کارگردانان زن ایرانی و سریال‌سازی؛ «خاتون» یک اتفاق نادر است

۲۹ مرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
سریال خاتون

حالا یک هفته از پایان سریال «خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان گذشته است و می‌توان به دور از هیجانات کاذب، با نگاهی متفاوت به این اثر پرداخت. نکته‌ای که در کنار موفقیت این سریال وجود دارد، ساخت آن توسط یک زن است. پس از انقلاب اسلامی تا اواسط دهه شصت، کارگردان‌های زن انگشت‌شماری توانستند وارد حرفه فیلم و سریال‌سازی شوند. اما این روند از دهه هفتاد رشد بهتری پیدا کرد و حالا در ابتدای قرن جدید، لیست بلندبالایی از زنان فیلم‌ساز ایرانی وجود دارد که در حوزه‌های مختلف، مستند، فیلم کوتاه، هنر و تجربه، فیلم سینمایی بلند و… فعالیت می‌کنند. اما جالب است که با وجود ورود تعداد زیادی از زنان به عالم کارگردانی در سه دهه گذشته، اما هنوز هم تعداد آن‌هایی که ساخت سریال در کارنامه هنری‌شان باشد، اندک است. اینکه می‌گوییم اندک اغراق نیست و حتی از تعداد انگشتان یک دست هم فراتر نمی‌رود.

توجه به این موضوع، نام تینا پاکروان را به عنوان کسی که در میدان مردانه‌ی سریال‌سازی، قدم در این راه گذاشته و توانسته قابل قبول ظاهر شود، بیشتر در مرکز توجه قرار می‌دهد. در اینجا می‌خواهیم مروری داشته باشیم بر کارنامه‌ی زنان سریال‌ساز ایرانی، با نگاهی به آثار سه کارگردان مهم در این حوزه.

مرضیه برومند

مرور کارنامه

تا سال‌ها او تنها زن سریال‌ساز ایرانی بود. از مرضیه برومند حرف می‌زنیم، کسی که لیسانس هنرهای نمایشی دارد و فعالیت حرفه‌ای خود را از دهه پنجاه شروع کرده. او پس از چند تجربه‌ی بازیگری در سینما و تلویزیون در دوران پهلوی، با ساخت یک مجموعه‌ی تلویزیونی عروسکی به نام «دیو چو بیرون رود» در سال ۱۳۵۹، به تلویزیون بازگشت و پس از آن تا ابتدای دهه ۹۰ از کارگردانان محبوب تلویزیون بود. علاقه‌ی اصلی برومند حوزه کودک است و سریال‌هایی که برای رده‌ی سنی کودک و نوجوان ساخته از خاطره‌انگیزترین مجموعه‌های تلویزیونی در دهه شصت و هفتاد هستند.

اما او فعالیتش را محدود به این حوزه نکرد و از سال ۱۳۶۹ با ساخت سریال «آرایشگاه زیبا» خود را در مقابل مخاطب بزرگسال قرارداد. برومند با تجربه‌ای که در زمینه سریال‌سازی کودکان و کار درسینما به دست آورده بود، در سال‌هایی که تازه جنگ به پایان رسیده بود و تعداد کمی مجموعه‌های خانوادگی در تلویزیون ساخته می‌شد، با داستانی بسیار ساده درباره یک آرایشگر و خانواده‌اش، مجموعه‌ای درام با رگه‌هایی از طنز ساخت. او پس از این مجموعه دوباره با «قصه‌های تا به تا» به حوزه کودک بازگشت.

در اواسط دهه‌ی هفتاد و با افتتاح شبکه تهران، یکی از اصلی‌ترین کارگردان‌های این شبکه شد. مجموعه‌هایی مثل «تهران ۱۱»،  «هتل» و «کارگاه شمسی و مادام» همه سریال‌های خاطره‌انگیز و موفقی بود که بنا بر اقتضای آن سال‌ها و ذایقه مخاطب، همه با ساختار اپیزودی ساخته شد. این مجموعه‌ها علاوه بر بالا بردن عیار کارگردانی برومند در تلویزیون، در محبوبیت شبکه تهران میان پایتخت نشین‌ها هم بسیار موثر بود. «ورثه آقای نیکبخت» اولین همکاری برومند با شبکه یک بود که در نوروز سال ۸۰ روی آنتن رفت. سریالی با داستانی پلیسی اما در عین حال خنده‌دار و مفرح که جزو اولین سریال‌های نوروزی تلویزیون هم بود.

برومند در دهه‌ی هشتاد کم‌کار شد و تنها دو سریال برای تلویزیون ساخت و در سینما هم بیشتر روی کار بازیگری و مشاوره دادن به کارگردان‌های جوان تمرکز کرد. «کتاب‌ فروشی هدهد» و «همه‌ی بچه‌های من» تنها مجموعه‌ها با کارگردانی او در دهه هشتاد بود. سریال‌هایی که هردو ایده‌ی بکری داشتند. اولی تنها همکاری این کارگردان با شبکه سه بود، اتفاقی که دیگر تکرار نشد. دومین مجموعه هم برای پخش در سیمای خانواده ساخته شد و با اینکه زمان پخش پربیننده‌ای نداشت، مخاطب خود را پیدا کرد و در بازپخش‌ها هم موفق بود.

آخرین همکاری مرضیه برومند با تلویزیون در سال ۸۹ و با سریال «آب پریا» اتفاق افتاد. سریالی که داستانی تخیلی داشت و درباره مصرف بهینه‌ی آب صحبت می‌کرد. برومند هم مانند بسیاری دیگر از فعالان تلویزیون در دهه‌های گذشته با تغییراتی که در سطح کلان تلویزیون اتفاق افتاد، با آغاز دهه‌ی ۹۰، دیگر نتوانست با رسانه ملی همکاری کند. به گفته خودش طرح‌های مختلفی به تلویزیون داد اما آنقدر با ممیزی و اما و اگر همراه بود که خود ترجیح داد راهش را تغییر بدهد. او این روزها مشغول ساخت مجموعه‌ای برای شبکه نمایش خانگی است که هنوز اطلاعات دقیقی درباره آن رسانه‌ای نشده. باید منتظر بود و دید که این کارگردان کهنه کار تلویزیون در نمایش خانگی هم موفق عمل خواهد کرد؟

روش کارگردانی

شاید یکی از اصلی‌ترین عوامل موفقیت کار مرضیه برومند این است که با زمانه خود پیش می‌رود. او هیچ وقت اصراری بر ساخت سریال تاریخی نداشت و تمام مسایل روزمره زندگی مردم را در مجموعه‌های خود به تصویر می‌کشید. مثلا در سریال «آرایشگاه زیبا» از مسله کوچکی مانند استفاده از تلفن سکه‌ای مغازه‌ها برای تماس‌های شخصی استفاده می‌کرد، داستان را پیش‌ می‌برد و به بار طنز سریال هم اضافه می‌کرد.

چند سال بعد در مجموعه «تهران ۱۱»، حضور یک ماشین لوکس در آن دوران که یک پراید هاچ بک سبز بود را در خانواده‌های مختلف به نمایش می‌گذاشت. این پراید وارد خانه‌هایی می‌شد که تعمدا با مسایل و مشکلات روز درگیر بودند. مثلا زن و مرد شاغل با فرزندان کوچک، فرهنگ آپارتمان نشینی، فرزندان بیکاره‌ی خانواده‌های ثروتمند و… همه مسایلی بود که مردم در طول روز با آنها برخورد داشتند و هفته‌ای یکبار مرضیه برومند همه اینها و شیوه مواجهه بهتر با این پدیده‌ها را در سریال خود به نمایش می‌گذاشت.

این موضوع در آخرین ساخته‌های او یعنی «کتابفروشی هدهد» و «همه بچه‌های من» هم به وضوح دیده می‌شد. مسله پایین بودن سرانه‌ی مطالعه، تبدیل شدن کتابفروشی‌ها به فست فود، فراری بودن افراد از کتاب خوانی و… در «کتابفروشی هدهد» به صورتی دراماتیک برای بیننده به تصویر کشیده می‌شد. از سوی دیگر تفاوت نسل‌ها، خواسته‌های متفاوت متولدین دهه شصت و هفتاد و پیشرفت تکنولوژی مسایلی بود که در «همه‌ بچه‌های من» با ظرافت در خلال داستان‌ها جا داده شده بود. برومند همیشه فیلمنامه‌های قابل توجهی می‌نویسد، اما همیشه براساس فیلم‌نامه‌هایی که خود می‌نوشت کار نکرد و اتفاقا در مجموعه‌هایی مانند «هتل»، «کتابفروشی هدهد» و «کارگااه شمسی و مادام»، اعتمادش به نویسندگان جوان آن روزها مثل پیمان قاسم‌خانی، سروش صحت، نغمه ثمینی و… نتیجه قابل قبولی هم داشت.

پریسا بخت آور

مرور کارنامه

بخت‌آور با ساخت تنها سه سریال، در مقام دوم پس از مرضیه برومند قرار می‌گیرد. او که در اوایل دهه هشتاد از کارگردان‌های فعال، مخصوصا در شبکه تازه تاسیس تهران بود، پس از چند سال فعالیت، ترجیح داد کارهای آموزشی انجام دهد و بیشتر از فعالیت‌های همسرش اصغر فرهادی حمایت کند.

پریسا بخت‌آور فارغ التحصیل رشته کارگردانی است و از دهه هفتاد با بازیگری در تئاتر و تلویزیون وارد فضای حرفه‌ای شد. او در زمان ساخت سریال «داستان یک شهر» اولین کار حرفه‌ای اصغر فرهادی، در مقام مجری طرح این مجموعه قرار گرفت. اما سال ۸۰ با فیلمنامه‌ای از فرهادی، سریال «یادداشت‌های کودکی» را به عنوان اولین تجربه‌ی حرفه‌ای خود در زمینه کارگردانی، جلوی دوربین برد.

این مجموعه موضوعی خانوادگی داشت، اما در میان مجموعه‌های زیادی که در آن دوران برای شبکه تهران ساخته می‌شد، چندان دیده نشد. یک سال پس از آن، بخت‌آور دوباره با فیلمنامه‌ای از اصغر فرهادی، با تمرکز بر موضوعی که آن سال‌ها بسیار مورد توجه بود، یعنی قبولی در کنکور و سختی‌های این امتحان، مجموعه «پشت کنکوری‌ها» را برای پخش در رمضان سال ۸۱ کارگردانی کرد. سریالی که او را به عنوان یک کارگردان تازه کار اما کاربلد، به مخاطب معرفی کرد.

این مجموعه با طنز قابل اعتنایی که داشت یکی از سریال‌های پر مخاطب ماه رمضان بود.  بخت‌آور دو سال پس از این مجموعه آخرین سریال خود برای تلویزیون را ساخت و برای همیشه با رسانه ملی ترک همکاری کرد. نام این مجموعه «من یک مستاجرم» بود. اولین کاری که بخت‌آور بدون همراهی همسرش کارگردانی کرد. باز هم در این مجموعه یکی از مسایل روز، یعنی اجاره نشینی زوج‌های جوان و بیکار به نمایش گذاشته شده بود. سریالی که در زمان پخش مورد توجه قرارگرفت و پس از آن در بازپخش‌ها هم موفق بود.

روش کارگردانی

پریسا بخت‌آور، از همان ابتدای ورود به کارگردانی بر روی ساخت مجموعه‌های طنز تمرکز کرد. طنز موقعیت و رئال که به دور از هرگونه ادا و اصول بود. در هر مجموعه‌ای که می‌ساخت این طنز به تکامل می‌رسید و در آخرین فعالیت حرفه‌ای خود یعنی ساخت فیلم سینمایی «دایره زنگی» کامل‌ترین شکل این نوع طنز را به تصویر کشید.

البته نقش اصغر فرهادی در پرداخت سوژه‌ها و بدنه آثار بخت‌آور را نباید نادیده گرفت.

بخت‌آور پس از دهه هشتاد دیگر هیچ کاری را کارگردانی نکرد و شاید تنها دلیل این موضوع خواست شخصی او نباشد. چون تغییر شرایط تلویزیون که از اواسط دهه هشتاد شروع شد، طنز اجتماعی موردپسند بخت‌آور را چندان نمی‌پذیرفت.

تینا پاکروان

مرور کارنامه

تینا پاکروان با دستیاری کارگردانان مطرحی مانند بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی وارد کار حرفه‌ای سینما شد و در دهه هشتاد با ساخت مستند و فیلم‌های کوتاه وارد عرصه فیلم‌سازی شد. «خانوم»، «نیمه شب اتفاق افتاد» و «لس‌آنجلس تهران»، فیلم‌های بلند سینمایی هستند که او در یک دهه اخیر ساخته. از اواسط دهه ۹۰ وقتی پدیده شبکه نمایش خانگی در ایران بیشتر مورد اقبال کارگردان‌ها و مخاطبان قرار گرفت، بسیاری از فیلم‌سازان شانس خود را در این حوزه امتحان کردند.

با ظهور پلتفرم‌های پخش مانند فیلیمو و نماوا، استقبال از این پدیده هر روز بیشتر شد و کاهش کیفیت آثار تلویزیونی هم به این جریان دامن می‌زد. تینا پاکروان هم مانند بسیاری از کارگردان‌های دیگر تصمیم گرفت شانس خود را در این حوزه امتحان کند. البته که حمایت‌های همسرش علی اسدزاده به عنوان تهیه‌کننده باعث شد تا بتواند ایده‌ای که در ذهن داشت با خیال راحت و بدون نگرانی از منابع مالی به تصویر بکشد.

پاکروان چندسالی بر روی فیلمنامه سریالی با نام «خاتون» کار کرد و با برنامه‌ریزی که انجام شده بود، قرار بود این سریال سال ۹۹ جلو دوربین برود که کرونا بسیاری از این برنامه‌ریزی‌ها را تغییر داد. اما بالاخره «خاتون» ساخته شد. مجموعه‌ای که نام پاکروان را به عنوان اولین زن سریال‌ساز شبکه نمایش خانگی بر سر زبان‌ها انداخت. او در شرایطی این مجموعه را ساخت که نمایش خانگی به واسطه کرونا و شکست سینما، بسیار مورد توجه مخاطب بود و هر ماه سریال جدیدی به مجموعه‌های در حال پخش در این رسانه اضافه می‌شد. البته در این بازار پر رقیب، «خاتون» با تمام ضعف‌ها و قوت‌ها توانست مورد توجه طیف وسیعی از مخاطبان قرارگیرد.

روش کارگردانی

با توجه به تحصیلات کارگردانی که تینا پاکروان در ایران و آمریکا داشته، ساخت یک سریال با ساختار «خاتون» چندان کار عجیب و دور از ذهنی برای این کارگردان نیست. به هرحال او سال‌ها در این رشته به صورت آکادمیک و تجربی کار کرده. اما چیزی که در کار پاکروان بیش از هرچیز توانست نظر مخاطب را جلب کند، ترکیب درست یک داستان عاشقانه با بخشی از تاریخ مغفول مانده ایران است.

عاشقانه‌ای متفاوت که مخاطب را غافلگیر کرد، در کنار ارجاعات تاریخی که برای بیننده کنجکاوی‌برانگیز بود. البته فیلمبرداری هوشمندانه هومن بهمنش را نباید در موفقیت این مجموعه فراموش کرد. به هرحال با اغماض از حفره‌های داستانی و بازی‌های گاه کنترل نشده بازیگران، «خاتون» با ریتم تندش و پرداختن به موضوعاتی که تا به حال در تاریخ آثار نمایشی به آن پرداخته نشده، به عنوان اولین سریال یک کارگردان زن، اثر قابل قبولی است.

اثری که کار را برای تینا پاکروان سخت‌تر می‌کند و انتظارات مخاطب را از اثر بعدی او مخصوصا اگر سریال باشد تا حد زیادی بالا می‌برد.

تلاش‌های فراموش شده

در کنار کارگردان‌های زنی که درباره آنها نوشتیم، در سی سال گذشته، چهره‌های مهمی در حوزه آثار نمایشی بودند که تلاش‌هایی در زمینه سریال‌سازی انجام دادند. اما در نهایت یا این تلاش‌ها بی‌ثمر بود و یا با ساخت یک یا دو اثر متوسط و ضعیف متوقف شد.

شاید اولین نامی که در میان این زنان باید از آن یاد کرد، فرشته صدرعرفایی است. او که فعالیت حرفه‌ای خود را از دهه شصت با حضور در آثار کودکان آغاز کرد، در اواخر دهه هفتاد با ساخت دو سریال «عید اومد بهار اومد» و «پلیس آسمانی» در حوزه کودکان وارد حرفه‌ی کارگردانی شد. اما این مجموعه‌ها چندان مورد توجه قرار نگرفت و پس از مدتی فراموش شد. صدرعرفایی از دهه هشتاد به بعد به صورت جدی وارد بازیگری سینما شد و حتی در تلویزیون هم دیگر حضور پیدا نکرد.

دومین کارگردان زنی که با یک سریال در تلویزیون حضور پیدا کرد، نامی شناخته شده است؛ گلاب آدینه. آدینه سال‌ها به عنوان بازیگر و بازیگردان در سریال‌ها و آثار سینمایی مختلف حضور داشت. او در تئاتر، هم کار آموزشی انجام می‌دهد و هم کارگردان حرفه‌ای و کاربلدی است. اما گلاب آدینه تنها یکبار در سال ۱۳۸۶، با ساخت مجموعه‌ای به نام «خواستگاران» برای پخش در سیمای خانواده، تجربه سریال‌سازی را در کارنامه خود ثبت کرد. مجموعه‌ای که به صورت ایپزودی به مسله خواستگار و خواستگاری می‌پرداخت و با رگه‌های طنز، در تلاش برای نقد آداب عجیب و تمجید از پیامدهای خوب این سنت خانوادگی بود. پخش این مجموعه تنها مورد توجه مخاطبان سیمای خانواده قرارگرفت. پس از آن  آدینه به جز ساخت دو تله تئاتر برای شبکه چهار، دیگر هیچ فعالیتی در حوزه سریال‌سازی نداشت. نام‌هایی کمتر شناخته شده در حوزه تلویزیون هم مانند منیژه محامدی که عمده فعالیتش در آموزش و تئاتر است هم تلاش‌های نافرجامی در دهه هفتاد در حوزه سریال‌سازی انجام دادند که هیچ‌کدام آثار ماندگاری نبودند.

حرف آخر

سریال‌سازی یکی از سخت‌ترین نوع ساخت آثار نمایشی است. چندین ماه و حتی گاهی یک‌سال برای ساخت یک مجموعه تلاش کردن و حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ دقیقه فیلمبرداری و هدایت یک گروه بزرگ، کار آسانی نیست. اما با وجود کارگردانان بزرگ زن که در سینمای ایران حضور دارند، تعداد کمی از آنها ریسک ساخت سریال را می‌پذیرند و ترجیح می‌دهند فعالیتشان در حوزه فیلم‌سازی و تئاتر باشد تا اینکه به سمت ساخت مجموعه‌های طولانی بیایند. شاید هم عدم حمایت از سوی مسولان و کسانی که دارای قدرت مالی هستند یکی از دلایل اصلی این موضوع باشد.  چیزی که در زمینه ساخت سریال «خاتون» به راحتی قابل مشاهده است و از سوی دیگر خبر ساخت سریالی توسط نرگس آبیار و با تهیه‌کنندگی همسرش هم این موضوع را تایید می‌کند. به هر‌حال هنوز ایران به جایگاهی نرسیده که درباره صنعت سریال‌سازی در آن صحبت کنیم، اما تجربه ساخت سریال «خاتون» توسط یک زن که فیلمنامه را هم خود او به تنهایی نوشته، ثابت کرد که اگر شرایط برای زنان در عرصه سریال‌سازی مهیا باشد، می‌تواند نتیجه قابل قبولی از خود به جا بگذارد.

راهنمای تماشای سریال
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. M.Amin

    رخشان بنی اعتماد

  2. زری

    خانم پاکروان واقعا دست مریزاد بخاطر سریال خوبتون و وقت گرانبهایی که گذاشتید
    خسته نباشید

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه