مغزهای متفکر سینمای ایران در دوران جدید

۲۲ خرداد ۱۴۰۲

در قسمت جدید ویدیوکست سینمایی دیجی‌کالا مگ، بوم، دو بخش داریم. بخش اول نقد و بررسی فیلم‌ «مغزهای کوچک زنگ زده» جدیدترین ساخته هومن سیدی است. فیلم خوبی که این روزها روی پرده سینماهاست و می‌شود دیدنش را به همه توصیه کرد. فیلمی که به سبک و سیاق کارهای تارانتینو پر از خون و خشونت است اما به همان میزان خیلی خوب بومی شده. با بازی‌های بسیار خوب. اما از فیلم هومن سیدی به چهار استعداد جوان سینمای ایران رسیدیم که تقریبا همزمان کارشان را شروع کردند و اوج گرفتند.

هومن سیدی

یکی خود هومن سیدی است. متولد ۱۳۵۹ اولین فیلم ویدیویی‌اش را به نام «آفریقا» سال ۱۳۸۹ ساخت ولی او را هم می‌شود جزو فیلمسازان دهه نود به حساب آورد. فیلم‌های سینمایی مهم‌اش مثل «اعترافات ذهن خطرناک من»، «خشم و هیاهو» و «مغزهای کوچک زنگ زده» محصول دهه نود هستند. به موازات کارگردانی در زمینه بازیگری هم بسیار فعال است و یک تیپ مخصوص به خودش در بازیگری دارد. بنظر می‌رسد همان کاراکترهایی را که دوست دارد نقش‌شان را بازی کند در فیلم‌هایش هم می‌آورد. کاراکترهایی که کمی غیرمتعارف هستند و شخصیت غلو شده‌ای دارند. بین خشونت زیاد و سرخوشی و شوخ‌طبعی بیش از حد در حرکت‌اند. از همان فیلم‌های اولش می‌شد حدس زد یک کارگردان بااستعداد به سینمای ایران اضافه شده است. هومن سیدی به وضوح تحت‌تاثیر فیلم‌های روز جهان است و هالیوودی فیلم می‌سازد. کامل‌ترین فیلمش تا امروز همین «مغزهای کوچک زنگ زده» است. جایی که فرم و محتوا به تعادل رسیده‌اند. هم بازیگوشی‌های بصری‌اش را دارد و هم به اندازه برای مخاطب قصه تعریف می‌کند. از روایت داستان‌های خشن لذت می‌برد و برای همین شبیهش را در سینمای ایران کم داریم. او از معدود کارگردانانی است که از نشان دادن صحنه‌های خشن در فیلم‌هایش هراسی ندارد و مخاطب را به ضیافتی از خون و خشونت دعوت می‌کند. بعد از «مغزهای کوچک زنگ زده» حالا بیشتر منتظر فیلم بعدی‌اش هستیم.

سعید روستایی

کارگردان بعدی سعید روستایی است. استعداد جوانی که سه سال پیش در جشنواره کشف شد. هیات انتخاب همان موقع که «ابد و یک روز» را دید، حتی پیش از آنکه در جشنواره به نمایش دربیاید لب به تحسین فیلم گشود. آنها معتقد بودند این فیلم محصول یک استعداد جدید در سینمای ایران است که بیشتر و بیشتر خواهد درخشید. متولد سال ۱۳۶۸ است و سینما خوانده. کمتر کارگردانی را سراغ داریم که فقط با یک فیلم به جایی در سینما برسد که همه منتظر دیدن فیلم بعدی‌اش باشند. اما «ابد و یک روز» این کار را برای سعید روستایی کرد. فیلمی اجتماعی و به شدت تلخ با بازی‌های درخشان که بخصوص واقع‌گرایی‌اش در تصویر و فضاسازی و شخصیت‌پردازی مخاطب را تحت‌تاثیر قرار می‌داد. «ابد و یک روز» البته در طول این دو سه سال منتقدانی هم پیدا کرد و کمی آن جادوی اولیه‌اش را از دست داده است اما همچنان جزو بهترین فیلم‌های دهه ۹۰ طبقه‌بندی می‌شود. خوشبختانه فیلم بعدی روستایی قرار است کمدی باشد. «متری شش و نیم» فیلمی است که با کمی دردسر فیلمنامه‌اش مجوز گرفت و در حال حاضر در مرحله تولید است. اگر به جشنواره برسد جزو فیلم‌هایی خواهد بود که قطعا برای دیدنش صف تشکیل می‌شود.

رضا درمیشیان

رضا درمیشیان متولد ۱۳۶۰ زودتر از بقیه کارش را در سینما با دستیاری شروع کرد. او دستیار مهرجویی سر «سنتوری» بود و کنار علیرضا داوودنژاد و فریدون جیرانی هم دستیاری را تجربه کرد و سینما را آموخت. رضا درمیشیان سبک مخصوص به خودش را در فیلمسازی دارد که از همان فیلم اولش «بغض» آن را پایه‌ریزی کرد. «بغض» محصول ۱۳۹۰ با بازی بابک حمیدیان و باران کوثری فیلمی بود که به شیوه چریکی ساخته شد. با دوربین روی دست و خیلی جمع‌وجور. نمونه درستی از فیلم مستقل. «عصبانی نیستم» فیلم دومش هم همین ویژگی را داشت. فیلمی که بازتاب حال و هوای جامعه ایرانی در دهه ۹۰ است و متاسفانه چند سال توقیف بود. توقیف «عصبانی نیستم» باعث شد درمیشیان کمی از مسیرش منحرف شود. «لانتوری» همان ویژگی‌های ژورنالیستی فیلم‌های درمیشیان را داشت ولی بیش از اندازه اسیر حاشیه‌های مختلف شده بود.

محمدحسین مهدویان

و به محمدحسین مهدویان می‌رسیم که حاشیه‌سازترین کارگردان این نسل است و متفاوت‌ترین‌شان. متولد ۱۳۶۰ درست همان سالی کشف شد که سعید روستایی هم در جشنواره حضور داشت. سعید روستایی از فیلم کوتاه می‌آمد و محمدحسین مهدویان از تلویزیون. یک سریال جنگی پرخرج به نام «روزهای زمستان» ساخته بود. اولین تجربه‌اش یکی از متفاوت‌ترین آثار سینمای ایران شد. «ایستاده در غبار» روایت زندگی احمد متوسلیان تا زمان مفقودالاثر شدنش بود. ویژگی مهمش این بود که ژانر ماکیومنتری یعنی داستانی مستندنما را در سینمای ایران زنده کرد. به علاوه یک بازیگر درخشان هم از عالم تئاتر به جهان سینما معرفی کرد: هادی حجازی‌فر. تهیه‌کننده فیلم اولش سازمان فرهنگی هنری اوج بود و به همین دلیل «ایستاده در غبار» را منتقدانش فیلم تبلیغاتی خطاب کردند اما واقعیت این است که کارگردانی و فیلمنامه کار آنقدر درخشان بود که مهدویان توانست قهرمان بسازد. قصه‌اش را به شیوه‌ای متفاوت روایت کند و سمت سینمایی برود که دوست دارد. بعد سراغ ماجرایی جنجالی‌تر رفت با یک تهیه‌کننده جنجالی‌تر که سید محمود رضوی بود. «ماجرای نیمروز» به ماجراهای مجاهدین در دهه ۶۰ و تعقیب آنها توسط سازمان اطلاعات و امنیت می‌پرداخت. قسمت دوم «ماجرای نیمروز» که گویا درباره عملیات مرصاد است با نام «رد خون» در حال فیلمبرداری است و احتمالا در جشنواره امسال آن را خواهیم دید. این وسط فیلم اجتماعی «لاتاری» را هم دارد که جزو پرفروش‌ترین فیلم‌های امسال بود اما بنظر می‌رسد فیلمی است که بیشتر به مخاطب باج می‌دهد و شاید مهدویان می‌خواسته با ساختن آن خودش را از تیررس انتقادات دور کند. فیلمی که به خوبی فیلم‌های دیگرش نیست و مولفه‌های فیلمفارسی را دارد.

این چهار کارگردان امیدهای آینده سینمای ایران هستند اگر به بیراهه نروند. به همین دلیل به نقد دقیق نیاز دارند. این وسط سه نفر از آنها یک فصل مشترک هم داشتند: بازیگری مثل نوید محمدزاده که او هم چهره دهه ۹۰ است و در یک برنامه بوم کامل به کارنامه و بازیگری‌اش خواهیم پرداخت. محمدزاده هم در «مغزهای کوچک زنگ زده» با هومن سیدی همکاری کرده، هم در «لانتوری» درمیشیان حضور داشته. «عصبانی نیستم» که اصلا باب ورودش به سینما بوده و با «ابد و یک روز» سعید روستایی تبدیل به ستاره بزرگ این روزها شد.

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه