۱۵ قهرمان انیمه‌ای که بعدا شرور شدند

۵ شهریور ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
ساسکه اوچیها شاخص

این که عاشق قدرت و کمال قهرمان‌های انیمه بشویم کار راحتی است، ولی نباید باعث شود که پیچیدگی عظیم‌ جهان انیمه را فراموش کنیم. در دنیای انیمه‌ها، همه‌ی پیرنگ‌ها شبیه‌ هم ساخته نمی‌شوند، بعضی شخصیت‌ها طوری خلق می‌شوند که زیر بار سنگین اتفاقات داستان، تغییرات عظیمی را از سر بگذرانند.

در انیمه‌ها، شرورهای زیادی داریم که در میانه‌ی داستان به آدم‌های خوبی تبدیل می‌شوند، ولی در مواردی معدود، می‌توان قهرمانانی را پیدا کرد که به یک‌باره دچار تغییر شده و دردسرهای زیادی برای دنیا درست می‌کنند. بیشتر دوست داریم قهرمانان انیمه را در شرایطی ببینیم که از توانایی‌های خود در جهت کمک به دنیا استفاده می‌کنند، ولی در بعضی موارد، شرور شدن این شخصیت‌ها هم داستان‌هایی فوق‌العاده و هولناک را برای‌مان روایت می‌کنند.

در این مطلب خطر لو رفتن داستان وجود دارد. 

۱۵. وانیلا میو نغمه شکر شکر (Sugar Sugar Rune)

وانیلا میو

در ابتدای این انیمه، وانیلا میو به همراه بهترین دوستش، شکلات میور، به دنبال این بودند که ملکه‌ی بعدی جهان جادویی شوند. ولی وانیلا به خاطر این که به شکلات حسادت می‌کند، تسلیم جنبه تاریک خود می‌شود.

همین باعث می‌شود وانیلا تحت تاثیر شاهزاده پیر بدذات قرار بگیرد. قلب وانیلا پر از تردید و حسادت است و سرجای درستی نیست، همین به پیر امکان می‌دهد که او را با قلبی سیاه تحت تاثیر خود دربیاورد. همین باعث می‌شود ساحره‌ای که زمانی مهربان و محجوب بود، اهریمنی شود و حتی به پیر در مسیر رسیدن به اهداف پلیدش، کمک کند.

۱۴. ارن یگر حمله به تایتان (Attack on Titan)

ارن یگر

در طول انیمه‌ی «حمله به تایتان»، ارن یگر بارها تغییر می‌کند. ولی او در فصل چهارم کاملا خودمختار عمل کرده و به این نتیجه می‌رسد که تنها با اعمال خشونت زیاد، می‌تواند جهان داستانی «حمله به تایتان» را به یک آرامش برساند.

ارن ابتدا قهرمانی عالی بود که تنها هدفش، محافظت از دوستان و خانواده‌اش در برابر حمله‌ی تایتان‌ها بود. ولی او هرچه بیشتر به تاریخچه‌ی این موجودات هولناک پی برد، بیشتر به این نتیجه رسید که تنها با خشونت بیشتر می‌تواند بشر را به یک صلح واقعی برساند.

۱۳. یوجی ساکای شانا چشم آتشی (Shakugan no Shana)

یوجی ساکای

هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد که یوجی ساکای خوش قلب انیمه‌ی «شانا چشم آتشی» به یک شرور باورنکردنی تبدیل شود. یوجی که در ابتدا قهرمان این سریال انیمه بود، متوجه شد که در میانه‌ی نبردی بین نیروهای جادویی مختلف قرار دارد. او خوشبختانه در ادامه با جنگجویی به نام شانا مواجه شد.

و او هرچه بیشتر در این نزاع و ستیز درگیر می‌شود، بیشتر ذات مهربان و انسانیت خود را از دست می‌دهد. در واقع، او حتی قدرت‌های شانا را هم حذف می‌کند تا آن دو بتوانند با هم باشند. بعدا معلوم می‌شود یوجی با وجود روش‌های مرگباری که به کار می‌برد، تنها می‌خواهد این نبرد را به پایان برساند و با شانا باشد.

۱۲. اسلین ترویارد آلدنواح.صفر (Aldnoah.Zero)

اسلین ترویارد

انیمه‌ی «آلدنواح.صفر » داستان شوالیه‌های مداری و ماموریت آن‌ها برای بازپس گرفتن زمین است. در این انیمه، اسلین ترویارد خلبانی از امپراتوری ورس است که به شدت به شاه‌دخت وفادار است. او با وجود این‌که توسط دشمنان شکنجه می‌شود، باز هیچ حرفی درباره شاه‌دخت نمی‌گوید.

ولی اسلین وقتی متوجه می‌شود که شوالیه‌های مداری در تلاش برای قتل شاه‌دخت نقش داشته‌اند، به خاطر وفاداری و عشقی که به شاه‌دخت دارد، از تک‌تک آن‌ها انتقام می‌گیرد. همین باعث می‌شود او در ادامه‌ی این سریال به یک ضدقهرمان خطرناک تبدیل شود. او حتی با کنت سازبام اهریمنی معامله‌ای می‌کند تا بتواند شاه‌دخت را زنده نگه دارد، همین باعث سوءاستفاده سازبام از او می‌شود، چرا که او اسلین را در جنایت‌های زیادی دخیل می‌کند.

۱۱. فاوارو لئونه خشم بهموت (Rage of Bahamut)

فاوارو لئونه

در جهان «خشم بهموت»، خدایان و انسان‌ها و شیاطین تعامل‌های زیادی با یک‌دیگر دارند. شخصیت اصلی این انیمه فاوارو لئونه است، جایزه بگیری که در خدمت باکوسِ خدا است. این شخصیت عاشق آزادی همیشه اهمیت زیادی به دوستان خود می‌دهد.

در این انیمه، فاوارو بعد از این‌که یک نوشیدنی ویژه را از دست مارتینت اهریمنی می‌نوشد، خودش به یک اهریمن تبدیل می‌شود. او کم‌کم به شرارت رسیده و خودش هم از این روند خسته می‌شود. مارتینت اگرچه دوباره موفق می‌شود به حالت انسانی خود برگردد، ولی در همین فاصله زمانی کوتاه اهریمنی شدن او موفق می‌شود قیصر را به قتل رساند و بهموت، اهریمن هولناک را بیدار کند.

۱۰. لایت یاگامی دفتر مرگ (Death Note)

لایت یاگامی

در مورد لایت یاگامی یک واقعیت مسلم وجود دارد، او هیچ‌وقت یک انسان «کاملا» خوب نبود. او اگرچه به دنبال این بود از دفتر مرگ برای پاکسازی جنایتکاران دنیا استفاده کند، ولی سخت می‌شود با کسی همدردی کرد که از کشتن دیگران کلی لذت می‌برد. با این‌حال، لایت وقتی این کار را شروع کرد، یک ضدقهرمان بود که می‌خواست به روش خشونت‌بار خودش عدالت را اجرا کند.

او بعد از این‌که با خدای مرگ دیدار کرد، این توانایی را به دست آورد که هدف خود را به سرانجام برساند. اما تازه بعد از این رویارویی است که می‌فهمیم لایت تا چه حد بزدل است. او شروع می‌کند به دروغ گفتن و بازی با آدم‌هایی که نزدیکش هستند، و هرکس را که به حقیقت نزدیک می‌شود از بین می‌برد.

۹. لولوش لامپروژ کد گیاس (Code Geass)

لولوش لامپروژ

در «کد گیاس» در ابعادی وسیع‌تر، لولوش همیشه می‌دانست که بالاخره روزی به خاطر انقلابی که به راه انداخته مجازات می‌شود، او این را هم بخشی از انتقام خودخواهانه‌ی خود علیه خانواده و کل خاندان سلطنتی می‌دانست که به او خیانت کرده بودند.

با این‌حال، در کنش‌های او همیشه ته‌مایه‌ای از صداقت و نوع‌دوستی وجود دارد که باعث می‌شود پیروان و دوستان صمیمی‌اش به این باور برسند که لولوش در هر صورت، انسان خوبی است. ولی لولوش با گذشت زمان به جای این که به رستگاری برسد، به سراغ جنبه‌ی تاریک‌تر خود رفت.

۸. شیرو سرزمین عجایب مرد مرده (Deadman Wonderland)

شیرو

وقتی شیرو برای اولین بار در انیمه‌ی «سرزمین عجایب مرد مرده» معرفی شد، کمتر کسی فکر می‌کرد او در ادامه به چنین موجود خطرناک و کلیدی تبدیل می‌شود. او که همچون فاخته‌ای در هوا ظاهر می‌شود، در دوران محکومیت زندان گانتا، نقش یک بارقه‌ی نور سفید را دارد. او به عنوان تنها دوست گانتا عمل کرد و سادگی جذابش، همچون یک هوای تازه بود. با این‌حال، هیچ‌چیز همیشه پاک نمی‌ماند.

گانتا ابتدا به شیرو به چشم یک دوست نگاه می‌کرد، بعدا هم معلوم شد شیرو مسئول کشتن تمام دوستان گانتا و فرستادن او به سرزمین عجایب مرد مرده بوده است. هواداران خیلی سریع به چنین چیزی پی بردند و بی‌صبرانه منتظر لحظه‌ای بودند که گانتا به این حقیقت پی ببرد، و متوجه شود که تمام این مدت در زندان کنار یکی از خطرناک‌ترین موجودات دنیا بوده است.

۷. کن کانکی توکیو غول (Tokyo Ghoul)

کن کانکی

کن کانکی قربانی اتفاقات ناخوشایند زیادی است. یک قرار بد با یک دختر عجیب او را به یک نیمه غول تبدیل می‌کند. اگرچه کانکی در ادامه دوستان زیادی پیدا می‌کند که در این مسیر کمک‌رسانش هستند، ولی هنوز هم به عنوان یک نیمه غول مشکلات زیادی دارد. خوش‌بینی و معصومیت اولیه‌ی او زیر دستان یاکومو اموری، موسوم به جیسن، له می‌شود.

در ادامه‌ی چنین شرایط پیچیده‌ای، کانکی، قهرمان این انیمه‌ی سینن، عذاب زیادی از جانب جیسن می‌بیند و به یک غول سپیدموی بدذات تبدیل می‌شود.

۶. شو اوما تاج‌ و تخت گناهکار (Guilty Crown)

شو اوما

در انیمه‌‌ی «تاج و تخت گناهکار»، شو اوما در شرایطی گیر می‌کند که عظیم‌تر از ظرفیت‌هایش است. یک دیدار سرنوشت‌ساز با شخصیتی به نام اینوری، باعث می‌شود او نقطه‌ی مرکزی یک انقلاب کامل شود.

شو اگرچه در ابتدا تقلای زیادی می‌کند، ولی کم‌کم با جایگاه جدید خود به عنوان یک قهرمان سازگاری پیدا می‌کند. ولی کمی بعد، اتفاقات سوگناک زیادی رخ می‌دهند. شو که تحت فشار یک جامعه‌ی در حال فروپاشی و مسئولیت‌های تازه نسبت به دوستان و همکلاسی‌هایش است، به تدریج به رهبری سرد و بی‌رحم تبدیل می‌شود که مردم را موجودات ناچیز و بی‌ارزشی در نظر می‌گیرد.

۵. استین مدرسه‌ی قهرمانانه‌ی من (My Hero Academia)

استین

«مدرسه‌ی قهرمانانه‌ی من» مدتی است به نمایش گذشته‌ی شخصیت‌های منفی خود علاقه پیدا کرده است، همین باعث آشکار شدن این حقیقت هولناک شد که استین هم قبلا قهرمانی همچون دکو بوده است.

استین وقتی یک شاگرد بود، دوست داشت قهرمانی مثل آل مایت شود، ولی میزان فساد و ریاکاری جامعه‌ی قهرمانان او را شوکه کرد. در یکی از بهترین خطوط داستانی شرورهای «مدرسه‌ی قهرمانانه‌ی من»، او در نهایت مدرسه را ترک کرد و تمام زندگی خود را صرف شناسایی قهرمانانی کرد که بیشترین حس نوع‌دوستی را نسبت به دیگران داشتند، متاسفانه او در این مسیر قهرمانان زیادی را از بین برد یا مجروح کرد.

۴. سایاکا میکی مدوکا مجیکا (Madoka Magica)

سایاکا میکی

خیلی از مردم، از جمله انیمه بازها، احتمالا وقتی به سراغ انیمه‌ی «مدوکا مجیکا» می‌روند، شناختی از مجموعه مانگای «دختر جادویی» ندارند. ایده‌ی اصلی این مانگا که یک سریال انیمه‌ی کودکانه هم بر اساسش ساخته شد، درباره‌ی دختران دوست‌ داشتنی است که با پیوند دوستی خود با شرارت مبارزه می‌کنند. انیمه‌ی «مدوکا مجیکا» هم همان دختران بی‌نقص را به کار گرفته و تمام تلاش خود را کرده که آن‌ها را به نهایت فساد بکشاند.

سایاکا میکی یکی از این دختران است که یک دختر جادویی شده و بعد از اتفاقاتی که موجب دل‌شکستگی‌اش می‌شود، تلاش می‌کند با قدرت‌هایی که دارد دنیا را به آشوب بکشاند. این سقوط اخلاقی نه تنها باعث کشته شدن پسران زیادی می‌شود، بلکه باعث می‌شود که او به طور اتفاقی یک جادوگر شود، دشمن اصلی که دختران جادویی به دنبال نابودی آن‌ هستند.

۳. یوکیترو آمانو خاطرات آینده (Future Diary)

یوکیترو آمانو

در انیمه‌ی «خاطرات آینده»، یوکیترو یک دانش‌ آموز دبیرستانی تنها بود که توسط یکی از خدایان، وارد یک بازی مرگبار شد. بیشتر وقت‌ها یوکیترو را در حال گریه می‌بینیم، همه او را به عنوان یک پسر لوس می‌شناسند.

ولی چالش‌های پیوسته‌ی این بازی مرگبار  و همدردی فزاینده‌ی یوکیترو با آدمکشی‌های یونو، در نهایت او را تغییر داده و باعث می‌شود یوکیترو در قتل‌ها و خیانتکاری‌های زیادی علیه آدم‌های دیگر نقش داشته باشد. در یکی از کلیدی‌ترین قوس‌های شخصیتی انیمه‌ی «خاطرات آینده»، یوکیترو که در ابتدا تنها برای بقا تلاش می‌کرد، به یکی از شرکت‌ کننده‌های بی‌رحم این مسابقه تبدیل می‌شود.

۲. ساسکه اوچیها ناروتو (Naruto)

ساسکه اوچیها

اگرچه خیلی‌ها ساسکه را به خاطر وقار و خویشتن‌‌داری‌اش دوست داشتند، ولی کمتر کسی انتظار داشت او تا پایان انیمه‌ی «ناروتو»، به همین صورت خوب و پاک بماند. آسیب ناشی از تماشای نابودی کل دهکده‌ی زادگاهش، ساسکه اوچیها را به شخصیتی پرخاشگر، مغرور و انتقام‌جو تبدیل کرده بود. همین ویژگی‌ها باعث شد که او در ابتدا به رقیبی عالی برای ناروتو تبدیل شود، ولی وقتی محدودیت‌های ساسکه آشکار شدند و او برای کشتن برادرش بی‌قرارتر از همیشه شد، اوضاع تغییر کرد. او در نهایت به دهکده‌ی پنهان در برگ‌ها خیانت کرد و یکی از زیردستان رده‌بالای اوروچیمارو شد.

در ادامه‌ی داستان، او به آکاتسوکی پیوست که مهم‌ترین نهاد شرارت در این انیمه است، او همچین دشمن تمام دهکده‌ها شد و می‌خواست همه‌کس را به چالش بکشد. ساسکه که همیشه به عنوان یکی از قوی‌ترین شخصیت‌های سریال «ناروتو» در نظر گرفته می‌شود، بعدا از این هم فراتر رفته و یک شرور هولناک هم می‌شود.

۱. گریفیث برزرک (Berserk)

گریفیث

کمتر کسی پیدا می‌شود که موهای پریشان و لبخند درخشان گریفیث را ببیند و به این نتیجه برسد که نباید به این شخص اعتماد کرد. او در ابتدای آشنایی، بسیار قابل اعتماد به نظر می‌رسد. گریفیث رهبر گروه شاهین بود و گاتس را به عنوان یکی از جنگجویان  کلیدی، وارد گروه خود کرد. آن‌ها برای کمک به پادشاهی، ماموریت‌های بسیار خطرناکی را پشت سر گذاشتند.

گریفیث با وجود این‌که با گروه خود بسیار صمیمی بود، به یک‌باره نشان داد که تمام این صمیمیت‌ها و روابط برای او پشیزی اهمیت ندارند. او که همیشه دنبال قدرت و نیرو بود، تسلیم وسوسه‌های گاد هند شد و برای رسیدن به قدرتی خدای‌گونه، تمام دوستان خود را قربانی کرد. او توانایی‌های تازه‌ی خود را برای رهاسازی هیولاهایی هولناک در جهان به کار برد و از وحشت و آشفتگی به وجود آمده، برای رسیدن به پادشاهی استفاده کرد.

منبع: Screen Rant

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲۰ دیدگاه
  1. Arya

    ارن الان مثلا خیلی شروره😐 ارن که خوب بود ، حتی تو فصل چهار هم شرور نبود

  2. حاج رپتور

    هیچ‌ کدوم مثل خیانت گریفیث نمیشه 💔

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه