۱۰ فیلم اقتباسی عالی که به منبعشان وفادار نبودند

۵ بهمن ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۸ دقیقه
اقنباس سینمایی.تصویر شاخص

کسی نگفته که باید دقیقا با کتاب جلو رفت. اقتباس‌هایی که رنگ واقعیت به خود می‌گیرند، شگفت‌انگیز هستند به این دلیل که همیشه سوالاتی با آن‌ها همراه می‌شود: «فیلم چقدر وفادار خواهد بود؟» برای طرفداران رمان یا داستان اصلی، خیلی دل‌شکننده است که ببینند داستانی که عاشقش هستند، به شکل کاملا متفاوتی به تصویر کشیده شده است. لازم به ذکر نیست که بعضی اوقات نویسنده بهترین را می‌داند و اضافات یا کسری‌هایی که فیلم‌نامه‌نویس‌ها یا کارگردانان مسبب آن هستند، در پایان باعث می‌شود که تجربه‌ی سینمایی فیلم بیشتر دردناک باشد تا لذت‌بخش. اما گهگاه فیلمی را تماشا می‌کنی که غیر‌ممکن را انجام داده است.

برخی اوقات، اقتباسی ساخته می‌شود که به شدت با چیزی که از آن اقتباس می‌کند، متفاوت است و هویتی با اعتماد به نفس و مطمئن برای خودش ایجاد می‌کند که نه تنها معقول و آگاهانه است بلکه کیفیتی خیره‌کننده نیز دارد. ۱۰ اثر زیر فیلم‌هایی هستند که هنجار و قاعده‌های معمولا را به چالش کشیده‌اند؛ اقتباس‌هایی بی‌وفا که شاید به نظر می‌رسد دارند تابو‌شکنی می‌کنند و اهانتی به اصالت داستان روا می‌دارند ولی در مقابل تجربه‌‌ی سینمایی کم‌نظیری را به ارمغان می‌آورند.

۱. دکتر استرنج‌لاو (Dr. Strangelove)

دکتر استرنج‌لاو ۱۹۶۴

  • محصول: ۱۹۶۴ / کشور انگلیس و آمریکا
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: پیتر سلرز، جورج سی. اسکات، استرلینگ هایدن و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۴ از ۱۰
  • منبع اقتباس: هشدار سرخ اثر پیتر جورج

استنلی کوبریک معروف است برای ساختن یکی از بی‌وفاترین اقتباس‌ها در تاریخ سینما. با این وجود، «درخشش» شاید مشهور‌ترین مثال از عناوین این فهرست باشد، فیلمی که چنان ناشیانه از کتاب به صفحه‌ی نمایش رسیده بود که استیون کینگ فیلم  و نیتش برای ارائه‌ی اقتباسی از کتاب او و تبدیل آن به فیلم را مورد نکوهش قرار داد.  با این وجود سایر افراد این فیلم را ستودند. اما «دکتر استرنج‌لاو» که اقتباسی دیگر از کوبریک است، نمونه‌ی موردی خوب دیگری مثل «درخشش» است. «هشدار سرخ»، نام رمانی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده است، نگاهی جدی‌، سرد و نظام‌مند به بدگمانی جنگ سرد دارد که هیچ جایی را برای خندیدن نمی‌گذارد. دکتر استرنج‌لاو از طرفی نقطه‌ی مقابل رمان است.

دکتر استرنج‌لاو که خط داستانی را از کتاب به عاریه گرفته است ولی به جدیت اثر کج‌دهنی و بی‌حرمتی می‌کند، میراثش به دلیل خنده‌دار بودن فیلم ماندگار شده است، در اینکه چگونه از خصوصیات عجیب و غریب نبرد هسته‌ای، جک می‌سازد و راجع به آن بذله‌گویی می‌کند. شخصیت اصلی فیلم یعنی دکتر استرنج‌لاو حتی در خود کتاب هم نیست. او فردی است که فقط برای سینما ساخته شده است، شخصیتی خنده‌دار که با ته‌مانده‌ی نازیسم در مبارزه است و اصلا در رمان حضور ندارد. شخصیت‌های باقی‌مانده نه تنها نامشان برای تاثیرگذاری کمدی عوض شده است، مثل رییس جمهور که نامش در فیلم مرکین مافلی است بلکه ذات آن‌ها نیز به کلی تغییر کرده است.

جک ریپر شاید هنوز هم روس‌هایی را پیدا کند که منتظر فرصت مغتنمی هستند تا درست سر وقت به آمریکایی‌ها حمله کنند، اما از طرفی او باور دارد که آن‌ها در تلاش‌اند تا از طریق مایعاتی که به بدن تزریق می‌شود، آمریکایی‌ها را به کمونیست تبدیل کنند. رییس جمهور کارآمد و با کفایت، تبدیل به رهبری مردد می‌شود که حتی نمی‌تواند یک مکالمه‌ی جدی با رهبر شوروی داشته باشد. اما این فیلم تنها به خاطر این تغییرات است که می‌تواند موفق شود. حماقت و مبالغه‌ی آن‌ و بی‌علاقگی کاملش به جدیت، دلیلی است برای اینکه از این فیلم به عنوان یکی از بزرگترین و ماندگارترین طنز‌های تلخ تمام دوران با احترام یاد ‌می‌شود.

۲. جنگاوران اختر‌ناو (Starship Troopers)

جنگاوران اخترناو . ۱۹۹۷

  • محصول: ۱۹۹۷/ کشور آمریکا
  • کارگردان: پل ورهوفن
  • بازیگران: کسپر ون دین، دینا میر، دنیس ریچاردز و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۲ از ۱۰
  • منبع اقتباس: جنگاوران اخترناو اثر رابرت ای. هاینلاین

با حالت تکان‌دهنده‌ی مشابهی، «جنگاوران اخترناو» اقتابسی از رمان دیگر است که با تنش‌های جنگ سرد سر و کار دارد و متوسل به هر چیزی برای خنداندن می‌شود. کتاب مثل هشدار سرخ، ابدا درون‌مایه‌ی طنز ندارد و عمدتا باید برای چیزی که می‌خواهد بگوید، کاری بکند. «جنگاوران اخترناو» به عنوان یک رمان هدفش این است تا چشم‌اندازی متفاوت از جنگ و خشونت ارائه کند. می‌خواهد تا آمادگی آمریکایی‌ها را علیه شوروی‌ها برانگیزد، چون نکته‌اش این است که در نهایت جامعه‌‌ای کار‌آمد و نجیب و شایسته، جرات کاری را که درست است و باید انجام دهد، داشته باشد حتی اگر به قیمت قتل و کشتار تمام شود.

جنگاوران اخترناو ورهوفن کاملا برعکس این است. این فیلم در هر لحظه‌اش یک اثر ضد جنگ است و در هر قدمی که برمی‌دارد، وطن‌پرستی باتعصب و ناسیونالیسم را دست می‌اندازد، و شجاعت و دلیری برای چیره‌جویی و توفق‌طلبی احمقانه را خرد می‌کند. در حالی که کتاب نگاه عمیقی به عشق ندارد، فیلم  دنیس ریچاردز را رو می‌کند و به خوبی از او و چهره‌ای که دارد، بهره می‌گیرد تا فیلم‌های جنگی را به باد استهزا بگیرد. ریکو این کار را مثل کتاب نه برای کشور بلکه برای یک دختر انجام می‌دهد. المان‌های دبیرستانی، بخش زیادی از چیز‌های بچگانه و لوس را به جنگاوران اخترناو اضافه می‌کند که به سختی در رمان هاینلاین قابل تشخیص است. فیلمی است که از گرایش‌های فیلم درجه‌ی ب خود هیچ شرمی ندارد، صحنه‌های اکشنش خونین و خنده‌دار است و لطیفه‌هایش به شکلی استثنایی خوب جواب می‌دهد و فیلم را تبدیل به یک اثر کالت کلاسیک می‌کند. در واقع این فیلم به شکلی طعنه‌آمیز، پیامی بر خلاف کتاب را منتقل می‌کند و هیچ وقت دست از سبک و سیاق خودش به شکل آثار زیبای اواخر دهه‌ی ۹۰ دست بر‌نمی‌دارد.

۳. اقتباس (Adaptation)

اقتباس.۲۰۰۲

  • محصول: ۲۰۰۲ / کشور آمریکا
  • کارگردان: اسپایک جونز
  • بازیگران: نیکولاس کیج، مریل استریپ، کریس کوپر و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
  • منبع اقتباس: دزد ارکیده اثر سوزان اورلئان

آیا «اقتباس» یک اقتباس است؟ بیش از هر اثر دیگری در این فهرست، این فیلم از ما سوال می‌پرسد که یک آدم تا کجا می‌تواند منبع اصلی را تغییر دهد قبل از اینکه معنی و منظورش را به کلی عوض کند و این سوالی نیست که در زیرمتن باشد بلکه توسط شخصیت اصلی پرسیده می‌شود. چارلی کافمن در پایان خط داستانی اصلی «دزد ارکیده» را که از آن اقتباس می‌کند، با خودش جایگزین می‌کند. داستان «اقتباس» نه تنها درباره‌ی دردی است که در اقتباس از چیزی وجود دارد بلکه نلاش برای تبدیل‌شدن به هنرمندی اصیل و مولف را نیز به تصویر می‌کشد. از آنجایی که چارلی کافمن مغز متفکر است، این رشته به جایی از فیلم گره می‌خورد که به کتاب نیز وابسته است.

«دزد ارکیده» کتابی غیرداستانی درباره‌ی گل‌ها است، اما از سوی دیگر، اثری درباره علاقه‌ی افراطی و از دست‌دادن بصیرت و احساس است هنگامی که عمیقا مجذوب و شیفته‌ی چیز به خصوصی می‌شوی که طبیعتا چارلی کافمن که هم نویسنده و هم شخصیت اصلی داستان است، با این‌ها سر نزاع دارد. او به شکلی رادیکالی، رویداد‌ها و تمرکز کتاب را تغییر می‌دهد اما بعضی از المان‌ها را دست نخورده باقی می‌گذارد. کریس کوپر، کلکسیونر غیرعادی گل ارکیده، با خود اورلئان در اینجا حضور دارد که نقشش بر عهده‌ی مریل استریپ همواره حیرت‌آور است اما سرهم‌بندی‌های او، فیلم را تبدیل به اثری عالی کرده است.

خط داستانی اصلی، یک قطعه‌ی خودارجاع از کشمکش فیلم‌نامه‌نویسی است که کل کتاب را بازنویسی می‌کند که تا آنجایی که کافمن اعتراف می‌کند که تنها درباره‌ی گل‌هاست. اما در ساختن داستان، نه تنها جونز با کافمن احساس راحتی ‌کرد که رمان را تغییر دهد بلکه خود اورلئان هم از این کار رضایت داشت که جونز فیلمی را می‌سازد که با کشمکش خود اورلئان در ساختن چیزی منحصر‌به فرد و فریفتن مردم تا آن را مصرف کنند، همدلی می‌کند، حتی اگر چیزی که او می‌سازد، اگر تغییرات مهمی نداشت، نمی‌توانست کارگر بیفتد.

۴. ای برادر، کجایی؟ (?O Brother, Where Art Thou)

ای برادر کجایی.۲۰۰۰

  • محصول: ۲۰۰۰ / کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه
  • کارگردان: برادران کوئن
  • بازیگران: جورج کلونی، جان تورتورو، تیک بلیک نلسون و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
  • منبع اقتباس: اودیسه اثر هومر

گرجه برادران کوئن به شوخی این را انکار کردند که حتی یک بار هم اودیسه را نخوانده‌‌اند، «ای برادر، کجایی؟» اقتباسی آزاد و لذت‌بخش از سروده‌ی حماسی هومر است. از منظر داستانی، اشارات متعددی به اثر اصلی دارد مثل جان گودمن که بدل سایکلاپس است (غول یک چشم در اساطیر یونان) و زن اغواگر که بدل حوری است اما کسی که با هومر آشنا نیست شاید به کلی از منبع اصلی فیلم آگاه نباشد. ای برادر، رگ و ریشه‌ی یونانی خود را با یک ماجراجویی با ضرب‌آهگ بالا و مسرت‌بخش در عصر پریشانی آمریکا پوشش می‌دهد. این فیلم از سفر دور و بی‌بازگشت اودیسیوس گمراه می‌شود و قصه‌ای از فرار اولیسس با گروه احمق‌های شگفت‌انگیزش به ما می‌دهد.

با حال و هوا و طراحی صحنه‌ی جدید، شخصیت‌های جنبی جدیدی به داستان اضافه می‌شود تا قهرمان داستان با آن‌ها روبه‌رو شود و اینجاست که کوئن‌ها، شخصیت‌های ساختگی و سرزنده‌‌ای از دهه‌ی ۱۹۳۰ و فکرها و ایده‌ها می‌دهند تا با آن بازی کند. چه دزدان مشهور بانک باشد، چه «سه کی»، چه تهیه‌کنندگان فرصت‌طلب موسیقی، «ای برادر، کجایی؟» مجموعه‌ای از زیرداستان‌های جدید را می‌دهد که بیشتر شبیه کلکسیونی از بزرگترین وقایع آمریکای در حال مبارزه است به جای اینکه سرسوزنی شباهت به متن هومر داشته باشد. دیالوگ‌های پر حرارت کوئن‌ها، فیلم رنگارنگ و بذله‌گویی می‌سازد که بسیار متفاوت از آن توصیف‌ها و دیالوگ‌های رد و بدل‌شده‌ی شاعرانه و شورانگیز چیزی است که بر اساس آن ساخته شده است. در حالی که بسیاری از چیز‌ها در ای برادر کجایی مرهون اودیسه است، تفاوت‌های آن سبب ارائه یک اثر کاملا اصیل می شود، یک اثر موسیقایی که قدم در جنوب‌ غرب خاک آمریکا می‌گذرد. با هویتی که تماما متعلق به خودش است.

۵. چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ (?Who framed Roger Rabbit)

راجر رابیت.۱۹۸۸

  • محصول: ۱۹۸۸ / کشور آمریکا
  • کارگردان: رابرت زمکیس
  • بازیگران: باب هاسکینز، کریستوفر لوید، چارلز فلیشر و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
  • منبع اقتباس: چه کسی راجر رابیت را سانسور کرد؟ اثر گری کی. وولف

«چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» از معود مثال‌هایی است که خالق  اثر اصلی در واقع از تفییرات انجام‌شده در اقتباس خوشش آمده است و چطور می‌توانست خوشش نیاید؟ ادغام شخصیت‌های لونی تونز و دیزنی، فرصتی بود که هیچ کس نباید از دستش می‌داد اما در ساختن یک فیلم با شخصیت‌های مذکور، تغییراتی باید داده می‌شد. با حساب اضافه‌کردن این شخصیت‌های کاتونی، چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ قطعا به میزان بیشتری فانتزی‌تر  شده است و یک ماجراجویی خانوادگی از آب درآمده است. کارآگاه خصوصی ادی والیانت به نظر می‌رسد تنها کسی باشد که می‌خواهد همه چیز را جدی بگیرد و حتی تلاش‌های او نیز با شخصیت‌ اصلی همیشه غیر عادی بی‌اثر می شود که حتی شخصیت اصلی رمان هم نیست.

در حقیقت، راجر رابیت خیلی زود سرنوشتش در رمان مختومه اعلام می‌شود. حالا اساس داستان بر این است که کسی که او را کشته است، پیدا کنیم و اینکه چه کسی می‌خواسته صدای او را در این فرآیند خفه کند. صحنه‌های اولیه‌ی قتل او، لحن را به رمان می‌دهد که تاثیرات آشکاری را از فیلم‌های نوار دهه‌ی ۱۹۴۰ گرفته است. جسیکا رابیت شخصیتی است که بیشتر یک زن افسونگر است و ادی والیانت جهان کارتونی عجیب و غربی ندارد تا با بدبینی او مواجه شود. تنها چیزی که هست، ادغام شخصیت‌های معروف کمیک است نه کارتون‌ها و هیچ کدام سکانس‌های غیرعادی به اندزاه‌ی دافی و دونالد داک ندارند که نبردی تن به تن با پیانو‌ها دارند. اما از آنجایی که گری کی. وولف تصدیق می‌کند، ادغام انقلابی کارتون و جهان واقعی، ضروری بود تا داستان را بیشتر برای مخاطبان ملموس کند. مهم‌تر از همه، ادغام این دو جهان به شکل استادانه‌ای انجام شده است که آن را به تجربه‌ی سینمایی بدل کرده است که تنها یکبار رخ می‌دهد و هوشمندی و لایه‌های بسیاری از بیشتر بلاک‌باستر‌هایی داشت که در آن زمان عرضه شده بودند.

۶. فرزندان انسان (Children of Men)

فرزندان انسان.۲۰۰۶

  • محصول: ۲۰۰۶ / کشور آمریکا، انگلیس و ژاپن
  • کارگردان: آلفونسو کوارون
  • بازیگران: کلایو اوون، جولیان مور، کلر هوپ آشیتی و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۹ از ۱۰
  • منبع اقتباس: فرزاندان انسان اثر پی‌. دی. جیمز

«فرزندان انسان» به عنوان یکی از برترین فیلم‌های علمی تخیلی قرن ۲۱ شناخته می‌شود. ویران‌شهر این فیلم که به شکلی فوق‌العاده‌ای پر از جزئیات است با کارگردانی ماهرانه‌ و حسی قوی از پویایی همراه شده است. فرزندان انسان مثل یک سفر جاده‌ای است که در آن شخصیت کلایو اوون باید تنها زن بارور بر روی کره‌ی زمین را باید به جایی منتقل کند تا او و فرزندش که متولد شده است، از جهان خشن فیلم محافظت شوند. اما خط داستانی اصلی فیلم، تنها بخشی کوچکی از کتاب است.

فرزندان انسان تنها درباره‌ی این سفر به خصوص نیست، این تنها چنگ و تقلای ناامیدانه‌ی بشریت، بلکه درباره‌ی تقابل اهداف سیاسی و یک شیطان مذکر منحصر‌به‌فرد است که با همه‌ی این اوصاف، مشخص است که چرا تمامی مردان درکتاب نابارور هستند. رمان، قبل از اینکه حتی مشهور شود، توضیحات گسترده‌ای درباره‌ی پدرسالاری دارد و در مجموع با زیرمتن‌هایی غنی به هم بافته شده است. زمینه‌‌های مذهبی، در جای جای رمان حضور دارد و توجه خیلی دقیقی به به ارائه توضیحات درباره‌ی دولت ستم‌پیشه‌ی بریتانیا و مبارزان جنبش مقاومتی نامعلوم که از اقدامات آن ناراضی است، کرده است.

فرزندان انسان قدرتی انکار‌نشدنی دارد اما آن را از منبعی به کلی متفاوت می‌‌گیرد. توانایی و قوت این فیلم در داستان تغییر این مرد نهفته است و اینکه چگونه به شکلی رادیکال، جهان‌بینی‌اش را تغییر می‌دهد تا به بقای بشریت در ناامیدانه‌ترین زمان برای نیازش کمک کند. این فیلم یک اثر تکنیکی شگفت‌انگیز با برداشت‌هایی است که به شکل غیرقابل‌باوری طولانی است و شاید بزرگترین دستاورد کوارون در فیلم باشد، به خصوص حمله‌ی خودرویی بی‌‌نقص که در اوایل فیلم اتفاق می‌افتد. آزادی‌هایی که این فیلم به کار می‌گیرد، به احتمال زیاد بسیاری از هواداران فدایی رمان را ناامید و دل‌خسته می‌کند اما آن‌هایی که قادرند تا بصیرت یکتای آن را ببینند، به نوسان احساسی و جهان درخشان و سرزنده‌ی محقق‌شده‌ی آن گواهی خواهند داد.

۷. بلید رانر (Blade Runner)

بلید رانر.۱۹۸۲

  • محصول: ۱۹۸۲ / کشور آمریکا و هنگ کنگ
  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: هریسون فورد، روتخر هاور، شان یانگ و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰
  • منبع اقتباس: آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟ اثر فیلیپ کی. دیک

شاید هیچ آدمی نباشد که به اندازه‌ی فیلیپ کی. دیک در اقتباس‌ها، این اندازه به او بی‌احترامی شده باشد. نویسنده‌ی افسانه‌ای ژانر علمی تخیلی، تقریبا همیشه نه تنها آثارش از منظر کیفیت دستکاری و تحریف شده، بلکه منظور و هدف داستان نیز دستخوش تغییرات شده است. «آیا آدم‌‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی را می‌بینند؟» و «بلید رانر» هر دو از نظر مفهوم اصلی، قرابت معنوی در ذهن ما دارند، اما رویکرد رسیدن به هدف، به کلی فرق می‌کند.

بلید رانر المان‌های سنگین مذهبی رمان و تمرکز خاص آن بر روی حیوانات را دور می‌ریزد و توجهش را به سمت ایده‌‌ی آگاهی و تجربه‌ی انسانی معطوف می‌کند. اعماقی که مدت زیادی است منتقدان را به خود مشغول کرده است، به آدم‌های مصنوعی و ایده‌ی وجود کیفیت‌های انسانی در آن‌ها مربوط می‌شود. بلید رانر از این موجودات ساختگی استفاده می‌کند تا سوالات مهمی را که درست در نقطه‌ی تمایز میان ما و سایر اورگانیسم‌ها کنجکاوی ایجاد می‌کند، بپرسد و اینکه آیا این ادعا‌ها درست هستند یا نه. مونولوگ نمادین روی باتی، ایده‌ای است که در یک مونولوگ مسحور‌کننده خلاصه شده است اما در کتاب اصلی آدم‌های مصنوعی، به شدت وحشتناک هستند.

آدم‌های مصنوعی محصولاتی رقت‌انگیز و برآمده از خودپرستی و عدم وجود همدلی انسان‌ها هستند. شگفت‌انگیز است که بلید رانر توانسته مهر خود را در تاریخ فیلم بزند آن هم به برکت گذر از مرزی که خط آن را دیک آشکارا بر روی شن کشیده است. دیک مشخصا تفاوت مابین انسان‌ها و آدم‌نما‌ها را بیان کرده است و توجه را به سمت تفاوت بین حیوانات واقعی و مکانیکی نیز به مانند آن جلب می‌کند. که به این دلیل، مشخص است که چرا دکارد باید در درجه‌ی اول بکشد تا بتواند به حیوان واقعی برسد. شگفت‌انگیز‌تر از همه‌ی این‌ها، فضای شهر سایبرپانکی به شدت تاثیرگذار بلید رانر است که در هیچ کجای رمان سراغش را نداریم که حال و هوایش، مثل زمینی متروک و رهاشده است. بلید رانر مثالی برجسته از اقتباس است، ترجمه‌ای که به نظر می‌رسد تعمدا و با نیتی خاص از متن اصلی سر باز می‌زند و با این حال با شایستگی به راه خودش ادامه می‌دهد.

۸. جادوگر شهر از (The Wizard of Oz)

جادوگر شهر از.۱۹۳۹

  • محصول: ۱۹۳۹ / کشور آمریکا
  • کارگردان: ویکتور فلمینگ
  • بازیگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، ری بولگر و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • منبع اقتباس: جادوگر شگفت‌انگیز شهر از اثر ال. فرانک باوم

چالشی واقعی است که ببینی «جادوگر شهر از» چیزی نیست جز سفر فانتزی خانواده‌‌ای بی‌گناه و و بی‌ریا اما رمان، انحرافی بهت‌‌آور از روح ظریف فیلم است. رمان، شخصیت دورتی را در سفرش به سرزمین از دنبال می‌کند اما طعم کتاب، تلخ و هولناک است. تقریبا هر بند از کتاب، بدلی است برای اینکه مسائل و پی‌آمد‌های عصر درخشان سیاست در کشور آمریکا را به شکلی نمادین نشان بدهی، جایی که فساد احتمالا، همیشه در سطح بالایی قرار داشت. در کنار این لبه‌ی آغشته به طنز سیاه، خشونت و زمینه‌های تاریک به شکل تعجب‌آوری در همه جای کتاب حضور دارد، چه مرد حلبی که چهل گرگ را سر می‌برد یا جادوگر شرور که میمون‌ها را اسیر خود می‌کند و به عنوان مهمات از آن علیه دوروتی استفاده می‌کند.

وقتی به فیلم نگاه می‌‌کنیم، خیلی دشوار است ببینی که چگونه آن المان‌ها به شکل موفقیت‌آمیزی در دهه‌ی ۱۹۳۰ اقتباس شده‌اند و اینکه اگر آن‌ المان‌ها آیا حتی ارزشش را داشتند که  جایگزینی برایشان پیدا کرد. جادوگر شهر از یکی از برترین آثار ژانر فانتزی در تمام دوران است، اثری موزیکال با درون‌مایه‌ی تمایل به گریز از واقعیات که شبیهش را مخاطبان تا به حال ندیده بودند. با گذشت نزدیک به یک قرن، افسون، گرما و شیوه‌ی پیشروی بی‌نقص آن و شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌اش به نظر می‌رسد که تنها راهی بود که جادوگر شهر از باید به نمایش درمی‌آمد، حتی اگر به شکل قابل توجهی، تجدید خیالی از چیزی باشد که نویسنده اثر اصلی قصد داشت آن را به تصویر بکشد.

۹. ویلی وانکا و کارخانه‌ی شکلات‌سازی (Willy Wonka and The Chocolate Factory)

ویلی وانکا و کارخانه‌ی شکلات‌سازی.۱۹۷۱

  • محصول: ۱۹۷۱ / کشور آمریکا
  • کارگردان: مل استوارت
  • بازیگران: جین وایلدر، جک آلبرتسون، پیتر اوستروم و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۸ از ۱۰
  • منبع اقتباس: چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌سازی اثر رونالد دال

بار دیگر یک اثر کلاسیک دوران کودکی با فحوایی تاریک‌ که در قالب سینما رها شده است. تعداد خوبی از تفاوت‌های کوچک مابین رمان رونالد دال و فیلم جین وایلدر وجود دارد، مثل اینکه پدر چارلی حذف شده است و خانواده به عنوان یک مسئله‌ی نارحت‌کننده، تقریبا حضور ندارد. اما چیزی که همیشه برای دال عجیب بود، این است که چگونه جین وایلدر و مل استوارت روح ویلی وانکا را عوض کردند. ویلی وانکا در کتاب نیرویی شرور و مرموز است که قرار هم نیست همه‌ی مردم از هر سنی او را دوست داشته باشند. کمدی سیاه به مرگ شخصیت‌هایی مثل وروکا و توصیفات فضا‌های کارخانه مثل رودخانه‌ی شکلاتی کشیده می‌شود. بسیاری مفاهیم عمیق‌تر فیلم را بررسی کرده‌اند و اینکه چگونه ویلی وانکا به خوبی چیزی که به نظر می‌رسد نیست اما همه‌ی آن بصیرت‌ها و بینش‌ها، دست آخر به شکلی بسیار مستقیم در کتاب آورده شده‌اند.

اقتباس سال ۲۰۰۵ در نهایت بسیار وفادارتر به رمان دال است، اما کیفیت نه چندان بالایش سبب می‌شود که جایی در این فهرست نداشته باشد. نباید هر اقتباسی تماما وفادار باشد تا بتواند کارگر بیفتد و تجربه‌ی سینمایی مفیدی را عرضه کند. جین وایلدر و پرسونای حباب‌آلود او سبب می‌شود تا فیلم بیشتر درباره‌ی او باشد تا چارلی، اما از طرفی نقش‌آفرینی فراموش‌نشدنی او را نیز سبب شده است که نتیجه‌ی آن، یکی از محبو‌ب‌ترین آثار سینمایی دهه‌ی ۱۹۷۰ است.

۱۰. نخستین خون (First Blood)

نخستین خون. ۱۹۸۲

  • محصول: ۱۹۸۲ / کشور آمریکا
  • کارگردان: تد کاچف
  • بازیگران: سیلوستر استالونه، ریچارد کرنا، برایان دنهی و …
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
  • منبع اقتباس: نخستین خون اثر دیوید مورل

خیلی از فیلم‌های این فهرست، نمی‌خواستند خط داستانی اصلی را عوض کنند بلکه هدفشان، عوض‌کردن فضای داستان و اتمسفر حاکم بر آن بود، بیشتر به این دلیل که عوض‌کردن لحن و کارگردانی زمینه‌ای، فرصت مناسبی را برای مقایسه‌ فراهم می‌کند تا اقتباس‌هایی که بر روی زیرداستان‌های مختلف متمرکز شده‌اند. این موضوع نمی‌تواند تا این حد درباره‌ی فیلم آخر فهرست مصداق داشته باشد، فیلم به شدت ماندگار دهه‌ی ۱۹۸۰ یعنی «نخستین خون». «نخستین خون» در کتابش نگاهی پر‌تحرک به آسیب‌های روحی مردان در جهان پس از جنگ ویتنام دارد. رامبو به عنوان یک شخصیت، با کشتن ماموران پلیس باتوسل به مهارت و ایمانی که دارد، در نقطه‌‌ای بی‌بازگشت قرار دارد. اینجاست که نهایتا کلنل چاره‌ای ندارد جز اینکه او را بکشد. رامبو هنوز هم جنگل را ترک نکرده است. او آنجاست و گناهانی که او در خانه مرتکب شده است، جزایش به درستی ادا نمی‌شود.

آوردن این پایان‌بندی به یک بلاک‌باستر دهه‌ی ۸۰ با ابرستاره‌ای مثل سیلوستر استالونه، نمی‌توانست زیاد منطقی باشد، پس نخستین خون بهترین کار را انجام می‌دهد تا طرحی مثبت از شخصیت ماندگار رامبو را ارائه دهد. او به شکل مستقیم مسئول قتل هر کدام از ماموران پلیس نیست که به مخاطب اجازه می‌دهد تا به او حق دهد که چرا او در پایان فیلم باید زنده بماند. تحرک خالص شخصیت و داستان هنوز هم خودش را در فیلم پیدا می‌کند، اما پر است از صحنه‌های عامه‌پسند و سرگرم‌کننده. اکشنی که دارد در قباس با سایر فیلم‌هایی که در آن زمان عرضه شده‌اند، کنترل‌شده است اما نهایتا، این یک فیلم اکشن است که آن هیجانات بیش از حد سیاسی‌شده‌ی رمان را به تصویر نمی‌کشد. با این حال در جست‌وجویش برای تبدیل شدن به یک اثر اکشن که بخشی از تراوشات ذهنی کتاب در آن باقی است، خودش را در رقابتی پر از اصطلاحات و روش‌های خود برای نمایش‌های اکشن می‌یابد که هوشمندی را به یک سرگرمی دوساعته‌ تزریق کرده است.

منبع: Taste of Cinema

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. Avatar محمدرضا

    سلام. ممنون بابت نقد جالبتون. لطفاً قبل از انتشار مقالات، آنها را ویرایش کنید. متن بالا پر از غلط های املایی است.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه