصبات اجتماعی آسیب‌زننده‌ای را که در دهه ۱۹۶۰ مرسوم بود، نشان می‌دهد. البته که ما متوجه هستیم که فیلم محصول زمانه خودش است، اما امروز دیگر سخت است از این تعصب‌ها به‌راحتی بگذریم.»

او در مقاله‌اش به «نژادپرستی و کلیشه‌های تبعیض نژادی آن دوره» اشاره می‌کند که در «صبحانه در تیفانی» به طور ویژه در شخصیت همسایه هالی گولایتلی، آقای یونیوشی، با بازی میکی رونی، وجود دارد. مثل فیلم «خاک خوب» اینجا هم یک بازیگر امریکایی سفیدپوست را با گریم «زردپوست» کرده‌اند، چون نمی‌شد یک چینی در فیلم بازی کند.

کونگ در مقاله‌اش نوشته است: «شخصیت او قرار است کامیک ریلیف فیلم باشد، اما کمدی فیلم به بهای نژادپرستی خلق می‌شود. او لهجه غلیظی دارد و حالات صورتش اغراق‌آمیز است. این نشان می‌دهد که هالیودد چه نگاه سطحی‌ و تحقیرآمیزی به نمایش رنگین‌پوستان در فیلم‌هایش داشت. نه تنها این تصویر کلیشه‌های منفی را بیشتر می‌کند، غیرانسانی است و به همین خاطر شخصیت یونیوشی به کاریکاتور تبدیل می‌شود. کونگ همچنین به نقش‌های جنسیتی در فیلم اشاره می‌کند. هالی در نهایت به جای آنکه روی پای خودش بایستد، «به آغوش همسایه‌اش پناه می‌برد.»

کتاب صبحانه در تیفانی اثر ترومن کاپوتی

۱۱. نقطه‌کور (The Blind Side)

نقطه‌کور

  • سال اکران: ۲۰۰۹
  • کارگردان: جان لی هنکاک
  • بازیگران: ساندرا بولاک، کوینتون آرون، لی‌لی کالینز، تیم مک‌گرا، کتی بیتس، ردا گریفی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: مایکل اوهر پسری آشفته و آواره است که به کمک زنی خیرخواه و خانواده او، تبدیل به بازیکنی قوی در فوتبال امریکایی می‌شود.

وقتی «نقطه‌کور»» اکران شد، منتقدان بازی ساندرا بولاک را در نقش یک مادر جنوبی جدی و منطقی تحسین کردند. او برای این نقش اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را هم دریافت کرد. با این حال، این فیلم هم از نگاه منتقدان در دسته «سفیدپوستان ناجی» قرار می‌گیرد. سال ۲۰۲۳ منتقدی در مقاله‌ای برای مترو درباره این فیلم نوشت: «فیلم طوری است که انگار شخصیت اوهر بدون خانواده سفیدپوست که به موفقیت او کمک می‌کنند، خودش به تنهایی هیچ شانسی برای موفق شدن ندارد. اما حقیقت این است که او بدون آن‌ها بی‌مصرف نیست. فیلمنامه طوری است که انگار به نظر می‌رسد این شخصیت احمق و بی دست و پا نوشته شده تا خانواده سفیدپوست بالا برود.»

این منتقد همچنین به کلیشه‌هایی که درباره پس‌زمینه زندگی مایکل اوهر وجود دارد، اشاره می‌کند. مخصوصاً وقتی می‌رود تا مادر واقعی‌اش را ببیند و با «گنگ سیاه‌های وحشی مواجه می‌شود.» این صحنه «سیاهپوستان را بد جلوه داده است تا نشان دهد چرا زندگی اوهر با خانواده سفیدپوست برایش بهتر است.» فیلم بر اساس شخصیتی واقعی ساخته شده و قرار بود یک داستان حال‌خوب‌کن واقعی بر پرده سینما باشد. اما مایکل اوهر واقعی سال ۲۰۲۳ علیه شان و لی ان توهی (خانواده‌ای که او را به سرپرستی پذیرفتند) شکایت کرد. با این ادعا که آن‌ها سرپرستی او را به گونه‌ای پذیرفتند که از میلیون‌ها دلار محروم بماند، و در واقع هرگز او را به سرپرستی نپذیرفتند. خانواده توهی این ادعاها شدیداً تکذیب کردند و گفتند اوهر می‌خواست پانزده میلیون دلار از آن‌ها اخاذی کند.

۱۲. چرخش زمان (Swing Time)

چرخش زمان

  • سال اکران: ۱۹۳۶
  • کارگردان: جرج استیونز
  • بازیگران: فرد آستر، جینجر راجرز، ویکتور مور، اریک بلور، هری برنارد، هلن برودریک، هاوارد هیکمن، توماس ای. کارن، هری برنارد
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
  • خلاصه داستان: یک هنرمند به همراه یک کلاهبردار به نیویورک سفر می‌کنند تا بیست و پنج هزار دلاری را که او برای ازدواج با نامزدش احتیاج دارد، به دست بیاورند، تا اینکه سر و کله رقصنده‌ای زیبا و پرشور پیدا می‌شود.

به طور کلی، فیلم برنده اسکار بهترین فیلم و بهترین ترانه سال ۱۹۳۷ بر اساس استانداردهای امروز آن‌قدر مسئله‌ساز نیست. اما یک صحنه مشکل‌دار دارد که به مذاق مخاطبان روزگار مدرن خوش نمی‌آید. کوین اُرورک در مقاله‌ای درباره این فیلم در میشیگان کوارترلی ریویو نوشته است: «صورت شخصیت جان گارنت که فرد آستر نقشش را بازی می‌کند، در ادای دین به رقصنده سیاهپوست معروف بیل رابینستون در یک صحنه سیاه شده است. در نتیجه، این صحنه آزاردهنده و بی‌دلیل نژادپرستانه می‌شود. شاید عده‌ای بگویند سیاه‌بازی دهه سی و چهل (و قبل‌تر) متعلق به گذشته‌های دور و محصول زمانه خودش است. بنابراین نمی‌شود آن را قضاوت کرد. اما من مخالفم. ترجیح می‌دهم هنرمندان را با آگاهی از قصورهایشان بسنجم.»

ارورک در این مقاله می‌گوید که با فرد آستر بزرگ شده و به‌خصوص از تمام فیلم‌هایی که با جینجر راجرز کار کرده است، لذت می‌برد. و به همین خاطر است که از این صحنه سیاه‌بازی در «چرخش زمان» شخصاً ناراحت است و ذهنش را درگیر می‌کند. او در مقاله‌اش نوشته است: «صورت سیاه آستر در این صحنه واقعاً ناامیدکننده است، و چون، ما از قهرمانانمان درس‌های زیادی می‌گیریم، چهره آستر را به عنوان ستاره‌ای خونگرم و در سطح گسترده محبوب روی صحنه و در سینما که میلیون‌ها نفر با رقصش سرگرم شده‌اند، خدشه‌دار می‌کند. آستر واقعاً همه این‌ها بود، اما در سنت مخرب نژادپرستی هالیوود هم شرکت داشت و آن را عادی جلوه داد. صورت سیاه آستر در «چرخش زمان»، صرف‌تظر از نیتش یا زمانه‌ای که فیلم در آن ساخته شده است، به میراث او آسیب زد و همچنان خواهد زد.»

مثل «بربادرفته» و «صبحانه در تیفانی»، «چرخش زمان» هم بخشی از اقدامی از شبکه کابلی سوی ترنر کلاسیک موویز (تی‌سی‌ام) تحت عنوان «اصلاح فیلم‌های کلاسیک» بود. هدف این مجموعه این بود که فیلم‌های با المان‌های مسئله‌ساز به بحث گذاشته شوند، نه اینکه به‌سرعت نادیده گرفته و کلاً از تاریخ محو شوند. ژاکلین استوارت مجری شبکه تی‌ام‌سی در این باره به نیویورک پست گفته است: «ما می‌دانیم که میلیون‌ها نفر این فیلم‌ها را دوست دارند. ما نمی‌خواهیم بگوییم که شما باید درباره «روانی» یا «بربادرفته» این احساس را داشته باشید. نمی‌خواهیم چیزی را به مخاطبان تلقین کنیم. فقط داریم تلاش می‌کنیم راه‌هایی برای بحث‌های عمیق‌تر و طولانی‌تر درباره این فیلم‌ها به وجود بیاوریم و صرفاً این رویکرد «این فیلم را دوست دارم» اما از «فلان فیلم متنفرم» را نداشته باشیم.»

منبع: bestlifeonline

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه