۲۱ کتاب ترسناک که در تکامل ژانر وحشت نقش داشتند

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۰۵:۱۴ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
کتاب ترسناک

خواندن کتاب ترسناک به رسمی ریشه‌دار تبدیل شده است. اکنون این‌که خود را بترسانیم به یکی از شکل‌های پذیرفته‌شده‌ی سرگرمی تبدیل شده و آنقدر شاخ‌وبرگ گرفته که حتی زیرسبک‌های آن هم برای خودشان زیرسبک دارند. اگر تا به حال طرفدار سبک وحشت نبوده‌اید، ولی می‌خواهید عمقی وارد آن شوید، یا می‌توانید چند عنوان را به صورت تصادفی انتخاب کنید و ببینید چه حسی بهشان دارید، یا می‌توانید روی ۲۱ کتابی که در ادامه معرفی شده‌اند تمرکز کنید، چون این کتاب‌ها در کنار هم سیر تکاملی ژانر را از چند قرن قبل تاکنون نشان می‌دهند. البته این فهرست اصلاً جامع یا کامل نیست، ولی به‌طور خلاصه و مفید به شما نشان می‌دهد این سبک از بدو تولد خود چه مسیری را پیموده است تا به اینجا برسد.

تاریخچه‌ای کوتاه

برخی افراد استدلال می‌کنند که سبک وحشت از زمان هومر و باقی نویسندگان باستانی دیگر وجود داشته است و حتی در کتاب مقدس هم می‌توان ردپایی از آن را پیدا کرد. ولی این استدلال کلاً بر پایه‌ی این حقیقت بنا شده که در این کتاب‌ها شاهد ساحره‌ها و موجودات ترسناک دیگر هستیم، ولی این عناصر به تنهایی باعث تبدیل شدن یک اثر به اثری در ژانر وحشت نمی‌شوند. برای این‌که یک اثر در ژانر وحشت طبقه‌بندی شود، باید آگاهانه تلاش کند تا در مخاطب حس وحشت برانگیزد. بنابراین ما با اولین اثری شروع می‌کنیم که طبق این تعریف، قصد داشت مخاطب خود را بترساند.

۱. قلعه‌ی اوترانتو (The Castle of Otranto)

قلعه‌ی اوترانتو

  • سال انتشار: ۱۷۶۴
  • نویسنده: هوراس والپول (Horace Walpole)

شاید این کتاب ترسناک در نظر خواننده‌های مدرن چندان ترسناک نباشد، چون در مقایسه با آثار مدرن‌تر، عناصر ماوراءطبیعه در آن حضور کمرنگی دارند. ولی تک‌تک عناصر وحشت گوتیک مستقیماً از این کتاب برگرفته شده‌اند؛ از خانواده‌ی اشراف‌زاده‌ای که به نفرین دچار شده‌اند گرفته تا پیرنگی پیچ‌درپیچ که یک سری عناصر ناخوشایند به‌طور غیرمستقیم در آن مورد اشاره قرار می‌گیرند. گذرگاه‌های مخفی و سرنخ‌هایی مورمورکننده از حضور اشباح نیز به قوت خود باقی‌اند. این کتاب به‌تنهایی بذر ژانر وحشت را در ادبیات جهان کاشت.

۲. راهب (The Monk)

راهب متیو لوییس

  • سال انتشار: ۱۷۹۶
  • نویسنده: متیو لوییس (Matthew Lewis)

«راهب» کتابی است که از عناصری چون شهوت، خشونت، اشباح و اتفاقات ماوراءطبیعه‌ی وحشتناک پر شده است. این رمان به‌نوعی به تمام عناصر وحشتناکی که در آثار پیش از خود در پس‌زمینه قرار داشتند، توجه ویژه نشان داد. البته در نهایت «راهب» هم یک داستان اخلاقی است که در انتهایش افراد پلید مجازات می‌شوند، ولی بخشی از عنصر وحشت در داستان این است که گناهانی که آن‌ها بابتشان مجازات می‌شوند، گناهانی‌اند که بیشتر انسان‌ها در زندگی‌شان یکی دو بار مرتکب می‌شوند و هیچ اثری از رستگاری نهایی هم وجود ندارد.

۳. فرانکنشتاین (Frankenstein)

کتاب فرانکنشتاین

  • سال انتشار: ۱۸۱۸
  • نویسنده: مری شلی (Mary Shelley)

«فرانکنشتاین»، اثر نبوغ مری شلی و شاید معروف‌ترین رمان وحشت در تاریخ، یکی از اولین آثاری بود که عناصر ماوراءطبیعه را به‌کل با عناصر علمی‌تخیلی جایگزین کرد. همچنین این رمان آنقدر داخل و خارج از جوامع هواداری وحشت معروف شده است که حتی کسانی که کتاب را نخوانده‌اند، داستان آن را می‌دانند. رمان انرژی خود را از عناصر پایه‌ی ذات بشری استخراج می‌کند: تکاپو برای کسب دانش، حس وحشت از این‌که چیزی را به جریان انداخته‌اید که دیگر از کنترل‌تان خارج شده است، و حس وحشت ناشی از طرد شدن از جامعه به صورت کامل. مورد آخر مهم است، چون با وجود این‌که هیولای فرانکنشتاین یک… خب… هیولاست، شرور داستان نیست.

کتاب فرانکنشتاین اثر مری شلی نشر ققنوس

۴. افسانه‌ی اسلیپی هالو (The Legend of Sleepy Hollow)

افسانه‌ی اسلیپی هالو

  • سال انتشار: ۱۸۲۰
  • نویسنده: واشنگتون ایروینگ (Washington Irving)

همان‌طور که می‌شد انتظارش را داشت، آمریکا عناصر سبک وحشت را وام گرفت و به‌شکلی بزرگ‌نمایانه و گل‌درشت ازشان استفاده کرد و سبک وحشت را به شکل امروزی‌اش – که تا حد زیادی به چیزهایی که از لحاظ فیزیکی ترسناک‌اند وابسته است – تبدیل کرد. این پروسه مدت زمان زیادی طول کشید، ولی نقطه‌ی شروع آن اوایل قرن ۱۹ و آثاری چون «افسانه‌ی اسلیپی هالو» بود. همه با این داستان آشنا هستند، ولی اگر عمیقاً به آن فکر کنید، هنوز که هنوز است وحشتناک به نظر می‌رسد. البته اگر اطلاعاتی درباره‌ی دوره‌ی زمانی‌ای که داستان در آن واقع شده داشته باشید، می‌توانید بیشتر از آن لذت ببرید، ولی تصویر سوارکاری که سر ندارد، همچنان در عصر مدرن مو به تن آدم سیخ می‌کند، حتی اگر چیزی از تاریخ ندانید. داستان آن نیز یک سری طرح کلی بنا نهاد که بسیاری از آثار سبک وحشت تا به امروز دنبال می‌کنند.

کتاب افسانه ی اسلیپی هالو اثر واشینگتن ایروینگ

۵. سقوط خاندان آشر (و آثار دیگر پو) (The Fall of the House of Usher)

ادگار آلن پو

  • سال انتشار: ۱۸۳۹
  • نویسنده: ادگار آلن پو (Edgar Allan Poe)

تقریباً همه‌ی آثاری که ادگار آلن پو نوشت، از ادبیات کارآگاهی گرفته تا اشعار عاشقانه، وحشتناک بودند و بسیاری از داستان‌های او تا به امروز آثاری نمادین در سبک وحشت باقی مانده‌اند؛ از آثاری چون «قلب رازگو» (The Tell-Tale Heart) که بر پایه‌ی استفاده‌ای جنون‌آمیز از زاویه‌ی دید نوشته شده گرفته تا «چلیک آمونتیلادو» (The Cask of Amontillado) که وحشت آن آهسته و پیوسته به داستان تزریق می‌شود. از بین این آثار، «سقوط خاندان آشر» بهترین نماینده از حس نابودی در حال وقوعی است که روی تمام آثار پو سایه انداخته است. ایده‌ی پشت داستان – خانه یا ساختمانی که نه‌تنها جن‌زده است، بلکه می‌تواند فیزیکی به شما آسیب برساند –  تا به امروز نو و بدیع باقی مانده است. پو جزو اولین نویسندگانی بود که این ایده را که اشیاء بی‌جان ممکن است بخواهند به ما آسیب بزنند در آثارش به کار برد.

کتاب داستان های کوتاه ادگار آلن پو اثر ادگار آلن پو

***

در نیمه‌ی دوم قرن ۱۹، کتاب ترسناک به‌تدریج به سبکی مجزا با قواعد و کلیشه‌های مخصوص به خود تبدیل شد، ولی با توجه به استانداردهای دوران مدرن، تعداد آثار وحشت نوشته‌شده در این دوران بسیار کم بود. با این حال، تعدادی از معروف‌ترین آثار سبک وحشت در این دوره نوشته شدند، آثار مهمی که تعیین کردند یک داستان وحشت دقیقاً باید چه ویژگی‌ها و سطح کیفی‌ای داشته باشد.

***

۶. مورد عجیب دکتر جکیل و آقای هاید (The Strange Case of Dr. Jekyll & Mr. Hyde)

دکتر جکیل و‌ آقای هاید

  • سال انتشار: ۱۸۸۶
  • نویسنده: رابرت لوییس استیونسون (Robert Louis Stevenson)

«دکتر جکیل و آقای هاید» یکی از آن داستان‌هایی است که اینقدر برایمان آشنا شده که شاید یادمان برود از پایه و اساس چقدر وحشتناک و آزاردهنده است. این ایده که بتوانید بدون این‌که کسی بفهمد، تسلیم تاریک‌ترین خواسته‌هایتان شوید، بسیار جالب است و سناریوی از دست دادن کنترل هیولای درون، ایده‌ی بسیاری از داستان‌های سبک وحشت است، ولی هیچ‌کدام از این داستان‌ها به‌اندازه‌ی «دکتر جکیل و‌ آقای هاید» نمادین نیستند. داستان استیونسون درباره‌ی به بی‌راهه کشیده شدن علم، سبک وحشت را از تمرکز روی پلیدی‌های انتزاعی و عناصر خارجی، به دنیای درون و روابط نزدیک و شخصی سوق داد.

کتاب کتابخانه کلاسیک دکتر جکیل و آقای هاید اثر رابرت لوییس استیونسون نشر محراب قلم

۷. تصویر دوریان گری (The Picture of Dorian Gray)

تصویر دوریان گری

  • سال انتشار: ۱۸۹۰
  • نویسنده: اسکار وایلد (Oscar Wilde)

کتاب ترسناک از این نزدیک‌تر و شخصی‌تر نمی‌شود. در این داستان، مردی گناهانش را به پرتره‌ای ماوراءطبیعه منتقل می‌کند و بدین ترتیب خودش جوان و خوش‌تیپ باقی می‌ماند، در حالی‌که پرتره‌اش – که نماینده‌ی خود واقعی‌اش است – روز به روز وحشتناک‌تر می‌شود. غافلگیری نبوغ‌آمیز وایلد، که در طی آن دوریان گری تلاش می‌کند تا پرتره را به حالت قبلی‌اش برگرداند، حتی به عاقبتی ناگوارتر منتهی می‌شود؛ با توجه به این‌که نیت او خودخواهانه بود، تلاش‌اش برای رستگاری را خراب کرد. این غافلگیری باعث شده که این رمان تا قرن‌ها پس از انتشارش ماندگار بماند.

کتاب تصویر دوریان گری اثر اسکار وایلد نشر نگاه

۸. دراکولا (Dracula)

دراکولا برام استوکر

  • سال انتشار: ۱۸۹۷
  • نویسنده: برام استوکر (Bram Stoker)

«دراکولا» یک داستان نمادین دیگر درباره‌ی ضعف انسان است: این بار درباره‌ی سختی مقاومت در برابر وسوسه‌ی لذت‌جویی و بی‌بندوباری. استوکر در گذشته در آن واحد به‌عنوان فردی «کوته‌فکر و مبتذل» توصیف شد که می‌خواست شهوت خطرناک زنان را در عصر ویکتوریایی اکتشاف کند، ولی در عین حال می‌خواست زنان بابت نشان دادن این رفتار مجازات شوند. داستان یک هیولا و انسان‌هایی که دست به دست هم دادند تا در برابر تمایلات او ایستادگی کنند، عصر جدیدی از وحشت را آغاز کرد. البته هم‌دوره‌ای‌های استوکر قدر این رمان را تمام و کمال نداستند، تا این‌که «دراکولا» به یک نمایش بسیار موفق در برادوی (Broadway) تبدیل شد و وارثان استوکر از سازندگان فیلم «نوسفراتو» (Nosferatu)، انتشاریافته در در سال ۱۹۲۲، شکایت کردند، چون تقلید واضحی از «دراکولا» بود.

کتاب دراکولا اثر برام استوکر نشر ققنوس

۹. سخت‌تر شدن اوضاع (The Turn of the Screw)

هنری جیمز

  • سال انتشار: ۱۸۹۸
  • نویسنده: هنری جیمز (Henry James)

رمان وحشت روان‌شناسانه و حساب‌شده‌ی جیمز، یکی از اولین مثال‌ها از اثر وحشتی بود که خواننده را با راوی‌های غیرقابل‌اطمینان گول می‌زد، طوری‌که در انتهای داستان، وجود داشتن یا نداشتن اشباح به تفسیر خودتان بستگی دارد. شاید فکر کنید که آخر داستان را لو دادیم و حالا تجربه‌ی خواندنش خراب شده، ولی این‌که دانستن این مسئله از اثرگذاری داستان چیزی کم نمی‌کند، نشان‌دهنده‌ی مهارت جیمز به‌عنوان نویسنده است. هر کتابی که تاکنون درباره‌ی یک خانه‌ی قدیمی و ترسناک و تنشی روان‌شناسانه در بستر آن نوشته شده که پس از پایان داستان قوی‌تر هم می‌شود، از «سخت‌تر شدن اوضاع» الهام گرفته شده است.

***

در قرن ۲۰، وحشت ناشی از جنگ‌های مدرن، خصوصاً جنگ جهانی اول، سایه‌ی بلندی روی ذهن مردم انداخته بود. در اوایل قرن ۲۰، پس از ظهور مجلات و کتاب‌های عامه‌پسند، وحشت هویتی مستقل پیدا کرد، هویتی که حتی بازار هم آن را به رسمیت می‌شناخت. این سبک طی دهه‌های آتی چند بار دستخوش تغییر و تحول شد و چند موج ادبی هم در بستر آن به راه افتادند.

***

۱۰. ابر بنفش (The Purple Cloud)

ابر بنفش

  • سال انتشار: ۱۹۰۱
  • نویسنده: ام.پی. شیل (M.P. Shiel)

«ابر بنفش» داستانی آخرالزمانی درباره‌ی مردی است که عازم سفری اکتشافی به قطب شمال است، ولی در آنجا شاهد نابودی بشر از جانب یک ابر بنفش مرموز و سمی است. این داستان به هیچ وجه از لحاظ عجیب‌وغریب بودن کم نمی‌گذارد، خصوصاً برای کتابی که در سال ۱۹۰۱ منتشر شده است. البته ارزش این کتاب بیشتر در تاثیری که روی نویسنده‌های پس از خود گذاشت خلاصه می‌شود تا سرگرم‌کننده بودن خودش (داستان در صفحات آخر دیگر شورش را درمی‌آورد). ولی اگر می‌خواهید یکی از منابع الهام بزرگ اچ. پی. لاوکرفت (H.P. Lovecraft) را بشناسید، لازم است که شیل را بخوانید.

۱۱. داستان‌های ژول دو گراندین، کارآگاه علوم غریبه (The Jules de Grandin Stories)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۱
  • نویسنده: سیبِری کویین (Seabury Quinn)

ظهور مجله‌های عامه‌پسند در قرن ۲۰ باعث شد که تقاضا برای داستان‌های گمانه‌زن به‌طور چشمگیری بیشتر شود. در این دوره به‌طور پیوسته، داستان‌های زیادی در این ژانر نوشته شدند و شخصیت‌های زیادی آفریده شدند. یکی از این شخصیت‌ها ژول دو گراندین بود، ترکیبی از شرلوک هلمز و اسکوبی دو (Scooby Doo) که کارش حل کردن جرم‌وجنایت‌هایی با محوریت اشباح، هیولاها و جادو بود. بیشتر این پرونده‌های جنایی حول محور آدم‌هایی معمولی، ولی عجیب‌غریب می‌چرخید. هدف داستان‌های ژول دو گراندین این بود که کلیشه‌های سبک وحشت را برای قشر گسترده‌ای از مخاطبان آشناسازی کند و پذیرفتنی جلوه دهد. با این‌که داستان‌های ژول دو گراندین بسیار مفرح هستند، ولی برای مخاطب مدرن خیلی ترسناک نیستند. ولی این داستان‌ها تقاضا برای داستان‌های دیگری را که ترسناک‌تر باشند، افزایش داد.

۱۲. در کوهستان جنون (At the Mountain of Madness)

در کوهستان جنون

  • سال انتشار: ۱۹۳۱
  • نویسنده: اچ.پی. لاوکرفت (H.P. Lovecraft)

زندگی واقعی و دیدگاه‌های نژادپرستانه‌ی لاوکرفت به کنار، او در سبک وحشت جایگاهی جالب دارد؛ چون کسانی که خیلی از آثار او لذت می‌برند، کسانی هستند که به احتمال زیاد هیچ‌کدام از نوشته‌هایش را نخوانده‌اند. نوشته‌های لاوکرفت کیفیت منسجم ندارند و گاهی او سالادی از کلمات قلمبه‌سلمبه را کنار هم ردیف می‌کند که اثر خاصی روی مخاطب نمی‌گذارد. ولی وقتی که او به‌عنوان نویسنده متمرکز باشد – مثل موقع نوشتن «در کوهستان جنون» – واقعاً می‌تواند وحشتناک باشد. لاوکرفت با خلق اساطیر کطولحو (The Cthulhu Mythos)، شالوده‌ای محکم برای سبک وحشت بنا نهاد که تا به امروز الهام‌بخش آثار مختلف است.

کتاب احضار کطولحو اثر هاوارد فیلیپس لاوکرفت نشر پیدایش

۱۳. روانی (Psycho)

روانی رابرت بلاک

  • سال انتشار: ۱۹۵۹
  • نویسنده: رابرت بلاک (Robert Bloch)

شاید باورش سخت باشد، ولی «روانی» برای سبک وحشت عنوانی انقلابی بود، چون در آن تعداد عناصر ماوراءطبیعه صفر است. کل وحشت آن ریشه در قطع شدن رابطه‌ی یک مرد با واقعیت دارد. حتی این مرد هم از قاتل‌های سریالی واقعی الهام گرفته شده بود. این کتاب وحشت را به انگیزه‌ی اصلی‌اش سوق داد: ترساندن و آزار دادن ذهن؛ و در این راه مردم را شیرفهم کرد که برای انتقال این حس‌ها، حتماً لازم نیست عمارت‌های قدیمی مورمورکننده و هیولاهای خیالی در داستان حضور داشته باشند.

کتاب روانی اثر رابرت بلاک

۱۴. بچه‌ی رزماری (Rosemary’s Baby)

بچه‌ی رزماری

  • سال انتشار: ۱۹۶۷
  • نویسنده: آیرا لوین (Ira Levin)

هرچه در قرن بیستم جلو رفتیم، آثار وحشت واقع‌گرایانه‌تر شدند و زمینه‌ی مکانی و زمانی‌شان نیز مدرن‌تر شد؛ به‌عبارت دیگر، به‌مرور خود جامعه به عنصر وحشتناک اصلی در این آثار تبدیل شد. هدف لوین از نوشتن این رمان انتقاد از مذهب و نظام‌های باورمحور بود، ولی وحشت واقعی در این نهفته است که همسایه‌های رزماری و تا حدی خود شوهرش از او قربانی می‌سازند؛ جامعه به او دروغ گفت، حمله کرد و با فریب کاری کرد او حس حماقت کند و فکر کند مشکل از اوست. اگر نتوانید به همسایه‌یتان اعتماد کنید، به چه‌کسی می‌توانید اعتماد کنید؟

کتاب بچه رزمری اثر آیرا لوین

۱۵. خانه‌ی جهنمی (Hell House)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۱۹۷۱
  • نویسنده: ریچارد متیسون (Richard Matheson)

متیسون تعدادی از تاثیرگذارترین کتاب‌ها را در سبک وحشت نوشته است؛ یکی از معروف‌ترین آثارش هم «من افسانه‌ام» (I Am Legend) است. «خانه‌ی جهنمی» پیوندی از وحشت ماوراءطبیعه‌ی سنتی و وحشت روان‌شناسانه‌ی مدرن‌تر است. خانه‌ی جهنمی که اسمش در عنوان کتاب آمده، نیرویی قدرتمند و غیرقابل‌توضیح است، ولی ریشه‌ی قدرت آن، استفاده از رازهای مردم و به‌کارگیری ضعف آن‌ها علیه خودشان است. بدین ترتیب، این کتاب درون‌مایه‌ای را پایه نهاد که تا به امروز در آثار مختلف سبک وحشت ادامه دارد.

۱۶. کری (Carrie)

کری استیون کینگ

  • سال انتشار: ۱۹۷۴
  • نویسنده: استیون کینگ (Stephen King)

اغلب گفته می‌شود که استیون کینگ رمان وحشت را به‌عنوان یکی از ژانرهای پرفروش در کتابفروشی‌ها تثبیت کرد. چه این ادعا درست باشد، چه نباشد، او به‌تنهایی علاقه به ادبیات وحشت را به‌صورت تصاعدی افزایش داد و تا به امروز مشهورترین نویسنده‌ی این سبک باقی مانده است. با این‌که بسیاری از نویسنده‌های پیش از او عالی بودند، کینگ کیفیت ادبی نیز به این ژانر اضافه کرد و با استفاده از تکنیک‌ها و کلیشه‌های ادبیات غیرژانری، شخصیت‌هایی عمیق خلق کرد که هرکدام انگیزه‌ها و اخلاق‌های خاصی دارند؛ به‌عبارت دیگر، شخصیت‌پردازی آن‌ها فقط در خدمت اتفاق‌های وحشتناک داستان نیست و از آن‌ها فراتر می‌رود. از همان رمان اول، یعنی «کری»، کینگ عناصر ماوراءطبیعه را که خاص آثار وحشت کلاسیک بودند، با مفاهیم علمی‌تخیلی و شخصیت‌های عمیق و پر از اشکال ترکیب کرد و بدین ترتیب لایه‌ی جدیدی از پیچیدگی و عمق را به ژانر اضافه کرد که باعث شد سطح کیفی و اعتبار آن چند درجه بالا برود.

۱۷. صورتی که باید بمیرد (The Face That Must Die)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۱۹۷۹
  • نویسنده: رمزی کمبل (Ramsey Campbell)

اثر تحسین‌شده‌ی کمبل هم به‌شدت تحت‌تاثیر لاوکرفت نوشته شده، هم از آثار او عجیب‌غریب‌تر است. نویسنده‌های آتی سبک وحشت این عجیب‌غریب بودن را وارد سطح جدیدی کردند و در نهایت آثار آن‌ها باعث راه افتادن جنبش بیزارو (Bizzaro) شد، یعنی وحشتی که همان‌طور که از اسمش پیداست، از لحاظ عجیب‌غریب بودن کلاً ملاحظه‌ی هیچ‌کسی را نمی‌کند. در اثر کمبل، این عجیب‌غریب بودن همچنان ظرافت‌مندانه و کنترل‌شده است. این کتاب، که از زاویه‌ی دید مردی با مشکلات روانی تعریف می‌شود، واقعیتی را ارائه می‌کند که در ضمیر ناخودآگاه‌تان رخنه می‌کند و در همان مقیاس شما را می‌ترساند.

۱۸. جسد فوق‌العاده (Exquisite Corpse)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۱۹۹۶
  • نویسنده: پاپی زد. برایت (Poppy Z. Brite)

همچنان که به پایان قرن ۲۰ نزدیک می‌شدیم، آثار وحشت پوچ‌گرایانه‌تر شدند و از همان مشکلی رنج می‌بردند که به‌نوعی سبک علمی‌تخیلی هم به آن دچار شده بود: واقعیت داشت به گمانه‌زنی‌های نویسندگان این دو سبک غلبه می‌کرد. دیگر به‌سختی می‌شد از کتاب ترسناک ترسید، چون اخبار شبانه به‌طور مداوم خبر از جرم و جنایت‌هایی می‌دادند که از تخیل هر نویسنده‌ای ترسناک‌تر بودند. برای همین وحشت به حد نهایت خود رسید و شخصیت‌های این آثار وحشتناک‌تر و ایده‌های پشت آن‌ها نیز عجیب‌غریب‌تر شدند. یکی از آثاری که سوق یافتن وحشت به این سمت‌وسو را به‌خوبی نشان می‌دهد، رمان پابی زد. برایت است که درباره‌ی دو قاتل سریالی است که به هم علاقه‌مند می‌شوند و تصمیم می‌گیرند با هم همکاری کنند. حاصل همکاری‌شان چیست؟ نمایشی هولناک از انحرا‌ف‌های جنسی عجیب و کشت‌وکشتار.

***

در پایان قرن ۲۰، سبک وحشت در بازار کتاب‌فروشی بدجوری دچار رکود شده بود. با این‌که فیلم‌های وحشت روی بورس بودند، کتاب‌های وحشت تقریباً ناپدید شدند، چون بسیاری از ناشرانی که تمرکزشان این سبک بود، ورشکست شدند یا تغییر مسیر دادند و کتاب‌هایی هم که در حالت عادی در سبک وحشت طبقه‌بندی می‌شدند، جذب ژانرهای دیگر شدند. ولی وحشت نمرد، بلکه صرفاً تکامل پیدا کرد. این روزها، سبک وحشت ادبی در کتابفروشی‌ها و داستان‌های آنلاین کریپی‌پاستا (Creepypasta) و میم‌های اینترنتی که گسترش پیدا کرده‌اند و به داستان‌های جدی‌تری تبدیل شده‌اند، مشعل سبک وحشت را روشن نگه داشته‌اند.

***

۱۹. دوست مکاتبه‌ای (Penpal)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • نویسنده: داتِن آئِرباک (Dathan Auerbach)

اگر تاکنون اسم «کریپی‌پاستا» به گوشتان نخورده، به‌زودی با آن آشنا خواهید شد. این روزها به نظر می‌رسد که سبک کریپی‌پاستا به سرچشمه‌ای معتبر برای داستان‌های ترسناک تبدیل شده است. فیلم «مرد لاغر» (Slender Man) و سریال «کانال صفر» (Channel Zero) از شبکه‌ی SyFy دو مثال از آثار تجاری‌ای هستند که ریشه در کریپی‌پاستا دارند. کریپی‌پاستاها اساساً میم‌های ترسناک هستند؛ یعنی داستان‌های کوتاه و عکس‌هایی که هدف‌شان ترساندن و به هم ریختن آرامش شماست. معمولاً جوامع هواداری‌ای در جاهای مختلف برای این داستان‌ها و عکس‌ها پیش‌زمینه‌ی داستانی مفصل می‌نویسند و بدین ترتیب چیزی شبیه به افسانه‌ی شهری (Urban Legend)، ولی معادل اینترنتی‌اش، خلق می‌شود. «دوست مکاتبه‌ای» آئرباک در ابتدا یکی از همین کریپی‌پاستاها بود که بعداً در قالب یک رمان منتشر شد و لحن خنثی و کنترل‌شده‌ی بهترین نمونه‌های این فرمت از داستان‌نویسی را دارد.

۲۰. زیبایی‌ای که منتظر همه‌یمان است (The Beautiful Thing That Awaits Us All)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۲۰۱۳
  • نویسنده: لِیرد بارون (Laird Barron)

شاید بارون نماینده‌ی آینده‌ی سبک وحشت باشد؛ نثر او ادبی و با جمله‌های طولانی و پیچیده و پاراگراف‌های توصیفی غنی است که در آن‌ها چند ژانر با هم ترکیب شده‌اند. موفق‌ترین داستان‌های او ترکیبی از سبک‌های نوار، جنایی، وحشت و فانتزی هستند. چرا که نه؟ مگر هر چیزی نمی‌تواند ترسناک باشد؟ فصل اول «کارآگاه واقعی» (True Detective) اچ‌بی‌او را به‌عنوان نمونه در نظر بگیرید. این سریال یک تریلر جنایی بود که برای چند اپیزود به سبک وحشت تغییر مسیر داد و بعد دوباره به‌عنوان یک داستان جنایی خاتمه پیدا کرد. چه‌کسی می‌تواند بگوید فلان اثر وحشت است و آن یکی اثر وحشت نیست؟

۲۱. آلیس نمرده است (Alice Isn’t Dead)

کتاب ترسناک

  • سال انتشار: ۲۰۱۸
  • نویسنده: جوزف فینک (Joseph Fink)

«آلیس نمرده است» بر پایه‌ی یک پادکست موفق نوشته شده که آن را هم فینک نوشته است (یکی از موسسین پادکست «به نایت‌ویل خوش آمدید» (Welcome to Night Vale)). این پادکست درباره‌ی سفر جاده‌ای یک راننده کامیون تنها در سرتاسر ایالات متحده برای یافتن همسر گمشده‌اش بود و نشان داد که شاید آینده‌ی سبک وحشت در گروی پادکست‌ها باشد، ولی این داستان به‌عنوان یک رمان مستقل هم به همان اندازه جذاب است. «آلیس نمرده است» علاوه بر این‌که مثالی از شیوه‌های جدید نوشته شدن وحشت در این دوران است، به‌خودی خود هم داستان ترسناکی است و عناصر کلاسیک ترسناک (همچون هیولایی توقف‌ناپذیر) را با احساسات و اضطراب فرهنگی مدرن ترکیب کرده است.

منبع: Barnes and Noble

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه