۱۳ فیلم دنی بویل از بدترین تا بهترین

۱۲ آبان ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
فیلم های دنی بویل

دنی بویل که کارنامه‌ی سینمایی‌اش از اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ شروع می‌شود، به یکی از مشهورترین و قابل اطمینان‌ترین فیلمسازان نسل خودش تبدیل شده است. او در موفق‌ترین فیلم‌هایش خیلی خوب موفق می‌شود یک لایه‌ی احساسی عالی ایجاد کند و همچون یک گیتار کوک شده، احساسات مخاطب را به هیجان دربیاورد. ولی بویل کارنامه‌ی بسیار متنوعی دارد. نکته‌ی شگفت‌انگیز درباره‌ی کارنامه‌ی سینمایی بویل این است که وقتی آثار او را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که فاصله‌ی زیادی بین بدترین و بهترین فیلم‌های او وجود ندارد. راستش را بخواهید، تمام‌شان آثار خوبی هستند!

وقتی فیلم‌های بویل را بررسی می‌کنیم، دیگر بحث سر این نیست که آیا کیفیت خوبی دارند یا ضعیف هستند، بحث این است که این فیلم‌ها چقدر موفق شده‌اند مخاطبان خاص خود را پیدا کنند. درست است که هرکسی نمی‌تواند با سبک کارگردانی دنی بویل ارتباط برقرار کند، ولی خود بویل هم کلی ماجراجو است و در گونه‌های سینمایی متنوع زیادی کار کرده است. او را می‌توان از معدود کارگردان‌های عصر حاضر در نظر گرفت که هیچ اثر افتضاحی در کارنامه‌ی خود ندارد. دیگر مقدمه کافی است، بهتر است به سراغ بررسی کارنامه‌ی سینمایی بویل، از بدترین تا بهترین برویم.

۱۳. خلسه (Trance)

خلسه

  • نویسنده: جو آهرن، جان هاج
  • بازیگران: جیمز مک‌آووی، ونسان کسل، روزاریو داوسن
  • سال: ۲۰۱۳

از زاویه دید خلاقانه نگاه کنیم، «خلسه» بازگشتی بود به سبک فیلمسازی آشنای دنی بویل. این پنجمین همکاری بین دنی بویل و جان هاج نویسنده بود، هاج قبلا در آثار ابتدایی بویل با او همکاری کرده بود و در «خلسه» هم همراه با جو آهرن، روی فیلمنامه کار کرد.

فیلم داستان یک دلال هنری با بازی جیمز مک‌آووی است که پایش به یک سرقت عظیم باز می‌شود. او که حسابی قرض بالا آورده است، به یک گروه از سارقان کمک می‌کند که یک اثر هنری باارزش را بدزدند. و همان‌طور که انتظار داریم، داستان مطابق انتظار پیش نمی‌رود.

در فیلم، هیپنوتیزم نقش زیادی در داستان ایفا می‌کند، و همچنان که «خلسه» پیش می‌رود، دیگر مرز بین واقعیت و رویا برایمان کم‌رنگ می‌شود. «خلسه» شبیه تریلرهای روانشناسی خیال‌انگیزی به نظر می‌رسد که در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ زیاد ساخته می‌شدند و طرفدار هم زیاد داشتند. شاید ایراد فیلم این است که چند سال دیرتر اکران شده است، زمانی که این زیرگونه‌ی سینمایی دیگر آن محبوبیت سابق را ندارد.

۱۲. میلیون‌ها (Millions)

میلیون‌ها

  • نویسنده: فرانک کوترل بویس
  • بازیگران: الکس اتل، لوئیس مک‌گیبن، جیمز نسبیت، دیزی داناوان
  • سال: ۲۰۰۴

در کارنامه‌ی دنی بویل می‌توانیم فیلم‌هایی پیدا کنیم که نگاه شاد و خوش عجیبی دارند، ولی «میلیون‌ها» شاید تنها فیلم او باشد که اصلا با هدف ساخت یک فیلم خانوادگی، تولید شده است. فیلم داستان یک پسر نوجوان است که مادرش را از دست داده و همچنان در شوک به سر می‌برد، و یک‌بار که مشغول بازی در خطوط راه‌آهن نزدیک خانه‌شان است، یک کیف پر از پول پیدا می‌کند. او نمی‌داند با پول چه‌کار باید بکند. در حالی که برادر بزرگ‌ترش می‌خواهد تمام پول‌ها را برای خودش خرج ‌کند، قهرمان داستان تصمیم می‌گیرد که آن را به خیریه بدهد.

برگ برنده‌ی «میلیون‌ها» بازی‌های طبیعی الکس اتل و لوئیس مک‌گیبن است، آن‌ها بیشتر شبیه دو کودک به نظر می‌رسند تا بازیگرانی در یک فیلم حرفه‌ای. داستان فیلم اگرچه سرحال‌آور است، ولی شما را زده نمی‌کند، چون خیلی خوب موفق می‌شود شخصیت و غرابت خاص خود را حفظ کند و وارد افراط و تفریط نشود. «میلیون‌ها» در گونه‌ی سینمایی به سر می‌برد که دنی بویل باید بیشتر از این‌ها به آن سر بزند، معلوم است که او کلی از این لحن مثبت و گرمابخش لذت می‌برد.

۱۱. ۱۲۷ ساعت (۱۲۷ Hours)

۱۲۷ ساعت

  • نویسنده: دنی بویل، سایمن بوفوی
  • بازیگران: جیمز فرانکو، کیت مارا، آمبر تامبلین، کلیمانس پوزی
  • سال: ۲۰۱۰

کم پیش می‌آید که دنی بویل به سراغ فیلم‌های «بر اساس واقعیت» برود. می‌توان گفت «۱۲۷ ساعت» تنها فیلم او در این زمینه است. فیلم داستان یک کوهنورد پرشور به نام آرون رالستن (جیمز فرانکو) است که بین یک تخته سنگ و دیوار سنگی گیر افتاده است، دستش زیر سنگ گیر کرده است، و حیاتش هر لحظه بیش از پیش در معرض خطر قرار می‌گیرد. او در لحظه‌های آخر گزینه‌های خود را بررسی می‌کند و متوجه می‌شود تنها دو راه پیش روی خود دارد: یا دست خود را قطع کند و زنده بماند و این داستان هولناک را برای دیگران تعریف کند، یا همان‌جا بماند و به آرامی از گرسنگی بمیرد.

داستان آرون در سال ۲۰۰۳ مورد توجه زیادی قرار گرفت. «۱۲۷ ساعت» بر اساس کتاب خاطراتی ساخته شده است که او بعدا درباه‌ی آن ماجرا منتشر کرد. با وجود بعضی از صحنه‌های خشن (صحنه‌ی قطع دست حیرت‌انگیز و تاثیرگذار است، گزارش شده بود که عده‌ای از تماشاگران در اولین اکران فیلم، با دیدن این صحنه از حال رفته بودند)، «۱۲۷ ساعت» مورد توجه زیادی قرار گرفت و نامزد شش جایزه‌ی اسکار، از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جیمز فرانکو شد.

۱۰ استیو جابز (Steve Jobs)

استیو جابز

  • نویسنده: آرون سورکین
  • بازیگران: مایکل فاسبندر، ست روگن، کیت وینسلت، جف دانیلز
  • سال: ۲۰۱۵

دنی بویل هرازگاهی برای فیلمنامه‌های خود از داستان‌های واقعی الهام می‌گیرد، ولی «استیو جابز» را می‌توان اولین فیلم زندگی‌نامه‌ای او در نظر گرفت (درست است، «۱۲۷ ساعت» هم زندگی‌نامه‌ای بود، ولی در آن فیلم بیشتر با وضعیت جهنمی آرون رالستن سروکار داشتیم تا خود او به عنوان یک شخصیت). بویل این‌جا به سراغ زندگی حیرت‌انگیز و پرحاشیه‌ی استیو جابز رفته است، هم‌بنیان‌گذار و مغز متفکر پشت شرکت اپل که در سال ۲۰۱۱ در اثر سرطان از دنیا رفت.

اگرچه فیلم بعضی وقت‌ها معمولی می‌شود و گاهی وقت‌ها هم خسته‌مان می‌کند، ولی به لطف بازی‌های درخشان مایکل فاسبندر در نقش جابز، و کیت وینسلت در نقش جوانا هافمن، مدیر بازاریابی اپل، سرپا می‌ماند. هر دو بازیگر به خاطر این فیلم نامزد جایزه‌ی اسکار شدند. با این وجود، «استیو جابز» به خاطر اشتباهات تاریخی مورد انتقاد قرار گرفت و از نظر فروش هم خوب عمل نکرد. ولی در مقایسه با «جابز»، دیگر فیلم زندگی‌نامه‌ای استیو جابز که دو سال پیشتر با بازی اشتون کوچر اکران شد، قوی‌تر عمل کرد و فیلم بهتری بود.

۹. آفتاب (Sunshine)

آفتاب

  • نویسنده: الکس گارلند
  • بازیگران: کیلین مورفی، کریس ایوانز، رز بیرن، میشل یئو
  • سال: ۲۰۰۷

روی کاغذ، «آفتاب» فیلم امیدوار کننده‌ای به نظر می‌رسد و تیم بازیگران فوق‌العاده‌ای دارد: کیلین مورفی و کریس ایوانز و رز بیرن و … . می‌گویند دنی بویل هنگام ساخت این فیلم خیلی تحت تاثیر فیلم‌های فضایی کلاسیکی چون «۲۰۰۱: ادیسه‌ی فضایی»، «بیگانه» و «سولاریس» قرار داشته است. با چنین منابع الهامی قاعدتا باید با یکی از بهترین فیلم‌های این گونه مواجه می‌شدیم.

ولی بنا به دلایل مختلف، «آفتاب» با وجود این‌‌که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، نتوانست با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. آن را همیشه به عنوان یکی از مثال‌های مهم شکست در گیشه در نظر می‌گیرند. شاید روایت یک تریلر فضایی روانشناختی درباره‌ی چند فضانورد که ماموریت دارند مانع خاموشی خورشید شوند، برای فیلم‌بین‌های آن زمان به اندازه‌ی کافی متقاعد کننده نبوده است. بعد از اکران «آفتاب» و شکست تجاری‌اش، بویل قول داد که دیگر سراغ داستان‌های علمی‌تخیلی نرود، و چهارده سال است سر قول خود مانده.

۸. ساحل (The Beach)

ساحل

  • نویسنده: جان هاج
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، ویرجینی لدوین، تیلدا سوئینتن، گیوم کنه
  • سال: ۲۰۰۰

«ساحل» یکی از قدرنادیده‌ترین فیلم‌های لئونادو دی‌کاپریو است، طوری با آن رفتار می‌کنند انگار یک فیلم فاجعه است، ولی اصلا این‌طور نیست، البته باید پذیرفت که شاهکار هم نیست. ولی باید بپذیریم که «ساحل» بیشتر از همه از انتظارات اشتباه مخاطبان ضربه خورد. در اوخر دهه‌ی ۱۹۹۰ دنی بویل به یک فیلمساز مستقل تحسین شده تبدیل شده بود. دی‌کاپریو هم بعد از «تایتانیک» و «رومئو + ژولیت» یکی از محبوب‌ترین بازیگران جوان تاریخ سینما شده بود. تصور این‌بود که طرفداران سینه‌چاک دی‌کاپریو برای «ساحل» هم به سینما می‌روند تا بازیگر محبوب خود را ببینند و به این ترتیب، کلی پول به جیب فیلم بریزند.

ولی «ساحل» آن فیلمی نبود که طرفداران دی‌کاپریو، یا هر مخاطب دیگری انتظار داشت. فیلم حتی به خاطر آسیب رساندن به ساحل فیلم که در تایلند قرار دارد، در فرآیند تولید هم حاشیه داشت و شرکت فاکس قرن بیستم مجبور شد وارد یک بحث حقوقی طولانی و طاقت‌فرسا شود. همه‌ی این‌ها باعث شد «ساحل» همیشه خاطره‌ی بدی در ذهن فیلم‌بین‌ها داشته باشد. ولی واقعا آن‌قدرها فیلم بدی نیست. فیلمبرداری فیلم عالی است. و لئو حتی با وجود این‌که در بهترین نقش خودش نیست، باز هم جذاب و تماشایی جلوی دوربین ظاهر می‌شود. شاید وقتش رسیده یک فرصت ارزیابی دوباره به «ساحل» بدهیم؟

۷. رگ‌یابی تی۲ (T2 Trainspotting)

رگیابی ۲

  • نویسنده: جان هاج
  • بازیگران: یوان مک‌گرگور، ایوان برمنر، جانی لی میلر، رابرت کارلایل، کلی مک‌دونالد
  • سال: ۲۰۱۷

چه می‌شود اگر دوباره به سراغ گروهی از شخصیت‌های سالخورده‌تر بروید که زمانی نماد مواد مخدر و هنجارشکنی و سرکشی‌های دوران جوانی بوده‌اند؟ شبیه دورهمی‌های افسرده کننده همکلاسی‌های دوران دبیرستان است، وقتی می‌بینی آن همه آدم باحال و جذاب به چند حسابدار بهداشتی و کت‌وشلواری تبدیل شده‌اند. «رگ‌یابی تی۲» هم ۲۱ سال بعد از اکران فیلم اول، بازیگران آن را در قسمت دوم دوباره گرد هم آورده است، آن هم بازیگرانی که همه در دهه‌ی ۴۰ زندگی‌شان هستند. باید دید آن‌ها آن‌طور که رنتون در آن تک‌گویی مشهور قسمت اول می‌گفت، زندگی را انتخاب کرده‌اند، یا خودشان را تلف کرده‌اند؟

«رگ‌یابی تی‌۲» هم افسردگی ناشی از نگاه به گذشته در دوران میانسالی را دارد، و هم آن شور و انرژی «رگ‌یابی» را که باعث شد فیلم‌بین‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ حسابی با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم هر مشکلی هم داشته باشد، صرف دیدن این بازیگران در نقش‌هایی که باعث شهرت‌شان شد، خودش یک لذت مضاعف است، آن هم بازیگرانی که بیشترشان دیگر ستاره‌های مطرحی شده‌اند.

۶. دیروز (Yesterday)

دیروز

  • نویسنده: ریچارد کرتیس
  • بازیگران: هیمیش پیتل، لیلی جیمز، اد شیرن، آنا دآرماس
  • سال: ۲۰۱۹

داستان «دیروز» می‌تواند کابوس هر آهنگ‌دوست کلاسیک‌بازی باشد: چه می‌شد اگر گروه بیتلز اصلا وجود خارجی نداشتند؟ آیا اگر سنگ محک مهمی مثل گروه بیتلز نداشتیم، باز هم موسیقی مدرن را این‌قدر راحت مسخره می‌کردیم؟

«دیروز» اگر آن نگاه پرستش گونه‌اش به گروه بیتلز را کنار بگذاریم، خیلی خوب موفق می‌شود به یک فیلم شیرین و دوست داشتنی تبدیل شود. یک نوازنده بیچاره (هیمیش پیتل) بعد از تصادف با یک موتورسوار به کما می‌رود، وقتی به هوش می‌آید متوجه می‌شود دنیا همان است، فقط یک تغییر کوچک صورت گرفته است: کسی تا حالا اسم بیتلز را نشنیده است. در اصل به نظر می‌آید اصلا چیزی به نام بیتلز وجود خارجی ندارد. ولی آهنگ‌های این گروه هنوز در مغز این نوازنده می‌چرخد. همین باعث بروز یک معمای اخلاقی جالب در ذهن او می‌شود: اگر او این آهنگ‌ها را به اسم خودش پخش می‌کرد، آیا این هم دزدی حساب می‌شد؟

«دیروز» احساسی‌ترین فیلم دنی بویل است. شاید مخاطبان بدبین خیلی از این همه احساسی‌بازی خوششان نیاید، ولی باید قبول کرد که با یک فیلم مخاطب‌پسند طرف هستیم.

۵. ۲۸ روز بعد

۲۸ روز بعد

  • نویسنده: الکس گارلند
  • بازیگران: کیلین مورفی، نائومی هریس، برندن گلیسن
  • سال: ۲۰۰۲

دنی بویل در کارنامه‌ی سینمایی خود خیلی کم به سراغ فیلم ترسناک رفته است. به همین دلیل این‌که او در فیلم «۲۸ روز بعد» به سراغ یک داستان زامبی‌محور رفت، باعث غافلگیری خیلی‌ها شد. فیلم داستان یک مرد جوان با بازی کیلین مورفی است که وقتی از کما بیدار می‌شود، خود را در یک جهان پساآخرالزمانی می‌بیند که در آن، یک ویروس کاملا مسری بخش عمده‌ای از جامعه انگلیس را آلوده کرده است و تمام قربانیان آن به زامبی‌هایی خون‌ریز تبدیل می‌شوند. نکته‌ی جالب این است که بویل برای دومین بار، از کما برای معرفی شخصیتی استفاده می‌کند که بد از به هوش آمدن، خود را در یک دنیای متفاوت می‌بیند.

«۲۸ روز بعد» یک فیلم ترسناک با چاشنی احساسات است. بازمانده‌های این ویروس کشنده هم برای بقا تلاش می‌کنند و هم به بقایای آن جامعه‌ی متمدن پیشین چنگ زده‌اند. یکی از دلایل اصلی هراسناک بودن فیلم این است که واقع‌گرایی فوق‌العاده‌ای دارد، داستان و روند آن به حدی طبیعی است که ما به راحتی می‌توانیم آن را در دنیای خود مجسم کنیم.

۴. یک زندگی کمتر معمولی (A Life Less Ordinary)

یک زندگی کمتر معمولی

  • نویسنده: جان هاج
  • بازیگران: یوا مک‌گرگور، کامرون دیاز، هالی هانتر
  • سال: ۱۹۹۷

این واقعیت تلخ را باید اعلام کنیم: وقتی «یک زندگی کمتر معمولی» اکران شد، هیچ‌کس استقبالی از حال‌وهوای متمایز آن نکرد. الان که فیلم را ببینید متوجه می‌شوید عجب اثر جسورانه و نامتعارفی است، و قطعا تعجب می‌کنید که این فیلم چرا هیچ‌وقت آن‌طور که باید دیده نشد.

یوان مگ‌گرگور در نقش یک مستخدم موقت ظاهر می‌شود که همیشه در خیال دزدیدن دختر لوس رئیس با بازی کامرون دیاز است. او واقعا قصد انجام این کار را ندارد، ولی متاسفانه دقیقا همین ماجرا رخ می‌دهد. ولی این تمام ماجرا نیست. هالی هانتر و دلروی لیندو در نقش دو فرشته‌ای ظاهر می‌شوند که می‌خواهند این‌دو را عاشق هم کنند. خودتان بگویید یک فیلم با چنین داستان جالبی، چطور نباید یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما باشد؟

«یک زندگی کمتر معمولی» چنان طنز سیاهی دارد که به سختی می‌شود عاشق آن نشد. فیلم پر از صحنه‌های جالب است. مک‌گرگور هم سال‌ها پیش از فیلم «مولن روژ»، مهارت خود در موسیقی را به رخ می‌کشد.

۳. میلیونر زاغه‌نشین (Slumdog Millionaire)

میلیونر زاغه‌نشین

  • نویسنده: سایمون بوفوی
  • بازیگران: دو پاتل، فریدا پینتو، عرفان خان، آنیل کاپور
  • سال: ۲۰۰۸

موفقیت «میلیونر زاغه‌نشین» خیلی دیر شروع شد و کسی انتظارش را نداشت. فیلم که بر اساس رمان «پرسش و پاسخ» از ویکاس سواروپ ساخته شده، داستان زندگی جمال (دو پاتل در اولین نقش مهم خودش) است، او که در مسابقه‌ی پرسش و پاسخ «چه کسی می‌خواهد میلیونر شود؟» شرکت کرده، لابه‌لای این پرسش‌ها داستان زندگی خود را مرور می‌کند. او خیلی راحت پاسخ سوالات را می‌دهد و مرتب به رده‌های بالاتر مسابقه می‌رسد. معلومات او از نه از طریق تحصیل و سواد، بلکه از دل زندگی پرمشقتش به دست آمده که در خیابان‌های فقیر هند گذشته است.

زندگی جمال پر از رنج، ترس و خشم است. او ابتدا پسری زاغه‌نشین در بمبئی است، از مادرش جدا می‌شود و با تمام وجود تلاش می‌کند که از گروه‌های فرصت طلبی بگریزد که به دنبال سوءاستفاده از او هستند. با وجود این‌ها، یک بارقه‌ی امید هست که در قالب دختری به نام لاتیکا (فریدا پینتو) خودش را به او می‌نمایاند. جمال از دوران بچگی با لاتیکا آشنا می‌شود و از همان زمان تا دوران بزرگسالی، دل به او می‌بازد.

با یک داستان گرم و گیرا طرف هستیم که موفق شد قلب مخاطبانی از سراسر جهان را برباید، هشت جایزه‌ی اسکار، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی هم دریافت کرد.

۲. قبر کم‌عمق (Shallow Grave)

قبر کم‌عمق

  • نویسنده: جان هاج
  • بازیگران: کری فاکس، کریستوفر اکلستون، یوان مک‌گرگور، کیت آلن
  • سال: ۱۹۹۴

«قبر کم‌عمق» اولین فیلم دنی بویل به حساب می‌آید، و باید اعتراف کرد که از نظر میزان جسارت، او هیچ‌وقت دیگر به چنین سطحی نرسید. فیلم داستان سه هم‌اتاقی با بازی یوان مک‌گرگور، کریستوفر اکلستون و کری فاکس است که دنبال یک هم‌اتاقی جدید می‌گردند. آن‌ها در نهایت موفق می‌شوند، ولی هم‌اتاقی جدید به شکل غیرمنتظره‌ای می‌میرد و یک کیف پر از پول از او به جا می‌ماند. همین باعث می‌شود داستان زندگی آن‌ها به سطوح پیچیده‌ای برسد. با پول باید چه‌کار کنند؟ یا شاید سوال مهم‌تر این است که با جسد باید چه‌کار کنند؟

«قبر کم‌عمق» از جنس کمدی‌های خیلی تاریکی است که در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ خیلی محبوب بودند، کارنامه‌ی سینمایی دنی بویل هم با این فیلم شروع شده است. بویل به لطف شایستگی‌های این فیلم موفق شد وارد سینمای انگلیس شود. اکلستون و مک‌گرگور، دو بازیگر اصلی این فیلم هم به همین ترتیب به ستاره‌های مشهوری تبدیل شدند، و بعدها دوباره با بویل همکاری کردند.

۱. رگ‌یابی (Trainspotting)

رگیابی

  • نویسنده: جان هاج
  • بازیگران: یوان مک‌گرگور، ایوان برمنر، جانی لی میلر، رابرت کارلایل، کلی مک‌دونالد
  • سال: ۱۹۹۶

دنی بویل با «قبر کم‌عمق» وارد سینما شد، ولی با «رگ‌یابی» بود که به یک کارگردان مطرح در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ و اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ تبدیل شد. فیلم داستان گروهی جوان بی‌ارزش و فرومایه در شهر ادینبرو است. تیم فوق‌العاده‌ی بازیگران اصلی فیلم بعدها به ستاره‌های مشهوری تبدیل شدند. «رگ‌یابی» فیلمی جسورانه، نوآورانه و حتی از نظر نحوه‌ی نمایش زندگی این افراد، عجیب و نامتعارف است.

نوعی شور و انرژی در جای‌جای فیلم دیده می‌شود. انرژی جاری در فیلم نه تنها نقطه‌ی مقابل سبک فیلمسازی سنتی آن دوران است، بلکه حتی در نقطه مقابل جامعه سنتی آن روزگار هم قرار می‌گیرد. رنتون (یوان مک‌گرگور) یک تک‌گویی مشهور در همان ابتدای فیلم دارد که در آن، به شکلی موجز از از زندگی طبقه‌ی متوسط خسته‌کننده سرمایه‌داری که پیش پایش قرار گرفته اعلام انزجار می‌کند، او معتقد است چنین هستی تنها سوهان روح خواهد بود.

با این‌حال، وقتی بر سر دوراهی قرار می‌گیرید که چنان سبک زندگی در یک سو، و یک زندگی سرشار از اعتیاد و خلسه و پوچی بی‌رحمانه‌ی همراه با آن در سوی دیگر قرار دارد، انتخاب کار راحتی نخواهد بود. «رگ‌یابی» یک نقطه‌ی عطف در تاریخ سینمای بریتانیا بود، و می‌توان آن را شاهکار دنی بویل در نظر گرفت.

منبع: Slashfilm

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه