کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی؛ ۱۴ شخصیت که طرف درست یا اشتباه را انتخاب کردند

۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
کاپیتان آمریکا جنگ داخلی

در فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) حق با چه کسی بود؟ در ادامه خواهیم دید که چه کسی طرف اشتباهی را انتخاب کرده و کدام کاراکتر‌ها، با توجه به شخصیت‌هایشان، طرف مناسبی را انتخاب کردند.

تابستان سال ۲۰۱۶، مارول با داستانی که هواداران انتظارش را نداشتند، آن‌ها را غافل‌گیر کرد. کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی شخصیت‌های بسیار کمتری نسبت به داستان کمیک خودش داشت. اما این موضوع با توجه به تعداد بسیار کمتر شخصیت‌های دنیای سینمایی مارول قابل درک است. با این وجود، دنیای سینمایی ماورل ایده تقسیم‌ شدن ابرقهرمانان به دو دسته را با ظرافت خوبی انتقال داد.

هر کدام از انتقام‌جویان با توجه به اختلاف به وجود آمده یکی از طرفین را انتخاب کردند و در برخی شرایط حتی انتقام‌جویانی که روابط نزدیکی با هم داشتند، رو به روی هم قرار گرفتند. انتخاب بعضی از آن‌ها، با شخصیت توصیف شده از آن‌ها لزوما همخوانی نداشت.

فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی عملا یک فیلم راجع به انتقام‌جویان است که مهم‌ترین شخصیت‌های دنیای سینمایی مارول را در یک داستان جامع، ادغام می‌کند. تصمیم‌های گرفته شده توسط شخصیت‌های این فیلم که تأثیر آن هنوز در دنیای سینمایی مارول واضح است، توسط بسیاری از طرفداران زیر سؤال برده شده است. لیست ارائه شده نمایانگری از شخصیت‌پردازی قوی یا منطق ضعیف دنیای سینمایی مارول است.

۱۴. انتخاب درست: کاپیتان آمریکا

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

تا قبل از حوادث فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، می‌دانیم که کاپیتان آمریکا دلایل مناسبی برای بی‌اعتمادی به یک سازمان دولتی برای به دست آوردن کنترل گروه انتقام‌جویان دارد. در طول فیلم کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان استیو راجرز متوجه می‌شود سازمان شیلد (تنها چیزی که از زمان یخ زدن او تا پس از آن وجود داشت) توسط دشمن اصلی خود، سازمان هایدرا کنترل می‌شود.

بنابراین او کاملا حق دارد که در این زمینه به دولت اعتماد نکند. به علاوه کاپیتان آمریکا رهبر اصلی انتقام‌جویان است و تسلیم کردن این گروه، برای او کار راحتی نیست.

۱۳. انتخاب اشتباه: سرباز زمستان

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

با وجود این که باکی وفاداری زیادی نسبت به کاپیتان آمریکا دارد و جانب‌ داری او از هر تصمیمی که استیو راجرز بگیرد، به نظر منطقی می‌آید، اما سرباز زمستان از تمایل نداشتن برای جنگیدن، به جنگیدن با دولت و نیمی از گروه انتقام‌جویان می‌رسد.

در نهایت باکی به این نتیجه می‌رسد که باید کمی استراحت کند تا زمانی که مطمئن شود دیگر از او به‌عنوان سلاحی مرگبار، بر خلاف خواست خودش استفاده نخواهد شد. ولی به نظر می‌رسد که او در ابتدا هیچ توجهی به این موضوع ندارد و به دنبال کسی (زیمو) می‌رود که در وهله اول باکی را بر خلاف میل خودش فعال‌سازی کرده و به دنبال او به جایی کشیده می‌شود که برای اولین بار با باکی چنین کاری کرده بودند. سپس زیمو از حضور سرباز زمستان برای ایجاد اختلاف بین انتقام‌جویان استفاده می‌کند. در کل، بهترین تصمیم می‌توانست این باشد که باکی جای دشمن اصلی را به کاپیتان آمریکا می‌گفت و پس از آن خود را از مهلکه دور می‌کرد.

۱۲. انتخاب درست: مرد مورچه‌ای

مرد مورچه‌ای

مرد مورچه‌ای قبلی، هنک پیم به دفعات مختلف حس بد خود را نسبت به تمام چیز‌هایی که به نام استارک ربط پیدا می‌کند بیان کرده است. به نظر می‌رسد که این حس به مرد مورچه‌ای جدید هم انتقال پیدا کرده است.

اگر این موضوع را با رویارویی اسکات لنگ و سم ویلسون در سال ۲۰۱۵ کنار هم قرار بدهیم، می‌بینیم که اعلام امادگی از سوی او برای مبارزه علیه تونی استارک تصمیمی منطقی به نظر می‌رسد. همچنین لنگ ماهیتی شورشی دارد و این موضوع دلیل مضاعفی برای مقابله او با توافق‌نامه‌ی سوکوویا می‌شود.

۱۱. انتخاب اشتباه: بیوه سیاه

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

ناتاشا رومانوف در فیلم کاپیتان‌ آمریکا: جنگ داخلی طرف تونی استارک را انتخاب می‌کند. اما او باید طرف استیو راجرز را انتخاب می‌کرد. با وجود این که او در انتهای نبرد پلنگ سیاه را متوقف می‌کند و به باکی و کاپیتان آمریکا اجازه فرار می‌دهد، در بحث توافق‌نامه سوکوویا، رومانوف طرف تونی استارک را می‌گیرد.

ناتاشا در طول مشکلاتی که کاپیتان آمریکا در فیلم کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان با سازمان شیلد داشت، همراه او بود. برادران روسو رابطه بین ناتاشا و استیو را، با انتخاب جناح تونی استارک توسط او به امتحان گذاشتند که این تصمیمی خوب برای ایجاد درام بود. اما در نهایت احساس می‌شود که او باید از ابتدا طرف کاپیتان آمریکا را می‌گرفت.

۱۰. انتخاب درست: ماشین جنگ

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

جیمز رودز در جنگ داخلی انتقام‌جویان طرف تونی استارک را گرفت و با وجود این که آخر نبرد صدمه‌ای جدی دید، گرفتن این تصمیم از سوی رودز به دو دلیل مشخص بود. رودی سالیان سال است که دوست نزدیک تونی استارک حساب می‌شود و از زمانی که او لباس زرهی خود را به گرفت و تبدیل به ماشین جنگ شد، این حالت بین آن‌ها بیشتر شده است.

پس مشخص است که او در این نبرد جناح تونی را انتخاب می‌کند. از نظر ایدئولوژیکی هم رودی کسی است که به دولت اعتماد دارد. او در ارتش خدمت کرده است و برای ژنرال راس احترام قائل است. رودی به توافق‌نامه‌ی سوکوویا اعتماد کامل دارد.

۹. انتخاب اشتباه: ویژن

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

در نهایت تیم کاپیتان آمریکا برنده موضوع توافق‌نامه شد. آمدن تانوس این توافق‌نامه را بی‌استفاده ساخت، زیرا مردم فقط می‌خواستند جان سالم به در ببرند و کسی دیگر به مانع‌های قانونی توجه نمی‌کرد. پس چرا ویژن تیم تونی استارک را انتخاب کرد؟

اگر او یک هوش مصنوعی آگاه به همه چیز است که می‌تواند با تفکر منطقی و جمع‌آوری اطلاعات بسیار زیاد هر آینده‌ای را پیش‌بینی کند، چرا نتواست شکست اجتناب ناپذیر توافق‌نامه سوکوویا را پیش‌بینی کند؟ احتمالا جواب این سؤال این است که نویسندگان فیلم خواهان شروع روابط عاشقانه بین او و اسکارلت ویچ بودند. اما این دلیلی کافی برای این موضوع نیست.

۸. انتخاب درست: پلنگ سیاه

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

پلنگ سیاه هم مانند رودی یک دلیل شخصی و یک دلیل سیاسی برای انتخاب جناح تونی استارک در درگیری بر سر موضوع توافق‌نامه سوکوویا داشت. دلیل شخصی، خون خواهی تچالا از باکی بود. باکی در طرف دیگر درگیری قرار داشت و تچالا مطمئن بود که باکی عامل انفجار بمبی بوده که منجر به مرگ پدرش شده است.

انتخاب طرف مرد آهنی بهترین راه او برای رسیدن به باکی بود. دلیل سیاسی او هم این است که تچالا یک عضو خاندان سلطنتی واکاندا است. در انفجاراتی که زمینه توافق‌نامه را فراهم کردند، چندین واکاندایی کشته شدند. در نتیجه، او تبدیل به یکی از حامیان اصلی این توافق‌نامه شد.

۷. انتخاب اشتباه: هاکای

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

وقتی از جرمی رنر پرسیدند که چرا در درگیری مربوط به توافق‌نامه هاکای طرف کاپیتان آمریکا را انتخاب کرد، دلیل آن را این اعلام کرد که اول کاپیتان آمریکا از او کمک خواست. تنها ثمری که این تصمیم داشت، مشاهده درگیری تن به تن هاکای با بیوه سیاه بود. اما از آنجایی که هیچ کدام قصد آسیب زدن به دیگری را نداشت، اهمیت درگیری پایین بود.

اکنون کلینت بارتون از زندگی خود به‌عنوان یک ابرقهرمان کنار گرفته و روی خانواده خود تمرکز کرده است. بنابراین دخالت او در این درگیری منطقی به نظر نمی‌رسد. اما حتی اگر او باید وارد این درگیری می‌شد (بنا به هر دلیلی به جز دلیلی که جرمی رنر قبلا آورده بود)، باید امن‌ترین گزینه را انتخاب می‌کرد. زیرا انتخاب جناحی که حمایت دولت را دارد، می‌تواند از زندانی شدن او جلوگیری کرده و بارتون را به خانواده خود نزدیک نگه دارد.

۶. انتخاب درست: تادئوس راس

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

پس از غیبت طولانی او از زمان اولین حضورش به‌عنوان ژنرال راس در فیلم هالک شگفت‌انگیز در سال ۲۰۰۸، اکنون او با همان شخصیت به فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی به‌عنوان وزیر خارجه برگشته است.

راس شخصیتی بسیار قانون‌مند است و این موضوع او را تبدیل به دشمنی مناسب برای هالک یاغی و به نسبت‌های مختلف، دیگر انتقام‌جویان کرده است. راس به هیچ وجه نمی‌تواند این میزان از قدرت را در اختیار یک سازمان غیر دولتی قرار دهد و به‌عنوان یک شخص دولتی، او در ابتدا با ابرقهرمانان برخوردی دیپلماتیک دارد.

۵. انتخاب اشتباه: شارون کارتر

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

شارون کارتر هم مثل راس، شخصیتی کاملا دولتی است. آن‌ها هیچ قدرتی ندارند و به نظر جایگزین‌های بسیار مناسبی برای شیلد، در سازمان سیا محسوب می‌شوند. اما او در گذشته ماهیتی شورشی و روابطی نزدیک با کاپیتان آمریکا را از خود نشان داده است.

شارون در نهایت جناح خود را تغییر داده تا به کاپیتان، سم و باکی کمک کند ولی همراهی نکردن آن‌ها توسط او کمی گمراه کننده است. با دخالت نکردن، نه تنها از شرکت در شرایطی که می‌توانست تأثیر زیادی در آن داشته باشد اجتناب کرد، بلکه به دنیایی بازگشت که اکنون در آن تحت تعقیب است.

۴. انتخاب درست: فالکون

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

در آخر فیلم کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان سم از استیو راجرز پرسید که آیا او به دنبال پیدا کردن باکی خواهد رفت. استیو به سم گفت: «تو مجبور نیستی با من بیایی» و سم هم پاسخ داد: «می‌دانم. پس کی شروع کنیم؟».

سم تحت هر شرایطی استیو را دنبال خواهد کرد. حمایت او از کاپیتان آمریکا در رهبری نیمی از انتقام‌جویان بر علیه توافق‌نامه سوکوویا، حتی با وجود تضاد این موضوع با ماهیت وطن پرستانه‌ی سم، منطقی به نظر می‌رسد. به همین خاطر انتخاب او به‌عنوان جانشین کاپیتان آمریکا در انتهای فیلم انتقام‌جویان: آخر بازی، جای تعجب ندارد. او وفاداری خود را به‌عنوان یک دوست و متحد آن هم تحت هر شرایطی ثابت کرده است.

۳. انتخاب اشتباه: اسکارلت ویچ

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

واندا ماکسیموف دلیل اولیه اصرار ژنرال راس برای پیش بردن توافق‌نامه سوکوویا است. وقتی کراس بونز خواست یک نارنجک را منفجر کند، واندا سعی کرد که آن انفجار را مهار کند. اما در نهایت کنترل آن را از دست داد و منجر به انفجار یک سمت ساختمان و مرگ تعدادی آدم بی‌گناه شد. این موضوع موجب این شد که سازمان ملل موضع خود را نسبت به ابرقهرمانان، با یک قانون‌گذاری جدید تغییر دهد.

واندا در نهایت می‌توانست متوجه شود که این توافق‌نامه خوبی نیست، اما بار گناه و عذاب وجدان کشتار مردم گذاشته شده روی دوش او، دیدگاه او را تیره کرد و هر قراردادی که به او پیشنهاد می‌شد، مقبول اسکارلت واقع نمی‌گشت.

۲. انتخاب درست: مرد آهنی

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

این موضوع که هم کاپیتان آمریکا و هم مرد آهنی دیدگاه‌های کاملا موجهی دارند، کمی عجیب به نطر می‌رسد. زیرا با توجه به شخصیت‌پردازی آن‌ها، انتظار نظرات مخالفی از آن‌ها می‌رود. تونی باید شخصیت شورشی و یاغی باشد که می‌خواهد به ساز خود برقصد و کاپیتان باید شخص مبادی قانونی باشد که در برابر قانون و دولت سر خم می‌کند.

با توجه به نسخه دنیای سینمایی این شخصیت‌ها، چنین شرایطی منطقی است. دیدن مادری که غم از دست دادن فرزند خودش را داشت، تونی را مجبور به تفکر راجع به عواقب کارش در فیلم انتقام‌جویان: عصر اولتران کرد. او به‌قدری تحت تأثیر قرار گرفته بود که حاضر به دادن کنترل اوضاع به دست دولت شد.

۱. انتخاب اشتباه: مرد عنکبوتی

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی

اگرچه این تصمیم زمینه خوبی را برای آغاز روابط پدر و پسر گونه بین پیتر پارکر و تونی استارک فراهم کرد و در سایر فیلم‌های دنیای سینمایی مارول تا مرگ تونی ادامه یافت، یا حتی در فیلم دوم مرد عنکبوتی هم تأثیر داشت، اما استفاده از پیتر پارکر در صحنه نبرد در فرودگاه تصمیمی عاری از احساس مسئولیت از سوی تونی بود.

پیتر فقط یک نوجوان بود و اگر چیزی غیر از داستان‌هایی که تونی از توافق‌نامه سوکوویا برای او گفته بود می‌دانست، قطعا طرف کاپیتان آمریکا را می‌گرفت. این توافق‌نامه‌، احتمالا جلوی فعالیت‌های مرد عنکبوتی را هم می‌گرفت و او از این مسئله نمی‌توانست خوشحال باشد. اگر پیتر پارکر توسط تونی استارک شستشوی مغزی نمی‌شد، احتمالا بر علیه تصویب شدن توافق‌نامه مبارزه می‌کرد.

منبع: Screenrant

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۲ دیدگاه
  1. Avatar مرد آهنی

    مرد عنکبوتی بنا به خواست خودش اومد و حتی میتونست نیاد و مرد آهنی حتی برای اون احساس مسئولیت میکرد وبرای محافظت از اون تلاش میکرد
    بنابراین مرد آهنی بر خلاف چیزی که در مقاله بود علاوه بر مسئولیت پذیری در مقابل پیتر پارکر ،تونی مجبور بود اون رو برای نبرد بیاره تا انتقام جویان ازهم نپاشه که متاسفانه این اتفاق می افته و فاجعه ی تانوس بوجود بیاد و باعث ازبین رفتن نیمی از سیاره میشه

  2. Avatar بتوجه

    مرد عنکبوتی انخاب اشتباه نبود تو خودت انتخاب اشتباه بودی

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه