۱۰ گام برای برای غلبه بر ترس از شکست خوردن

۱۰ شهریور ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
راه‌های غلبه بر ترس از شکست

شاید شما هم رؤیا تغییر مسیر شغلی خود را در سر می‌پرورانید و یا تصمیم بزرگی برای کسب‌وکاری خود را می‌سنجید. شاید به‌تازگی پذیرش در مقطع تحصیلی بالاتری را گرفته باشید، ولی هنوز در مورد این انتخاب تردید داشته باشید. شاید هم وقت آن رسیده باشد که مسیر زندگی شخصی خود را تغییر داده و برای مسائلی مثل ازدواج تصمیم‌گیری کنید. تمام این موارد می‌تواند جزو چالش‌های تصمیم‌گیری بزرگ در زندگی ما باشد. زمانی که با چالشی جدید در زندگی مواجه می‌شویم، باید با ترس از شکست مقابله کنیم. در این زمان‌ها احتمالاً از خودمان می‌پرسیم: اگر توانایی لازم را نداشته باشم چه؟ اگر خط تولید جدید ما کفاف ندهد چه؟ اگر پیشنهاد من را قبول نکند چه‌کار کنم؟ فرقی نمی‌کند ۱۸ ساله باشید و یا ۸۰ ساله، با قطعیت می‌توان بیان داشت که تمام افراد با شک‌هایی این‌چنینی در زندگی روبرو می‌شوند. همه ما در حال رشد هستیم و یاد می‌گیریم و شکست می‌خوریم و دوباره به پا می‌شویم و دوباره تلاش می‌کنیم.

جمله معروفی از وینستون چرچیل وجود دارد که می‌گوید «موفقیت انتهای مسیر نیست. شکست کشنده نیست. بلکه این شجاعت ادامه دادن است که اهمیت دارد.» در این مقاله، ما قصد کمک به شما را داریم. ما نمی‌خواهیم که ترس از شکست شما را از رسیدن به آرزوهایتان بازدارد. بنابراین، بیایید در مورد اینکه چه چیزی باعث ترس از شکست می‌شود و اینکه چه اقداماتی در این باره می‌توان انجام داد صحبت کنیم.

دلایل ترس از شکست

چه چیز باعث ایجاد ترس از شکست می‌شود؟

درحالی‌که هر یک از ما با ترس از شکست دست و پنجه نرم می‌کنیم، احتمالاً همه ما خاطرات و تجربه‌های متفاوتی پیرامون این ترس داریم. داستان زندگی شما منحصر به فرد است و بنابراین ایده خوبی است که مدتی را صرف تفکر در مورد علت اصلی ترس از شکست خود کنید. به صورت کلی، چند دلیل برای ایجاد ترس از شکست وجود دارد:

کمال‌گرایی: اغلب، ما نمی‌خواهیم چیز جدیدی را امتحان کنیم، زیرا می‌ترسیم در اولین‌بار احساس خنگی کنیم یا اینکه آن کار را درست انجام ندهیم. کلید غلبه بر کمال‌گرایی این است که به خودتان اجازه دهید مبتدی باشید. هیچ ضرورتی وجود ندارد که در تمام مسائل خبره باشید؛ در واقع،  چنین چیزی هم امکان‌پذیر نیست!

مقایسه: یکی از دلایل ایجاد ترس از شکست این است که ما به آنچه دیگران درباره ما فکر می‌کنند اهمیت می‌دهیم. در واقع، به جای اینکه روی خودمان و اهداف خودمان متمرکز شویم، ما خودمان را با اطرافیانمان مقایسه می‌کنیم.

آسیب‌های گذشته: همه ما زخم‌ها و یا خاطرات تلخی را از چیزهای دردناکی داریم که تجربه کرده‌ایم. همین موضوع می‌تواند باعث ترس شما شده تا تصمیم بگیرید کاری را امتحان نکنید و یا از انجام آن منصرف شوید، زیر نمی‌خواهیم همان مسائل قدیمی و آسیب‌های گذشته را مجدداً تجربه کنید. اما همان‌طور که دکتر جان دلونی می‌گوید: «گذشته شما یک زمینه است نه بهانه.» ما نمی‌توانیم گذشته خود را به خاطر چیزی که در حال حاضر هستیم سرزنش کنیم. در واقع، گاهی اوقات همه ما مجبوریم تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنیم.

سیستم‌های باوری و اعتقادی: ارزش‌ها و باورهای ما اغلب از سنین بسیار پایین در ما ریشه می‌گیرد. الگو و شیوه صحبت کردن و همچنین نحوه ارتباط خانواده شما با یکدیگر بیش از آنچه تصور می‌کنید در شکل‌گیری شخصیت فعلی شما نقش داشته است. شما دیدگاه منحصر به فردی از زندگی دارید و این چیز خوبی است! اما گاهی اوقات، باورهای ما می‌توانند ما را عقب نگه دارند. به‌عنوان مثال، اگر والدینتان به شما گفتند که به اندازه کافی باهوش نیستید تا بتوانید یک دندان‌پزشک شوید، ممکن است حتی در بزرگ‌سالی نیز همچنان این باور را داشته باشید که شما نمی‌توانید از عهده برخی کارها برآیید.

افکار منفی: در بسیاری از اوقات، ما بدترین دشمن خودمان هستیم! احتمالاً انواع دروغ‌های دلسرد کننده در مورد اینکه چه کسی هستید و چه کارهایی می‌توانید انجام دهید را به خودتان گفته باشید. وقتی آن صداها را می‌شنوید و چنین افکاری وارد ذهن شما می‌شود، بهتر است کمی مکث کنید و آن افکار منفی را به چالش بکشید. به جای گوش‌دادن به ندای دلسردکننده درونتان، باید با خودتان صحبت کرده و افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید.

گره زدن ارزش خود به دستاوردهایتان: برای بسیاری از مردم، این خیلی بسیار طبیعی است که تلاش کنند در آنچه می‌توانند به دست بیاورند،  معنایی پیدا کنند. ولی هرگز نباید ارزش خود را بر اساس کاری که می‌توانید انجام دهید، بسنجید. وقتی ارزش خود را در کاری که می‌توانید انجام دهید بیابید، شکست ویرانگر می‌شود، زیرا این شکست به هسته شخصیتی شما آسیب وارد می‌کند و اعتماد به خودتان را از دست می‌دهید. همه ما باید به‌سختی تلاش کنیم تا احساس ارزشمندی خود را از شغل یا اهدافمان جدا کنیم. به عبارت دیگر، شکست خوردن در یک کسب‌وکار و یا تصمیم هیچ ارتباطی به ارزشمند بودن شخصیت ما ندارد.

ترس از شکست چیست

چطور بر ترس از شکست غلبه کنیم؟

برای موفقیت بیشتر در این زمینه، بهتر است موضوع را به خوبی تجزیه و تحلیل کنیم. در ادامه ۱۰ قدم عملی را معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها همین امروز می‌توانید در مسیر غلبه بر ترس از شکست گام بردارید.

۱. بدانید که ترس طبیعی است

این کاملاً طبیعی و عادی است که وقتی در حال انجام کاری معنادار، چالش‌برانگیز یا ارزشمند هستیم، احساس ترس کنیم. ترس به این معنی نیست که شما کار اشتباهی را انجام می‌دهید. در واقع، احتمالاً به این معنی است که شما کار درستی را انجام می‌دهید! این به این دلیل است که چیزهای خوب در زندگی معمولاً با خطرات و ریسک‌هایی همراه است و همین باعث می‌شود کمی ترسناک به نظر برسند.

توضیح نویسنده: وقتی داشتم برای اولین رویداد بیزینس بوتیک آماده می‌شدم، ترسیده بودم. همه جور فکری توی سرم می‌چرخید: اگه کسی نیاد چی؟ اگر صحبت من به جایی نرسد چه؟ چه می‌شود اگر همه از تک تک دقایق ارائه من متنفر باشند؟ بعد از این رویداد – که موفقیت‌آمیز بود – به‌آرامی شروع به جایگزینی ترس با اعتماد به نفس کردم.

البته، هر زمان که با چالش جدید و ترسناکی روبرو می‌شوم، ترس همچنان ظاهر می‌شود و مطمئن هستم که برای شما نیز به همین شکل خواهد بود. اما می‌توانیم ذهنیت خود را اصلاح کنیم. می‌توانیم ترس از شکست را به‌عنوان نشانه‌ای ببینیم که در حال انجام کاری جسورانه هستیم، نه کار بد.

۲. به خودتان اجازه بدهید مبتدی باشید

همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، کمال‌گرایی یکی از اصلی‌ترین دلایل بروز ترس از شکست است. بسیاری از اوقات، ترس از شکست باعث می‌شود به سمت جلو و رؤیاهایمان حرکت نکنیم، زیرا می‌خواهیم از همان ابتدا کامل باشیم. این تصور به این می‌ماند که برای اولین مرتبه در یک آزمون تخصصی و جدید شرکت کنید، ولی انتظار عملکردی خارق‌العاده و کسب نمره ۱۰۰/۱۰۰ را داشته باشید! اما اجازه دهید آن را به شما گوشزد کنیم: وقتی کاری جدید را شروع می‌کنید، به احتمال بسیار زیاد عالی نخواهد بود. ولی این اشکالی ندارد و کاملاً عادی است!

توضیح نویسنده:  وقتی برای اولین بار سخنران عمومی شدم، مجبور بودم تا برای جمعی از افراد سخت‌گیر سخنرانی کنم. در طول سخنرانی، خیلی از اوقات حواسم به بعضی از کارهایی که مردم در بین تماشاچیان انجام می‌دادند، پرت می‌شد. عصبی می‌شدم و هر چند وقت یک‌بار رشته فکر از دستم خارج میشد. اما میدونی چیه؟ من باید از جایی شروع می‌کردم و در آن مقاطع به خودم اجازه می‌دادم تا مثل یک مبتدی رفتار کنم و ترسی هم از بابت آن نداشتم، شما هم همین‌طور!

همان‌طور که بیان شد، گاهی اوقات باید به خودتان اجازه دهید مبتدی باشید. با این کار می‌توانید نیاز خود را به کامل بودن را کنار گذاشته و شروعی تازه داشته باشید. همان‌طور که قدم‌های کوچک را یکی پس از دیگری برمی دارید، هر قدم به شما اعتماد به نفس می‌دهد و قدم بعدی را تقویت می‌کند.

چطور بر ترس از شکست غلبه کنیم؟

۳. تصمیم بگیرید که از شکست درس بگیرید.

در سال ۲۰۲۰، مردم از مستند The Last Dance استقبال بی‌نظیری کردند. فیلمی که حرفه افسانه‌ای مایکل جردن را با تمرکز بر آخرین فصل او با تیم شیکاگو بولز دنبال می‌کند. یکی از موضوعات مهم مستند سریالی -و یکی از چیزهایی که من بیشتر از همه در مورد او تحسین می‌کنم- این است که مایکل جردن چگونه شکست‌های خود را در آغوش می‌گیرد و از آنها درس می‌گیرد.

مایکل جردن می‌گوید: «در دوران حرفه‌ای‌ام بیش از ۹۰۰۰ شوت از دست داده‌ام. من تقریباً ۳۰۰ بازی را باخته‌ام. بیست و شش بار، برای زدن شوت برنده بازی به من اعتماد شده و آن را از دست دادم. من بارها و بارها و بارها در زندگی‌ام شکست‌خورده‌ام، و به همین دلیل است که موفق می‌شوم!.»

با داشتن طرز فکری درست، ما می‌توانیم شکست را نه به‌عنوان یک دشمن و یک عامل بازدارنده، بلکه به‌عنوان یک دوست و معلم ببینیم. تردید نداشته باشید که هر فرد موفقی را که او را بسیار تحسین می‌کنید -در تجارت یا رهبری یا ورزش یا هر چیز دیگری- حتماً شکست‌های زیادی را در زندگی تجربه کرده است.

واقعیت این است که چیزی به نام زندگی بدون ریسک وجود ندارد. اما زمانی که تصمیم می‌گیریم از اشتباهات خود درس بگیریم (درست مانند مایکل جردن)، می‌توانیم به شکست‌های کنونی خود اجازه دهیم موفقیت‌های آینده ما را تقویت کرده و در این زمینه با ما کمک کنند.

۴. با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید

زمانی که احساس ترس از شکست در شما بسیار قوی است، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که با کسی که می‌شناسید و به او اعتماد دارید صحبت کنید. این فرد می‌تواند یک دوست، مربی، مشاور یا همسرتان باشد. شاید خودتان هم متوجه این موضوعات شده باشید: زمانی که به‌تنهایی در مورد یک مسئله یا مشکل فکر می‌کنید، خیلی ترسناک‌تر به نظر می‌رسند و شما جرئت انجام آن را پیدا نمی‌کنید. اگر هم تصمیم به انجام آن کار بگیرید، آن را بسیار آرام و با احتیاط فراوان انجام خواهید داشت. اما زمانی که ترس و نگرانی‌های خود را با دیگران مطرح می‌کنیم، باعث می‌شود خیلی کمتر ترسناک به نظر برسند و جرئت بیشتری برای انجام آن‌ها پیدا می‌کنیم. به صورت کلی، چیزی در مورد پردازش ترس با صدای بلند وجود دارد که آن را کمتر ترسناک می‌کند. بنابراین، زمانی که ترس از شکست در شما قوی است، دغدغه‌های خود را به کسی که به او اعتماد دارید مطرح کنید. به‌علاوه، اگر با کسی که به او اعتماد دارید – کسی که شما را دوست دارد – مشورت کنید، توصیه‌های ارزشمندی را در مورد گام‌های بعدی‌تان به دست خواهید آورد.

۵. از خودتان پرسید من برای چه کسی می‌جنگم؟

ترس از شکست، شما را از انجام کارها و چیزهای مهمی باز می‌دارد. این موضوع  به احتمال زیاد، شامل سایر افرادی که به آنها اهمیت می‌دهید نیز شده و در زندگی آن‌ها تأثیرگذار خواهد بود.

برای مثال، فرض کنید رؤیا راه‌اندازی یک شرکت یا کسب‌وکار را دارید، اما این به نظر خیلی بزرگ و ترسناک است که جرئت نمی‌کنید این کار را شروع کنید. در این لحظه شاید خوب باشید که کمی مکث کرده و این سؤال را از خودتان بپرسید: من برای چه کسی می‌جنگم؟ واقعاً افرادی در دنیا وجود دارند که به راه حل، محصول یا خدماتی نیاز دارند که شما رؤیا ارائه آن را دارید و اگر ترس از شکست مانع از اقدام عملی شما شود، آن افراد هرگز به این خدمات شما دسترسی نخواهند داشت.

حتی اگر با یک هدف شخصی‌تر روبرو هستید، مانند رسیدن به اندام ایدئال یا تلاش برای تغییر شغلی، برای چیزی بیشتر از خودتان می‌جنگید. وقتی ایرادات خودتان را برطرف می‌کنید، در واقع به همه سود می‌رسانید.

۶. گزینه‌های متعددی پیش‌روی خود قرار دهید

اگر ترس از شکست باعث می‌شود نتوانید یک تصمیم بزرگ و اساسی را اتخاذ کنید، چندین گزینه را بررسی کرده و هرکدام را ارزیابی کنید.

فرض کنید می‌خواهید تغییر شغلی ایجاد کنید. ترک یک فضای آشنا و قدم گذاشتن در ناشناخته‌ها می‌تواند وحشتناک باشد، به‌ویژه زمانی که این تغییر شامل ریسک مالی نیز بوده باشد. اما در اینجا یک نکته مهم وجود دارد که باید به خاطر داشته باشید: اطلاعات خوب منجر به تصمیمات خوب می‌شود.

تحقیق کنید. با افرادی صحبت کنید که می‌توانند در این زمینه به شما کمک کنند. برای حل این مشکل زمان‌بندی‌ها و رویکردهای متعددی را تنظیم کنید. هدفمند و دقیق باشید. در نهایت و با انجام تمام این کارها، می‌توانید تصمیمی آگاهانه را با اعتماد به نفس،  و نه با ترس، بگیرید.

۷. از خودتان بپرسید اگر . … چه؟

وقتی در حال ارزیابی یک پروژه جدید، ایده تجاری یا هدف شخصی هستید، به بدترین سناریو فکر کنید. از خود بپرسید: اگر بدترین ترس‌های من واقعاً اتفاق بیفتد چه؟ آیا زنده خواهم ماند؟ چقدر فرصت برای جبران خواهم داشت؟ حجم آسیب چقدر خواهد بود؟ با بررسی این سؤالات، درکی منطقی‌تر از شرایط خواهید داشت و شاید واقعاً ترس از شکست شما صحیح و مناسب بوده و انجام آن کار به صلاح نباشد. ولی از سوی دیگر، خیلی از اوقات نیز متوجه خواهید شد که ترس شما بیجا بوده و شکست خوردن واقعاً آسیب خاصی را متوجه شما نخواهد کرد.

۸. هزینه تلاش نکردن را درک کنید

سوزی کاسم می‌گوید: «ترس رؤیاهای بیشتری را می‌کشد تا شکست خوردن واقعی.» واقعیت این است که زندگی با ترس هزینه دارد. این شیوه زندگی به قیمت رؤیاها و امیدها و برنامه‌های شما تمام می‌شود. بنابراین، شما یک انتخاب دارید: در حاشیه بنشینید یا اینکه در زندگی خودتان شرکت کرده و فعال باشید. توصیه ما این است که ترس را کنار گذاشته و اهدافتان را پیگیری کنید. ولی این هم یادتان باشد که هر از چند گاهی ممکن است با شکست روبرو شوید. ولی موضوع این است که  رؤیاهای شما ارزش ریسک کردن را دارد.

ترسیدن از شکست

۹. ایجاد تغییر در طی مسیر را یاد بگیرید

اغلب ما تصورمان از ترس از شکست این است که مسیری ترسناک و ریسکی را پیش می‌گیریم، در آن شکست خورده و سپس در همین موقعیت گیر می‌کنیم. ولی واقعیت این است که یادگیری انعطاف‌پذیری و سازگاری با چالش‌ها می‌تواند به ما کمک کند از شکست جلوگیری کنیم، یا ضربه‌های ناشی از اشتباهات را کاهش دهیم.

فقط به این دلیل که شما تصمیمی گرفته و یا اینکه کاری را شروع کرده‌اید به این معنی نیست که همیشه و در هر شرایطی باید در همان راستا عمل کنید. در واقع، اگر شرایط مناسب نیست، هیچ الزامی به ادامه دادن همان مسیر وجود ندارد. شما می‌توانید چیز جدیدی ارائه دهید، می‌توانید توقف کنید، اهداف و مسیر را مجدداً بررسی و انتخاب کنید و در نهایت نظر خود را تغییر دهید.

۱۰.  کار را با ترس انجام دهید

هیچ‌چیز مانند انجام کاری که از آن می‌ترسید، ترس را از بین نمی‌برد. در پایان، این به خود شما بستگی دارد که در مسابقه ثبت‌نام کنید، وبلاگ را راه‌اندازی کنید، کسب‌وکار را راه‌اندازی کنید یا به هر هدف دیگر خود برسید. این به شما بستگی دارد که به ترس خود غلبه کرده و پای در این مسیر بگذارید. منتظر نمانید تا ترس شما از این موضوع از بین برود. گاهی اوقات لازم است کارها را با همان با ترس انجام دهید. یادتان باشد، احتمالاً چیزی خارق‌العاده در آن‌طرف ماجرا منتظر شما است!

منبع: ramseysolutions

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه