۱۰ صحنه‌ پایانی ناامیدکننده فیلم‌های علمی-تخیلی

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه

هرچند صحنه‌های اول فیلم اهمیت زیادی در جذب مخاطب دارند اما پایان‌بندی فیلم‌ها که مخاطب قبل از بازگشت به زندگی عادی می‌بیند، ارزش بیشتری در تبدیل یک فیلم به اثری به یادماندنی دارد. صحنه‌ی پایانی درخشان یا ناامیدکننده می‌تواند درخشش یک فیلم را در ذهن بیننده تثبیت کند یا باعث شود احساس کند که دو ساعت از عمر خود را تلف کرده است.

ژانر علمی-تخیلی هم از این مساله مصون نیست. با توجه به بلندپروازی و جاه‌طلبی معمول فیلم‌های علمی-تخیلی، مسئولیت سازندگان این فیلم‌ها در پیوند دادن و به نتیجه رساندن عناصر داستان بسیار سنگین‌تر از ژانرهای دیگر است و این کار آنطور که به زبان ساده می‌آید، در عمل ساده نیست.  ۱۰ فیلم علمی-تخیلی در ادامه نام برده می‌شوند که فیلم‌هایی هستند که اکثر بینندگان از تماشایشان پشیمان شدند. لنگرهای تکراری برای ساخت دنباله‌ی فیلم‌ها، پایان‌های ناجوانمردانه و یا اختتامیه ناامید‌کننده برای فرنچایزهای محبوب در این فیلم‌ها مخاطبان را وادار به واکنش‌هایی کرد که بیشتر برای تخلیه عصبانیتشان از این فیلم‌ها بود.

۱۰. جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر (Star Wars: The Rise Of Skywalker)

جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر

  • سال تولید: ۲۰۱۹
  • کارگردان: جی. جی. آبرامز
  • بازیگران: کری فیشر، مارک همیل، آدام درایور، دیزی ریدلی، جان بویگا، اسکار آیزاک، آنتونی دنیلز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰

اگر فیلم «جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر» را در افتتاحیه فیلم و در سالن سینما تماشا می‌کردید، احتمالاً در انتهای فیلم تنش فزاینده را بین تماشاگران احساس می‌کردید.

در صحنه آخر، ری (دیزی ریدلی) به خانه متروکه لوک اسکای واکر (مارک همیل) در تاتوئین می‌رود تا شمشیر نوری خود و لیا (کری فیشر) را دفن کند. در این لحظه رهگذری مسن به ری نزدیک می‌شود و نام او را می‌پرسد. ری اندکی مکث می‌کند تا تصمیم بگیرد خود را با کدام نام خانوادگی معرفی کند و در همین حال ارواح نیروی لوک و لیا را در مقابل خود می‌بیند که با افتخار او را تماشا می‌کنند.

بنابراین، ری به روستایی پاسخ می دهد: «ری اسکای واکر.» و پایان.

این‌که همه می‌دانستیم که این اتفاق در راه است باز هم باعث نمی‌شود که اتفاق افتادنش کمتر اذیت‌کننده باشد. ری نام اسکای واکر را برای خود برگزیده بود، درحالی که در طول فیلم به نظر نمی‌رسد به اندازه کافی شایستگی آن را داشته باشد. او تنها چندین روز با لوک تمرین می‌کرد و حتی به سختی لیا را می‌شناخت. نمی‌توان ری را به خاطر خلاص شدن از شر نام پالپاتین سرزنش کرد، اما این صحنه‌ی پایانی و نتیجه‌گیری عجولانه، درهم و برهم و ناامید کننده برای حماسه‌ی اسکای واکر بود که احساسات منفی اکثر طرفداران را برانگیخت.

مجموعه فیلم سینمایی جنگ ستارگان اثر جرج لوکاس

۹. لوسی (Lucy)

لوسی

  • سال تولید: ۲۰۱۴
  • کارگردان: لوک بسون
  • بازیگران: اسکارلت جوهانسون، مورگان فریمن، عمرو واکد، چویی مین-سیک
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰

«لوسی» ساخته لوک بسون یکی از بدنام‌ترین پایان‌های سینما در دهه گذشته را به نمایش می‌گذارد. در انتها لوسی (اسکارلت جوهانسون) می‌تواند از ۱۰۰٪ ظرفیت مغز خود استفاده کند و همین مساله باعث می‌شود که دستخوش تحولی حماسی شود. او درست زمانی به این توانایی می‌رسد که سلطان مواد مخدر آقای جانگ (چوی مین سیک) می‌خواهد به سر او شلیک کند، در این لحظه او ناگهان در هوا ناپدید می‌شود و باعث تعجب هرکس که در اتاق حضور داشت شد.

لوسی با استفاده از توانایی ۱۰۰% ذهن خود از فرم فیزیکی‌اش فراتر رفته و وارد بعد فضا-زمان شده است که به او اجازه می‌دهد به طور همزمان در همه جا حضور داشته باشد، در حالی که USB حاوی تمام دانش انباشته خود را برای کمک به بشریت باقی گذاشته است.

اگرچه لوسی واقعا آنطور که خیلی‌ها به طور سرسری اشاره می‌کنند «به یک USB تبدیل نمی شود»، اما پایان آن انقدر مسخره است که بهتر از این نیست. خیلی از بینندگان امیدوار بودند که لوسی در پایان به حالت کامل سوپر ساییان برسد و از این‌که او ناپدید شد و فیلم با عجله به پایان رسید، ناامید شدند.

۸. سیاره میمون‌ها (Planet Of The Apes)

سیاره میمون‌ها

  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: مارک والبرگ، تیم راث، هلنا بونهام کارتر، مایکل کلارک دانکن، پل جیاماتی، استلا وارن
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۴ از ۱۰۰

تیم برتون خودش هم اعتراف کرده که برای بازسازی صحنه‌ی پایانی به یادماندنی فیلم «سیاره میمون‌ها»، جایی که جورج تیلور (چارلتون هستون) متوجه می‌شود که سیاره مذکور در واقع زمینی پساآخرالزمانی بوده است، کار بسیار سختی داشت. برتون به‌جای تکرار آن پایان برای مخاطبانی که عمدتاً از آن خبر داشتند، چیزی متفاوت ارائه کرد، صحنه‌ی پایانی کاملاً احمقانه‌تر و ناامید کننده تر از تکرار پایان دوست‌داشتنی آشنا که درواقع حیله‌ای ضعیف بود.

در صحنه آخر، کاپیتان لئو دیویدسون (مارک والبرگ) سعی می‌کند با عبور از طوفان الکترومغناطیسی به خانه سفر کند و به واشنگتن دی‌سی می‌رسد. قبل از اینکه لئو توسط پلیس‌ها، آتش‌نشانان و گزارشگران خبری که همگی شبیه میمون‌ها هستند احاطه شود، دوربین به مجسمه‌ی یادبود لینکلن نزدیک می‌شود که اکنون مشخص شده است که شبیه ژنرال تاد (تیم راث) است و فیلم بدون توضیحی بیشتر پایان می‌یابد.

این پایان تقریباً همه را کاملاً گیج کرده اما نه به طریقی خوب. این نارضایتی با اعتراف بعدی برتون مبنی بر اینکه این صحنه صرفاً به عنوان لنگری برای ساخت دنباله نوشته شده و هیچ توضیح منطقی برای آن وجود ندارد، بدتر هم شده است.

۷. مسافران (Passengers)

مسافران

  • سال تولید: ۲۰۱۶
  • کارگردان: مورتن تیلدام
  • بازیگران: کریس پرت، جنیفر لارنس، مایکل شین، لارنس فیشبرن، اندی گارسیا، آرورا پرینو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۰ از ۱۰۰

مسافران فیلمی است از همان ابتدا صدای خیلی از بینندگان را درآورد. این فیلم با بیدار شدن مستعمره نشینی به نام جیم پرستون (کریس پرت) در سفری فضایی و از خواب مصنوعی آغاز می‌شود. وقتی جیم متوجه می‌شود ۹۰ سال زودتر از خواب مصنوعی بیدار شده، برای جلوگیری از تنهایی دیوانه‌کننده، یکی از مسافران دیگر را که برحسب اتفاق بسیار هم جذاب است، یعنی اورورا لین (جنیفر لارنس) را هم از خواب مصنوعی بیدار می‌کند.

بسیاری از مخاطبان بیشتر از این‌که با عمل ناامیدانه جیم مشکل داشته باشند، با زیبا جلوه دادن کار او در فیلم و استفاده از آن برای شروع یک داستان عاشقانه مشکل داشتند که باعث شد در نهایت ماهیت هولناک عمل جیم کم‌ اهمیت به نظر برسد. این نکته در قسمتی از فیلم که جیم راهی برای بازگشت آرورا به خواب مصنوعی پیدا می‌کند اما ارورا تصمیم می‌گیرد با او بماند و عمرشان را در سفینه بگذرانند، به اوج خود می‌رسد.

در صحنه‌ی پایانی ناامید کننده فیلم که ۸۰ سال بعد اتفاق می‌افتد، مسافران و خدمه‌ی کشتی با رسیدن به مقصد از خواب مصنوعی بیدار می‌شوند و  صدای ضبط شده‌ی آرورا (که احتمالاً اکنون مرده است) را می‌شنوند که داستان زندگی خودش و جیم را بازگو می‌کند. در نهایت بازهم شک بیش از حد این واقعیت که جیم آرورا را بدون رضایت خودش از خواب بیدار و زندگی‌اش را نابود کرد ولی آرورا عاشقش شد، به مذاق بسیاری از بینندگان خوش نیامد.

۶. غارتگر (The Predator)

غارتگر

  • سال تولید: ۲۰۱۸
  • کارگردان: شین بلک
  • بازیگران: بوید هالبروک، الیویا مان، توماس جین، جیک بیوزی، تراوانته رودز، کیگان-مایکل کی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۴ از ۱۰۰

درست است که طرفداران فرنچایز «غارتگر» در تمام طول مدت فیلم از شکارچی شین بلک شاکی بودند، اما صحنه‌ی پایانی ناامید کننده این شخصیت واقعاً نقطه‌ی اوج بود. در لنگر داستانی که در پایان فیلم اول آورده شد، کوئین (بوید هالبروک) و پسرش روری (جیکوب ترمبلی) در حال مشاهده باز شدن محموله‌ای هستند که غارتگر برای بشریت به جا گذاشته است و روری توضیح می‌دهد که این سلاح به اصطلاح قاتل غارتگر است. وقتی غلاف محموله باز می‌شود و یک دستکش شناور از آن بیرون می‌آید و به بازوی یکی از دانشمندان می‌چسبد. در ادامه لباسی شبیه مرد آهنی در اطراف این دانشمند تشکیل می‌گیرد که با مجموعه‌ای مضحک از سلاح‌ها روی شانه‌اش کامل می‌شود.

تابلو بوم طرح گیم مدل The Predator کد AR2782

لباس در نهایت غیرفعال می‌شود و کوین می‌گوید که می‌تواند از آن برای کمک به دفع شکارچیانی که به زمین حمله می‌کنند، استفاده کند. این صحنه‌ی پایانی عمیقاً ناامید کننده برای فیلم است که نتیجه‌ی تلاش نه چندان هوشمندانه‌ی فاکس برای ایجاد لنگر ساخت فیلم‌های دیگر فرنچایز «غارتگر» به عنوان یک فرنچایز بلاک باستر ابرقهرمانی است.

۵. من افسانه هستم (I Am Legend)

من افسانه هستم

  • سال تولید: ۲۰۰۷
  • کارگردان: فرانسیس لارنس
  • بازیگران: ویل اسمیت، آلیس براگا، دش میهوک، چارلی تاهان
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰

«من افسانه هستم» یک فیلم علمی-تخیلی پسا آخرالزمانی فوق‌العاده هوشمندانه و سرگرم‌کننده است، دقیقا تا قبل از این‌که به سه دقیقه‌ی پایانی آن برسیم. اما در نهایت استودیو با صحنه‌ی پایانی ناامید کننده، همه این جذابیت‌ها را دور می‌اندازد.

در سکانس پایانی، دقیقا زمانی که دکتر رابرت نویل (ویل اسمیت) درمانی برای ویروسی که بشریت را به خطر انداخته پیدا کرده است، در یک دارک‌سیکر جهش یافته تلاش می کنند به آزمایشگاه نفوذ کنند. نویل به سرعت نمونه‌ای از درمان را استخراج می‌کند و آن را به زنی مصون به نام آنا (آلیس براگا) می‌دهد. بعد از آن نویل با یک نارنجک فعال بین گروه دارک‌سیکر رفته و خود را قربانی می‌کند تا آنا فرصت فرار داشته باشد.

سپس نقطه‌ی شرم‌آور فیلم فرا می‌رسد: آنا و پسرش ایتان (چارلی تاهان) به اردوگاه بازماندگان می‌رسند و درمان را به آن‌ها تحویل می‌دهند، صدای آنا را هم در پس زمینه میشنویم که اعلام می‌کند که داستان بقای بشریت با نام افسانه نویل شناخته خواهد شد.

این ضعیف‌ترین و کم‌تخیل‌ترین راه برای حل کل سناریوی اتقراض بشریت است، به خصوص در مقابل پایان اصلی رمان که بسیار بهتر بود. در پایان دیگری که در نسخه‌ی ویدیوی خانگی منتشر شد و بیشتر به رمان اصلی ریچارد متسون وفادار است و نویل متوجه می‌شود که دارک‌سیکرها هیولاهایی تشنه به خون که توانایی تفکر ندارند نیستند. برای آنها، نویل شخصیتی هیولایی و حتی افسانه است.

اما از آنجایی که مدیران استودیوهای سینمایی فکر می‌کنند که چنین پایان هوشمندانه‌ای باعث سردرگمی مخاطبان ذرت‌ به دست می‌شود، در عوض فیلم را با انفجاری بزرگ و راه حلی کاملا ناگهانی برای طاعون مدرن بشریت پایان دادند.

۴. بیگانه: کاوننت (Alien: Covenant)

بیگانه: کاوننت

  • سال تولید: ۲۰۱۷
  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: مایکل فاسبندر، کاترین واترستون، دنی مک‌براید، دمیان بیچیر، کارمن اجوجو، نومی راپاس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۵ از ۱۰۰

وقتی فیلم با نکته‌ای آنقدر واضح که حتی اگر کورکور باشید هم متوجه آن می‌شوید به پایان می رسد درحالی که به وضوح عوامل فیلم فکر می‌کنند حرکتشان بسیار هوشمندانه و غافلگیرکننده است، قطعا افسرده خواهید شد. این یک جمله به طور خلاصه ولی دقیق صحنه‌ی پایانی ناامید کننده «بیگانه: کاوننت» را توضیح می‌دهد.

دنیلز (کاترین واترستون) و تنسی (دنی مک براید) پس از اینکه موفق می‌شوند زنومورف را شکست دهند، آماده می‌شوند تا برای سفر به به خواب مصنوعی بروند، اما وقتی دنیلز به خواب می رود، متوجه می شود که ربات والتر (مایکل فاسبندر) اصلاً والتر نیست. بلکه برادر بدخواه او دیوید است که به طور ضمنی گفته می‌شود که والتر را کشته یا غیرفعال کرده و جای او را گرفته است. این اتفاق دقیقاً چیزی بود که باعث اتفاق افتادن یکی از بزرگترین تناقض‌های سینمایی تاریخ شد: این‌که چرا دنیلز، شخصیتی که در طول فیلم آنچنان باهوش و مدبر معرفی شده بود، متوجه این اتفاق نشد او را به طرز باورنکردنی‌ای احمق جلوه داد.

اکشن فیگور مدل Alien

از آنجایی که این روزها هر فیلمی به دنباله‌ای نیاز دارد، پس از این صحنه دیوید را می‌بینیم با دو جنین فیس‌هوگر می‌بینیم، نشانه‌ای از این که او به آزمایش‌های وحشتناک و مرگ‌بارش بر روی دنیلز و تنسی همچنان ادامه می‌دهد. همه چیز بسیار واضح و عاری از هرنوع خلاقیتی است که با تبلیغات پیش از انتشار فیلم به عنوان بازگشتی بزرگ برای فرنچایز محبوب «بیگانه» ناامید کننده‌تر هم شد.

۳. مه (The Mist)

مه

  • سال تولید: ۲۰۰۷
  • کارگردان: فرانک دارابونت
  • بازیگران: توماس جین، مارسیا گی هاردن، لوری هولدن، آندره بروگر، توبی جونز، نیتن گمبل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰

برخلاف دیگر موارد موجود در این فهرست، فرانک دارابونت در پایان فیلم «مه» اساساً قصد داشت مخاطبان را عصبانی کند، یا حداقل احساسات متناقضی نسبت به آنچه که تماشا کرده‌اند، در آن‌ها ایجاد کند. در انتهای این فیلم کالت کلاسیک ترسناک علمی-تخیلی دیوید درایتون (توماس جین) را می‌بینیم که که پس از ناامید شدن از پیروزی بشریت بر هیولاهای چند بعدی که به زمین حمله کرده‌اند، همراه با بازماندگان دیگر، و بر اساس قراری که از قبل گذاشته بودند، خودکشی می‌کنند.

دیوید با اسلحه خود به تمام بازماندگان از جمله پسر از همه‌جا بی‌خبر خود بیلی (ناتان گمبل) شلیک می‌کند، ولی گلوله‌ای برای خودش باقی نمی‌مانند. در نتجه او داخل مه می‌رود و منتظر می‌ماند تا هیولاها‌ی مهاجم او را ببلعند، ولی در عوض تانک متعلق به ارتش از مه بیرون می‌آید و مشخص می‌شود که انسان‌ها بالاخره توانستند بر آن موجودات پیروز شوند.

در نتیجه اساساً، دیوید یکسری از مردم بی‌گناه، از جمله پسرش را بدون هیچ دلیلی کشت و اگر دو دقیقه بیشتر منتظر می‌ماند همه نجات پیدا می‌کردند. این صحنه‌ آنقدر تیره بختانه است که تقریباً با ترولینگ هم مرز است و اگرچه در نوع خود بسیار درخشان است، نمی‌توان مخاطبان عام را به خاطر عصبانی بودن از آن سرزنش کرد.

۲. جنگ دنیاها (War Of The Worlds)

جنگ دنیاها

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: تام کروز، داکوتا فانینگ، میراندا اتو، جاستین چتوین، تیم رابینز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰

حل و فصل سناریوی تهاجم بیگانگان در رمان اصلی اچ‌جی ولز، «جنگ دنیاها» با فرازمینی‌هایی که در برابر پاتوژن‌های زمینی تسلیم می‌شوند و هیچ مصونیتی نسبت به آن ندارند هم اساساً تفرقه‌انگیز است، اما اقتباس پر ستاره‌ی استیون اسپیلبرگ حتی یک قدم جلوتر از رمان رفت. سکانسی که در آن بیگانگان شکست می‌خورند، کاملاً خوب و منطقی است، اما آنچه در ادامه می‌آید، پایان خوشی است که قلب‌ها را ذوب می‌کند که می‌تواند پارودی هر کلمه بدی باشد که تا به حال درباره گرایش‌های اسپیلبرگ به فیلم‌سازی «احساسی» گفته شده است.

کتاب The War of the Worlds اثر H.G. Wells انتشارات Broadview Press

پس از پایان یافتن تهاجم بیگانگان، در صحنه آخر ری (تام کروز) با دخترش ریچل (داکوتا فانینگ) به خانه والدین همسر سابقش مری آن (میراندا اتو) بازمی‌گردند. ضربه ناامید کننده همین‌جا اتفاق می‌افتد و نه تنها مری بلکه حتی پسرش رابی (جاستین چتوین) که به نظر می‌رسید در اوایل فیلم در حال مبارزه با بیگانگان کشته شده بود، به استقبال ری می‌آیند. مرگ رابی حرکتی بی‌سابقه به نظر می‌رسید، بنابراین طبق آنچه از هالیوود انتظار می رفت با این صحنه، آن مبارزه را ملغی کرد، زیرا امکان نداشت رابی بتواند از همچین نبردی جان سالم به در ببرد.

در کل اما دلیل زنده ماندن رابی هرگز در فیلم توضیح داده نمی‌شود، فقط از مخاطب انتظار می‌رود که از زنده بودن او خوشحال باشد، حالا هرچقدر هم غیر ممکن و غیر منطقی باشد.

۱. انقلاب‌های ماتریکس (The Matrix Revolutions)

انقلاب‌های ماتریکس

  • سال تولید: ۲۰۰۳
  • کارگردان: واچوفسکی‌ها
  • بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری-ان ماس، هوگو ویوینگ، کالین چو، مری آلیس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۴ از ۱۰۰

پس از اینکه نئو (کیانو ریوز) جان خود را برای شکست دادن مامور اسمیت (هوگو ویوینگ) فدا کرد، ماتریکس با ناله‌ای حیرت‌انگیز به پایان رسید، ماتریکس دوباره راه‌اندازی شد و… همین بود. این صحنه‌ی پایانی ناامید کننده در یک پارک اتفاق می‌افتد که اوراکل (مری آلیس) با یک معمار عصبانی (هلموت باکایتیس) گفتگوی کوتاهی دارد ولی بلاخره به توافق می‌رسند.

فیگور مدل فانکوپاپ اسمیت ماتریکس

سپس ساتی از اوراکل می پرسد که آیا آنها دوباره نئو را خواهند دید، که او پاسخ می‌دهد اینطور فکر می‌کند و سپس فیلم، و از آن مهم‌تر کل سه گانه کاملاً ناگهانی با نمایی از طلوع زیبای خورشید که ساتی برای نئو ساخته است، پایان می‌یابد. بعضی مشکوک‌‌اند که از آن‌جا که واچوفسکی‌ها می‌دانستند که نمی‌توانند پایانی را ارائه کنند که همه را راضی کند، بنابراین اساساً متعهد به پایان نبودند و بسیاری از سؤالات از جمله سرنوشت واقعی نئو به طور مبهم باقی ماند.

اساساً با این پایان برای طرفداران فرنچایز هیچ چیز به نتیجه‌ای مشخص نرسید و بدتر از آن، آن‌ها مجبور بودند تقریباً ۲۰ سال برای فیلم بعدی منتظر بمانند. دنباله‌ای که متأسفانه، خودش هم پاسخ‌های رضایت‌بخش زیادی ارائه نکرد اما حداقل پایانی دلپذیرتر برای فرنچایز بود.

منبع: WhatCulture

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه