دایی جان ناپلئون و ۳ کتاب دیگر از ایرج پزشکزاد که باید بخوانید

۲۵ دی ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۷ دقیقه

بسیاری از ما ایرج پزشکزاد را به عنوان خالق رمان دایی جان ناپلئون می‌شناسیم، رمانی که از آن یک مجموعه تلویزیونی پرطرفدار در اواسط دهه پنجاه خورشیدی ساخته شد. ایرج پزشک‌زاد در سال ۱۳۰۶ در شهر تهران دیده به جهان گشود، او به خانواده‌ای متمول و محترم تعلق داشت، پدرش یک پزشک سرشناس بود و نسب مادرش به موید‌الممالک فکری ارشاد، مدیر مسئول روزنامه صبح صادق ( از روزنامه‌های ترقی‌خواه عصر مشروطه) می‌رسید. کودکی ایرج پزشک‌زاد در خانه باغی اشرافی که ارثیه مادرش بود، گذشت. آن‌گونه که ایرج درباره خودش می‌گوید تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را در مدارس تهران گذرانده است و پس از آن به درخواست خانواده به فرانسه رفته تا در رشته حقوق تحصیل کند.
او پس از پایان تحصیلاتش در رشته حقوق به ایران بازمی‌گردد و در وزارت خارجه مشغول به کار می‌شود‌. حضور در فرانسه و آشنایی با فرهنگ و ادبیات آن کشور، تاثیر چشمگیری بر روی ایرج پزشک‌زاد می‌گذارد، البته پیش از آن نیز پزشک‌زاد با ادبیات جهان بیگانه نبود چرا که به خانواده‌ای علاقه‌مند به هنر و فرهنگ تعلق داشت‌. او علاوه بر فعالیت در وزارت خارجه به ترجمه تعدادی از داستان‌ها و نمایشنامه‌های برجسته مشغول شد و آن‌ها در مجلات مختلفی به چاپ رساند. ترجمه‌های ایرج خواندنی و جذاب بودند و با استقبال روبر می‌شدند.
تعدادی از ترجمه‌های پزشک‌زاد به آثار نویسندگان اتریشی و چک باز‌می‌گردد. زیرا او مدتی را به عنوان معاون کنسول‌گری در وین و پراگ فعالیت کرده است.
همان‌طور که اشاره شد، پزشک‌زاد در رشته حقوق تحصیل کرده بود، به همین دلیل او مدتی را به عنوان قاضی دادگستری فعالیت کرد. هر چند عمده تمرکز او در دستگاه وزارت خارجه بود، حضور پزشک‌زاد در کشورهای مختلف و مواجهه مستقیم با فرهنگ عامه سبب شد تا او آگاهی زیادی نسبت به آن جوامع پیدا کند. علاوه بر این، پزشک‌زاد شناخت دقیقی ازمتون و کتاب‌های فرانسوی داشت زیرا اقامتش در آن کشورها سبب شده بود تا به زبان آن‌ها به خوبی مسلط شود. حجم کارهای او در کنسول‌گری‌ها کم بود به همین دلیل وقت زیادی را صرف مطالعه کتاب‌های مختلف می‌کرد. پزشک‌زاد به کارهای ولتر، روشن‌فکر و اندیشمند برجسته فرانسوی علاقه بسیاری داشت، ولتر در زمان خود با خرافات و باورهای عمومی نادرست و استبداد مبارزه می‌کرد و در قالب داستان‌هایی طعنه‌آمیز آن‌ها را به نقد کشید.

همان‌طور که اشاره شد، پزشک‌زاد در رشته حقوق تحصیل کرده بود، به همین دلیل او مدتی را به عنوان قاضی دادگستری فعالیت کرد. هر چند عمده تمرکز او در دستگاه وزارت خارجه بود، حضور پزشک‌زاد در کشورهای مختلف و مواجهه مستقیم با فرهنگ عامه سبب شد تا او آگاهی زیادی نسبت به آن جوامع پیدا کند. علاوه بر این، پزشک‌زاد شناخت دقیقی ازمتون و کتاب‌های فرانسوی داشت زیرا اقامتش در آن کشورها سبب شده بود تا به زبان آن‌ها به خوبی مسلط شود. حجم کارهای آن در کنسول‌گری‌ها کم بود به همین دلیل وقت زیادی را صرف مطالعه کتاب‌های مختلف می‌کرد. پزشک‌زاد به کارهای ولتر، روشن‌فکر و اندیشمند برجسته فرانسوی علاقه بسیاری داشت، ولتر در زمان خود با خرافات و باورهای عمومی نادرست و استبداد مبارزه می‌کرد و در قالب داستان‌هایی طعنه‌آمیز آن‌ها را به نقد کشید.

با پیروزی انقلاب اسلامی، پزشک‌زاد از وزارت خارجه اخراج شد و ایران را ترک کرد، اما همواره به کشورش علاقه‌مند ماند. او هیچ‌گاه به ایران بازنگشت اما تعدادی از کتاب‌هایش امکان چاپ یا تجدید چاپ در داخل را پیدا کردند.

ایرج از آغاز دهه سی به فعالیت ادبی و نویسندگی روی آورد و تا سال ۱۳۹۴ به این کار ادامه داد، فعالیت‌های او بیش از ۶ دهه به طول انجامید با این‌حال روزنامه‌نگاران می‌گویند که ایرج پزشکزاد انسانی خوددار و فروتن بود و معمولا ار مصاحبه با رسانه‌ها اجتناب می‌کرد. بسیاری پزشک‌زاد را از معدود روشنفکران ایرانی قرن بیستم می‌دانند که توانسته است مسائل و مشکلات ایران را به خوبی درک کند و در عین حال، آشنایی دقیقی با اندیشه‌ها و آراء فلاسفه غربی داشته باشد.
پزشکزاد در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه بیتا شد، جایزه بیتا یک جایزه سالانه است که به بزرگان فرهنگ و ادب ایران و به پشتیبانی بیتا دریاباری در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد داده می‌شود.

ایرج پزشکزاد عملا نیمه دوم عمر خود را در کشورهای فرانسه و ایالات متحده آمریکا گذراند، او نهایتا در ۲۲ دی ۱۴۰۰ در سن ۹۴ سالگی و در شهر لس‌آنجلس ایالات متحده آمریکا درگذشت. بسیاری از منتقدان ادبی، او را نویسنده‌ای توان‌مند می‌دانند و آثارش را تحسین می‌کنند.

آثار ایرج پزشکزاد

نوشته‌های ایرج پزشکزاد در چند دسته‌بندی کلی قابل بررسی است. ترجمه‌های این نویسنده عموما به دو دهه اول فعالیت‌های ادبی او بازمی‌گردد. آثار تالیفی او از نظر موضوعی به ۳ دسته طنز، تاریخی و نمایشنامه تقسیم می‌شود. کتاب‌های ادبی این نویسنده بیشتر مجموعه داستان‌های کوتاهی هستند که بعدها به صورت کتابی مجزا چاپ شده‌اند. اما در میان آن‌ها رمان‌های جذابی نیز حضور دارد. تعدادی از ترجمه‌های ایرج پزشک‌زاد مربوط به رمان‌هایی تاریخی است که در خلال آن‌ها می‌توان به چهره اروپای امروز پی برد.
علاوه بر این تالیف‌های تاریخی پزشکزاد از اهمیت بالایی برخوردار هستند، او نگاه ویژه‌ای به انقلاب‌‌ فرانسه، انقلاب کبیر روسیه و انقلاب مشروطیت ایران داشته است. هر چند پزشکزاد به صورت آکادمیک تاریخ نخوانده بود و کتاب‌های تاریخی‌اش به دور از جهت‌گیری نیست. ولی با توجه به دسترسی نویسنده به اسناد وزارت امور خارجه و آرشیوهای غنی‌ای در فرانسه و چک وجود داشته‌‌اند، این کتاب‌ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
کتاب‌های طنز پزشکزاد عموما به مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد و با بازنمایی‌شان آن‌ها را به نقد می‌‌کشد. او اشراف دقیقی بر فرهنگ ایرانی دارد و در آثار طنزش با دقتی قابل توجه، به جزئیات اشاره می‌کند. هنگام خواندن کتاب‌هایی مانند ماشاءالله خان در بارگاه هارون‌الرشید و دایی جان ناپلئون احساس می‌کنیم که این طنزها به روزگار معاصر ما تعلق دارند و بسیاری از نقش‌های موجود در این داستان‌ها را در زندگی روزانه خود می‌بینیم. در ادامه این یادداشت با تعدادی از آثار برجسته و خواندنی پزشکزاد آشنا خواهیم شد.

دایی جان ناپلئون

دایی جان ناپلئون مهم‌ترین و پرطرفدارترین رمان ایرج پزشکزاد است که او را به شهرتی جهانی رساند. این کتاب به ۸ زبان رسمی ترجمه شده است. ایرج پزشکزاد نوشتن این کتاب را در سال ۱۳۴۹ و هنگامی‌که در سفارت اتریش حضور داشت، آغاز کرد و یک سال بعد این اثر به پایان رسید و در مجله فردوسی به چاپ رسید. استقبال از دایی جان ناپلئون بی‌نظیر بود و خیلی زود کتاب به صورت مستقل به چاپ رسید. وقتی چاپ چهارم این کتاب نیز تمام شد، ناص تقوایی تصمیم گرفت تا سریالی با اقتباس از این داستان جذاب بسازد. بسیاری دایی جان ناپلئون را محبوب‌ترین سریال پیش از انقلاب می‌دادند.
دایی جان ناپلئون در کنار داستان عاشقانه‌اش به طبقه اجتماعی‌ای می‌پردازد که هیچ کار مولدی نمی‌کند و به خاطر پیشینه اشرافی‌اش نگاه تحقیرآمیزی به انسان‌های تلاشگر و زخمت‌کشی دارد که به دنبال ارتقای جایگاه اجتماعی خود هستند و آن‌ها را مورد سرزنش قرار می‌دهد. شخصیت‌های این داستان، جزئیات زیادی دارند و خود نویسنده گفته است که برای آفرینش آن‌ها از بعضی از اطرافیانش الهام گرفته است. گفتیم که کودکی ایرج در باغی بزرگ که به مادرش تعلق داشت، سپری شد. این باغ به محل زندگی خانواده دایی جان ناپلئون شبیه است. اسدالله میرزا و دایی جان ناپلئون و مش قاسم نیز به ترتیب به یکی از دوستان نویسنده، پدر ایرج و خدمتکار یکی از دوستان خانوادگی آن‌ها شباهت دارند.
دایی جان ناپلئون در فضای دهه بیست کشور ایران  رخ میدهد و به زمانی تعلق دارد که ایران در آستانه اشغال توسط قوای متفقین است. دایی جان ناپلئون مانند پدر ایرج پزشکزاد و بسیاری دیگر از ایرانیان نسبت به انگلستان بدبینی عمیقی دارد و هر مشکل و رویداد هولناکی را ناشی از دخالت و توطئه این کشور می‌داند. پس بخشی از کتاب به باورهای عمومی نادرست جامعه ایران می‌پردازد.

خاندان دایی جان ناپلئون را می‌توان خانواده‌ای رو به زوال و در آستانه فروپاشی دانسست که با وجود مواجهه با انواع بحران‌های مالی و اندیشه‌ای و اخلاقی، تلاش می‌کند تا وجهه و ظاهرش را حفظ کند. پزشکزاد با هوشیاری، دقت و لحنی خنده‌دار این مشکلات را بر روی کاغذ آورده است. برخی از اندیشمندان کتاب دایی جان ناپلئون را مهم‌ترین رمان ایرانی قرن بیستم می‌دانند، با این‌که این داستان در ۵۰ سال پیش نوشته شده است، بسیاری از مشکلات موجود در آن و خلقیات شخصیت‌هایش هنوز برای ما آشنا هستند. هر کدام از شخصیت‌های داستان دایی جان ناپلئون نماد بخشی از هویت جامعه ایران است.

خدایا چه اتفاقی افتاده است؟ به یاد نمی آورم که در همه عمرحتی یک بار دایی جان را این طور گرفته و ناامید دیده باشم. چرا برای چای خوردن او دیگر دیر بود؟ درست مثل کسی بود که باید تا چند دقیقه دیگرپای چوبه دار برود. هیچ سردر نمی آوردم و عقلم به جایی نمی رسید. بیش از یک سال از آن سیزده مردادی که من ناگهان عاشق لیلی دختر دایی جان شده بودم می گذشت.

در این مدت اتفاق فوق العاده ای نیفتاده بود. جز اینکه من روزبه روز به لیلی عاشق تر شده بودم و چند بار برای او کاغذ عاشقانه نوشته بودم و او جواب عاشقانه داده بود. اماً کاغذها را با کمال احتیاط به هم می رساندیم. هرچند روز یکبار لیلی یک رمان از من قرض می گرفت که لای صفحاتش کاغذ عاشقانه ام را جا داده بودم و وقتی کتاب را پس می داد جواب او را لای کتاب می دیدم. کاغذهای ما مثل همه کاغذهای عاشقانه آن زمان خیلی رمانتیک و حتی رمانتیک سوزناک بود. از مرگ و میر و«آن زمان که جسم ناتوان من در دل سیاه خاک جا بگیرد»صحبت بود. ظاهراً کسی به راز ما پی نبرده بود. اشکال عمده در راه عشق ما وجود شاپور ملقب به«پوری»پسر دایی جان سرهنگ بود که او هم لیلی را می خواست. ولی خوشبختانه خدمت نظام وظیفه پیش آمد و خواستگاری و شیرینی خوران به خاتمه خدمت او موکول شد. لیلی در کاغذهایش به من می نوشت که اگر روزی تحت فشار قرار بگیرد که برای«پوری» نامزدش کنندخود را خواهد کشت. و من صمیمانه در کاغذهایم به او وعده می دادم که در این سفر او را تنها نخواهم گذاشت. در وضع سایر افراد خانواده تغییر مهمی حاصل نشده بود جز اینکه شمسعلی میرزا مستنطق منتظر خدمت عدلیه که انتظار خدمتش زیاد به طول انجامیده بود. از عدلیه استعفا داده و به شغل وکالت دعاوی مشغول شده بود.
روابط دوستعلی خان و عزیزالسلطنه عادی شده بود. ولی خواستگار قمر دختر عزیزالسلطنه, به کمک تفضل الهی از این امرخیر پشیمان شده و فرار کرده بود.
روابط دایی جان ناپلئون با آقاجان در وضع غریبی بود. به ظاهر در کمال صلح و صفا بودند. حتی دایی جان بیش از سابق به آقاجان نزدیک شده بود و هیچکس را به اندازه او به خود راه نمی داد. ولی شک و تردید من درباره حسن نیت و صداقت آقاجان روزبه روز بیشتر شده بود.

به طوری که تقریبا یفین کرده‌ بودم که آقاجان صمیمانه و ازته دل قصد خراب کردن دایی جان را دارد. علت هم تا آنجایی که عقل یک پسربچه چهارده ساله می رسید لطمه و زیانی بود که آقاجان از ماجرای سال گذشته متحمل شده بود. دواخانه آقاجان که قبل از آن واقعه نه تنها در محله ما بلکه در یک قسمت شهر مهم ترین و معتبرترین دواخانه بود و عایدات سرشاری داشت، بعد از واقعه تکفیر آقای دواساز مباشر دواخانه از طرف آقای آسیدابوالقاسم واعظ که به تحریک دایی جان صورت گرفت. به کلی از رونق افتاد حتی وقتی آقاجان آقای دواساز را جواب کرد کسی به سراغ دواهای او نرفت. کار به جایی رسید که برای تجدید رونق کار پسر آسیدابوالقاسم واعظ را به عنوان شاگرد دواخانه استخدام کرد. ولی آنچه آسیدابوالقاسم درباره ساختن دواهای با الکل گفته بود طوری در ذهن مردم محل رسوخ کرده بود که حتی وجود پسر واعظ در میان کارکنان دواخانه نتیجه ای نداد.

۴ کتاب برای آشنایی با تاریخ معاصر ایران و تحولات آن

کتاب ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید

ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید رمانی طنز نوشته ایرج پزشکزاد است، این رمان در ابتدا در سال ۱۳۳۷ و بعد از آن در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی به چاپ رسبد. شخصیت اول بانک که ماشاءالله خان نام دارد به عنوان یک دربان در بانک کار می‌کند. او به تاریخ . علی‌لخصوص حال و هوای بغداد در دوران خلافت هارون‌الرشید علاقه زیادی دارد و حتی گاهی اوقات فکر می‌کند که زندگی‌اش در آن دوران می‌گذرد. این وضعیت برای اطرافیان ماشاءالله حیرت‌آور و نگران‌کننده است با این وجود او را زیاد جدی نمی‌گیرند. ماشاءالله خان قلبا دوست داشته که در دوران خلفای مقتدر عباسی و در شهر بغداد زندگی کند، تا این‌که یک روز برایش اتفاق عجیبی می‌افتد، او به نزد یک مرتاض مقیم تهران می‌رود و از او کمک می‌خواهد تا بتواند آن دربار شکوهمند خلفای بغداد را ببیند. این مرتاض هندی به ماشاءالله کمک می‌کند و وقتی او بیدار می‌شود خودش را در بغداد و عصر هارون‌الرشید می‌بیند.

در این رمان داستان‌ها و حوادث مختلفی روی می‌دهد که بیشتر نشان‌گر ساختا سیاسی و اجتماعی دوران هارون و ظلم و ستم‌های کارگزاران او به مردم است. ماشاءالله ترجیح می‌دهد تا با حضور در این دوره، تاریخ را دستخوش تغییر و تحول کند و به عنوان مثال مانع از مرگ جعفر برمکی از وزرای مهم دربار هارون‌الرشید شود. جلاد حکومت عباسی که فردی بی‌رحم و غیرمنصف است، مسرور نام دارد، در جای جای این داستان، مشکلات و دردها و ایرادات با زبانی طنز به نمایش در‌می‌آید.

همان‌‌گونه که گفتیم ایرج پزشک‌زاد به تاریخ علاقه بسیاری داشته است، بسیاری از دوستداران تاریخ به نقاط عطفی اشاره می‌کنند که اگر اتفاق متفاوتی در آن زمان‌ها رخ می‌اد بسیاری از سرنوشت‌ها دستخوش تغییر می‌شد. این کتاب نیز بر روی چنین آرزویی نوشته شده است. یکی دیگر از نکات این داستان این است که دنیای آرمانی ماشاءالله خان با آن‌چه که مشاهده می‌کند تفاوت‌های بسیار زیادی دارد و بغداد عهد هارون شهری پر از غم، جهل و خرافه است، از سوی دیگر ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید نشان‌دهنده قلم توان‌مند نویسنده در صحنه‌های خنده‌دار در فضایی تراژیک و غمبار است.

جوان تو ایرانی هستی؟
ماشاءالله خان سر برگرداند و جواب داد:
بله قربان انا عجمی! نعم!
به فارسی سخن بگوی چون من نیز ایرانی هستم.
ده! سلام عرض می‌کنم. حال شما چطوره؟ خیلی خوشحالم من از صبح تا حالا توی این آدم‌های زبان‌ندان گیر کرده بودم. خب شما اهل کجا هستید؟ اسم شریف چیه؟
نام من فخرالدین است و از شهر زیبای ری هستم.
همان شاه عبدالعظیم خودمون؟ به به. چه جای خوبی است. چه ماست‌های خوبی دارد. چه کاهو‌هایی؛ به به.
نه، من از شهر ری هستم.
میدانم. شهرری خودمان . شما هنوز وارد نیستید . خوب شما را چرا زندانی کرده‌اند؟
من از مخالفین خاندان عباسی بودم و به‌ چنین روز گاری دچا رشدم. دو روز دیگر مرا از قید زندگی پرمشقتم خلاص خواهند
کرد .
غصه‌ نخور برادر. دنیا را چه دیدی ! راستی گفتید اسم شما چیه؟
فخرالدین .
ماشاءالله خان به فکر فرو رفت و زیرلب اسم او را چندبار تکرار کرد سپس گفت :
صبرکنید ببینم .
بعد کتاب جرجی‌ زیدان‌ را از پر قبای‌ خود بیرون آورد و بعد از آنکه چند لحظه یکی از صفحات آنرا خو اند سر بلند کرد و پرسید:
شما همان فخرالدین ‌هستید که با خانواده ازخراسان به ری آمدید ؟
پله .
اسم پدرتان ناصرالدین نبوده ؟
چرا… ولی شما از کجا میدانید ؟
توی‌ یکی از جنگها نزدیک ری یک زخم شمشیر به قسمت… عرض‌شود که… به ‌قسمت عقب بدنتان خورده؟
بله. بله.
پیرمرد باچشمهائی که از تعجب گرد شده بود ماشاءالله خان را نگاه میکرد .
نفس خود را در سینه حبس کرده بود.
ماشاءالله خان باز پرسید :
دخترتان‌ هم زن حاکم طبرستان است؟
پیرمرد نفس‌زنان جواب داد:
پله. بله. صحیح است شما مرا از کجا میشناسید؟ شما مرا چطور میشناسید؟ شما جادو گر هستید!
عرض شود که‌ شما خاطر جمع باشید که امروز فردا و یکسال دوسال دیگر کشته نمیشوید شما چهارده پانزده سال دیگر درشهر خودتان به مرض قولنج تشریفتان را می‌برید . یعنی پس‌فردا تا پای دار هم میروید اما نجات پیدا می‌کنید.

رمان دزیره

دریزه رمانی با ترجمه ایرج پزشکزاد نوشته آن ماری سلینو، رمان‌نویس و ادیبی اتریشی بود که پس از شروع نویسندگی و به قدرت رسیدن نازی‌ها در آلمان و اتحاد اتریش با آن کشور، به دانمارک پناهنده شد تا از گزند آن‌ها در امان بماند. رمان دزیره او داستان دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم، پادشاه نروژ و سوئد بود. این رمان به اتفاقات نیمه دوم قرن هجدهم اروپا می‌پردازد و می‌توان آن را در ردیف رمان‌های تاریخی دانست. زیرا در این کتاب به تمامی حوادث مربوط به انقلاب فرانسه، قدرت گرفتن ژاکوبن‌ها و سقوطشان و شروع جنگ‌های بی‌امان فرانسه با همسایگانش اشاره می‌شود. دزیره به خانواده‌ای تاجر در شهر مارسی تعلق داشت و تا دوران نوجوانی‌اش زندگی عادی‌ای را تجربه می‌کرد به واسطه ازدواج خواهر بزرگ‌ترش با ژوزف بناپارت او با ناپلئون بناپارت آشنا شد و این دو به یک‌دیگر علاقه‌مند شدند، ناپلئون در آن‌زمان بسیار فقیر بود و به عنوان یک افسر در ارتش خدمت می‌کرد. نهایتا ناپلئون با دریزه ازدواج نکرد و دریزه به دنیایی مبهم و پیچیده پا گذاشت تا در نهایت به کاخ استکهلم راه پیدا کند.
دیزیه به عنوان یک رمان تاریخی به جزئیات وقایع توجه ویژه‌ای دارد و به خوبی می‌تواند فضای اروپای قرن هجدهم و عصر ناپلئون را نمایش دهد.
نوشتن این رمان نیز داستان جالبی دارد، ماری سلینکو که به دانمارک پناهنده شده بود با اشغال این کشور به دست نیروهای آلمان نازی مجبور شد که به همراه همسرش با یک قایق به کشور سوئد پناهنده شود. او با مشاهده وضعبت هولناک و رقت‌بار زنان در خلال جنگ‌ جهانی دوم به یاد درد و رنج‌ها و فراز و فرودهای زندگی دریزه افتاد و تصمیم گرفت تا رمانی درباره او بنویسد. این رمان در دو جلد به زبان فارسی برگردانده شده است، هر چند این ترجمه در سال ۱۳۳۵ برای اولین بار انجام شد، اما تجدید چاپ آن در سال ۱۳۹۲ و به وسیله انتشارات فردوس صورت گرفت.

قلبم از حرکت ایستاد. دهن این صورت سفید باز بود مثل این که می خواست فریاد بزند. این فریاد گنگ تمام شدنی نبود. اشخاصی که در اطراف من بودند همه با هم حرف می زدند. یکنفر گریه می کرد و یک زن با صدای نازک و برنده خود می خندید. بعد مثل این که صداها از خیلی دور به گوشم می رسید. یک پرده سیاه چشمهایم را می پوشاند و… حالم منقلب شد.
بعد کمی راحت شدم اما چشمهایم را باز نمی کردم تا سر خون آلود را نبینم. ماری از حال من خیلی خجالت کشید و مرا از میان جمعیت بیرون برد. شنیدم که مردم مرا مسخره می کردند.
از آن موقع اغلب اتفاق می افتد که فکر چشمهای مرده و فریاد گنگ نمی گذارد بخوابم.
وقتی به خانه برگشتیم من به شدت گریه می کردم. پاپا مرا در یغل گرفت و گفت:
ملت فرانسه قرنها با درد و رنج دست به گریبان بوده است. از دردهای رنجدیدگان و نخواهد شد. دخترم.
پاپا ممکن است«حقوق بشر»‌ملفی شوند؟
نه، حقوق بشر ملغی نمی شوند. شاید مخفیانه یا آشکاراء آنها را زیر پا بگذارند اما کسانی که حقوق بشر را لگدمال کنند. کسانی که حق آزادی و برابری را از برادران خود سلب کنند. مرتکب بزرگترین جنایت تاریخ می شوند و هیچکس برای آمرزش روح آنها دعا نخواهد کرد» دخترم. وقتی پاپا از«حقوق بشر»صحبت می کرد صدای او مثل همیشه نبود. صدایش شبیه به صدای خدا بود.
صدای خدا آنطور که من آن را خیال می کنم. هرچه از آن روز می گذرد بهتر مقصود پاپا رامی فهمم. و امشب خود را نزدیک او حس می کنم. برای آتین خیلی می ترسم و از ملاقات فردا هم وحشت دارم. همیشه آدم شب بیشتر از روز می ترسد.

مروری در تاریخ انقلاب روسیه

همان‌گونه که اشاره کردیم، ایرح پزشکزاد به نوشتن کتاب‌های تاریخی علاقه بسیاری داشته است، کتاب مروری در تاریخ انقلاب روسیه را می‌توان یکی از مهم‌ترین آثار این نویسنده دانست که نشان‌دهنده دقیق و با جزئیات منابع مختلف از جانب این نویسنده است. پزشک زاد انقلاب روسیه را یکی از مهم‌ترین رویدادهای قرن بیستم می‌داند زیرا این اتفاق توانست بر سرنوشت بسیاری از مردم جهان تاثیر بگذرد و آن را تغییر دهد. یکی از مهم‌ترین نکاتی که مورد تاکید ایرج پزشکزاد قرار می‌گیرد نگاه به انقلاب اکتبر از دیدگاه ایرانیان است، او می‌گوید که به طور کلی آشنایی ایرانیان با انقلاب روسیه متاثر از حزب توده بوده است که به مخاطبین ایرانی، روایتی جهت‌دار، غیر واقعی و تقطیع شده را ارائه می‌دهد و این اتفاق یکی از انگیزه‌های نویسنده برای اشاره به رویدادهای مربوط به اتقلاب روسیه است. چاپ اول این کتاب در ایران در سال ۱۳۸۳ و توسط نشر قطره صورت گرفت.

کمیته اجرائی سویت از سوی شورشیان در فشار فرار گرفته بود که سویت پتروگراد زمام امور را بعنوان یک دولت انقلابی در برابر
دوماء به دست بگیرد. ولی برای اکثریت اعضاء کمیته اجرائی چنین اقدامی که مورد نظر جناح چپ کمیته نیز بود بی‌موقع می‌نمود.
اکثریت، به ملاحظات در عین حال ایدئولوژیکی و عملی» معتقد بودند که حکومت به بورژوازی می‌رسد: از نظر ایدئولوژی تشکیل یک دولت به وسیله احزاب لیبرال با اعتقاد سوسیالیست‌ها – مبنی بر این که یک انقلاب بورژوایی باید پیش آهنگ انقلاب سوسیالیستی باشد- تطبیق می‌کرد از جنبه عملی نیز چون نمی‌توانستند خفه کردن انقلاب به وسیله نیروهای فراخوانده از جبهه را از نظر دور بدارند می‌ترسیدند بدست گرفتن زمام اسور از طرف انقلابیون، موجب بروز یک جنگ داخلی بشوده در حالی که یک دولت منصوب دوما چنین خطری را موجب نمی‌شد. از طرفی غالب رهبران درجه اول سوسیالیست در مهاجرت بودند و کمبته اجرایی، بی‌شک درخود توان روباروئی با هرج و مرج را نمی‌دید. از طرف دیگر سازمان‌های مملکتی و خدمات حیاتی؛ مثل راه‌آهن؛ بانک‌های تلفن و تلگراف و کارخانه‌های برق، تحت کنترل کمیته موقت دوما بودند.
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه