چرا دنیای سینمایی دی‌سی شکست خورد؟

۱۴ بهمن ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۷ دقیقه
دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی

دنیای سینمایی دی‌سی -یا همان دنیای توسعه‌یافته دی‌سی- (DCEU) با فرازونشیب‌های فراوان و پشت سر گذاشتن روزهای تاریک، سرانجام به پایان رسید تا یک آغاز دوباره داشته باشد. فصل جدید دی‌سی با «سوپرمن: میراث» به کارگردانی جیمز گان آغاز خواهد شد و قرار است ساختار منجسم‌تری داشته باشد و سریال‌های تلویزیونی و بازی‌های ویدیویی را هم شامل شود. دنیای پیشین اما با «مرد پولادین» (۲۰۱۳) آغاز شد و با شکست تجاری چند فیلم ناامیدکننده ادامه پیدا کرد و در نهایت پس از یک دهه، با «آکوامن و پادشاهی گمشده» به ایستگاه پایانی رسید. در این مقاله دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی را بررسی خواهیم کرد.

بررسی دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی؛ چه اتفاقی رخ داد؟

تعدادی از محبوب‌ترین ابرقهرمانان تاریخ از کمیک‌های دی‌سی متولد شده‌اند و از آنجایی که ژانر ابرقهرمانی، پرطرفدارترین ژانر سال‌های اخیر بوده است، به نظر می‌رسید که شرایط برای به موفقیت رسیدن فیلم‌های ابرقهرمانی دی‌سی مهیا باشد. این مجموعه چند نقطه‌ی اوج داشت، «زن شگفت‌انگیز» (۲۰۱۷) و «شزم!» (۲۰۱۹) که بازخوردهای مثبتی دریافت کردند و «آکوامن» (۲۰۱۸) که به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ دی‌سی تبدیل شد. این مجموعه چند بار سقوط را هم تجربه کرد، خصوصا با «جوخه انتحار» (۲۰۱۶) و «بلک آدم» (۲۰۲۲) که هر دو ناامیدکننده ظاهر شدند. دنیای سینمایی دی‌سی اما فارغ از روزهای خوب و بدش، هرگز نتوانست به یک رقیب جدی برای دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. با اکران «آکوامن و پادشاهی گمشده» و بسته شدن پرونده‌ی دنیای توسعه‌یافته دی‌سی و پیش از آنکه دنیای جدید آن‌ها رسما آغاز شود، حالا شاید بهترین زمان باشد که از دلایل شکست دنیای سینمایی پیشین دی‌سی صحبت کنیم.

۱. شتاب‌زدگی در رقابت با مارول؛ دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی

یکی از اولین اشتباهات استودیوی برادران وارنر این بود که می‌خواست دنیای توسعه‌یافته دی‌سی سریعا به یک رقیب جدی برای دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. هنگامی که «مرد پولادین» اکران شد و دی‌سی خبر از اکران «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» در سال ۲۰۱۳ داد، از آغاز دنیای سینمایی مارول پنج سال گذشته بود و آن‌ها هفت فیلم قابل‌قبول را روی پرده فرستاده بودند. چهار سال زمان برد تا مارول شرایط را برای اکران «انتقام‌جویان» (۲۰۱۲) مهیا کند و آن‌ها با تعدادی فیلم مستقل، ابرقهرمانان و شرورهای مجموعه را به آرامی معرفی کرده بودند. دی‌سی اما می‌خواست مسیر صد ساله را یک شبه طی کند، بنابراین پس از «مرد پولادین»، چند شخصیت مهم خود را با «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» -و البته به بدترین شکل- گردهم آورد، آن‌هم بدون اینکه بستر برای یک دنیای سینمایی قابل‌ قبول آماده شده باشد.

زک اسنایدر ادعا کرده بود که «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» برداشتی ساختارشکن از دو قهرمان نمادین و مشهور دنیای کمیک‌ها و سینما (بتمن و سوپرمن) ارائه خواهد داد. او پُربیراه نمی‌گفت،فیلم به معنای واقعی کلمه، رویکرد متفاوتی به این دو شخصیت داشت اما مطابق انتظار، این برداشت نامتعارف بازخوردهای ضدونقیضی دریافت کرد. بعضی از طرفداران، برداشت زک اسنایدر از این دو ابرقهرمان را تحسین کردند و بعضی دیگر آن را غیرمنطقی و حتی ضعیف دانستند. با این حال، بسیاری از طرفداران هیجان‌زده بودند تا تقابل بتمن و سوپرمن را برای نخستین بار روی پرده تماشا کنند. فیلم اما متاسفانه شبیه تبلیغات، اسمش یا حتی وعده‌هایش نبود، به مسیر متفاوتی رفت و اکثر طرفداران به خواسته‌های خود نرسیدند.

هنگامی که «لیگ عدالت» (۲۰۱۷) منتشر شد، تنها دو عضو گروه در فیلم‌های مستقل به سینمادوستان معرفی شده بودند: سوپرمن و زن شگفت‌انگیز، بتمن هم یکی از چهره‌های اصلی «طلوع عدالت» و فرعی «جوخه انتحار» بود اما حضورش در این دو اثر سینمایی به اندازه‌ای موثر نبود که طرفداران را هیجان‌زده کند. این بدین معنا بود که «لیگ عدالت» نه تنها باید مهم‌ترین فیلم مجموعه باشد، بلکه باید سه ابرقهرمان جدید (آکوامن، فلش و سایبورگ) را هم در کانون توجه قرار دهد. با اینکه آثاری همچون «مردان ایکس» یا «نگهبانان کهکشان» ثابت کرده‌اند که تک‌تک ابرقهرمانان نباید یک فیلم مستقل داشته باشند تا مخاطبان با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، اما بزرگترین فیلم دنیای سینمایی دی‌سی، دغدغه‌های دیگری هم داشت (آماده کردن شرایط برای آینده) و نمی‌توانست زمان زیادی را صرف شخصیت‌هایش کند.

«لیگ عدالت» از آن فیلم‌های بزرگی بود که «باید» در گیشه موفق می‌شد؛ اثر پرسروصدا و پرخرجی که در آن، سوپرمن، زن شگفت‌انگیز، بتمن، فلش و آکوامن حضور دارند، چگونه می‌تواند به شکست تبدیل شود؟ همه‌چیز ابتدا امیدوارکننده پیش رفت اما اواسط فیلمبرداری پروژه، زک اسنایدر و همسرش به دلیل یک تراژدی خانوادگی (خودکشی و مرگ دخترشان) مجبور شدند از پروژه کنار بروند. سپس جاس ویدون که «انتقام‌جویان» (۲۰۱۲) و دنباله‌ی آن را ساخته بود، استخدام شد تا فیلم را تکمیل کند. او که ظاهرا علاقه‌ای به برداشت اسنایدر از لیگ عدالت نداشت، بسیاری از بخش‌های فیلم را تغییر داد و بخش‌های دیگر را هم دوباره فیلمبرداری کرد. نتیجه‌ی نهایی یک افتضاح بزرگ بود که نه‌تنها نقدهای منفی متعددی دریافت کرد بلکه در گیشه هم شکست خورد و حدود ۶۰ میلیون دلار به دی‌سی ضرر زد.

فیلم اگرچه نام زک اسنایدر را در مقام کارگردان داشت اما در واقع محصول دخالت‌های استودیو و جاس ویدون بود و اسنایدر حتی نسخه‌ای که در سینماها به نمایش درآمد را یک بار ندیده بود. فیلم از همان لحظه‌ی اول، تیر خلاص را به سوپرمن می‌زند، یعنی جایی‌ که ویدیوی کوتاهی از سوپرمن را تماشا می‌کنیم. از آنجایی که هنری کویل به سراغ پروژه‌ی بعدی‌اش یعنی «مأموریت: غیرممکن – فال‌اوت» رفته و برای این نقش سبیل گذاشته بود، وقتی که استودیوی برادران وارنر از او خواست تا برای فیلمبرداری دوباره‌ی چند سکانس لیگ عدالت بازگردد، او سبیل خود را نتراشید تا آن‌ها مجبور شوند از جلوه‌های ویژه استفاده و آن را به‌ صورت دیجیتالی حذف کنند.

تلاش‌ها جواب نداد و البته تلاش‌های دی‌سی برای اینکه فیلم در مقایسه با «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» بازخوردهای مثبت‌تری دریافت کند هم جواب نداد (آن‌ها فیلم را به اثری رنگارنگ و چیزی شبیه به «انتقام‌جویان» تبدیل کرده بودند). اگر همه‌چیز طبق برنامه پیش می‌رفت و زک اسنایدر فیلم مورد نظر خودش را تولید می‌کرد، شاید شرایط بهبود پیدا می‌کرد اما نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمی‌شد: دی‌سی برای رقابت با مارول عجله کرد و با یک فیلم، چندین خط داستانی مختلف را به دنیای سینمایی‌اش اضافه کرد که هر کدام می‌توانستند یک فیلم مستقل باشند. برداشت آن‌ها از کمیک «مرگ سوپرمن» ناکارآمد بود و رویکرد آن‌ها به بتمن هم موفقیت‌آمیز نبود، زیرا به این شخصیت فرصت کافی اعطا نشد. شتاب‌زدگی نه تنها آن‌ها را به مارول نزدیک نکرد، بلکه باعث شد طرفداران هم دیگر به دی‌سی اعتماد نکنند و به آینده‌ی آن امیدی نداشته باشند. دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی اما تنها به همین خلاصه نمی‌شود.

تابلو بوم طرح لیگ عدالت کد AR6590

۲. تصمیم‌گیری‌های اشتباه در ابتدای مسیر

سوپرمن

یکی از دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی به همان روزهای اول تولد آن با «مرد پولادین» برمی‌گردد. استودیوی برادران وارنر از کریستوفر نولان و دیوید گویر کمک گرفت تا اقتباس سینمایی جدید سوپرمن را تولید کند؛ آن‌ها پیش از این، با سه‌گانه‌ی «شوالیه تاریکی» یکی از بهترین برداشت‌ها از بتمن را ارائه داده‌ بودند. و با اینکه آغاز یک جهان سینمایی با سوپرمن، آن‌هم یک نسخه‌ی جدی‌تر و سیاه‌تر از او اتفاق خوشایندی به حساب می‌آمد اما سوپرمن و بتمن از هر نظر، شخصیت‌های متفاوتی هستند و چون نوع نگاه نولان و گویر -به بتمن- جواب داده بود، به این معنا نبود که همان نوع نگاه نسبت به سوپرمن هم جواب می‌دهد.

آن‌ها در قدم بعدی، دومین اشتباه بزرگ خود را با استخدام زک اسنایدر مرتکب شدند. در نگاه اول، اسنایدر گزینه‌ی ایده‌آلی به حساب می‌آمد، او در آن برهه چند فیلم اکشن خوش‌ساخت در کارنامه داشت و در مصاحبه‌هایش هم بارها از علاقه‌ی شدید خود به سوپرمن سخن گفته بود. دلایل استخدام اسنایدر البته کاملا مشخص بود، او به عنوان یک فیلمساز خوش‌آتیه در ژانر اکشن شناخته می‌شد و دی‌سی هم می‌خواست انتقادات به «بازگشت سوپرمن» (۲۰۰۶) را با یک اثر ابرقهرمانی اکشن پاسخ دهد؛ آن اثر سینمایی اگرچه مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما طرفداران از آن استقبال نکردند و بزرگترین انتقاد آن‌ها این بود که سکانس‌های اکشن زیادی ندارد و هیجان‌انگیز نیست. و طبق سنت همیشگی استودیوی برادران وارنر، آن‌ها افراط‌گری کردند و با «مرد پولادین» یک فیلم بیش از حد اکشن ساختند، و به جای رفع مشکلات اصلی، به حاشیه رفتند.

بعضی‌ها ادعا می‌کنند که «مرد پولادین» یک فیلم ابرقهرمانی «نولان‌گونه» است، دی‌سی هم حداقل در آن برهه چنین هدفی را دنبال می‌کرد اما مشکل این بود که زک اسنایدر توانایی ساخت چنین فیلمی را ندارد، او می‌تواند آثار رنگارنگ و اکشن بسازد اما توانایی تولید یک فیلم جدی بزرگسالانه را ندارد (حتی «واچمن» که از آثار نسبتا خوب اوست، به این دلیل جدی و بزرگسالانه است که می‌خواهد کپی برابر اصلِ کمیک آلن مور باشد). با وجود این، «مرد پولادین» قابل قبول بود، اگرچه احتمالا آن اثر دلخواه اسنایدر محسوب نمی‌شد. او با «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» سرانجام آزادی داشت تا فیلم دلخواه خود را بسازد اما این مجموعه از همان لحظه‌ای که سوپرمن گردنِ ژنرال زاد را شکست، به دردسر افتاده بود و واضح بود که به مسیر درستی نمی‌رود؛ از همین لحظات بود که طرفداران حس دوگانه‌ای به این دنیای سینمایی پیدا کردند و اکثر مخاطبان بر این باور بودند که اگر قرار است دی‌سی در مقابل دنیای سینمایی مارول شانسی داشته باشد، زک اسنایدر، آن منجی و عنصر نجات‌بخشی نیست که بتواند این کار را انجام دهد.

۳. عدم ثبات در اکران

آکوامن

یکی از دلایل موفقیت دنیای سینمایی مارول، ثبات آن‌ها در اکران فیلم‌های مجموعه بود، چیزی که دنیای سینمایی دی‌سی همواره در آن ضعف داشته است. به جز سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ (که سینما تحت‌تاثیر همه‌گیری کووید ۱۹ قرار گرفت)، مارول حداقل یک فیلم در سال منتشر کرده است. از سال ۲۰۱۲، آن‌ها حداقل سالیانه دو فیلم را اکران می‌کردند و ۲۰۱۷، به سه فیلم در سال رسیدند. این باعث شد تا جهان سینمایی آن به خوبی گسترش پیدا کند و طرفداران هم می‌دانستند که نباید هیچکدام از این فیلم‌ها را از دست بدهند.

دی‌سی در سوی دیگر، فیلم‌هایش را بی‌برنامه و با فاصله‌ی زیاد روی پرده فرستاد، برای مثال پس از اکران «مرد پولادین» (۲۰۱۳)، آن‌ها برای سه سال هیچ فیلمی نداشتند و سرانجام در سال ۲۰۱۶ با «بتمن و سوپرمن» این جهان را ادامه دادند. پس از اکران «لیگ عدالت» در سال ۲۰۱۷ هم، آن‌ها هر سال تنها یک فیلم داشتند، جز سال ۲۰۲۲ که «پرندگان شکاری» و «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» را اکران کردند، دو فیلمی که موفق هم ظاهر نشدند. بله، آن‌ها چند فیلم ابرقهرمانی و موفق دیگر همچون «جوکر» (۲۰۱۹) را هم راهی سینماها کردند اما این آثار ارتباطی با دنیای توسعه‌یافته دی‌سی نداشتند. مشکل این بود که جهان سینمایی دی‌سی پیش از حد آرام پیش می‌رود و فیلم‌هایی که از راه می‌رسند هم به شکلی نیستند که طرفداران را هیجان‌زده کنند.

در دفاع از دی‌سی، به نظر می‌رسید که آن‌ها رفته‌رفته دارند خودشان را پیدا می‌کنند اما با همه‌گیری کووید ۱۹، برنامه‌هایشان عمل نشد. آن‌ها می‌خواستند سالیانه دو فیلم روی پرده بفرستند؛ سال ۲۰۲۰ قرعه به نام «پرندگان شکاری» و «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» افتاد، سال ۲۰۲۱ قرار بود با اکران «جوخه انتحار» و «بلک ادم» همراه باشد، سال ۲۰۲۲ «فلش» و «آکوامن و پادشاهی گمشده» اکران شوند، «شزم! خشم خدایان» را در سال ۲۰۲۳ داشته باشیم و فیلم‌هایی همچون «بت‌گرل» و «بلو بیتل» هم اکران آنلاین داشته باشند.

اینکه پس از فروش ۱ میلیارد دلاری «آکوامن»، دنباله‌ی آن پس از ۵ سال راهی سینماها شد، به‌ خوبی نشان می‌دهد که برادران وارنر در مدیریت این جهان سینمایی تا چه اندازه ضعیف عمل کرد. «آکوامن و پادشاهی گمشده» اگر زودتر روی پرده می‌رفت، شاید ۱ میلیارد دلار نمی‌فروخت اما قطعا به آن نزدیک می‌شد. حالا بماند که آثار دی‌سی از جنبه‌ی کیفی هم جای بحث دارند، بسیاری از این فیلم‌ها کیفیت خوبی نداشتند و بعضی‌هایشان هم که خوب بودند، در زمان نامناسب اکران شدند یا تحت‌تاثیر بدبینی طرفداران نسبت به این جهان سینمایی قرار گرفتند.

فیگور مدل بتمن لیگ عدالت طرح Batman JL

۴. ارتباط نه‌چندان قانع‌کننده‌ی شخصیت‌ها و یک دنیای سینمایی آشفته

دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی

یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت دنیای سینمایی مارول این بود که جهان آن به معنای واقعی کلمه زنده و مرتبط به نظر می‌رسید. با اینکه برای ابرقهرمانان، فیلم‌های مستقل ساخته می‌شد و این آثار معمولا ارتباط مستقیمی با رویدادهای اصلی نداشتند اما مارول می‌دانست آن‌ها را چگونه به یک جهان بزرگتر متصل کند و به مخاطبان یادآور شود که چه رویدادهایی در دنیای سینمایی مارول در حال رخ دادن است. «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۲۰۱۴) دنباله‌ی «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام‌جو» (۲۰۱۱) بود اما در آن بیوه‌ی سیاه و فالکون حضور داشتند. هالک یکی از شخصیت‌های کلیدی «ثور: رگناروک» (۲۰۱۷) بود و مرد آهنی هم در «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۲۰۱۷) نقش مهمی داشت.

دنیای سینمایی دی‌سی ابتدا در متصل کردن فیلم‌هایش افراطی عمل کرد تا سریعا به مارول برسد و همین به یکی از دلایل شکست آن تبدیل شد. پس از عملکرد تجاری ناامیدکننده‌ی «لیگ عدالت»، آن‌ها تازه به این نتیجه رسیدند که باید در مرتبط کردن فیلم‌ها تعادل به خرج دهند و روی فیلم‌های مستقل ابرقهرمانان بیشتر تمرکز کنند. بخشی از مشکل این بود که بن افلک دیگر نمی‌خواست نقش بتمن را بازی کند و مذاکرات با هنری کویل برای ایفای نقش سوپرمن به بن‌بست خورده بود. استودیو نمی‌دانست که دنیای سینمایی خود را بدون حضور این دو شخصیت مهم جلو ببرد. «زن شگفت‌انگیز» و «آکوامن» از شرورهایی استفاده می‌کنند که در برنامه‌های زک اسنایدر قرار داشتند و «شزم!» هم به حضور ابرقهرمانان دیگر اشاره می‌کند اما فارغ از این، دنیای سینمایی دی‌سی هرگز این احساس را نمی‌داد که منسجم است و این فیلم‌ها در یک جهان خاص رخ می‌دهند.

«پرندگان شکاری» هم وضعیت عجیب‌وغریبی را تجربه کرد؛ نه تنها میان دو فیلم «جوخه انتحار» قرار گرفت و بلاتکلیف بود، بلکه گویی اصلا وجود خارجی نداشت، زیرا هرگز به هیچکدام از شخصیت‌ها یا رویدادهای آن در آثار دیگر اشاره‌ای نشد. «بلک ادم» تلاش کرد تا گوشه‌های این جهان را به یکدیگر متصل کند اما در یک اتفاق عجیب‌وغریب، «شزم!» را نادیده گرفت، ابرقهرمانی که دشمن اصلی‌اش خود بلک ادم است! اگر کمی به عقب برگردیم، هنگامی که دستور ساخت دنباله‌ی «شزم!» صادر شد، جهان دی‌سی در وضعیت متفاوتی قرار داشت. از ابتدا قرار بود که بلک ادم، شخصیت‌منفی فیلم اصلی باشد اما دوئین جانسون دی‌سی را راضی کرد تا یک فیلم مستقل برای این ضدقهرمان بسازند.

در هر صورت، همچنان هدف دی‌سی این بود که میان شزم و بلک ادم ارتباط وجود داشته باشد اما دوئین جانسون اجازه نداد و با جدا کردن کامل آن‌ها و قرار دادن بلک آدام در کنار سوپرمن و نادیده گرفتن کامل شزم، به معنای واقعی کلمه، نابودی هر دو مجموعه را رقم زد. اگر زکری لی‌وای (بازیگر نقش شزم) در بلک ادم حضور کوتاهی داشت، طرفداران برای تماشای «خشم خدایان» هیجان‌زده‌تر می‌شدند اما جانسون همه‌ی تلاش خود را کرد تا جلوی این اتفاق را بگیرد. چرا اصلا جانسون باید تا این اندازه برای دی‌سی تصمیم‌گیرنده باشد؟ به هر حال وقتی همه‌چیز بهم‌ریخته باشد، هر کسی می‌تواند بر تخت پادشاهی بنشیند.

به مبحث اصلی بازگردیم، «زن شگفت‌انگیز ۱۹۸۴» همان‌طور که از نامش مشخص است، در دهه‌ی ۸۰ میلادی اتفاق می‌افتاد، بنابراین هیچ شخصیت مشهور دیگری در آن حضور نداشت و ایده‌هایش هم به جایی ختم نشد. در سال‌های اخیر، بار دیگر به نظر می‌رسید که قرار است ارتباط میان شخصیت‌ها و آثار افزایش پیدا کند، سریال «پیس‌میکر» سکانسی داشت که اعضای لیگ عدالت از راه می‌رسیدند، با اینکه چهره‌ی سوپرمن و زن شگت‌انگیز مشخص نبود اما ازرا میلر و جیسون موموآ بازگشته بودند تا نقش فلش و آکوامن را بازی کنند. در عوض، زن شگفت‌انگیز در فیلم «شزم! خشم خدایان» حضور پیدا کرد، یک انتخاب هوشمندانه، زیرا شزم قدرت خود را از پدر پرنسس دایانا، یعنی زئوس به‌دست آورده است.

زن شگفت‌انگیز همراه با بتمن (بن افلک) در فیلم «فلش» نیز حضور کوتاهی داشت که اتفاق خوبی بود. «آکوامن و پادشاهی گمشده» هم قرار بود بتمن را داشته باشد، اما پس از تغییراتی که در دی‌سی رخ داد و رسیدن این دنیای سینمایی به پایان خط، آن‌ها تصمیم گرفتند که بتمن را از فیلم حذف کنند تا دنباله‌ی آکوامن ارتباطی با نسخه‌های دیگر نداشته باشد. بتمنِ مایکل کیتون هم در فیلم «فلش» معرفی شد و قرار بود که در «بت‌گرل» و در نسخه‌های بعدی حضور داشته باشد؛ «بت‌گرل» که اصلا راهی سینماها نشد، او را از آثار دیگر هم حذف کردند و حتی در نمای پایانی «فلش»، با بتمنِ جرج کلونی جایگزین شد تا مطمئن شویم که دیگر جایگاهی در این دنیای سینمایی ندارد.

اکشن فیگور دی‌ سی کامیکس مدل سوپرمن کمیک

۵. وضعیت نابسامان دی‌سی و نداشتن هیچ‌گونه برنامه و نقشه‌ای

دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی

همزمان با تولید «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت»، زک اسنایدر طرح مورد نظرش برای آینده‌ی این دنیای سینمایی را به دی‌سی ارائه داد، این طرح تنها به «لیگ عدالت» خلاصه نمی‌شد و دنباله‌ها و فیلم‌های مستقل ابرقهرمانان را هم پوشش می‌داد. دنباله‌ی «لیگ عدالت» او، قرار بود پیرامون «لژیون دووم» اتفاق بیفتد، یعنی جایی که شرورهای فیلم‌های مختلف با یکدیگر متحد شده‌اند تا لیگ عدالت را شکست دهند. این شرورها اما اکثرشان اصلا وارد دنیای سینمایی دی‌سی هم نشدند: ریدلر (شرور فیلم «بتمن» که ساخته نشد)، کاپیتان کلد (شرور فیلم «فلش»)، دکتر پویزن  (شرور فیلم «زن شگفت‌انگیز») و اوشن مستر و بلک مانتا که خوشبختانه این دو را دیگر حذف نکردند. ایده‌ی کلی زک اسنایدر فاجعه نبود اما مشکلات فراوانی داشت.

هنگامی که زک اسنایدر کنار رفت، بدیهی بود که دی‌سی ایده‌های او را هم رها کند تا حجم بی‌برنامگی‌ها چند برابر شود. همزمان، طرفداران از برادران وارنر می‌خواستند که نسخه‌ی زک اسنایدرِ «لیگ عدالت» را منتشر کند، اتفاقی که در نهایت رخ داد و این فیلم به‌صورت آنلاین از سرویس اچ‌بی‌او مکس منتشر شد. تهیه‌کنندگان و بخش‌های مختلف دی‌سی، در حال توسعه‌ی پروژه‌های مختلفی بودند که اکثرشان به نتیجه نرسید. فهرست فیلم‌های لغوشده‌ی دی‌سی به‌شدت بالا است، حتی جیمز گان، رئیس فعلی دی‌سی، مدتی قبل در این رابطه صحبت کرد و آن را یکی از دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی دانست: «تاریخچه‌ی دی‌سی افتضاح است. ما قول می‌دهیم که از این پس، همه‌چیز، از اولین پروژه، ساختار یکپارچه‌ای خواهد داشت.»

گان همچنین با عصبانیت درباره‌ی بذل و بخشش‌های دی‌سی صحبت کرد که فرنچایزهای مشهورش را به راحتی در اختیار دیگران قرار می‌دهد. منظور او سریال‌های مختلف دی‌سی بود که هر کدامشان از یک پلتفرم پخش می‌شوند، «ارو ورس» از سی‌دابلیو، «سندمن» از نتفلیکس، «لوسیفر» از فاکس و… سپس فیلم‌هایی را داشتیم که اصلا به دنیای سینمایی دی‌سی ارتباطی هم ندارند، مانند «جوکر» و «بتمن» (۲۰۲۲). بالاتر هم اشاره کردیم، بعضی‌ها هم می‌خواستند این وسط از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، مانند دوئین جانسون که خودش یک شرکت تهیه و تولید فیلم دارد و ساخت «بلک ادم» را برعهده گرفت و می‌خواست یک بخش از دنیای سینمایی دی‌سی را به تسخیر خودش در بیاورد و مشخص نبود تهیه‌کنندگان اصلی دی‌سی چه نقشی در این پروژه‌ها دارند. شاید نیازی به گفتن نباشد اما دی‌سی به معنای واقعی کلمه میان زمین و هوا معلق بود و هر کسی از آن سوءاستفاده می‌کرد. خودشان هم که اصلا نمی‌دانستند چه کنند، پس باید بی‌نهایت خوشحال باشیم که سکان هدایت را به جیمز گان دادند.

۶. مدیریت ضعیف استودیوی برادران وارنر

دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی

دلایل شکست دنیای سینمایی دی‌سی هرچه باشد، از مدیریت ضعیف استودیوی برادران وارنر سرچشمه می‌گیرد. آن‌ها تقریبا همه‌ی قدم‌های خود را اشتباه برداشتند، نتوانستند برنامه‌ی مشخصی برای آینده طراحی کنند و هرگاه هم که برنامه‌ای داشتند، آن را عملی نکردند؛ گاهی هم که می‌‎خواستند شرایط را بهبود ببخشند، افراطی عمل کردند. تنها کافی بود که آن‌ها به عملکرد تجاری و بازخوردهای نه چندان خوب «مرد پولادین» نگاه بیندازند و متوجه شوند که رویکردشان جواب نمی‌دهد. در عوض، به زک اسنایدر آزادی بیشتری دادند تا «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» را بسازد و نقشه‌های ناکارآمد خودش را گسترش دهد. سپس وقتی عملکرد فاجعه‌بارتر «طلوع عدالت» و خشم طرفداران را دیدند، متعجب شدند، در حالی که خودشان باعث‌وبانی این وضعیت بودند.

وارنر وحشت‌زده شد و اسنایدر را از مجموعه کنار گذاشت و میلیون‌ها دلار هزینه کرد تا «لیگ عدالت» را به اثر متفاوتی تبدیل کند اما در حقیقت به پای خود شلیک کرد؛ این فیلم یک افتضاح تمام‌عیار بود که نه تنها به فروش خوبی نرسید بلکه دنیای سینمایی دی‌سی را به یک شوخی تبدیل کرد. آن‌ها در ادامه تلاش کردند تا مجموعه را به مسیرهای مختلفی ببرند و حتی در چند برهه، فیلم‌سازان را مقصر وضعیت فعلی می‌دانستند. برادران وارنر به‌هیچ‌وجه به کیفیت اهمیتی نمی‌داد، تنها برایش مهم بود که فیلم‌ها بفروشند و فکر می‌کرد هر چه که بسازد، مورد استقبال طرفداران قرار می‌گیرد؛ آن‌ها تاوان اشتباهات خود را به بدترین شکل ممکن دادند.

حالا اما بهتر است گذشته را فراموش کنیم، دی‌سی به رهبری جیمز گان، فرصت دارد که بهترین دوران خود را تجربه کند و حتی به یک رقیب جدی برای مارول تبدیل شود، خصوصا در دورانی که مارول دیگر قدرت سابق را ندارد و آثار این استودیو هم اخیرا شکست خورده‌اند. دی‌سی اما باید با یک مشکل بزرگ دیگر هم دست‌وپنجه نرم کند؛ در حال حاضر، دیدگاه سینمادوستان به ژانر ابرقهرمانی به‌شدت منفی شده است و یک نفرت عمومی نسبت به این ژانر وجود دارد. این بدین معنا است که حتی بهترین فیلم‌های آن‌ها هم ممکن است به فروش خوبی نرسند. آیا دی‌سی می‌تواند از این چالش‌ها عبور کند؟ باید منتظر ماند و دید.

مجله DC Comics Ultimate Character Guide جولای 2011

منبع: Movieweb

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه