نقد فیلم جنایت بی‌دقت؛ روایت حرفه‌ای جسورانه‌ی مهیب از سینماسوزی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
نقد فیلم جنایت بی‌دقت

«بعد از آن شب، بوی گوشت سوخته تا مدت‌ها در مشام همه ماند. این بو میل رفتن نداشت». (از کتاب سینما جهنم، شش گزارش درباره‌ی آدم‌سوزی در سینما رکس-کریم نیکونظر-نشر چشمه)

شهرام مکری در «جنایت بی‌دقت» به اوج پختگی و کامل در فرم محبوبش رسیده است اما جدا از آن فیلم به خاطر جسارتش در بداعتی که واقعی است (به این معنا که فرم در خدمت داستانی قرار گرفته که ترکیبشان روایت جسورانه‌ای را شکل داده) اثری قابل توجه است. از آن فیلم‌هایی است که در سینمای ایران نظیرش را نداشته‌ایم. ترکیب فیکشن با یک واقعه‌ی تاریخی واقعی که بنا به خواست کارگردان نتیجه‌اش تغییر می‌کند اما ماهیتش در زمان گذشته و حال و آینده جاری است.

فیلم درباره‌ی آتش‌سوزی سینما رکس است بدون اینکه در آبادان اتفاق بیفتد یا مستقیم اشاره‌ای به سینما رکس داشته باشد. روایت با زمان حال شروع می‌شود. مردی که دنبال قرص اعصاب است به خاطر اینکه بیماری آتش‌افروزی دارد. این ماجرا پیوند می‌خورد به سینمایی که قرار است فیلمی به نام «جنایت بی‌دقت» پخش کند. فیلمی که مفهوم و نشانه‌های سیاسی دارد و این فیلم در فیلم ساخته‌ی خود مکری است. این اشاره به مفاهیم سیاسی فیلم «جنایت بی‌دقت» و نگرانی تماشاگران از اینکه جلوی اکران فیلم را می‌گیرند یا نه در حقیقت همانندسازی همان چیزی است که سال ۵۷ برای فیلم «گوزن‌ها» رخ داد.

مدیر سینمایی که قرار است «جنایت بی‌دقت» را نمایش بدهد نادری است. هم‌نام مدیر وقت سینما رکس در سال ۱۳۵۷ که به اصرار او برخلاف اصول ایمنی تعداد صندلی‌های سالن را افزایش داده بودند. اتفاقی که در فیلم هم به آن اشاره می‌شود.

حسین تکبعلی‌زاده، فرج بذرکار، یدالله و فلاح چهار نفری بودند که در آتش‌سوزی سینما رکس آبادان دست داشتند.

برای کسانی که در جریان جزییات آتش‌سوزی سینما رکس آبادان هستند فیلم پر از نشانه‌ها و فکت‌های تاریخی است که کمک می‌کند در جریان فرم دوار فیلم سرنخ داستان از دستتان در نرود. یکی از مهم‌ترین منابع همه‌ی این سال‌ها هم برای جزییات پرونده‌ی سینما رکس کتاب «سینما جهنم» نوشته‌ی کریم نیکونظر است. کتاب روایتی مستند از جریان چهار مردی است که تصمیم می‌گیرند سینما رکس را آتش بزنند و صادقانه انگیزه‌های چندان مشخصی هم ندارند و به صورت گنگی فقط می‌خواهند به رژیم شاه اعتراض کنند. فیلم همان روایت است اما با استتیکی که نشان می‌دهد تاریخ می‌تواند همیشه در حال تکرار باشد. با اشاره‌ای به یک فیلم کوتاه صامت که ترجمه‌ی نامش تقریبا همین «جنایت بی‌دقت» می‌شود و هارولد شا سال ۱۹۱۲ آن را ساخته و آن فیلم هم درباره‌ی یک فاجعه‌ی آتش‌سوزی در یک کارخانه است.

مولفه‌های مهم فیلم سینما و تاریخ هستند. تاریخ جلوی سینما به فرم آن عروسک سیاهپوشی است که عبدالله بقا در جلد آن رفته. تاریخی که به جبر آن مردم حاضر در سینما باید بسوزند تا وقتی که فردیت تکبعلی جلوی عبدالله بقا بایستد. تاریخ در آینده همان موشکی است که خنثی شده. در زمین فرو رفته و معلوم نیست از کجا آمده و هر چند کنجکاوی‌برانگیز است اما شبیه یک مگ‌کافین عمل می‌کند. سینما اما حضورش در گذشته و حال و آینده موثر است. در گذشته از فیلم‌های «صمدآقا» شروع می‌شود در زمان حال به «جنایت بی‌دقت» می‌رسد و در آینده ادای دینی می‌شود به «گوزن‌ها»ی مسعود کیمیایی.

فیلم شهرام مکری پر از ارجاعات سینمایی است از همان فیلم هارولد شا تا «گوزن‌ها» و سرشار از اشارات تاریخی از فرج و یدالله و تکبعلی بگیرید تا نقدهای زاون قوکاسیان و جواد طوسی. از قدم زدن در موزه سینما (که باز هم نشان از سینما دارد و هم از تاریخ) تا پوستر «آرواره‌ها» روی دیوار سینما و شنیدن آنونس فیلم‌ها.

فیلم در فیلم مکری هم زیبایی‌شناسی سینمایی دارد و هم تاریخی. به یک فیلم در فیلم ساده هم محدود نمی‌شود. «جنایت بی‌دقت» را تماشاگر روی پرده‌ی سینما می‌بیند که کاراکترهایش مشغول دیدن «جنایت بی‌دقت» دیگری با بازی بابک کریمی هستند و خود بابک کریمی و بقیه‌ی بازیگرها قرار است لب یک چشمه «گوزن‌ها» ببینند. برای گرفتن تمام نکته‌های «جنایت بی‌دقت» چند بار دیدن فیلم لازم است آن هم برای ذهنی که نه فقط با فرم فیلم‌های مکری آشنا باشد که درباره‌ی سینما و آتش‌سوزی رکس و «گوزن‌ها» هم بداند. این‌طوری است که کشف اینکه نعیمه در فیلم «گوزن‌ها» چه کسی بوده نه یک بازیگوشی ساده که هشداری برای دقت به جزییات است.

هر چه فیلم جلوتر می‌رود استتیک آن معنادارتر می‌شود. زیبایی‌شناسی که در فیلم‌های کوتاه مکری و «ماهی و گربه» فقط در فرم خلاصه می‌شد و در «هجوم» شکلی سرسام‌‌آور و متظاهرانه به خودش گرفته بود این‌جا واقعا دلیلی برای وجود پیدا می‌کند که فقط محدود به فرم نمی‌شود بلکه به شکلی مبدعانه تاریخ و حال و آینده را تصویر می‌کند و به هم پیوندشان می‌دهد. اینجا دیگر همه چیز انتزاعی نیست بلکه هر نشانه و رفت و برگشت زمانی، هر تکراری، هر حرکت دوربینی و هر نمایی که از زاویه دید دیگری گرفته شده معنایی در داستان و روایت دارد.

جنایت بی‌دقت

جنایت بی‌دقت در عین حال که فیلم مهیبی است درباره‌ی آینده حسی از امیدواری دارد.

آن دستکاری نهایی در واقعیت تاریخی کاری است که پیش‌تر تارانتینو جسارت انجامش را در «حرامزاده‌های بی‌آبرو» پیدا کرده بود وقتی سینمای افسران آلمانی را به آتش کشید. (و چه عجیب که آن‌جا هم با ایده‌ی سینما و آتش و تاریخ سر و کار داشتیم). مکری در «جنایت بی‌دقت» به همان ظرافت و جسارت و شوخ‌طبعی رسیده است.

«جنایت بی‌دقت» فیلم مهیبی است اما در عین حال امیدوارکننده چون تکبعلی و فرج و عبدالله بقا از گذشته به حال می‌آیند اما این امید را می‌دهد که آن‌ها راهی به آینده نخواهند داشت. در آینده دختران جوان کنار ماموران پلیس کنار دریاچه «گوزن‌ها» را روی پرده اکران می‌کنند و موشک‌هایی که از گذشته آمده‌اند منفجر نمی‌شوند.

در کتاب «سینما جهنم» فصل اعدام تکبعلی‌زاده با نقل قولی از «ریچارد دوم» آغاز می‌شود: «ای کاش می‌توانستم آنچه را بودم فراموش کنم یا کاش آنچه را هستم به یاد نمی‌آوردم» و اعدام و مرگ است که او را از کابوس می‌رهاند. در فیلم «جنایت بی‌دقت» آن تکه کاغذ زرد که احتمالا با جادوی دختران از آینده در جیب تکبعلی رفته و شبیه همان کاغذی است که اسم قرصش رویش نوشته شده و اولین‌بار باعث پیوند او با عبد‌الله بقا و فکر آتش‌سوزی سینما می‌شود او را از کابوس می‌رهاند. تکبعلی با مشعلی روشن کنار عروسک سیاه می‌ایستد.

«جنایت بی‌دقت» از آن فیلم‌هایی است که پر از نشانه برای تاویل است اما تماشاگر محکوم به گره‌گشایی از نمادها نیست. در کتابی که تکبعلی در گذشته می‌خواند آمده: «من تنها تعریف می‌کنم. این شمایید که قضاوت می‌کنید.» این همان کاری است که مکری در فیلم «جنایت بی‌دقت» انجام می‌دهد. روایتی جسورانه، شوخ‌طبعانه، مبدعانه که فرم محبوبش را به کمال می‌رساند.

شناسنامه‌ی فیلم جنایت بی‌دقت

کارگردان: شهرام مکری
نویسندگان: نسیم احمدپور، شهرام مکری
فیلمبرداری: علیرضا برازنده
بازیگران: بابک کریمی، سیاوش چراغی‌پور، ابوالفضل کاهانی
موسیقی: احسان صدیق
خلاصه داستان: حسین تکبعلی‌زاده در زمان حال به موزه‌ی سینما می‌رود تا از مردی به نام عبدالله بقا قرص‌های اعصابش را بگیرد. او بیماری آتش‌افروزی دارد. عبدالله بقا او را پیش فرج در زمان گذشته می‌فرستد که تصمیم دارند با یدالله سینمایی آتش بزنند. در زمان حال فیلمی به نام «جنایت بی‌دقت» در سینما پخش می‌شود که در آن فیلم کنار چشمه‌ای قرار است «گوزن‌ها» را نمایش بدهند.
امتیاز نویسنده: سه و نیم از ۵

نقد فیلم جنایت‌ بی‌دقت دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. آتنا

    یکی از نقدهای خیلی خوب بود در مورد این

    فیلم واقعااا

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه