نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب»؛ پایانی تلخ یا تلخی بی‌پایان؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب»

پس از فصل دوم بی‌بخار و نیمه‌کاره‌ی «بازی مرکب» -یا همان اسکویید گیم- (Squid Game) همه لحظه‌شماری می‌کردیم تا ببینیم بالاخره چه بر سر قهرمان داستان، گیهون، و گردانندگان پلید بازی‌ها می‌آید. فصل سوم، در شش اپیزود ناقابل، نقطه‌ی پایانی بر نسخه‌ی کره‌ای «بازی مرکب» می‌گذارد که ازاینجا به بعد قرار است با هدایت دیوید فینچر در ایالات متحده ادامه پیدا کند. زمانی که فصل اول سریال در ۲۰۲۱ و در دوران کرونا همزمان با بالا گرفتن بحث فشارهای اقتصادی گل کرد، کسی احتمال نمی‌داد داستانی که با نقدی بر کاپیتالیسم آغاز شده، خود چنان دستمایه‌ی فرهنگ کاپیتالیسم گردد که که عروسک‌ها و ماسک‌هایش همه‌جا فراگیر شود و مستربیست از روی آن برنامه بسازد! در نقد فصل سوم «بازی مرکب» به ادامه‌دار شدن بیش از اندازه‌ی سریال می‌پردازم که تیر خلاص را به پیام و کیفیت سریال زد.

هشدار! در نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب»؛ حمام خون برای هیچ و پوچ!

لی جونگ جه

با پایان‌بندی فصل اول «بازی مرکب» خبر تمدید آن برای دو فصل دیگر، به نظر می‌رسید هوانگ دونگ هیوک، سازنده‌ی سریال، تصمیم گرفته تمرکز داستان را از بازی‌ها گرفته و سفر گیهون برای برانداختن وی‌آی‌پی‌ها و رو کردن دستشان را دنبال کند. اما چنین اتفاقی نیفتاد. گیهون نه‌تنها مجبور شد تمام فصل دوم را در بازی‌های مرگبار فصل دوم بگذراند، که فصل سوم هم به همان منوال می‌گذرد و هیچ قدمی در راستای نابودی بازی‌های مرکب برداشته نمی‌شود.

در پایان فصل دوم دیدیم که گیهون با کمک اینهو، شورشی علیه بازی‌ها به راه انداخت. اما با خیانت اینهو و مشخص شدن هویت واقعی او به‌عنوان پیشرو، بازی به ضرر شورشیان برگشت و اکثریتشان جان خود را از دست دادند. فصل سوم سریال «بازی مرکب» داستان را از همینجا و با قهرمانی آغاز می‌کند که از سر استیصال کلمه‌ای لب به سخن نمی‌گشاید. انگار خود گیهون بالاخره فهمیده هیچ راه فراری از بازی‌ها وجود ندارد و آخرسر، سرنوشتی جز یک حمام خون تمام عیار در انتظارشان نیست.

نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب»

بازی اول در فصل سوم، قایم باشک است. بازیکنان به دو گروه تقسیم می‌شوند و آن‌هایی که چشم می‌گذارند، نه‌تنها باید اعضای تیم مقابل را پیدا کنند، که باید آن‌ها را بکشند، وگرنه خودشان حذف می‌شوند. در این اپیزودهای ابتدایی که گیهون عملا در شوک فرورفته، کاراکترهای اطرافش فرصت حضور بیشتری پیدا می‌کنند؛ به ویژه جون هی (جو یوری) که حامله است و گوم‌جا (کانگ ئه شیم) و پسرش یونگ شیک (یانگ دونگ گون) که به دست مادر کشته می‌شود. گوم‌جا هم مدتی پس از این کار خودکشی می‌کند.

در این سکانس‌هاست که بازیگران سنگ تمام می‌گذارند؛ مخصوصا با توجه به فیلمنامه‌ی کم‌فروغی که تحویلشان داده شده است. مشخصا همه می‌دانیم که هرکسی به جز گیهون باید به نحوی بمیرد؛ پس مرگ هیچکس شوکه‌کننده نیست. خود سریال هم آنقدری از پیش‌زمینه یا انگیزه‌های کاراکترها نمی‌گوید تا پیوند خاصی بین آن‌ها و ما برقرار شود. از نظر داستانی، تنها دستاورد مرگ این کاراکترها، انگیزه دادن به گیهون است تا بخواهد هرطور شده از نوزاد جون هی مراقبت کند؛ حتی اگر به قیمت جان خودش تمام شود.

نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب»

مرحله‌ی بعد، طناب‌بازی است که در کنار تانوس، کشته‌های زیادی می‌دهد. گیهون هم هرطور شده با نوزاد از مرحله عبور می‌کند. پس از زنده ماندن از این مرحله، اولین مواجهه‌ی اینهو و گیهون اتفاق می‌افتد. اینهو به گیهون پیشنهاد می‌دهد برای نجات جان خود و نوزاد، همه‌ی بازیکنان باقیمانده را بکشد. همانطور که توقع دارید، گیهون از این کار سرباز می‌زند و ازآنجا که داستان، زودتر از دست کاراکترهای جذاب‌تر خلاص شده، آخرسر فقط یک‌سری بازیکن بی‌خاصیت (مثل شماره‌های ۱۰۰، ۳۵۳ و ۳۳۶) از مرحله‌ی پایانی سردرمی‌آورند که هیچکس از مرگشان کک‌اش هم نمی‌گزد. این مرحله سه سکو به اشکال مثلث، دایره و مربع دارد. لازمه‌ی رسیدن به سکوی آخر، مرگ بقیه‌ی بازیکنان است و همانطور که توقع دارید، گیهون و نوزاد زنده می‌مانند. اما از آنجا که وی‌آی‌پی‌ها نوزاد را هم بازیکن درنظر گرفته‌اند، گیهون خودش را فدا می‌کند. اینجاست که می‌گویید ای کاش حداقل جون هی حامله زنده می‌ماند و گیهون کمی با وجدان خودش کلنجار می‌رفت که آیا باید جان خودش را نجات دهد، یا جان مادر حامله‌ای که آنقدر هم نمی‌شناسد.

اما در مرحله‌ی آخر چنین پرسش‌ها و عذاب‌وجدان‌هایی گریبان گیهون را نمی‌گیرند و کاملا مشخص است کسی مثل او حاضر نخواهد شد دستش را به خون یک نوزاد معصوم (البته با جلوه‌های کامپیوتری به‌شدت بد) آلوده کند. در نتیجه، گیهون خودکشی می‌کند تا نوزاد به‌عنوان آخرین بازیکن زنده بماند. پیشرو دو کارت طلایی، یکی به نوزاد (که محافظت از آن به برادرش، جونهو، سپرده شده) و یکی به دختر گیهون می‌دهد که در امریکا زندگی می‌کند. یعنی در پایان فداکاری گیهون هیچ نتیجه‌ای ندارد و بازی‌ها را هم تمام نمی‌کند. پس از منفجر کردن جزیره و از بین بردن مدارک، نه وی‌آی‌پی‌ها و نه پیشرو هیچ بلایی بر سرشان نمی‌آید که هیچ، حضور چندثانیه‌ای کیت بلانشت در آخر سریال یادآوری می‌کند که بازی‌ها حالا در ایالات متحده ادامه پیدا خواهند کرد. خدا را چه دیدی، شاید حتی دختر گیهون و جون هی هم روزگاری به یکی دیگر از بازیکنان آن مبدل شوند!

اینهو - پیشرو در سریال بازی مرکب

همانطور که گفتم، فصل سوم در کل شش قسمت دارد و این شش قسمت از هر دری سخن می‌گوید، جز آن چیز که باید. فصل پایانی، که باید بیش از همه بر پشت پرده‌ی بازی‌ها تمرکز می‌کرد، حتی کاراکتر گیهون را هم برای مدت طولانی به حاشیه می‌راند. در عوض، مدت زیادی به شخصیت‌های فرعی، که همه می‌دانیم قرار است بمیرند اختصاص پیدا می‌کند. حتی ماجرای برادر پیشرو و جستجویش برای یافتن جزیره‌ی بازی مرکب، که یکی از بخش‌های حوصله‌سربر فصل دوم سریال بود، در فصل سوم هم به همان منوال سابق ادامه یافته است. جونهو کل فصل را تنها با یک نفوذی در کشتی‌اش دست و پنجه نرم می‌کند و در آخرین لحظه در اپیزود آخر یک‌نظر برادرش را می‌بیند و سوالی از او می‌پرسد که بی‌جواب می‌ماند.

خط داستانی مربوط به نوئول (پارک گیو یونگ) هم کاملا بی‌خاصیت است. او کل فصل دوم و سوم دنبال فرزندش می‌گردد که در کره‌ی شمالی گیر افتاده، بعد خبردار می‌شود که او مرده، بعد دوباره خبر می‌رسد که احتمال دارد فرزندش زنده باشد! تمام مدت هم نوئول تلاش می‌کند یکی از بازیکنان را که پیش از ورود به جزیره می‌شناخته، از مرگ نجات دهد. اما این رفت و برگشت‌ها هیچ اهمیتی برای مخاطب ندارند؛ چون نه‌آنقدر شخصیت و گذشته‌ی نوئول را می‌شناسیم، نه آنقدر برایمان مهم است که یک قاتل که تااینجا معلوم نیست بی‌رحمانه چند بازیکن را به کام مرگ کشانده، حالا یک نفر را نجات بدهد یا نه. گویا هوانگ دونگ هیوک می‌خواسته با این تناقض‌ها، ذات پرتناقض بشری را هم به تصویر بکشد؛ اما پرسش‌های خود را در سطحی‌ترین حالت ممکن بیان می‌کند.

کاراکترهای دیگری که بخش زیادی از فصل سوم را به خود اختصاص داده‌اند، وی‌آی‌پی‌ها هستند. در فصل اول، آن‌ها به‌عنوان شرورهای اصلی داستان معرفی شدند؛ آن هم با ماسک‌های حیوانی و کاراکترهای کاملا فکاهی که با غیبت‌اشان در فصل دوم، نفس راحتی کشیدیم. اما این شخصیت‌ها در فصل سوم حتی حضور بیشتری پیدا کرده‌اند! آن‌ها حالا به‌عنوان ناظران بازی با لهجه‌ی وحشتناک خود، دقیقا همان چیزی را که داریم خودمان در صحنه می‌بینیم برایمان هجی می‌کنند. آخرش هم که هیچ بلایی سرشان نمی‌آید تا شاید در در نسخه‌ی امریکایی سریال بتوانند نقش مفیدتری ایفا کنند.

نقد فصل دوم سریال «بازی مرکب»؛ تکراری، قابل پیش‌بینی و نیمه‌کاره

شکست معنوی یک پدیده‌ی جهانی

لی جونگ جه

تماشای انحطاط سریالی که پتانسیل بالایی داشت، حتی از دیدن یک سریال بد، سخت‌تر است. البته این ایرادات برای سریالی که قرار نبود بیش از یک فصل ادامه پیدا کند، همه‌اش بر دوش سازنده‌ی «بازی مرکب» نیست که خودش هم زیر فشار شدید نتفلیکس برای کش دادن سریال قرار داشت. به پایان بردن سریال هم، در حالی که باید یک‌جوری آن را به نسخه‌ی امریکایی می‌چسباند، حتما دشواری دیگری را در دامن هوانگ دونگ هیوک انداخته است. در نهایت، او هم مثل ما می‌داند که موفقیت فصل اول «بازی مرکب» بزرگترین دلیل شکست آن بود.

فصل اول «بازی مرکب» با پیام‌هایی تأمل‌برانگیز، قهرمانان و شرورهای مشخص کار خود را به پایان برد؛ اما نتفلیکس حاضر نبود از آن دل بکند. شیره‌اش را چنان کشید که مثل کارگردان سریال، که دیگر یک دندان سالم در دهانش نمانده، دیگر چیزی از آن «بازی مرکب» دوست‌داشتنی در فصل سوم سریال باقی نمانده است. با یک پایان‌بندی به سبک فیلم‌های مارول، حالا مطمئنیم که «بازی مرکب» به امریکا خواهد رفت و طبق آنچه پیش‌تر خبر داشتیم، دیوید فینچر سازنده‌اش خواهد بود.

3.5
از ۵
نکات مثبت
  • تنش و استرس بالای بازی‌ها
  • اجرای همیشه‌خوب لی جونگ جه در نقش گیهون
نکات منفی
  • تکراری شدن مرگ بازیکنان
  • توجه بیش از حد به کاراکترهای فرعی بی‌اهمیت
  • پایان‌بندی بی‌خاصیت با فداکاری گیهون و ادامه‌یافتن بازی‌ها در امریکا

با پیشرفت سریال، «بازی مرکب» روز به روز بیشتر به فرنچایزی شبیه «اره» (Saw) تبدیل شد که در آن نه خود کاراکترها یا داستان آن‌ها، که بازی‌ها مهم است و هربار فقط می‌خواهیم ببینیم این یکی قرار است چطور کشته شود. فصل سوم اما از نظر خلاقیت بازی‌ها و مرگ‌ها، از دو فصل پیشین هم ضعیف‌تر است. «بازی مرکب» پتانسیل آن را داشت که مثل «آلیس در سرزمین‌های مرزی» (Alice in Borderlands) از مسئله‌ی بازی‌ها عبور کند و در فصل دوم و سوم (که عملا ماهیت مستقلی ندارد و به دم فصل دوم چسبیده است) به دست‌های پشت پرده، چگونگی راه افتادن بازی‌ها و در نهایت، تلاش برای از بین بردن آن‌ها بپردازد. اما فصل سوم با پیام شعاری و تکراری خود، دوباره از ذات طماع بشر و خشونت وجودی انسان‌ها حرف می‌زند که کاپیتالیسم مسبب آن است. اگر سه فصل سریال «بازی مرکب» یک چیز را ثابت کرده باشد، آن این است که هیچ راه فراری جز تن دادن به کاپیتالیسم وجود ندارد.

شناسنامه فصل سوم سریال «بازی مرکب» (Squid Game)

سازنده: هوانگ دونگ هیوک
نویسنده: هوانگ دونگ هیوک
بازیگران: لی جونگ جه، لی بیونگ هون، وی ها جون، ایم سی وان
محصول: ۲۰۲۵، کره جنوبی
امتیاز سایت IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: ۸۰٪
خلاصه داستان: پس از شکست قیام بازیکنان علیه سیستم و کشته‌شدن اغلب شورشیان، گیهون در بهت و حیرت فرومی‌رود؛ اما بازی‌ها به انتظار او نمی‌نشینند و گیهون هم اگر می‌خواهد زنده بماند، باید به این بازی‌ها تن دهد؛ از قایم‌باشک گرفته، تا طناب‌بازی. در این میان، هوانگ جون‌هو همچنان با تیم خود با کشتی پیش می‌روند تا بتوانند جزیره‌ی بازی‌های مرکب را پیدا کنند؛ جایی که در آن چهره‌ای آشنا منتظرش خواهد بود…

نقد فصل سوم سریال «بازی مرکب» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X