گزارش فرانسوی؛ ۱۰ امضای سینمایی وس اندرسون در فیلم

۱۰ دی ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
گزارش فرانسوی

وس اندرسون را می‌توان از معدود فیلم‌سازان مؤلف چند سال اخیر دانست. فرقی نمی‌کند طرفدار سبک منحصربه‌فرد فیلم‌سازی او باشید یا نه، در هر صورت نمی‌توانید نبوغش در قاب‌بندی، استفاده‌ی هوشمندانه از رنگ و شیوه‌ی روایی ویژه‌اش را تحسین نکنید. وس اندرسون هم مانند هر فیلم‌ساز مؤلف دیگری مؤلفه‌های ثابتی را در همه‌ی آثارش تکرار می‌کند؛ تازه‌ترین اثر او «گزارش فرانسوی» (The French Dispatch) هم از این قاعده مستثنا نیست.

منتقدان نظرات متفاوتی درباره‌ی این فیلم دارند که عموما با یکدیگر در تضاد شدید هستند اما همه‌ی آن‌ها درباره‌ی این موضوع اتفاق نظر دارند که گزارش فرانسوی وس اندرسونی‌ترین فیلم این کارگردان است و همه‌ی ویژگی‌های عجیبی و غریبی که طرفدارانش انتظار دارند در این فیلم به اعلاترین حالت ممکن موجود است؛ از وسواس تقارن و پالت رنگی منحصربه‌فرد گرفته تا استفاده از بازیگران تکراری.

۱۰- تنظیم دقیق دوربین

تنظیم دقیق دوربین

وس اندرسون پس از ساخت «آقای فاکس شگفت‌انگیز» (Fantastic Mr. Fox) به‌عنوان اولین استاپ موشن کارنامه‌ی هنری‌اش، تکنیک‌های تازه‌ی فیلم‌سازی را به لایو اکشن‌ها منتقل کرد؛ او حالا با بازیگرانش مثل مجسمه‌ی استاپ موشن رفتار می‌کند و همه‌ی آن‌ها باید در چهارچوب زمان‌بندی‌های دقیق او قرار بگیرند.

همچنین کات‌های سنتی مرسوم را در آثارش به حداقل رسانده و در عوض دوربین را به صورت کاملا دقیق تنظیم می‌کند تا هم احتمال خطا به حداقل برسد و هم به زمان کمتری برای تدوین نیاز داشته باشد. به طور مثال بسیاری از سکانس‌ها به صوت یکپارچه ضبط می‌شوند و طبیعتا این اتفاق در گزارش فرانسوی هم به وقوع پیوسته است.

۹- استفاده از بازیگران تکراری

استفاده از بازیگران تکراری

استفاده از بازیگران تکراری در آثار بسیاری از فیلم‌سازان مؤلف دیده می‌شود و به یکی از المان‌های ثابت سینمای آن‌ها تبدیل شده است؛ وس اندرسون هم از این قاعده مستثنا نیست و می‌توان گروه بازیگری کم و بیش ثابتی را در بسیاری از فیلم‌های او دید. در گزارش فرانسوی هم بازیگرانی مثل بیل مری، اوون ویلسون، تیلدا سوئینتن، ویلیام دافو، آدرین برودی، فرانسیس مک دورمند، سرشه رونان که پیش‌تر هم سابقه‌ی همکاری با او را داشتند، نقش‌آفرینی می‌کنند.

البته چند بازیگر تازه وارد هم به جمع قدیمی‌ها اضافه شدند که اتفاقا به‌خوبی هم از پس ایفای نقش‌هایشان برآمدند و احتمالا در آینده به گروه بازیگران همیشگی اندرسون بپیوندند. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به تیموتی شالامی، جفری رایت و الیزابت ماس اشاره کرد.

۸- شوخی‌های سرد و بی‌روح

شوخی‌های سرد و بی‌روح

یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های سینمای وس اندرسون شوخی‌های بانمکی است که در فیلم‌نامه‌هایش تنیده شده و به بی‌روح‌ترین حالت ممکن توسط بازیگران بیان می‌شود و از قضا همین تضاد میان محتوا و اجرا آن‌ها را تماشایی‌تر می‌کند.

در گزارش فرانسوی هم چندین سکانس به همین سبک و سیاق وجود دارد. مثلا در یکی از سکانس‌ها دلال آثار هنری جولین کادازیو (آدرین برودی) سعی می‌کند تابلوی نقاشی موزس روزانتلر (بنیسیو دل تورو) را بخرد و هنرمند نیمه دیوانه‌ی زندانی به او می‌گوید تابلو برای فروش نیست. از این جا به بعد شاهد دیالوگ‌های پینگ‌پنگی بانمکی هستیم که بین دلال و زندانی رد و بد می‌شود؛ از کادازیو اصرار که «فروشی هست» و از روزانتلر انکار که «نخیر نیست» و همه‌ی این‌ها در جدی‌ترین حالت ممکن اتفاق می‌افتد.

بیل مری یکی از بازیگرانی است که با رگه‌های کمدی که در شخصیت کاملا جدی‌اش تنیده شده، گزینه‌ی مناسبی برای آثار اندرسون است و در این جا هم ایفای نقش آرتور هویتزر سردبیر نشریه را برعهده دارد. به یادماندنی‌ترین سکانس حضور در گزارش فرانسوی که از قضا از جنس همین کمدی‌های سرد و بی‌روح هست هم به سکانسی مربوط می‌شود که به کارمند اخراج شده‌ای که در آستانه‌ی گریه و زاری قرار دارد، تذکر می‌دهد که «در اتاق من گریه نکن» و سپس دوربین خیلی آرام تابلو «گریه ممنوع» نصب شده بالای در اتاق را نشان می‌دهد.

۷- ساختار ادبی

ساختار ادبی

در حالی که اندرسون یک فیلم‌ساز کاملا بصری است اما فیلم‌های او ساختاری شبیه آثار ادبی دارند و اغلب به فصل‌های جدا از هم تقسیم می‌شوند. مثلا «خانواده‌ی اشرافی تننبام» (The Royal Tenenbaums) ساختاری شبیه یک رمان واقعی دارد، با مقدمه آغاز و به یک پایان‌بندی کامل ختم می‌شود.

این سبک تکراری در گزارش فرانسوی هم وجود دارد و اتفاقا بیش از هر زمان دیگری در راستای محتوای کلی اثر است. در این جا قرار است مقالات مختلف یک نشریه‌ی فرانسوی را به صورت تصویری تماشا کنیم؛ بنابراین اندرسون ابتدای هر روایت به مخاطبان می‌گوید که این مقاله چند صفحه از نشریه را به خود اختصاص می‌دهد و درست شبیه ورق زدن روزنامه، داستان پیش چشمانمان شکل می‌گیرد.

۶- غم و اندوه

غم و اندوه

داستان آخرین فیلم وس اندرسون بر پایه‌ی آگهی ترحیم آرتور هویتزر سردبیر نشریه‌ی گزارش فرانسوی که در اثر حمله قلبی از دنیا رفته، بنا شده است؛ با این وجود مؤلفه‌ی ثابت غم و اندوه در همان دقایقی ابتدایی کاملا خودنمایی می‌کند.

مقادیر مشخصی از اندوه جزء تکرار شدنی آثار این کارگردان مؤلف است؛ برای مثال در «راشمور» (Rushmore) مکس فیشر و خانم کراس به ترتیب به خاطر از دست دادن مادر و همسرشان به یکدیگر متصل می‌شوند یا در خانواده‌ی اشرافی تننبام مرگ ناگهانی همسرِ چاس باعث هوشیاری و محافظه‌کاری بیش از حد او شده است. همچنین در «دارجلینگ محدود» (The Darjeeling Limited) برادران ویتمن یک سال پس از مرگ ناگهانی پدرشان دوباره دور هم جمع می‌شوند.

۵- تغییر نسبت ابعاد قاب تصویر

تغییر نسبت ابعاد قاب تصویر

منظور از نسبت ابعاد قاب‌ها همان نسبت طول و عرض قاب تصاویر فیلم‌های سینمایی است. کارگردان‌های مختلف معمولا با توجه به فضای کلی کار نسبت‌های مختلفی را برای قاب‌هایشان انتخاب می‌کنند. وس اندرسون از جمله فیلم‌سازانی است که برای نشان دادن دوره‌های زمانی مختلف، نسبت ابعاد قاب تصاویر را تغییر می‌دهد. اوج این تغییرات را می‌توان در «هتل بزرگ بوداپست» (The Grand Budapest Hotel) دید. او در این فیلم از سه نسبت مختلف استفاده کرده است؛ برای دهه‌ی هشتاد میلادی ابعاد (۱.۸۵:۱)، دهه‌ی شصت (۲.۳۵:۱) و دهه‌ی سی (۱.۳۷:۱).

اندرسون این شکوفایی بصری را در گزارش فرانسوی هم پیاده کرده و در چند بخش نسبت ابعاد قاب تصاویر را تغییر می‌دهد. همچنین بین تصاویر رنگی و سیاه و سفید چند مرتبه جابه‌جا می‌شود و این در صورتی است که در هتل بزرگ بوداپست فقط یک بار شاهد این اتفاق بودیم.

۴- کودکان باهوش

کودکان باهوش

از مکس فیشر نمایشنامه‌نویس ۱۵ ساله‌ی راشمور تا سام و سوزی عاشقان خردمند «قلمروی طلوع ماه» (Moonrise Kingdom) و همچنین سه کودک خارق‌العاده‌ی خانواده‌ی اشرافی تننبام همه و همه نشان می‌دهند که فیلم‌های وس اندرسون مملو از کودکان باهوشی است که قادر به انجام کارهایی هستند که هیچ کس انتظارش را ندارد.

این کودکان باهوش معمولا مقابل بزرگ‌سالان کم‌هوش قرار می‌گیرند و این نوع تضاد بخشی از لحظات کمدی فیلم را شکل می‌دهد. در گزارش فرانسوی هم با پسربچه‌ی باهوشی سروکار داریم که خودش یک پا کارآگاه است و بعد از این که ربوده می‌شود برای نجات جانش از کد مورس استفاده می‌کند!

۳- پالت رنگی آرت نوو

پالت رنگی آرت نوو

در گزارش فرانسوی رنگ‌های سیاه و سفید به شدت خودنمایی می‌کنند اما این اصلا به این معنا نیست که وس اندرسون از پالت رنگی دلخواهش که از سبک آرت نوو (Art Nouveau) یا هنر نو الهام گرفته شده، غافل شود. به صورت کلی تشخیص این سبک دشوار است اما در فیلم‌های اندرسون کاملا ملموس است که از جمله مصادیق آن می‌توان به پالتی شامل رنگ‌های ملایم و در عین حال پر طراوت مثل سبز، یاسی و آبی روشن اشاره کرد.

این پالت رنگی در گزارش فرانسوی در طراحی لباس بیشتر جلب توجه کرده است.

۲- گروه بازیگری پر و پیمان

گروه بازیگری پر و پیمان

اگرچه فیلم اول و دوم وس اندرسون بر سه شخصیت اصلی متمرکز بود اما آثار او از خانواده‌ی اشرافی تننبام به بعد شامل گروه پرو و پیمانی از بازیگران است که بخش وسیعی از آن‌ها را ستارگان سینما تشکیل می‌دادند. البته او در بعضی از آثارش از این ستارگان در نقش‌های مکمل و از بازیگران مستعد و گمنام در نقش‌های اصلی استفاده کرد.

گروه بازیگری گزارش فرانسوی هم حسابی پر و پیمان است و تقریبا تمام کارمندان نشریه را بازیگران قَدَر تشکیل می‌دهند و طبیعتا در روایت‌ها با شگفتی‌های بیشتری هم روبه‌رو می‌شویم.

۱- ترکیب‌بندی متقارن

گروه بازیگری پر و پیمان

ترکیب‌بندی متقارن از قابل‌تشخیص‌ترین جنبه‌های سبک بصری وس اندرسون است و او گاهی تا جایی زیاده‌روی می‌کند که تصور می‌کنیم از وسواس تقارن رنج می‌برد. اندرسون معمولا دوربین را در زاویه‌ی نود درجه از سوژه تنظیم می‌کند و این کار به او اجازه می‌دهد تا همه چیز را به شکل متقارن ثبت کند.

دو فیلم نخست او یعنی «منور» (Bottle Rocket) و راشمور نسبت به سایر آثارش به صورت طبیعت‌گرایانه تری فیلم‌برداری شدند اما تقریبا در تمام آثار پس از خانواده‌ی اشرافی تننبام می‌توان این ترکیب‌بندی‌های متقارن را به وضوح دید که طبیعتا گزارش فرانسوی هم از این قاعده مستثنا نیست.

فیلم‌سازان بزرگ دیگری مثل ژان لوک گدار، آلفرد هیچکاک و یاسوجیرو اوزو هم سابقه‌ی استفاده از این تکنیک را دارند اما قطعا نه به‌اندازه‌ی وس اندرسونِ پس از خانواده‌ی اشرافی تننبام!

منبع: screenrant

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه