نگاهی به کتاب‌های «باز‌ی‌های گرسنگی»؛ نقطه عطف ادبیات داستانی نوجوانان

۴ آذر ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
کتاب‌های بازی‌های گرسنگی

۱۵ سال از انتشار شاهکار سوزان کالینز در حوزه‌ی ادبیات داستانی نوجوانان، یعنی اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» می‌گذرد. در این مدت این سه‌گانه توانسته بیش از صد میلیون نسخه در سطح جهانی بفروشد و از سال ۲۰۰۸ میلادی تاکنون همچنان در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار دارد؛ به طوری که در ۲۹۷ هفته‌ی گذشته حتی یک بار هم جایگاه خود را در این لیست از دست نداده است. همانطور که احتمالا خودتان خبر دارید، محبوبیت سری کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» سر به فلک می‌کشد؛ تا جایی که سوزان کالینز تصمیم گرفت پیش‌درآمدی بر داستان آن بنویسد که سال ۲۰۲۰ میلادی تحت عنوان «تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» (The Ballad of Songbirds and Snakes) منتشر شد. همین چند روز پیش نیز شاهد اکران اقتباس سینمایی از این کتاب بودیم که بازیگرانی چون ریچل زگلر، هانتر شیفر و پیتر دینکلیج در آن به ایفای نقش می‌پردازند.

اما تأثیرگذاری این مجموعه را می‌توان فراتر از فروش کتاب و فیلم‌های سینمایی آن سنجید. «بازی‌های گرسنگی» هنوز هم الهام‌بخش خوانندگان جدید هستند؛ از کودکان و نوجوانان تا بزرگسالان، همه‌ی افراد در رده‌های سنی متفاوت می‌توانند با این مجموعه ارتباط برقرار کنند. مجموعه کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» نه فقط بر خوانندگان و طرفداران آن، که بر صنعت نشر و کتاب‌های دیگری که امروزه منتشر می‌شوند تأثیر چشمگیری داشته‌اند. پیش از آنکه به بررسی تأثیرات انتشار و شهرت این مجموعه بپردازیم، خوب است نگاهی گذرا به محتوای هر یک از کتاب‌های این سه‌گانه بیندازیم. اگر تاکنون فرصت خواندن آن‌ها را پیدا نکرده‌اید، شاید بعد از این مقاله مشتاق شوید که دفعه‌ی بعدی که از خودتان پرسیدید «کتاب بعدی چه بخوانم؟» سراغ این کتاب‌ها را از کتاب‌فروشی محله‌تان بگیرید.

بازی‌های گرسنگی (The Hunger Games)، ۲۰۰۸ میلادی

اولین کتاب از مجموعه‌ی بازی‌های گرسنگی

داستان کتاب از آنجا شروع می‌شود که کشوری به نام پانم (در زمانی نامعلوم و در جایی نامعلوم در آمریکای شمالی) قوانین سختگیرانه‌ای برای اداره‌ی مناطق تحت نفوذش اعمال و به‌ویژه برای هرگونه شورش و بی‌نظمی مجازات‌های دشواری تعیین کرده است. هر ساله رقابتی به نام «بازی‌های گرسنگی» بین ۱۲ ناحیه‌ی جداگانه‌ی این کشور برگزار می‌شود که در آن دختران و پسران در فاصله‌ی سنی بین ۱۲ تا ۱۸ سال مجبور می‌شوند با یکدیگر تا پای مرگ به مبارزه بپردازند؛ این مبارزات تا زمانی ادامه پیدا می‌کنند که تنها یک بازمانده از میان تمام آن‌ها باقی بماند. حالا زمان آن رسیده که قهرمان داستان ما، دختر ۱۶ ساله‌ای به نام کتنیس اوردین (Katniss Everdeen) که به تنهایی با مادر و خواهر کوچکترش زندگی می‌کند، وارد مسابقات شود. این کتاب تلاش کتنیس برای بقا در این واقعیت کابوس‌وار را روایت می‌کند.

این اولین کتاب از مجموعه‌ی سه‌گانه‌ی «بازی‌های گرسنگی» و به عقیده‌ی بسیاری، بهترین از میان آن‌هاست. شخصیت‌های گیرا، چالش‌های درگیرکننده، روایتی منسجم، سبک نوشتاری روان، همه نقاط قوت برجسته‌ای هستند که در این کتاب پیدا می‌شوند. سوزان کالینز توانسته در «بازی‌های گرسنگی» طرحی آشنا و نه کاملا بااصالت را به گونه‌ای تازه روایت کند که در پایان کار، این طور به نظر می‌آید که این ایده از ابتدا محصول ذهن شخص کالینز بوده است. با این وجود، خوب است بدانید پیش از این در سال ۱۹۹۹ میلادی، نویسنده‌ی ژاپنی کوشون تاکامی رمان ترسناکی به نام «بتل رویال» منتشر کرد که داستان و فضای دیستوپیایی آن منبع الهام مهمی برای سوزان کالینز بوده است. «بتل رویال» داستان دانش آموزان دبیرستانی را تعریف می‌کند که مجبور می‌شوند در برنامه‌ای تا سر حد مرگ با همدیگر مبارزه کنند و این برنامه توسط یک دولت خیالی به نام جمهوری آسیای شرقی بزرگ اداره می‌شود؛ دولتی که مثل دولت پانم، می‌توان تمام ویژگی‌های یک حکومت فاشیست و تمامیت‌خواه را در آن دید.

اتفاق عجیبی نیست که «بازی‌های گرسنگی» یکی از بزرگ‌ترین و موفق‌ترین کتاب‌های ادبیات داستانی نوجوانان در دهه‌های گذشته بوده است. به نظر می‌رسد این کتاب (و کتاب‌های بعدی در این مجموعه) پیوند عمیقی با درک امروزی ما از احساس بی‌عدالتی، حکومت‌های فاسد و سلطه‌گر، و ساختار اجتماعی و سیاسی توتالیتر پیدا کرده‌اند. این کتاب، ویرانشهری را به تصویر می‌کشد که در آن همه‌ی مردم تحت انقیاد حکومتی فراگیر به تماشای بازی‌هایی می‌نشینند که می‌خواهد با خون و خونریزی حواس انسان‌ها را از واقعیت‌های سخت زندگی پرت کند. «بازی‌های گرسنگی» یک داستان گلادیاتوری پر از وحشت، اضطراب، تعلیق و امید به روزی است که مردم بتوانند از تاریکی و سلطه، به سمت نور و آزادی حرکت کنند.

کتاب بازی های گرسنگی اثر سوزان کالینز نشر در دانش بهمن

آتش‌سوزی (Catching Fire)، ۲۰۰۹ میلادی

آتش‌سوزی از مجموعه کتاب‌های بازی‌های گرسنگی

بدون اینکه بخواهیم چیز زیادی از داستان را فاش کنیم، داستان کتنیس در این کتاب ادامه پیدا می‌کند و او به خانوده‌اش بازمی‌گردد. کتنیس و دوستانش به طرز معجزه‌آسایی هنوز زنده هستند؛ اما مشکل اینجاست که هیچ چیز آن طور که کتنیس می‌خواست پیش نرفته است. یکی از نزدیک‌ترین دوستانش نسبت به او رفتار سردی پیش گرفته و از کتنیس فاصله می‌گیرد، زمزمه‌هایی علیه دولت مرکزی شنیده می‌شود و ممکن است شورشی در آستانه‌ی وقوع باشد که کتنیس و دوستانش در برافروختن آتش آن دست دارند. آن‌ها با عطش مبارزه دوباره پا به میدان در رقابتی آشنا می‌گذارند که به همان اندازه‌ی مسابقه‌ی قبلی، قماری بر سر مرگ و زندگی است؛ اما این بار شرکت‌کنندگان خشن‌تر و زیرک‌تر هستند و حاضرند به هر روشی تنها بازمانده‌ای باشند که از بازی زنده بیرون می‌آید. کتنیس که حالا به عنوان نماد یک انقلاب بزرگ شناخته می‌شود، دشمنانی دارد که از پشت پرده برای حذف کتنیس برنامه ریزی می‌کنند.

تصور آن سخت بود که کالنیز بتواند کتابی در مجموعه‌ی «بازی‌های گرسنگی» بنویسد که در حد و اندازه‌های همان کتاب اول باشد؛ که خب تصور درستی است. «آتش‌سوزی» کتاب بسیار خوبی است؛ اما قابل مقایسه با استانداردهای کتاب اول نیست. مشکل دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه این کتاب بین کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» و «زاغ مقلد» قرار گرفته و از این رو برای آنکه از کل داستان سر درآورید باید دو کتاب دیگر را نیز بخوانید. البته شاید بتوان از این ایراد چشم‌پوشی کرد؛ بالاخره این موضوع برای بسیاری از کتاب‌هایی که در وسط یک مجموعه قرار می‌گیرند صادق است.

دومین کتاب از این مجموعه، نسبت به کتاب اول که بسیار پرهیاهو و هیجانی است، صحنه‌های اکشن کمتری دارد؛ اما در مقابل، «آتش‌سوزی» کتابی مملو از پیچش‌های احساسی‌تر و انسانی‌تر است و بر جنبه‌هایی از شخصیت کتنیس تمرکز می‌کند که کتاب اول فرصت آن را نداشت آن طور که باید و شاید به آن پر و بال دهد. کتنیس در این کتاب به شخصیتی بدخلق، تندخو و گستاخ تبدیل شده که با کسی تعارف ندارد و احساسات خود را، خوب یا بد، به راحتی بیان می‌کند. با بسط کاراکتر پیتا، که نقطه‌ی مقابل کتنیس محسوب می‌شود و بین همه‌ی اطرافیان آن‌ها محبوبیت دارد، کالینز توانسته این بار تضاد و جنگ بین شخصیت‌ها را نیز به گونه‌ای ملموس نشان دهد که به خودی خود یکی از وجوه جذاب کتاب دوم است. «آتش‌سوزی» مثل کتاب اول سری، مملو از ماجراهای ترسناک و عاشقانه‌های خالص است؛ از این نظر حتی می‌توان این کتاب را به صورت «بازی‌های گرسنگی» ضرب در دو توصیف کرد! البته با این تفاوت که جریان آن بسیار کندتر می‌گذرد؛ برای نمونه، ماه‌های طولانی تنها در چند صفحه خلاصه می‌شوند و کتاب از بعضی ماجراها بدون شفاف‌سازی و توضیح اضافه گذر می‌کند؛ اما نکته‌ی امیدوارکننده اینکه داستان از دو سوم پایانی کتاب اوج می‌گیرد. حماسه‌ای که کالینز در صفحات پایانی به تصویر می‌کشد، باعظمت و باشکوه است که پایش را فراتر از آنچه توقع‌اش را داشتید می‌گذارد. همین امر موجب می‌شود که بخواهید هر طور هم که شده از فصل‌های ابتدایی کتاب بگذرید تا به یک سوم نهایی آن برسید و بالاخره «آتش‌سوزی» در فصل‌های پایانی جان تازه‌ای بگیرد.

کتاب عطش مبارزه اشتعال اثر سوزان کالینز - کتاب دوم

زاغ مقلد (Mockingjay)، ۲۰۱۰ میلادی

زاغ مقلد نوشته‌ی سوزان کالینز

اگر بخواهید از آخر و عاقبت کتنیس و دوستانش در پایان مبارزه سر در بیاورید نمی‌توانید «زاغ مقلد» را از دست بدهید. کتنیس اوردین با تمام ماجراهایی که در این مدت از سر گذرانده هنوز زنده مانده است و خانواده‌ی او در امان هستند؛ در این میان پیتا دستگیر شده و مشخص نیست چه بلایی سرش آورده‌اند. در بحبوحه‌ی فعل و انفعالات درونی کتنیس، که با احساس خشم و بی‌اعتمادی دست و پنجه نرم می‌کند، انقلاب علیه دولت مرکزی اکنون به نقطه‌ی حساسی رسیده و کتنیس، خواسته یا ناخواسته، به مهره‌ی مهمی برای شورش تبدیل شده است. حالا موفقیت انقلاب به کتنیس بستگی دارد که ببیند آیا حاضر است بار دیگر پا به میدان بگذارد و مسئولیت‌های رهبری شورشی تا پای مرگ را بپذیرد.

پایان این سه‌گانه‌ی جذاب با این سناریو سر و کار دارد که دیر یا زود مردمی قیام خواهند کرد و دولت را به چالش خواهند کشید. در مقابل چالش‌ها و موانعی نیز سر راه کتنیس قرار گرفته‌اند و می‌توان آن‌ها را نمادی از چیزهایی بسیار بزرگتر دانست؛ تمثیلی از مشکلاتی جهان امروز ما با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. «زاغ مقلد» کتابی تیره و تار است، مملو از مرگ‌ها، از خودگذشتگی‌ها، شکنجه، مجازات و ناامیدی. این کتاب توانایی این را دارد که ذهن شما را به دنیایی منتقل کند که حتی تصورش افکارتان را آشفته می‌کند؛ دنیایی که از آن می‌ترسید چون می‌دانید امکان دارد روزی به واقعیت تبدیل شود. از این منظر، «زاغ مقلد» کتابی بسیار تأثیرگذار است؛ چون از نظر داستانی مسیری بسیار دشوار و تلخ را طی می‌کند که شاید برای همه‌ی خوانندگان قابل درک نباشد. «زاغ مقلد» ماجرای کتنیس برای وفادار ماندن به هدفش را نشان می‌دهد؛ اما باید دانست که این کتاب در روایت خود بسیار صادقانه عمل می‌کند و پیامدهای تصمیمات کتنیس را (فارغ از درست یا غلط بودن آن‌ها) در بی‌آلایش‌ترین حالت ممکن به روی کاغذ می‌آورد.

با وجود پتانسیل بالای «زاغ مقلد» برای بسط پس‌زمینه‌ی داستانی این ویرانشهر، از نظر ساختاری، کتاب سوم رمانی کاملا آشفته است. انگیزه‌ها و اقدامات کتنیس همیشه منطقی به نظر نمی‌رسند؛ مخصوصا وقتی خطرات پیش رویش بیش از همیشه او را تهدید می‌کنند. گاه از علت‌ها و پیامدهای بعضی اتفاقات به سرعت عبور می‌شود که ممکن است سوالات بی‌پاسخی در ذهن مخاطب باقی بگذارد. برخی حتی تا جایی پیش می‌روند که اساسا «زاغ مقلد» را نطق کالینز درباره‌ی پیامدهای مخرب و اجتناب ناپذیر جنگ توصیف می‌کنند.

احتمالا مهم‌ترین مشکل این کتاب در سبک نوشتن خود سوزان کالینز نهفته باشد. اگرچه برخی از پاراگراف‌های توصیفی او بسیار عالی هستند و مخاطب را به خوبی به فضای داستان می‌کشانند، اما این کتاب از نظر برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب ضعیف عمل می‌کند و گاه اتفاقات وحشتناکی به صورت کاملا تصادفی روی می‌دهد که کالینز با یکی دو جمله سر و ته آن‌ها را هم می‌آورد. البته از این منظر نیز می‌توان به آن نگاه کرد که کالینز می‌خواسته با این تکنیک، ناگهانی و بی‌منطق بودن زندگی بشر را به سخره بگیرد و زیست بیهوده‌ی افرادی را به تصویر بکشد که پس از زندگی در سایه‌ی چنین فجایع ناگواری دیگر تمام بودجه‌ی احساسات‌شان خرج شده است.

با وجود آنکه «زاغ مقلد» در میان کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» ضعیف‌ترین شماره به حساب می‌آید، اما سوزان کالینز توانسته با مهارتی وصف ناشدنی نقطه‌ی‌ پایانی بر مجموعه‌ای تخیلی و ماجراجویانه بگذارد که قرار است تا سال‌ها در اذهان خوانندگان آن زنده بماند.

کتاب بازی های گرسنگی زاغ مقلد اثر سوزان کالینز نشر در دانش بهمن

تأثیر انتشار کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» بر بازار ادبیات داستانی

کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی منتشر شدند. بازار کتاب‌های داستانی نوجوانان در این سال‌ها در حال گسترش بود؛ اما موفقیت چشمگیر این سه‌گانه، نقش بسیار مهمی در افزایش اشتیاق مخاطبان برای رفتن سراغ ادبیات نوجوانان داشت. اگر بخواهیم کمی از آمار و اعداد حرف بزنیم، باید گفت که بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ میلادی، میزان فروش کتاب‌ها در سبک ادبیات داستانی نوجوانان (Young Adult) نسبت به دهه‌ی پیش از آن دو برابر شد. نویسندگان زیادی به نوشتن این سبک کتاب‌های نوجوانان روی آوردند. مؤسسات انتشاراتی نیز سرمایه‌گذاری‌های مهمی در این حوزه‌ی ادبیاتی انجام دادند. انتشار کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» موجب شد رمان‌هایی با محوریت داستان‌های دیستوپیایی در کانون توجهات قرار بگیرند. مجموعه‌های پرفروش دیگری مثل «سنت‌شکن» (Divergent) نوشته‌ی ورونیکا راث، «موج پنجم» نوشته‌ی ریک یانسی، «مرا بشکن» (Shatter Me) نوشته‌ی طاهره مافی و «افسانه» نوشته ماری لو تنها چند نمونه از رمان‌هایی هستند که در فاصله‌ی این‌ سال‌ها منتشر شده و محبوبیت زیاده پیدا کرده‌اند. با وجود اینکه «بازی‌های گرسنگی» اولین مجموعه‌ی ادبی تاریخ نیست که درباره‌ی ویرانشهرهای خیالی حرف می‌زند؛ اما بی‌شک نقش مهمی در جلب توجه مخاطبان به این سبک خاص داشته است.

گرایش بزرگسالان به ادبیات داستانی نوجوان

وقتی از جلب توجه حرف می‌زنیم، تا حدود زیادی منظورمان جلب توجه مخاطبان جدیدی است که حالا پیش‌داوری‌های خود درباره‌ی کتاب‌های تخیلی نوجوانان را کنار گذاشته و حاضرند کتاب‌هایی بخوانند که احتمالا از دوران مدرسه سراغش را نگرفته بودند. مجموعه رمان‌های «هری پاتر» نوشته‌ی جی. کی. رولینگ و کتاب‌های «گرگ و میش» نوشته‌ی استفنی میر بی‌شک پدیده‌ای در دنیای کتاب محسوب می‌شوند. این کتاب‌ها توانستند بزرگسالان زیادی را به این تشویق کنند که کتاب‌های نوجوانان بخوانند. اما نباید فراموش کرد که کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» نیز مسیر این مجموعه‌های محبوب را ادامه دادند.

درست است که بعضی اوقات این رمان‌ها فصل‌های طولانی از کتاب را به روابط شخصیت‌ها و توصیف مثلث‌های عشقی اختصاص می‌دهند؛ اما همزمان این قابلیت را دارند که پرسش‌های فلسفی عمیق و نقدهای اجتماعی درون داستان خود بگنجانند که هم برای نوجوانان و هم بزرگسالان جذابیت دارد. با وجود اینکه بسیاری از این مجموعه‌ها دیگر محبوبیت سابق خود را از دست داده‌اند یا فراموش شده‌اند، شخصیت‌ها و پیام «بازی‌های گرسنگی» برای مخاطب امروزی نیز ملموس و اثرگذار است.

مطالعاتی که در سال ۲۰۱۲ میلادی روی این دسته از کتاب‌های نوجوانان انجام شد نشان می‌دهد بیش از ۵۵ درصد خوانندگان ادبیات داستانی نوجوان را بزرگسالان تشکیل می‌دهند. در واقع بیشترین گروه سنی در این تحقیق که کتاب‌های نوجوانان می‌خواندند مخاطبان بین ۳۰ تا ۴۴ سال بودند.

گرایش بیشتر افراد در رده‌های سنی بالاتر، محتوای کتاب‌ها را نیز متأثر کرد. از این سال‌ها بود که به تدریج نویسندگان بیشتری به داستان‌های عمیق‌تر و بالغ‌تر روی آوردند؛ تغییر رویه‌ای که البته اعتراض برخی محافظه‌کاران و راست‌های افراطی را برانگیخت. همچنین، نویسندگان سن شخصیت‌های اصلی خود را بالاتر بردند تا با این مخاطب جدید ارتباط بیشتری برقرار کنند. درحالی که پیش از این، اکثر کاراکترها در فاصله‌ی سنی ۱۴ تا ۱۶ سال قرار داشتند، از سال‌های ۲۰۱۰ میلادی به بعد بیشتر با کاراکترهای ۱۶ تا ۱۹ ساله سر و کار داشته‌ایم که پتانسیل روایت داستان‌هایی با مضامین عمیق‌تر دارند.

ارائه‌ی تصویری نو از زنانگی

این مجموعه، یک مجموعه‌ی مهم است؛ نه فقط به خاطر جوایزی که برده، میزان فروشی که داشته، یا فیلم‌هایی که مبتنی بر آن ساخته شده؛ بلکه یک دلیل عمده‌ی آن شیوه‌ی روایت کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» از یک قهرمان زن است که انحراف مهمی از کلیشه‌های سنتی به حساب می‌آید. اکنون تصورش سخت است؛ اما تا پیش از مجموعه‌ی «بازی‌های گرسنگی»، یک کتاب اکشن و دیستوپیایی درست و حسابی با شخصیت اصلی زن به سختی پیدا می‌شد.

دیگر خیلی وقت است به شی‌انگاری زنان در انواع گوناگون داستان‌ها و رسانه‌ها عادت کرده‌ایم؛ اما این مجموعه داستان رشد شخصیتی کتنیس و دوستانش را به گونه‌ای نشان می‌دهد که عواطف در آن نقش مهمی دارند. بدین معنی که قدرت، آن طور که سال‌ها نگاه مردسالارانه به ما نشان داده است، لزوما به معنی ترس از عاطفه نیست. شخصیت اصلی داستان ما، به جای بزدلی عاطفی سعی می‌کند خود آسیب‌پذیرش را عیان کند. این در حالی است که نه تنها به ندرت پیش می‌آید که شخصیت اصلی چنین کتاب‌هایی زن باشد، بلکه حالا با زنی طرف هستیم که همیشه هم دوست داشتنی نیست. کتنیس می‌تواند دوست بدارد و عشق و محبت‌اش را نسبت به دیگران ابراز کند؛ اما همزمان می‌تواند سرد، بی‌عاطفه، خودخواه و خشن باشد و روی اعصابتان برود. البته اگر بخواهیم منطقی نگاه کنیم کتنیس کاملا در این زمینه حق دارد؛ او در جامعه‌ای بدون عدالت و برابری زندگی می‌کند و خلاف میل باطنی‌اش مجبور است از خانه دور شود و صرفا محض سرگرمی دیگران، در مبارزه‌ای شرکت کند که جانش را به خطر می‌اندازد.

کتنیس الگوی جدیدی برای قهرمان‌های زن ایجاد کرد که گاه ناقص و گاه نامطلوب‌اند؛ از همین رو برخی خوانندگان از او متنفر می‌شوند و برخی دیگر او را دوست دارند؛ نه به خاطر اینکه کتنیس نمونه‌ی یک انسان عالی و بی‌نقص است، بلکه به این دلیل که او انسان است؛ انسانی با تمام ویژگی‌های خوب و بد، با تمام بالا و پایین‌هایش. این شاخصه‌ای است که در بسیاری از داستان‌هایی که تاکنون خوانده‌ایم به سختی پیدا می‌شود و تازه پس از انتشار کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» بود که این دسته از کاراکترهای واقعی‌تر در داستان‌های فانتزی و علمی-تخیلی بسیار محبوب شدند.

اساسا به نظر می‌رسد زنان می‌توانند راحت‌تر با چنین کاراکترهایی ارتباط برقرار کنند. حتی لزوما مهم نیست که کتنیس، نقش اصلی داستان «بازی‌های گرسنگی»، یک زن است؛‌ حتی مهم نیست که نویسنده‌ی این کتاب‌ها یک زن است؛ مهم این است که شخصیت‌ها به گونه‌ای نوشته شده‌اند که با تجربه‌ی انسانی افراد هم‌پوشانی پیدا می‌کنند؛ اما چند نویسنده‌ی مرد را می‌شناسید که زنان را به درستی درک کرده و بازتاب درستی از زنانگی در کتاب‌هایشان ارائه دهند؟ متأسفانه طی سالیان سال، زنان هم یاد گرفته‌اند که از دیدگاه مردانه بنویسند و با شخصیت‌های مرد هم‌ذات‌پنداری کنند؛ چیزی که عکس آن برای مردان صادق نیست. اگر واکنش مردان به کتا‌ب‌های «بازی‌های گرسنگی» را با رویکرد زنان به این سری مقایسه کنید متوجه منظورمان می‌شوید.

راستش را بخواهید چیزهای بسیار بیشتری برای گفتن وجود دارد که از میزان تأثیرگذاری این مجموعه خبر می‌دهند؛ مثل سلام سه انگشتی ویژه‌ای که در تظاهرات سال ۲۰۲۱ میلادی در میانمار در میان اعتراض کنندگان دیدیم؛ یا افزایش گرایش زنان جوان به ورزش تیراندازی! به طور کل باید گفت که تأثیر کتاب‌های «بازی‌های گرسنگی» بر صنعت کتاب و بر زندگی خوانندگان آن غیرقابل انکار است.

اگر طرفدار این مجموعه هستید و از خواندن سه‌گانه‌ی دوست‌داشتنی سوزان کالینز سیر نمی‌شوید، فراموش نکنید که کتاب پیش‌درآمد آن، یعنی «تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» و فیلم سینمایی مبتنی بر آن را هم از دست ندهید.

منبع: Book Riot

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه