۱۰ فیلم انقلابی برتر دهه‌ی ۶۰ میلادی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
نبرد الجزایر

«شما می‌گویید که یک انقلاب می‌خواهید.» این چیزی‌ست که جان لنون در سال ۱۹۶۸ و در قطعه‌ای به نام «انقلاب» می‌خواند. اما این واقعیت که بیتلز هم نسخه‌ای هارد راک و هم نسخه‌ای آهسته و ملایم از این قطعه را عرضه کرد، می‌تواند به‌نوعی نمایان‌گر سردرگمی جان لنون باشد. آیا او واقعاً می‌خواست خودش هم جزوی از انقلاب باشد یا نه؟

چیزی که او می‌دانست این بود که از حمل کردن عکس‌های مائو که انقلاب فرهنگی‌اش باعث ایجاد محدودیت در فیلم‌سازی شده، نتیجه‌ی چندانی حاصل نخواهد شد. اما این قطعه باعث ایجاد جرقه‌ی یک خصومت میان ژان لوک گدار (که در آن زمان به‌تازگی فیلم «زن چینی» خود را کارگردانی کرده بود) و جان لنون شد. به‌طوری که گدار بیتل‌ها را به‌خاطر عدم جانب‌داری از چپ رادیکال محکوم کرد. لنون هم در پاسخ گفت: «او باید از تماشای فیلم‌های خود دست بردارد و به اطراف نگاه کند.»

این دوران، زمانه‌ای انقلابی بود. چرا که امواج جدیدی در سراسر جهان فیلم شروع به حرکت کردند و جریان جدیدی را آغاز کردند. جنبش‌های استقلال و ضداستعماری باعث ایجاد ناآرامی‌های مردمی در اروپا و ایالات متحده شد، فیلم‌سازان تحت تأثیر برتولت برشت، فرانتس فانون و قرائت ویژه‌ای که از سوسیالیسم داشتند، شروع به استفاده از تصاویر متحرک برای افشا، نظریه‌پردازی و تحریک کردند.

گروه‌های آژیت‌پروپ متعددی ظهور کردند. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به گرود ژیگا ورتوف گدار، سینه‌جیورنالی در ایتالیسا، جنبش سینمای انقلابی ترکیه، انجمن آرت‌تئاتر در ژاپن، گروه نیوزریل در ایالات متحده، جنبش سینمای ناقط کوبا و در نهایت، گروپو سینه لیبراسیون در آرژانتین اشاره کرد.

دو عضو از آخرین گروه ذکر شده، یعنی فرناندو ای. سولاناس و اکتاویو گتینو، در مانیفست سال ۱۹۶۹ خود با نام «به‌سوی سینمای سوم» کارهای زیادی برای تمرکز بر طوفان ایده‌های آن دهه انجام دادند. آن‌ها فیلم‌سازان را تشویق کردند که مفاهیم انقلابی را بپذیرند، قراردادهای سینمایی را زیر پا بگذارند و با تماشاگر منفعل مبارزه کنند تا مضامین مربوط به طبقه، نژاد، جنسیت، هویت، قدرت، ستم، فقر و خشونت را مورد بررسی و واکاوی قرار دهند.

این گفتگو با تاریخ، خط ارتباطش را حفظ می‌کند و تا پنج دهه‌ی بعد (یعنی امروز) پیش می‌آید. ۱۰ فیلمی که در ادامه معرفی می‌کنیم، گواهی بر این ادعا هستند.

۱) زندگی‌های بی‌ثمر (Barren Lives)

زندگی‌های بی‌ثمر

  • محصول: ۱۹۶۳
  • مدت زمان: ۱۰۳ دقیقه
  • کارگردان: نلسون پریرا دوس سانتوس
  • بازیگران: اورلاندو مکدو، ماریا ریبیرو، جافری سوارس و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۵ از ۱۰

جنبش «سینما نو» برزیل که ریشه در نئورئالیسم ایتالیا و موج نو فرانسه داشت، با سه فیلم در نواحی شمال شرقی این کشور در خط مقدم سینمای انقلاب ظاهر شد: «زندگی‌های بی‌ثمر» اثر نلسون پریرا دوس سانتوس (۱۹۶۳)، «خدای سیاه، شیطان سفید» گلابر روشا، (۱۹۶۴) و اسلحه های روی گوئرا (۱۹۶۴).

سانتوس دانه ها را با «رودخانه‌ی ۴۰ درجه» (۱۹۵۶) و «رودخانه‌ی زون شمالی» (۱۹۵۷) کاشته بود و روند استعمارزدایی از مدیوم تصویر و محتوای فیلم برزیل را آغاز کرده‌بود. اما در «زندگی‌های بی‌ثمر» شاهد یک پیشرفت چشم‌گیر هستیم. از همان لانگ‌شات آغازین فیلم که شاهد تعدادی مهاجر بازنشسته هستین که از یک منظره‌ی سوخته عبور می‌کنند و صدای چرخ‌های چرخان یک گاری گاو را می‌شنویم، تلاطم جسورانه‌تر و انسان‌گرایی رادیکال‌تری در پس دوربین پریرا دوس سانتوس می‌بینیم. پیشرفتی رادیکال در اقتباس از رمان گراسیلیانو راموس در سال ۱۹۲۸ که بسیاری آن را با رمان «خوشه‌های خشم» جان اشتاین بک مقایسه می‌کنند. سانتوس و لوئیز کارلوس بارتوی فیلم‌بردار، نه از دهقانان، نه از حیواناتشان و نه حتی از تماشاگران به عنوان یک خانواده که تلاش می‌کنند تبدیل به «آدم‌های واقعی» شوند چشم نمی‌پوشد و وحشی‌گری و بی‌عدالتی جامعه‌ی برزیل را آشکار می‌کند.

۲) خدای سیاه، شیطان سفید (Black God, White Devil)

خدای سیاه، شیطان سفید

  • محصول: ۱۹۶۴
  • مدت زمان: ۱۱۵ دقیقه
  • کارگردان: گلابر روشا
  • بازیگران: جرالدو دل ری، اوتون باستوس، لیدیو سیلوا و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۲ از ۱۰

گلابر روشا بر اساس این اصل عمل کرد: «دوربینی در دست و ایده‌ای در سر». او ۲۵ ساله بود که این سرتائو وسترن را ساخت. فیلمی که به گفته‌ی او از «قدرت وحشیانه‌ی دیوانگی سوررئالیسم» بیرون آمده است. این اکشن که در دهه ۱۹۳۰ اتفاق می‌افتد، سیاست، فرهنگ عامه، مذهب، ادبیات و موسیقی را در هم می‌آمیزد. در این فیلم شاهد برخورد یک گاوچران و همسرش با یک پیامبر خودخوانده، قاتل فرستاده شده برای از بین بردن آن پیامبر و راهزن انقلابی مصمم به خنثی کردن توطئه هستیم.

با تلاش روچا برای ادای احترام به جان فورد، سرگئی آیزنشتاین، روبرتو روسلینی، لوچینو ویسکونتی، آکیرا کوروساوا و لوئیس بونوئل. این فیلم دونیمه است، با موج هولناک شروع اساطیری که جای خود را به دوزی آرام‌بخش از واقع‌گرایی می‌دهد. اما اثر فراموش‌نشدنی است و روشا این شرح را در مورد خطرات فقر در مانیفست ۱۹۶۵، زیبایی‌شناسی گرسنگی، و دنباله‌ای که برای آن در سال ۱۹۶۹ ساخت و «آنتونیو داس مورتس» نام دارد دنبال می‌کند.

۳) نبرد الجزیره (The Battle of Algiers)

نبرد الجزایر

  • محصول: ۱۹۶۶
  • مدت زمان: ۱۲۱ دقیقه
  • کارگردان: جیلو پونته‌کوروو
  • بازیگران: ابراهیح حجاج، سمیه کرباش، یاسف سعدی
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۸.۱ از ۱۰

هنگامی که جیلو پونته‌کوروو در سال ۱۹۶۲ برای تحقیق در مورد یک درام درباره مبارزه مسلحانه علیه فرانسه به الجزایر رفت، تصمیم گرفت داستان خود را حول محور چتربازی که تبدیل به روزنامه‌نگار شده بود با بازی پل نیومن بسازد. طبیعتاً یاسف سعدی، رئیس نظامی جبهه‌ی آزادی‌بخش ملی که خود هم به‌دنبال سفارش ساخت فیلم بود، این سناریو را رد کرد. درست با همان هشیاری که پونته‌کورو هم پیش‌تر طرح پیشنهادی جبهه‌ی آزادی‌بخش ملی را «به‌طور تأسف‌آوری پروپاگاندا» توصیف کرده‌بود و رد کرده‌بود.

آن‌ها نهایتأ به‌تفاهم رسیدند. تصمیم گرفتند که با قراردادن توده‌ها به‌عنوان سوژه (که در سینمای انقلابی شوروی جایگزین قهرمانان فردی شده‌بودند) در مکان‌های موردعلاقه‌ی نئورئالیست‌های ایتالیایی، تصویری از قربانیان سرکوب و ترور انقلابی را بازتاب دهند. پس از گذشت نیم قرن، این اثر هنوز ویرانگر و به‌شدت قابل‌ارجاع باقی مانده. جای تعجب نیست که پائولین کائل منتقد، پونه‌کورو را «خطرناک‌ترین نوع مارکسیست، یعنی یک شاعر مارکسیست» نامید. با وجود برنده شدن شیر طلایی ونیز و دریافت سه نامزدی اسکار، این «داستان نوشته‌شده تحت دیکتاتوری واقعیت» تا سال ۱۹۷۱ در فرانسه ممنوع اعلام شده‌بود.

۴) فیلمی مثل بقیه (A Film like Any Other)

فیلمی مثل بقیه

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۱۰۰ دقیقه
  • کارگردان: ژان لوک گدار
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۵.۴ از ۱۰

ژان لوک گدار با الهام از وقایع مه ۶۸ در پاریس، تصمیم گرفت از ساختن فیلم به‌شکل مؤلف‌محور سنتی اجتناب کند و به‌دنبال شیوه‌ای جمعی از تولید فیلم باشد که بتواند رابطه‌ی میان سینما و جامعه را بازتعریف کند. او می‌گوید: «مشکل ساختن فیلم‌های سیاسی نیست، بلکه ساختن فیلم‌ها به سیاق سیاسی‌ست.» در نهایت او به‌همراه ژان پیر گورین تحت عنوان گروه ژیگا ورتوف همکاری کرد. اما اولین تلاش او برای ایجاد یک سبک سینمایی سازگار با مواضع ایدئولوژیکش، در ژوئن ۱۹۶۸ تولید شد.

تنها تشابه این فیلم و دیگر فیلم‌ها در این بود که تصاویر و صداهایی در خود داشت. گدار با ضبط بحثی در یک میدان بین سه دانشجو از نانتر که در دانشگاه وینسنس حضور داشتند و دو کارگر کارخانه رنو در فلینز و با اجتناب از نشان دادن سرهای سخنگو، نقل‌قول‌هایی از متن‌های سیاسی مختلف در موسیقی متن می‌آورد و بحث را خفه می‌کند. با این حال، مونتاژ تک‌رنگ بی‌صدا که خشونت پلیس را علیه شصت‌وهشتی‌ها نشان می‌دهد، تکنیکی بسیار قوی‌تر است.

۵) دخترها (The Girls)

دخترها

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۱۰۰ دقیقه
  • کارگردان: مای زترلینگ
  • بازیگران: بیبی اندرسون، گانل لیندبلوم، هریت اندرسون و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۶.۷ از ۱۰

مای زترلینگ، بازیگر سوئدی که تبدیل به یک کارگردان شد، پیش‌تر در فیلم «زوج‌های عاشق» ۱۹۶۴ در احساسات سه مادر باردار کاوش کرده‌بود و حالا سراغ فیلم تازه‌ای رفته‌بود که «دخترها» نام داشت. او در این مانیفست زیرکانه‌ی فمینیستی‌اش بر روی مسائلی که مانع آزادی زنان می‌شوند، تمرکز کرد. در طول تمرین برای تولید این فیلم هم، مشخص است که بازیگران، یعنی لیز (بی بی اندرسون)، ماریان (هریت اندرسون) و گونیلا (گانل لیندبلوم) نظرات متفاوتی درباره‌ی حماسه‌ی آریستوفان در مورد شورش زنان آتنی علیه مردانشان دارند. با این حال، در حالی که لیز آماده است تا در یک اجرا با تماشاگران چرت زده و در یک کنفرانس مطبوعاتی با روزنامه‌نگاران مرد روبه‌رو شود، همچنان از نیاز خود به تحسین شدن به عنوان یک هنرمند و تحسین شدن به عنوان یک زن آگاه است.

زترلینگ با استفاده از نمایشنامه برای برانگیختن فلاش‌بک‌ها و اظهار نظر درباره روابط و نگرش‌های رضایت‌بخش این سه نفر نسبت به مادری، حماسه‌ی برگمان‌مانند خود را با بازی‌های شیطنت‌آمیز موج جدید نشان می‌دهد. این ویژگی‌ها نه تنها شوونیسم راضی جامعه سوئد را به چالش می‌کشند، بلکه موانعی را که زنان برای رسیدن به رهایی باید بر آنها غلبه کنند، آشکار می‌کند.

۶) ساعت کوره‌ها (The Hour of the Furnaces)

ساعت کوره‌ها

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۲۶۰ دقیقه
  • کارگردان: اکتاویو گتینو و فرناندو سولاناس
  • بازیگران: فرناندو سولاناس، ماریا دو لا پاز، ادگاردو سوارز و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۷ از ۱۰

«ساعت کوره‌ها» عنوان خود را از استناد چه‌گوارا به عبارتی از خوزه مارتی، وطن‌پرست کوبایی گرفته است. این فیلم که عنوان فرعی‌اش «یادداشت‌ها و شهادت‌ها در مورد استعمار نو، خشونت و رهایی» است، در زمره‌ی مهم‌ترین رساله‌های سیاسی تاریخ سینما قرار می‌گیرد.

فرناندو سولاناس و اکتاویو گتینو در سال ۱۹۶۵ شروع به جمع‌آوری مطالبی تحت نظارت گروپو سینه لیبراسیون کردند و پس از غیرقانونی شدن نمایشش توسط دولت آرژانتین، اکران‌های مخفیانه‌ی ۲۶۰ دقیقه‌ای برایش ترتیب دادند.

این زوج با استفاده از سرنخ‌هایی مانند تجریات ژیگا ورتوف، یوریس ایونز، سانتیاگو آلوارز و ژان لوک گدار، مطالب آرشیو را با عنوان ها، نمودارها، مصاحبه ها و بازسازی ها ادغام کردند تا کلاژی را تشکیل دهند که قصد برانگیختن بحث و کنش را داشت. در سال ۱۹۶۹، سولاناس و گتینو مانیفست خود را به نام «به سوی یک سینمای سوم» منتشر کردند که خواستار جایگزینی فیلم‌سازی اول (صنعتی) و دوم (مؤلف) با شیوه‌ای چریکی بود که تغییرات انقلابی را سبب می‌شد. برخی از قسمت‌ها امروزه کمی ساده‌لوحانه به نظر می‌رسند، اما این یک دستاورد زیباشناختی و نظری متهورانه باقی مانده است.

۷) ماندابی (Mandabi)

ماندابی

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۹۰ دقیقه
  • کارگردان: عثمان سمبن
  • بازیگران: ایسه‌وو نیانگ، اینوسه اندایه، مصطفی تور و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۳ از ۱۰

دومین فیلم عثمان سمبن که از رمان خودش اقتباس شده، «ماندابی» نام دارد. این رمان فردگرایی تشویق‌شده توسط سرمایه‌داری محکوم می‌کند. «ماندابی» اولین فیلم رنگی او و همچنین، اولین فیلم اوست که به زبان مادریش‌اش ساخته شده. سمبن یک مارکسیست تعلیم‌دیده در مدرسه فیلم VGIK مسکو بود. او داستان را حول محور مردی از محله‌ی فقیرنشین در پایتخت سنگال پیش می‌برد که آرامش زندگی‌اش پس از دریافت حواله‌ی ۲۵ هزار دلاری از برادرزاده‌اش در پاریس فرو می‌ریزد.

سمبن به‌آرامی موانع بروکراتیکی را که ماخوردیا گویه برای به‌دست آوردن پول نقد خود باید بر آن غلبه کند به تمسخر می‌گیرد. اما خشم تند و فریبنده‌ی او برای مغازه‌دار و شریک تجاری فاسدش که تحت عنوان همبستگی جمعی، تلاش می‌کنند از قهرمان بی‌سواد و فقیر فیلم سوءاستفاده کنند باقی می‌ماند. با تمام سرزنش‌ها علیه ضدقهرمان فیلم، سمبن نمی‌تواند از هم‌ذات پنداری با او نیز خودداری کند. چرا که او را هم قربانی وضعیت استعمار نو می‌داند.

۸) خاطرات توسعه‌نیافتگی (Memories of Underdevelopment)

خاطرات توسعه‌نیافتگی

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۹۷ دقیقه
  • کارگردان: توماس گوتییرز آلئا
  • بازیگران: سرجیو کوریه‌ری، دیزی گرانادوس، اسلیندا نونز و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۶ از ۱۰

کارگردان کوبایی توماس گوتیرز آلئا معتقد بود که سینما وظیفه نقد دارد. او در این اقتباس طنزآمیز و بسیار شجاعانه از رمان ادموندو دسنو که پیروزی های توخالی فیدل کاسترو را در دهه‌ی اول قدرت او نقد می کند، براندازی ظریف و جسارت سبکی را با هم ترکیب کرد. سرجیو کوریه‌ری به عنوان نویسنده بورژوایی که تلاش می کند خود را با واقعیت‌های انقلابی تطبیق دهد که خانواده‌اش را به تبعید سوق داده و او را بیگانه کرده است، سرآمد است.

استفاده‌ی آلئا از مواد ثانویه برای مقابله با روایت تکه‌تکه‌اش، کار موج‌نویی‌هایی چون گدار و آلن رنه را به‌یاد می‌آورد. فیلم او همچنان در دنیایی که دموکراتیزه‌سازی جامعه، ایده‌ها و کنش‌ها را با بی‌تفاوتی جایگزین کرده ارتباط قدرتمند خود را حفظ کرده. به‌ندرت پروپاگاندای حمایت‌شده توسط دولت، توانسته ایدئولوژی مارکسیستی را با چنین هوشمندی و تدبیری مورد بحث قرار دهد.

۹) خون کندور (Blood of the Condor)

خون کندر

  • محصول: ۱۹۶۹
  • مدت زمان: ۷۰ دقیقه
  • کارگردان: خورخه سانجینس
  • بازیگران: ویسنته ورنروس سالیناس، مارسلینو یاناهوایا و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۱ از ۱۰

خورخه سانجینس، کارگردان بولیویایی اصرار داشت:«کار سینمای انقلابی نباید خود را محدود به محکوم کردن یا درخواست تأمل کند، بلکه باید فراخوانی برای کنش باشد.» از همین رو، این نقطه‌ی عطف در ستیزه‌جویی روی صفحه‌ی نمایش، با قاب یخ‌زده‌ای از تفنگ‌های بلند شده در هوا به پایان می‌رسد. خون کندور که بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شده، تا حد زیادی ممکن بود که هرگز ساخته نشود. چرا که سرخپوستان سانجینز و اوکامائو طردش کرده‌بودند و از همکاری با فیلم سر باز زده بودند. برای متقاعد کردن آن‌ها، یک مراسم برگ کوکا توسط پیش‌گویی یاتیری در حضورشان انجام شد.

این داستان که از لحاظ ساختاری بسیار پیچیده است، حول محور جستجوی ناامیدانه‌ی مردی برای خون‌خواهی در لاپاز می‌چرخد. چرا که رئیس قبیله‌اش به‌خاطر مقاومت در برابر تلاش سپاه برای عقیم‌کردن زنان قبیله تیرباران شده. وقتی واشنگتن دستور ممنوعیت این جنایت سرسختانه امپریالیستی آمیرکا را صادر کرد، شورش در گرفت. در نتیجه نه تنها فیلم نمایش داده شد، بلکه رئیس جمهور خوان خوزه تورس نیز سپاه صلح را در سال ۱۹۷۱ غیرقانونی اعلام کرد.

۱۰) مردی بر پشت اسب (Man on Horseback)

مردی بر پشت اسب

  • محصول: ۱۹۶۹
  • مدت زمان: ۹۹ دقیقه
  • کارگردان: فولکر شلوندروف
  • بازیگران: دیوید وارنر، آنا کارینا، آنیتا پلنبرگ و…
  • امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۶.۶ از ۱۰

اقتباس فولکر شلوندورف از رمان هاینریش فون کلایست، نوشته‌ی ۱۸۱۰ که با تکه‌فیلم‌هایی از رویارویی‌های خیابانی سال ۱۹۶۸ آغاز می‌شود، آگاهانه قصد دارد روح زمانه‌اش را به تصویر بکشد. با این حال، در اولین نمایش در کن در کنار دیگر تصاویری با مضمون شورش مانند لیندسی اندرسون، ایزی رایدر، دنیس هاپر، آدالن ۳۱، کوستا گاوراس و آنتونیو داس مورتس از گلوبر روچا، در این ترکیب گم شد.

شاید دانش‌جویان آن روز فیلم را رد کرده‌اند، زیرا از نمایش خودشان به‌عنوان آدم‌های بی‌پروا و عجولی که میان ایدئولوژی، عشق‌بازی و خشونت می‌جنگند ناراضی بودند. مقامات آلمان غربی مطمئناً نگاهی منفی به داستان یک تاجر اسب در قرن شانزدهم داشتند که برای انتقام از نجیب‌زاده‌ای که از او کلاهبرداری کرده بود به وحشت روی می‌آورد. اما شلوندورف با تکیه بر سنت وسترن هالیوود و اسپاگتی‌وسترن، هشدار می‌داد که خشم عادلانه اما غیرمتمرکز برای سرنگونی تشکیلات کافی نیست.

منبع: BFI

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه