فیلم «امیلیا پرز» به جنجالیترین نامزد اسکار تبدیل شده است

چه کسی فکرش را میکرد از میان تمام فیلمهای سال ۲۰۲۴ فیلمی که بیشتر از همه در جوایز اسکار سروصدا میکند، یک فیلم موزیکال باشد؟ البته اشتباه نکنید، دربارهی «شرور» (Wicked) حرف نمیزنیم؛ هرچند «شرور» هم با یک کمپین تبلیغاتی عظیم به اندازهی کافی در گیشه و جوایز مختلف سروصدا به راه انداخت. حتی دربارهی فیلم رابی ویلیامز هم حرف نمیزنیم؛ همان فیلم موزیکال زندگینامهای (Better Man) که در آن داستان رابی ویلیامز در قالب یک میمون روایت میشود؛ داستانی که برای کسی که در بریتانیا زندگی نمیکند، در حد همین میمون آوازهخوان باقی میماند. نه، دربارهی «امیلیا پرز» (Emilia Pérez) حرف میزنیم. یک فیلم موزیکال اسپانیاییزبان به کارگردانی ژاک اودیار، یک کارگردان فرانسوی که با عوامل فرانسوی آن را ساخته و داستان یک رئیس کارتل مواد مخدر مکزیکی را روایت میکند. بازیگرانی از جمله زوئی سالدانیا و سلنا گومز در آن حضور دارند و از همه مهمتر، کارلا سوفیا گاسکون به خاطر اجرایش در فیلم توجهات را به خود جلب کرده است. تا اینجای کار که فیلم «امیلیا پرز» محبوب دل جوایز مختلف بوده؛ اما با حواشی تازهای که حول فیلم ایجاد شده، معلوم نیست که این روند ادامهدار شود.
درست است که فیلمهای موزیکال همیشه جایگاه مهمی در جوایز اسکار داشتهاند (بیشک فیلم «لا لا لند» (La La Land) که سال ۲۰۱۶ منتشر شد را به یاد دارید) و فیلمهای بحثبرانگیز هم جای خود را در اسکار پیدا کردهاند (همین دو سال پیش بود که فیلم «همه چیز همهجا به یکباره» (Everywhere All at Once) جوایز مختلف را درو کرد)، اما سیزده نامزدی «امیلیا پرز» در جوایز اسکار چیزی است که پیشبینی آن غیرممکن بود! «امیلیا پرز» تنها یک نامزدی دیگر فاصله داشت تا با رکورد بیشترین تعداد نامزدی در اسکار به جایگاه فیلمهایی مثل «تایتانیک» و همین «لا لا لند» برسد.
در مقام مقایسه، «پدرخوانده» (The Godfather) فرانسیس فورد کوپولا ۹ نامزدی اسکار داشته و «بر باد رفته» (Gone with the Wind) و «ارباب حلقهها: یاران حلقه» از دیگر فیلمهایی هستند که توانستهاند ۱۳ نامزدی در حوزههای مختلف جوایز اسکار به دست آورند. «امیلیا پرز»، که از مهمترین نامزدهای اسکار سال ۲۰۲۵ به حساب میآید، در تمام دستههای اصلی جایی پیدا کرده؛ از دستههایی مثل بهترین فیلم و بهترین کارگردان گرفته، تا بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای گاسکون و بهترین بازیگر نقش مکمل برای سالدانیا که به تازگی جایزهی گلدن گلوب را هم بهخاطرش برد.
اما بحثها و حواشی پیرامون فیلم «امیلیا پرز» زیاد است؛ حواشی که از همان اولین زمان نمایش فیلم در جشنوارهی کن آغاز شد. «امیلیا پرز» در کن جایزهی هیئت داوران را گرفت و به خاطر سه بازیگر زن اصلی خود نیز جایزه برد. برخی فیلم را به خاطر صراحت و طعنه زدنهایش ستودند و بسیاری هم به دلایل مشابه آن را مورد انتقاد قرار دادند؛ پرداختن به مسائلی مثل جراحی تغییر جنسیت و بحران ناپدیدسازی افراد در مکزیک از جمله موضوعاتی بود که همزمان که با ستایش منتقدین همراه شد، صدای برخی دیگر را درآورد. «امیلیا پرز» برای موسیقیهای خود هم در اسکار نامزد شده و بهخاطرش در مراسم گلدن گلوب هم جایزه برده است، اما این موسیقیها آنقدر بحثبرانگیزند که به احتمال زیاد خودتان تاکنون کلیپهای مختلفی از آنها دیده باشید.
تمام بحثها حول این فیلم جنجالی با بیرون آمدن توئیتهای سابق ستارهی اصلی فیلم، کارلا سوفیا گاسکون بالا گرفت. او در این توئیتها، که البته آنقدر هم قدیمی نیستند، به هر گروه و اقلیتی که فکر کنید، طعنه زده است؛ از توئیتهای توهینآمیز به مسلمانان بگیر، تا توهین به جرج فلوید، چینیها و حتی خود مراسم اسکار که گاسکون در سال ۲۰۲۱ آن را یک مراسم شرمآور آفریقایی-کرهای خواند! این دیدگاهها برای گاسکون (که خودش از جامعهی اقلیتهای جنسیتی میآید) وجههی بسیار بدی دارد. او در توییتی به زبان اسپانیایی دربارهی افزایش تعداد مسلمانان در کشورش، اسپانیا، گفت و پیشنهاد ممنوعیت اسلام را مطرح کرد و در جایی دیگر، جرج فلوید را یک معتاد بیاهمیت خواند.
حتی پیش از اینکه کارنامهی سیاه گاسکون رو شود، انتقادات زیادی نسبت به فیلم و توجه بیپایه و اساس جوایز مختلف به آن وجود داشت. ملتهای اسپانیاییزبان، به ویژه خود مکزیکیها، از مهمترین منتقدان فیلم بودند و هستند که بازنمایی یک کارگردان فرانسوی از فرهنگ و کشور خود را شرمآور خواندهاند. تمام جریان این انتقادات اما پس از حملهی شخصی گاسکون به فرناندا تورس بالا گرفت. تورس بازیگر برزیلی است که امسال با بازی در فیلم «هنوز اینجا هستم» (I’m Still Here) نگاههای مثبتی را به سمت خود جلب کرد. گاسکون در مصاحبه با یک روزنامهی برزیلی بدون هیچ مدرکی ادعا کرد که اشخاصی دوروبر تورس هستند که میخواهند او (گاسکون) و فیلمش را زمین بزنند. گاسکون ادامه داد: «چیزی که دوست ندارم این است که تیم رسانههای اجتماعی و افرادی که با او کار میکنند میخواهند کار ما [«امیلیا پرز»] را پایین بیاورند؛ اما اینها به جایی نمیرسد. نیازی نیست برای برجسته کردن اثر دیگری، فیلم یکی دیگر را خراب کنید.»
گاسکون با ادعای بیپایهی خود علیه تورس (که اتفاقا در رسانههای اجتماعی همیشه از گاسکون و فیلمش حمایت کرده است) نمیدانست که دارد گور خود را میکند. تیم پشت تورس یک ملت برزیل بود که بلافاصله پس از صحبتهای گاسکون، زبان به انتقاد شدید از «امیلیا پرز» گشودند و امتیازهای فیلم را در در وبسایتهای مختلف مثل «راتن تومیتوز» و IMDb پایین آوردند. همزمان با این جریان، به سرعت مجموعهای از توییتهای پیشین گاسکون بیرون کشیده شد و از آن موقع تا حالا، گاسکون ابتدا توییتهای قدیمی خود را حذف کرد و در نهایت، مجبور شد حساب خود را به طور کامل در شبکهی اجتماعی ایکس ببندد.
گاسکون پس از این تخریبهای شخصیتی، حرف خود را که مستقیما به سمت تورس و تیم او نشانه گرفته شده بود، پس گرفت و گفت که منظورش کلی بوده و به «سخنان سمی، خشونتآمیز و نفرتانگیزی» اشاره داشته که در رسانههای اجتماعی وجود دارد. در ۱۱ بهمن (۳۰ ژانویه) گاسکون در بیانیهای که به «ورایتی» (Variety) داد، عذرخواهی کرد و گفت: «به عنوان فردی که خود در یک جامعهی به حاشیه رانده شده قرار میگیرد، به خوبی درد و رنجی که این اقلیتها از سر میگذرانند درک و بهشدت به خاطر آزاری که به آنها رسانده عذرخواهی میکنم.» او در ادامه افزود: «تمام عمرم برای ایجاد یک جهان بهتر مبارزه کردهام. باور دارم که نور همیشه بر تاریکی پیروز خواهد شد.»
بدترین بلایی که میتواند سر جوایز اسکار بیاید، این است که مراسم حوصلهسربر و قابل پیشبینی باشد. با اتفاقات و حواشی که پیرامون «امیلیا پرز» ایجاد شده و نامزدیهای متعدد فیلم در این جوایز، میتوانید مطمئن باشید که اسکار امسال حوصلهسربر نخواهد بود. پیش از آن اما توضیح میدهیم که چرا «امیلیا پرز» به چنین فیلم جنجالبرانگیزی تبدیل شده است. مد نظر داشته باشید که در ادامه داستان فیلم «امیلیا پرز» فاش میشود؛ هرچند فیلم اودیار ارزش دیدن ندارد، اما اگر نگران اسپویلرها هستید، از خواندن بخش بعدی خودداری کنید.
داستان فیلم «امیلیا پرز» دربارهی چیست؟
ژاک اودیار را به فیلمهای فرانسوی او مثل فیلم ۲۰۱۲ «زنگار و استخوان» (Rust and Bone) و «یک پیامبر» (A Prophet) محصول ۲۰۰۹ میلادی میشناسند. اودیار برای «امیلیا پرز» از کتاب Écoute نوشتهی بوریس رازون الهام گرفته که در آن یک رئیس کارتل مواد مخدر تحت عمل جراحی قرار میگیرد تا از مرد به زن تبدیل شده و طی این فرایند، هویت خود را پنهان کند.
فیلم «امیلیا پرز» همین ایده را برداشته و داستان خود را به مکزیک میبرد. زوئی سالدانیا نقش ریتا را در فیلم بازی میکند؛ یک وکیل کارکشته که معلوم نیست کجای نمودار اخلاقی قرار میگیرد؛ مخصوصا که با بهرهگیری از مهارتهای خود، مردان جنایتکار قدرتمندی را در پروندههای گوناگون نجات داده و اتهامات آنها را کنار زده است. در طی داستان، ریتا دزدیده میشود و او را چشمبسته پیش رئیس کارتل میبرند و وعدهی پول زیادی به ریتا میدهند تا خواستهی این فرد را عملی کند؛ پولی که میتواند کل مسیر زندگی ریتا را تغییر دهد.
به سرعت معلوم میشود که ریتا به دست خوان مانیتاس دل مونته دزدیده شده؛ یک رئیس کارتل گردن کلفت با کلی خالکوبی که میخواهد ریتا را استخدام کند تا به آرزوی دیرینهاش برسد. خوان همیشه پس ذهن خود فکر میکرده زن است و الان میخواهد با کمک یک وکیل، این آرزو را محقق کند. مانیتاس در واقع به کسی مثل ریتا نیاز دارد تا ترتیب عمل جراحی او و ناپدیدشدن بعد از آن را بدهد. این نقشه همچنین خانوادهی مانیتاس را هم دربرمیگیرد. او یک همسر امریکایی به نام جسی (سلنا گومز) دارد و دو فرزند که ریتا باید آنها را از مکزیک خارج کرده و به سوئیس ببرد که دست کسی به آنها نرسد؛ همچنین به خانوادهی مانیتاس به دروغ بگوید که پدرشان به دست قاچاقچیان رقیب کشته شده است.
پس از تغییر جنسیت، مانیتاس نام خود را به امیلیا پرز تغییر میدهد و کارلا سوفیا گاسکون نقش هر دو مانیتاس و امیلیا را بازی میکند. با توجه به تغییر چهرهی برجستهی کاراکتر گاسکون پیش و پس از عمل جراحی، تیم گریم «امیلیا پرز» در جوایز مختلف مورد توجه قرار گرفتهاند. مخصوصا که گاسکون از آغاز فیلم از یک مرد ترسناک، به زنی موقر، ثروتمند و پرزرق و برق تبدیل میشود که دیگر به هر چیز که میخواهد میرسد؛ البته به جز یک چیز: خانوادهاش. او دوباره ریتا را استخدام میکند که حالا برای خودش در لندن ساکن شده. امیلیا از ریتا میخواهد که خانوادهاش را به او بازگرداند و به جای آشکار کردن هویتش به عنوان مانیتاس سابق، خودش را به جای یک فامیل قدیمی جا بزند تا بتواند کنار خانوادهاش باشد.
به مرور، جسی و امیلیا هر کدام با افراد تازهای رابطه برقرار میکنند و این، خون امیلیا را به جوش میآورد که حق خودش میداند کنار فرزندانش باشد. پس از حمله به جسی و تهدید او، جسی تصمیم میگیرد با فرزندان و دوست تازهاش، گوستاو، فرار کند. وقتی امیلیا مانع آنها میشود، جسی و گوستاو دست به دزدیدن امیلیا میزنند و در ازای پول، او را تهدید میکنند و چندتا از انگشتان امیلیا را هم برای ریتا میفرستند. ریتا برای کمک از راه میرسد و بالاخره، امیلیا ماهیت خود را برای جسی آشکار میکند. گوستاو و جسی (که آشکارا به خاطر این اطلاعات تازه گیج شده)، امیلیا را پشت ماشین انداخته و میگریزند، اما با درگیریهایی که پیش میآید، در آخر هر سهی آنها از دره افتاده و میمیرند.
نگاههای مثبت و منفی به «امیلیا پرز»
از اولین نمایشهای «امیلیا پرز»، فیلم بهشدت سروصدا کرد. در آغاز منتقدان آن را دوست داشتند و جوایز مختلفی به فیلم دادند. جایزهی هیئت داوران کن و جایزهی مشترک بهترین بازیگران زن، «امیلیا پرز» را به یکی از موردانتظارترین فیلمهای سال تبدیل کرد. از آن زمان تاکنون، با سیزده نامزدی در اسکار و با جوایز مختلفی که فیلم به ویژه در گلدن گلوب کسب کرده یا ده نامزدی آن در جوایز بفتا، «امیلیا پرز» به یکی از فیلمهای بیمنازعهی ۲۰۲۴ تبدیل شده که معلوم نیست چرا داوران از دادن جوایز مختلف به آن سیر نمیشوند. البته دلایلی وجود دارد که هالیوود از اذعان به آن طفره میرود. گویا منتقدان هالیوودی احساس گناه شدیدی نسبت به سفیدپوست بودن خود (و در مورد «امیلیا پرز» نبودن در میان اقلیتهای جنسی) دارند و تلاش میکنند با جایزه دادن به فیلمهایی مثل «کتاب سبز» و «امیلیا پرز» کمی از بار این احساس گناه بکاهند.
خارج از جشنوارهها و جوایز مختلف، اگر از بینندگان دیگر بپرسید، نظرات متفاوتی دربارهی «امیلیا پرز» میشنوید. رسانههای امریکایی مثل «تایم» (TIME) اغلب روی خوشی به فیلم نشان دادند و «امیلیا پرز» در فهرست بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۴ میلادی این رسانه در رتبهی هشتم قرار گرفت. در همین مقالهی «تایم»، فیلم به عنوان «سرودی بر ظرفیت انسانی» توصیف شد که در چشمانداز سیاسی کنونی ایالات متحده توصیف رادیکالی به نظر میرسد. در کل، «املیا پرز» به خاطر موضوع تازهی آن ستوده شده؛ مخصوصا که در عصری از هالیوود به سر میبریم که هر روز گیشه با فیلمهای تکراری، بازسازی، دنبالهها و پیشدرآمدها پر شده است. به ویژه «امیلیا پرز» موضوعات متفاوت خود را به عالم موزیکال آورده است؛ موضوعاتی که کسی تصور نمیکرد روزی از یک فیلم سینمایی موزیکال سر در بیاورند. اصلا همین موزیکال بودن فیلم جنبهی دیگری است که آن را پیش چشم منتقدان زیادی برجسته کرد.
اما بحثبرانگیز بودن «امیلیا پرز» زمانی مشخص میشود که نگاه منتقدان و بینندگان فیلم را با هم مقایسه میکنید. در وبسایت «راتن تومیتوز»، این فیلم توانسته به امتیاز ۷۳٪ منتقدان برسد؛ اما بینندگان به آن امتیاز ۱۸٪ درصد را دادهاند. حتی اگر انبوه کاربران برزیلی را کنار بگذارید که پس از صحبتهای گاسکون علیه فرناندا تورس با حمله به فیلم، امتیازات آن را پایین آوردهاند، تفاوت زیادی بین نگاه منتقدان و عموم بینندگان وجود دارد که فقط منحصر به روزهای اخیر نیست. در اوایل ژانویه امتیاز فیلم از سوی بینندگان تقریبا با منتقدان یکی بود (۷۰٪) اما به مرور این عدد پایین و پایینتر آمد و شبکههای اجتماعی پر شد از جریان منفی کاربران مکزیکی یا اسپانیاییزبان که فیلم را مساوی تمسخر فرهنگ خود میدانند.
این اولین بار نیست که یک فیلم در جوایز مختلف مورد ستایش و در خارج از آن، مورد هجمهی انتقادات قرار میگیرد؛ میتوانیم به فیلم «کتاب سبز» (Green Book) ۲۰۱۸ و «تصادف» (Crash) پل هیگس اشاره کنیم. البته با نویسندگی و کارگردانی که «امیلیا پرز» دارد، قرار دادن آن در کنار فیلمهای مذکور کار درستی نیست؛ به هر حال، تنها گذر زمان است که نشان میدهد هر فیلم چه میراثی از خود به جا خواهد گذاشت. اگر نگاه خود را وسیعتر کرده و از رسانههای سنتی امریکا و اروپا، به بازخورد منتقدان و مطبوعات کشورهای دیگر نگاهی بیندازیم، میبینید که «امیلیا پرز» به عنوان یک فیلم رادیکال جایگاه بالایی ندارد.
چرا اقلیتها به فیلم «امیلیا پرز» پشت کردهاند؟
حتی مهمتر از جنجالهایی که ذکر کردیم و استفادهی «امیلیا پرز» از هوش مصنوعی برای بهبود خوانندگی کارلا سوفیا گاسکون، این فیلم به خاطر نحوهی بازنمایی خود از جامعهی اقلیتهای جنسیتی با واکنشهای شدیدا منفی از سوی خود همین اقلیتها مواجه شده است؛ سازمان GLAAD که در حمایت از این جامعه فعالیت میکند، فیلم ژاک اودیار را «گامی رو به عقب» خطاب کرده؛ انگار که در «امیلیا پرز» تغییر جنسیت کاراکتر گاسکون، وسیلهای است برای تبرئهی او از گناهان گذشتهاش.
یکی از انتقادات اصلی بینندگان به فیلمهایی که به اقلیتهای مختلف نژادی یا جنسیتی میپردازند، تمرکز بیش از اندازهی این داستانها به تراما است. اگر به فیلمهایی اینچنینی و جوایزی که بردهاند نگاهی بیندازید، میبینید که اگر شخصیتهای اصلی متحمل درد و رنج فراوان نشوند، داوران هم آنها را نادیده میگیرند. در فیلمهایی مثل «دختر دانمارکی» (The Danish Girl) ۲۰۱۵ و «باشگاه خریداران دالاس» (Dallas Buyers Club) همه زبان به تحسین بازیگرانی مثل ادی ردمین و جرد لتو گشودند که شخصیتهای آنها متحمل بدترین رنجها میشوند. منتقدان گفتند که ردمین و لتو در ایفای نقش کاراکترهایی از اقلیتهای به حاشیهرانده شده شجاعت زیادی به خرج دادهاند و هر دو بازیگر برای فیلمهایشان نامزد دریافت جایزهی اسکار شدند.
برای همین چیزهاست که وقتی به تاریخچهی آکادمی نگاه میکنید، میبینید که «امیلیا پرز» یک فیلم انقلابی به حساب میآید. در این فیلم، نهتنها یک زن ترنس نقش یک کاراکتر ترنس را بازی کرده، بلکه داستان اصلی فیلم ربطی به ترامای تغییر جنسیت او ندارد. هیچ شخصیتی در فیلم، هویت امیلیا پرز را زیر سؤال نمیبرد و او قادر است در جهان مثل یک زن معمولی زندگی کند و حتی به سبک خود عاشق شود؛ تمرکز داستان اساسا روی ویرانیهایی است که از زندگی قبلی او به عنوان رئیس کارتل باقی مانده و باور او به اینکه میتواند اشتباهات گذشتهاش را جبران کند.
دلیل اصلی انتقادات از همین جا شروع میشوند که «امیلیا پرز» پروسهی تغییر جنسیت کاراکتر اصلی را به وسیلهای تبدیل کرده تا قهرمان از پاسخ در قبال یک عمر زندگی جنایتکارانهاش طفره برود. گاسکون پیشتر گفته بود که به خاطر همین موضوع سراغ اودیار رفته و از او دربارهی انگیزههای امیلیا پرز پرسیده است، چون به گفتهی گاسکون «اگر هدف امیلیا تنها تغییر هویت و فرار از دنیای جرم و جنایت باشد، دیگر کاملا با این ایده که قهرمان داستان در بطن خود میداند زن است، در تضاد قرار میگیرد.» این بازیگر در ادامه تأکید کرد که به نظرش «امیلیا پرز» بازنمایی خوبی از هویت این گروه به نمایش گذاشته و با همکاری با اودیار اطمینان حاصل کرده که با موضوع با حساسیت رفتار شود.
با تمام این اوصاف، برخی از منتقدین (به ویژه کسانی که خود از جامعهی اقلیتها هستند) معتقدند نتیجهی نهایی که در فیلم «امیلیا پرز» میبینیم، با این آرمانها مناسبتی ندارد. منتقدین بر این تأکید داشتند که فیلم همان کلیشهها و استعارههای اشتباه همیشگی از افراد ترنس را به تصویر کشیده است؛ مثل اینکه آنها ذاتا دروغگو هستند (تغییر جنسیت یک مرد جنایتکار به یک زن شیک)، خانوادهی افراد هیچ ایدهای از کیستی و چیستیاشان ندارند (جسی پس از تبدیل مانیتاس به امیلیا اصلا نمیتواند شباهت آنها را تشخیص دهد) و با نوعی از غیریتسازی با توسل به مسئلهی اقلیتهای جنسیتی در این فیلم مواجهیم که بازیافت همان دیدگاههای کهنه است و دیگر زمانش به سر آمده است.
کارلا سوفیا گاسکون، که اولین زن ترنس به حساب میآید که در دستهی بهترین بازیگر در جوایز اسکار نامزد شده، در گفتگو با «هالیوود ریپورتر» (Hollywood Reporter) نسبت به انتقادات اینطور جبهه گرفت که «حتما آدم خیلی خوبی هستید که از روی مبل کنار پلیاستیشناتان نشسته و کار ۷۰۰ نفر را نقد میکنید. بگذارید به شما بگویم، یکی از جامعهی اقلیتها بودن دلیل نمیشود که احمق نباشید.»
مکزیکیها چه مشکلی با فیلم دارند؟
اغلب اوقات وقتی یک فیلم به فرهنگ یا ملتی خاص میپردازد و هیچ کسی از آن فرهنگ در میان عوامل فیلم حضور ندارد، نتیجه چیز خوبی از آب درنمیآید. اگر به تاریخچهی هالیوود نگاهی بیندازید، این ترکیب منجر به اشتباهات و شخصیتپردازیهای کلیشهای و نادرستی شده؛ به ویژه میتوانید نمونههایش را زمانی ببینید که کارگردانان، نویسندگان و بازیگران سفیدپوست میخواهند کاراکترهای عرب یا مسلمان را به تصویر بکشند.
کاراکترها در «امیلیا پرز» تقریبا همه به اسپانیایی حرف میزنند و داستان هم که در مکزیک اتفاق میافتد. دیالوگها و قطعههای موسیقی هم که در فیلم وجود دارند به زبان اسپانیایی هستند. اما اگر از یک اسپانیاییزبان بپرسید، به شما خواهد گفت که جملات زیادی وجود دارد که به خاطر ترجمه، عجیب و مصنوعی از آب درآمدهاند. بدتر از همه لهجهی افتضاح اسپانیایی سلنا گومز است که دستمایهی شوخیهای فراوان شده. با بازیگرانی مثل سالدانیا و گومز (که به خاطر کارهای اسپانیاییزبان خود شناخته نمیشوند) انتخاب این زبان برای فیلم «امیلیا پرز» انتخاب عجیبی به نظر میرسد؛ مخصوصا که کارگردان هم ژاک اودیار فرانسوی است و فیلمنامه را هم خودش نوشته و سپس داده ترجمه کردهاند.
ژاک اودیار در مصاحبهای در فرانسه دربارهی علت انتخاب زبان اسپانیایی برای فیلمش (به جای زبانی مثل انگلیسی، آلمانی یا حتی فرانسوی) توضیح داده بود که زبان اسپانیایی، زبان کشورهای فقیر و در حال توسعه و زبان مهاجران است! قریب به ۶۰۰ میلیون نفر در دنیا به زبان اسپانیایی حرف میزنند؛ خودتان حسابش را بکنید که این جملهی اودیار به چند نفر برخورده است.
این فیلمساز فرانسوی همچنین خودش اعتراف کرده هیچ علاقهای به بازنماییهای واقعگرایانه از فرهنگها در فیلمش ندارد و همین بیتوجهی به ظرافتها در «امیلیا پرز»، او را در میان مکزیکیها به فردی منفور تبدیل کرده است. خیلیها پیش از آنکه فیلم را دیده باشند، بخشهایی از اجرای سلنا گومز را در شبکههای اجتماعی دیدند که با لهجهای بد اسپانیایی حرف میزند. با اینکه شخصیت گومز در فیلم یک کاراکتر امریکایی است که اسپانیایی صحبت میکند، اما همین موضوع دوباره به جنجالها دامن زد که «امیلیا پرز» ترکیبی از بازنماییهای کاملا اشتباه فرهنگی است. زوئی سالدانیا نیز از یک خانوادهی امریکایی با پسزمینهی دومینیکن و پورتوریکویی میآید. حتی کارلا سوفیا گاسکون، که اسپانیایی زبان مادریاش است و در فیلم نقش یک رئیس کارتل مکزیکی را بازی میکند، با لهجهی اسپانیایی حرف میزند و نه مکزیکی.
فیلم به خاطر نگاه سطحی و بیملاحظهاش به رویدادهای کنونی مکزیک و خشونتهای فاجعهبار کارتلها در این کشور مورد انتقاد شدید قرار گرفته است؛ به ویژه که این خشونتها، که هر روزه جان بسیاری را در مکزیک میگیرند، به پسزمینهای برای رقص و آواز شخصیتهای «امیلیا پرز» تبدیل شدهاند. اودیار هم خود اعتراف کرده که تحقیقات ویژهای روی این جنبه از وضعیت اجتماعی و سیاسی مکزیک انجام نداده است. انتقاد اصلی به این نیست که چرا کسی خارج از فرهنگ مکزیک دست به بازنمایی این تراژدیها و بحرانها زده؛ مسئله اینجاست که انگار اودیار یا هیچکس در تیم او، احترامی برای مکزیکیها قائل نشدهاند تا بخواهند به اندازهی کافی روی این موضوع تحقیق کنند و در آخر، همهچیز، از کاراکترها گرفته تا حتی تصویر فیلم، همه از کلیشهها پیروی میکنند؛ مثلا در صحنههایی که در مکزیک اتفاق میافتند (که البته همه در فرانسه فیلمبرداری شده) رنگ زردی بر همه چیز غلبه دارد که یادآور تمام فیلمها و سریالهای کلیشهای است که میخواهند با این رنگ زرد، حس حضور در مکزیک را تداعی کنند.
آدریانا پاز، که در فیلم نقش معشوق امیلیا را بازی میکند، خود مکزیکی است و نسبت به تمام انتقادات دیدگاه متفاوتی ارائه کرده است. او گفته: «شنیدهام که مردم میگویند این [فیلم «امیلیا پرز»] توهین آمیز است. واقعا میخواهم بدانم چرا، چون من چنین احساسی نداشتم. من از کسانی که به آنها اعتماد دارم، نه فقط به عنوان هنرمند، که به عنوان یکی از همین مردم پرسیدهام و آنها هم چنین احساسی نداشتهاند و میخواهم علتش را درک کنم. خودم اولین بار که فیلم را دیدم به ژاک گفتم تو نابغهای!» به هر حال، اودیار عذرخواهی کرده و در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته: «شاید اینطور به نظر میرسد که من دارم به سادگی از این موضوع عبور میکنم. اگر فکر میکنید دارم این موضوع را نادیده میگیرم، از شما عذرخواهی میکنم.»
عدهای از مکزیکیها که به نظر میرسد توضیحات عوامل «امیلیا پرز» برایشان کفایت نکرده است، در اقدامی خودجوش دست به ساخت فیلم کوتاهی زدهاند که فیلم اودیار را به سخره میگیرد. کامیلا ارورا، فیلمساز مکزیکی ترنس این فیلم را با الهام از داستان رومئو و ژولیت ساخته که در آن مکزیکیها با لهجهی وحشتناک فرانسوی آواز میخوانند و باگت به دست، تمام کلیشهها دربارهی فرانسه را بازسازی میکنند.
کارلا سوفیا گاسکون و ستیز او با همه
همین چند روز پیش بود که اسکرینشاتهای مختلف از توئیتهای نژادپرستانهی گاسکون رو شدند. توئیتهایی که برای کنسل کردن یک آدم معمولی هم کافی است؛ چه رسد به کسی که کمپین تبلیغاتی خودش را برای برنده شدن در جوایز اسکار پیش میبرد. توئیتهای گاسکون، که از هر نظر نفرتانگیزند خلاف گفتهی خودش، به ده یا بیست سال پیش بازنمیگردند؛ بلکه از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ زده شدهاند. در محتوای این توئیتها، گاسکون با جملاتی تحقیرآمیز دربارهی مسلمانان، مهاجران و لزوم اخراج آنها از کشورهای اروپایی حرف میزند. او در یکی از توئیتهایش میپرسد: «چندبار باید این دیوانهها [مسلمانان] را از اروپا بیرون کنیم تا متوجه شویم دین آنها با ارزشهای غربی سازگاری ندارد.» او در توئیتی که به سال ۲۰۲۰ بازمیگردد گفته: «ببخشید، فقط منم که اینطور فکر میکنم یا اینکه واقعا مسلمانان در اسپانیا بیشتر شدهاند؟ هربار که میروم دخترم را از مدرسه بردارم، زنان بیشتری را میبینیم که موهایشان را پوشاندهاند و دامنشان به پایشان میرسد. سال بعد باید به جای انگلیسی، عربی یاد بدهیم.»
او حتی در مسئلهی جرج فلوید هم ساکت نماند و با کلمات تحقیرآمیز او را به عنوان معتادی توصیف کرد که مرگش خیلی برای کسی مهم نیست و به خاطر زیادهروی پلیس کشته و حالا به قهرمان تبدیل شده است: «…مرگ او بار دیگر نشان میدهد که هنوز کسانی هستند که سیاهپوستان را میمونهایی بدون حقوق بشر تلقی میکنند یا کسانی که فکر میکنند پلیسها قاتلاند. هر دو گروه در اشتباهند.»
یک روز پس از آشکار شدن این توئیتها، گاسکون حساب ایکس خود را پایین آورد و در مصاحبهای به «هالیوود ریپورتر» گفت به خاطر نفرتپراکنیها و تهدید به مرگها مجبور است حساب خود را ببندد. از آن زمان تاکنون گاسکون سه بیانیهی مختلف (و یک مصاحبهی یک ساعته با CNN)، بدون اطلاع نتفلیکس منتشر و در هر کدام بارها تأکید کرده که نژادپرست نیست، منظورش از این توئیتها چیز دیگری بوده، خودش جزء جامعهی اقلیتهاست و درد و رنج آنها را درک میکند، در این چند روز در خانهاش در لندن حبس شده، برخی از این توئیتها (به ویژه توئیتی که در آن گاسکون سلنا گومز را یک موش مایهدار خطاب میکند که مدام دنبال اذیت کردن دوستپسر سابقش است) ساختگی بوده. خلاصه، گاسکون به هر چیز متوسل شده تا خود را از مظان اتهام خارج کند. تا یکهفته پیش که جریان منفی قوی علیه «امیلیا پرز» وجود داشت، حالا با توئیتهای این بازیگر این جریان چنان قدرت گرفته که فیلم را در جوایز پیش رو در موقعیت خطرناکی قرار میدهد.
البته اتفاقات بحثبرانگیز حول فیلمهای نامزد اسکار کم نداشتهایم و این صحبتها مانع برنده شدن آنها هم نشده است، اما به نظر میرسد این بار اوضاع فرق میکند. اسکات فاینبرگ، سردبیر اجرایی پوشش جوایز THR در «هالیوود ریپوتر» فاش کرد که براساس صحبتهای او با اعضای آکادمی، بسیاری از رأیدهندگان اسکار دیگر تمایلی به رأی به «امیلیا پرز» در هیچ دستهای ندارند.
آیا فیلم «امیلیا پرز» در جوایز اسکار شانسی خواهد داشت؟
با ۱۳ نامزدی که «امیلیا پرز» در اسکار کسب کرده، غیرمنتظره خواهد بود که فیلم دست خالی از این مراسم بیرون بیاید. در حال حاضر رکورد برای بیشترین باخت در یک شب به فیلم «رنگ بنفش» (The Color Purple) ۱۹۸۶ و «نقطه عطف» (Turning Point) ۱۹۷۷ بازمیگردد که در یک شب در یازده حوزه هیچ چیزی نبردند. از میان این سیزده نامزدی، برنده شدن «امیلیا پرز» در حوزهی بهترین آهنگ اصلی محتملتر به نظر میرسد که برای دو آهنگ «ال مال» (El Mal) و «می کامینو» (Mi Camino) نامزد شده است.
با اینکه فیلم استحقاقش را ندارد، اما اسکار بهترین چهرهپردازی میتواند جایزهی احتمالی دیگر باشد. در دستهی بهترین فیلم بینالمللی هم «امیلیا پرز» رقیب سرسختی مثل «هنوز اینجا هستم» دارد. سالدانیا، که در جوایز گلدن گلوب برندهی بهترین بازیگر مکمل زن شد، در اسکار با کسانی مثل آریانا گرانده، برای گلیندا از فیلم «شرور» و فلیسیتی جونز از فیلم «بروتالیست» در یک دسته قرار گرفته که کارش را سخت میکند. «بروتالیست» هم، با تمام بحثها حول استفادهی فیلم از هوش مصنوعی، همچنان میتواند یکی از مهمترین رقبای «امیلیا پرز» باشد. اما اگر «امیلیا پرز» هر کدام از جوایز اصلی، مثل «بهترین فیلم»، «بازیگر نقش اول زن»، «بهترین کارگردانی» یا «بهترین فیلمبرداری» را به خانه ببرد، این لکهی ننگی خواهد بود بر دامن جوایز اسکار که حالا حالاها پاکشدنی نیست.
منبع: TIME